صدای مردمان معترض و بیپروا
<p>پانته‌آ بهرامی- از انگشتان روی سنتور آلان کوشان آوای پیانو به گوش می‌رسد. او توانایی نواختن ۱۲۰۰ نت در دقیقه را دارد، که یک رکورد جهانی است و تنها چهار نوازنده‌ی «درامز» هم‌ردیف او در این توانایی وجود دارد. او از ساز سنتور و آموخته‌هایش نزد استاد فرامرز پایور عبور کرده و به سازی با ۲۲ خرک رسیده است.</p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20110315_PanteA_AlanKoshan.mp3"><img height="31" width="273" align="absMiddle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon.jpg" alt="" /></a><br /> <strong>موسیقی سنتی یا ملی</strong></p> <p> </p> <p>آلان کوشان نام "موسیقی سنتی" را به چالش می‌کشد و از آن به‌عنوان موسیقی ملی نام می‌برد. می‌گوید: «به نظر من "سنت" واژه‌ی مناسبی برای موسیقی ما نیست. واژه‌ی مناسب‌ برای موسیقی ما «موسیقی ملی»ست. آنچه که به نام "سنت" معروف است، یک چیز من‌درآوردی است و اگر زمانی نظر استاد پایور را می‌پرسیدید، می‌گفت "موسیقی ملی" و هیچوقت نمی‌گفت "موسیقی سنتی".</p> <p> </p> <p>موسیقی‌دانان متأخر بودند که عبارت "موسیقی سنتی" را رواج دادند. واژه‌ی سنت، اگر بخواهیم آن را تحت‌الفظی هم معنی کنیم، به همین آداب و رسومی که ما داریم برمی‌گردد. برای همین درست‌تر آن است که واژه‌ی "ملی" را در مورد نوعی از موسیقی که الان در ایران نواخته می‌شود به‌کار ببریم. ما نمی‌گوییم ردیف سنتی، بلکه می‌گوییم ردیف ملی. یعنی مجموعه‌ی تمریناتی در دستگاه‌های متفاوت موسیقی ملی ما. دانشجو می‌رود پیش استادی که بر این ردیف‌ها مسلط است و استاد نیز ردیف‌ها را به او درس می‌دهد. بعد آن دانشجو اگر دوست داشت، می‌تواند بداهه‌نوازی کند یا آهنگ بسازد.»</p> <p> </p> <p>کوشان درباره‌ی هنرمندان خلاق و خلاقیت در موسیقی ایران می‌گوید: «در مورد خلاقیت می‌توان گفت، زمانی وزیری، خالقی و یا صبا هنرمندانی خلاق بودند. در دوره‌های اخیر هم، البته خیلی به‌ندرت، هنرمندان نخبه‌ای یافت می‌شوند که متأسفانه اغلب ایران‌زمین را ترک کرده‌اند. یکی از این نخبگان همین آقای فرامرز پایور بود که از بین رفت و همین طورمی‌توان از آقای پرویز مشکاتیان به‌عنوان یک آهنگساز بسیار خوب نام برد.»</p> <p> </p> <p><strong>اهمیت پدر در پرورش هنری آلان کوشان</strong></p> <p> </p> <p>آلان کوشان آهنگساز و نوازنده‌ی سازهای گوناگونی چون سنتور و پیانوست. آلان در زبان کردی به معنای کوه است. او در خانواده‌ای فرهنگی به‌دنیا آمد و از ۹ سالگی عمویش او را به کلاس‌های استاد فرامرز پایور برد. آلان به پیشنهاد پدر در چهارده سالگی ایران را برای ادامه‌ی تحصیل در موسیقی کلاسیک به مقصد سوئیس و آلمان ترک گفت. او درباره‌ی پدرش می‌گوید: «پدرم بر فرهنگ و هنر بسیار تأکید می‌کرد. او عقیده داشت آدمی که از فرهنگ و هنر مملکت خودش ثمره‌ای نبرده باشد، اصولاً از ارزش‌های معنوی چندانی نمی‌تواند برخوردار باشد.</p> <p><img height="180" width="180" align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/large_paal02.jpg" alt="" /></p> <p>این است که ما در این بافت اندیشه‌ای بزرگ شدیم، و هدف ما فراگیری فرهنگ و هنر بود. یکی از اساتید من آقای حسین ملک بودند که خدا رحمتشان کند. استاد رضا ورزنده که یکی از نوازندگان برجسته‌ی زمان خودش است و صاحب سبک است، و همچنین مرحوم استاد پایور که ایشان هم دو سال پیش درگذشتند، از دیگر اساتید مستقیم من بودند. من از مکتب آقای علی اکبر خان شهنازی فیض بردم و عاشق ساز پرویز یاحقی بودم. در زمان شاه فضایی به‌وجود آمده بود که در آن فضا موسیقی‌دان را مطرب تصور می‌کردند.یک فضای نیم‌سوخته و به گونه‌ای مذهبی در زمان شاه وجود داشت. اگر کسی ساز می‌زد، به او مطرب می‌گفتند و به او به چشم سربار جامعه و انگل نگاه می‌کردند.</p> <p> </p> <p>بیشتر کسانی که کار هنری می‌کردند، مخصوصاً کار تئا‌تر یا کار موسیقی از جایگاه والایی در جامعه برخوردار نبودند. اگر می‌گفتید من آهنگسازم، خیال می‌کردند مطرب‌اید. ‌‌یادم هست که در آن زمان اگر یک ساز دست کسی می‌دیدند، می‌گفتند: «اِ مزقون‌ته! خب بشین بزن ببینم چی می‌زنی. مثلاً بابا کرمُ بلدی بزنی، بزن ببینم باباکرمُ». از دوره‌ی وزیری به این‌سو، عده‌ای از هنرمندان با بدبختی و مکافات و با تحمل مشکلات متعدد توانستند موسیقی را تا حدی ارتقاء دهند. بعدش هم که شد همین حکومت نکبت اسلامی که در آن جایی برای هنر نیست. این است که پدرم تشخیص داد، بهتر است برای تحصیل به خارج بروم. من هم پی موسیقی کلاسیک رفتم.»</p> <p> </p> <p><strong>سازی گسترده‌تر از سنتور</strong></p> <p> </p> <p>کوشان درباره‌ی تخصص‌اش در موسیقی و شیوه‌ی آهنگسازی‌اش می‌گوید: «رشته‌ی اصلی‌ام آهنگسازی‌ست. بخشی از آهنگ‌هایی که می‌سازم، موسیقی تئا‌تر و موسیقی فیلم و موسیقی رقص است. البته اُپرا هم نوشته‌ام. سازی که می‌زنم، شاید شبیه ذوذنقه باشد، ولی خیلی گسترده‌تر از آن سازی است که به اسم سنتور می‌شناسیم. قطعاتی که می‌زنم موسیقی مدرن یا آوانگارد است و اصلاً ربطی به موسیقی ملی ما ندارد. با این‌حال سعی می‌کنم تا آنجا که ممکن است، از بافت موسیقی ملی‌مان هم استفاده کنم. برداشتی از قطعات موسیقی ملی‌مان که زیباست و در ذهن می‌ماند مثل گوشه‌ی دیلمان را در موسیقی خودم به‌کار می‌برم و سعی می‌کنم در قالبی تازه‌تر و به‌اصطلاح جوان‌تر که با دورانی که در آن زندگی می‌کنم، تطبیق داشته باشد، ارائه دهم.»</p> <p><br /> این آهنگساز تلاش می‌کند سازش را توضیح دهد. درباره‌ی سازش می‌گوید: «ببینید! سازی که درست کرده‌ام، تلفیقی از سه ساز است: پیانو، چنگ یا هارپ و بخشی هم به اصطلاح سیم‌هایی که استفاده می‌کنم. دادم تعدادی سیم‌های مخصوص که حالت سیم‌های گیتار را دارد، برایش درست کردند. وسطش ابریشم است و بعد رویش، آن آلیاژی است که من دادم درست کردند. به این ترتیب صدایی که ازین ساز بیرون می‌آید، به این سه سازی که گفتم نزدیک می‌شود. منتهی من به شکلی این ساز را پرداخته‌ام، که اگر کسی به صدای آن گوش ‌کند، قطعاً به اولین چیزی که فکر می‌کند موسیقی کلاسیک غربی است و نه موسیقی ایرانی. با این تمهیدات من سازی دارم که کاملاً متنوع است، یعنی مثلاً هر قسمت‌اش را که می‌زنم، یک بخش‌اش این احساس را در تو به‌وجود می‌آورد که انگار وسط آفریقا هستی، یک بخش‌اش به تو این احساس را می‌دهد که به چین سفر کرده‌ای و یک بخش‌ دیگرش هم این احساس را در تو برمی‌انگیزد که انگار دقیقاً الان درکلکته نشسته‌ای. سازم در واقع تلفیقی از این پژواک‌ها و این موسیقی‌های متفاوت است.» <br /> <br /> <strong>عشق به موسیقی ملل و تلفیق سازها و سبک‌های گوناگون</strong></p> <p> </p> <p>نخستین آلبوم آلان کوشان به نام «نینا» در سال ۱۹۸۲ در آلمان با ترکیب سنتور ایرانی با ۹ خرک و طبل‌نوازی منتشر شد. از او در رادیو «وست دویچه روند فونک آلمان» West Deutsche Rundfunk به‌خاطر تلفیق طبل‌ها و موسیقی ایرانی، که در آن زمان کار تازه‌ای به‌شمار می‌آمد، تقدیر کردند. اکنون آلان شیفته‌ی موسیقی هند است که یکی از غنی‌ترین موسیقی‌های جهان محسوب می‌شود. او اعتقاد دارد که موسیقی ایران در هند نیز دیده می‌شود. پس از مرگ یزدگرد بسیاری از نوازندگان ایرانی به هند رفتند و در آشرام و معابد آنجا به نوازندگی پرداختند. آلان برای ارتباط مستقیم با رنگ، لحن و پژواک موسیقی هند و آشنایی با فرهنگ هندی‌ها به هندوستان سفر کرد. او از کلکته پای پیاده به ماگراد رفت. این سفر دو ماه و چهارده روز به طول انجامید.</p> <p><img height="120" width="180" align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/large_paal03.jpg" alt="" /></p> <p>آلان کوشان برای دریافت موسیقی ملل مختلف به سرزمین‌های متفاوتی سفر کرده است؛ از گواتمالا تا چین و از ژاپن تا هند. او درباره‌ی علاقه‌اش به موسیقی ملل می‌گوید: «کار با موسیقی ملل را خیلی وقت است که شروع کرده‌ام. می‌توان گفت ۳۶ سال است با موسیقی ملل درگیرم. من واقعاً عاشق موسیقی ملل هستم. همیشه سعی کرده‌ام موسیقی ملل را بنوازم. در کودکی برای مثال موسیقی ارامنه را می‌نواختم، موسیقی یهودی‌ها را می‌زدم یا بالکان -موزیک می‌زدم؛ سعی می‌کردم با سنتور جاز بزنم. در این میان عده‌ای می‌گویند شما پدر موسیقی تلفیقی ایران هستید. من خودم شخصاً این موضوع را قبول ندارم، چون پیش از من هنرمندان دیگری بودند. استادم، فرامرز پایور آهنگ‌های چینی را با سنتور ۹ خرک می‌نواخت. من هم در واقع دارم کار‌‌‌ همان اساتید را ادامه می‌دهم، منتهی با این تفاوت که در خارج از ایران اقامت دارم و برای همین دستم بازتر است.»<br /> <br /> <strong>آمیزه‌ای از «شرق تا شرق» و «روح شمالی»</strong><br /> <br /> آلبوم «پر» نیز نوعی موسیقی تلفیقی است. این آلبوم در ایران منتشر شده و پروژهای است برای سنتور و طبلا. آلبوم «پر» از هشت قطعه به نامهای «شرق»، «پارس»، «تبت»، «کشمیر»، «نپال» و «هیمالایا» تشکیل شده و نمایانگر توجه آلان به موسیقی آسیای شرقی و البته موسیقی ایران است که طی سفرهای او به این مناطق آفریده شده. «پر» منتخبی است از دو آلبوم کوشان به نام‌های «شرق تا شرق» و «روح شمالی» که در سال ۲۰۰۱ در آمریکا منتشر شد. ریزنوازی‌های کوشان و همکارش در قطعات گوناگون، قابلیت‌های نوینی از این ساز ایرانی را در بستر جهانی آشکار می‌سازد. آلان درباره‌ی آلبوم «پر» می‌گوید: «آلبوم پر که نشر ماهریز آن را منتشر کرد، آلبوم بسیار موفقی بود. حالا یک آلبوم تازه‌ی دیگر هم برایشان فرستادم که آن هم باز کار سوییس ـ آلمان من است و اسمش هست «شا». «شا» یک واژه‌ی سوییسی است، در معنای "بی‌نیاز". این آلبوم تقریباً هفت سالش می‌شود. قرار است باز هم همین نشر ماهریز آن را زیر عنوان «تاتوره» منتشر کند. قرار است به اصطلاح جوازش را از وزارت ارشاد بگیرند.»</p> <p> </p> <p><strong>صدای مردمان معترض و بی‌پروا</strong></p> <p> </p> <p>تازه‌ترین آلبوم آلان کوشان «شب تاب» نام دارد. آلبومی نامتعارف و بی‌پروا که هنوز به بازار عرضه نشده است.</p> <p> </p> <p>[برای شنیدن بخش‌هایی از آلبوم «شب‌تاب» ساخته‌ی آلان کوشان را می‌توانید از طریق فایل صوتی بشنوید]</p> <p> </p> <p>کوشان درباره‌ی این آلبوم می‌گوید: «بعضی موقع‌ها سه سال، چهار سال، پنج سال و بعضی موقع‌ها حتی هفت سال طول کشیده که یک آلبوم بیرون بدهم، طوری‌که هر آلبوم تازه‌ای کاملاً با آلبوم‌های قبلی‌ام متفاوت است. یعنی من هیچ کاری ندارم که درست مثل کار قبلی‌ام باشد. از من به‌زودی یک آلبوم تازه منتشر می‌شود که کاملاً با تمام کارهایی که تا امروز کرده‌ام، تفاوت دارد. بخش کوچکی از این آلبوم در رابطه با همین اتفاقاتی است که این اواخر در ایران افتاده و صدای مردمی دارد. چون من کار سیاسی که نمی‌کنم، ولی صدای مردم را در موسیقی‌ام بازتاب دادم.</p> <p> </p> <p>سعی کردم اندیشه‌های خیلی از آن انسان‌ها، و چیزهایی که در سرشان می‌گذرد و مشکلاتی که دارند را به گونه‌ای خاص در موسیقی‌ام بازتاب دهم و بازگو کنم. این بی‌پروایی از جنس بی‌پروایی همین مردم معترض است؛ نوعی بی‌پروایی که مانند یک گلوله می‌آید توی مغز یک نفر می‌نشیند و می‌میرد و شما نگاه می‌کنید. خب این اتفاق جلوی همه‌ی آدم‌ها می‌افتد و این در ذهن همه‌ی آدم‌ها می‌ماند. یکی هم مثل من بی‌پرواست و از واژه‌ای استفاده می‌کند که بیانگر آن اتفاقی‌ست که در آن مکان افتاده و در ذهن مردم نقش بسته. واژه‌هایی هم که من از آن‌ها استفاده کرده‌ام در ذهن مردم نقش بسته، منتهی به‌گونه‌های متفاوت. یا در خفا می‌گویند، یا وقتی می‌گویند، در جایی نیست که همه بشنوند. من اما حالا این نگفتنی‌ها و در خفا گفتن‌ها را آشکار می‌گویم. کاری کردم که همه بشنوند. تمام شعرش مال خودم است، آهنگش هم مال خودم است. البته بخشی از آهنگ‌های این آلبوم را یکی از دوستانم که در سوئیس زندگی می‌کند تنظیم کرد. نام این آلبوم "شب‌تاب" خواهد بود.» <br /> <br /> آلان درباره‌ی چند و چون نام‌گذاری آلبوم شب‌تاب می‌گوید: «شب‌تاب» موجودی است که شب‌ها می‌تواند از خودش نوری بیرون دهد؛ بیانگر این مفهوم که در ظلمت هنوز چراغ‌هایی کم‌سو، و نورهای کوچکی هست که می‌تواند شب را نورانی کند.»</p> <p> </p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><br /> :: هنرنمایی آلان کوشان در نواختن یک قطعه::<br /> </p>
پانتهآ بهرامی- از انگشتان روی سنتور آلان کوشان آوای پیانو به گوش میرسد. او توانایی نواختن ۱۲۰۰ نت در دقیقه را دارد، که یک رکورد جهانی است و تنها چهار نوازندهی «درامز» همردیف او در این توانایی وجود دارد. او از ساز سنتور و آموختههایش نزد استاد فرامرز پایور عبور کرده و به سازی با ۲۲ خرک رسیده است.
آلان کوشان نام "موسیقی سنتی" را به چالش میکشد و از آن بهعنوان موسیقی ملی نام میبرد. میگوید: «به نظر من "سنت" واژهی مناسبی برای موسیقی ما نیست. واژهی مناسب برای موسیقی ما «موسیقی ملی»ست. آنچه که به نام "سنت" معروف است، یک چیز مندرآوردی است و اگر زمانی نظر استاد پایور را میپرسیدید، میگفت "موسیقی ملی" و هیچوقت نمیگفت "موسیقی سنتی".
موسیقیدانان متأخر بودند که عبارت "موسیقی سنتی" را رواج دادند. واژهی سنت، اگر بخواهیم آن را تحتالفظی هم معنی کنیم، به همین آداب و رسومی که ما داریم برمیگردد. برای همین درستتر آن است که واژهی "ملی" را در مورد نوعی از موسیقی که الان در ایران نواخته میشود بهکار ببریم. ما نمیگوییم ردیف سنتی، بلکه میگوییم ردیف ملی. یعنی مجموعهی تمریناتی در دستگاههای متفاوت موسیقی ملی ما. دانشجو میرود پیش استادی که بر این ردیفها مسلط است و استاد نیز ردیفها را به او درس میدهد. بعد آن دانشجو اگر دوست داشت، میتواند بداههنوازی کند یا آهنگ بسازد.»
کوشان دربارهی هنرمندان خلاق و خلاقیت در موسیقی ایران میگوید: «در مورد خلاقیت میتوان گفت، زمانی وزیری، خالقی و یا صبا هنرمندانی خلاق بودند. در دورههای اخیر هم، البته خیلی بهندرت، هنرمندان نخبهای یافت میشوند که متأسفانه اغلب ایرانزمین را ترک کردهاند. یکی از این نخبگان همین آقای فرامرز پایور بود که از بین رفت و همین طورمیتوان از آقای پرویز مشکاتیان بهعنوان یک آهنگساز بسیار خوب نام برد.»
اهمیت پدر در پرورش هنری آلان کوشان
آلان کوشان آهنگساز و نوازندهی سازهای گوناگونی چون سنتور و پیانوست. آلان در زبان کردی به معنای کوه است. او در خانوادهای فرهنگی بهدنیا آمد و از ۹ سالگی عمویش او را به کلاسهای استاد فرامرز پایور برد. آلان به پیشنهاد پدر در چهارده سالگی ایران را برای ادامهی تحصیل در موسیقی کلاسیک به مقصد سوئیس و آلمان ترک گفت. او دربارهی پدرش میگوید: «پدرم بر فرهنگ و هنر بسیار تأکید میکرد. او عقیده داشت آدمی که از فرهنگ و هنر مملکت خودش ثمرهای نبرده باشد، اصولاً از ارزشهای معنوی چندانی نمیتواند برخوردار باشد.
این است که ما در این بافت اندیشهای بزرگ شدیم، و هدف ما فراگیری فرهنگ و هنر بود. یکی از اساتید من آقای حسین ملک بودند که خدا رحمتشان کند. استاد رضا ورزنده که یکی از نوازندگان برجستهی زمان خودش است و صاحب سبک است، و همچنین مرحوم استاد پایور که ایشان هم دو سال پیش درگذشتند، از دیگر اساتید مستقیم من بودند. من از مکتب آقای علی اکبر خان شهنازی فیض بردم و عاشق ساز پرویز یاحقی بودم. در زمان شاه فضایی بهوجود آمده بود که در آن فضا موسیقیدان را مطرب تصور میکردند.یک فضای نیمسوخته و به گونهای مذهبی در زمان شاه وجود داشت. اگر کسی ساز میزد، به او مطرب میگفتند و به او به چشم سربار جامعه و انگل نگاه میکردند.
بیشتر کسانی که کار هنری میکردند، مخصوصاً کار تئاتر یا کار موسیقی از جایگاه والایی در جامعه برخوردار نبودند. اگر میگفتید من آهنگسازم، خیال میکردند مطرباید. یادم هست که در آن زمان اگر یک ساز دست کسی میدیدند، میگفتند: «اِ مزقونته! خب بشین بزن ببینم چی میزنی. مثلاً بابا کرمُ بلدی بزنی، بزن ببینم باباکرمُ». از دورهی وزیری به اینسو، عدهای از هنرمندان با بدبختی و مکافات و با تحمل مشکلات متعدد توانستند موسیقی را تا حدی ارتقاء دهند. بعدش هم که شد همین حکومت نکبت اسلامی که در آن جایی برای هنر نیست. این است که پدرم تشخیص داد، بهتر است برای تحصیل به خارج بروم. من هم پی موسیقی کلاسیک رفتم.»
سازی گستردهتر از سنتور
کوشان دربارهی تخصصاش در موسیقی و شیوهی آهنگسازیاش میگوید: «رشتهی اصلیام آهنگسازیست. بخشی از آهنگهایی که میسازم، موسیقی تئاتر و موسیقی فیلم و موسیقی رقص است. البته اُپرا هم نوشتهام. سازی که میزنم، شاید شبیه ذوذنقه باشد، ولی خیلی گستردهتر از آن سازی است که به اسم سنتور میشناسیم. قطعاتی که میزنم موسیقی مدرن یا آوانگارد است و اصلاً ربطی به موسیقی ملی ما ندارد. با اینحال سعی میکنم تا آنجا که ممکن است، از بافت موسیقی ملیمان هم استفاده کنم. برداشتی از قطعات موسیقی ملیمان که زیباست و در ذهن میماند مثل گوشهی دیلمان را در موسیقی خودم بهکار میبرم و سعی میکنم در قالبی تازهتر و بهاصطلاح جوانتر که با دورانی که در آن زندگی میکنم، تطبیق داشته باشد، ارائه دهم.»
این آهنگساز تلاش میکند سازش را توضیح دهد. دربارهی سازش میگوید: «ببینید! سازی که درست کردهام، تلفیقی از سه ساز است: پیانو، چنگ یا هارپ و بخشی هم به اصطلاح سیمهایی که استفاده میکنم. دادم تعدادی سیمهای مخصوص که حالت سیمهای گیتار را دارد، برایش درست کردند. وسطش ابریشم است و بعد رویش، آن آلیاژی است که من دادم درست کردند. به این ترتیب صدایی که ازین ساز بیرون میآید، به این سه سازی که گفتم نزدیک میشود. منتهی من به شکلی این ساز را پرداختهام، که اگر کسی به صدای آن گوش کند، قطعاً به اولین چیزی که فکر میکند موسیقی کلاسیک غربی است و نه موسیقی ایرانی. با این تمهیدات من سازی دارم که کاملاً متنوع است، یعنی مثلاً هر قسمتاش را که میزنم، یک بخشاش این احساس را در تو بهوجود میآورد که انگار وسط آفریقا هستی، یک بخشاش به تو این احساس را میدهد که به چین سفر کردهای و یک بخش دیگرش هم این احساس را در تو برمیانگیزد که انگار دقیقاً الان درکلکته نشستهای. سازم در واقع تلفیقی از این پژواکها و این موسیقیهای متفاوت است.»
عشق به موسیقی ملل و تلفیق سازها و سبکهای گوناگون
نخستین آلبوم آلان کوشان به نام «نینا» در سال ۱۹۸۲ در آلمان با ترکیب سنتور ایرانی با ۹ خرک و طبلنوازی منتشر شد. از او در رادیو «وست دویچه روند فونک آلمان» West Deutsche Rundfunk بهخاطر تلفیق طبلها و موسیقی ایرانی، که در آن زمان کار تازهای بهشمار میآمد، تقدیر کردند. اکنون آلان شیفتهی موسیقی هند است که یکی از غنیترین موسیقیهای جهان محسوب میشود. او اعتقاد دارد که موسیقی ایران در هند نیز دیده میشود. پس از مرگ یزدگرد بسیاری از نوازندگان ایرانی به هند رفتند و در آشرام و معابد آنجا به نوازندگی پرداختند. آلان برای ارتباط مستقیم با رنگ، لحن و پژواک موسیقی هند و آشنایی با فرهنگ هندیها به هندوستان سفر کرد. او از کلکته پای پیاده به ماگراد رفت. این سفر دو ماه و چهارده روز به طول انجامید.
آلان کوشان برای دریافت موسیقی ملل مختلف به سرزمینهای متفاوتی سفر کرده است؛ از گواتمالا تا چین و از ژاپن تا هند. او دربارهی علاقهاش به موسیقی ملل میگوید: «کار با موسیقی ملل را خیلی وقت است که شروع کردهام. میتوان گفت ۳۶ سال است با موسیقی ملل درگیرم. من واقعاً عاشق موسیقی ملل هستم. همیشه سعی کردهام موسیقی ملل را بنوازم. در کودکی برای مثال موسیقی ارامنه را مینواختم، موسیقی یهودیها را میزدم یا بالکان -موزیک میزدم؛ سعی میکردم با سنتور جاز بزنم. در این میان عدهای میگویند شما پدر موسیقی تلفیقی ایران هستید. من خودم شخصاً این موضوع را قبول ندارم، چون پیش از من هنرمندان دیگری بودند. استادم، فرامرز پایور آهنگهای چینی را با سنتور ۹ خرک مینواخت. من هم در واقع دارم کار همان اساتید را ادامه میدهم، منتهی با این تفاوت که در خارج از ایران اقامت دارم و برای همین دستم بازتر است.»
آمیزهای از «شرق تا شرق» و «روح شمالی»
آلبوم «پر» نیز نوعی موسیقی تلفیقی است. این آلبوم در ایران منتشر شده و پروژهای است برای سنتور و طبلا. آلبوم «پر» از هشت قطعه به نامهای «شرق»، «پارس»، «تبت»، «کشمیر»، «نپال» و «هیمالایا» تشکیل شده و نمایانگر توجه آلان به موسیقی آسیای شرقی و البته موسیقی ایران است که طی سفرهای او به این مناطق آفریده شده. «پر» منتخبی است از دو آلبوم کوشان به نامهای «شرق تا شرق» و «روح شمالی» که در سال ۲۰۰۱ در آمریکا منتشر شد. ریزنوازیهای کوشان و همکارش در قطعات گوناگون، قابلیتهای نوینی از این ساز ایرانی را در بستر جهانی آشکار میسازد. آلان دربارهی آلبوم «پر» میگوید: «آلبوم پر که نشر ماهریز آن را منتشر کرد، آلبوم بسیار موفقی بود. حالا یک آلبوم تازهی دیگر هم برایشان فرستادم که آن هم باز کار سوییس ـ آلمان من است و اسمش هست «شا». «شا» یک واژهی سوییسی است، در معنای "بینیاز". این آلبوم تقریباً هفت سالش میشود. قرار است باز هم همین نشر ماهریز آن را زیر عنوان «تاتوره» منتشر کند. قرار است به اصطلاح جوازش را از وزارت ارشاد بگیرند.»
صدای مردمان معترض و بیپروا
تازهترین آلبوم آلان کوشان «شب تاب» نام دارد. آلبومی نامتعارف و بیپروا که هنوز به بازار عرضه نشده است.
[برای شنیدن بخشهایی از آلبوم «شبتاب» ساختهی آلان کوشان را میتوانید از طریق فایل صوتی بشنوید]
کوشان دربارهی این آلبوم میگوید: «بعضی موقعها سه سال، چهار سال، پنج سال و بعضی موقعها حتی هفت سال طول کشیده که یک آلبوم بیرون بدهم، طوریکه هر آلبوم تازهای کاملاً با آلبومهای قبلیام متفاوت است. یعنی من هیچ کاری ندارم که درست مثل کار قبلیام باشد. از من بهزودی یک آلبوم تازه منتشر میشود که کاملاً با تمام کارهایی که تا امروز کردهام، تفاوت دارد. بخش کوچکی از این آلبوم در رابطه با همین اتفاقاتی است که این اواخر در ایران افتاده و صدای مردمی دارد. چون من کار سیاسی که نمیکنم، ولی صدای مردم را در موسیقیام بازتاب دادم.
سعی کردم اندیشههای خیلی از آن انسانها، و چیزهایی که در سرشان میگذرد و مشکلاتی که دارند را به گونهای خاص در موسیقیام بازتاب دهم و بازگو کنم. این بیپروایی از جنس بیپروایی همین مردم معترض است؛ نوعی بیپروایی که مانند یک گلوله میآید توی مغز یک نفر مینشیند و میمیرد و شما نگاه میکنید. خب این اتفاق جلوی همهی آدمها میافتد و این در ذهن همهی آدمها میماند. یکی هم مثل من بیپرواست و از واژهای استفاده میکند که بیانگر آن اتفاقیست که در آن مکان افتاده و در ذهن مردم نقش بسته. واژههایی هم که من از آنها استفاده کردهام در ذهن مردم نقش بسته، منتهی بهگونههای متفاوت. یا در خفا میگویند، یا وقتی میگویند، در جایی نیست که همه بشنوند. من اما حالا این نگفتنیها و در خفا گفتنها را آشکار میگویم. کاری کردم که همه بشنوند. تمام شعرش مال خودم است، آهنگش هم مال خودم است. البته بخشی از آهنگهای این آلبوم را یکی از دوستانم که در سوئیس زندگی میکند تنظیم کرد. نام این آلبوم "شبتاب" خواهد بود.»
آلان دربارهی چند و چون نامگذاری آلبوم شبتاب میگوید: «شبتاب» موجودی است که شبها میتواند از خودش نوری بیرون دهد؛ بیانگر این مفهوم که در ظلمت هنوز چراغهایی کمسو، و نورهای کوچکی هست که میتواند شب را نورانی کند.»
در همین زمینه:
:: هنرنمایی آلان کوشان در نواختن یک قطعه::
نظرها
کاربر مهمان
<p>مقاله شما تکراری است. 100 درصد تکراری. چرا به خودتان اجازه می دهید. حتی اگر زمانه نفهمد شما که می دانید!</p> <p>_________________</p> <p>خواننده گرامی، خانم پانته‌آ بهرامی با آقای آلان کوشان گفت‌و‌گو کرده است. لذا مطلب خاضر مصاحبه است و مقاله نیست و چگونه ممکن است مصاحبه با یک هنرمند جوان درباره‌ی آخرین آلبوم او به گفته‌ی شما صد در صد تکراری باشد؟<br /> فرهنگ زمانه</p> <p> </p>