سنتیها در برونمرز
<p>محمود خوشنام ـ ترانه‌پردازان سنتی پیش از انقلاب، که در آغاز تبعید خودخواسته ولی الزامی، خوراک روز و شبشان آه و ناله شده بود، به‌تدریج به‌خود آمدند و کوشیدند به‌‌ همان ناله‌ها، رنگ و بوئی از مقاومت و اعتراض بزنند. ترانه‌ای که اردلان سرفراز، کمی پس از پیروزی انقلاب در تهران سروده بود و بعد‌ها با صدای هایده در برونمروز خوانده شد، گوئی تصویری دقیق از زندگی در تبعید را باز می‌تابانید:</p> <p><br /> «انگار که اینجا هیچکی زنده نیست<br /> گریه فراوون، وقت خنده نیست<br /> روزای روشن خداحافظ<br /> سرزمین من خداحافظ!» <br /> شاعر سپس نهیب می‌زند: <br /> «آخه تا به کی آروم بشینیم<br /> حسرت بکشیم، گریه ببینیم؟ <br /> ای زن تن‌ها، مرد آواره<br /> وطن دل توست شده صد پاره<br /> پاشو کاری کن، فکر چاره باش<br /> فکر این دل پاره پاره باش!.. »</p> <p><br /> «بیژن سمندر» نیز از ترانه‌سرایانی بود که سروده‌هایش با زبان‌ ساده‌ای که داشت به دل تبعیدیان و مهاجران می‌نشست و بسیاری از آهنگسازان و خوانندگان سنتی مقیم برونمرز با او همکاری می‌کردند. بیژن‌‌ همان شاعر شوریده‌ی شیرازی است که در‌‌ همان آغاز مهاجرت سروده بود:</p> <p><br /> «این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست<br /> من خانه به‌دوشم<br /> این خاک فریباست، ولی خاک وطن نیست<br /> در آن به چه کوشم؟...»</p> <p><br /> در‌‌ همان سال‌های اول آوارگی، غزلی ساده از بیژن با آهنگی درآمیخت و با صدای هایده پخش شد که خشم ناشی از سرخوردگی از خدا و آسمان و فلک را به نمایش می‌گذاشت:</p> <p><br /> «ای خدا، ما توی دنیای بزرگت پوسیدیم که <br /> نمی‌خواستیم مث این روزرو ببینیم که دیدیم که! <br /> ناز این، منت اون، حسرت دل، عذاب عالم <br /> هر چی باید همه تک تک بکشن، ما کشیدیم که! <br /> زندگی می‌گن برای زنده‌هاس، اما خدایا<br /> بس که ما دنبال زندگی دویدیم، بریدیم که! <br /> وای بر ما، خبر از لحظه پرواز نداشتیم<br /> تا می‌خواستیم لب معشوقو ببوسیم، پریدیم که؟</p> <p><br /> <strong>بیژن سمندر</strong> در سروده دیگری که با موسیقی انوشیروان روحانی درآمیخته، ضرب‌المثل «هر سال دریغ از پارسال» را تم قرار داده که باز با صدای هایده ضبط شده است. ترانه متعلق به ده - پانزده سالی پس از انقلاب است. سال‌هائی پر از امید که در پایان به دریغاگوئی تبدیل شده است. همه‌ی تبعیدیان- و مهاجران- فکر می‌کردند که دنیا «همین جوری» نخواهد ماند ولی سال‌ها پشت سر هم می‌گذرد و خبری از تغییر- تغییری که آنان می‌طلبند، نیست:</p> <p><br /> «سال سال، این چند سال<br /> همینه حال و احوال<br /> هر سال می‌گیم دریغ از پارسال.. »</p> <p>اعتراض‌های نرم و رومانتیک</p> <p> </p> <p>این نوع اعتراض‌های نرم و شکوه‌مندانه، در سال‌های گذشته در برونمرز گسترش چشمگیری پیدا کرد. <strong>محمد حیدری</strong> و <strong>جهان‌بخش پازوکی</strong> می‌بایست رکورد ساخت و پرداخت این‌گونه اعتراضی‌ها را شکسته باشند. هایده، معین، مهستی، عقیلی، حمیرا و..... پر کار‌ترین خوانندگان آن‌ها بوده‌اند.</p> <p><br /> سنتی‌ها در برونمرز اگرچه از رفتن به سوی ریتم‌های سرود ترانه‌ای پرهیِز می‌کردند، ولی به باز تولید برخی از سرودهای سال‌های قبل از انقلاب می‌پرداختند. از جمله سرود «ای ایران» آفریده‌ی <strong>روح‌الله خالقی</strong> تقریباً از سوی غالب خوانندگان مرد- یا گروه آواز جمعی، اجرای مجدد پیدا کرده است.</p> <p><br /> تمایل دیگر در میان ترانه‌پردازان سنتی در برونمرز، معطوف به بازسای و بازخوانی برخی از ترانه‌های دوره مشروطیت بوده است. شمار گسترده‌ی این ترانه‌ها مثل «خون جوانان وطن» ساخته» عارف یا «‌ای وطن» از <strong>علینقی وزیری</strong> و ترانه‌های <strong>محمد علی امیر جاهد</strong> ، از سال‌های ۹۰ میلادی به بعد، با تنظیم‌های تازه و با صدای خوانندگان جوان‌تر به بازار آمده است. درباره‌ی آن‌ها هفته آینده صحبت می‌کنیم.</p> <p><br /> <strong>ترانه‌ی امروز:</strong></p> <p><br /> ::روزای روشن، اردلان سرفراز، با صدای هایده::<br /> (این ترانه را می‌توانید از طریق پلیر زمانه بشنوید)</p>
محمود خوشنام ـ ترانهپردازان سنتی پیش از انقلاب، که در آغاز تبعید خودخواسته ولی الزامی، خوراک روز و شبشان آه و ناله شده بود، بهتدریج بهخود آمدند و کوشیدند به همان نالهها، رنگ و بوئی از مقاومت و اعتراض بزنند. ترانهای که اردلان سرفراز، کمی پس از پیروزی انقلاب در تهران سروده بود و بعدها با صدای هایده در برونمروز خوانده شد، گوئی تصویری دقیق از زندگی در تبعید را باز میتابانید:
«انگار که اینجا هیچکی زنده نیست
گریه فراوون، وقت خنده نیست
روزای روشن خداحافظ
سرزمین من خداحافظ!»
شاعر سپس نهیب میزند:
«آخه تا به کی آروم بشینیم
حسرت بکشیم، گریه ببینیم؟
ای زن تنها، مرد آواره
وطن دل توست شده صد پاره
پاشو کاری کن، فکر چاره باش
فکر این دل پاره پاره باش!.. »
«بیژن سمندر» نیز از ترانهسرایانی بود که سرودههایش با زبان سادهای که داشت به دل تبعیدیان و مهاجران مینشست و بسیاری از آهنگسازان و خوانندگان سنتی مقیم برونمرز با او همکاری میکردند. بیژن همان شاعر شوریدهی شیرازی است که در همان آغاز مهاجرت سروده بود:
«این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
من خانه بهدوشم
این خاک فریباست، ولی خاک وطن نیست
در آن به چه کوشم؟...»
در همان سالهای اول آوارگی، غزلی ساده از بیژن با آهنگی درآمیخت و با صدای هایده پخش شد که خشم ناشی از سرخوردگی از خدا و آسمان و فلک را به نمایش میگذاشت:
«ای خدا، ما توی دنیای بزرگت پوسیدیم که
نمیخواستیم مث این روزرو ببینیم که دیدیم که!
ناز این، منت اون، حسرت دل، عذاب عالم
هر چی باید همه تک تک بکشن، ما کشیدیم که!
زندگی میگن برای زندههاس، اما خدایا
بس که ما دنبال زندگی دویدیم، بریدیم که!
وای بر ما، خبر از لحظه پرواز نداشتیم
تا میخواستیم لب معشوقو ببوسیم، پریدیم که؟
بیژن سمندر در سروده دیگری که با موسیقی انوشیروان روحانی درآمیخته، ضربالمثل «هر سال دریغ از پارسال» را تم قرار داده که باز با صدای هایده ضبط شده است. ترانه متعلق به ده - پانزده سالی پس از انقلاب است. سالهائی پر از امید که در پایان به دریغاگوئی تبدیل شده است. همهی تبعیدیان- و مهاجران- فکر میکردند که دنیا «همین جوری» نخواهد ماند ولی سالها پشت سر هم میگذرد و خبری از تغییر- تغییری که آنان میطلبند، نیست:
«سال سال، این چند سال
همینه حال و احوال
هر سال میگیم دریغ از پارسال.. »
اعتراضهای نرم و رومانتیک
این نوع اعتراضهای نرم و شکوهمندانه، در سالهای گذشته در برونمرز گسترش چشمگیری پیدا کرد. محمد حیدری و جهانبخش پازوکی میبایست رکورد ساخت و پرداخت اینگونه اعتراضیها را شکسته باشند. هایده، معین، مهستی، عقیلی، حمیرا و..... پر کارترین خوانندگان آنها بودهاند.
سنتیها در برونمرز اگرچه از رفتن به سوی ریتمهای سرود ترانهای پرهیِز میکردند، ولی به باز تولید برخی از سرودهای سالهای قبل از انقلاب میپرداختند. از جمله سرود «ای ایران» آفریدهی روحالله خالقی تقریباً از سوی غالب خوانندگان مرد- یا گروه آواز جمعی، اجرای مجدد پیدا کرده است.
تمایل دیگر در میان ترانهپردازان سنتی در برونمرز، معطوف به بازسای و بازخوانی برخی از ترانههای دوره مشروطیت بوده است. شمار گستردهی این ترانهها مثل «خون جوانان وطن» ساخته» عارف یا «ای وطن» از علینقی وزیری و ترانههای محمد علی امیر جاهد ، از سالهای ۹۰ میلادی به بعد، با تنظیمهای تازه و با صدای خوانندگان جوانتر به بازار آمده است. دربارهی آنها هفته آینده صحبت میکنیم.
ترانهی امروز:
::روزای روشن، اردلان سرفراز، با صدای هایده::
(این ترانه را میتوانید از طریق پلیر زمانه بشنوید)
نظرها
نظری وجود ندارد.