پنجرههایی آغشته به آفتاب
<p>پانته‌آ بهرامی - ماندانا زندیان در نوشته‌‌ای با عنوان «به حسام ابریشمی، نقاش و پنجره‌‏های آغشته به آفتابش» درباره‌ی حسام ابریشمی و هنرش این‌‌گونه داوری می‌‌کند: «انعکاس بی‏‌دریغ آزادی در نگاه دریایی انسان و طنین آبی عشق که لهجه‏‌ی سرخ غربت را در موسیقی خوش‏‌رنگ پاییز انکار می‌‌‏کند. حقیقتی خیال‏‌انگیز و باوری آسمانی که چشم‏‌انداز هر پنجره را یک روز بوسه‏‌ی خورشید پر خواهد کرد».</p> <!--break--> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20110414_PanteA_HessanAbrishami.mp3" target="_blank" rel="noopener"><img height="31" width="273" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon.jpg" alt="" /></a></p> <p><br /> با آثار حسام ابریشمی، نخستین بار در <strong>«آرت‌‌اگزپو»</strong> Artexpo، نمایشگاه بین‏‌المللی نیویورک آشنا شدم. درون‌‌مایه‌‌ی آثار او از انسان و فلسفه‌‌ی وجودی‌‌اش، از احساس، عشق، آزادی و از نگاهی بی‏‌پروا به حقیقت نشان دارد. در مجموع می‌‌توان گفت که انسان و پیکره‏‌ی او در مرکز توجه این نقاش ایرانی مقیم آمریکا قرار دارد. قلم‏‌موی حسام ابریشمی سریع و تند است و تجربیات دورانی را بر بوم نقش می‌‌کند که او در آن زمان ایران را به قصد تحصیل هنر به مقصد ایتالیا ترک کرده بود.<br /> <br /> <strong>شیوه‌‌‌ی بیان و اندیشه‌‌ی نقاش</strong></p> <p> </p> <p><strong>هنری ماتیس</strong>، نقاش فرانسوی که در استفاده از رنگ در نقاشی‌‏هایش شهرت دارد، می‌‌‏گوید: «مقصود نقاش را نباید سوای شیوه‏‌ی بیان تصویری او دانست و هرچه این شیوه‏‌ی بیان کامل‌‏‌تر باشد و نه لزوماً پیچیده‏‌‌تر، تفکر نقاش عمیق‏‌‌تر است».</p> <p><br /> <img hspace="8" height="353" align="left" width="175" vspace="8" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/panhes05.jpg" alt="" />در آثار حسام ابریشمی، رنگ نیز از عناصر پایه‏‌ای است. در نگاه اول، نقاشی‏‌های این هنرمند، به آثار نقاشان امپرسیونیست بسیار نزدیک است. حسام درباره‌‌ی نزدیکی آثارش به امپرسیونیست‌‌ها می‌‌گوید: «[آثارم تلفیقی‌‌ست از] سبک امپرسیونیسم انتزاعی (abstract impressionism) بیان احساس، همراه با مقداری حالت‏‌های انتزاعی (abstract). شاید حدود سی و اندی سال است که دارم به این سبک کار می‌‏‌کنم و در آمریکا به این سبک شناخته شده‏‌ام. از رنگ‏های زیادی استفاده می‌‏کنم. رنگ را خیلی دوست دارم.</p> <p> </p> <p>کارهایم حرکت دارند، فیگورهایم همه شاد هستند، و همچنین از سمبل‏های مختلف استفاده می‌‏کنم. <br /> البته همه‌ی کارهایم فقط به این شکل نیست. اصولاً موقعی که شاد هستم، مثبت فکر می‌‏کنم و چیزهای خوب می‌‏بینم، این نوع کار‌ها را می‌‏کشم. بعضی‌وقت‌ها هم بداخلاق و عصبانی‏ام، اخبار بد می‌‏شنوم و نمی‌‏توانم چیزهای شاد بکشم. آن وقت آثار غمگین می‌‏کشم و سیاه و سفید کار می‌‏کنم. البته همواره با همین استیل کار می‌کنم، اما کارهای غمگینم فقط خشن‏‌تر و سیاه و سفید هستند.»</p> <p> </p> <p>بی‏گمان، نقطه‏ی آغازین هر اثر هنری، تبلور یک اندیشه است. اندیشه‏ی عمیق در آثار حسام ابریشمی، در پس رنگ‏هایی قرار دارد که او در آثارش به کار می‌گیرد. رنگ اصولاً پایه‏ی اساسی آثار او را تشکیل می‌‏دهد. اما عمق اندیشه‏ی نقاش در پس رنگ‏هاست که ظاهر می‌‏شود.</p> <p><br /> <strong>«در هنر هیچ باید و نبایدی وجود ندارد»</strong></p> <p><br /> فیگورهای حسام ابریشمی پویا و سرشار از خواستن و تلاش‌اند. آن‌ها ساز می‌‏زنند، میوه می‌‏خورند و سر بر شانه‏ی هم می‌‏گذارند. این‌ها اما فقط ظاهر نقاشی‏های اوست. هدف حسام ابریشمی از آفرینش چنین آثاری فقط صرفاً بازآفرینی جزء به جزء واقعیت نیست. او قصد دارد به حقیقت مه‏آلود پنهان در بطن واقعیت‌ها دست یابد. از همین‌روی آثار او همواره سرشار از زیبایی، شادی و رنگ نیست. او می‌گوید: «در کار هنری هیچ باید و نبایدی وجود ندارد،با این‌همه مسلماً هنرمند تحت تأثیر شرایط اجتماعی قرار می‌‏گیرد. یعنی موقعی که می‌‏بینم در ایران خفقان هست، در ایران اعتراض، تظاهرات، کشتار است، همه‌ی اینها روی <img hspace="8" height="176" align="right" width="252" vspace="8" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/panhes02.jpg" alt="" />من تأثیر می‌‏گذارد و من نمی‌‏توانم راحت بیایم این‏جا بنشینم و کارهایی را که شاد هستند خلق کنم. نه. من کارهایی را می‌‏کشم که باید آن‌ها را انجام بدهم، کارهایی که از درون من به‏وجود می‌‏آیند و من را تحت تأثیر قرار داده‌اند. همان‏طور که گفتم، موقعی که عصبانی هستم، خشم دارم و ناراحت هستم، می‌‏نشینم سیاه و سفید‏هایم را کار می‌‏کنم.»</p> <p> </p> <p><strong>جوایز هنری و «روز حسام ابریشمی»</strong></p> <p> </p> <p>حسام ابریشمی که اهل شیراز است، در سال دوم دبیرستان، در مسابقه‏ی سراسری نقاشی، ابتدا در شهر شیراز و سپس در کل کشور، رتبه‏ی نخست را کسب کرد و به این ترتیب، نخستین پاداش رسمی جامعه‏ی ایران را دریافت نمود.</p> <p><br /> او در سه دهه‏ی گذشته، در مجموع ۲۱ جایزه‏‌ی هنری را از آن خود کرده است. شهردار ولیسیا، در ایالت فلوریدا، ۲۴ مارس ۲۰۰۵ را به‌عنوان «<strong>روز حسام ابریشمی</strong>» اعلام کرد.<br /> <br /> <img hspace="8" height="528" align="left" width="151" vspace="8" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/panhes03.jpg" alt="" />این طراح و نقاش شیرازی، تجربه‏ی مجسمه‏سازی نیز دارد. مجسمه‏‌های او نیز نقاشی‏‌هایش، از معصومیتی انسانی برخوردارند. صورت‏های ناپیدا دارند و دستانی مهربان. همین ویژگی‏‌ها باعث شده که بیننده به دریافت خودش آثار او را تفسیر کند و این تفسیر الزاماً با تفسیر نقاش همواره همخوان و همسو نیست. برخی گمان کرده اند که در این‌ دسته از آثار حسام ابریشمی نشانی از موسیقی را می‌توان سراغ گرفت. برای مثال دکتر عباس دانشوری در کتاب «سیب سیاه» در این‏باره می‌‏نویسد:«نقش موسیقی در ترکیب‏بندی آثار نقاشی حسام بسیار اساسی است و به گونه‏ای حکم رهایی از بند‌ها را دارد. زیرا تنها وسیله‏ای است که با آن می‌‏توان احساسات عمیق و ناگفتنی شخصیت‏های اثر را بیان نمود. در حقیقت، در نقاشی‏های حسام، حرکات و رنگ‏های حاکم بر اثر، انعکاسی از موسیقی نقاشی‏اند. پیکره‏های آثار او در چشم بیننده، به تلاشی بی‏وقفه برای آزادی از هرچه قید و رهایی از هرچه بند مشغول‏اند و همین ویژگی است که به آن‏‌ها چهره‏ای انسانی و شایسته عطا می‌‏کند»</p> <p> </p> <p><strong>نقش موسیقی در آثار حسام ابریشمی</strong></p> <p> </p> <p>نقش موسیقی در آثار حسام ابریشمی آن‌قدر برجسته است که انگار از دست‌های مجسمه‏‌های او آوای موسیقی جاری است. حسام ابریشمی پیرامون مجسمه‌سازی و تفاوت و شباهت آن با نقاشی‌هایش می‌گوید: «مجسمه‏‌ها هم درست مانند نقاشی‏هایم هستند. یعنی در حقیقت،‌‌ مثل این است که در مجسمه‌سازی، نقاشی‌هایم سه بعد پیدا کرده باشند. من با گِل کار می‌‏کنم و بعد گل‌ها را قالب می‌‏گیرم و برنز می‌‏کنم. مجسمه برای من خیلی جالب است، برای این‏که می‌‏توانم دور آن بگردم، می‌‏توانم همه جای آن را خوب لمس کنم. برنز می‌‏ریزم با تعداد بیشتر از یک دانه؛ مثلاً هفت‏تا، ده‏ تا از هر کدام از آن‏‌ها می‌‏زنم.»</p> <p> </p> <p>یکی از مجسمه‌های شاخص او «سه‌تار» نام دارد. حسام ابریشمی درباره‌ی این اثر می‌گوید: «سعی کردم [در این اثر] سمبل‌‏های ایرانی را بیشتر نشان بدهم. مردم آشنا بشوند که سه‏تار چیست، موزیک ایرانی چیست.</p> <p><br /> اگر به کارهای من نگاه کنید، هیچ‏کدام به‏‌صورت رئالیستی کار نشده‏‌اند. یعنی دقیقاً نمی‌‌‏توانید متوجه بشوید که این زن است یا مرد، یا در دست او میوه است و اگر میوه است، چه نوع میوه‏‌ای‌‌ست. می‌‏توانید حدس بزنید چه نوع میوه‏ای است، ولی دقیق کار نشده. یا اگر به این اثر نگاه کنید، ویلون واقعی این‏طوری نیست، ولی شما می‌‏توانید حدس بزنید که قاعدتاً این ساز باید ویلون باشد. در همین حد برای من کافی است و اجازه می‌‏دهم بیننده خود را با کار من ارتباط دهد و کار من را تمام کند، نسبت به برداشتی که خودش دارد.»</p> <p> </p> <p>نقاشی‏های حسام ابریشمی بازتاب بی‏دریغ رؤیاهای شیرین‏اند در آیینه‏ی بوم‏‌ها؛ رؤیاهایی که بی‏تردید سزاوار هر تلاشی برای خوب‏‌تر زیستن هستند و عشق آبی‏‌ترین باور به زیستن این رؤیاهاست.</p>
پانتهآ بهرامی - ماندانا زندیان در نوشتهای با عنوان «به حسام ابریشمی، نقاش و پنجرههای آغشته به آفتابش» دربارهی حسام ابریشمی و هنرش اینگونه داوری میکند: «انعکاس بیدریغ آزادی در نگاه دریایی انسان و طنین آبی عشق که لهجهی سرخ غربت را در موسیقی خوشرنگ پاییز انکار میکند. حقیقتی خیالانگیز و باوری آسمانی که چشمانداز هر پنجره را یک روز بوسهی خورشید پر خواهد کرد».
با آثار حسام ابریشمی، نخستین بار در «آرتاگزپو» Artexpo، نمایشگاه بینالمللی نیویورک آشنا شدم. درونمایهی آثار او از انسان و فلسفهی وجودیاش، از احساس، عشق، آزادی و از نگاهی بیپروا به حقیقت نشان دارد. در مجموع میتوان گفت که انسان و پیکرهی او در مرکز توجه این نقاش ایرانی مقیم آمریکا قرار دارد. قلمموی حسام ابریشمی سریع و تند است و تجربیات دورانی را بر بوم نقش میکند که او در آن زمان ایران را به قصد تحصیل هنر به مقصد ایتالیا ترک کرده بود.
شیوهی بیان و اندیشهی نقاش
هنری ماتیس، نقاش فرانسوی که در استفاده از رنگ در نقاشیهایش شهرت دارد، میگوید: «مقصود نقاش را نباید سوای شیوهی بیان تصویری او دانست و هرچه این شیوهی بیان کاملتر باشد و نه لزوماً پیچیدهتر، تفکر نقاش عمیقتر است».
در آثار حسام ابریشمی، رنگ نیز از عناصر پایهای است. در نگاه اول، نقاشیهای این هنرمند، به آثار نقاشان امپرسیونیست بسیار نزدیک است. حسام دربارهی نزدیکی آثارش به امپرسیونیستها میگوید: «[آثارم تلفیقیست از] سبک امپرسیونیسم انتزاعی (abstract impressionism) بیان احساس، همراه با مقداری حالتهای انتزاعی (abstract). شاید حدود سی و اندی سال است که دارم به این سبک کار میکنم و در آمریکا به این سبک شناخته شدهام. از رنگهای زیادی استفاده میکنم. رنگ را خیلی دوست دارم.
کارهایم حرکت دارند، فیگورهایم همه شاد هستند، و همچنین از سمبلهای مختلف استفاده میکنم.
البته همهی کارهایم فقط به این شکل نیست. اصولاً موقعی که شاد هستم، مثبت فکر میکنم و چیزهای خوب میبینم، این نوع کارها را میکشم. بعضیوقتها هم بداخلاق و عصبانیام، اخبار بد میشنوم و نمیتوانم چیزهای شاد بکشم. آن وقت آثار غمگین میکشم و سیاه و سفید کار میکنم. البته همواره با همین استیل کار میکنم، اما کارهای غمگینم فقط خشنتر و سیاه و سفید هستند.»
بیگمان، نقطهی آغازین هر اثر هنری، تبلور یک اندیشه است. اندیشهی عمیق در آثار حسام ابریشمی، در پس رنگهایی قرار دارد که او در آثارش به کار میگیرد. رنگ اصولاً پایهی اساسی آثار او را تشکیل میدهد. اما عمق اندیشهی نقاش در پس رنگهاست که ظاهر میشود.
«در هنر هیچ باید و نبایدی وجود ندارد»
فیگورهای حسام ابریشمی پویا و سرشار از خواستن و تلاشاند. آنها ساز میزنند، میوه میخورند و سر بر شانهی هم میگذارند. اینها اما فقط ظاهر نقاشیهای اوست. هدف حسام ابریشمی از آفرینش چنین آثاری فقط صرفاً بازآفرینی جزء به جزء واقعیت نیست. او قصد دارد به حقیقت مهآلود پنهان در بطن واقعیتها دست یابد. از همینروی آثار او همواره سرشار از زیبایی، شادی و رنگ نیست. او میگوید: «در کار هنری هیچ باید و نبایدی وجود ندارد،با اینهمه مسلماً هنرمند تحت تأثیر شرایط اجتماعی قرار میگیرد. یعنی موقعی که میبینم در ایران خفقان هست، در ایران اعتراض، تظاهرات، کشتار است، همهی اینها روی من تأثیر میگذارد و من نمیتوانم راحت بیایم اینجا بنشینم و کارهایی را که شاد هستند خلق کنم. نه. من کارهایی را میکشم که باید آنها را انجام بدهم، کارهایی که از درون من بهوجود میآیند و من را تحت تأثیر قرار دادهاند. همانطور که گفتم، موقعی که عصبانی هستم، خشم دارم و ناراحت هستم، مینشینم سیاه و سفیدهایم را کار میکنم.»
جوایز هنری و «روز حسام ابریشمی»
حسام ابریشمی که اهل شیراز است، در سال دوم دبیرستان، در مسابقهی سراسری نقاشی، ابتدا در شهر شیراز و سپس در کل کشور، رتبهی نخست را کسب کرد و به این ترتیب، نخستین پاداش رسمی جامعهی ایران را دریافت نمود.
او در سه دههی گذشته، در مجموع ۲۱ جایزهی هنری را از آن خود کرده است. شهردار ولیسیا، در ایالت فلوریدا، ۲۴ مارس ۲۰۰۵ را بهعنوان «روز حسام ابریشمی» اعلام کرد.
این طراح و نقاش شیرازی، تجربهی مجسمهسازی نیز دارد. مجسمههای او نیز نقاشیهایش، از معصومیتی انسانی برخوردارند. صورتهای ناپیدا دارند و دستانی مهربان. همین ویژگیها باعث شده که بیننده به دریافت خودش آثار او را تفسیر کند و این تفسیر الزاماً با تفسیر نقاش همواره همخوان و همسو نیست. برخی گمان کرده اند که در این دسته از آثار حسام ابریشمی نشانی از موسیقی را میتوان سراغ گرفت. برای مثال دکتر عباس دانشوری در کتاب «سیب سیاه» در اینباره مینویسد:«نقش موسیقی در ترکیببندی آثار نقاشی حسام بسیار اساسی است و به گونهای حکم رهایی از بندها را دارد. زیرا تنها وسیلهای است که با آن میتوان احساسات عمیق و ناگفتنی شخصیتهای اثر را بیان نمود. در حقیقت، در نقاشیهای حسام، حرکات و رنگهای حاکم بر اثر، انعکاسی از موسیقی نقاشیاند. پیکرههای آثار او در چشم بیننده، به تلاشی بیوقفه برای آزادی از هرچه قید و رهایی از هرچه بند مشغولاند و همین ویژگی است که به آنها چهرهای انسانی و شایسته عطا میکند»
نقش موسیقی در آثار حسام ابریشمی
نقش موسیقی در آثار حسام ابریشمی آنقدر برجسته است که انگار از دستهای مجسمههای او آوای موسیقی جاری است. حسام ابریشمی پیرامون مجسمهسازی و تفاوت و شباهت آن با نقاشیهایش میگوید: «مجسمهها هم درست مانند نقاشیهایم هستند. یعنی در حقیقت، مثل این است که در مجسمهسازی، نقاشیهایم سه بعد پیدا کرده باشند. من با گِل کار میکنم و بعد گلها را قالب میگیرم و برنز میکنم. مجسمه برای من خیلی جالب است، برای اینکه میتوانم دور آن بگردم، میتوانم همه جای آن را خوب لمس کنم. برنز میریزم با تعداد بیشتر از یک دانه؛ مثلاً هفتتا، ده تا از هر کدام از آنها میزنم.»
یکی از مجسمههای شاخص او «سهتار» نام دارد. حسام ابریشمی دربارهی این اثر میگوید: «سعی کردم [در این اثر] سمبلهای ایرانی را بیشتر نشان بدهم. مردم آشنا بشوند که سهتار چیست، موزیک ایرانی چیست.
اگر به کارهای من نگاه کنید، هیچکدام بهصورت رئالیستی کار نشدهاند. یعنی دقیقاً نمیتوانید متوجه بشوید که این زن است یا مرد، یا در دست او میوه است و اگر میوه است، چه نوع میوهایست. میتوانید حدس بزنید چه نوع میوهای است، ولی دقیق کار نشده. یا اگر به این اثر نگاه کنید، ویلون واقعی اینطوری نیست، ولی شما میتوانید حدس بزنید که قاعدتاً این ساز باید ویلون باشد. در همین حد برای من کافی است و اجازه میدهم بیننده خود را با کار من ارتباط دهد و کار من را تمام کند، نسبت به برداشتی که خودش دارد.»
نقاشیهای حسام ابریشمی بازتاب بیدریغ رؤیاهای شیریناند در آیینهی بومها؛ رؤیاهایی که بیتردید سزاوار هر تلاشی برای خوبتر زیستن هستند و عشق آبیترین باور به زیستن این رؤیاهاست.
نظرها
malek
<p>من به شخصه تا کنون اسم ایشان را نشنیده و آثارشان را ندیده ام<br /> ای کاش لینکی هم برای دست یابی به برخی آثار ایشان<br /> قرار میدادید تا لمس این نکته را که پنجره های ایشان به آفتاب اغشته است را<br /> ما نیز تجربه میکردیم </p>