ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

تمامی قلب من از آن توست

<p>محمود خوشنام ـ حسین علیزاده نوازنده و آهنگساز ایرانی سال&zwnj;هاست که فعالانه در زمینه&zwnj;ی نوآوری در قلمرو موسیقی سنتی کار می&zwnj;کند. این&zwnj;که نوآوری&zwnj;های او تا کجا بُرد داشته باشد و مورد موافقت موسیقی&zwnj;دانان سنتی و نیز مورد توجه جمع شنوندگان قرار گیرد، آن&zwnj;قدر اهمیت ندارد که نفس اندیشیدن و کوشیدن برای نوآوری.</p> <p><a target="_blank" href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20110427_Jonge_mosighi_37_Khoshnam.mp3" rel="noopener"><img width="273" height="31" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_0_14.jpg" /></a></p> <p>&nbsp;</p> <p>کوشش&zwnj;های علیزاده از این جهت تحسین&zwnj;برانگیز است که نوآوری&zwnj; را در موسیقی سنتی ضروری می&zwnj;داند و لحظه&zwnj;ای از اندیشیدن به آن غفلت نمی&zwnj;کند. یکی از نوآوری&zwnj;ها او ترکیب گوشه&zwnj;هایی از مقام&zwnj;های مختلف موسیقی سنتی و پدیدآوردن مقامی تازه است که اگر هم سر&zwnj; و صدای سنت&zwnj;گرایان متعصب را درمی&zwnj;آورد، ولی نشان می&zwnj;&zwnj;دهد که شکل و شیوه&zwnj;ی ترکیبات و توالی گوشه&zwnj;ها وحی منزل نیست و می&zwnj;توان از راه&zwnj;های اندیشیده&zwnj; شده توالی&zwnj;ها و ترکیب&zwnj;های دیگری نیز فراهم آورد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>علیزاده ازجمله گوشه&zwnj;ی &laquo;داد&raquo; را از دستگاه ماهور، با گوشه&zwnj;ی &laquo;بیداد&raquo; از دستگاه همایون پیوند زده و نامش را هم گذاشته است &laquo;مقام داد و بیداد&raquo; که شاید معنای تمثیلی خوبی نیز برای روزگار ما داشته باشد. نوآوری دیگر علیزاده بهره&zwnj;گیری از هم&zwnj;آوایی در آواز و تصنیف&zwnj;خوانی سنتی است.</p> <p>&nbsp;</p> <p>صداها در این هم&zwnj;آوایی دیگر همزمان نیستند. پس و پیش می&zwnj;شوند، بالا و پایین می&zwnj;روند، ولی در نهایت از یک هماهنگی صوتی درونی برخوردار باقی می&zwnj;مانند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>ابتکار هم&zwnj;آوایی تا حدودی جای خالی صدای زن را نیز می&zwnj;پوشاند. نظر مضحک و بی&zwnj;پایه&zwnj;ی کارگزاران فرهنگی نظام اسلامی این است که صدای زن، اگر کلامی را با خود حمل کند، حرام است. بر صدای بی&zwnj;کلام زن ولی ایرادی نیست.</p> <p>&nbsp;</p> <p>علیزاده و پس از او آهنگسازان دیگر از این امکان بهره گرفتند و صدای زن را پس از سال&zwnj;ها جدایی به دنیای موسیقی خود بازگردانده&zwnj;اند. به تکه&zwnj;ای از یکی از هم&zwnj;آوایی&zwnj;های حسین علیزاده گوش می&zwnj;کنیم:</p> <p>&nbsp;</p> <p>[تکه&zwnj;ای از هم&zwnj;آوایی&zwnj;های حسین علیزاده]</p> <p>&nbsp;</p> <p>در سال&zwnj;های اخیر در میان خوانندگان خوش&zwnj;صدای تِنور، سه تن شهرتی بیش از دیگران یافته&zwnj;اند. یعنی کسی نیست که صدای آن&zwnj;ها را نشنیده و یا حداقل نام آن&zwnj;ها را نخوانده باشد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>دو تن از این&zwnj;ها اسپانیایی&zwnj;اند: پلاسیدو دومینگو (Pl&aacute;cido Domingo) و خوزه کارِراس (Jose Carreras). سومی ایتالیایی&zwnj; است، یا بهتر بگوییم بود: لوچیانو پاواروتی (Luciano Pavarotti) که دو سه سال پیش درگذشت.</p> <p>&nbsp;</p> <p>شاید یکی از علل شهرت افزون&zwnj;تر این سه تن برگزاری برنامه&zwnj;های مردمی &laquo;شو&raquo;مانند بوده باشد. هر سه این&zwnj;ها در کنار آوازخوانی&zwnj;های سنگین و رنگین اپرایی، از خواندن قطعات موسیقی سبک نیز پرهیز نداشته&zwnj;اند. آن&zwnj;ها حتی با برخی از خوانندگان موسیقی پاپ هم&zwnj;صدا شده و برنامه&zwnj;های مشترک برگزار کرده&zwnj;اند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>تِنورهای برجسته به هنگام نو شدن سال، دست در دست هم، در کنسرت&zwnj;های ویژه شرکت می&zwnj;کردند که بلیط&zwnj;&zwnj;هایش بازار سیاه پیدا می&zwnj;کرد و دیسک&zwnj;های ضبط شده&zwnj;ی این کنسرت&zwnj;ها، به محض آن که به بازار می&zwnj;آمد، نایاب می&zwnj;شد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>از میان این سه تن خوزه کارِراس، با آن&zwnj;که چند سالی است از بیماری سرطان خون رنج می&zwnj;برد، خم به ابرو نیآورده و همچنان در برنامه&zwnj;ها شرکت می&zwnj;جوید و بزرگوارانه بخشی از درآمد کنسرت&zwnj;های خود را به سازمان&zwnj;های مبارزه با سرطان اهداء می&zwnj;کند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>همان&zwnj;طور که گفتیم، کارِراس همه جور چیزی خوانده است. از اپرا و اپرت گرفته تا آهنگ&zwnj;های موزیکال و پاپ. آنچه اکنون با صدای او می&zwnj;شنویم، ترانه&zwnj;ای است عاشقانه از فرانس لِهار (Franz Leh&aacute;r) اپرت&zwnj;نویس معروف مجاری&zwnj;ـ اتریشی، با عنوان &laquo;تمامی قلب من از آن توست&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>[تمامی قلب من از آن توست، فرانس لهار]</p>

محمود خوشنام ـ حسین علیزاده نوازنده و آهنگساز ایرانی سال‌هاست که فعالانه در زمینه‌ی نوآوری در قلمرو موسیقی سنتی کار می‌کند. این‌که نوآوری‌های او تا کجا بُرد داشته باشد و مورد موافقت موسیقی‌دانان سنتی و نیز مورد توجه جمع شنوندگان قرار گیرد، آن‌قدر اهمیت ندارد که نفس اندیشیدن و کوشیدن برای نوآوری.

کوشش‌های علیزاده از این جهت تحسین‌برانگیز است که نوآوری‌ را در موسیقی سنتی ضروری می‌داند و لحظه‌ای از اندیشیدن به آن غفلت نمی‌کند. یکی از نوآوری‌ها او ترکیب گوشه‌هایی از مقام‌های مختلف موسیقی سنتی و پدیدآوردن مقامی تازه است که اگر هم سر‌ و صدای سنت‌گرایان متعصب را درمی‌آورد، ولی نشان می‌‌دهد که شکل و شیوه‌ی ترکیبات و توالی گوشه‌ها وحی منزل نیست و می‌توان از راه‌های اندیشیده‌ شده توالی‌ها و ترکیب‌های دیگری نیز فراهم آورد.

علیزاده ازجمله گوشه‌ی «داد» را از دستگاه ماهور، با گوشه‌ی «بیداد» از دستگاه همایون پیوند زده و نامش را هم گذاشته است «مقام داد و بیداد» که شاید معنای تمثیلی خوبی نیز برای روزگار ما داشته باشد. نوآوری دیگر علیزاده بهره‌گیری از هم‌آوایی در آواز و تصنیف‌خوانی سنتی است.

صداها در این هم‌آوایی دیگر همزمان نیستند. پس و پیش می‌شوند، بالا و پایین می‌روند، ولی در نهایت از یک هماهنگی صوتی درونی برخوردار باقی می‌مانند.

ابتکار هم‌آوایی تا حدودی جای خالی صدای زن را نیز می‌پوشاند. نظر مضحک و بی‌پایه‌ی کارگزاران فرهنگی نظام اسلامی این است که صدای زن، اگر کلامی را با خود حمل کند، حرام است. بر صدای بی‌کلام زن ولی ایرادی نیست.

علیزاده و پس از او آهنگسازان دیگر از این امکان بهره گرفتند و صدای زن را پس از سال‌ها جدایی به دنیای موسیقی خود بازگردانده‌اند. به تکه‌ای از یکی از هم‌آوایی‌های حسین علیزاده گوش می‌کنیم:

[تکه‌ای از هم‌آوایی‌های حسین علیزاده]

در سال‌های اخیر در میان خوانندگان خوش‌صدای تِنور، سه تن شهرتی بیش از دیگران یافته‌اند. یعنی کسی نیست که صدای آن‌ها را نشنیده و یا حداقل نام آن‌ها را نخوانده باشد.

دو تن از این‌ها اسپانیایی‌اند: پلاسیدو دومینگو (Plácido Domingo) و خوزه کارِراس (Jose Carreras). سومی ایتالیایی‌ است، یا بهتر بگوییم بود: لوچیانو پاواروتی (Luciano Pavarotti) که دو سه سال پیش درگذشت.

شاید یکی از علل شهرت افزون‌تر این سه تن برگزاری برنامه‌های مردمی «شو»مانند بوده باشد. هر سه این‌ها در کنار آوازخوانی‌های سنگین و رنگین اپرایی، از خواندن قطعات موسیقی سبک نیز پرهیز نداشته‌اند. آن‌ها حتی با برخی از خوانندگان موسیقی پاپ هم‌صدا شده و برنامه‌های مشترک برگزار کرده‌اند.

تِنورهای برجسته به هنگام نو شدن سال، دست در دست هم، در کنسرت‌های ویژه شرکت می‌کردند که بلیط‌‌هایش بازار سیاه پیدا می‌کرد و دیسک‌های ضبط شده‌ی این کنسرت‌ها، به محض آن که به بازار می‌آمد، نایاب می‌شد.

از میان این سه تن خوزه کارِراس، با آن‌که چند سالی است از بیماری سرطان خون رنج می‌برد، خم به ابرو نیآورده و همچنان در برنامه‌ها شرکت می‌جوید و بزرگوارانه بخشی از درآمد کنسرت‌های خود را به سازمان‌های مبارزه با سرطان اهداء می‌کند.

همان‌طور که گفتیم، کارِراس همه جور چیزی خوانده است. از اپرا و اپرت گرفته تا آهنگ‌های موزیکال و پاپ. آنچه اکنون با صدای او می‌شنویم، ترانه‌ای است عاشقانه از فرانس لِهار (Franz Lehár) اپرت‌نویس معروف مجاری‌ـ اتریشی، با عنوان «تمامی قلب من از آن توست»

[تمامی قلب من از آن توست، فرانس لهار]

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.