ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

حقیقت‌های بی‌اهمیت

<div class="field field-type-text field-field-nevisandeh"> <div class="field-items"> <div class="field-item odd" jquery1305284514854="20">مجتبا صولت&zwnj;پور - چرم&zwnj;شیر با چند دهه فعالیت نمایشی، به&zwnj;عنوان یکی از قابل احترام&zwnj;ترین نمایش&zwnj;نامه&zwnj;نویس&zwnj;های این روزهای ایران، چهره&zwnj;ای شناخته&zwnj;شده و معتبر محسوب می&zwnj;شود. او صاحب چندین نمایش&zwnj;نامه است، که از آن میان بیش از پنجاه نمایش&zwnj;نامه منتشر شده&zwnj; است، و چند عنوان ازین نمایش&zwnj;نامه&zwnj;ها آثار درخشانی هستند. علاوه بر این او مدرس تئا&zwnj;تر هم هست، و همه&zwnj;ی این&zwnj;ها نشان می&zwnj;دهد که کار او در دنیای نمایش، از حیطه&zwnj;ی تجربه&zwnj;نگاری بسیار فرا&zwnj;تر رفته و به&zwnj;عنوان چهره&zwnj;ای تأثیرگذار و اغلب موفق حضور پایداری در هنرِ نمایش ایران داشته است.</div> </div> </div> <!--break--> <p><br /> تازه&zwnj;ترین اثر منتشر شده&zwnj;ی این نمایش&zwnj;نامه&zwnj;نویس، کتابی&zwnj;ست به&zwnj;نام &laquo;حقایقی درباره&zwnj;ی یک ماهیِ مُرده&raquo; که باز هم توسط نشر &laquo;نیلا&raquo; منتشر شده، تا همکاریِ چرم&zwnj;شیر با این ناشر، همچنان ادامه داشته باشد. کتاب شامل دو نمایش&zwnj;نامه است. نخستین نمایش&zwnj;نامه، اثری&zwnj;ست که عنوان کتاب هم از آن گرفته شده، و دیگری نمایش&zwnj;نامه&zwnj;&zwnj;ای&zwnj; است به&zwnj;نام &laquo;آسمان روز&zwnj;های برفی&raquo;. طرح جلد کتاب، و عنوان ترغیب&zwnj;کننده و نمایشیِ آن، از اولین نکات خوب کتاب به&zwnj;شمار می&zwnj;آید.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>حقایقی درباره&zwnj;ی یک کاراکتر مُرده</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/SOLCH02.jpg" />نمایش&zwnj;نامه&zwnj;ی اول، اثری تک&zwnj;پرده&zwnj;ای&zwnj; و تک&zwnj;کاراکتری&zwnj;ست که در آن کنش&zwnj;های دقیقی بین کاراکتر، ماهی و خودِ دیگر کاراکتر برقرار می&zwnj;شود. یک نمایش&zwnj;نامه&zwnj;ی تک&zwnj;کاراکتریِ چهل صفحه&zwnj;ای، نیاز به کنش&zwnj;های زیادی دارد تا به خوبی پیش برود. البته اثر در واقع از دو شخصیت تشکیل شده. یکی خودِ مردِ روی صحنه، و دیگری فردی&zwnj;ست که درون کاراکتر، حضور دارد و با او حرف می&zwnj;زند. (نیمه&zwnj;های متفاوت مرد.) بیشتر کنش&zwnj;ها از چالشِ میان این دو فرد آغاز می&zwnj;شود، و به محیط و پیرامون او سرایت می&zwnj;کند. <br /> توضیحات صحنه، ساده اما آگاهانه است. مردی پشت میز غذا نشسته و یک ماهیِ ظاهراً مرده در بشقابی جلویش قرار دارد. او به&zwnj;طور معمول باید ماهی را بخورد. اما در عوض شروع می&zwnj;کند با ماهی به کلنجار رفتن، و در آخر مرگی که نصیب ماهی شده، در صحنه رشد می&zwnj;کند و به دنبال کاراکتر می&zwnj;گردد. <br /> می&zwnj;شود گفت این کاراکتر است که از ابتدا مرده، و نه ماهی. ماهی در بشقاب حاضر است، اما همین که توی آب قرار می&zwnj;گیرد، شروع به جست و خیز می&zwnj;کند! اما کاراکتر، با این&zwnj;که در دنیا حضور دارد، به نوعی مرده است. مرگی که در پایان اثر، به شکلی نمایشی تأیید می&zwnj;شود یا که نمی&zwnj;شود. همه&zwnj;چیز در خلسه&zwnj;ای مدرن و نمایشی به اتمام می&zwnj;رسد، که پایان&zwnj;بندیِ خوبی برای این اثر به&zwnj;شمار می&zwnj;آید. کنش&zwnj;های دورنیِ شخصیت با خودش، و دیالوگ&zwnj;هایی که با خودِ دیگرش برقرار می&zwnj;کند، همگی خوب و دل&zwnj;نشین از کار درآمده&zwnj;اند. نمایش&zwnj;نامه&zwnj;ی &laquo;حقایقی...&raquo; اثری ساختارمند و آگاهانه است، که از زیر قلمی پُر تجربه بیرون آمده.</p> <p>&nbsp;</p> <p><br /> <strong>آسمان روزهای برفی<br /> </strong></p> <p>&nbsp;</p> <p><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/SOLCH03.jpg" />دومین نمایشنامه&zwnj;ی کتاب، &laquo;آسمان روز&zwnj;های برفی&raquo;، بازخوانیِ فیلم&zwnj;نامه&zwnj;ی &laquo;بانی و کلاید&raquo; نوشته&zwnj;ی رابرت بنتن و دیوید نیومن است. بانی و کلاید زن و شوهر خلافکار آمریکایی بودند، که در دهه&zwnj;ی ۱۹۳۰ تیترِ یک روزنامه&zwnj;ها شدند و تحت تعقیب بودنشان و روندِ متوالی دزدی&zwnj;ها و چند قتلی که مرتکب شدند، چندین ماه به طول انجامید و به موضوعی جذاب و درگیر کننده برای مردمی تبدیل شد، که از اخبار مربوط به &laquo;رکود بزرگ&raquo; خسته شده بودند. در ۱۹۶۷ از این ماجرا، فیلم موفقی توسط آرتور پن به&zwnj;نام &laquo;بانی و کلاید&raquo; ساخته شد، و حالا چرم&zwnj;شیر فیلم&zwnj;نامه&zwnj;ی آن اثر را مورد بازخوانیِ نمایشی قرار داده است. <br /> &nbsp;</p> <p>چرم&zwnj;شیر شخصیت&zwnj;ها را از فیلم&zwnj;نامه وام گرفته و آن&zwnj;ها را با چند عنصر نمایشی، در صحنه&zwnj;هایی از پیش طراحی شده، قرار داده است، که نتیجه&zwnj;اش نمایش&zwnj;نامه&zwnj;ای چهل صفحه&zwnj;ای در تک&zwnj;پرده است. ریتم سریع، استفاده&zwnj;ی هوشمندانه از دیالوگ&zwnj;های کوتاه و حرف&zwnj;های ناتمام از جمله ویژگی&zwnj;های خوب اثر است. همان&zwnj;طور که این شیوه&zwnj;ی دیالوگ&zwnj;نویسی بیشتر در ادبیات &ndash; و به تبع سینمای &ndash; آمریکا قابل رؤیت است، چرم&zwnj;شیر هم در نمایش&zwnj;نامه&zwnj;اش از آن سود جسته، تا اثرش هر چه بیشتر بازتاب&zwnj;دهنده&zwnj;ی فضای واقعی دنیای &laquo;بانی و کلاید&raquo; باشد؛ وگرنه می&zwnj;توان در آثار چرم&zwnj;شیر نمایش&zwnj;هایی با انبوهی از دیالوگ&zwnj;های مطول و پُرطمطراق هم سراغ گرفت. <br /> &nbsp;</p> <p>بانی و کلاید در اتاقی سطح پایین از یک هتل نازل سکونت دارند. طبیعتاً تحت تعقیب&zwnj;اند و هر جا که دلشان بخواد نمی&zwnj;توانند بروند. اثر شروع خوبی دارد، که در آن بانی این&zwnj;گونه آغاز می&zwnj;کند: &laquo;&laquo;اسکار وایلد&raquo;؟... بَدَم می&zwnj;آد اَزَش.&raquo; و کلاید می&zwnj;گوید: &laquo;حالا تو اینو گوش کن... ماهیگیر جوان داخل شد و در برابر کشیش که کتاب مقدش می&zwnj;خواند...&raquo; (ص ۴۷ کتاب) و قطعه&zwnj;ای را به نقل از وایلد قرائت می&zwnj;کند، که تا پایان آن صحنه&zwnj;، نقش مهمی در روایتِ حاضر در صحنه، بازی می&zwnj;کند. <br /> &nbsp;</p> <p>اولین نمایش&zwnj;نامه در سال ۸۵ و دومی در سال ۸۴ نوشته شده&zwnj;اند و هر دو را باید آثاری موفق، با نگرشی مدرن به تئا&zwnj;تر امروز در ساخت و پرداختی ساده، با صحنه&zwnj;هایی ساده و بر پایه&zwnj;ی کنش&zwnj;های درونی شخصیت&zwnj;ها دانست. چرم&zwnj;شیر در استفاده از این تئا&zwnj;تر مدرن، در دنیای نمایش فارسی تا اندازه&zwnj;ای پیشرو، و بسیار موفق بوده است.<br /> &nbsp;</p> <p><strong>شناسنامه&zwnj;ی کتاب:<br /> </strong></p> <p>حقایقی درباره&zwnj;ی یک ماهیِ مُرده، محمد چرم&zwnj;شیر، نشر نیلا، چاپ اول: ۱۳۸۹، ۲۲۰۰ نسخه، ۸۰ صفحه، ۲۲۰۰ تومان. <br /> ایمیل نویسنده:<br /> Mja. solatpoor@gmail. com<br /> &nbsp;</p>

تازه‌ترین اثر منتشر شده‌ی این نمایش‌نامه‌نویس، کتابی‌ست به‌نام «حقایقی درباره‌ی یک ماهیِ مُرده» که باز هم توسط نشر «نیلا» منتشر شده، تا همکاریِ چرم‌شیر با این ناشر، همچنان ادامه داشته باشد. کتاب شامل دو نمایش‌نامه است. نخستین نمایش‌نامه، اثری‌ست که عنوان کتاب هم از آن گرفته شده، و دیگری نمایش‌نامه‌‌ای‌ است به‌نام «آسمان روز‌های برفی». طرح جلد کتاب، و عنوان ترغیب‌کننده و نمایشیِ آن، از اولین نکات خوب کتاب به‌شمار می‌آید.

حقایقی درباره‌ی یک کاراکتر مُرده

نمایش‌نامه‌ی اول، اثری تک‌پرده‌ای‌ و تک‌کاراکتری‌ست که در آن کنش‌های دقیقی بین کاراکتر، ماهی و خودِ دیگر کاراکتر برقرار می‌شود. یک نمایش‌نامه‌ی تک‌کاراکتریِ چهل صفحه‌ای، نیاز به کنش‌های زیادی دارد تا به خوبی پیش برود. البته اثر در واقع از دو شخصیت تشکیل شده. یکی خودِ مردِ روی صحنه، و دیگری فردی‌ست که درون کاراکتر، حضور دارد و با او حرف می‌زند. (نیمه‌های متفاوت مرد.) بیشتر کنش‌ها از چالشِ میان این دو فرد آغاز می‌شود، و به محیط و پیرامون او سرایت می‌کند.
توضیحات صحنه، ساده اما آگاهانه است. مردی پشت میز غذا نشسته و یک ماهیِ ظاهراً مرده در بشقابی جلویش قرار دارد. او به‌طور معمول باید ماهی را بخورد. اما در عوض شروع می‌کند با ماهی به کلنجار رفتن، و در آخر مرگی که نصیب ماهی شده، در صحنه رشد می‌کند و به دنبال کاراکتر می‌گردد.
می‌شود گفت این کاراکتر است که از ابتدا مرده، و نه ماهی. ماهی در بشقاب حاضر است، اما همین که توی آب قرار می‌گیرد، شروع به جست و خیز می‌کند! اما کاراکتر، با این‌که در دنیا حضور دارد، به نوعی مرده است. مرگی که در پایان اثر، به شکلی نمایشی تأیید می‌شود یا که نمی‌شود. همه‌چیز در خلسه‌ای مدرن و نمایشی به اتمام می‌رسد، که پایان‌بندیِ خوبی برای این اثر به‌شمار می‌آید. کنش‌های دورنیِ شخصیت با خودش، و دیالوگ‌هایی که با خودِ دیگرش برقرار می‌کند، همگی خوب و دل‌نشین از کار درآمده‌اند. نمایش‌نامه‌ی «حقایقی...» اثری ساختارمند و آگاهانه است، که از زیر قلمی پُر تجربه بیرون آمده.

آسمان روزهای برفی

دومین نمایشنامه‌ی کتاب، «آسمان روز‌های برفی»، بازخوانیِ فیلم‌نامه‌ی «بانی و کلاید» نوشته‌ی رابرت بنتن و دیوید نیومن است. بانی و کلاید زن و شوهر خلافکار آمریکایی بودند، که در دهه‌ی ۱۹۳۰ تیترِ یک روزنامه‌ها شدند و تحت تعقیب بودنشان و روندِ متوالی دزدی‌ها و چند قتلی که مرتکب شدند، چندین ماه به طول انجامید و به موضوعی جذاب و درگیر کننده برای مردمی تبدیل شد، که از اخبار مربوط به «رکود بزرگ» خسته شده بودند. در ۱۹۶۷ از این ماجرا، فیلم موفقی توسط آرتور پن به‌نام «بانی و کلاید» ساخته شد، و حالا چرم‌شیر فیلم‌نامه‌ی آن اثر را مورد بازخوانیِ نمایشی قرار داده است.
 

چرم‌شیر شخصیت‌ها را از فیلم‌نامه وام گرفته و آن‌ها را با چند عنصر نمایشی، در صحنه‌هایی از پیش طراحی شده، قرار داده است، که نتیجه‌اش نمایش‌نامه‌ای چهل صفحه‌ای در تک‌پرده است. ریتم سریع، استفاده‌ی هوشمندانه از دیالوگ‌های کوتاه و حرف‌های ناتمام از جمله ویژگی‌های خوب اثر است. همان‌طور که این شیوه‌ی دیالوگ‌نویسی بیشتر در ادبیات – و به تبع سینمای – آمریکا قابل رؤیت است، چرم‌شیر هم در نمایش‌نامه‌اش از آن سود جسته، تا اثرش هر چه بیشتر بازتاب‌دهنده‌ی فضای واقعی دنیای «بانی و کلاید» باشد؛ وگرنه می‌توان در آثار چرم‌شیر نمایش‌هایی با انبوهی از دیالوگ‌های مطول و پُرطمطراق هم سراغ گرفت.
 

بانی و کلاید در اتاقی سطح پایین از یک هتل نازل سکونت دارند. طبیعتاً تحت تعقیب‌اند و هر جا که دلشان بخواد نمی‌توانند بروند. اثر شروع خوبی دارد، که در آن بانی این‌گونه آغاز می‌کند: ««اسکار وایلد»؟... بَدَم می‌آد اَزَش.» و کلاید می‌گوید: «حالا تو اینو گوش کن... ماهیگیر جوان داخل شد و در برابر کشیش که کتاب مقدش می‌خواند...» (ص ۴۷ کتاب) و قطعه‌ای را به نقل از وایلد قرائت می‌کند، که تا پایان آن صحنه‌، نقش مهمی در روایتِ حاضر در صحنه، بازی می‌کند.
 

اولین نمایش‌نامه در سال ۸۵ و دومی در سال ۸۴ نوشته شده‌اند و هر دو را باید آثاری موفق، با نگرشی مدرن به تئا‌تر امروز در ساخت و پرداختی ساده، با صحنه‌هایی ساده و بر پایه‌ی کنش‌های درونی شخصیت‌ها دانست. چرم‌شیر در استفاده از این تئا‌تر مدرن، در دنیای نمایش فارسی تا اندازه‌ای پیشرو، و بسیار موفق بوده است.
 

شناسنامه‌ی کتاب:

حقایقی درباره‌ی یک ماهیِ مُرده، محمد چرم‌شیر، نشر نیلا، چاپ اول: ۱۳۸۹، ۲۲۰۰ نسخه، ۸۰ صفحه، ۲۲۰۰ تومان.
ایمیل نویسنده:
Mja. solatpoor@gmail. com
 

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.