ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

خودکشی هنرمندان و نویسندگان

<p>فرشاد محمدی - جوانی به نام &laquo;کیپ راستی واکر&raquo; در سالن نمایش شهر اورگانِ انگلستان، روی صحنه رفت. بازی زیبا و استعدادش چشم&zwnj;ها را خیره کرد. روی صحنه، زیر لب، قسمتی از یک شعر را زمزمه کرد:</p> <!--break--> <p>&laquo;به خاطر همه&zwnj;ی اشتباهاتم عذر می&zwnj;خواهم.&raquo; سپس، راستی واکر چاقویی ۱۵ سانتی متری را برداشت و چندین ضربه کاری به شکم خود زد. مردمی که از بازی زیبای او به وجد آمده بودند، از روی صندلی&zwnj;هاشان بلند شده بودند و او را تشویق می&zwnj;کردند. صحنه&zwnj;ی نمایش پر از خون شده بود و هنوز، همچنان صدای تشویق مردم به گوش می&zwnj;رسید. کیپ راستی واکر مُرد.&nbsp;</p> <p><br /> <a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20110512_Farshad_ArtistAndSuicide_Pejman.mp3"><img align="right" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_0_0.jpg" /></a>&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>آیا اندیشه&zwnj;ی خودکشی در ذات هنر است؟<br /> </strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>خودکشی با عالم هنر و نویسندگی عجین شده است؛ نه به آن معنا که همه&zwnj;ی هنرمندان دست به خودکشی زده&zwnj;اند، بلکه زندگی عده&zwnj;ی بی&zwnj;شماری از هنرمندان و نویسندگان جهان با مفهوم خودکشی درگیر بوده است. حقیقت این است که ذهن نویسنده چه آگاهانه و چه ناخودآگاه با اندیشه&zwnj;ی خودکشی درگیر است. عده&zwnj;ای بر این اندیشه چیره می&zwnj;شوند و عده&zwnj;ای هم نه.</p> <p>مایاکوفکسکی، ون گوگ، ویرجینیا وولف، رومن گاری و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان جهان با خودکشی به زندگی خود پایان داده&zwnj;اند. از رضا حیرانی شاعر جوان مقیم تهران پرسیدم: چرا هنرمندان بیشتر از دیگران به فکر خودکشی می&zwnj;افتند؟ <br /> &nbsp;</p> <p><img height="141" width="200" align="left" alt="" src="http://zamaaneh.com/pictures-new/REZAHEYRANI01.jpg" />او در پاسخ گفت: &laquo;شاید هنرمندان بیشتر از افراد دیگر، درگیر این سؤال می&zwnj;شوند که هدف از این&zwnj;همه تلاش در جهانی که روزبه روز بیشتر به سمت پوچی و تکرار حرکت می&zwnj;کند چیست. اما به نظر من شرایط در جاهای مختلف متفاوت است و انگیزه&zwnj;ی آدم&zwnj;ها از دست زدن به این عمل با هم فرق می&zwnj;کند. اگر من شرایط پیرامون خودم را ملاک قرار دهم، باید بگویم در وضعیت امروز ما، نیاز نیست به چیزی فکر کنی تا فکر خودکشی به سرت بیفتد. این جهنم تکرار و رخوت شما را مجاب می&zwnj;کند که به سمت خودکشی بروید. فشارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و خانوادگی، همه و همه کافی است تا شما را از نیاز به زندگی و در حقیقت ادامه&zwnj;ی تلاش برای چیزی که احساس می&zwnj;کنی نهایتش پوچی و تکرار است، خالی کند. <br /> &nbsp;</p> <p>من، وقتی اطرافم را نگاه می&zwnj;کنم، می&zwnj;بینم فرصت&zwnj;های خیلی زیادی را به&zwnj;خاطر نوشتن از دست داده&zwnj;ام؛ در حالی که حتی نمی&zwnj;توانم آنطور که دوست دارم نوشته&zwnj;هایم را منتشر کنم و از طرفی در جامعه&zwnj;ای که تا خرخره در رخوت فرو رفته است، بازخورد اجتماعی و اقتصادی قانع کننده&zwnj;ای هم از آن نمی&zwnj;بینم. <br /> بنابراین در جهان امروز، هنرمند مثل هر انسان دیگری انبار باروتی است که منتظر یک جرقه است. این جرقه می&zwnj;تواند بحران اقتصادی یا خانوادگی باشد؛ گاهی وجود چیزی و گاهی هم نبود چیزی. به هر حال هر مسئله&zwnj;ای که به ذهن هنرمند فشار وارد کند، می&zwnj;تواند در حکم آن جرقه باشد. توی آن لحظه چیزی هست که تیغ را به&zwnj;دست شما می&zwnj;دهد، طناب دار را دور گردن شما می&zwnj;اندازد و شما را مجاب می&zwnj;کند که با هر روشی که بلدی تمامش کنی.&raquo; <br /> &nbsp;</p> <p><strong>گربه می&zwnj;داند که طاقت سوختن ندارد<br /> </strong></p> <p>&nbsp;</p> <p><img height="275" width="180" align="left" alt="" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/MOHDSU02.jpg" />&laquo;فریتز مادنر&raquo; از فیلسوفان برجسته در کتاب لغت&zwnj;نامه&zwnj;ی خود نوشته است: &laquo;فردی که دست به خودکشی می&zwnj;زند شبیه گربه&zwnj;ای است که بالای سخره&zwnj;ای سنگی، رو به رودخانه، میان نرده&zwnj;های داغی محاصره شده است و تنها راه نجاتش، پرش مرگبار در آب سرد است. گربه می&zwnj;داند که طاقت سوختن ندارد و تنها راه رهایی را پرش به سوی مرگ می&zwnj;یابد. <br /> &nbsp;</p> <p>انسانی که دست به خودکشی می&zwnj;زند به ناامیدی مطلق رسیده است و به نظرش تنها راه نجات این است که با مرگی خودخواسته به زجری که می&zwnj;کشد پایان دهد. با این وجود رضا حیرانی می&zwnj;گوید: &laquo;من معتقد هستم خودکشی قطعاً نمایانگر شهامت فرد است و برعکس خیلی&zwnj;های که می&zwnj;گویند انسان&zwnj;هایی که خودکشی می&zwnj;کنند اشخاصی هستند که جسارت روبرو شدن با جهان را ندارند، معتقدم، کسی که خودکشی می&zwnj;کند آنقدر شهامت داشته است که اگر می&zwnj;خواست می&zwnj;توانست به زندگی هم ادامه دهد. تنها تفاوتی که هنرمند با اشخاص دیگر دارد، این است که (با نگاهی که جامعه هم دارد) شاید لایه&zwnj;ی دفاعی آن انبار باروتش کمرنگ&zwnj;تر باشد؛ هنرمند خیلی سریع&zwnj;تر دچار سرخوردگی&zwnj;های رایج می&zwnj;شود. ولی به هر حال خودکشی تنها دارایی انسان است که می&zwnj;تواند جلوی حقارتی که گاهی جهان به او تحمیل می&zwnj;کند را بگیرد. به قول بزرگی، مهم این است که بدانی کی از این سرمایه استفاده کنی.&raquo; <br /> &nbsp;</p> <p><strong>از پایان یک رمان تا پایان یک زندگی<br /> </strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>&laquo;پاتریشیا دو مارتوله&raquo; نویسنده و استاد فلسفه در دانشگاه&zwnj;های بروکسل و تیلبورگ در یادداشتی تحت عنوان &laquo;خودکشی، ازجلوه&zwnj;گاه هنـر&raquo; می&zwnj;نویسد: نویسنده به امید پایان بخشیدن می&zwnj;نویسد و با خودکشی پای زندگی خود را امضاء می&zwnj;کند و آن را به اثری هنری مبدل می&zwnj;کند. او در این یادداشت نسبتاً بلند با اطمینان می&zwnj;&zwnj;گوید: &laquo;هر قدر هم شادمانی انسان پس از پایان بردن یک رمان کوتاه و پوچ باشد، باز هم به مراتب بیش از شادمانی پس از خودکشی است.&raquo; <br /> &nbsp;</p> <p>سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است، هر سال نزدیک به یک میلیون نفر در جهان خودکشی موفق انجام می&zwnj;دهند؛ یعنی در هر سه دقیقه یک نفر و این یعنی بیشتر از کشته&zwnj;شده&zwnj;گان تمام جنگ&zwnj;ها. <br /> با این وجود، برخی روان&zwnj;شناسان معتقد هستند خودکشی در حقیقت یک روش کاهش درد ونگرانی است و اگر اطرافیان خطر را احساس کنند و به موقع اقدام کنند می&zwnj;توان با کاهش این درد جلوی خودکشی را گرفت. <br /> &nbsp;</p> <p>در آلمان یک برنامه&zwnj;ی آموزشی برای تشخیص به موقع احتمال خودکشی افراد به اجرا در آمده است که مشاوران، مددکاران و حتی پرستاران و پزشکان را با روش&zwnj;های تشخیص به موقع افسردگی، علل خودکشی و چگونگی مقابله با آن آشنا می&zwnj;کند. <br /> &nbsp;</p> <p>دو سال بعد از اجرای این پروژه در سطح وسیع مجموعاً ۲۴ درصد از تعداد کل اقدام کنندگان به خودکشی و قربانیان خودکشی کاهش یافت.<br /> &nbsp;</p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><strong><br /> </strong>::<a href="http://zamaaneh.com/khaak/2010/12/post_146.html">گفت&zwnj; وگوی دفتر خاک با رضا حیرانی</a>::<br /> <a href="http://www.neveshtar.net/fuko3.htm">::خودکشی، ازجلوه گاه هنـر::</a><br /> &nbsp;</p>

فرشاد محمدی - جوانی به نام «کیپ راستی واکر» در سالن نمایش شهر اورگانِ انگلستان، روی صحنه رفت. بازی زیبا و استعدادش چشم‌ها را خیره کرد. روی صحنه، زیر لب، قسمتی از یک شعر را زمزمه کرد:

«به خاطر همه‌ی اشتباهاتم عذر می‌خواهم.» سپس، راستی واکر چاقویی ۱۵ سانتی متری را برداشت و چندین ضربه کاری به شکم خود زد. مردمی که از بازی زیبای او به وجد آمده بودند، از روی صندلی‌هاشان بلند شده بودند و او را تشویق می‌کردند. صحنه‌ی نمایش پر از خون شده بود و هنوز، همچنان صدای تشویق مردم به گوش می‌رسید. کیپ راستی واکر مُرد. 

آیا اندیشه‌ی خودکشی در ذات هنر است؟

خودکشی با عالم هنر و نویسندگی عجین شده است؛ نه به آن معنا که همه‌ی هنرمندان دست به خودکشی زده‌اند، بلکه زندگی عده‌ی بی‌شماری از هنرمندان و نویسندگان جهان با مفهوم خودکشی درگیر بوده است. حقیقت این است که ذهن نویسنده چه آگاهانه و چه ناخودآگاه با اندیشه‌ی خودکشی درگیر است. عده‌ای بر این اندیشه چیره می‌شوند و عده‌ای هم نه.

مایاکوفکسکی، ون گوگ، ویرجینیا وولف، رومن گاری و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان جهان با خودکشی به زندگی خود پایان داده‌اند. از رضا حیرانی شاعر جوان مقیم تهران پرسیدم: چرا هنرمندان بیشتر از دیگران به فکر خودکشی می‌افتند؟
 

او در پاسخ گفت: «شاید هنرمندان بیشتر از افراد دیگر، درگیر این سؤال می‌شوند که هدف از این‌همه تلاش در جهانی که روزبه روز بیشتر به سمت پوچی و تکرار حرکت می‌کند چیست. اما به نظر من شرایط در جاهای مختلف متفاوت است و انگیزه‌ی آدم‌ها از دست زدن به این عمل با هم فرق می‌کند. اگر من شرایط پیرامون خودم را ملاک قرار دهم، باید بگویم در وضعیت امروز ما، نیاز نیست به چیزی فکر کنی تا فکر خودکشی به سرت بیفتد. این جهنم تکرار و رخوت شما را مجاب می‌کند که به سمت خودکشی بروید. فشارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و خانوادگی، همه و همه کافی است تا شما را از نیاز به زندگی و در حقیقت ادامه‌ی تلاش برای چیزی که احساس می‌کنی نهایتش پوچی و تکرار است، خالی کند.
 

من، وقتی اطرافم را نگاه می‌کنم، می‌بینم فرصت‌های خیلی زیادی را به‌خاطر نوشتن از دست داده‌ام؛ در حالی که حتی نمی‌توانم آنطور که دوست دارم نوشته‌هایم را منتشر کنم و از طرفی در جامعه‌ای که تا خرخره در رخوت فرو رفته است، بازخورد اجتماعی و اقتصادی قانع کننده‌ای هم از آن نمی‌بینم.
بنابراین در جهان امروز، هنرمند مثل هر انسان دیگری انبار باروتی است که منتظر یک جرقه است. این جرقه می‌تواند بحران اقتصادی یا خانوادگی باشد؛ گاهی وجود چیزی و گاهی هم نبود چیزی. به هر حال هر مسئله‌ای که به ذهن هنرمند فشار وارد کند، می‌تواند در حکم آن جرقه باشد. توی آن لحظه چیزی هست که تیغ را به‌دست شما می‌دهد، طناب دار را دور گردن شما می‌اندازد و شما را مجاب می‌کند که با هر روشی که بلدی تمامش کنی.»
 

گربه می‌داند که طاقت سوختن ندارد

«فریتز مادنر» از فیلسوفان برجسته در کتاب لغت‌نامه‌ی خود نوشته است: «فردی که دست به خودکشی می‌زند شبیه گربه‌ای است که بالای سخره‌ای سنگی، رو به رودخانه، میان نرده‌های داغی محاصره شده است و تنها راه نجاتش، پرش مرگبار در آب سرد است. گربه می‌داند که طاقت سوختن ندارد و تنها راه رهایی را پرش به سوی مرگ می‌یابد.
 

انسانی که دست به خودکشی می‌زند به ناامیدی مطلق رسیده است و به نظرش تنها راه نجات این است که با مرگی خودخواسته به زجری که می‌کشد پایان دهد. با این وجود رضا حیرانی می‌گوید: «من معتقد هستم خودکشی قطعاً نمایانگر شهامت فرد است و برعکس خیلی‌های که می‌گویند انسان‌هایی که خودکشی می‌کنند اشخاصی هستند که جسارت روبرو شدن با جهان را ندارند، معتقدم، کسی که خودکشی می‌کند آنقدر شهامت داشته است که اگر می‌خواست می‌توانست به زندگی هم ادامه دهد. تنها تفاوتی که هنرمند با اشخاص دیگر دارد، این است که (با نگاهی که جامعه هم دارد) شاید لایه‌ی دفاعی آن انبار باروتش کمرنگ‌تر باشد؛ هنرمند خیلی سریع‌تر دچار سرخوردگی‌های رایج می‌شود. ولی به هر حال خودکشی تنها دارایی انسان است که می‌تواند جلوی حقارتی که گاهی جهان به او تحمیل می‌کند را بگیرد. به قول بزرگی، مهم این است که بدانی کی از این سرمایه استفاده کنی.»
 

از پایان یک رمان تا پایان یک زندگی

«پاتریشیا دو مارتوله» نویسنده و استاد فلسفه در دانشگاه‌های بروکسل و تیلبورگ در یادداشتی تحت عنوان «خودکشی، ازجلوه‌گاه هنـر» می‌نویسد: نویسنده به امید پایان بخشیدن می‌نویسد و با خودکشی پای زندگی خود را امضاء می‌کند و آن را به اثری هنری مبدل می‌کند. او در این یادداشت نسبتاً بلند با اطمینان می‌‌گوید: «هر قدر هم شادمانی انسان پس از پایان بردن یک رمان کوتاه و پوچ باشد، باز هم به مراتب بیش از شادمانی پس از خودکشی است.»
 

سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است، هر سال نزدیک به یک میلیون نفر در جهان خودکشی موفق انجام می‌دهند؛ یعنی در هر سه دقیقه یک نفر و این یعنی بیشتر از کشته‌شده‌گان تمام جنگ‌ها.
با این وجود، برخی روان‌شناسان معتقد هستند خودکشی در حقیقت یک روش کاهش درد ونگرانی است و اگر اطرافیان خطر را احساس کنند و به موقع اقدام کنند می‌توان با کاهش این درد جلوی خودکشی را گرفت.
 

در آلمان یک برنامه‌ی آموزشی برای تشخیص به موقع احتمال خودکشی افراد به اجرا در آمده است که مشاوران، مددکاران و حتی پرستاران و پزشکان را با روش‌های تشخیص به موقع افسردگی، علل خودکشی و چگونگی مقابله با آن آشنا می‌کند.
 

دو سال بعد از اجرای این پروژه در سطح وسیع مجموعاً ۲۴ درصد از تعداد کل اقدام کنندگان به خودکشی و قربانیان خودکشی کاهش یافت.
 

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.