مهمترین جایزهی ادبی آلمان و گناه تاریخی اروپاییها
<p>نازنین اعتمادی - تابستان هر سال، یکی از رویدادهای مهم ادبی در کشور آلمان، جایزه‌ی صلح کتاب‌فروشان آلمان است که پیش از برگزاری نمایشگاه کتاب فرانکفورت در پاییز به یک نویسنده اهداء می‌گردد. جایزه‌ی صلح کتاب‌فروشان آلمان که از آن به‌عنوان مهم‌ترین رویداد فرهنگی سال در عرصه‌ی ادبیات یاد می‌کنند، در سال ۲۰۱۱ به نویسنده‌ی الجزایری به نام بوعالم صنصال تعلق می‌گیرد. هیأت امنای جایزه‌ی صلح کتابفروشان آلمان در بیانیه‌ای از بوعالم صنصال به عنوان «یک نویسنده پرشور و مبارز بر ضد استبداد و اختناق و ترور دولتی یاد کرد.</p> <!--break--> <p> بوعالم صنصال یک نویسنده‌ی سیاسی و اجتماعی است. در مارچ (فروردین ماه) ۲۰۱۱ در آستانه‌ی دخالت ناتو در لیبی او از سیاست وزارت خارجه‌ی آلمان در قبال آزادیخواهان آفریقای شمالی آشکارا انتقاد کرد و گفت: «اگر آلمان در رأی‌گیری در سازمان ملل متحد درباره‌ی حمله ناتو به لیبی رأی ممتنع نداده بود، قذافی اکنون زنده نبود که بتواند به شهرهای لیبی لشکرکشی کند و آزادیخواهان را تحت فشار قرار دهد.» بوعالم صنصال اما به همان اندازه که از سیاست‌های مزورانه‌ و سودجویانه‌ی دولت آلمان انتقاد می‌کند از پان‌عربیست‌ها و ناسیونالیست‌های عرب و از بنیادگرایان مسلمان در آفریفای شمالی فاصله می‌گیرد و گفته‌های اسرائیل‌ستیزانه‌ی آنها را به چالش می‌کشد. <br /> </p> <p><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/ETEMADSA02.jpg" />بوعالم صنصال یک نویسنده‌ی آزادیخواه و آزاداندیش است که از نزاع سیاسی و بحث‌های اجتماعی در سطح جهانی واهمه‌ای ندارد. روز گذشته، پنجشنبه، نهم ژوئن هیأت امنای جایزه‌ی صلح کتابفروشان آلمان اعلام کرد جایزه‌ی صلح که با جایزه‌ی پولیتزر و گنکور آن را مقایسه می‌کند و با این جوایز از اهمیت یکسانی برخوردار است، به بوعالم صنصال تعلق می‌گیرد. <br /> </p> <p>گوتفرید هونه‌فلدر (Gottfried Honnefelder ) رئیس هیأت امنای جایزه‌ی صلح کتاب‌فروشان آلمان در یک نشست رسانه‌ای که به این مناسبت در برلین برگذار شد گفت: «با اهدای جایزه‌ی صلح کتابفروشان آلمان به نویسنده‌ای از آفریقای شمالی، قصد داریم از تلاش‌های آزادیخواهان در این منطقه حمایت کنیم.» <br /> </p> <p>در بیانیه‌ای که جایزه‌ی صلح کتابفروشان آلمان منتشر کرده، آمده است: «جایزه‌ی صلح کتابفروشان آلمان در سال ۲۰۱۱ به بوعالم صنصال، نویسنده‌ی الجزایری اهداء می‌گردد. او در رمان‌ها و داستان‌هایش با شوریدگی یک نویسنده‌ی هنرمند، با تفاهم و همدردی و با زبانی فاخر تلاش می‌کند زمینه‌هایی برای درک متقابل فرهنگ‌ها فراهم آورد.»<br /> </p> <p>بوعالم صنصال از اندک نویسندگانی است که هنوز در الجزایر زندگی می‌کند و ناگزیر به تبعیدی خودخواسته نشده‌ و با این‌حال از انتقاد آشکار از سرکوب و اختناق سیاسی در الجزایر و نیز از تضاد بین فقیر و غنی نمی‌هراسد. بوعالم صنصار از کوشندگان آزادی بیان و از طرفداران گفت‌و گوی بین تمدن‌ها و فرهنگ‌هاست و اعتقاد دارد که تنها راه رهایی از استبداد و اختناق، دگرگونی ساختارهای سنتی در جوامع اسلامی و رویکرد به دموکراسی و لیبرالیسم است.<br /> </p> <p>بوعالم صنصال در پانزدهم اکتبر سال ۱۹۴۹ در روستایی کوهستانی در الجزایر متولد شد و در الجزیره، پایتخت این کشور، در محله‌ای کارگری و فقیرنشین رشد کرد و پرورش یافت. <br /> </p> <p>او پس از ترور رییس جمهور الجزایر در سال ۱۹۹۶ و تحت تأثیر عمیق این حادثه نخستین رمانش را نوشت و آن را زیر عنوان «سوگند بربرها» منتشر کرد. پس از انتشار این رمان بود که از خدمات دولتی برکنار شد و پس از مدتی نیز به خاطر انتقاداتش از دولت الجزایر از کار در همه‌ی ادارات و نهادهای دولتی منع شد. <br /> </p> <p><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/ETEMADSA03.jpg" />این رمان یک رمان جنایی است. دو مرد که به دو طبقه‌ی کاملاً متفاوت اجتماعی تعلق دارند، به طرز مرموزی به قتل می‌رسند. «مو»، فرزند یک مرد ثروتمند و متنفذ است و «عبدالله بکور» کارگر مهاجر و بی‌چیزی که به‌تازگی از فرانسه به الجزایر بازگشته است. کارآگاهی به نام «لاربی» شروع به تحقیقاتی پیرامون این قتل‌ها می‌کند و سرنخ‌هایی به دست می‌آورد که از خشونت سیاسی و دولتی نشان دارند. او برخلاف دستورات صریح مافوقش به راز این قتل پی می‌برد و متوجه می‌شود که مأموران اطلاعاتی و امنیتی در پشت پرده در این قتل‌ها دست داشته‌اند. این امر پیامدهایی برای این مأمور پلیس دارد، او را از کار برکنار و تهدید به قتل می‌کنند. <br /> </p> <p>صنصال در سال ۲۰۰۶ در مقاله‌ای که به شکل یک نامه‌ی بالابلند خطاب به هموطنانش نوشته است، از آنها می‌خواهد که برای آزادی به پاخیزند و کاری کنند که الجزایر در جامعه‌ی جهانی به عنوان یک کشور آزاد سربلند باشد. پس از انتشار این نامه همه‌ی آثار صنصال در الجزایر توقیف و آنچه که باقی مانده بود از روی پیشخوان کتابفروشی‌ها جمع‌آوری شد. با این حال صنصال برخلاف بسیاری از همکارانش الجزایر را ترک نکرد و به تبعید تن نداد. <br /> </p> <p>صنصال در رمان دیگری به نام «روستای آلمانی‌ها» که در سال ۲۰۰۹ انتشار یافت، داستان قتل یک مرد آلمانی را روایت می‌کند که همراه همسرش در الجزایر زندگی می‌کند. در جریان کشف معمای قتل معلوم می‌شود که این مرد آلمانی در ماجرای هولوکاست هم دخالت داشته و با این تمهید نویسنده در این اثر به هولوکاست و اهمیت تاریخی آن در بستر ماجراهای خانوادگی در بین دو فرهنگ اسلامی و مسیحی نیز می‌پردازد. <br /> </p> <p>جایزه‌ی صلح کتابفروشان آلمان به رسم هر سال در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در شانزدهم اکتبر امسال در کلیسای پائول اهداء می‌گردد.<br /> </p> <p>جایزه‌ی صلح کتابفروشان آلمان از سال ۱۹۵۰ به نویسندگان اهداء می‌گردد و ارزش آن معادل ۲۵هزار یویرو است. <br /> </p> <p>بوعالم صنصال اعلام کرد که از دریافت این جایزه خشنود است. اما باور دارد که کشورهای اروپای مرکزی، به‌ویژه آلمان و فرانسه به لحاظ چشمداشت‌ها و مصالح اقتصادی‌شان از حکومت‌های استبدادی در شمال آفریقا حمایت کرده‌اند. او گفت «به این جهت کشورهای اروپایی نسبت به ملت‌های تحت ستم آفریقای شمالی از یک وطیفه و گناه تاریخی برخوردارند.»</p> <p> </p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><a href="http://www.dailymotion.com/video/x4pmyz_interview-de-boualem-sansal_creation">::گفت و گو با ابوعالم صنصال::</a></p> <p> </p> <p> </p>
نازنین اعتمادی - تابستان هر سال، یکی از رویدادهای مهم ادبی در کشور آلمان، جایزهی صلح کتابفروشان آلمان است که پیش از برگزاری نمایشگاه کتاب فرانکفورت در پاییز به یک نویسنده اهداء میگردد. جایزهی صلح کتابفروشان آلمان که از آن بهعنوان مهمترین رویداد فرهنگی سال در عرصهی ادبیات یاد میکنند، در سال ۲۰۱۱ به نویسندهی الجزایری به نام بوعالم صنصال تعلق میگیرد. هیأت امنای جایزهی صلح کتابفروشان آلمان در بیانیهای از بوعالم صنصال به عنوان «یک نویسنده پرشور و مبارز بر ضد استبداد و اختناق و ترور دولتی یاد کرد.
بوعالم صنصال یک نویسندهی سیاسی و اجتماعی است. در مارچ (فروردین ماه) ۲۰۱۱ در آستانهی دخالت ناتو در لیبی او از سیاست وزارت خارجهی آلمان در قبال آزادیخواهان آفریقای شمالی آشکارا انتقاد کرد و گفت: «اگر آلمان در رأیگیری در سازمان ملل متحد دربارهی حمله ناتو به لیبی رأی ممتنع نداده بود، قذافی اکنون زنده نبود که بتواند به شهرهای لیبی لشکرکشی کند و آزادیخواهان را تحت فشار قرار دهد.» بوعالم صنصال اما به همان اندازه که از سیاستهای مزورانه و سودجویانهی دولت آلمان انتقاد میکند از پانعربیستها و ناسیونالیستهای عرب و از بنیادگرایان مسلمان در آفریفای شمالی فاصله میگیرد و گفتههای اسرائیلستیزانهی آنها را به چالش میکشد.
بوعالم صنصال یک نویسندهی آزادیخواه و آزاداندیش است که از نزاع سیاسی و بحثهای اجتماعی در سطح جهانی واهمهای ندارد. روز گذشته، پنجشنبه، نهم ژوئن هیأت امنای جایزهی صلح کتابفروشان آلمان اعلام کرد جایزهی صلح که با جایزهی پولیتزر و گنکور آن را مقایسه میکند و با این جوایز از اهمیت یکسانی برخوردار است، به بوعالم صنصال تعلق میگیرد.
گوتفرید هونهفلدر (Gottfried Honnefelder ) رئیس هیأت امنای جایزهی صلح کتابفروشان آلمان در یک نشست رسانهای که به این مناسبت در برلین برگذار شد گفت: «با اهدای جایزهی صلح کتابفروشان آلمان به نویسندهای از آفریقای شمالی، قصد داریم از تلاشهای آزادیخواهان در این منطقه حمایت کنیم.»
در بیانیهای که جایزهی صلح کتابفروشان آلمان منتشر کرده، آمده است: «جایزهی صلح کتابفروشان آلمان در سال ۲۰۱۱ به بوعالم صنصال، نویسندهی الجزایری اهداء میگردد. او در رمانها و داستانهایش با شوریدگی یک نویسندهی هنرمند، با تفاهم و همدردی و با زبانی فاخر تلاش میکند زمینههایی برای درک متقابل فرهنگها فراهم آورد.»
بوعالم صنصال از اندک نویسندگانی است که هنوز در الجزایر زندگی میکند و ناگزیر به تبعیدی خودخواسته نشده و با اینحال از انتقاد آشکار از سرکوب و اختناق سیاسی در الجزایر و نیز از تضاد بین فقیر و غنی نمیهراسد. بوعالم صنصار از کوشندگان آزادی بیان و از طرفداران گفتو گوی بین تمدنها و فرهنگهاست و اعتقاد دارد که تنها راه رهایی از استبداد و اختناق، دگرگونی ساختارهای سنتی در جوامع اسلامی و رویکرد به دموکراسی و لیبرالیسم است.
بوعالم صنصال در پانزدهم اکتبر سال ۱۹۴۹ در روستایی کوهستانی در الجزایر متولد شد و در الجزیره، پایتخت این کشور، در محلهای کارگری و فقیرنشین رشد کرد و پرورش یافت.
او پس از ترور رییس جمهور الجزایر در سال ۱۹۹۶ و تحت تأثیر عمیق این حادثه نخستین رمانش را نوشت و آن را زیر عنوان «سوگند بربرها» منتشر کرد. پس از انتشار این رمان بود که از خدمات دولتی برکنار شد و پس از مدتی نیز به خاطر انتقاداتش از دولت الجزایر از کار در همهی ادارات و نهادهای دولتی منع شد.
این رمان یک رمان جنایی است. دو مرد که به دو طبقهی کاملاً متفاوت اجتماعی تعلق دارند، به طرز مرموزی به قتل میرسند. «مو»، فرزند یک مرد ثروتمند و متنفذ است و «عبدالله بکور» کارگر مهاجر و بیچیزی که بهتازگی از فرانسه به الجزایر بازگشته است. کارآگاهی به نام «لاربی» شروع به تحقیقاتی پیرامون این قتلها میکند و سرنخهایی به دست میآورد که از خشونت سیاسی و دولتی نشان دارند. او برخلاف دستورات صریح مافوقش به راز این قتل پی میبرد و متوجه میشود که مأموران اطلاعاتی و امنیتی در پشت پرده در این قتلها دست داشتهاند. این امر پیامدهایی برای این مأمور پلیس دارد، او را از کار برکنار و تهدید به قتل میکنند.
صنصال در سال ۲۰۰۶ در مقالهای که به شکل یک نامهی بالابلند خطاب به هموطنانش نوشته است، از آنها میخواهد که برای آزادی به پاخیزند و کاری کنند که الجزایر در جامعهی جهانی به عنوان یک کشور آزاد سربلند باشد. پس از انتشار این نامه همهی آثار صنصال در الجزایر توقیف و آنچه که باقی مانده بود از روی پیشخوان کتابفروشیها جمعآوری شد. با این حال صنصال برخلاف بسیاری از همکارانش الجزایر را ترک نکرد و به تبعید تن نداد.
صنصال در رمان دیگری به نام «روستای آلمانیها» که در سال ۲۰۰۹ انتشار یافت، داستان قتل یک مرد آلمانی را روایت میکند که همراه همسرش در الجزایر زندگی میکند. در جریان کشف معمای قتل معلوم میشود که این مرد آلمانی در ماجرای هولوکاست هم دخالت داشته و با این تمهید نویسنده در این اثر به هولوکاست و اهمیت تاریخی آن در بستر ماجراهای خانوادگی در بین دو فرهنگ اسلامی و مسیحی نیز میپردازد.
جایزهی صلح کتابفروشان آلمان به رسم هر سال در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در شانزدهم اکتبر امسال در کلیسای پائول اهداء میگردد.
جایزهی صلح کتابفروشان آلمان از سال ۱۹۵۰ به نویسندگان اهداء میگردد و ارزش آن معادل ۲۵هزار یویرو است.
بوعالم صنصال اعلام کرد که از دریافت این جایزه خشنود است. اما باور دارد که کشورهای اروپای مرکزی، بهویژه آلمان و فرانسه به لحاظ چشمداشتها و مصالح اقتصادیشان از حکومتهای استبدادی در شمال آفریقا حمایت کردهاند. او گفت «به این جهت کشورهای اروپایی نسبت به ملتهای تحت ستم آفریقای شمالی از یک وطیفه و گناه تاریخی برخوردارند.»
در همین زمینه:
نظرها
نظری وجود ندارد.