سینما به حکم ساندیس
<p>مجتبا یوسفی‌پور - هفته‌ی گذشته به علت تعطیلات اول هفته و خاموشی چراغ سینما‌ها، هفته‌ی کم‌خبری بود. آنچه بیشتر در اخبار به چشم می‌آمد، حاشیه‌هایی بود که پرداختن به آن‌ها گرهی از مشکلات سینمای ایران نمی‌گشاید.</p> <!--break--> <p>اما ظاهراً هم مسئولان سینمایی و هم سینماگران مایل هستند که بیشتر به این حاشیه‌ها بپردازند تا به اصل کار. به این ترتیب ما هم در گزارش این هفته از سینمای ایران ناگزیریم بیشتر به حاشیه‌ها بپردازیم تا اخباری که از سازندگی و خلاقیت و شور و شوق حکایت کند.</p> <p> </p> <p> <strong>«مرهم» فیلمی دولتی است! <br /> </strong></p> <p> </p> <p>گفته‌های «علیرضا داوودنژاد» در انتقاد از معاونت سینمایی و سنگ‌اندازی‌های «جواد شمقدری» در تولید و نمایش فیلم «مرهم» با واکنش تند یاران و همراهان معاونت سینمایی در بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه‌ی رسانه‌های تصویری روبرو شد. همانطور که در گزارش دو هفته پیش هم اشاره کردیم، «داوودنژاد» ادعای معاونت سینمایی مبنی بر حمایت از تولید و نمایش فیلم «مرهم» را کذب خوانده بود و بنا به گفته‌ی او، «مرهم» فیلمی است که با بودجه‌ی خصوصی ساخته شده است.<br /> این‌بار برخلاف روال معمول، خود شخص معاون و یا سخنگوی همیشگی‌اش «علیرضا سجادپور» واکنشی نشان ندادند و گویا بهتر دیدند تا یاران دیگرشان را به میدان بفرستند. «محمدرضا عباسیان» مدیرعامل مؤسسه‌ی رسانه‌های تصویری با بیان این نکته که فیلم «مرهم» با کمک ۱۲۰ میلیون تومانی این مؤسسه ساخته شده است، گفت که به همین علت این مؤسسه به طور قانونی مالک این فیلم محسوب می‌شود. <img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/MOHYOUCINH01b.jpg" />او همچنین این مؤسسه را زیرمجموعه‌ای از معاونت سینمایی معرفی کرد که در راستای اهداف آن معاونت کار می‌کند. او در بخشی دیگر از سخنانش با گلایه از گفته‌ی «داوودنژاد» در «برنامه تلویزیونی هفت» مبنی بر اینکه «مدیران فرهنگی اجازه بدهند ما کارمان را بکنیم» گفت: «اگر قرار است که اجازه بدهیم شما کاری بکنید که می‌شود فیلم «هشت‌پا» و «ملاقات با طوطی». اتفاقاً چون مدیران فرهنگی نظارت داشتند فیلم‌های «نیاز» و «مرهم» را ساختید. این دو فیلم از دل سیستم دولتی بیرون آمده است. در صورتی که فیلم‌های دیگر ایشان در سیستم خصوصی خودشان تولید شده است.»<br /> از سوی دیگر روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی نیز با انتشار متنی ضمن دعوت از «داوودنژاد و سایر دوستان» در انصاف داشتن در قضاوت، با اشاره به وام ۱۰۶ میلیون تومانی بنیاد سینمایی فارابی به «داوودنژاد» اعلام کرد: «باید توجه داشت که حمایت‌های بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه‌ رسانه‌های تصویری بر اساس اهداف و سیاست‌های معاونت امور سینمایی و از محل اعتبارات این معاونت به فیلم «مرهم» اختصاص یافته است.»<br /> </p> <blockquote> <p> فیلم «پایان‌نامه» بعد از ۱۲ روز فروش و در اختیار داشتن ۲۱ سینما تنها موفق شده بود تا حدود ۵۳ میلیون تومان فروش داشته باشد، در حالی‌که فیلم «جرم» تازه‌ترین ساخته‌ی مسعود کیمیایی که همزمان با این فیلم نمایش عمومی خود را آغاز کرد، با در اختیار داشتن ۲۶ سینما در همین مدت توانست حدود ۲۱۶ میلیون تومان در تهران فروش داشته باشد.</p> </blockquote> <p>نکته‌ی جالب دیگری که هر دو زیرمجموعه‌های «معاونت سینمایی» به آن اشاره می‌کنند، برخورد نادرست و حذف سلیقه‌ای این فیلم در جشنواره‌ی فیلم فجر است. البته هم بنیاد فارابی و هم مدیر عامل مؤسسه رسانه‌های تصویری دلیل راه نیافتن فیلم «مرهم» به جشنواره فیلم فجر را سلیقه‌ی داوران بیان کرده و آن را نشانه‌ای از استقلال رأی آنان می‌دانند.</p> <p>شاید بد نباشد دوباره فهرست فیلم‌های بخش مسابقه‌ی جشنواره فیلم فجر سال گذشته را مرور کنیم و بعد ببینیم آیا واقعاً فیلم‌هایی چون «پایان‌نامه» و «اخراجی های۳» از فیلم «مرهم» بهتر بودند؟ آیا هیأت انتخاب جشنواره‌ سال قبل به‌راستی شهامت این را دارد که منکر هرگونه فشار خارجی در انتخاب فیلم‌ها شود و سلیقه و سطح دانش و سواد سینمایی خود را بار دیگر زیر سؤال ببرند؟ <br /> </p> <p><strong>ما با فحشا مخالف نیستیم، با سینما مخالفیم!<br /> </strong></p> <p> </p> <p><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/MOHYOUCINH02.jpg" />هفته‌ی گذشته به علت سالروز مرگ «آیت‌اله خمینی» بیشتر اظهارنظرهای اهالی سینما نیز به شکلی مرتبط با این موضوع بود. به چند مورد آن مانند اظهار نظر وزیر ارشاد اسلامی در گزارش هفته‌ی قبل اشاره کردیم.<br /> </p> <p>اما این هفته می‌پردازیم به بیانات گهربار «فرج الله سلحشور»، فیلمساز ارزشی سینما و تلویزیون ایران، که همواره در گفته‌هایش کلیت سینمای ایران را زیر سؤال می‌برد و گویا جز خود و ساخته‌های خود هیچ فیلم و فیلمسازی را درست و یا به تعبیر خودش «اسلامی» نمی‌داند.<br /> </p> <p>سلحشور در ارتباط با سینمای پس از انقلاب گفت: «امام می‌خواستند در این سینما بی‌حیایی و مسخرگی و زنان بی‌پروا، ترویج فمینیسم، ترویج فرزندسالاری و غیره نباشد.» به گفته‌ی سلحشور تنها تغییر در سینمای پس از انقلاب «حفظ تقریبی حجاب» بوده است و جز این ذره‌ای با سینمای زمان شاه فرق نکرده است. او در پایان گفته‌هایش درباره‌ی سینمای پس از انقلاب، به تشخیص خودش علت‌های اصلی عدم تغییرات بنیادین در سینمای ایران را برشمرد و گفت: «سینماگران ما تربیت‌شدگان اندیشه‌های پیش از انقلاب اسلامی و هالیوود و شاید باید گفت تربیت‌شدگان کمپانی‌های صیهونیستی هستند نه مکتب اسلامی.» او البته راهکاری هم برای رسیدن به سینمای ایده‌آلش ارائه کرد و گفت به جای یادگرفتن از هالیوود «ایران باید برای سینمای خود یک الگوی اسلامی طراحی کند که برگرفته از هیچ الگوی دیگری جز اسلام نباشد.»<br /> احتمالاً یکی از نمونه‌های موفق بی‌توجهی به سینمای هالیوود، مجموعه‌های تلویزیونی «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر» هستند که هنوز ماجرای دزدیدن فیلمنامه‌ی دومی توسط فیلمساز تربیت‌یافته در مکتب اسلام و همچنین اعتراض دختر فیلمساز به موضوع ترویج «تعدد زوجین» در آن مجموعه‌ی تلویزیونی فراموش نشده است.</p> <p> </p> <p><strong>سینما با ساندیس</strong></p> <p> </p> <p>پس از فیلم «اخراجی‌های ۳» که با انواع و اقسام ترفند‌ها مانند دادن بلیط نیم بها به ادارات و بردن گروهی تماشاگران از ارگان‌های مختلف دولتی به تماشای فیلم، به پرفروش‌ترین فیلم سال تبدیل شد، اینک سازندگان برادر کوچک‌تر آن فیلم یعنی فیلم «پایان‌نامه» هم برای بالابردن فروش این فیلم از هر روش ممکن استفاده می‌کنند. </p> <p><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/MOHYOUCINH03.jpg" />بنا به آمار اعلام‌شده، این فیلم با وجود تبلیغات خوب و دادن وعده‌ی برنده شدن سکه و ماشین به تماشاگرانش، هنوز نتوانسته است تماشاگران را به سینما‌ها بکشاند و فروش فیلم آن‌چنان پائین بوده که تا یک هفته بعد از آغاز اکران، پخش‌کننده‌ی فیلم از اعلام آمار فروش آن طفره می‌رفت.<br /> حال در تازه‌ترین اقدام «جبرئیل فیلم»، پخش‌کننده‌ی فیلم «پایان‌نامه» دست به توزیع بن‌های تخفیف ۵۰ درصدی در برخی محلات زده است. بنا به گفته‌ی این پخش‌کننده، بلیط‌های نیم‌بها در محلاتی که سینماهای نمایش فیلم قرار دارند در میان همسایه‌ها و به منظور تقدیر و تشکر از آن‌ها برای تحمل مشکلات ناشی از همجواری با سینما‌ها تقسیم می‌شوند.<br /> به قول ظریفی، نمایش این فیلم کم‌فروش و خلوت بودن سینما‌ها و بالطبع عدم رفت و آمد و شلوغی برای چند هفته در این محلات خود بهترین تقدیر و تشکر از همسایگان است، دیگر نیازی به بلیط نیم‌بها نیست!<br /> بر اساس آمار فروش، فیلم «پایان‌نامه» بعد از ۱۲ روز فروش و در اختیار داشتن ۲۱ سینما تنها موفق شده بود تا حدود ۵۳ میلیون تومان فروش داشته باشد، در حالی‌که فیلم «جرم» تازه‌ترین ساخته‌ی مسعود کیمیایی که همزمان با این فیلم نمایش عمومی خود را آغاز کرد، با در اختیار داشتن ۲۶ سینما در همین مدت توانست حدود ۲۱۶ میلیون تومان در تهران فروش داشته باشد. اگر بنا به تشکر و پوزش از همسایگان باشد، دست‌کم بر سازندگان فیلم «جرم» واجب‌تر است تا به خاطر ایجاد شلوغی در محلات، از همسایگان عذرخواهی کنند!<br /> به هرحال پس از این ترفندها، اکنون پخش‌کننده‌ی فیلم گفته است که اکران حقیقی «پایان‌نامه» بعد از ۱۴ روز تازه از این هفته آغاز می‌شود. باید ببینیم آیا این بلیط‌های نیم‌بها و وعده و وعیدهای پخش‌کننده تا هفته‌ی دیگر تغییری در میزان فروش این فیلم ایجاد می‌کند یا نه. </p> <p><strong>اما حاشیه‌های سینمایی این هفته... <br /> </strong></p> <p> </p> <p><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/MOHYOUCINH04.jpg" />در سال‌های اخیر بسیاری از بازیگران بخت خود را در عرصه‌ی موسیقی و خوانندگی نیز آزمودند. جدا از ستاره‌ای مانند «محمدرضا گلزار» که از دنیای موسیقی وارد سینما شد و در کنار آن همچنان به موسیقی نیز می‌پردازد، بازیگرانی چون «مهران مدیری»، «امین حیایی»، «شهاب حسینی» و «حامد بهداد» نیز به خواندن روی آوردند و آلبوم‌های موسیقی خود را روانه‌ی بازار کردند، هرچند در ‌‌نهایت معمولاً کنسرت‌های این بازیگران نسبت به آلبوم‌هایشان از اقبال عمومی بیشتری برخوردار شدند.<br /> اما آخرین ستاره‌ای که قصد دارد به‌زودی آلبوم موسیقی‌اش را روانه‌ی بازار کند کسی نیست جز «بهرام رادان» که گویا پس از بازی کردن نقش یک خواننده و خواندن قطعاتی در فیلم «سنتوری» به موسیقی علاقمند شده و قصد دارد در این زمینه نیز بخت خود را بیازماید. بنا به خبر روزنامه‌ی «تماشا» آلبوم این بازیگر در ترکیه آخرین مراحل میکس و مسترینگ را می‌گذراند و شامل قطعاتی به فارسی و انگلیسی است. <br /> </p> <p><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/MOHYOUCINH05.jpg" /></p> <p>اما حاشیه‌ی دوم بر می‌گردد به دعوای «فریبز عرب‌نیا» و «حامد بهداد» که همچنان ادامه دارد و ظاهراً برخی از روزنامه‌ها و وب‌سایت‌ها که معمولاً با انتشار چنین اخباری خواننده جذب می‌کنند نیز با دامن زدن و پر و بال دادن به آن، آتش تنور این دعوا را تند‌تر می‌کنند. یکی از این مجله‌ها در مصاحبه‌ای با «بهداد»، با تأیید ضمنی شکل تند برخورد او می‌نویسد: «نامه‌ای که حامد بهداد منتشر کرد، نشان داد او هر چقدر روی پرده سینما سرکش و طغیانگر است، در زندگی شخصی‌اش هم این خصیصه را یدک می‌کشد؛ و اگر عصبان او روی پرده به دل می‌نشیند، ناشی از آن است که این سرکشی در زندگی شخصی او هم جاری است. مگر از حامد توقع دیگری می‌رفت؟» بالطبع بعد از چنین تأییدی، «بهداد» نیز در دفاع از نامه‌ی توهین‌آمیزش به «عرب‌نیا» گفت: «چند بار تحملش کردم، اما دیگر تحمل جایز نیست. من که از او نمی‌ترسم، دیگر نمی‌شد ساکت بنشینم و به توهین‌های او گوش کنم. من شروع‌کننده نبودم. قدم اول را او گذاشت نه من. وقتی یک نفر به دیگری توهین می‌کند و این اجازه را به خودش می‌دهد، پس این اجازه را به دیگران هم می‌دهد که به او اهانت کنند! و برعکس وقتی یک نفر به دیگری احترام گذاشت، یعنی اینکه به او هم باید احترام گذاشت.»<br /> </p> <p>از آن سو جمعه شب این هفته «عرب‌نیا» برای بار سوم در برنامه‌ی تلویزیونی «هفت» حضور پیدا کرد و به برخی از این حاشیه‌ها پاسخ گفت. او با اشاره به نقش برخی از مطبوعات در این حاشیه‌سازی‌ها گفت: «جامعه‌ی بازیگری جامعه‌ی آبرومندی است و برای فرهنگ این کشور مهم است. مطبوعاتی که چنین بازاری را درست می‌کنند، به فکر تیراژشان هستند. این‌روز‌ها به جای نقد، تهمت و توهین باب می‌شود. ما نفرت‌انگیزی را رواج می‌دهیم.» <br /> </p> <p>با این تفاصیل تا وقتی که این معرکه آتش‌بیار دارد، این حاشیه‌ها نیز ادامه خواهند یافت.</p> <p> </p> <p><strong>عکس‌ها (از بالا به پایین):</strong></p> <p><strong><br /> </strong>عکس نخست: رضا داوودنژاد و طناز طباطبایی در صحنه‌ای از فیلم «مرهم»</p> <p>طناز طباطبایی و کبری حسن‌زاده در صحنه‌ی دیگری از فیلم «مرهم»<br /> فرج‌الله سلحشور، کارگردان<br /> بن بلیط نیم‌بهای فیلم «پایان‌نامه»<br /> بهرام رادان در فیلم «سنتوری» ساخته‌ی «داریوش مهرجویی»<br /> فریبرز عرب نیا و حامد بهداد<br /> </p> <p> </p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=4510">::جشن ما وقتی است که ظلم نباشد، گزارش هفتگی سینمای ایران از مجتبا یوسفی پور:: </a></p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/culture/silver-screen/2011/05/31/4363">::گزارش مجبتبا یوسفی‌پور از حاشیه‌های فیلم «مرهم»::</a></p>
مجتبا یوسفیپور - هفتهی گذشته به علت تعطیلات اول هفته و خاموشی چراغ سینماها، هفتهی کمخبری بود. آنچه بیشتر در اخبار به چشم میآمد، حاشیههایی بود که پرداختن به آنها گرهی از مشکلات سینمای ایران نمیگشاید.
اما ظاهراً هم مسئولان سینمایی و هم سینماگران مایل هستند که بیشتر به این حاشیهها بپردازند تا به اصل کار. به این ترتیب ما هم در گزارش این هفته از سینمای ایران ناگزیریم بیشتر به حاشیهها بپردازیم تا اخباری که از سازندگی و خلاقیت و شور و شوق حکایت کند.
«مرهم» فیلمی دولتی است!
گفتههای «علیرضا داوودنژاد» در انتقاد از معاونت سینمایی و سنگاندازیهای «جواد شمقدری» در تولید و نمایش فیلم «مرهم» با واکنش تند یاران و همراهان معاونت سینمایی در بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسهی رسانههای تصویری روبرو شد. همانطور که در گزارش دو هفته پیش هم اشاره کردیم، «داوودنژاد» ادعای معاونت سینمایی مبنی بر حمایت از تولید و نمایش فیلم «مرهم» را کذب خوانده بود و بنا به گفتهی او، «مرهم» فیلمی است که با بودجهی خصوصی ساخته شده است.
اینبار برخلاف روال معمول، خود شخص معاون و یا سخنگوی همیشگیاش «علیرضا سجادپور» واکنشی نشان ندادند و گویا بهتر دیدند تا یاران دیگرشان را به میدان بفرستند. «محمدرضا عباسیان» مدیرعامل مؤسسهی رسانههای تصویری با بیان این نکته که فیلم «مرهم» با کمک ۱۲۰ میلیون تومانی این مؤسسه ساخته شده است، گفت که به همین علت این مؤسسه به طور قانونی مالک این فیلم محسوب میشود. او همچنین این مؤسسه را زیرمجموعهای از معاونت سینمایی معرفی کرد که در راستای اهداف آن معاونت کار میکند. او در بخشی دیگر از سخنانش با گلایه از گفتهی «داوودنژاد» در «برنامه تلویزیونی هفت» مبنی بر اینکه «مدیران فرهنگی اجازه بدهند ما کارمان را بکنیم» گفت: «اگر قرار است که اجازه بدهیم شما کاری بکنید که میشود فیلم «هشتپا» و «ملاقات با طوطی». اتفاقاً چون مدیران فرهنگی نظارت داشتند فیلمهای «نیاز» و «مرهم» را ساختید. این دو فیلم از دل سیستم دولتی بیرون آمده است. در صورتی که فیلمهای دیگر ایشان در سیستم خصوصی خودشان تولید شده است.»
از سوی دیگر روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی نیز با انتشار متنی ضمن دعوت از «داوودنژاد و سایر دوستان» در انصاف داشتن در قضاوت، با اشاره به وام ۱۰۶ میلیون تومانی بنیاد سینمایی فارابی به «داوودنژاد» اعلام کرد: «باید توجه داشت که حمایتهای بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه رسانههای تصویری بر اساس اهداف و سیاستهای معاونت امور سینمایی و از محل اعتبارات این معاونت به فیلم «مرهم» اختصاص یافته است.»
فیلم «پایاننامه» بعد از ۱۲ روز فروش و در اختیار داشتن ۲۱ سینما تنها موفق شده بود تا حدود ۵۳ میلیون تومان فروش داشته باشد، در حالیکه فیلم «جرم» تازهترین ساختهی مسعود کیمیایی که همزمان با این فیلم نمایش عمومی خود را آغاز کرد، با در اختیار داشتن ۲۶ سینما در همین مدت توانست حدود ۲۱۶ میلیون تومان در تهران فروش داشته باشد.
نکتهی جالب دیگری که هر دو زیرمجموعههای «معاونت سینمایی» به آن اشاره میکنند، برخورد نادرست و حذف سلیقهای این فیلم در جشنوارهی فیلم فجر است. البته هم بنیاد فارابی و هم مدیر عامل مؤسسه رسانههای تصویری دلیل راه نیافتن فیلم «مرهم» به جشنواره فیلم فجر را سلیقهی داوران بیان کرده و آن را نشانهای از استقلال رأی آنان میدانند.
شاید بد نباشد دوباره فهرست فیلمهای بخش مسابقهی جشنواره فیلم فجر سال گذشته را مرور کنیم و بعد ببینیم آیا واقعاً فیلمهایی چون «پایاننامه» و «اخراجی های۳» از فیلم «مرهم» بهتر بودند؟ آیا هیأت انتخاب جشنواره سال قبل بهراستی شهامت این را دارد که منکر هرگونه فشار خارجی در انتخاب فیلمها شود و سلیقه و سطح دانش و سواد سینمایی خود را بار دیگر زیر سؤال ببرند؟
ما با فحشا مخالف نیستیم، با سینما مخالفیم!
هفتهی گذشته به علت سالروز مرگ «آیتاله خمینی» بیشتر اظهارنظرهای اهالی سینما نیز به شکلی مرتبط با این موضوع بود. به چند مورد آن مانند اظهار نظر وزیر ارشاد اسلامی در گزارش هفتهی قبل اشاره کردیم.
اما این هفته میپردازیم به بیانات گهربار «فرج الله سلحشور»، فیلمساز ارزشی سینما و تلویزیون ایران، که همواره در گفتههایش کلیت سینمای ایران را زیر سؤال میبرد و گویا جز خود و ساختههای خود هیچ فیلم و فیلمسازی را درست و یا به تعبیر خودش «اسلامی» نمیداند.
سلحشور در ارتباط با سینمای پس از انقلاب گفت: «امام میخواستند در این سینما بیحیایی و مسخرگی و زنان بیپروا، ترویج فمینیسم، ترویج فرزندسالاری و غیره نباشد.» به گفتهی سلحشور تنها تغییر در سینمای پس از انقلاب «حفظ تقریبی حجاب» بوده است و جز این ذرهای با سینمای زمان شاه فرق نکرده است. او در پایان گفتههایش دربارهی سینمای پس از انقلاب، به تشخیص خودش علتهای اصلی عدم تغییرات بنیادین در سینمای ایران را برشمرد و گفت: «سینماگران ما تربیتشدگان اندیشههای پیش از انقلاب اسلامی و هالیوود و شاید باید گفت تربیتشدگان کمپانیهای صیهونیستی هستند نه مکتب اسلامی.» او البته راهکاری هم برای رسیدن به سینمای ایدهآلش ارائه کرد و گفت به جای یادگرفتن از هالیوود «ایران باید برای سینمای خود یک الگوی اسلامی طراحی کند که برگرفته از هیچ الگوی دیگری جز اسلام نباشد.»
احتمالاً یکی از نمونههای موفق بیتوجهی به سینمای هالیوود، مجموعههای تلویزیونی «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر» هستند که هنوز ماجرای دزدیدن فیلمنامهی دومی توسط فیلمساز تربیتیافته در مکتب اسلام و همچنین اعتراض دختر فیلمساز به موضوع ترویج «تعدد زوجین» در آن مجموعهی تلویزیونی فراموش نشده است.
سینما با ساندیس
پس از فیلم «اخراجیهای ۳» که با انواع و اقسام ترفندها مانند دادن بلیط نیم بها به ادارات و بردن گروهی تماشاگران از ارگانهای مختلف دولتی به تماشای فیلم، به پرفروشترین فیلم سال تبدیل شد، اینک سازندگان برادر کوچکتر آن فیلم یعنی فیلم «پایاننامه» هم برای بالابردن فروش این فیلم از هر روش ممکن استفاده میکنند.
بنا به آمار اعلامشده، این فیلم با وجود تبلیغات خوب و دادن وعدهی برنده شدن سکه و ماشین به تماشاگرانش، هنوز نتوانسته است تماشاگران را به سینماها بکشاند و فروش فیلم آنچنان پائین بوده که تا یک هفته بعد از آغاز اکران، پخشکنندهی فیلم از اعلام آمار فروش آن طفره میرفت.
حال در تازهترین اقدام «جبرئیل فیلم»، پخشکنندهی فیلم «پایاننامه» دست به توزیع بنهای تخفیف ۵۰ درصدی در برخی محلات زده است. بنا به گفتهی این پخشکننده، بلیطهای نیمبها در محلاتی که سینماهای نمایش فیلم قرار دارند در میان همسایهها و به منظور تقدیر و تشکر از آنها برای تحمل مشکلات ناشی از همجواری با سینماها تقسیم میشوند.
به قول ظریفی، نمایش این فیلم کمفروش و خلوت بودن سینماها و بالطبع عدم رفت و آمد و شلوغی برای چند هفته در این محلات خود بهترین تقدیر و تشکر از همسایگان است، دیگر نیازی به بلیط نیمبها نیست!
بر اساس آمار فروش، فیلم «پایاننامه» بعد از ۱۲ روز فروش و در اختیار داشتن ۲۱ سینما تنها موفق شده بود تا حدود ۵۳ میلیون تومان فروش داشته باشد، در حالیکه فیلم «جرم» تازهترین ساختهی مسعود کیمیایی که همزمان با این فیلم نمایش عمومی خود را آغاز کرد، با در اختیار داشتن ۲۶ سینما در همین مدت توانست حدود ۲۱۶ میلیون تومان در تهران فروش داشته باشد. اگر بنا به تشکر و پوزش از همسایگان باشد، دستکم بر سازندگان فیلم «جرم» واجبتر است تا به خاطر ایجاد شلوغی در محلات، از همسایگان عذرخواهی کنند!
به هرحال پس از این ترفندها، اکنون پخشکنندهی فیلم گفته است که اکران حقیقی «پایاننامه» بعد از ۱۴ روز تازه از این هفته آغاز میشود. باید ببینیم آیا این بلیطهای نیمبها و وعده و وعیدهای پخشکننده تا هفتهی دیگر تغییری در میزان فروش این فیلم ایجاد میکند یا نه.
اما حاشیههای سینمایی این هفته...
در سالهای اخیر بسیاری از بازیگران بخت خود را در عرصهی موسیقی و خوانندگی نیز آزمودند. جدا از ستارهای مانند «محمدرضا گلزار» که از دنیای موسیقی وارد سینما شد و در کنار آن همچنان به موسیقی نیز میپردازد، بازیگرانی چون «مهران مدیری»، «امین حیایی»، «شهاب حسینی» و «حامد بهداد» نیز به خواندن روی آوردند و آلبومهای موسیقی خود را روانهی بازار کردند، هرچند در نهایت معمولاً کنسرتهای این بازیگران نسبت به آلبومهایشان از اقبال عمومی بیشتری برخوردار شدند.
اما آخرین ستارهای که قصد دارد بهزودی آلبوم موسیقیاش را روانهی بازار کند کسی نیست جز «بهرام رادان» که گویا پس از بازی کردن نقش یک خواننده و خواندن قطعاتی در فیلم «سنتوری» به موسیقی علاقمند شده و قصد دارد در این زمینه نیز بخت خود را بیازماید. بنا به خبر روزنامهی «تماشا» آلبوم این بازیگر در ترکیه آخرین مراحل میکس و مسترینگ را میگذراند و شامل قطعاتی به فارسی و انگلیسی است.
اما حاشیهی دوم بر میگردد به دعوای «فریبز عربنیا» و «حامد بهداد» که همچنان ادامه دارد و ظاهراً برخی از روزنامهها و وبسایتها که معمولاً با انتشار چنین اخباری خواننده جذب میکنند نیز با دامن زدن و پر و بال دادن به آن، آتش تنور این دعوا را تندتر میکنند. یکی از این مجلهها در مصاحبهای با «بهداد»، با تأیید ضمنی شکل تند برخورد او مینویسد: «نامهای که حامد بهداد منتشر کرد، نشان داد او هر چقدر روی پرده سینما سرکش و طغیانگر است، در زندگی شخصیاش هم این خصیصه را یدک میکشد؛ و اگر عصبان او روی پرده به دل مینشیند، ناشی از آن است که این سرکشی در زندگی شخصی او هم جاری است. مگر از حامد توقع دیگری میرفت؟» بالطبع بعد از چنین تأییدی، «بهداد» نیز در دفاع از نامهی توهینآمیزش به «عربنیا» گفت: «چند بار تحملش کردم، اما دیگر تحمل جایز نیست. من که از او نمیترسم، دیگر نمیشد ساکت بنشینم و به توهینهای او گوش کنم. من شروعکننده نبودم. قدم اول را او گذاشت نه من. وقتی یک نفر به دیگری توهین میکند و این اجازه را به خودش میدهد، پس این اجازه را به دیگران هم میدهد که به او اهانت کنند! و برعکس وقتی یک نفر به دیگری احترام گذاشت، یعنی اینکه به او هم باید احترام گذاشت.»
از آن سو جمعه شب این هفته «عربنیا» برای بار سوم در برنامهی تلویزیونی «هفت» حضور پیدا کرد و به برخی از این حاشیهها پاسخ گفت. او با اشاره به نقش برخی از مطبوعات در این حاشیهسازیها گفت: «جامعهی بازیگری جامعهی آبرومندی است و برای فرهنگ این کشور مهم است. مطبوعاتی که چنین بازاری را درست میکنند، به فکر تیراژشان هستند. اینروزها به جای نقد، تهمت و توهین باب میشود. ما نفرتانگیزی را رواج میدهیم.»
با این تفاصیل تا وقتی که این معرکه آتشبیار دارد، این حاشیهها نیز ادامه خواهند یافت.
عکسها (از بالا به پایین):
عکس نخست: رضا داوودنژاد و طناز طباطبایی در صحنهای از فیلم «مرهم»
طناز طباطبایی و کبری حسنزاده در صحنهی دیگری از فیلم «مرهم»
فرجالله سلحشور، کارگردان
بن بلیط نیمبهای فیلم «پایاننامه»
بهرام رادان در فیلم «سنتوری» ساختهی «داریوش مهرجویی»
فریبرز عرب نیا و حامد بهداد
در همین زمینه:
نظرها
elahe
<p>... این حضرات بهقدر کافی پایگاه رسانهای در ایران دارند که پته همدیگر را روی آب بریزند. رادیو زمانه این میان چه کاره است که این مطالب را با عکسهای شش در چهار آنها منتشر میکند؟ </p>