ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

● دیدگاه

تحلیل آراء کاندیداها و تبعات آن برای روحانی

میثم بادامچی − روحانی در درجه اول باید کابینه‌ای بچیند که تبلور طیف‌های اجتماعی‌ای باشد که به او رأی داده‌اند.

در انتخابات ریاست جمهوری جمعه ۲۹ اردیبهشت حسن روحانی و اصلاح‌طلبان برنده شدند. این نوشتاربه تحلیل نتایج انتخابات، آرای کاندیداها و پایگاه اجتماعی ایشان خواهد پرداخت. مشاهده نگارنده بر آن است که از انتخابات دوم خرداد سال ۱۳۷۶ و خصوصاً از ۱۳۸۸ به این سو، پایگاه اجتماعی کاندیداهای اصلاح‌طلب و اصولگرا تاحد زیادی ثابت شده است و وضعیت ایران، از نظر انتخابات، تاحدی به وضعیت کشورهایی که در آنها انتخابات به صورت دوحزبی برگزار می‌شود، نزدیک شده است. آمار و ارقام در این نوشتار گرد شده‌اند تا به خاطر ماندن آنها آسان شود.

رأی‌دهندگان به او انتظار دارند که به عقب برنگردد.

تحلیل رأی روحانی (و هاشمی‌طبا) و رئیسی (و میرسلیم)

می دانیم تعداد واجدین شرایط رأی دادن در این دوره انتخابات حدود ۵۵ میلیون نفر بود. طبق اعلام رسمی وزیر کشور در ساعت ۲ ظهر شنبه ۳۰ اردیبهشت، حسن روحانی با ۲۳,۵ میلیون رأی صاحب ۵۷ درصد آرا و برنده شد. محاسبه نشان می‌دهد روحانی رأی ۴۰درصد واجدین شرایط رأی دهی را کسب کرده است. او در انتخاباتی پیروز شد که در آن ائتلافی از اصلاح طلبان رادیکال، اصلاح طلبان میانه رو، اصولگرایان اصلاح‌طلب (که نویسنده آنرا نام دقیق تری برای توصیف اصولگرایان حامی روحانی، یعنی کسانی چون علی لاریجانی یا ناطق نوری می‌داند)، و بسیاری گروه‌های اجتماعی دموکراسی‌خواه در جامعه مدنی، از او حمایت کردند. (پایگاه اجتماعی آرای اندک مصطفی هاشمی طبا هم از جنس بخشی از پایگاه اجتماعی رأی روحانی است.)

میثم بادامچی
میثم بادامچی

از طرف دیگر ابراهیم رئیسی (و مصطفی میرسلیم) در مجموع ۱۶ میلیون رأی آوردند، یعنی ۳۹ درصد آرای رأی دهنده. بر خلاف آنچه برخی تحلیلگران ادعا کرده‌اند، این رأی فقط رأی اصولگرایان تندرو نیست و شامل تمام سبد رأی اصولگرایان، از میانه رو و سنتی تا رادیکال، می‌شود. مقایسه این میزان با مجموع آرای قالیباف، جلیلی، ولایتی و رضایی در انتخابات ۹۲ – یعنی چهار کاندیدایی که نماینده همه طیفهای اصولگرایی بودند و در مجموع ۱۶,۵ میلیون رأی آوردند— نیز این تحلیل را تایید می‌کند. با این احتساب می‌توان نتیجه گرفت پایگاه اجتماعی اصولگرایان در ایران، از تندرو تا میانه رو، در سالهای اخیر همواره حدود ۳۰ درصد کل واجدین شرایط بوده است و تقریباً تثبیت شده است.

ولی این ۳۰ درصد رأی دهنده و حامی اصولگرایان چه کسانی هستند؟ نظرسنجی علمی در این زمینه در اختیار نیست ولی می‌توان تخمین زد بخش مهمی از این ۳۰ درصد هسته اصلی جریان اصولگرایی در حکومت هستند، یعنی کسانی که در ساختار عظیم بخش انتصابی حکومت ایران، همچون کادر سپاه و بسیج و نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی، بیت رهبری و زیرشاخه‌های آن، نمایندگی‌های ولی فقیه در داخل و خارج کشور و زیر شاخه‌های ایشان، دفاتر امامان جمعه، بخش عمده قوه قضائیه و صدا و سیما، و کلاً نهادهایی که به صورت رسمی یا غیررسمی اصولگرا بودن شرطی برای یافتن شغل در آنهاست، صاحب شغل و کار هستند. بخش دیگر این ۳۰درصد کسانی هستند که منافع اقتصادی ایشان به صورت مستقیم به نهادهای انتصابیِ اصولگرا گره خورده است، یعنی مثلاً شرکای پیمانکاری نهادهای حکومتی و اقتصادی اصولگرا در پروژه‌های کوچک و بزرگ صنعتی و تجاری و غیره. بقیه این ۳۰ درصد احتمالاً بیشتر به اقشار اجتماعی محروم جامعه ایران تعلق دارند. یعنی کسانی که تبلیغات حکومت و وعده‌های اقتصادی یا ایدئولوژیک اش، همانند سالهای نخست انقلاب از جهاتی، ایشان را جذب می‌کند و موجب پشتیبانی ایشان از اصولگرایی و ولایت فقیه می‌شود.

تحریمی‌ها، اصولگرایان و وظیفه روحانی

نهایت آنکه بررسی نتایج نشان می‌دهد حدود ۱۴ میلیون واجدین شرایط (یعنی ۲۵ درصد) در انتخابات شرکت نکرده‌اند. حداقل یک میلیون هم رأی باطله هست که احتمالاً بخشی از آن طرفداران احمدی‌نژاد‌اند. نمی‌توان دقیقاً گفت چه میزان از کسانی که در انتخابات نکرده‌اند به خاطر بیماری یا نداشتن مدارک لازم رأی دهی همراهشان مثلاً به خاطر مسافرت، یا دلائل مشابه، در انتخابات شرکت نکرده‌اند و چه میزانی تحریمی‌ها هستند. از آنجا که در ایران، بر خلاف بسیاری کشورها، ثبت نامی برای رأی دادن وجود ندارد و رأی دادن در عین سفر ممکن است، و همینطور بنا بر برخی مشاهدات دیگر، می‌شود حدس زد بخش عمده این ۱۴ میلیون نفر تحریمی‌ها باشند، یعنی کسانی که شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی را مشروع نمی‌دانند و ناامید از اصلاح ساختار نظام موجود هستند. بگذارید با اضافه کردن کسانی که شاید برای اعتراض رأی باطله داده‌اند (پیرو این پیشنهاد عمار ملکی برای رأی به کاندیدای غایب، مثلاً) تعداد این نوع معترضین تحریمی را ۲۰ درصد واجدین شرایط تخمین بزنیم و بر اساس آن تحلیل‌مان را جلو ببریم.

لوازم این توزیع آرا (و عدم آرا) برای دولت حسن روحانی چیست؟ روحانی در درجه اول باید کابینه‌ای بچیند که تبلور طیفهای اجتماعی ۴۰ درصد واجد شرایطی باشد که به او رأی داده‌اند. یعنی در کابینه و بدنه دولت باید به اصلاح طلبان رادیکال، اصلاح طلبان محافظه کار یا میانه رو، اصولگرایان اصلاح‌طلب، شاید از همه مهم‌تر زنان، و سایر طیف‌های اجتماعی که به روحانی رأی داده‌اند میدان داده شوند. از طرف دیگر فردی منسوب به ۳۰ درصد اصولگرایان نباید در کابینه آورده شود، حتی در مورد وزرایی که به صورت سنتی نظر رهبری باید در مورد ایشان لحاظ شود. توجیه این مسئله ساده است: به خاطر ساختار حقوقی قانون اساسی در ایران، اصولگرایان خود به خود و بدون نیاز به نهاد انتخابات، حداقل ۵۰ درصد قدرت در ایران را صاحب هستند، و در نتیجه لازم نیست امتیازی، تحت لوای دولت وحدت ملی یا القاب غلط انداز مشابه، به ایشان در ساختار انتخابی دولت که با خونِ دل بخشهای به حاشیه رانده شده پایه‌هایش ریخته شده، داده شود. البته استفاده از اصولگرایان اصلاح‌طلب "به میزان وزنشان" مانعی ندارد.

روحانی باید با دو گروه دیگر خارج از بدنه کسانی که به او رأی داده اند، یعنی اصولگرایان ۳۰درصدی، و تحریمی‌های ۲۰ درصدی، نیز همکاری و گفتگوی تنگاتنگ کند. به خاطر ساختار خاص قدرت در ایران، و اینکه رهبری و نهادهای زیر دست ایشان در دست اصولگرایان است، طبیعتاً روحانی، چنانکه رسم هر رئیس جمهوری در ایران است، مجبور است با قشر اصولگرا مذاکره کند و نظر ایشان را جلب کند و در مورد اصولگرایان مانعی بر سر او نیست. آنچه روحانی نباید فراموش کند و متاسفانه اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان مستعد آن هستند که فراموش کنند، توجه به خواسته‌های بخش تحریم کننده انتخابات و برسمیت شناختن ایشان است، یعنی بخشی که نارضایتی بنیادین از ساختار نابرابر قدرت در ایران دارد. روحانی به عنوان نماینده قسمت مهمی از بخش‌های دموکراسی‌خواه جامعه ایران، نمی‌تواند چون بخش انتصابی نظام، این بخش از مردم را، در داخل ویا خارج کشور، نادیده بگیرد و به آنها گوش ندهد. ایران برای همه ایرانیان است، همچنین تحریمی‌ها. به علاوه یادمان نرود انتظار دموکراسی‌خواهان از روحانی در دوره دوم او جسارت کاملاً بیشتر در پیگیری آزادیهای زیرپاگذاشته شده شهروندان، من جمله رفع حصر رهبران جنبش سبز موسوی، کروبی و رهنورد، است.

از همین نویسنده

بیشتر بخوانید، در:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • faryad

    در دوران خاتمی اصلاحاتچی با آن ظاهر و خنده‌ها، تعداد اعدامها حداقل دو برابر سال 1375 و چهار برابر سال 1374 شده بود! احمدی‌نژاد اصول‌گرا از خاتمی بدتر، و روحانی با رکورد 3000 اعدام از هردوی آنها بدتر! -فقر و سرکوب پیوسته رو به افزایش است. -هر کدام که می‌آیند یک نهاد سرکوبگر جدید به تعداد قبلیها اضافه می‌کنند. خبرگزاری فارس مهر 93 نوشته بود 16 نهاد اطلاعاتی داریم و باز هم ممکن است به آنها اضافه شود! -طبق قوانین حکومتی تا همین الآن حدود هزار و هشتصد عنوان عمل مجرمانه تعریف شده که مردم نباید انجام بدهند! از چطور لباس پوشیدن تا چی خوردن تا کتاب خواندن و ماهواره نگاه کردن! (17آذر 94 رئیس سازمان تعزیرات حکومتی) برای مقایسه خوب است بدانید در فرانسه فقط 300 عنوان عمل مجرمانه تعریف شده! -ارزش پول ملی پیوسته در حال سقوط است -کم و کیف اختلاس‌ها سال به سال افزایش پیدا میکنه! -دخالت در کشورهای منطقه در زمان همه آنها بوده و اوج هم گرفته است. نه در سیاست داخلی و نه در سیاست خارجی، چه تفاوتی بین خامنه‌ای با رفسنجانی با خاتمی یا احمدی‌نژاد یا روحانی می‌توان پیدا کرد؟

  • hasani

    شما تصور کن در سال 1400 این آقای جنتی 94 ساله چه افرادی را برای ما دست چین میکند؟ مطمئن باش یک لولو می آورند، و مردم از ترس این لولو مجبورند بیایند به رقیب این لولو که خود نیز یک لولوی دیگری است رای بدهند. یقین بدان با این بساطی که راه انداختن تاریخ تکرار میشه و عمر جمهوری اسلامی با همین قانون اساسی عقب مانده ادامه خواد داشت. می ترسم زمانی برسد که ما مجبور باشیم از ترس بدتر به احمد خاتمی رای بدهیم! این زنجیره تا کی ادامه خواهد داشت؟!

  • نا آرمانی

    حقیقت تلخ این است حسن روحانی هم مثل خاتمی از واژگان زیبا استفاده میکند و ولی در عمل باور به این واژگان ندارد. اصلاح طلبی، اعتدال، حقوق شهروندی، گفتمان، انتقادپذیری، عدالت، رفع محرومیت، برابری و رفع تبعیض، حقوق اقلیت ها (از قومی تا دگرباشی)، بخش خصوصی.. او در عمل نشان داد تمام تلاشش حفظ نظام و راه خمینی ایست ها است. او الیگارشی بی رحم سرمایه دار حاکمیت تدوام میبخشد. حقیقت تلخ است او کوچک ترین اشاره به بی عدالتی ها کرد چون منافع دولتی ها اعضای کابینه کاسبکار که عضو هئیت میدره و سهام دار شرکتهای خصولتی هستند. از مالیت فله ای بر مصرف، از خودروسازهای زالوصفت که خودری بی کیفیت تا بیش دو برابر قیمت میفروشند، از بیش نییم درامد هدفمندی یارانه که معلوم نیست کجا خرج می شود. از سهام بی عدالتی عوام فریب! از فروختن ثروت های ملی در بورس و ریختن پول ملت به جیب رهبر ی و سپاه و دیکتاتورهای سوریه و عراق و یمن و فلسطینی ها...

  • نا آرمانی

    چون نام آقای صادق زیباکلام بردم، کلمه مرض درباره تحریمی ها بکرا بد و در ویدئوی در فسیبوکش موجود است، البته شخصا برای وی احترام زیاید اقئلم و خدمات ارزشمندی با روشنگری هایش برای مردم ایران انجام داده است. نکته ای عجیب در مورد ترکیب رای دهندگان روحاین-رئیسی گفتم، باورش برای بسیاری سخت است. هرگز جناح حامی روحانی و رئیسی این قدر پایگاه اجتماعی ندارند. روحانی و حامیان اعتدالی-اصلاحاتچی پایگاه اجتماعی شان کمتر 30% است و رئیسی و جناح اصول گرا و پایداری و امثالهم کمتر از 10% و بیش 60% مردم همان لایه خاکستری هستند که از حداقل ناموافق نظام تا مخالف نظام ولایی هستند. در بدنه اعتدالی و اصلاحاتچی هم بخش عمده در واقع مخالف نظام هستند ولی راه مسلمات آمیز ادعایی این جناح را دنبال میکنند. شبه دو قطبی روحانی-رئسی، به سختی میشود در شکل دو قطبی دمکراسی خواهی و استبدادخواهی دسته بندی کرد. چون بخش عمده رای رئیسی را طبقات محروم مخالف نظام تشکیل دادند که از الیگارشی عیان جناح روحانی به ستوه امده بودند. این نگرانی است که با توجه شخصیت خودخواه و پرخاشگر روحانی و غرور جناحش این واقعیت نبینند. البته در کل جناح های حاکمیت چندان اهمیتی بهع مردم نیدهند. دعوا اصلی بر سر غارت ایران است. فقط نحوه غارت فرق میکند. ییک پنبه سر می برد و دیگری با شمشیر.

  • نا آرمانی

    بدون شک، لااقل 60% ایران لایه خاکستری تشکیل میدهند که به هیچ جناح وابسته نیستند و این جمعیت بالفعل مخالف نظام ولایی حاکم بر ایران هستند. ممکن بیشتر اینها فعلا تمایلی به انقلاب سخت نداشته و از روش نرم بخواهند براندازی یا گذار به نظام سکولار-لیبرال دموکراتیک انجام شود. نکته ای در نوشتار اشتابه گفته شده در مورد رای دهندگان به میرسلیم و رئیسی است، برخلاف تصور بسیاری اصحاب نظر، بخش عمده رای این دو نفر، از میان اقشار مرحردو غیرمذهبی است. کارگران و کشاورزان جوان و میانسالی اساس غیر مذهبی اند. کسانی اساساحتمالا اغلبشان نماز نمی خوانند یا روزه نیمیگیرند و صرفا مسلمان زاده اند، اینها ماهواره نگاه می کنند و از فیلترشکن استفاده می کنند و بسیاری شان مشروب می خورند و دوست دختر و دوست پسر دارند، یعنی عناصری غیرمذهبی که رژیم و اصول گراین آنها گناه و جرم میدانند و به عنوان سبک زندیگ به رسمیت نمی شناسند! ولی همین توده غیرمذهبی به رئیسی و میرسلیم رای دادند! چرا؟ به خاطرفساد، تبعیض، رانت خورای، اشرافیت گرایی، سرمایه داری حکومتی (دولتی-خصولتی) و الیگارشی حاکمیت جناح اعتدالی-اصلاحاتی، این جناح در توهم است که رای اعتراضی وسلبی مردم ترسیده به حساب خودشان می گذارند. کسانی که عملا دارند از واژان اعدال و اصلاح طلبی سواستفاده می کنند و از این وازگان ارزشمند بی محتوا می کنند! همان طور اکثر رای دهندگان به ر وحانی را اعتراضی-سلبی های مخالف نظام ولایی هستند در کمال تعجب و شاید امسال به صورت توده وار از رئیسی نماد قاتلیت نظام رای دادند. اتفاقا بخشی از بدنه مخالفان نظام از رئیسی رای دادند چون نمی خواستند بیش از این فریب بخورند! باور رکدنش سخت است ولی من بعد اشنا شدن با برخی از انها در کمال تعحب این حقیقت عجیب به عین دیدم مخالفان نظام به ر ئیسی رای دادند از شدت ناراحتی از عملکرد ضعیف روحانی!

  • نا آرمانی

    با احترام به جناب بادامچی- که چندین سالست نوشتاهایش مطالعه میکنم- این تحلیلهای شما نکاتی مثبتی هم دارد مثل طرح آنهایی رای ندادند. این مورد مهمی است که برخلاف تصور بسیاری- این 20% تا 30% مردم- که معمولا رای نمیدهند اغلب با عبارات معمولا (آقای دوشوکی اخیرا در سایت گویا گفته معمولا 20% شرکت نیمکنند و اینها جزء تحریمی ها و مخالفان حساب نکرده!) تحقیرآمیز بی تفاوت، بی مسئولیت، مریض (صراحتا آقای صادق زیباکلام) خطاب میکنند! اما این یک توهین اشکار است. وقتی من نوعی دیگاه و تفکری متفاوت دارم و حتی کمترین قرابتی بین خود یا کاندیدا نمیب ینم چرا باید بیایم رای بدهم؟ وقتی میبینم عملا این دو جناح همچو دو بال نظام ولایی عمل میکنند و کل دعوایشان بر سر بهتر خدمت کردن به نظام ولیی غیر دموکراتیک است! در ضمن در ارقام گرد شده، واجدین رای بیش از 56 میلیون نفر بودند.

  • دلسرد

    با سلام فرنایشات شما متین. ولی در روی همان پاشنه خواهد چرخید . من گمان نکنم با حلوا حاوا سپاه سنگرهای فتح شده را واگذار کند. روحانی هم چنین قصدی ندارد که با به قول خودش ضدانقلاب اشتی کند. با همان سپاه راحت تره یعنی بین نازاضی ها و تحریمی با سپاه و بسیج، گروه دوم را انتخاب میکنه. راست ها تو این چند سال یاد گرفتن چطور چوب لای چرخ کنن و گروگان بگیرن دو تابعیتی ها رو تا همه بفهمن کلاه رئیس جمهور پشم نداره