ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اسطوره‌ها و فرهنگ و طبیعت ایران در پاریس

<p>ایرج ادیب&zwnj;زاده - بر اساس یک سنت هر ساله نقاشان بزرگ در فرانسه، در یک یا چند روز در اوایل تابستان و اواخر پاییز، درهای آتلیه&rlm;ها یا کارگاه&rlm;های خودشان را به روی مردم باز می&rlm;کنند.</p> <!--break--> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20110701_paris_Adibzadeh.mp3"><img alt="" align="middle" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/musicicon.jpg" /></a></p> <p>بر اساس این سنت، در محله&rlm;ی چهاردهم پاریس چهار نقاش بزرگ و نام&rlm;آور دهه&rlm;ی ۷۰ ایران که البته به دهه&rlm;ی درخشان هنر، نقاشی، ادبیات و سینما معروف است، درهای آتلیه&rlm;های خودشان را گشودند و آثار باارزشی را که برخی هنوز در هیچ نمایشگاهی دیده نشده&rlm;اند، به تماشا گذاشتند. این چهار هنرمند در آن سال&zwnj;ها از پایه&rlm;گذاران جنبش مدرنیسم در نقاشی ایران بودند.<br /> &nbsp;</p> <p><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/ADIBIRAJNP02.jpg" />در طی گشودن در آتلیه&rlm;ها که در فرانسه به Porte Ouverte معروف است، بیش از ۵۰ تابلو از کارهای چهار نقاش ایرانی به تماشای عموم مردم گذاشته شد که با استقبال فراوان، به&rlm;ویژه از سوی فرانسوی&rlm;ها و گروهی از ایرانیان مقیم پاریس روبرو شده است.<br /> &nbsp;</p> <p>در این رویداد هنری و فرهنگی که دو روز به طول انجامید، کارهای قاسم حاجی&rlm;زاده که بیشتر روی اسطوره&rlm;های مردمی و عکس&rlm;های تاریخی و گاه مقایسه&rlm;ای بین رؤیا و واقعیت کار می&rlm;کند و تاریخ ایران را از طریق عکس&rlm;های تاریخی زنده کرده است، همراه آثاری از درخشانی که همین کار را با تاریخ ایران باستان انجام داده و نقاش فرهنگ و تمدن ایران باستان است، هم&rlm;چنین ایوب امدادیان که نقاش طبیعت&rlm;گرا است و این&rlm;بار صخره&rlm;های دریا را مقابل چشمان تماشاگر قرار داده است و سرانجام نقاشی&rlm;های بهمن بروجنی، نقاش فیگوراتیو که تابلوهای مشهوری، از جمله &laquo;صحرای محشر&raquo; دارد، به نمایش عمومی درآمده&rlm;اند.<br /> &nbsp;</p> <p>نکته&rlm;ی مهم این است &rlm;که هر چهار نقاش ایرانی شرکت کننده در این Porte 0uverte کارشان را با هم از هنرستان و دانشکده&rlm;ی هنرهای زیبا در ایران آغاز کرده&rlm;اند و هر چهار نفر بیش از ۲۰ سال است که در پاریس به کار هنری ادامه می&rlm;دهند.<br /> &nbsp;</p> <p>با هم سری به این رویداد هنری می&rlm;زنیم و نخست از قاسم حاجی&rlm;زاده درباره&rlm;ی هدف این Porte Ouverteیا &laquo;روزهای درهای باز آتلیه&raquo;&rlm; می&rlm;پرسم:</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>قاسم حاجی&rlm;زاده </strong>- این یک سنت است. یعنی رسمی هر ساله است که آرتیست&rlm;های محله&rlm;ی چهاردهم پاریس درهای آتلیه&rlm;ها را باز می&rlm;کنند. امسال من از این سه دوست، یعنی آقایان امدادیان، درخشانی و بروجنی دعوت کردم، آن&rlm;ها نیز قبول کردند و ما کارهای&rlm;مان را در اینجا عرضه کردیم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>آیا شما نقطه&rlm;ی مشترکی در کار نقاشی با هم دارید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>بله همان نقاشی و دیگر انسانیت!</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>آقای امدادیان، شما بفرمایید که چه نقطه&rlm;ی مشترکی بین شما هست که در کنار هم این نمایشگاه را گذاشته&rlm;اید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/ADIBIRAJNP03.jpg" />ایوب امدادیان: یکی دوستی و محبتی است که سال&rlm;ها با هم داریم و با همدیگر با هنرمان زندگی کرده&rlm;ایم. یعنی تنها نقطه&rlm;ی مشترک&rlm; بزرگ&rlm;مان همین نقاشی&rlm;مان است که همیشه با هم بوده&rlm;ایم و ادامه خواهیم داد. امیدوارم!</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>خود شما بیشتر روی چه موضوع&rlm;هایی که کار می&rlm;کنید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>تمی که در این نمایشگاه&nbsp;انتخاب&nbsp;کرده&rlm;ام، تم طبیعت، صخره&rlm;ها و دریاست. تم فعلی من این است.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>ولی سوژه&rlm;های شما همیشه با طبیعت بوده است.</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>تقریباً بله. نمی&rlm;دانم چرا؟&hellip; ولی این&rlm;طور بوده.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>چرا شما همیشه به طبیعت نگاه می&rlm;کنید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>برای این&rlm;که فکر می&rlm;کنم بهترین چیز&rlm;ها را به من می&rlm;دهد. هرچه بخواهم می&rlm;توانم از طبیعت بگیرم. حال زمانی این مطلب خیلی سمبلیک برایم مطرح می&rlm;شود. مانند همین صخره&rlm;ها که بعضی&rlm; از آن&rlm;ها خیلی سمبلیک هستند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>چقدر این تابلوهای شما مورد توجه فرانسوی&rlm;ها قرار می&rlm;گیرد؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>نمی&rlm;توانم بگویم&hellip; خیلی سخت است&hellip;</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>به&rlm;هرحال واکنش منتقدان هنری&hellip;</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>مسلم است، خیلی&hellip; برای همین هم است که تاکنون ادامه داده&rlm;ام. برای این&rlm;که مشوق داشته&rlm;ام. یعنی مردم بوده&rlm;اند که آمده&rlm;اند دیده&rlm;اند و تشویقم کرده&rlm;اند. به همین جهت است که ادامه می&rlm;دهم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/ADIBIRAJNP04.jpg" />چند سال است که در فرانسه کار می&rlm;کنید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>از سال ۱۹۸۴ در این&rlm;جا هستم. یعنی حدود ۲۷ سال است.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>همیشه هم کار نقاشی کرده&rlm;اید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>بله همیشه.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>نظرتان راجع به کار&rlm;های آقای حاجی&rlm;زاده چیست؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>آقای حاجی&rlm;زاده استاد ما هستند. من کارهایشان را خیلی دوست دارم و برای همین، این برای من یک شانس است که الان با ایشان در اینجا یک نمایشگاه گذاشته&rlm;ام.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>آخرین بار که نمایشگاه گذاشته&rlm;اید و یا در یک نمایشگاه دسته&rlm;جمعی شرکت کرده&rlm;اید، کی بود؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>حدود یک ماه پیش بود. آن نمایشگاه را هم با چند نقاش ایرانی برپا کردیم. با چند تن از استادهای خوب من که متأسفانه فوت کرده&rlm;اند. استاد کاظمی، برادرم داوود امدادیان، آقای سعیدی و&hellip; به&rlm;هرحال استادانی بودند که نمایش آثارم همراه آنان مایه&rlm;ی افتخار من بود.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>آقای درخشانی، ممکن است شما نیز توضیحی در باره&rlm;ی این نمایشگاه چهار نفره&rlm;تان بدهید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p><strong><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/ADIBIRAJNP05.jpg" />نستور درخشانی</strong>- جای خوشبختی است که چهار تا از دانش&rlm;آموزان هنرهای زیبای پسران در گذشته، امروز دور هم جمع شده&rlm;اند و یاد&rlm;آور دوران خوش آموزش نقاشی و آفرینش هنری شده&rlm;اند. خوشبختی اینجاست که دارد ادامه پیدا می&rlm;کند. این گردهمایی یادآور گذشته است و چشم&rlm;اندازی نیز به آینده دارد.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>کارهایی را که در اینجا به نمایش گذاشته&rlm;اید، بیشتر روی چه موضوع&rlm;هایی متمرکز است؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>من روی ایران باستان کار می&rlm;کنم. ایران باستانی که تا به امروز هویت ما را نشان می&rlm;دهد و به زبان فردوسی که به قول آقای ساعدی، ستون فقرات فرهنگ این ملت بوده، صحبت می&rlm;کنیم و در این چهارچوب است که ایران باستان می&rlm;تواند همیشه برای ما الگویی باشد که بتوانیم برگردیم به خودمان و از شر بیماری اسکیزوفرنی&rlm;ای که ۱۵۰۰ سال است بر ما حاکم شده، راحت شویم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>بیشتر به چه جنبه&rlm;هایی توجه می&rlm;کنید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>روح سرگشته &hellip; من دارم در مناظر؛ سنگ&rlm; نوشته&rlm;ها و آثار باستانی&rlm;ای که در ایران، قبل از این تهاجم، وجود داشته می&rlm;گردم که ببینم این روح سرگردان کجاست و چطور توانسته این قدرت و خاصیت را داشته باشد که تا به امروز، این ملت را برپا نگه بدارد. حال چگونه می&rlm;شود به این رمز دست یافت، دیگر آن به کار بستگی دارد و این&rlm;که چگونه کار کنم و تا کجا پیش بروم. به&rlm;هرحال منتظر معجزه در کار هستم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/ADIBIRAJNP06.jpg" />تابلوهای ایران باستان شما مورد توجه فرانسویان هم قرار می&rlm;گیرد؟ آن&rlm;هایی که تاریخ و تمدن ایران را دوست دارند؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>قطعاً! اگر دوست داشته باشند که صحبت می&rlm;کنند، می&rlm;پرسند و سعی می&rlm;کنند نزدیک&rlm;تر بشوند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>از بهمن بروجنی، عقیده&rlm;اش را در باره&rlm;ی این رویداد هنری می&rlm;پرسم:</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>بهمن بروجنی</strong>- نظر من خیلی مثبت است. برای خود من خیلی جالب بود. ما چهار نفری هستیم که از نظر روحی و شاید بشود گفت معنوی هم ارتباط خوبی با هم داریم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>آقای درخشانی گفتند که شما چهار نفر نقاشی را با هم شروع کرده&rlm;اید.</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>بله؛ از دانشکده&rlm;ی هنر و هنرستان، از آن ریشه هستیم. این هم خود شانسی است که توانسته&rlm;ایم مجدداً همدیگر را پیدا کنیم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>چند سال است که در پاریس به&zwnj;سر می&rlm;برید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>حدود ۲۰ سال است که در پاریس هستم. من در ایران هم نمایشگاه زیاد می&rlm;گذاشتم. البته خودم هم یک گالری به نام &laquo;گالری بروجنی&raquo; در چهار راه ولی&rlm;عصر تهران داشتم که ۱۰ سالی فعال بود و پاتوق هنرمندان و روشنفکران بود. از جمله سهراب سپهری، آل احمد، تختی، الخاص، ژیرار (فرانسوی) و&hellip; به آنجا رفت و آمد می&rlm;کردند. نمایشگاه&rlm;های گروهی و انفرادی موفقی هم داشتیم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>شما همیشه روی موضوع خاصی کار می&rlm;کنید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p><img alt="" align="left" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/ADIBIRAJNP07.jpg" />در نقاشی، تکیه&rlm;ی من روی همان هنر نقاشی است، ولی همه&rlm;ی زوایای آن را تجربه کرده&rlm;ام و می&rlm;کنم. نقاشی&rlm; ترکیب و تشکیل شده است از سه اصل مهم که مهم&rlm;ترین آن طراحی است، بعد رنگ است و بعد ترکیب این دو با هم. چون کار من تدریس هنر بود و ۲۰ سال در دانشگاه درس دادم، متوجه شدم که کسی که جوینده&rlm;ی این راه است باید این&rlm;ها را جدا جدا و با عشق و علاقه پی&rlm;گیری کند و منتظر یک نتیجه&rlm;ی سریع هم نباشد. در کار آن را پیدا می&rlm;کند. بعد از آن خود به&rlm;خود چند سال یک&rlm;بار به یک مرحله می&rlm;رسد که می&rlm;بیند در این مرحله، مثلاً گرایش&rlm;اش به طرح است یا گرایش&rlm;اش به هنر آبستره است، یا گرایش&rlm; به ترکیبی از این دوتا دارد. یا این&rlm;که یک کار از نظر رنگ غنی می&rlm;شود و احتیاج به طرح اولیه ندارد.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>در کارهای شما، هویت ایرانی کارتان مشخص است یا نه؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>من به آن صورت عقیده&rlm;ای ندارم که کار هویت ایرانی دارد یا فرانسوی. وقتی هنرمند بر اساس این سه اصل که مبنای کار هر هنرمندی باید باشد، کار می&rlm;کند، در هر کجا که هست، این&rlm;ها را باید پی&rlm;گیری کند و عین ریاضیات، به نتیجه&rlm;ی نهایی برسد. البته محیط کار و مسائل فکری می&rlm;تواند تأثیر داشته باشد. مثلاً من وقتی روی طرح خیلی تکیه می&rlm;کنم، چون خط هم کار کرده&rlm;ام، می&rlm;بینم کار من بیشتر با نوعی خوش&rlm;نویسی نستعلیق شکسته ارتباط پیدا می&rlm;کند. مثلاً در این دو کار (که در این گفت&rlm;وگو دیده نمی&rlm;شوند) طوری شده که این&rlm;ها خود به&rlm;خود با هم عجین شده&rlm;اند. یعنی از طریق خط و طرح باز رسیده&rlm;ایم به خود خوش&rlm;نویسی. یعنی حرکت دست طوری می&rlm;شود که وقتی شما دست&rlm;تان را از مچ حرکت می&rlm;دهید، می&rlm;رسید به خط شکسته، وقتی دوایر بزرگ&rlm;تر می&rlm;شوند، حالت رقص و ریتم به صورت قشنگی در کار پدیدار می&rlm;شوند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>شما با نقاشان امروز ایران هم ارتباطی دارید؟ می&rlm;دانید وضعیت نقاشی در ایران چگونه است؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>من تقریباً هر سال کارهای نمایشگاهی به ایران می&rlm;فرستم، چه به صورت انفرادی و چه گروهی. امسال هم با نقاشان ایرانی آقای سعیدی، کاظمی و&hellip; نمایشگاهی داشتیم. آقای امدادیان هم در آن شرکت داشتند. به&rlm;هرحال با نقاشان ایرانی در ارتباط هستیم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>نقاشان نسل جدید را چطور می&rlm;بینید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>چون ۱۰ سال است به ایران نرفته&rlm;ام (ولی خیال دارم سفری بروم) خیلی از نسل جدید خبر ندارم. ولی می&rlm;دانم که در آن&rlm;جا بچه&rlm;های خوبی هستند. مثلاً کسانی مانند آقای وکیلی، اسکندری، نقاشان خوبی هستند که الان در ایران فعالیت می&rlm;کنند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>در دهه&rlm;ی ۷۰ در ایران، نقاشان بسیار مهمی پیدا شدند که خود شما یکی از آنان بودید. کسان دیگری بودند، زنده&rlm;رودی بود&hellip;</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>بله زنده&rlm;رودی بود. من با مرحوم پیلارام ، همین&rlm;طور زنده&rlm;رودی و عربشاهی و&hellip; هم&rlm;دوره بودم. ولی یک چیز ناگهانی نبود. این یک دوره&rlm;ی خاص است که همه عقیده&rlm;شان بر همین است. من فکر می&rlm;کنم تأثیرپذیری از هم&rlm;دیگر و فضای گرم و صمیمیتی که بوده، این حالت را به&rlm;وجود آورده است. در حقیقت، شاید مدیون اساتید گذشته هم بودیم. رمز پیشرفت&rlm;مان در کار، شاید تداومش است. خیلی&rlm;ها آمدند نقاشی، طراحی و&hellip; را شروع کردند، اما بعد از چند سالی کار، آن را رها کردند. اما گروهی که از آن اسم بردید، عمرشان را روی این کار گذاشتند و حق&rlm;شان است که در تاریخ بمانند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>دل&rlm;تان برای آن دوره تنگ نشده؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>این چیزی نیست که من بگویم زمان می&rlm;تواند آن را خراب کند. نه! مثل الان می&rlm;دانم. گذشته و آینده&rlm; مانند یک زمان حال می&rlm;ماند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>آقای حاجی&rlm;زاده، فکر می&rlm;کنید بازهم این نمایشگاه&rlm;های دسته&rlm;جمعی شما ادامه پیدا کند؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>قاسم حاجی&zwnj;زاده </strong>- بله حتماً! و دل&rlm;ام می&rlm;خواهد تعداد نقاش&rlm;های&rlm;اش هم بیشتر بشود. دارم این فکر را می&rlm;کنم که نمایشگاه دسته&rlm;جمعی از ۲۰ آرتیست ایرانی و یا حتی بیشتر برگزار کنیم. فعلاً همین تم ایران و نقاشی ایرانی برای ما خیلی جالب است و خواستار بیشتری هم دارد.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>شما خودتان دست&rlm;اندرکار یک تابلوی خیلی بزرگ هستید. ممکن است راجع به آن هم توضیحی بدهید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>چون هنوز شروع نکرده&rlm;ام، نمی&rlm;توانم توضیح بدهم. ولی اندازه&rlm;اش ۶ متر در ۴ متر است و بالاخره روزی شروع می&rlm;کنم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>چرا این اندازه؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>به همین اندازه، تابلویی در موزه&rlm;ی اورسه Mus&eacute;e d&rsquo;orsay در آتلیه&rlm;ی آرتیستی به اسم کوربه &ndash; Gustave courbet وجود دارد. د&rlm;لم می&rlm;خواهد در همان اندازه - که فعلاً چهارچوب بوم آن را درست کرده&rlm;ام - یک نقاشی برای آتلیه&rlm;ی خودم بکشم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>ولی با موضوعی که خودتان دنبال می&rlm;کنید. چون تابلوی کوربه موضوع اروتیک دارد.</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>بله دقیقاً. من موضوع خودم را می&zwnj;کشم .</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>یعنی تاریخ ایران را نقاشی می&rlm;کنید؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>دلم می&rlm;خواهد این&rlm;کار را بکنم. حال این&rlm;که چه در بیاید، خدا می&rlm;داند!</p> <p>&nbsp;</p> <p>ایرج ادیب&zwnj;زاده- حرف آخر این&rlm;که کارهای تمام شده و یا نشده&rlm;ی این چهار نقاش نامی ایران، ارزش زیباشناختی ناب دارند و بازتابی از فرهنگ و هنر ایران&rlm;اند. آثاری پر از رمز و راز و ارزش&rlm;هایی که به خاطر آن&rlm;ها، انسان این جهان هستی را پر از عشق و محبت می&rlm;کند.<br /> &nbsp;</p> <p><strong>عکس&zwnj;ها: ایرج ادیب&zwnj;زاده<br /> </strong></p>

ایرج ادیب‌زاده - بر اساس یک سنت هر ساله نقاشان بزرگ در فرانسه، در یک یا چند روز در اوایل تابستان و اواخر پاییز، درهای آتلیه‏ها یا کارگاه‏های خودشان را به روی مردم باز می‏کنند.

بر اساس این سنت، در محله‏ی چهاردهم پاریس چهار نقاش بزرگ و نام‏آور دهه‏ی ۷۰ ایران که البته به دهه‏ی درخشان هنر، نقاشی، ادبیات و سینما معروف است، درهای آتلیه‏های خودشان را گشودند و آثار باارزشی را که برخی هنوز در هیچ نمایشگاهی دیده نشده‏اند، به تماشا گذاشتند. این چهار هنرمند در آن سال‌ها از پایه‏گذاران جنبش مدرنیسم در نقاشی ایران بودند.
 

در طی گشودن در آتلیه‏ها که در فرانسه به Porte Ouverte معروف است، بیش از ۵۰ تابلو از کارهای چهار نقاش ایرانی به تماشای عموم مردم گذاشته شد که با استقبال فراوان، به‏ویژه از سوی فرانسوی‏ها و گروهی از ایرانیان مقیم پاریس روبرو شده است.
 

در این رویداد هنری و فرهنگی که دو روز به طول انجامید، کارهای قاسم حاجی‏زاده که بیشتر روی اسطوره‏های مردمی و عکس‏های تاریخی و گاه مقایسه‏ای بین رؤیا و واقعیت کار می‏کند و تاریخ ایران را از طریق عکس‏های تاریخی زنده کرده است، همراه آثاری از درخشانی که همین کار را با تاریخ ایران باستان انجام داده و نقاش فرهنگ و تمدن ایران باستان است، هم‏چنین ایوب امدادیان که نقاش طبیعت‏گرا است و این‏بار صخره‏های دریا را مقابل چشمان تماشاگر قرار داده است و سرانجام نقاشی‏های بهمن بروجنی، نقاش فیگوراتیو که تابلوهای مشهوری، از جمله «صحرای محشر» دارد، به نمایش عمومی درآمده‏اند.
 

نکته‏ی مهم این است ‏که هر چهار نقاش ایرانی شرکت کننده در این Porte 0uverte کارشان را با هم از هنرستان و دانشکده‏ی هنرهای زیبا در ایران آغاز کرده‏اند و هر چهار نفر بیش از ۲۰ سال است که در پاریس به کار هنری ادامه می‏دهند.
 

با هم سری به این رویداد هنری می‏زنیم و نخست از قاسم حاجی‏زاده درباره‏ی هدف این Porte Ouverteیا «روزهای درهای باز آتلیه»‏ می‏پرسم:

قاسم حاجی‏زاده - این یک سنت است. یعنی رسمی هر ساله است که آرتیست‏های محله‏ی چهاردهم پاریس درهای آتلیه‏ها را باز می‏کنند. امسال من از این سه دوست، یعنی آقایان امدادیان، درخشانی و بروجنی دعوت کردم، آن‏ها نیز قبول کردند و ما کارهای‏مان را در اینجا عرضه کردیم.

آیا شما نقطه‏ی مشترکی در کار نقاشی با هم دارید؟

بله همان نقاشی و دیگر انسانیت!

آقای امدادیان، شما بفرمایید که چه نقطه‏ی مشترکی بین شما هست که در کنار هم این نمایشگاه را گذاشته‏اید؟

ایوب امدادیان: یکی دوستی و محبتی است که سال‏ها با هم داریم و با همدیگر با هنرمان زندگی کرده‏ایم. یعنی تنها نقطه‏ی مشترک‏ بزرگ‏مان همین نقاشی‏مان است که همیشه با هم بوده‏ایم و ادامه خواهیم داد. امیدوارم!

خود شما بیشتر روی چه موضوع‏هایی که کار می‏کنید؟

تمی که در این نمایشگاه انتخاب کرده‏ام، تم طبیعت، صخره‏ها و دریاست. تم فعلی من این است.

ولی سوژه‏های شما همیشه با طبیعت بوده است.

تقریباً بله. نمی‏دانم چرا؟… ولی این‏طور بوده.

چرا شما همیشه به طبیعت نگاه می‏کنید؟

برای این‏که فکر می‏کنم بهترین چیز‏ها را به من می‏دهد. هرچه بخواهم می‏توانم از طبیعت بگیرم. حال زمانی این مطلب خیلی سمبلیک برایم مطرح می‏شود. مانند همین صخره‏ها که بعضی‏ از آن‏ها خیلی سمبلیک هستند.

چقدر این تابلوهای شما مورد توجه فرانسوی‏ها قرار می‏گیرد؟

نمی‏توانم بگویم… خیلی سخت است…

به‏هرحال واکنش منتقدان هنری…

مسلم است، خیلی… برای همین هم است که تاکنون ادامه داده‏ام. برای این‏که مشوق داشته‏ام. یعنی مردم بوده‏اند که آمده‏اند دیده‏اند و تشویقم کرده‏اند. به همین جهت است که ادامه می‏دهم.

چند سال است که در فرانسه کار می‏کنید؟

از سال ۱۹۸۴ در این‏جا هستم. یعنی حدود ۲۷ سال است.

همیشه هم کار نقاشی کرده‏اید؟

بله همیشه.

نظرتان راجع به کار‏های آقای حاجی‏زاده چیست؟

آقای حاجی‏زاده استاد ما هستند. من کارهایشان را خیلی دوست دارم و برای همین، این برای من یک شانس است که الان با ایشان در اینجا یک نمایشگاه گذاشته‏ام.

آخرین بار که نمایشگاه گذاشته‏اید و یا در یک نمایشگاه دسته‏جمعی شرکت کرده‏اید، کی بود؟

حدود یک ماه پیش بود. آن نمایشگاه را هم با چند نقاش ایرانی برپا کردیم. با چند تن از استادهای خوب من که متأسفانه فوت کرده‏اند. استاد کاظمی، برادرم داوود امدادیان، آقای سعیدی و… به‏هرحال استادانی بودند که نمایش آثارم همراه آنان مایه‏ی افتخار من بود.

آقای درخشانی، ممکن است شما نیز توضیحی در باره‏ی این نمایشگاه چهار نفره‏تان بدهید؟

نستور درخشانی- جای خوشبختی است که چهار تا از دانش‏آموزان هنرهای زیبای پسران در گذشته، امروز دور هم جمع شده‏اند و یاد‏آور دوران خوش آموزش نقاشی و آفرینش هنری شده‏اند. خوشبختی اینجاست که دارد ادامه پیدا می‏کند. این گردهمایی یادآور گذشته است و چشم‏اندازی نیز به آینده دارد.

کارهایی را که در اینجا به نمایش گذاشته‏اید، بیشتر روی چه موضوع‏هایی متمرکز است؟

من روی ایران باستان کار می‏کنم. ایران باستانی که تا به امروز هویت ما را نشان می‏دهد و به زبان فردوسی که به قول آقای ساعدی، ستون فقرات فرهنگ این ملت بوده، صحبت می‏کنیم و در این چهارچوب است که ایران باستان می‏تواند همیشه برای ما الگویی باشد که بتوانیم برگردیم به خودمان و از شر بیماری اسکیزوفرنی‏ای که ۱۵۰۰ سال است بر ما حاکم شده، راحت شویم.

بیشتر به چه جنبه‏هایی توجه می‏کنید؟

روح سرگشته … من دارم در مناظر؛ سنگ‏ نوشته‏ها و آثار باستانی‏ای که در ایران، قبل از این تهاجم، وجود داشته می‏گردم که ببینم این روح سرگردان کجاست و چطور توانسته این قدرت و خاصیت را داشته باشد که تا به امروز، این ملت را برپا نگه بدارد. حال چگونه می‏شود به این رمز دست یافت، دیگر آن به کار بستگی دارد و این‏که چگونه کار کنم و تا کجا پیش بروم. به‏هرحال منتظر معجزه در کار هستم.

تابلوهای ایران باستان شما مورد توجه فرانسویان هم قرار می‏گیرد؟ آن‏هایی که تاریخ و تمدن ایران را دوست دارند؟

قطعاً! اگر دوست داشته باشند که صحبت می‏کنند، می‏پرسند و سعی می‏کنند نزدیک‏تر بشوند.

از بهمن بروجنی، عقیده‏اش را در باره‏ی این رویداد هنری می‏پرسم:

بهمن بروجنی- نظر من خیلی مثبت است. برای خود من خیلی جالب بود. ما چهار نفری هستیم که از نظر روحی و شاید بشود گفت معنوی هم ارتباط خوبی با هم داریم.

آقای درخشانی گفتند که شما چهار نفر نقاشی را با هم شروع کرده‏اید.

بله؛ از دانشکده‏ی هنر و هنرستان، از آن ریشه هستیم. این هم خود شانسی است که توانسته‏ایم مجدداً همدیگر را پیدا کنیم.

چند سال است که در پاریس به‌سر می‏برید؟

حدود ۲۰ سال است که در پاریس هستم. من در ایران هم نمایشگاه زیاد می‏گذاشتم. البته خودم هم یک گالری به نام «گالری بروجنی» در چهار راه ولی‏عصر تهران داشتم که ۱۰ سالی فعال بود و پاتوق هنرمندان و روشنفکران بود. از جمله سهراب سپهری، آل احمد، تختی، الخاص، ژیرار (فرانسوی) و… به آنجا رفت و آمد می‏کردند. نمایشگاه‏های گروهی و انفرادی موفقی هم داشتیم.

شما همیشه روی موضوع خاصی کار می‏کنید؟

در نقاشی، تکیه‏ی من روی همان هنر نقاشی است، ولی همه‏ی زوایای آن را تجربه کرده‏ام و می‏کنم. نقاشی‏ ترکیب و تشکیل شده است از سه اصل مهم که مهم‏ترین آن طراحی است، بعد رنگ است و بعد ترکیب این دو با هم. چون کار من تدریس هنر بود و ۲۰ سال در دانشگاه درس دادم، متوجه شدم که کسی که جوینده‏ی این راه است باید این‏ها را جدا جدا و با عشق و علاقه پی‏گیری کند و منتظر یک نتیجه‏ی سریع هم نباشد. در کار آن را پیدا می‏کند. بعد از آن خود به‏خود چند سال یک‏بار به یک مرحله می‏رسد که می‏بیند در این مرحله، مثلاً گرایش‏اش به طرح است یا گرایش‏اش به هنر آبستره است، یا گرایش‏ به ترکیبی از این دوتا دارد. یا این‏که یک کار از نظر رنگ غنی می‏شود و احتیاج به طرح اولیه ندارد.

در کارهای شما، هویت ایرانی کارتان مشخص است یا نه؟

من به آن صورت عقیده‏ای ندارم که کار هویت ایرانی دارد یا فرانسوی. وقتی هنرمند بر اساس این سه اصل که مبنای کار هر هنرمندی باید باشد، کار می‏کند، در هر کجا که هست، این‏ها را باید پی‏گیری کند و عین ریاضیات، به نتیجه‏ی نهایی برسد. البته محیط کار و مسائل فکری می‏تواند تأثیر داشته باشد. مثلاً من وقتی روی طرح خیلی تکیه می‏کنم، چون خط هم کار کرده‏ام، می‏بینم کار من بیشتر با نوعی خوش‏نویسی نستعلیق شکسته ارتباط پیدا می‏کند. مثلاً در این دو کار (که در این گفت‏وگو دیده نمی‏شوند) طوری شده که این‏ها خود به‏خود با هم عجین شده‏اند. یعنی از طریق خط و طرح باز رسیده‏ایم به خود خوش‏نویسی. یعنی حرکت دست طوری می‏شود که وقتی شما دست‏تان را از مچ حرکت می‏دهید، می‏رسید به خط شکسته، وقتی دوایر بزرگ‏تر می‏شوند، حالت رقص و ریتم به صورت قشنگی در کار پدیدار می‏شوند.

شما با نقاشان امروز ایران هم ارتباطی دارید؟ می‏دانید وضعیت نقاشی در ایران چگونه است؟

من تقریباً هر سال کارهای نمایشگاهی به ایران می‏فرستم، چه به صورت انفرادی و چه گروهی. امسال هم با نقاشان ایرانی آقای سعیدی، کاظمی و… نمایشگاهی داشتیم. آقای امدادیان هم در آن شرکت داشتند. به‏هرحال با نقاشان ایرانی در ارتباط هستیم.

نقاشان نسل جدید را چطور می‏بینید؟

چون ۱۰ سال است به ایران نرفته‏ام (ولی خیال دارم سفری بروم) خیلی از نسل جدید خبر ندارم. ولی می‏دانم که در آن‏جا بچه‏های خوبی هستند. مثلاً کسانی مانند آقای وکیلی، اسکندری، نقاشان خوبی هستند که الان در ایران فعالیت می‏کنند.

در دهه‏ی ۷۰ در ایران، نقاشان بسیار مهمی پیدا شدند که خود شما یکی از آنان بودید. کسان دیگری بودند، زنده‏رودی بود…

بله زنده‏رودی بود. من با مرحوم پیلارام ، همین‏طور زنده‏رودی و عربشاهی و… هم‏دوره بودم. ولی یک چیز ناگهانی نبود. این یک دوره‏ی خاص است که همه عقیده‏شان بر همین است. من فکر می‏کنم تأثیرپذیری از هم‏دیگر و فضای گرم و صمیمیتی که بوده، این حالت را به‏وجود آورده است. در حقیقت، شاید مدیون اساتید گذشته هم بودیم. رمز پیشرفت‏مان در کار، شاید تداومش است. خیلی‏ها آمدند نقاشی، طراحی و… را شروع کردند، اما بعد از چند سالی کار، آن را رها کردند. اما گروهی که از آن اسم بردید، عمرشان را روی این کار گذاشتند و حق‏شان است که در تاریخ بمانند.

دل‏تان برای آن دوره تنگ نشده؟

این چیزی نیست که من بگویم زمان می‏تواند آن را خراب کند. نه! مثل الان می‏دانم. گذشته و آینده‏ مانند یک زمان حال می‏ماند.

آقای حاجی‏زاده، فکر می‏کنید بازهم این نمایشگاه‏های دسته‏جمعی شما ادامه پیدا کند؟

قاسم حاجی‌زاده - بله حتماً! و دل‏ام می‏خواهد تعداد نقاش‏های‏اش هم بیشتر بشود. دارم این فکر را می‏کنم که نمایشگاه دسته‏جمعی از ۲۰ آرتیست ایرانی و یا حتی بیشتر برگزار کنیم. فعلاً همین تم ایران و نقاشی ایرانی برای ما خیلی جالب است و خواستار بیشتری هم دارد.

شما خودتان دست‏اندرکار یک تابلوی خیلی بزرگ هستید. ممکن است راجع به آن هم توضیحی بدهید؟

چون هنوز شروع نکرده‏ام، نمی‏توانم توضیح بدهم. ولی اندازه‏اش ۶ متر در ۴ متر است و بالاخره روزی شروع می‏کنم.

چرا این اندازه؟

به همین اندازه، تابلویی در موزه‏ی اورسه Musée d’orsay در آتلیه‏ی آرتیستی به اسم کوربه – Gustave courbet وجود دارد. د‏لم می‏خواهد در همان اندازه - که فعلاً چهارچوب بوم آن را درست کرده‏ام - یک نقاشی برای آتلیه‏ی خودم بکشم.

ولی با موضوعی که خودتان دنبال می‏کنید. چون تابلوی کوربه موضوع اروتیک دارد.

بله دقیقاً. من موضوع خودم را می‌کشم .

یعنی تاریخ ایران را نقاشی می‏کنید؟

دلم می‏خواهد این‏کار را بکنم. حال این‏که چه در بیاید، خدا می‏داند!

ایرج ادیب‌زاده- حرف آخر این‏که کارهای تمام شده و یا نشده‏ی این چهار نقاش نامی ایران، ارزش زیباشناختی ناب دارند و بازتابی از فرهنگ و هنر ایران‏اند. آثاری پر از رمز و راز و ارزش‏هایی که به خاطر آن‏ها، انسان این جهان هستی را پر از عشق و محبت می‏کند.
 

عکس‌ها: ایرج ادیب‌زاده

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.