ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اعتراض زنان کارگر در غسالخانه بهشت زهرا به حکم دادگاه کیفری تهران

زن متأهلی که با مردی جز شوهرش رابطه داشته به حکم شعبه پنج دادگاه کیفری تهران به دو سال کار در غسالخانه محکوم شده. تطهیرکنندگان می‌گویند آن‌ها تاوان «خیانت» را پس نمی‌دهند.

شورای اسلامی کار کارگران بهشت زهرا به صدور حکم دادگاهی در ایران که یک زن ایرانی را به اتهام رابطه نامشروع با یک مرد بیگانه به ۷۴ ضربه شلاق و دو سال کار در غسالخانه محکوم کرده اعتراض کرده‌ است. تطهیرکنندگان (غساله‌ها) که در میان آنان دختران جوان دانشجو هم حضور دارند، می‌گویند شغل آن‌ها خدمت به مردم است نه تاوان «خیانت».

تطهیرکنندگان می‌گویند شغلشان خدمت است نه تاوان

خبرگزاری‌های داخلی در اردیبهشت سال جاری گزارش داده بودند که دادگاه شعبه پنجم دادگاه کیفری تهران زن جوان متأهلی را به اتهام رابطه جنسی با یک مرد غریبه به ۷۴ ضربه شلاق و دو سال «مرده‌شویی» محکوم کرده است.

زن جوانی که به اتهام رابطه عاشقانه با مردی غریبه دستگیر شده بود، با حکم قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری تهران به دو سال شستن مرده‌ها در غسالخانه‌ها و ۷۴ضربه شلاق محکوم شده است. مینا، زن ۳۵ ساله اکنون باید در غسالخانه بهشت‌زهرا دوران محکومیتش را به عنوان یک «غساله» یا تطهیرکننده سپری کند. معشوق او هم به ۹۹ ضربه شلاق و تبعید به یکی از شهرهای دورافتاده ایران محکوم شده است.

شورای اسلامی کار کارگران بهشت زهرا در اعتراض به حکم شعبه پنجم دادگاه کیفری تهران با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) تماس گرفته است. تطهیرکنندگان (غساله‌ها) به خبرگزاری ایلنا گفته‌اند:

«برای خودمان متأسفیم. شغل ما یک شغل شریف و نماد خدمت به مردم است. این قبیل برخوردها، شکستن اعتبار و حرمت شغلی ماست. ۸ ساعت کار سخت و توانفرسا و مشکلات شغلی بی‌شمار و همچنین دردها و آسیب‌های مختلف را تحمل می‌کنیم ولی اینگونه برخوردها قابل تحمل نیست.»

در میان زنان تطهیرکننده (غساله) در بهشت‌زهرا دختران دانشجو و زنان تحصیلکرده‌ای هم هستند. یکی از غساله‌‌های بهشت‌زهرا که دانش‌آموخته حقوق است و با این‌حال برای گذران زندگی به این شغل روی آورده، درباره شرایط پذیرش غساله‌ها به روزنامه اعتماد گفته است:

«خیلی‌ها اینجا ثبت نام می‌کنند، اما هر کسی نمی‌تواند وارد شود. فقط فرم پر می‌کنند و می‌روند. شرایط خاصی برای پذیرش وجود دارد. متقاضیان باید هم از نظر بدنی بنیه قوی داشته باشند، هم از نظر روحی آمادگی این شغل را داشته باشند. از نظر مسائل شرعی و اطلاعات دینی نیز باید تسلط نسبی داشته باشند. اینجا کسانی هستند که یک سال سابقه کار دارند اما گزینش نمی‌شوند. هر روز صبح که اینجا می‌آییم آموزش قرآن هم داریم. من سال‌ها کتاب‌های حقوقی و مذهبی را خوانده‌ام اما یک لحظه اینجا نمی‌تواند به اندازه هزار خط از آن کتاب‌ها باشد.»

در بخش زنان غسالخانه بهشت زهرا، پنج غساله در روز به طور میانگین ۷۰ میت را در پنج سکوی سنگی شست‌و شو می‌دهند. این کار از نظر جسمانی و روحی جزو مشاغل سخت به شمار می‌آید و اغلب زنانی که چند سالی را به این کار گذرانده‌اند از دیسک کمر و پادرد رنج می‌برند. هستند زنانی هم که حاجتی دارند و نذر می‌کنند که اگر حاجتشان برآورده شد، مدتی را به غسالی بگذرانند.

در سال ۱۳۹۱ قانون جدید مجازات اسلامی به تأیید شورای نگهبان رسید. یکی از مهم‌ترین تغییرات در این قانون سکوت در برابر مجازات سنگسار بود. اما آیا غسالی را می‌توان به عنوان یک مجازات‌ جایگزین در نظر گرفت؟

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کرماشانی

    شما با این استدلال ها در واقع دارید تصریح میکنید که کارگران «مجرم»اند! البته مجرمانی که جرمشان تولید در خانواده هایی فرودست بوده است. اینکه دادگاهش در کشوری دیگر چه مجازاتی برای فرد دیگری صادر کرده هیچ ربطی به این ندارد که این زنان حق اعتراض نداشته باشند. اتفاقا! همان پرستارها هم که مثال می زنید حق اعتراض دارند، چرا که در جامعۀ طبقاتی ایران به منزلت شغل آن ها توهین شده است. چرا باید انجام یک شغل به عنوان یک مجازات مورد تلقی قرار بگیرد؟ این ناخودآگاه حقوق بورژوایی را نشان می دهد که در اساس چنانکه در انجیل آمده، کار را به منزلۀ عقوبتی ابدی بر گناهان انسان می بیند، و حالا حقوق اسلامی هم در تطبیق خود با حقوق بورژوایی همین قوانین را نشخوار می کند، و عده ای هم با به راه انداختن سروصدا جلوی باد کولی نشسته و مدعی شده اند که بله، چه کار خوبی! حقشان هم بود! یا فلانی دورکیم نخوانده متوجه نمی شود که بنده در نقدر کارکردگراها نوشتم و نه در تأیید آن و اصلاً این نگرش بدین شکل توسط پارسونز مطرح شده و نه دورکیم! اتفاقاً منورالفکرنما همان قاضی یا تئوریسین حقوقی است که این قبیل مضحکه ها را از حقوق بورژوایی به عاریت میگیرد و میخواهد به حقوق اسلامی عصر حجر حقنه کند. این حرکت ها در همان کشورهای غربی هم مورد نقد بسیار است و اگر از وقوع آن در ایتالیا صحبت میکنید، نباید اعتراض مردم به آن را نادیده بگیرید.

  • مورخ

    سرویس عمومی شامل کار ریاست جمهوری یا قاضی هم می شود که جایگاه اعمالی است بسی پست و آلوده و مشئوم.باید مردم را برای تنبیه یه این کارها محکوم کنند تا قدر زندگی های ساده و پاک عادی خود را بدانند.

  • سپیده

    بله این خانمها نباید اعتراض کنند، خدمت در بخشهای عمومی مثل جارو کشیدن یا هر جای دیگر می تواند جزو مجازات محکومین باشد.اعتراف می کنم بعضی بخشها مثل این مورد کمتر مورد پذیرش عمومی هستند.

  • بابک

    جناب/سرکار کرماشانی یا بهتر بگویم جناب (دورکیم) شوربختانه در این سرزمین بلازده ما انقدر فیلسوف و منورالفکر ماوا گزیده اند که بعید میدانم تا دهه ها چه عرض کنم شاید سده ها این سرزمین با نقصان دگراندیشی مواجه گردد. وقتی فیلمی از یک پرستار *** ساخته میشود جامعه پرستاران شاکی میشوند، اگر در جراید بگویند فلان مامور انتظامی رشوه گرفته درب آن نشریه پلمپ و از رییس پلیس گرفته تا آژان های معابر تحصن میکنن لابد برلوسکنی زنباره که محکوم به خدمت در یک خانه سالمندان در ایتالیا شد جامعه آسایشگاه داران ایتالیا می بایست ببه کمک مافیای سیسیل دولت ایتالیا را ساقط می کردند.عاشق تحلیل های احساسی هموطنانم هستم.

  • کرماشانی

    آقای مزدا موسوی، این حرف شماست که غیرمنطقی است و شرم آور است که شما برای توصیف رفتار این بانوان زحمتکش از لفظ شرم آور استفاده میکنید. اینکه آن خانم مزبور (که با توجه به سیستم قضایی معلوم الحال ایران اصلا! معلوم نیست که چرا محکوم شده است) به خدمت در بخش های «مرفه»تر و «بالاتر» جامعه محکوم نشده، بلکه به کار کردن در یکی از «پایین»ترین بخش ها محکوم شده، گویای این است که این زحمتکش ها در جامعۀ طبقاتی سرمایه داری اسلامی دستکم از «منزلت» پایین تری برخوردار هستند. چرا چنین است و چه کسی گفته باید چنین باشد. کارکردگراها برای توجیه پایین بودن منزلت و تضاد منزلتی سه مسئله مطرح می کنند: یکی اینکه همۀ مشاغل به تخصص و دانش یکسانی نیاز ندارند، دوم اینکه همۀ مشاغل اهمیت یکسانی در جامعه ندارند و سوم اینکه برخی مشاغل با مشقت بیشتری همراه اند و کمتر «دلپذیر»اند. در رابطه با مورد سوم شاید همواره نابرابری وجود داشته باشد، اما دو مورد دیگر قابل قبول نبوده و بسیار مورد انتقاد واقع شده اند. مرده شورها حق دارند که نسبت به این بی احترامی و هتک منزلتی اعتراض کنند. دستکم اگر پزشک کیارستمی در برابر انتقادات حق دارد از خود دفاع کند، این ها هم حق دارند دفاع کنند. این شرم آور نیست، شرم آور قضاوت آنان است که جلوی باد کولر می نشینند و خود را در مقام قاضی القضات تصور میکنند.

  • مزدا موسوی

    این رفتار خانم ها شرم آور و غیر منطقی است. مگر وقتی کسی به خاطر جرمی مثلا محکوم به جارو زدن خیابان یا هر فعل دیگری می شود شاغلین به آن شغل معترض می شوند؟ آن فرد به خدمت در سرویس های عمومی محکوم شده. اگر شما سرویس عمومی می دهید نباید برایتان تفاوتی داشته باشد.