کودتا و رسانه، یکصدسال اخیر و دوران پیش رو
<p>با اینکه «کودتا» پیشینه‌ای دور و دراز در تاریخ جهان داشته و باعث تغییر حکومت‌های مختلف از امپراتوری روم باستان تا کشورهای بزرگ و کوچک کنونی شده است، واژه کودتا به معنای «براندازی یک حکومت به صورت فراقانونی توسط گروهی سیاسی یا نظامی از راه به‌کارگیری خشونت یا تهدید به آن»، نخستین‌بار در سال ۱۶۴۶ از زبان فرانسه وارد ادبیات سیاسی دنیا شد و بیشترین مورد به‌کارگیری این روش نیز در قرن بیستم، به ویژه سال‌های جنگ سرد بوده است.</p> <p><br /> از آنجا که کودتا در نفس خود عملی خشونت‌آمیز است و با توسل به قوه قهریه انجام می‌پذیرد، وجود ارتش یا یک نیروی شبه‌نظامی، عاملی مهم در انجام آن بوده است و بیشتر کودتا‌ها به دست نظامیان یا با حمایت مستقیم آن‌ها انجام شده‌اند.</p> <p><br /> اغلب کودتا‌ها نیز در یک‌صدسال اخیر در مناطق آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا شکل گرفته‌اند و به همین سبب برخی از کشورهای این مناطق به‌عنوان کشورهای کودتاخیز شناخته می‌شوند. به‌نظر می‌رسد وقایعی چون کودتا در روزگار کنونی، امکان وقوع کمتری نسبت به دهه‌های گذشته دارند. یکی از دلایل این امر می‌تواند افزایش ضریب نفوذ و میزان اثرگذاری رسانه‌ها باشد.</p> <p> </p> <p><strong>وسایل ارتباط جمعی و کودتاچیان</strong></p> <p><br /> مطبوعات آزاد به حق رکن چهارم دموکراسی و چشمان بیدار جامعه نامیده شده‌اند. روزنامه‌نگاران آزاد و غیر وابسته، همواره یکی از موانع خودکامگی و رفتارهای فراقانونی بوده‌اند. از این‌رو یکی از نخستین اعمالی که کودتاچیان همواره پس از تکیه زدن بر مسند قدرت انجام داده‌اند، محدود کردن رسانه‌ها، بازداشت ژورنالیست‌های مخالف، اعمال سانسور شدید و به دستگیری وسایل ارتباط جمعی به‌ویژه رادیو و تلویزیون آن کشور بود. این عمل که شاید روزگاری به سادگی انجام می‌شد، امروزه و در عصر اینترنت و تلویزیون‌های گوناگون ماهواره‌ای، چندان آسان به‌نظر نمی‌رسد. هم‌اکنون حتی در کشورهایی که فاقد مطبوعات آزاد هستند، دسترسی مردم به رسانه‌های مدرن باعث شده است تا هرگونه زمینه‌سازی و تحرک برای کودتا از چشمان جامعه دور نماند و عاملان کودتا تحت فشار شدید منتقدان و آزادی‌خواهان در سراسر دنیا قرار بگیرند. برای دولت برآمده از یک کودتا ادامه کار در چنین شرایطی بسیار دشوار خواهد بود. در جهان امروز، کمتر افسر نظامی یا سیاستمدار مطرحی حاضر است نام خود را با کودتا گره بزند. <br /> برقراری ارتباط گسترده اقشار مختلف اجتماعی با یکدیگر و امکان ابراز عقاید گوناگون و در نتیجه، رشد آگاهی‌های عمومی مردم کشورهای «توسعه نیافته» یا «در حال توسعه» یکی دیگر از اثرات وسایل مدرن ارتباط جمعی است که باعث شده مردم این کشور‌ها دیگر به سادگی وقایعی چون کودتا را نپذیرند و از راه‌های گوناگون با آن مقابله کنند.</p> <p><br /> برای نمونه مردم تایلند با آن‌که شاهد کودتاهای بسیاری در قرن گذشته بوده‌اند، اما آخرین آن را در سال ۲۰۰۶ بر نتابیدند و با تظاهرات و نافرمانی مدنی، سرانجام راه را برای انتخاباتی بدون دخالت ارتش گشودند که نتیجه آن پیروزی خانم شیناواترا در هفته‌های اخیر بود. افکار عمومی ترکیه نیز امروزه نه تنها به ارتش این کشور مجال کودتا نمی‌دهد، بلکه زمینه تکرار دخالت نظامیان در سیاست، مانند آن‌چه باعث برکناری نجم‌الدین اربکان در سال ۱۹۹۷ شده بود را نیز از بین برده است. در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ چهار کودتا در کشورهای گینه بیسائو، اکوادور، ماداگاسکار و جمهوری دموکراتیک کنگو با شکست مواجه شدند و ناکام ماندند.</p> <p> </p> <p><strong>رسانه‌ها و سیاست قدرت‌های جهانی</strong></p> <p><br /> در دوران جنگ سرد، هرگاه منافع یکی از دو قطب جهانی اقتضا می‌کرد، به حمایت از یک کودتا یا حتی دخالت مستقیم در انجام آن دست می‌زدند. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی در ایران و کودتای سپتامبر ۱۹۷۳ شیلی که با حمایت آمریکا انجام شدند و همچنین کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ خورشیدی در افغانستان که تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی صورت گرفت، از نمونه‌های برجسته تاریخ کودتاهای جهان هستند. <br /> امروزه حتی کشورهای قدرتمند دنیا نیز تحت فشار افکار عمومی مردم خود و دیگر کشور‌ها از چنان حمایت‌هایی، دست کم به صورت آشکار خودداری می‌کنند. همین امر درصد موفقیت دولت‌های برآمده از کودتا را به سبب عدم مقبولیت جهانی کاهش می‌دهد. <br /> <br /> <strong>رسانه‌ها، دهکده جهانی و عدم مرکزیت قدرت</strong></p> <p><br /> در گذشته به دلیل عدم دسترسی مردم بسیاری از کشور‌ها به اخبار روز، کافی بود در پایتخت یا مرکزیت سیاسی آن کشور و یکی دو شهر بزرگ و مهم آن، کودتایی صورت بگیرد تا خودبهخود قدرت دولت جدید در سراسر آن کشور نفوذ یابد و مردم هم امکان اظهار نظر یا واکنش صریح نداشته باشند. طبعاً عدم حضور رسانه‌ها باعث می‌شد تا امکان سرکوب حرکت‌های اعتراضی در شهرهای کوچک وجود داشته باشد و اخبار هرگونه کشتار، دستگیری یا سرکوب به‌موقع به اطلاع مردم سایر نقاط نرسد. در حال حاضر شهروندان شهرهای بزرگ و کوچک کشورهای مختلف، از راه‌های گوناگون مانند تصویربرداری با تلفن‌های همراه و بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی اینترنتی مانند فیس‌بوک و تویی‌تر، چنین امکانی را از کودتاچیان و سرکوبگران گرفته‌اند و صدای خود را به گوش مردم سایر نقاط می‌رسانند.</p> <p><br /> <strong>آیا قرن طلایی کودتاگران به سر رسیده؟</strong></p> <p><br /> به دلایلی که پیش‌تر گفته شد، امکان انجام و موفقیت یک کودتا در سالهای پیش رو، رفته رفته کمتر می‌شود، اما این بدان معنا نیست که در هیچ نقطه از جهان اقتدارگرایان و تمامیتخواهان به قدرت نخواهند رسید. در قرن بیست و یکم، وقایعی چون کودتا در مفهوم کلاسیک آن قطعاً رو به زوال تدریجی خواهند نهاد ولی دیکتاتوری می‌تواند در فرم‌ها و شکلهای جدید‌تر ظاهر شود. مقابله با چنین امری تنها از راه آگاهی تودههای مردم و مشارکت آن‌ها در تعیین سرنوشت خود امکانپذیر خواهد شد و بیشک رسانههای مستقل و آزاد، سهم عمدهای در این مهم برعهده خواهند داشت.</p>
با اینکه «کودتا» پیشینهای دور و دراز در تاریخ جهان داشته و باعث تغییر حکومتهای مختلف از امپراتوری روم باستان تا کشورهای بزرگ و کوچک کنونی شده است، واژه کودتا به معنای «براندازی یک حکومت به صورت فراقانونی توسط گروهی سیاسی یا نظامی از راه بهکارگیری خشونت یا تهدید به آن»، نخستینبار در سال ۱۶۴۶ از زبان فرانسه وارد ادبیات سیاسی دنیا شد و بیشترین مورد بهکارگیری این روش نیز در قرن بیستم، به ویژه سالهای جنگ سرد بوده است.
از آنجا که کودتا در نفس خود عملی خشونتآمیز است و با توسل به قوه قهریه انجام میپذیرد، وجود ارتش یا یک نیروی شبهنظامی، عاملی مهم در انجام آن بوده است و بیشتر کودتاها به دست نظامیان یا با حمایت مستقیم آنها انجام شدهاند.
اغلب کودتاها نیز در یکصدسال اخیر در مناطق آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا شکل گرفتهاند و به همین سبب برخی از کشورهای این مناطق بهعنوان کشورهای کودتاخیز شناخته میشوند. بهنظر میرسد وقایعی چون کودتا در روزگار کنونی، امکان وقوع کمتری نسبت به دهههای گذشته دارند. یکی از دلایل این امر میتواند افزایش ضریب نفوذ و میزان اثرگذاری رسانهها باشد.
وسایل ارتباط جمعی و کودتاچیان
مطبوعات آزاد به حق رکن چهارم دموکراسی و چشمان بیدار جامعه نامیده شدهاند. روزنامهنگاران آزاد و غیر وابسته، همواره یکی از موانع خودکامگی و رفتارهای فراقانونی بودهاند. از اینرو یکی از نخستین اعمالی که کودتاچیان همواره پس از تکیه زدن بر مسند قدرت انجام دادهاند، محدود کردن رسانهها، بازداشت ژورنالیستهای مخالف، اعمال سانسور شدید و به دستگیری وسایل ارتباط جمعی بهویژه رادیو و تلویزیون آن کشور بود. این عمل که شاید روزگاری به سادگی انجام میشد، امروزه و در عصر اینترنت و تلویزیونهای گوناگون ماهوارهای، چندان آسان بهنظر نمیرسد. هماکنون حتی در کشورهایی که فاقد مطبوعات آزاد هستند، دسترسی مردم به رسانههای مدرن باعث شده است تا هرگونه زمینهسازی و تحرک برای کودتا از چشمان جامعه دور نماند و عاملان کودتا تحت فشار شدید منتقدان و آزادیخواهان در سراسر دنیا قرار بگیرند. برای دولت برآمده از یک کودتا ادامه کار در چنین شرایطی بسیار دشوار خواهد بود. در جهان امروز، کمتر افسر نظامی یا سیاستمدار مطرحی حاضر است نام خود را با کودتا گره بزند.
برقراری ارتباط گسترده اقشار مختلف اجتماعی با یکدیگر و امکان ابراز عقاید گوناگون و در نتیجه، رشد آگاهیهای عمومی مردم کشورهای «توسعه نیافته» یا «در حال توسعه» یکی دیگر از اثرات وسایل مدرن ارتباط جمعی است که باعث شده مردم این کشورها دیگر به سادگی وقایعی چون کودتا را نپذیرند و از راههای گوناگون با آن مقابله کنند.
برای نمونه مردم تایلند با آنکه شاهد کودتاهای بسیاری در قرن گذشته بودهاند، اما آخرین آن را در سال ۲۰۰۶ بر نتابیدند و با تظاهرات و نافرمانی مدنی، سرانجام راه را برای انتخاباتی بدون دخالت ارتش گشودند که نتیجه آن پیروزی خانم شیناواترا در هفتههای اخیر بود. افکار عمومی ترکیه نیز امروزه نه تنها به ارتش این کشور مجال کودتا نمیدهد، بلکه زمینه تکرار دخالت نظامیان در سیاست، مانند آنچه باعث برکناری نجمالدین اربکان در سال ۱۹۹۷ شده بود را نیز از بین برده است. در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ چهار کودتا در کشورهای گینه بیسائو، اکوادور، ماداگاسکار و جمهوری دموکراتیک کنگو با شکست مواجه شدند و ناکام ماندند.
رسانهها و سیاست قدرتهای جهانی
در دوران جنگ سرد، هرگاه منافع یکی از دو قطب جهانی اقتضا میکرد، به حمایت از یک کودتا یا حتی دخالت مستقیم در انجام آن دست میزدند. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی در ایران و کودتای سپتامبر ۱۹۷۳ شیلی که با حمایت آمریکا انجام شدند و همچنین کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ خورشیدی در افغانستان که تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی صورت گرفت، از نمونههای برجسته تاریخ کودتاهای جهان هستند.
امروزه حتی کشورهای قدرتمند دنیا نیز تحت فشار افکار عمومی مردم خود و دیگر کشورها از چنان حمایتهایی، دست کم به صورت آشکار خودداری میکنند. همین امر درصد موفقیت دولتهای برآمده از کودتا را به سبب عدم مقبولیت جهانی کاهش میدهد.
رسانهها، دهکده جهانی و عدم مرکزیت قدرت
در گذشته به دلیل عدم دسترسی مردم بسیاری از کشورها به اخبار روز، کافی بود در پایتخت یا مرکزیت سیاسی آن کشور و یکی دو شهر بزرگ و مهم آن، کودتایی صورت بگیرد تا خودبهخود قدرت دولت جدید در سراسر آن کشور نفوذ یابد و مردم هم امکان اظهار نظر یا واکنش صریح نداشته باشند. طبعاً عدم حضور رسانهها باعث میشد تا امکان سرکوب حرکتهای اعتراضی در شهرهای کوچک وجود داشته باشد و اخبار هرگونه کشتار، دستگیری یا سرکوب بهموقع به اطلاع مردم سایر نقاط نرسد. در حال حاضر شهروندان شهرهای بزرگ و کوچک کشورهای مختلف، از راههای گوناگون مانند تصویربرداری با تلفنهای همراه و بهرهگیری از شبکههای اجتماعی اینترنتی مانند فیسبوک و توییتر، چنین امکانی را از کودتاچیان و سرکوبگران گرفتهاند و صدای خود را به گوش مردم سایر نقاط میرسانند.
آیا قرن طلایی کودتاگران به سر رسیده؟
به دلایلی که پیشتر گفته شد، امکان انجام و موفقیت یک کودتا در سالهای پیش رو، رفته رفته کمتر میشود، اما این بدان معنا نیست که در هیچ نقطه از جهان اقتدارگرایان و تمامیتخواهان به قدرت نخواهند رسید. در قرن بیست و یکم، وقایعی چون کودتا در مفهوم کلاسیک آن قطعاً رو به زوال تدریجی خواهند نهاد ولی دیکتاتوری میتواند در فرمها و شکلهای جدیدتر ظاهر شود. مقابله با چنین امری تنها از راه آگاهی تودههای مردم و مشارکت آنها در تعیین سرنوشت خود امکانپذیر خواهد شد و بیشک رسانههای مستقل و آزاد، سهم عمدهای در این مهم برعهده خواهند داشت.
نظرها
نظری وجود ندارد.