یک فصلنامهی فروتن
<p>علی اسکندرزاده - فصل‌نامه‌های ادبی، اجتماعی و هنری که به زبان فارسی در خارج از ایران منتشر می‌شوند، نه تنها با مشکلات متعارف پخش کتاب در خارج از ایران رویارو هستند، بلکه مشکلات مضاعفی هم به آن‌ها تحمیل می‌شود. برای مثال یک فصل‌نامه باید قاعدتاً به موقع منتشر شود، حلقه‌ی ثابتی از خوانندگان آن را مشترک باشند، بتواند هزینه‌ی سنگین پست کتاب در اروپا و آمریکای شمالی را تحمل کند و علاوه بر این هر فصل مطالب متنوعی به خوانندگانش عرضه کند.</p> <!--break--> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/KetabZamaneh_Ali_13.mp3"><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" /></a></p> <p>این شرایط آن‌قدر دشوار است که کمتر نشریه‌ای توانسته در ۳۰ سال گذشته، در محیط تبعیدی بیش از پنج سال دوام بیاورد. شاید به همین دلیل است که از قدیم فصل‌نامه‌های ادبی شماره‌های متناوب‌شان و سال‌های پیاپی انتشارشان را با خط درشت اعلام می‌کردند. در عصر اینترنت این مشکلات نه تنها کمتر نشده، بلکه دشوارتر هم شده است. چون خوانندگان این‌گونه مجلات معمولاً مطالب مورد نظرشان را در شبکه‌ی وبلاگ‌های ادبی و سایت‌ها و هفته‌نامه‌های ادبی آن‌لاین می‌یابند.</p> <p> </p> <p>این هفته در برنامه‌ی «کتاب‌های از یاد رفته و کتاب‌های در یادمانده» می‌خواهیم شصت و پنجمین شماره‌ی نشریه‌ی بررسی کتاب را در آغاز بیست و یکمین سال انتشار در دوره‌ی جدیدش معرفی کنیم.</p> <p>نشریه‌ی بررسی کتاب از دیرباز، یعنی دقیق‌تر گفته باشیم از سال‌های دهه‌ی چهل خورشیدی توسط مجید روشنگر در ایران منتشر می‌شد. مجید روشنگر مدیر انتشارات کتاب‌های جیبی بود و بسیاری از آثار ارزشمند ادبیات جهان را، نخستین بار در ایران به شکل کتاب‌های جیبی ارزان‌قیمت با چاپ ساده و قیمت ارزان در اختیار مردم ایران قرار داد. بعد از انقلاب روشنگر به آمریکا مهاجرت کرد و انتشار بررسی کتاب را در آمریکا از سر گرفت. از آن زمان تاکنون ۲۱ سال می‌گذرد و در این مدت روشنگر ۶۵ شماره از نشریه‌ی بررسی کتاب را همواره در یک قطع ثابت با کاغذ و جلد و خط یکسان منتشر کرده است.</p> <p> </p> <p>بررسی کتاب در حلقه‌ی ثابتی از خوانندگان پخش می‌شود و اشخاص زیادی آن را مشترک هستند. برای همین نویسندگان اطمینان دارند که اگر آثارشان را در بررسی کتاب منتشر کنند، همیشه عده‌ی مشخصی که کم‌شمار هم نیستند با نام و آثار آن‌ها آشنا می‌شوند. این برای همکاران بررسی کتاب یک مزیت به‌شمار می‌آید. علاوه بر این تداوم انتشار این نشریه را هم در شرایط دشواری که در محیط تبعیدی وجود دارد، میسر می‌کند.</p> <p> </p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" width="200" height="100" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/eskmrobk02.jpg" />علی اسکندرزاده: بررسی کتاب در حلقه‌ی ثابتی از خوانندگان پخش می‌شود و اشخاص زیادی آن را مشترک هستند. برای همین نویسندگان اطمینان دارند که اگر آثارشان را در بررسی کتاب منتشر کنند، همیشه عده‌ی مشخصی که کم‌شمار هم نیستند با نام و آثار آن‌ها آشنا می‌شوند. این برای همکاران بررسی کتاب یک مزیت به‌شمار می‌آید. علاوه بر این تداوم انتشار این نشریه را هم در شرایط دشواری که در محیط تبعیدی وجود دارد، میسر می‌کند<a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/KetabZamaneh_Ali_13.mp3">.(+بشنوید)</a></p> </blockquote> <p> </p> <p>مجید روشنگر در هر شماره سرمقاله‌هایش را که اتفاقاً از خواندنی‌ترین و متنوع‌ترین مطالب نشریه‌ی بررسی کتاب هستند، روی کاغذهایی با برگ سبز منتشر می‌کند. در بررسی کتاب این سرمقاله‌های سبز اکنون دیگر یک سنت جاافتاده به شمار می‌آیند. در هر شماره هم معمولاً روشنگر از رفتگان یادی می‌کند و اگر بتواند خاطره‌ای نقل می‌کند. در این شماره نویسنده از ایرج افشار، ایران‌شناس، پژوهشگر و سردبیر ماهنامه‌ی راهنمای کتاب و آینده، نویسنده‌ای که بیش از ۳۰۰ کتاب و هزاران مقاله درباره‌ی ایران و مردمان آن از خود به یادگار گذاشته یاد می‌کند.</p> <p> </p> <p>شماره ۶۵ بررسی کتاب با شعری از محمد رضا شفیعی‌کدکنی، شاعر نام‌آشنای ایران آغاز می‌شود. این شعر نوعی بهاریه است که قدما در وصف بهار می‌سرودند. اسدالله امرایی که در روزنامه‌های اصلاح‌طلب گزارش‌هایی از بازار کتاب منتشر می‌کرد، در بررسی کتاب کتاب‌های مطرح در ایران را به شیوه‌ی نه چندان دقیق خودش معرفی کرده است. اصولاً به دلیل کاهش شمارگان کتاب، معرفی کتاب در روزنامه‌ها طرفداران زیادی در بین نویسندگان دارد و هر چند معرفی‌ها معمولاً به روش متعارف و به قصد اطلاع‌رسانی صورت نمی‌گیرد، و در اغلب موارد چندان بی‌طرفانه هم نیست، اما برای یک نشریه‌ی تبعیدی که مهم‌ترین وظیفه‌اش را معرفی کتاب و ایجاد فضایی برای نقد ادبی اعلام کرده، ارتباط با دنیای کتاب در ایران، آن‌هم از دریچه‌ی چشم یک مترجم مطرح غنیمت است.</p> <p> </p> <p>هر سال بخشی از صفحات بررسی کتاب به داستان‌هایی اختصاص دارد که در مسابقه‌ی سالانه‌ی ادبی صادق هدایت جوایزی را به خود اختصاص داده‌‌اند. داستان «عسلویه» از کامیلا کاکی، «شهر فرشتگان» از علی پاینده جهرمی، «قرار ملاقات» از پروین فدوی، «راهدار خانه» از کورش رشنو برندگان امسال تندیس صادق هدایت‌اند که در این شماره‌ی بررسی کتاب منتشر شده‌اند. باید گفت هیچیک از این داستان‌ها دستاورد یا رویداد ادبی خاصی به‌شمار نمی‌آیند و این خود نشانگر بحرانی‌ست که دامن ادبیات داستانی ایران را گرفته است. جا دارد که منتقدان به این نکته بپردازند که چرا داستان‌های متعارف که گاهی حتی جوایزی را هم از آنِ خود می‌کنند تا این حد به هم شباهت دارند و در بسیاری از مواقع به خاطر نداشتن قصه، کسالت‌آور و خسته‌کننده هستند.</p> <p> </p> <p>حمید رضا رحیمی، شاعر، خطاط و منتقد شعر دفتری از شعرهای شیرین رضویان را در این شماره از بررسی کتاب معرفی کرده است. این دفتر را که «کدام سایه از آبی‌ها» نام دارد، نشر آسا دو سال پیش در لندن منتشر کرده و با وجود آنکه دو سال از انتشار آن می‌گذرد، هنوز ناشناخته مانده است. رحیمی می‌گوید: شعر رضویان، شعری زمینی است و چیزی را به جهان باقی موکول نمی‌کند و اعتقاد دارد که مطالبات شاعر این‌جهانی‌ست. او اشعار رضویان را از مقوله‌ی شعر سیاسی می‌داند و آن را به این جهت ستایش می‌کند. منتقد اعتقاد دارد که فرم و قالب برخی اشعار رضویان کلاسیک است، اما کلمه‌ها و محتوای شعر از جنس امروز است. برای ثابت کردن این ادعا این بیت‌ها را مثال می‌آورد:</p> <p> </p> <p>ز دست خلق و ز دست خداش خسته شدم<br /> از این زمانه و از این خدعه‌هاش خسته شدم <br /> ز شیخ و شاعر و شاه و شهید و شهرت‌خواه<br /> که گشته‌اند همه یک قماش خسته شدم.</p> <p> </p> <p>رحیمی این بیت‌ها را با شعر فرخی یزدی مقایسه می‌کند و در همان حال شعر شاعر را مدرن می‌خواند. غافل از آنکه اگر شعر رضویان به شعر فرخی یزدی شباهت دارد، چگونه ممکن است در همان حال مدرن هم باشد و اصلاً چه الزامی وجود دارد که شعری را مدرن بخوانیم و آن را امتیازی برای شاعر در نظر بگیریم؟<br /> <br /> منتقد دیگری به نام لیلا کرد بچه، مجموعه شعر «عکاس دوره‌گرد» از حامد رحمتی را در این شماره بررسی کتاب نقد کرده است. این نقد صمیمی‌تر و کم‌ادعاتر و دقیق‌تر و از نقدهای خوب این شماره‌ی بررسی کتاب است.</p> <p> </p> <p>یکی از بهترین مقالات این شماره‌ی بررسی کتاب، مقاله‌ای‌ست از حمید صاحب‌جمعی درباره‌ی باب هشتم گلستان سعدی، در آداب صحبت. حمید صاحب‌جمعی قلم محکم و بی‌تعارفی دارد و پیش از این از او جزوه‌ای درباره‌ی تعریف «حرف مفت» منتشر شده بود. در آن زمان این جزوه به طور مفصل در رادیو زمانه در سه برنامه‌ی رادیویی معرفی شد و شنوندگان ما هم استقبال کردند. صاحب‌جمعی علاوه بر این مطالعاتی درباره‌ی گلستان سعدی انجام داده و این مطالعات را در قالب مجموعه مقالاتی در کتاب «عشق در گلستان» در آمریکا منتشر کرده است. اخیراً «خانه‌ی هستی، زبان، اندیشه و خرد» از حمید صاحب‌جمعی توسط انتشارات ثالث در ایران منتشر شده است.</p> <p> </p> <p>در مجموع مطالب بررسی کتاب مثل همیشه متنوع و خواندنی‌ست. نشریه‌ی بررسی کتاب بیش از آنکه بخواهد یک نشریه‌ی معیار باشد، بازتاب‌دهنده‌ی فضای کلی در ادبیات و فرهنگ معاصر ایران در زمانه‌ی خودش بوده و هست.</p> <p><br /> <strong>در همین زمینه:<br /> </strong><a href="http://zamaaneh.com/khaak/2010/07/post_60.html">::قریب نیم قرن با بررسی کتاب، گفت و گوی دفتر خاک، رادیو زمانه با مجید روشنگر::</a><br /> </p>
علی اسکندرزاده - فصلنامههای ادبی، اجتماعی و هنری که به زبان فارسی در خارج از ایران منتشر میشوند، نه تنها با مشکلات متعارف پخش کتاب در خارج از ایران رویارو هستند، بلکه مشکلات مضاعفی هم به آنها تحمیل میشود. برای مثال یک فصلنامه باید قاعدتاً به موقع منتشر شود، حلقهی ثابتی از خوانندگان آن را مشترک باشند، بتواند هزینهی سنگین پست کتاب در اروپا و آمریکای شمالی را تحمل کند و علاوه بر این هر فصل مطالب متنوعی به خوانندگانش عرضه کند.
این شرایط آنقدر دشوار است که کمتر نشریهای توانسته در ۳۰ سال گذشته، در محیط تبعیدی بیش از پنج سال دوام بیاورد. شاید به همین دلیل است که از قدیم فصلنامههای ادبی شمارههای متناوبشان و سالهای پیاپی انتشارشان را با خط درشت اعلام میکردند. در عصر اینترنت این مشکلات نه تنها کمتر نشده، بلکه دشوارتر هم شده است. چون خوانندگان اینگونه مجلات معمولاً مطالب مورد نظرشان را در شبکهی وبلاگهای ادبی و سایتها و هفتهنامههای ادبی آنلاین مییابند.
این هفته در برنامهی «کتابهای از یاد رفته و کتابهای در یادمانده» میخواهیم شصت و پنجمین شمارهی نشریهی بررسی کتاب را در آغاز بیست و یکمین سال انتشار در دورهی جدیدش معرفی کنیم.
نشریهی بررسی کتاب از دیرباز، یعنی دقیقتر گفته باشیم از سالهای دههی چهل خورشیدی توسط مجید روشنگر در ایران منتشر میشد. مجید روشنگر مدیر انتشارات کتابهای جیبی بود و بسیاری از آثار ارزشمند ادبیات جهان را، نخستین بار در ایران به شکل کتابهای جیبی ارزانقیمت با چاپ ساده و قیمت ارزان در اختیار مردم ایران قرار داد. بعد از انقلاب روشنگر به آمریکا مهاجرت کرد و انتشار بررسی کتاب را در آمریکا از سر گرفت. از آن زمان تاکنون ۲۱ سال میگذرد و در این مدت روشنگر ۶۵ شماره از نشریهی بررسی کتاب را همواره در یک قطع ثابت با کاغذ و جلد و خط یکسان منتشر کرده است.
بررسی کتاب در حلقهی ثابتی از خوانندگان پخش میشود و اشخاص زیادی آن را مشترک هستند. برای همین نویسندگان اطمینان دارند که اگر آثارشان را در بررسی کتاب منتشر کنند، همیشه عدهی مشخصی که کمشمار هم نیستند با نام و آثار آنها آشنا میشوند. این برای همکاران بررسی کتاب یک مزیت بهشمار میآید. علاوه بر این تداوم انتشار این نشریه را هم در شرایط دشواری که در محیط تبعیدی وجود دارد، میسر میکند.
علی اسکندرزاده: بررسی کتاب در حلقهی ثابتی از خوانندگان پخش میشود و اشخاص زیادی آن را مشترک هستند. برای همین نویسندگان اطمینان دارند که اگر آثارشان را در بررسی کتاب منتشر کنند، همیشه عدهی مشخصی که کمشمار هم نیستند با نام و آثار آنها آشنا میشوند. این برای همکاران بررسی کتاب یک مزیت بهشمار میآید. علاوه بر این تداوم انتشار این نشریه را هم در شرایط دشواری که در محیط تبعیدی وجود دارد، میسر میکند.(+بشنوید)
مجید روشنگر در هر شماره سرمقالههایش را که اتفاقاً از خواندنیترین و متنوعترین مطالب نشریهی بررسی کتاب هستند، روی کاغذهایی با برگ سبز منتشر میکند. در بررسی کتاب این سرمقالههای سبز اکنون دیگر یک سنت جاافتاده به شمار میآیند. در هر شماره هم معمولاً روشنگر از رفتگان یادی میکند و اگر بتواند خاطرهای نقل میکند. در این شماره نویسنده از ایرج افشار، ایرانشناس، پژوهشگر و سردبیر ماهنامهی راهنمای کتاب و آینده، نویسندهای که بیش از ۳۰۰ کتاب و هزاران مقاله دربارهی ایران و مردمان آن از خود به یادگار گذاشته یاد میکند.
شماره ۶۵ بررسی کتاب با شعری از محمد رضا شفیعیکدکنی، شاعر نامآشنای ایران آغاز میشود. این شعر نوعی بهاریه است که قدما در وصف بهار میسرودند. اسدالله امرایی که در روزنامههای اصلاحطلب گزارشهایی از بازار کتاب منتشر میکرد، در بررسی کتاب کتابهای مطرح در ایران را به شیوهی نه چندان دقیق خودش معرفی کرده است. اصولاً به دلیل کاهش شمارگان کتاب، معرفی کتاب در روزنامهها طرفداران زیادی در بین نویسندگان دارد و هر چند معرفیها معمولاً به روش متعارف و به قصد اطلاعرسانی صورت نمیگیرد، و در اغلب موارد چندان بیطرفانه هم نیست، اما برای یک نشریهی تبعیدی که مهمترین وظیفهاش را معرفی کتاب و ایجاد فضایی برای نقد ادبی اعلام کرده، ارتباط با دنیای کتاب در ایران، آنهم از دریچهی چشم یک مترجم مطرح غنیمت است.
هر سال بخشی از صفحات بررسی کتاب به داستانهایی اختصاص دارد که در مسابقهی سالانهی ادبی صادق هدایت جوایزی را به خود اختصاص دادهاند. داستان «عسلویه» از کامیلا کاکی، «شهر فرشتگان» از علی پاینده جهرمی، «قرار ملاقات» از پروین فدوی، «راهدار خانه» از کورش رشنو برندگان امسال تندیس صادق هدایتاند که در این شمارهی بررسی کتاب منتشر شدهاند. باید گفت هیچیک از این داستانها دستاورد یا رویداد ادبی خاصی بهشمار نمیآیند و این خود نشانگر بحرانیست که دامن ادبیات داستانی ایران را گرفته است. جا دارد که منتقدان به این نکته بپردازند که چرا داستانهای متعارف که گاهی حتی جوایزی را هم از آنِ خود میکنند تا این حد به هم شباهت دارند و در بسیاری از مواقع به خاطر نداشتن قصه، کسالتآور و خستهکننده هستند.
حمید رضا رحیمی، شاعر، خطاط و منتقد شعر دفتری از شعرهای شیرین رضویان را در این شماره از بررسی کتاب معرفی کرده است. این دفتر را که «کدام سایه از آبیها» نام دارد، نشر آسا دو سال پیش در لندن منتشر کرده و با وجود آنکه دو سال از انتشار آن میگذرد، هنوز ناشناخته مانده است. رحیمی میگوید: شعر رضویان، شعری زمینی است و چیزی را به جهان باقی موکول نمیکند و اعتقاد دارد که مطالبات شاعر اینجهانیست. او اشعار رضویان را از مقولهی شعر سیاسی میداند و آن را به این جهت ستایش میکند. منتقد اعتقاد دارد که فرم و قالب برخی اشعار رضویان کلاسیک است، اما کلمهها و محتوای شعر از جنس امروز است. برای ثابت کردن این ادعا این بیتها را مثال میآورد:
ز دست خلق و ز دست خداش خسته شدم
از این زمانه و از این خدعههاش خسته شدم
ز شیخ و شاعر و شاه و شهید و شهرتخواه
که گشتهاند همه یک قماش خسته شدم.
رحیمی این بیتها را با شعر فرخی یزدی مقایسه میکند و در همان حال شعر شاعر را مدرن میخواند. غافل از آنکه اگر شعر رضویان به شعر فرخی یزدی شباهت دارد، چگونه ممکن است در همان حال مدرن هم باشد و اصلاً چه الزامی وجود دارد که شعری را مدرن بخوانیم و آن را امتیازی برای شاعر در نظر بگیریم؟
منتقد دیگری به نام لیلا کرد بچه، مجموعه شعر «عکاس دورهگرد» از حامد رحمتی را در این شماره بررسی کتاب نقد کرده است. این نقد صمیمیتر و کمادعاتر و دقیقتر و از نقدهای خوب این شمارهی بررسی کتاب است.
یکی از بهترین مقالات این شمارهی بررسی کتاب، مقالهایست از حمید صاحبجمعی دربارهی باب هشتم گلستان سعدی، در آداب صحبت. حمید صاحبجمعی قلم محکم و بیتعارفی دارد و پیش از این از او جزوهای دربارهی تعریف «حرف مفت» منتشر شده بود. در آن زمان این جزوه به طور مفصل در رادیو زمانه در سه برنامهی رادیویی معرفی شد و شنوندگان ما هم استقبال کردند. صاحبجمعی علاوه بر این مطالعاتی دربارهی گلستان سعدی انجام داده و این مطالعات را در قالب مجموعه مقالاتی در کتاب «عشق در گلستان» در آمریکا منتشر کرده است. اخیراً «خانهی هستی، زبان، اندیشه و خرد» از حمید صاحبجمعی توسط انتشارات ثالث در ایران منتشر شده است.
در مجموع مطالب بررسی کتاب مثل همیشه متنوع و خواندنیست. نشریهی بررسی کتاب بیش از آنکه بخواهد یک نشریهی معیار باشد، بازتابدهندهی فضای کلی در ادبیات و فرهنگ معاصر ایران در زمانهی خودش بوده و هست.
نظرها
نظری وجود ندارد.