مسعود دهنمکی و استعمار فرهنگی
<p>آتوسا صاد- بیش از نیم قرن پیش، ادوارد سعید یکی از بزرگ‌ترین منتقدان تفکر استعماری توانست با انتشار کتاب تاثیرگذارش «اورینتالیسم» (Said, Edward. Orientalism,1978) بحث‌های گسترده‌ای در ارتباط با تصویر عقب‌مانده، وحشی ولی جذابی که غربی‌ها از ملل غیر غربی دارند ایجاد کند.</p> <!--break--> <p>سعید تأکید دارد که غربی‌ها، تصور استعمارگرانه از خود و دیگران را از طریق هنر، ادبیات، سینما، و پژوهش‌های دانشگاهی و علوم انسانی رواج داده‌اند؛ تصور و برداشتی کاملاً ناقص که توجیه‌کننده‌ی تلاش‌های سوداگرانه‌ی امپراطوری‌های اروپایی بوده است.</p> <p> </p> <p>هرچند «اورینتالیسم» نوشته‌ی ادوارد سعید در نقد سیطره‌ی کشورهای استعماریِ آن زمان (انگلستان، فرانسه و آمریکا) نوشته شده است ولی چالش‌های انتقادی آن بعد‌ها از طریق آثار سایر اندیشمندان نظیر اسپیواک یا هومی بابا، استعمار را نه تنها در بهره‌بری و تحقیر مادی و معنوی جوامع «غیر غربی»، بلکه در تحقیر روانی و معنوی اقشار ثانویه‌ی جامعه‌ی خودی می‌بیند. به عبارت دیگر، نقد سیاسی ملل استعماری پس از تلاش‌های اولیه‌ی ادوارد سعید به نقدی اجتماعی و روانکاوانه بدل شد که تأثیرات استعمار را جامع‌تر از برداشت نخستین سعید می‌دید.</p> <p> </p> <p>گایاتری اسپیواک در کتاب «آیا فرودستان حق سخن گفتن دارند؟» (Spivak, Gayatri. Can the subaltern speak? 1988) به بحث در مورد انفعال و خاموشی زنان هندی در آیین ساتی (Sati ) که درآن زنان بیوه در مراسم تدفین شوهرشان به همراه او سوزانده می‌شوند، می‌پردازد. او می‌گوید که آیین مردسالارانه‌ی ساتی زنان بیوه را به حاشیه رانده و آنان را از سخن گفتن درباره‌ی عقاید و احساسات خود در مورد این سنّت جاهلی محروم ساخته است. <br /> </p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/dehatouah02.jpg" />آتوسا اچ: جنگ در فیلم ده نمکی دارای ساختاری ثابت و تاریخی است. تاریخی که به گذشته تعلق دارد و با مرگ گذشتگان می‌میرد؛ تاریخی که نسل جوان از آن چیزی نمی‌داند و مدام باید به آنان یادآوری شود.</p> </blockquote> <p>هومی بابا نیز در کتاب موقعیت فرهنگ‌ها (Bhabha, Homi. The Location of Culture, 1994) می‌نویسد که استعمار به تاریخ و جغرافیایی خاص تعلق ندارد و می‌تواند به صورت خودکامگی در قشر غالب همه‌ی جوامع بشری مشاهده شود. به گفته‌ی بابا، راه غلبه بر این خودکامگی (که با قدرت سیاسی جوامع مرتبط است) تعریف مجدد مفاهیمی همچون طبقات اجتماعی، ‌نژاد، ملیت، قومیت و دین است.</p> <p>از دید هومی بابا، اعتقادات و هویت‌های ملی و فرهنگی برای مردم سرزمین‌های مختلف بهتر است یکدست و مطلق تجسم نشود. او معتقد است که با توسعه اندیشه آمیختن ارزش‌ها از طریق (هیبریدیزاسیون) است که در آن مرزبندی‌های مشخص ملی و فرهنگی ناپدید و فرد به عنوان مخلوطی از ادیان، ملل، اقوام، نژاد‌ها، و تواریخ گوناگونِ سرزمینی خاص، قابل شناسایی و احترام است. در این تعریف مرزبندی‌های سنّتی که عامل اصلی خصومت و کین‌خواهی میان افراد یک جامعه است ناپدید می‌شود.</p> <p>در بازبینی و نقد فیلم اخراجی‌ها ۳ از زاویه دید اندیشمندانی که اندیشه‌های استعماری و مرزبندی‌های مطلق‌گرایانه‌ی استعمار را زیر سئوال می‌برند قبل از هر چیز بر این نکته واقف می‌شویم که عقاید و ادعاهای مطرح شده در فیلم نادانسته در خدمت تئوری‌هایی است که استعمار قرن ۱۹ و اوائل قرن ۲۰ میلادی در صدد تحکیم آن‌ها بوده است.</p> <p> </p> <p>تعریف تک‌جانبه، کلیشه‌ای و محدودی که به سنت و شیوه استعمارگرایان از موضوع اصلی فیلم «اخراجی‌ها ۳» یعنی «انتخابات» عرضه می‌شود روایت استعماری آشکاری است که به تعریف مخدوشِ گروه‌های سیاسی اجتماعی، انتخابات، جنگ، بسیج، معترضان، نیروی انتظامی، رهبری، زنان، و حتی مفاهیمی کلی همچون اقوام مختلف ایرانی و ایرانی بودن می‌پردازد.</p> <p> </p> <p>شیوه‌ی روایت و تبیین استعمارگرانه در شخصیت‌پردازی فیلم، هویت فردی را از شخصیت‌ها سلب کرده و آنان را به عروسک‌های خیمه‌شب بازی‌ای بدل کرده که با پیروی از نیروهای زمینی و ماورائی به نزاع با هم مشغول‌اند و هرگز به میل و اندیشه‌ی خود و بدون تبعیت از کلیشه‌های جمعی دست به عمل نمی‌زنند. حتی شخصیت ظاهراً مستقل جانباز شیمیایی، حاج آقا رسولی (به بازیگری محمود مقامی)، که دخترش ایران را به ترکِ بازی‌های سیاسی دعوت می‌کند، چنان غرق در خاطرات جنگ و تاریخ به معنای تثبیت‌شده و انعطاف‌ناپذیر آن است که فردیت را از دست داده است.</p> <p> </p> <p>جنگ در فیلم ده نمکی دارای ساختاری ثابت و تاریخی است. تاریخی که به گذشته تعلق دارد و با مرگ گذشتگان می‌میرد؛ تاریخی که نسل جوان از آن چیزی نمی‌داند و مدام باید به آنان یادآوری شود. نقطه‌ی مقابل این برداشت سنتی از تاریخ، برداشت پسامدرن (امثال هومی بابا) است که در آن تاریخ بافتی پویا و جاری دارد و به دوره‌های زمانی مشخص تقسیم‌بندی و تفکیک نمی‌شود. گذشته، حال، و آینده از هم مجزا نیستند.</p> <p> </p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/dehatouah03.jpg" />آتوسا اچ: «اخراجی‌ها ۳» اثری است که برای بازار یا امیال سیاسی ساخته شده است. خلق اثر هنری، تفکر و مطالعه‌ی هنری می‌طلبد که ظاهراً دست‌اندرکاران فیلم خود را از کسب آن مبرا دانسته‌اند.</p> </blockquote> <p> </p> <p>طرز تفکر استعماری بیش از همه در شخصیت استاد هاشمی یا سید مرتضی (به بازیگری جواد هاشمی) رویت می‌شود. استاد هاشمی که از شرکت در انتخابات صرف نظر کرده است یکی از دلایل اصلی این کناره‌گیری را «خریت» عامه بیان می‌کند. هاشمی در مکالمه‌ی تلفنی از اتوموبیل شخصی خود شعری از سنایی غزنوی با این مضمون ایراد می‌کند: <br /> </p> <p>«از پی رد و قبول عامه خود را خر مساز<br /> زانکه نبود کار عامی جر خری و خرخری<br /> گاو را باور کنند اندر خدایی عامیان<br /> نوح را باور ندارند از ره پیغمبری»</p> <p> </p> <p>ایدئولوژی فیلم که در این دو بیت مشهود است، دیدگاهی ساده و سنتی است که در آن جامعه، به دو قشر دیندارِ تحصیلکرده‌یِ مصلح و عامی «خر» تقسیم می‌شود. این دیالوگ که به سهولت قشر عامی را تحقیر می‌کند، نمادی از تفکر استبدادی است که توهم راندن قشر مغلوب به حاشیه و خاموش کردن آن را در ذهن می‌پرورد.</p> <p> </p> <p>تلاش دست‌اندرکاران فیلم برای اثبات رابطه‌ی به‌هم‌تنیده‌ی «نوح- خر» که در آن عوامل متضاد به عنوان شکل‌دهنده‌ی اصلی انسان و زندگی سیاسی - اجتماعی او معرفی می‌شوند، فضایی مناسب برای خلق استبداد سینمایی است که در آن شخصیت در یکی از این دو چهارچوب تعریف و قدرت تغییر و انعطاف هنری از او سلب شده است. مرزبندی‌های افراطی که عامل استبداد سینمایی فیلم است، راه را بر هیبرید یا اختلاطی که هومی بابا از آن سخن می‌راند بسته و ساختاری کاملاً تعریف‌شده و شکننده ایجاد کرده است.</p> <p> </p> <p>با در نظر گرفتن فقدان اندیشه‌ی هنرمندانه و فلسفی، می‌توان گفت فیلم «اخراجی‌ها ۳» اثری است که برای بازار یا امیال سیاسی ساخته شده است. خلق اثر هنری، تفکر و مطالعه‌ی هنری می‌طلبد که ظاهراً دست‌اندرکاران فیلم خود را از کسب آن مبرا دانسته‌اند. نتیجه‌ی این تساهل، فیلمی است که بنا بر ارزیابی‌های هنری چیزی نیافریده جز استبدادی صغیر که شاید نماد استبداد کبیر ذهن دست‌اندرکاران فیلم باشد، استبدادی که مخاطب ایرانی با آن بیگانه نیست.</p> <p> </p> <p>«اخراجی‌ها ۳» آیینه‌ای است از دنیای کوچک و محدود اذهانی که طوفان‌های زنده‌ی تاریخی - اجتماعی، آرامش ساختارگرایانه و کلیشه‌ای آن‌ها را مختل ساخته است.<br /> </p>
آتوسا صاد- بیش از نیم قرن پیش، ادوارد سعید یکی از بزرگترین منتقدان تفکر استعماری توانست با انتشار کتاب تاثیرگذارش «اورینتالیسم» (Said, Edward. Orientalism,1978) بحثهای گستردهای در ارتباط با تصویر عقبمانده، وحشی ولی جذابی که غربیها از ملل غیر غربی دارند ایجاد کند.
سعید تأکید دارد که غربیها، تصور استعمارگرانه از خود و دیگران را از طریق هنر، ادبیات، سینما، و پژوهشهای دانشگاهی و علوم انسانی رواج دادهاند؛ تصور و برداشتی کاملاً ناقص که توجیهکنندهی تلاشهای سوداگرانهی امپراطوریهای اروپایی بوده است.
هرچند «اورینتالیسم» نوشتهی ادوارد سعید در نقد سیطرهی کشورهای استعماریِ آن زمان (انگلستان، فرانسه و آمریکا) نوشته شده است ولی چالشهای انتقادی آن بعدها از طریق آثار سایر اندیشمندان نظیر اسپیواک یا هومی بابا، استعمار را نه تنها در بهرهبری و تحقیر مادی و معنوی جوامع «غیر غربی»، بلکه در تحقیر روانی و معنوی اقشار ثانویهی جامعهی خودی میبیند. به عبارت دیگر، نقد سیاسی ملل استعماری پس از تلاشهای اولیهی ادوارد سعید به نقدی اجتماعی و روانکاوانه بدل شد که تأثیرات استعمار را جامعتر از برداشت نخستین سعید میدید.
گایاتری اسپیواک در کتاب «آیا فرودستان حق سخن گفتن دارند؟» (Spivak, Gayatri. Can the subaltern speak? 1988) به بحث در مورد انفعال و خاموشی زنان هندی در آیین ساتی (Sati ) که درآن زنان بیوه در مراسم تدفین شوهرشان به همراه او سوزانده میشوند، میپردازد. او میگوید که آیین مردسالارانهی ساتی زنان بیوه را به حاشیه رانده و آنان را از سخن گفتن دربارهی عقاید و احساسات خود در مورد این سنّت جاهلی محروم ساخته است.
آتوسا اچ: جنگ در فیلم ده نمکی دارای ساختاری ثابت و تاریخی است. تاریخی که به گذشته تعلق دارد و با مرگ گذشتگان میمیرد؛ تاریخی که نسل جوان از آن چیزی نمیداند و مدام باید به آنان یادآوری شود.
هومی بابا نیز در کتاب موقعیت فرهنگها (Bhabha, Homi. The Location of Culture, 1994) مینویسد که استعمار به تاریخ و جغرافیایی خاص تعلق ندارد و میتواند به صورت خودکامگی در قشر غالب همهی جوامع بشری مشاهده شود. به گفتهی بابا، راه غلبه بر این خودکامگی (که با قدرت سیاسی جوامع مرتبط است) تعریف مجدد مفاهیمی همچون طبقات اجتماعی، نژاد، ملیت، قومیت و دین است.
از دید هومی بابا، اعتقادات و هویتهای ملی و فرهنگی برای مردم سرزمینهای مختلف بهتر است یکدست و مطلق تجسم نشود. او معتقد است که با توسعه اندیشه آمیختن ارزشها از طریق (هیبریدیزاسیون) است که در آن مرزبندیهای مشخص ملی و فرهنگی ناپدید و فرد به عنوان مخلوطی از ادیان، ملل، اقوام، نژادها، و تواریخ گوناگونِ سرزمینی خاص، قابل شناسایی و احترام است. در این تعریف مرزبندیهای سنّتی که عامل اصلی خصومت و کینخواهی میان افراد یک جامعه است ناپدید میشود.
در بازبینی و نقد فیلم اخراجیها ۳ از زاویه دید اندیشمندانی که اندیشههای استعماری و مرزبندیهای مطلقگرایانهی استعمار را زیر سئوال میبرند قبل از هر چیز بر این نکته واقف میشویم که عقاید و ادعاهای مطرح شده در فیلم نادانسته در خدمت تئوریهایی است که استعمار قرن ۱۹ و اوائل قرن ۲۰ میلادی در صدد تحکیم آنها بوده است.
تعریف تکجانبه، کلیشهای و محدودی که به سنت و شیوه استعمارگرایان از موضوع اصلی فیلم «اخراجیها ۳» یعنی «انتخابات» عرضه میشود روایت استعماری آشکاری است که به تعریف مخدوشِ گروههای سیاسی اجتماعی، انتخابات، جنگ، بسیج، معترضان، نیروی انتظامی، رهبری، زنان، و حتی مفاهیمی کلی همچون اقوام مختلف ایرانی و ایرانی بودن میپردازد.
شیوهی روایت و تبیین استعمارگرانه در شخصیتپردازی فیلم، هویت فردی را از شخصیتها سلب کرده و آنان را به عروسکهای خیمهشب بازیای بدل کرده که با پیروی از نیروهای زمینی و ماورائی به نزاع با هم مشغولاند و هرگز به میل و اندیشهی خود و بدون تبعیت از کلیشههای جمعی دست به عمل نمیزنند. حتی شخصیت ظاهراً مستقل جانباز شیمیایی، حاج آقا رسولی (به بازیگری محمود مقامی)، که دخترش ایران را به ترکِ بازیهای سیاسی دعوت میکند، چنان غرق در خاطرات جنگ و تاریخ به معنای تثبیتشده و انعطافناپذیر آن است که فردیت را از دست داده است.
جنگ در فیلم ده نمکی دارای ساختاری ثابت و تاریخی است. تاریخی که به گذشته تعلق دارد و با مرگ گذشتگان میمیرد؛ تاریخی که نسل جوان از آن چیزی نمیداند و مدام باید به آنان یادآوری شود. نقطهی مقابل این برداشت سنتی از تاریخ، برداشت پسامدرن (امثال هومی بابا) است که در آن تاریخ بافتی پویا و جاری دارد و به دورههای زمانی مشخص تقسیمبندی و تفکیک نمیشود. گذشته، حال، و آینده از هم مجزا نیستند.
آتوسا اچ: «اخراجیها ۳» اثری است که برای بازار یا امیال سیاسی ساخته شده است. خلق اثر هنری، تفکر و مطالعهی هنری میطلبد که ظاهراً دستاندرکاران فیلم خود را از کسب آن مبرا دانستهاند.
طرز تفکر استعماری بیش از همه در شخصیت استاد هاشمی یا سید مرتضی (به بازیگری جواد هاشمی) رویت میشود. استاد هاشمی که از شرکت در انتخابات صرف نظر کرده است یکی از دلایل اصلی این کنارهگیری را «خریت» عامه بیان میکند. هاشمی در مکالمهی تلفنی از اتوموبیل شخصی خود شعری از سنایی غزنوی با این مضمون ایراد میکند:
«از پی رد و قبول عامه خود را خر مساز
زانکه نبود کار عامی جر خری و خرخری
گاو را باور کنند اندر خدایی عامیان
نوح را باور ندارند از ره پیغمبری»
ایدئولوژی فیلم که در این دو بیت مشهود است، دیدگاهی ساده و سنتی است که در آن جامعه، به دو قشر دیندارِ تحصیلکردهیِ مصلح و عامی «خر» تقسیم میشود. این دیالوگ که به سهولت قشر عامی را تحقیر میکند، نمادی از تفکر استبدادی است که توهم راندن قشر مغلوب به حاشیه و خاموش کردن آن را در ذهن میپرورد.
تلاش دستاندرکاران فیلم برای اثبات رابطهی بههمتنیدهی «نوح- خر» که در آن عوامل متضاد به عنوان شکلدهندهی اصلی انسان و زندگی سیاسی - اجتماعی او معرفی میشوند، فضایی مناسب برای خلق استبداد سینمایی است که در آن شخصیت در یکی از این دو چهارچوب تعریف و قدرت تغییر و انعطاف هنری از او سلب شده است. مرزبندیهای افراطی که عامل استبداد سینمایی فیلم است، راه را بر هیبرید یا اختلاطی که هومی بابا از آن سخن میراند بسته و ساختاری کاملاً تعریفشده و شکننده ایجاد کرده است.
با در نظر گرفتن فقدان اندیشهی هنرمندانه و فلسفی، میتوان گفت فیلم «اخراجیها ۳» اثری است که برای بازار یا امیال سیاسی ساخته شده است. خلق اثر هنری، تفکر و مطالعهی هنری میطلبد که ظاهراً دستاندرکاران فیلم خود را از کسب آن مبرا دانستهاند. نتیجهی این تساهل، فیلمی است که بنا بر ارزیابیهای هنری چیزی نیافریده جز استبدادی صغیر که شاید نماد استبداد کبیر ذهن دستاندرکاران فیلم باشد، استبدادی که مخاطب ایرانی با آن بیگانه نیست.
«اخراجیها ۳» آیینهای است از دنیای کوچک و محدود اذهانی که طوفانهای زندهی تاریخی - اجتماعی، آرامش ساختارگرایانه و کلیشهای آنها را مختل ساخته است.
نظرها
میم
خانم آتوسا اچ اگر همان خانمی باشد که آن نامه معروف شماتت آمیز را به میشل فوکو نوشت و آن جواب دندان شکن و تاریخی را دریافت کرد باید گفت که اصل موضوع مطالعات پسااستعماری را از بیخ و بن غلط متوجه شده اند، یا به خودشان را به تجاهل ایدئولوژیک می زنند. برگرداندن لبه نقد از استعمار به سمت مسعود دهنمکی و تفکر بسیجی که در نقش همان انسانهای نامرئی و خاموش اسپیواکی-فوکویی تمام مدت در حال مبارزه با امپریالیسم بوده اند، فقط می تواند به خاطر کینه و عداوت خصوصی نویسنده با این قشر باشد. خانم اچ، اتفاقاً خود نمونه عالی روشنفکر غیرارگانیک و کومپرادور و native informer است که امپریالیسم از او به بهترین نحو برای لجن مال کردن نیروی مقاومت استفاده می کند. سرمایه داری که همیشه در حال درونی کردن همه نیروهای منتقد خود بوده است اکنون در فاز نهایی خود حتی نقد پسااسعماری را هم به خدمت گرفته تا رانده شده ترین، خاموش ترین و در عین حال مقاوم ترین نیرو در برابر امپریالسیم را محاکمه کند. روشنفکران غربزده ای مثل خانم اچ تنها کارشان شهادت در دادگاه استعماری محاکمه فرهنگی «دیگری» است. وقتی امپریالیسم دارد این «دیگری» را فقط به خاطر دیگری بودنش محاکمه و استنطاق می کند، چه شاهدی بهتر از یک روشنفکر کرایه ای و یک مخبر بومی!
آتوسا اچ
خیر من آن خانوم نیستم.
میم
حدس می زدم. اما قبول کنید که بعداً «اچ» را به «صاد» تغییر دادید. با این حال اصل پاسخ من تفاوتی ندارد با وقتی که شما خانمی دیگری باشید. برگرداندن لبه تیغ نقد ضد استعماری به آدمی مثل دهنمکی و تطهیر امپریالسیم به این بهانه، واقعاً غیر قابل درک است و فقط از یک روشنفکر غیرارگانیک و کرایه ای بر می آید.
آتوسا صاد
«میم» فکر می کنم متوجه قسمت اول بحث نشدید- لطفاً دوباره بخونید. بحث بر سر این بود که «استعمار» رو میشه جدا از بستر تاریخیش (سلطه ی انگلستان و فرانسه) و به صورت روانکاوانه مطالعه کرد. استعمار تاریخی قطعاً وجود داشته و همونطور که اشاره کردید امثال ده نمکی (حداقل در ایدئولوژی) قطعاً مخالف اون هستند. اما استعمار در مفهوم رایج اون که به بازی «ساختار قدرت» در فوکو مبدل میشه یک بحث دنباله دار هستش که به برهه ی تاریخی خاصی تعلق نداره. اینکه کجای بحث امپریالیسم رو تطهیر میکرد و وابستگی من رو به سرمایه داری نشون میداد متوجه نشدم. لطفاً واضحتر بفرمایید.