ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

آفت زبان فارسی

<p>قاسم قاموس - در این نوشتار که می&zwnj;خواهم به زبان فارسی و دری و تفاوت&zwnj;های آن&zwnj;ها بپردازدم، ناچارم بحث را به گونه&zwnj;ی دیگری پی بگیرم. این موضوع زمانی برای زبان فارسی به آفت تبدیل می&zwnj;شود که به طبل اختلاف &laquo;فارسی&raquo; و &laquo;دری&raquo; بکوبیم.</p> <!--break--> <p>در حالی&zwnj;که این اختلاف تنها در یک دوره تاریخی موضوعیت داشته و بی&zwnj;&zwnj;جهت بزرگ شده است. یعنی فارسی و دری، نشان&zwnj;دهنده وضعیت این زبان در گذر زمان بوده است - همین.</p> <p>&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>فارسی، یک زبان دوپاره؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>اگر به فرهنگ فارسی محمد معین مراجعه کنیم آمده است: فارسی امروز، زبان مردم ایران؛ و فارسی باستان، زبان دوره هخامنشیان. و دری، زبان سده&zwnj;های سوم تا ششم هجری و زبان رایج افغانستان. می&zwnj;بینیم که ایشان هم آگاهانه یا ناآگاهانه، این زبان را با فارسی و دری دو شقه کرده است. در حالی&zwnj;که این تعبیر در مورد زبان فارسی درست نیست. چرا که &laquo;فارسی&raquo; و &laquo;دری&raquo; می&zwnj;تواند تنها دو لهجه زبان فارسی در دو جغرافیای این زبان باشد. اما زمانی که فارسی و دری به عنوان زبان مطرح می&zwnj;شوند جای هر نوع بحث و چانه&zwnj;زنی را در این زمینه باز می&zwnj;کنند. من نمی&zwnj;گویم محمد معین در فرهنگ فارسی معین چنین بحثی را آغاز کرده است. اما این را می&zwnj;توانم بگویم که این نوع موضع&zwnj;گیری و حکم صادر کردن در مورد زبان فارسی کار را در این زمینه مشکل می&zwnj;سازد. البته به نفع زبان فارسی هم نیست، آن هم در فرایندی که برای بودن و نبودن با آن درگیر خواهد بود .</p> <p>&nbsp;</p> <p>در سال&zwnj;های دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی زمانی که در ایران بودم بار&zwnj;ها با مردمانی از طیف&zwnj;های مختلف روبه&zwnj;رو شدم که می&zwnj;گفتند: &laquo;اِه فارسی را چه روان صحبت می&zwnj;کنی. اینجا یاد گرفتی؟&raquo; این مسأله ابتدا برای من باورکردنی نبود. اما کم&zwnj;کم به آن عادت کردم. مدتی گذشت تا این گروه از اشخاص فهمیدند و باور کردند که زبان مادری من ِ انسان افغانی هم فارسی است.</p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/ghasgham02.jpg" />تا همین ۳۰ سال پیش در ایران لهجه فارسی دری را &laquo;دری وری&raquo; می&zwnj;خواندند. اما بعد در سال&zwnj;های دهه ۷۰ خورشیدی لهجه دری جایگاه بهتری پیدا کرد و از آن به عنوان زبان فخیم نام برده شد.&nbsp;</p> </blockquote> <p>اما فکر می&zwnj;کنم هنوز هم این ذهنیت برای بعضی&zwnj;ها در ایران وجود دارد که انسان افغان زبان فارسی را در ایران یاد گرفته است. از این نوع موضع&zwnj;گیری&zwnj;ها در مورد زبان فارسی در ایران بین افغان&zwnj;های مهاجر و ایرانیان به این نتیجه رسیدم که افغان&zwnj;ها بیشتر از ایرانیان در مورد همسایه همزبان خود معلومات دارند. این شاید به این خاطر بوده است که بسته&zwnj;های فرآورده&zwnj; فرهنگی ایران در قالب کتاب و فیلم و موسیقی قبلاً وارد افغانستان شده و دلیلی بوده برای آشنایی بیشتر افغان&zwnj;ها با فرهنگ و زبان ایران. اما ایرانیان به محصولات فکری و فرهنگی و هنری افغان&zwnj;ها کمتر دسترسی داشت. شاید همین مسأله سبب شده تا با فرهنگ و زبان افغانستان آشنایی مختصری داشته باشند یا حتی اکثریت مردم اصلاً با فرهنگ و زبان کشور همسایه&zwnj;شان آشنایی نداشته باشند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>فارسی، دری، و تاجیکی: سه زبان گوناگون؟</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>اما موضوع به همین جا ختم نمی&zwnj;شود. چرا که بحث از آفت زبان فارسی است؛ و این بحث درباره لهجه فارسی ایران و افغانستان است. به یاد دارم که در سال&zwnj;های دهه ۶۰ خورشیدی، یعنی تا همین ۳۰ سال پیش در ایران لهجه فارسی دری را &laquo;دری وری&raquo; می&zwnj;خواندند. اما بعد در سال&zwnj;های دهه ۷۰ خورشیدی لهجه دری جایگاه بهتری پیدا کرد و از آن به عنوان زبان فخیم نام برده شد. در همین زمان بود که در یکی از برنامه&zwnj;های رادیو فرهنگ یا رادیو تهران، خاستگاه لهجه دری را به تهران و اطراف آن نسبت دادند. می&zwnj;بینیم که موضع&zwnj;گیری اهالی فرهنگ هم درباره زبان فارسی و لهجه&zwnj;های آن متفاوت بوده است چه رسد به آنهایی که در این وادی قلم و قدم نزده&zwnj;اند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>گاه در این زمینه بحث از این هم فرا&zwnj;تر می&zwnj;رود و فارسی و دری و تاجیکی به عنوان سه زبان مطرح می&zwnj;شوند. همانگونه که جغرافیای زبان فارسی اگر شبه قاره هند و جاهای دیگری را فعلاً در لیست نیاوریم، سه شقه شده است زبان فارسی هم سه شقه شده است. اما نه به عنوان سه لهجه که به عنوان سه زبان. بی&zwnj;انصافی است اگر این موارد و مواردی از این دست را آفت زبان فارسی به حساب نیاوریم. به نظر من آفتی بزرگ&zwnj;تر از این نمی&zwnj;توان سراغ گرفت زمانی که یک زبان یگانه به سه زبان تقسیم می&zwnj;شود. در چنین وضعیتی چگونه می&zwnj;توان این زبان را از پراکندگی بیشتر جمع کرد و لهجه&zwnj;های آن را به هم نزدیک&zwnj;تر کرد؟</p> <p>&nbsp;</p> <p>در هر حال این وضعیت امروز جغرافیای زبان فارسی است. اما زمانی که زبان فارسی را به عنوان زبان، نه لهجه، شقه می&zwnj;کینم این خود ترویج&zwnj;دهنده این باور است که زبان فارسی از سه شاخه برخوردار است و هر شاخه زبان مستقلی به شمار می&zwnj;آید. این باور خوبی نیست. در افغانستان هم گاه کسانی فارسی و دری را به عنوان دو زبان مطرح می&zwnj;کنند؛ و تاجیکی را زبان دیگر.</p> <p>&nbsp;</p> <p>حالا چگونه می&zwnj;توان این همه پریشان&zwnj;گویی در مورد زبان فارسی را جمع کرد؟ آنچه امروز زبان فارسی را تهدید می&zwnj;کند به گمان من، یکیش هم همین تفرقه و پریشانی است. راهکار در این زمینه این است که به رویکرد یگانه و یا نزدیک در مورد زبان فارسی برسیم. نتیجه این راهکار تاسیس &laquo;مرکز اجماع جهان زبان فارسی&raquo; و یا زیر نام هر مرکزی است. این مرکز می&zwnj;بایست به دور از ارباب سیاست، تلاش کند تعریفی یگانه از زبان فارسی به&zwnj;دست دهد. نخستین کار این مرکز این باید باشد که در حال حاضر لهجه&zwnj;های زبان فارسی را به حال خود بگذارد و نام یگانه&zwnj;ای برای زبان فارسی در نظر بگیرد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>فارسی، دری، تاجیکی. کدام&zwnj;یک مناسب است و می&zwnj;تواند به کل زبان فارسی اطلاق گردد؟ اطمینان دارم با چنین مرکزی شاهد پریشان&zwnj;گویی&zwnj;ها و پریشان&zwnj;نویسی&zwnj;ها درباره زبان فارسی و لهجه&zwnj;های آن نباشیم. چرا که فارسی یک زبان است و جهان زبانی خود را دارد و انسان&zwnj;هایی که در کشور&zwnj;ها و شهرهایی گوناگون به این زبان سخن می&zwnj;گویند و می&zwnj;&zwnj;خوانند و می&zwnj;نویسند، لهجه&zwnj;های آن را می&zwnj;سازند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>من به نوبه خود به عنوان یک فارسی&zwnj;زبان (نه در جایگاه مرکز اجماع جهان زبان فارسی) فارسی را گزینه بهتری می&zwnj;دانم. هم از نگاه تاریخی و هم از نگاه زیبایی&zwnj;شناسی. کار بیشتر و گپ بیشتر در این زمینه بماند برای &laquo;مرکز اجماع جهان زبان فارسی&raquo; که امید است به عنوان یک پیشنهاد تأسیس گردد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>طرح: رادیو زمانه</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>ایمیل نویسنده:<br /> </strong>qasem.qamoos@gmail.com<br /> &nbsp;</p>

قاسم قاموس - در این نوشتار که می‌خواهم به زبان فارسی و دری و تفاوت‌های آن‌ها بپردازدم، ناچارم بحث را به گونه‌ی دیگری پی بگیرم. این موضوع زمانی برای زبان فارسی به آفت تبدیل می‌شود که به طبل اختلاف «فارسی» و «دری» بکوبیم.

در حالی‌که این اختلاف تنها در یک دوره تاریخی موضوعیت داشته و بی‌‌جهت بزرگ شده است. یعنی فارسی و دری، نشان‌دهنده وضعیت این زبان در گذر زمان بوده است - همین.

فارسی، یک زبان دوپاره؟

اگر به فرهنگ فارسی محمد معین مراجعه کنیم آمده است: فارسی امروز، زبان مردم ایران؛ و فارسی باستان، زبان دوره هخامنشیان. و دری، زبان سده‌های سوم تا ششم هجری و زبان رایج افغانستان. می‌بینیم که ایشان هم آگاهانه یا ناآگاهانه، این زبان را با فارسی و دری دو شقه کرده است. در حالی‌که این تعبیر در مورد زبان فارسی درست نیست. چرا که «فارسی» و «دری» می‌تواند تنها دو لهجه زبان فارسی در دو جغرافیای این زبان باشد. اما زمانی که فارسی و دری به عنوان زبان مطرح می‌شوند جای هر نوع بحث و چانه‌زنی را در این زمینه باز می‌کنند. من نمی‌گویم محمد معین در فرهنگ فارسی معین چنین بحثی را آغاز کرده است. اما این را می‌توانم بگویم که این نوع موضع‌گیری و حکم صادر کردن در مورد زبان فارسی کار را در این زمینه مشکل می‌سازد. البته به نفع زبان فارسی هم نیست، آن هم در فرایندی که برای بودن و نبودن با آن درگیر خواهد بود .

در سال‌های دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی زمانی که در ایران بودم بار‌ها با مردمانی از طیف‌های مختلف روبه‌رو شدم که می‌گفتند: «اِه فارسی را چه روان صحبت می‌کنی. اینجا یاد گرفتی؟» این مسأله ابتدا برای من باورکردنی نبود. اما کم‌کم به آن عادت کردم. مدتی گذشت تا این گروه از اشخاص فهمیدند و باور کردند که زبان مادری من ِ انسان افغانی هم فارسی است.

تا همین ۳۰ سال پیش در ایران لهجه فارسی دری را «دری وری» می‌خواندند. اما بعد در سال‌های دهه ۷۰ خورشیدی لهجه دری جایگاه بهتری پیدا کرد و از آن به عنوان زبان فخیم نام برده شد. 

اما فکر می‌کنم هنوز هم این ذهنیت برای بعضی‌ها در ایران وجود دارد که انسان افغان زبان فارسی را در ایران یاد گرفته است. از این نوع موضع‌گیری‌ها در مورد زبان فارسی در ایران بین افغان‌های مهاجر و ایرانیان به این نتیجه رسیدم که افغان‌ها بیشتر از ایرانیان در مورد همسایه همزبان خود معلومات دارند. این شاید به این خاطر بوده است که بسته‌های فرآورده‌ فرهنگی ایران در قالب کتاب و فیلم و موسیقی قبلاً وارد افغانستان شده و دلیلی بوده برای آشنایی بیشتر افغان‌ها با فرهنگ و زبان ایران. اما ایرانیان به محصولات فکری و فرهنگی و هنری افغان‌ها کمتر دسترسی داشت. شاید همین مسأله سبب شده تا با فرهنگ و زبان افغانستان آشنایی مختصری داشته باشند یا حتی اکثریت مردم اصلاً با فرهنگ و زبان کشور همسایه‌شان آشنایی نداشته باشند.

فارسی، دری، و تاجیکی: سه زبان گوناگون؟

اما موضوع به همین جا ختم نمی‌شود. چرا که بحث از آفت زبان فارسی است؛ و این بحث درباره لهجه فارسی ایران و افغانستان است. به یاد دارم که در سال‌های دهه ۶۰ خورشیدی، یعنی تا همین ۳۰ سال پیش در ایران لهجه فارسی دری را «دری وری» می‌خواندند. اما بعد در سال‌های دهه ۷۰ خورشیدی لهجه دری جایگاه بهتری پیدا کرد و از آن به عنوان زبان فخیم نام برده شد. در همین زمان بود که در یکی از برنامه‌های رادیو فرهنگ یا رادیو تهران، خاستگاه لهجه دری را به تهران و اطراف آن نسبت دادند. می‌بینیم که موضع‌گیری اهالی فرهنگ هم درباره زبان فارسی و لهجه‌های آن متفاوت بوده است چه رسد به آنهایی که در این وادی قلم و قدم نزده‌اند.

گاه در این زمینه بحث از این هم فرا‌تر می‌رود و فارسی و دری و تاجیکی به عنوان سه زبان مطرح می‌شوند. همانگونه که جغرافیای زبان فارسی اگر شبه قاره هند و جاهای دیگری را فعلاً در لیست نیاوریم، سه شقه شده است زبان فارسی هم سه شقه شده است. اما نه به عنوان سه لهجه که به عنوان سه زبان. بی‌انصافی است اگر این موارد و مواردی از این دست را آفت زبان فارسی به حساب نیاوریم. به نظر من آفتی بزرگ‌تر از این نمی‌توان سراغ گرفت زمانی که یک زبان یگانه به سه زبان تقسیم می‌شود. در چنین وضعیتی چگونه می‌توان این زبان را از پراکندگی بیشتر جمع کرد و لهجه‌های آن را به هم نزدیک‌تر کرد؟

در هر حال این وضعیت امروز جغرافیای زبان فارسی است. اما زمانی که زبان فارسی را به عنوان زبان، نه لهجه، شقه می‌کینم این خود ترویج‌دهنده این باور است که زبان فارسی از سه شاخه برخوردار است و هر شاخه زبان مستقلی به شمار می‌آید. این باور خوبی نیست. در افغانستان هم گاه کسانی فارسی و دری را به عنوان دو زبان مطرح می‌کنند؛ و تاجیکی را زبان دیگر.

حالا چگونه می‌توان این همه پریشان‌گویی در مورد زبان فارسی را جمع کرد؟ آنچه امروز زبان فارسی را تهدید می‌کند به گمان من، یکیش هم همین تفرقه و پریشانی است. راهکار در این زمینه این است که به رویکرد یگانه و یا نزدیک در مورد زبان فارسی برسیم. نتیجه این راهکار تاسیس «مرکز اجماع جهان زبان فارسی» و یا زیر نام هر مرکزی است. این مرکز می‌بایست به دور از ارباب سیاست، تلاش کند تعریفی یگانه از زبان فارسی به‌دست دهد. نخستین کار این مرکز این باید باشد که در حال حاضر لهجه‌های زبان فارسی را به حال خود بگذارد و نام یگانه‌ای برای زبان فارسی در نظر بگیرد.

فارسی، دری، تاجیکی. کدام‌یک مناسب است و می‌تواند به کل زبان فارسی اطلاق گردد؟ اطمینان دارم با چنین مرکزی شاهد پریشان‌گویی‌ها و پریشان‌نویسی‌ها درباره زبان فارسی و لهجه‌های آن نباشیم. چرا که فارسی یک زبان است و جهان زبانی خود را دارد و انسان‌هایی که در کشور‌ها و شهرهایی گوناگون به این زبان سخن می‌گویند و می‌‌خوانند و می‌نویسند، لهجه‌های آن را می‌سازند.

من به نوبه خود به عنوان یک فارسی‌زبان (نه در جایگاه مرکز اجماع جهان زبان فارسی) فارسی را گزینه بهتری می‌دانم. هم از نگاه تاریخی و هم از نگاه زیبایی‌شناسی. کار بیشتر و گپ بیشتر در این زمینه بماند برای «مرکز اجماع جهان زبان فارسی» که امید است به عنوان یک پیشنهاد تأسیس گردد.

طرح: رادیو زمانه

ایمیل نویسنده:
qasem.qamoos@gmail.com
 

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان فرهاد - فریاد

    البته فکر می کنم تنها تعداد کمی هستند که زبان افغانی و تاجیکی را فارسی ندانند و این تنها بدان دلیل است که قادر به درک زیر ساخت زبان شناسی نیستند اگر بدان اینگونه برخورد کنیم همانطور که برخی هم به غلط می پندارند لهجه های گیلکی لری خراسانی مازندارنی را نیز باید زبانی مستقل دانست . اما آنچه که مسلم است ما باید به منطقه ای نگاه کنیم که از بیزانس تا مرز هندوستان و از خلیج فارس تا آستارا خان دارای یک فرهنگ و خلق و خوی مشترکی هستند که در زمانی پیوندهای ملی و فرهنگی شان را حفظ کرده اند زمانی که اعراب به این منطقه ی بزرگ حمله می کنند و سه قرن اختناق را برای آنان ایجاد می کنند از منطقه ی گیلان و مازندران تا تاجیکستان سمرقند و بخارا و بلخ انرا حفاظت و حراست می کنند و در دورانی که مغولان حمله کردند باز بخشهای دیگری بودند و حتی در افغانستان و تاجیکستان زمانی که سعی گردید زبان روسی بر آنها غلبه کند این ایران کنونی بود و یا در همین دوران هم در حمله ی جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با زبان و فرهنگ عربی این وظیفه به عهده ی افغانها و تاجیکها افتاده است تا از آن حراست کنند . اما باید قبول کرد که دوران امروز دورانی ست که بر اثر رشد مبادلات و توسعه ی روابط جهانی زبانهائی قادر به ادامه ی حیاط هستند که خاصیت جهانی در هم مبادله ی کالائی و هم علم و فناوری برخوردار باشند هم اکنون زبان انگلیسی ست که تبدیل به یک زبان مشترک جهانی شده است . تا قبل از جنگ جهانی دوم زبان و فرهنگ زیر بنای وحئت ملی در هر منطقه بود و به همین دلیل جنبشهای ملی که با خواستهای ملی گره خورده بود سبب حرکت توده ها در جهت رشد و تکامل به جلو و بخصوص مدرنیزم بود که شرایط بهتری برای ایجاد برابری و عدالت اجتماعی قلمداد می شد اما هم اکنون که گلوبالیزم بر وحدت جهانی تکیه دارد صحبت از اتحادهای منطقه ای بخصوص بر روی زبان و فرهنگ و حرکت به سمت استقلال و خودمحتاری و .... حرکتی کاملا ارتجاعی ست . هم اکنون فارس ترک کرد عرب بلوچ ترکمن که ملیتهای اصلی ایران هستند بدنبال زبان مشترک جهانی یعنی انگلیسی هستند و زبانهای مادری و ملی گذشته دیگر جذابیتی برای آنها ندارد و از همینروست تاسیونالیستهای افراطی هر قدر سعی می کنند به این اختلافات دامن زنند راه به جائی نبرده اند و باید بیاد آوریم که دیگر در جامعه ی نوین جهانی از واژه ی وحدت ملی فراتر رفته و وحدت جهانی را نشانه ی تحول برای ایجاد عدالت اجتماعی به رسمیت می شناسد هیچ انسانی برتر از انسانی دیگر نیست هیچ فرهنگ و زبانی برتر از فرهنگ و زبان دیگر نیست اینست دنیای امروز .

  • کاربر مهمان

    بسیار ضعیف و ابتدایی بود

  • کاربر مهمان

    شما واقعا مشکل دارید. من این مقاله را با دقت خواندم و هیچ نوع موضعگیری عقده مندانه ای در آن ندیدم. وقتی دکتر معین فارسی و دری را زبان نام می برد نه لهجه این کجایش ایراد دارد. کمی دیدتان را بازتر کنید. من تعجت می کنم که رادیو زمانه چرا این نوع کامنتها را می گذارد که نشر شود. این یک توهین است.

  • مش میرزا ماشو

    پیش از هر چیز به دوست عزیز آقای مهران باید عرض کنم که متاسفانه شما دچار عقده هستید وعقده تان هم احتمالا تاریخی است حال جرا باید از خود بپرسید یا کنکاشی در ذهن خویش بنمایید وهمینطور با یک جستجوی ساده در اینتر نت ویا در همان شهر لایدن که شما هستیدکتابخانه بخش فارسی احتمالا دارد زیرا در آن کشور در شهر لایدن فکر میکنم در رابطه با ایران موزه نیز وجود داردتا به آنجا هم برسید که ریشه زبان پارسی یا فارسی پارتی است یعنی پهلوی وخاستگاه آن نه استان فارس که بنده خود از این استان میایم که خراسان است ودر نتیجه خراسان بزرگ که افغانستان وتاجیکستان وازبکستان را نیز در بر میگرفت واشاره آقای قاموس در رابطه با آقای معین نیز درست است شما یاد بگیر قبل از اینکه چیزی را بنویسی به درست ویا اشتباه بودنش اطمینان پیدا کن زیرا اینجا خانه خود آدم نیست وشنونده وخواننده اش بچه های آدم نیستند که کور وکر ولال باشند گرچه همانجا هم ممکن است جواب درست را از حرف نادرست بگیرد.اما آقای قاموس اشارات درستی کرده اند نه ابتدایی است نه اینکه ایشان در صدد برآمده اند با نام یک محقق با لیستی از ماخذ های گوناگون مطلبی را بنو.یسند ایشان با استفاده از ذهن خویش اطلاعات خویش ومطالعاتی که داشته اند مطلبی را عنوان کرده انددلسوزانه واشاراتشان هم بجا است امروز زبان فارسی دچار آفت های گوناگون شده است زیرا عصر اینتر نت است گرچه از یکسو میتواند در گسترش نقش داشته باشد اما از سویی دیگر هرکس هر جا هر وقت خواست به میل خود از آن استفاده میکند بنگریم به املا های سرا پا غلط در بسیاری از وب لاگها تا نکات پیش پا افتاده دستوری متلا در همین سایت چند سال قبل من بارها به کلمه افغانی اشاره کرده که بسیاری آنرا بجای افغان بکار میبردند وهنوز در سایت هایی نظیر رادیو فردا ویا جاهای دیگر گاهی میبینم این صفت اششتباه بکار میرود تا زیر نویس های ویرانگر فیلم های سینمایی که در تلویزیونها به نمایش در میایند واغلب از زبان محاوره آنهم محاوره اختصاصی تهران نشین ها استفاده میکنند که اینکار لطمه بزرگی میزند وکم کم درک زبان فارسی را برای همزبانان دیگر کشورها مشکل میسازد واین زیر نویس ها گاهی از اصطلاحاتی استفاده میکنند که حتا برای جاهای دیگر ایران نیز غیر قابل فهم است این مال تو هست را اینگونه میبینم می نویسند این ماله تونه که میشود خواند این ماله بنایی یا تونه را کفت که این مارک یا فرد یا هانس یا تون اسم غربی است اکنون بیادم نمیاید بارها به بعضی از تلویزیونها ای میل فرستاده ام اما انگار نه انگار اما در تلویزیونهای افغان حداقل اینگونه بر خورد نمیشود زیان محاوره همان است که محاوره میشود بچه های ما در سایت ها وب لاگ ها زبان محاوره را مکاتبه کرده اند وبا آن مینویسند کافی است سر بزنید ببینید چه بازار شامی است.اما جان مطلب این است که این هر سه زبان یکی است در این میان گاهی افراطی ها یا کسانیکه به نحوی دچار گرفتاری های غلط ذهنی هستند چه در ایران چه در افغانستان چه تا جیکستان سعی بر آن دارند زبان فارسی را شقه کنند گرچه زبان شناسان وتاریخ وعلم هیچگاه نمی پذیرد ونخواهد پذیرفت زیرا هر سه ادعا یکی است وقتی ریشه فرهنگ وتاریخ جغرافیای سیاسی این کشورها قرنها یکی بوده است تنها لهجه را میتوان پذیرفت که گوناگون است واین در هر کشوری دوباره خود به گوناگونی میرسد پیشنهاد آقای قاموس هم بسیار عالی است امیدوارم گوشهای شنوایی باشد وکسانیکه دارای صلاحیت ادبی وعلمی هستند پا پیش بگذارند وپیش از آنکه دیر شود چاره ای بیندیشند ما که چاره یکی از از این پخش کنندگان آفت زبان فارسی یعنی تلویزیونها را نکردیم به راه خود میروند زیرا ترجمه را احتمالا با کامپیوتر انجام میدهند وپول برایشان مهمتر از زبان وفرهنگ وکشورشان است

  • mehran - leiden

    زبان فارسی که از استان فارس ایران امده ... نویسنده با اطلاعاث مختصر و عقده تاریخی افاغنه به موضوع میپردازد و حتی از کار گرانمایه دکتر معین هم ایراد میگیرد ! ! !

  • مش میرزا ماشو

    با درود مجدد شاهد از غیب رسید آقای کاربری که بعد از من پیام گذاشته اند خیلی هم قیافه دانشمندی به خود گرفته اند را بنده اصلاح میکنم از اینجا: حتی پیش از آنکه میلیونها افغان در دهه 60 همچون سیل - دوست گرامی افغانی یعنی ریال ایران یعنی تومان غیر رسمی ما آیا شما یک ریلی هستید؟ میلیونها افغان در دهه 60 درست است مثل اینکه بگویید در دهه 90 میلیونها ریال از ایران به کشورهای غربی همچون سیل

  • کاربر مهمان

    ایشان در این نوشته گفته اند: "...به یاد دارم که در سال‌های دهه ۶۰ خورشیدی، یعنی تا همین ۳۰ سال پیش در ایران لهجه فارسی دری را «دری وری» می‌خواندند..." می خواستم از ایشان بپرسم که شما از روی چه معیار و مدرکی به این نتیجه گیری رسیده اید؟ این واژه سال های بسیاری است که در ایران و در زبان عامیانه مردم وجود دارد و حتی خیلی پیش از آنکه میلیون ها افغانی در دهه 60 خورشیدی همچون سیل، به ایران سرازیر بشوند هم وجود داشته است و هیچ ربطی به افغانها و زبان آنها هم ندارد. حالا چون در واژه نخست این اصطلاح «دری» وجود دارد پس توهین به مردم افغانستان است؟

  • saam

    درود به همه "مش میرزا ماشو" عزیز، سپاسگزارم که نوشته من رو اصلاح کردید. من اصلا قیافه دانشمندان رو نگرفتم و تنها آنچه که به ذهنم رسید رو اینجا نوشتم.... بله من هم این نکته را می داند و اتفاقا وقتی داشتم پیغام پیشین رو می نوشتم، خواستم واژه افاغنه را به جای افغانی قرار بدهم اما حس کردم خیلی آهنگ زیبایی ندارد و بجای اون از واژه "افغانی" استفاده کردم... بعد از آن هم به سایت لغتنامه دهخدا رفته و واژه "افغانی" رو سرچ کردم که ببینم هست یانه. این واژه بود و نخستین بار معنایی که وجود دارد همان افاغنه یا مردمان سرزمین افغانستان هست....: «افغانی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به افغان و افغانستان . رجوع به افغانستان شود. || ساخته ٔ افغانستان . (فرهنگ فارسی معین ). || از مردم افغانستان . (فرهنگ فارسی معین )» پس از آن در بند دوم نوشته: «|| (اِ) واحد پول افغانستان که معادل دو ریال ایران است . (فرهنگ فارسی معین ). نام سکه ٔ معمول افغانستان و نیز اسکناسی بهمان بها. (یادداشت مؤلف ).» نکته بعدی اینکه واقعا خیلی عجیب است که شما این مقایسه رو انجام دادید«...دوست گرامی افغانی یعنی ریال ایران یعنی تومان غیر رسمی ما آیا شما یک ریلی هستید؟...» مردم ایران هر روز با هزاران "افغانستانی" برخورد میکنند و اگر از اونها بپرسی از مردم کدام سرزمینی خداوکیلی، چه پاسخی میدهند؟ می گویند من افغانستانی هستم یا می گوید من افغانی هستم؟همانطور که ما ایرانی هستیم... واقعا وقتی کسی به مهاجری که از سرزمین افغانستان آمده میگوید افغانی، یعنی ای آدمی که پول افغانستان هستی؟ من بارها با افغانستانی های بسیاری برخورد داشتم که ملیت خودشون را "افغانی" نامیده اند.... باز هم از جناب "مش میرزا ماشو" عزیز سپاسگزارم که به این نکته اشاره کرد.