ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نبیره شیطان، سکس، و آلمادوار

<p>مجتبا یوسفی&zwnj;پور - از هفته&zwnj;ی گذشته نمایش عمومی فیلم &laquo;پوستی که در آن زندگی می&zwnj;کنم&raquo; آخرین ساخته&zwnj;ی پدرو آلمادوار فیلمساز سر&zwnj;شناس اسپانیایی در سینماهای جهان آغاز شد.</p> <p>&nbsp;</p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20110830_Cinema_Mojtaba.mp3"><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" /></a></p> <p>&nbsp;</p> <p>این فیلم که نخستین بار در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و مورد استقبال منتقدان و تماشاگران قرار گرفت، قرار است امسال به عنوان نماینده&zwnj;ی سینمای اسپانیا برای اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی&zwnj;زبان به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا معرفی شود.</p> <p>&nbsp;</p> <p>آلمادوار فیلمنامه&zwnj;ی این فیلم را با برداشت آزادی از رمان &laquo;رطیل&raquo; نوشته&zwnj;ی تیری جانکوئه، نویسنده&zwnj;ی فرانسوی نوشته است. به گفته&zwnj;ی سازندگان فیلم، موضوع اصلی آن &laquo;انتقام&raquo; است. داستان درباره&zwnj;ی رابرت لگارد، جراح پلاستیکی است که توانسته پوست ویژه&zwnj;ای بسازد: پوستی که در برابر هر نوع سوختگی و آسیب مقاوم است. رابرت که خاطرات تلخی از گذشته و سوختن همسرش در یک تصادف اتوموبیل دارد، با همکاری خدمتکارش، زن مرموزی را در آزمایشگاه خصوصی خود زندانی کرده است. با ورود پسر سارق خدمتکار به داستان اتفاق&zwnj;های تازه&zwnj;ای روی می&zwnj;دهد و رابطه&zwnj;های پیچیده&zwnj;ای که بین اشخاص داستان وجود دارد، تا اندازه&zwnj;ای روشن می&zwnj;شود.</p> <p>&nbsp;</p> <p>برخی از منتقدان فیلم را تلفیقی از فیلم&zwnj;هایی چون &laquo;سرگیجه&raquo; ساخته&zwnj;ی آلفرد هیچکاک، &laquo;پیپینگ تام&raquo; ساخته&zwnj;ی مایکل پاول و البته بیشتر از همه &laquo;چشمان بدون چهره&raquo; ساخته&zwnj;ی جرج فرانجو دانسته&zwnj;اند.</p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/yousealm02.jpg" />پدرو آلمادوار: تلاش کردم داستان فیلم را باورپذیر کنم، چنان&zwnj;که تماشاگر بتواند ترس را حس کند</p> </blockquote> <p>داستان، همانگونه که خود آلمادوار نیز اشاره کرده است، از برخی لحاظ با داستان&zwnj;هایی مانند فرانکشتاین و پرومته خویشاوند است؛ البته به همراه چاشنی بازی با سکس و جنسیت؛ موضوعاتی که ردپای آن&zwnj;ها را در بیشتر فیلم&zwnj;های آلمادوار می&zwnj;توان دنبال کرد، تا آن حد که امروزه رویکرد بی&zwnj;پروای او به این دست موضوعات به یکی از ویژگی&zwnj;های آثار او تبدیل شده است.</p> <p>&nbsp;</p> <p>فیلم تریلری است با چاشنی وحشت و ملودرام. به گفته&zwnj;ی آلمادوار، او علاقه ندارد تماشاگرانش تنها با یک گونه&zwnj;ی فیلم روبرو شوند و بیشتر مایل است گونه&zwnj;های متفاوت را با یکدیگر بیامیزد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>او در پاسخ به این پرسش که آیا فیلمش در گونه&zwnj;ی سینمای وحشت قرار دارد، می&zwnj;گوید: &laquo;تلاش کردم</p> <p>داستان فیلم را باورپذیر کنم، به شکلی که بتوانیم آن ترس را احساس کنیم. فیلم درباره&zwnj;ی بقا است، و البته سوءاستفاده از قدرت توسط این جراح. اما در مقابل شخصیت دیگری هم هست، شخصیت ورا که نقشش را النا بازی می&zwnj;کند، او یک جنگجوی بالفطره است و این چیزی است که هر کس به آسانی می&zwnj;تواند آن را تشخیص دهد.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>آلمادوار ۶۲ ساله در هجدهمین فیلمش، در &laquo;پوستی که در آن زندگی می&zwnj;کنم&raquo; بعد از ۲۰ سال بار دیگر از بازیگر قدیمی خود یعنی آنتونیو باندراس دعوت به همکاری کرده است. باندراس که پیشتر در فیلم&zwnj;هایی چون &laquo;ماتادور (۱۹۸۶)&raquo; و &laquo;مرا ببند، مرا باز کن (۱۹۹۰)&raquo; با آلمادوار همکاری کرده بود، در این ششمین تجربه&zwnj;ی همکاری با آلمادوار، نقش رابرت لگارد، جراح پلاستیک فیلم را بازی می&zwnj;کند. باندراس درباره&zwnj; تجربه&zwnj; همکاری مشترک با آلمادوار می&zwnj;گوید: &laquo;ویژگی او تنها محتوای فیلم&zwnj;هایش نیست، بلکه چگونگی تعریف قصه هم هست. یکی از چیزهایی که خیلی از آن لذت بردم، این بود که در همکاری مجدد، آلمادوار را در اوج توان حرفه&zwnj;ایش دیدم. بازگشت به اسپانیا و بازی کردن به زبان مادری نیز خیلی برایم مفید بود.&raquo;</p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/yousealm03.jpg" />آنتونیو باندراس در نمایی از &laquo;پوستی که...&raquo; ساخته آلمادوار در نقش یک جراح هیولاصفت.</p> </blockquote> <p>به گفته&zwnj;ی باندراس، یکی از ویژگی&zwnj;های این فیلم بازی کنترل&zwnj;شده&zwnj;ی اوست که از روز نخست، آلمادوار بر روی آن تأکید داشته است. باندراس می&zwnj;گوید: &laquo;پدرو تأکید داشت که همه چیز خیلی کنترل شده باشد. او می&zwnj;گفت: من نمی&zwnj;خواهم که یک هیولا را بازی کنی آنتونیو. می&zwnj;دانم که برایت خیلی وسوسه&zwnj;برانگیز است، برای اینکه تو این شخصیت را مثل کالیگولا می&zwnj;بینی، شخصیتی که با بازی کردنش به شکل اغراق&zwnj;شده می&zwnj;توانی خیلی توجه جلب کنی، اما من این را نمی&zwnj;خواهم. بلکه برعکس، می&zwnj;خواهم کاملا هشیار باشی و کنترل شده و با خست بازی کنی. برای اینکه فیلم خودش به اندازه&zwnj;ی کافی پیچیده هست.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>اما این&zwnj;بار آلمادوار به جای پنه لوپه کروز، بازیگر زن محبوبش، النا آنایا را برای بازی در نقش اصلی زن فیلمش برگزیده است. این انتخاب این ذهنیت را برای بسیاری به&zwnj;وجود آورده که از این پس قرار است این بازیگر نقش زن اصلی فیلم&zwnj;های او را بازی کند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>النا آنایا، پیشتر ۹ سال پیش نیز در فیلم با &laquo;با او حرف بزن&raquo; در نقشی کوتاه در برابر دوربین آلمادوار قرار گرفته بود. خود او می&zwnj;گوید که آن زمان حاضر بود در فیلمی از آلمادوار حتی در نقش یک گلدان یا چراغ هم ظاهر شود.</p> <p>&nbsp;</p> <p>النا آنایا درباره حضورش در این فیلم و همکاری با آلمادوار می&zwnj;گوید: &laquo;البته که حضور در این فیلم به من این امکان را می&zwnj;دهد تا خود را نشان دهم، اما این یک ریسک بزرگ هم هست. وقتی که در فیلمی با آلمادوار کار می&zwnj;کنی، بهتر است که کارت را درست انجام بدی، چرا که اگر جز این باشد باید همه چیز را بگذاری و بروی.&raquo;</p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/yousealm04.jpg" />النا آنایا و آنتونیو باندراس در نمایی از &laquo;پوستی که...&raquo;. النا آنایا: حاضر بودم در فیلم آلمادوار حتی در نقش یک گلدان هم بازی کنم.<br /> &nbsp;</p> </blockquote> <p>همچون دیگر آثار آلمادوار، استفاده از رنگ&zwnj;ها در فیلم در حد اعلای خود قرار دارد، به&zwnj;ویژه رنگ قرمز که همواره در کارهای او جایگاه ویژه&zwnj;ای دارد. یکی دیگر از نکاتی که اغلب منتقدان از آن تعریف کرده&zwnj;اند، فیلمبرداری خوب فیلم و قاب&zwnj;بندی&zwnj;های زیبای خوزه لوئیس آلکین، فیلمبردار و همکار ثابت اکثر فیلم&zwnj;های آلمادوار است.</p> <p>&nbsp;</p> <p>منتقدان به طور عمده فیلم را پسندیده&zwnj;اند و می&zwnj;شود گفت به طور کلی در اکثر موارد فیلم موفق شده است تا چهار ستاره از پنج ستاره&zwnj;ی منتقدان را دریافت کند. در رده&zwnj;بندی وب سایت سینمایی &laquo;آی &zwnj;ام دی بی&raquo;&zwnj; و نظرسنجی از تماشاگران نیز فیلم در وضعیتی مشابه قرار دارد. بسیاری از منتقدان در نقد&zwnj;هایشان فیلم را با آثار آلفرد هیچکاک مقایسه کرده&zwnj;اند، هر چند که اعتقاد دارند پرداخت آلمادوار عمق و قدرت کارهای هیچکاک را ندارد، در عوض پرداخت شیطنت&zwnj;آمیز و چرخش&zwnj;های عجیب و&zwnj;گاه سوررئال داستان، آن را به فیلمی سرگرم&zwnj;کننده تبدیل کرده است که حتی اگر شیفته&zwnj;&zwnj;اش نشوید، در هر حال دیدنش را به دیگران توصیه خواهید کرد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>مشخصات فیلم: <br /> پوستی که در آن زندگی می&zwnj;کنم<br /> The Skin I Live In<br /> زمان: ۱۱۷ دقیقه<br /> نویسنده: پدرو آلمادوار<br /> بر اساس رمان &laquo;رطیل&raquo; نوشته&zwnj;ی تیری چانکوئه<br /> کارگردان: پدرو آلمادوار<br /> بازیگران: آنتونیو باندراس، النا آنایا، ماریسا پاردس، جن کورنت<br /> مدیر فیلمبرداری: خوزه لوئیس آلکین<br /> تدوین: خوزه سالکدو<br /> موسیقی: آلبرتو ایگلسیاس<br /> محصول ۲۰۱۱ اسپانیا <br /> بودجه&zwnj;ی تولید (تقریبی): ۱۳ میلیون دلار</p> <p><img alt="" align="right" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/VI.gif" /></p> <p>&nbsp;</p> <p>پیش&zwnj;پرده &laquo;پوستی که در آن زندگی می&zwnj;کنم&raquo; ساخته پدرو آلمادوار</p> <p>&nbsp;</p>

مجتبا یوسفی‌پور - از هفته‌ی گذشته نمایش عمومی فیلم «پوستی که در آن زندگی می‌کنم» آخرین ساخته‌ی پدرو آلمادوار فیلمساز سر‌شناس اسپانیایی در سینماهای جهان آغاز شد.

این فیلم که نخستین بار در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و مورد استقبال منتقدان و تماشاگران قرار گرفت، قرار است امسال به عنوان نماینده‌ی سینمای اسپانیا برای اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا معرفی شود.

آلمادوار فیلمنامه‌ی این فیلم را با برداشت آزادی از رمان «رطیل» نوشته‌ی تیری جانکوئه، نویسنده‌ی فرانسوی نوشته است. به گفته‌ی سازندگان فیلم، موضوع اصلی آن «انتقام» است. داستان درباره‌ی رابرت لگارد، جراح پلاستیکی است که توانسته پوست ویژه‌ای بسازد: پوستی که در برابر هر نوع سوختگی و آسیب مقاوم است. رابرت که خاطرات تلخی از گذشته و سوختن همسرش در یک تصادف اتوموبیل دارد، با همکاری خدمتکارش، زن مرموزی را در آزمایشگاه خصوصی خود زندانی کرده است. با ورود پسر سارق خدمتکار به داستان اتفاق‌های تازه‌ای روی می‌دهد و رابطه‌های پیچیده‌ای که بین اشخاص داستان وجود دارد، تا اندازه‌ای روشن می‌شود.

برخی از منتقدان فیلم را تلفیقی از فیلم‌هایی چون «سرگیجه» ساخته‌ی آلفرد هیچکاک، «پیپینگ تام» ساخته‌ی مایکل پاول و البته بیشتر از همه «چشمان بدون چهره» ساخته‌ی جرج فرانجو دانسته‌اند.

پدرو آلمادوار: تلاش کردم داستان فیلم را باورپذیر کنم، چنان‌که تماشاگر بتواند ترس را حس کند

داستان، همانگونه که خود آلمادوار نیز اشاره کرده است، از برخی لحاظ با داستان‌هایی مانند فرانکشتاین و پرومته خویشاوند است؛ البته به همراه چاشنی بازی با سکس و جنسیت؛ موضوعاتی که ردپای آن‌ها را در بیشتر فیلم‌های آلمادوار می‌توان دنبال کرد، تا آن حد که امروزه رویکرد بی‌پروای او به این دست موضوعات به یکی از ویژگی‌های آثار او تبدیل شده است.

فیلم تریلری است با چاشنی وحشت و ملودرام. به گفته‌ی آلمادوار، او علاقه ندارد تماشاگرانش تنها با یک گونه‌ی فیلم روبرو شوند و بیشتر مایل است گونه‌های متفاوت را با یکدیگر بیامیزد.

او در پاسخ به این پرسش که آیا فیلمش در گونه‌ی سینمای وحشت قرار دارد، می‌گوید: «تلاش کردم

داستان فیلم را باورپذیر کنم، به شکلی که بتوانیم آن ترس را احساس کنیم. فیلم درباره‌ی بقا است، و البته سوءاستفاده از قدرت توسط این جراح. اما در مقابل شخصیت دیگری هم هست، شخصیت ورا که نقشش را النا بازی می‌کند، او یک جنگجوی بالفطره است و این چیزی است که هر کس به آسانی می‌تواند آن را تشخیص دهد.»

آلمادوار ۶۲ ساله در هجدهمین فیلمش، در «پوستی که در آن زندگی می‌کنم» بعد از ۲۰ سال بار دیگر از بازیگر قدیمی خود یعنی آنتونیو باندراس دعوت به همکاری کرده است. باندراس که پیشتر در فیلم‌هایی چون «ماتادور (۱۹۸۶)» و «مرا ببند، مرا باز کن (۱۹۹۰)» با آلمادوار همکاری کرده بود، در این ششمین تجربه‌ی همکاری با آلمادوار، نقش رابرت لگارد، جراح پلاستیک فیلم را بازی می‌کند. باندراس درباره‌ تجربه‌ همکاری مشترک با آلمادوار می‌گوید: «ویژگی او تنها محتوای فیلم‌هایش نیست، بلکه چگونگی تعریف قصه هم هست. یکی از چیزهایی که خیلی از آن لذت بردم، این بود که در همکاری مجدد، آلمادوار را در اوج توان حرفه‌ایش دیدم. بازگشت به اسپانیا و بازی کردن به زبان مادری نیز خیلی برایم مفید بود.»

آنتونیو باندراس در نمایی از «پوستی که...» ساخته آلمادوار در نقش یک جراح هیولاصفت.

به گفته‌ی باندراس، یکی از ویژگی‌های این فیلم بازی کنترل‌شده‌ی اوست که از روز نخست، آلمادوار بر روی آن تأکید داشته است. باندراس می‌گوید: «پدرو تأکید داشت که همه چیز خیلی کنترل شده باشد. او می‌گفت: من نمی‌خواهم که یک هیولا را بازی کنی آنتونیو. می‌دانم که برایت خیلی وسوسه‌برانگیز است، برای اینکه تو این شخصیت را مثل کالیگولا می‌بینی، شخصیتی که با بازی کردنش به شکل اغراق‌شده می‌توانی خیلی توجه جلب کنی، اما من این را نمی‌خواهم. بلکه برعکس، می‌خواهم کاملا هشیار باشی و کنترل شده و با خست بازی کنی. برای اینکه فیلم خودش به اندازه‌ی کافی پیچیده هست.»

اما این‌بار آلمادوار به جای پنه لوپه کروز، بازیگر زن محبوبش، النا آنایا را برای بازی در نقش اصلی زن فیلمش برگزیده است. این انتخاب این ذهنیت را برای بسیاری به‌وجود آورده که از این پس قرار است این بازیگر نقش زن اصلی فیلم‌های او را بازی کند.

النا آنایا، پیشتر ۹ سال پیش نیز در فیلم با «با او حرف بزن» در نقشی کوتاه در برابر دوربین آلمادوار قرار گرفته بود. خود او می‌گوید که آن زمان حاضر بود در فیلمی از آلمادوار حتی در نقش یک گلدان یا چراغ هم ظاهر شود.

النا آنایا درباره حضورش در این فیلم و همکاری با آلمادوار می‌گوید: «البته که حضور در این فیلم به من این امکان را می‌دهد تا خود را نشان دهم، اما این یک ریسک بزرگ هم هست. وقتی که در فیلمی با آلمادوار کار می‌کنی، بهتر است که کارت را درست انجام بدی، چرا که اگر جز این باشد باید همه چیز را بگذاری و بروی.»

همچون دیگر آثار آلمادوار، استفاده از رنگ‌ها در فیلم در حد اعلای خود قرار دارد، به‌ویژه رنگ قرمز که همواره در کارهای او جایگاه ویژه‌ای دارد. یکی دیگر از نکاتی که اغلب منتقدان از آن تعریف کرده‌اند، فیلمبرداری خوب فیلم و قاب‌بندی‌های زیبای خوزه لوئیس آلکین، فیلمبردار و همکار ثابت اکثر فیلم‌های آلمادوار است.

منتقدان به طور عمده فیلم را پسندیده‌اند و می‌شود گفت به طور کلی در اکثر موارد فیلم موفق شده است تا چهار ستاره از پنج ستاره‌ی منتقدان را دریافت کند. در رده‌بندی وب سایت سینمایی «آی ‌ام دی بی»‌ و نظرسنجی از تماشاگران نیز فیلم در وضعیتی مشابه قرار دارد. بسیاری از منتقدان در نقد‌هایشان فیلم را با آثار آلفرد هیچکاک مقایسه کرده‌اند، هر چند که اعتقاد دارند پرداخت آلمادوار عمق و قدرت کارهای هیچکاک را ندارد، در عوض پرداخت شیطنت‌آمیز و چرخش‌های عجیب و‌گاه سوررئال داستان، آن را به فیلمی سرگرم‌کننده تبدیل کرده است که حتی اگر شیفته‌‌اش نشوید، در هر حال دیدنش را به دیگران توصیه خواهید کرد.

مشخصات فیلم:
پوستی که در آن زندگی می‌کنم
The Skin I Live In
زمان: ۱۱۷ دقیقه
نویسنده: پدرو آلمادوار
بر اساس رمان «رطیل» نوشته‌ی تیری چانکوئه
کارگردان: پدرو آلمادوار
بازیگران: آنتونیو باندراس، النا آنایا، ماریسا پاردس، جن کورنت
مدیر فیلمبرداری: خوزه لوئیس آلکین
تدوین: خوزه سالکدو
موسیقی: آلبرتو ایگلسیاس
محصول ۲۰۱۱ اسپانیا
بودجه‌ی تولید (تقریبی): ۱۳ میلیون دلار

پیش‌پرده «پوستی که در آن زندگی می‌کنم» ساخته پدرو آلمادوار

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.