ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

جنگ بعدی سوریه، جنگ بازسازی است

دولت سوریه وارد مرحله تازه‌ای شده: مرحله بازسازی. بازسازی اما فرایندی به شدت سیاسی است؛ بازسازی فرصتی است تا رژیم اسد مشروعیت از دست رفته خود را بازیابد و موقعیت خود را تثبیت کند

دولت سوریه وارد مرحله تازه‌ای شده: مرحله بازسازی. بازسازی اما فرایندی به شدت سیاسی است؛ بازسازی فرصتی است تا رژیم اسد مشروعیت از دست رفته خود را بازیابد و موقعیت خود را تثبیت کند. وانگهی، همچون جنگ نظامی، صحنه بازسازی سوریه از وجود بازیگران خارجی خالی نیست.  برای هم‌پیمانان خارجی‌ اسد، از جمله ایران، این مرحله می‌تواند به لحاظ اقتصادی و سیاسی بسیار مفید و پرسود باشد.

در جنگ خونین و دنباله‌دار سوریه، فضای مانور برای "انسان دوستی" بسیار محدود بوده است. طرفین متخاصم تنها با توجه به استراتژی‌های نظامی و اهداف سیاسی‌شان، دسترسی مردم به کمک‌های انسان‌دوستانه امکان‌پذیر یا ناممکن می‌کنند.

به طور کلی، توزیع کمک‌های خارجی برای رژیم سوریه، ابزاری برای پاداش دادن به وفاداران و مجازات کردن مخالفان است. بخشی از جامعه سوریه نیز به خاطر همین کمکها به اسد وابسته‌تر شده است، و این خود مانعی بر سر شکل‌گیری یک نظم سیاسی بدیل است.

مأموریتی بزرگ و خطیر

در ۶ سال اخیر، تولید ناخالص داخلی سوریه در مجموع ۲۲۶ میلیارد دلار کاهش یافته است. نیمی از مردم به علت جنگ آواره شده‌اند و زیرساختهای شهری آسیب‌های شدیدی را متحمل شده‌اند. بانک جهانی در گزارشی سال ۲۰۱۷ خود اعلام کرد که تا ۲۷ درصد خانه‌ها در مناطق شهری یا ویران شده یا آسیب دیده‌اند. در این گزارش سرمایه مورد نیاز برای بازسازی بین ۲۰۰ تا ۳۵۰ میلیارد دلار تخمین زده شده است.

آن طور که به نظر می‌رسد، فرایند بازسازی کشور نیز تابع منطق جنگ شده است. دولت اسد بازسازی را میان‌بری برای افزایش مشروعیت و تثبیت قدرت خویش تلقی می‌کند. بازسازی فرصتی برای تعییر چشم‌انداز و نقشه شهری در مناطق مهم سوریه، و از این طریق، امکانی برای تثبیت قدرت سیاسی موجود است. علاوه بر بازیگران محلی، قدرت‌های خارجی نیز تلاش می‌کنند از این فرصت برای تحکیم جای پای خود را در آینده سوریه استفاده کند.

بازسازی همچون ابزاری سیاسی برای دولت اسد

مسأله اصلی بازسازی به نحوه اولویت‌بندی شهرها و محله‌ها مربوط می‌شود، به اینکه چگونه و برای چه کسانی ساختمان‌ها و خانه‌ها از نو ساخته می‌شوند؟ فرایند تصمیم‌گیری در مورد این پروژه‌ها‌ چگونه است؟ و این پروژه‌ها به دست چه نیروهایی اجرا خواهد شد؟

ذیل مبحث بازسازی، اینها پرسش‌‌هایی قابل توجه و معنادار در هر کشوری هستند که به تازگی یک جنگی داخلی را از سر گذارنده است؛ اما در مورد سوریه که بازسازی در غیاب یک مصالحه اجتماعی و توافق سیاسی فراگیر شروع شده، مطرح کردن این مسائل ضروت دوچندان پیدا می‌کند.

بازسازی یک کشور بعد از جنگ، به شکلی متعارف شامل اموری مثل احداث ساختمانها و زیرساختها، بهبود اقتصادی، اصلاح ساختار سیاسی و مصالحه اجتماعی است. در سوریه، اما بیم آن وجود دارد که بخش عمده‌ای از فرایند ساخت و ساز قبل از نهایی شدن مذاکرات صلح صورت پذیرد.

در پروژه‌های اصلی‌ای که برای بازسازی مناطق مسکونی دمشق، حمص و حلب در سال گذشته اجرا شده‌اند، می‌توان نشانه‌هایی آشکار حاکی از سیاسی‌شدن این فرایند مشاهده کرد.

از هم اکنون می‌توان دید که چگونه این فرایند، سازوکار موثری را برای حکومت به وجود آورده تا متحدان محلی‌اش را تقویت کند و پاداش دهد.

همکاری برای بازسازی، محدود به شرکای دولت

اهداف سیاسی اسد در دوران بازسازی بدواً به دو روش اصلی تأمین می‌شوند: نخست، با اعطای مستقیم مناقصه‌های بازسازی به مقامات محلی، سازمان‌های غیردولتی تحت حمایت حکومت، پیمانکاران خصوصی و شرکای محلی در بخشهای نیمه خصوصی-نیمه عمومی. اعطا پروژه‌ها تابع منطق تشویق و پاداش‌دهی به وفاداران و متحدان سیاسی است.

دوم، با درخواست از بازیگران بین‌المللی که تنها با شرکای داخلی و محلی مورد تأیید دولت کار کنند. حکومت راه و روش مؤثری برای جلب رضایت سرمایه‌گذاران و شرکای خارجی خواستار "محلی شدن"، در عین حفظ قدرت و کنترل خود، یافته‌ است.

دولت همچنین درصدد بازسازی شهرک‌های غیررسمی است، از جمله در بساتین الرازی، منطقه‌ای در دمشق. در این منطقه، که یک محل اسکان غیررسمی بوده است، پروژه‌ای چندین میلیون دلاری برای سکونت بیش از ۶۰ هزار نفر، در حال اجرا است.

آوارگی و سلب مالکیت دائمی؟

خصلت مدرن پروژه‌هایی مانند پروژه بساتین الرازی — که در برگیرنده ساختمان‌هایی با ارتفاع بلند هستند— مشکلات و مسائلی را به طور بالقوه ایجاد می‌کنند؛ نخست اینکه، اجرای این طرحها به ناگزیر با تخریب و تغییرشکل سیما نقشه و چشم‌انداز شهری فعلی مناطق می‌شود. بازسازی، از این بابت، می‌تواند تأثیر شدیدی بر زندگی ساکنان فعلی/قبلی داشته باشد؛ به خصوص بر روی شمار عمده‌ای از آنان که به علت جنگ آواره شده‌اند.

پاکسازی این مناطق برای توسعه مجدد، این ترس و نگرانی را نزد جمعیت آواره به وجود آورده که آوارگی و سلب مالکیت از آنها دائمی گردد، هم به دلیل تخریب خانه‌هایشان و هم به خاطر از دست دادن حق مالکیت‌شان بر خانه‌ها.

بساتین الرازی صرفاً یکی از دهها مناطق سکونت غیررسمی‌ای است که برای بازسازی و توسعه مد نظر قرار گرفته‌ است؛ این مناطق، واقع در دمشق، حلب و حمص، درعین حال از فقیرنشین‌ترین و جنگ‌زده‌ترین نقاط سوریه‌ هستند.

وانگهی، مناطقی مثل بساتین الرازی در دمشق، جوره الشیاح در حمص و الی آخر، که در مرکز طرح‌ها و پروژه‌های بازسازی قرار دارند، مناطقی هستند که بدواً محل سکونت مخالفان بوده‌اند. ۶. ۳ میلیون آواره داخلی در سوریه از این واهمه دارند که هدف از این بازسازی‌ها چیزی جز کنترل جمعیت و تثبیت قدرت نباشد.

در این گونه موارد، بازسازی بیش از آنکه موجب کاهش میزان کشمکش اجتماعی شود، آن را تشدید خواهد کرد؛ در عین حال، موجب آسیب‌پذیر بیشتر قشری در جامعه می‌شود که پیش از آن نیز زندگی متزلزلی دارند. به عبارت دیگر، سیاست‌های بازسازی اثرات سیاسی انضمامی و ملموسی دارد، و می‌تواند تمهیدی برای حاشیه‌ای ساختن نظامند بخشی از جامعه در سوریه، و حمایت نظامند از بخش دیگری از آن باشد.

گزارش الجزیره در مورد فرایند بازسازی سوریه

راه دیگر دولت برای بهره‌برداری سیاسی از فرایند بازسازی به بازیگران خارجی‌ای مربوط می‌شود که قرار است در سوریه سرمایه‌گذاری کرده یا در فرایند آن شرکت کنند. بازسازی می‌تواند میانجی‌ و وجه‌المصالحه‌ای باشد تا به واسطه آن، بازیگران خارجی آزادی عمل دولت اسد را تضمین و تأیید کنند.

به همین دلیل است که دولت سوریه مکرراً اعلام کرده که از ایفا نقش چین، روسیه، هند و ایران در فرایند بازسازی استقبال می‌کند. این کشورها برخلاف اتحادیه اروپا کمک‌های خود را مشروط به اصلاحات سیاسی در سوریه نکرده‌اند. به لطف کمک این هم‌پیمانان، به خصوص ایران و روسیه، عملی ساختن و پیشبرد برنامه‌های ساخت و ساز دیگر مشروط به اصلاحات و تغییرات بنیادین سیاسی نخواهد بود.

رابطه بین بازساری، حکمرانی و قدرت برای بازیگران خارجی بسیار مهم است. حتی در جریان میان مذاکرات آتش‌بس و صلح نیز قدرت‌های خارجی تلاش می‌کنند از طریق بازسازی، حوزه نفود خود را در سوریه تثبیت کنند.

سرمایه‌گذاری برای نفوذ سیاسی در آینده

به عنوان مثال، ترکیه در حال سرمایه‌گذاری برای بازسازی زیرساختهای ویران شده الباب، در حلب، است، و حتی اعلام کرده که طرح ساخت حومه‌ای تازه را در این منطقه ریخته است. ترکیه امیدوار است افراطی‌های موجود در منطقه را بدین طریق بیرون رانده و پناهجویان مستقر در غازیان تپه را به خانه‌های خود برگرداند؛ این برنامه صرفاً به تثبیت موقعیت کنونی ترکیه در منطقه نمی‌انجامد، بله در عین حال، به نفوذ سیاسی این کشور در آینده سوریه نیز کمک خواهد کرد.

همزمان که بازسازی به پیش می‌رود، مخالفان سابق اسد نیز مانند ایلات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا با یک دوراهی مواجه شده‌اند: یا سرمایه‌گذاری در بازسازی و الغای هرگونه محدودیت و پیش‌شرط در کمک‌رسانی (و در واقع، کمک به تثبیت اسد)، و یا سرباززدن از هرگونه مشارکتی در فرایند بازسازی و درنتیجه پذیرش مخاطره کاهش بیشتر نفوذشان در منطقه.
گروه‌ها و شرکت‌های فعال در توسعه بین‌المللی، برای کار در فضای پیچیده سوریه با مشکلات مشابهی مواجه‌اند. اگرچه ضرورت بازسازی غیرقابل انکار است، اما باتوجه به خشونت جاری و مداوم در منطقه، دولت می‌تواند از بازسازی به عنوان سلاحی برای تحت فشار قرار دادن مخالفان خود و پاداش به هم‌پیمانان خود استفاده کند.

فرایند بازسازی زیرساخت‌های کشور، اگر جدا از مذاکرات سیاسی برای رسیدن به صلح و راهکاری مناسب برای ترمیم تاروپود ازهم دریده جامعه سوریه صورت پذیرد، اثری بسیار منفی‌‌ بر روی بخشهای آسیب‌دیده جامعه سوریه خواهد گذاشت و باعث خواهد شد روند گفتگوهای صلح کند شده و به تأخیر بیفتند.

منبع: قنطره

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • ali

    آقا یا خانم Indexing تحلیلی عالی و منطقی. ممنون از شما

  • محسن مدنى

    دقيقا هدف اين كامنت گزار طرفدارى از اسد جنايتكار است ايران بهر طريق وبهر قيمتى شده ميخواهد كريدور شيعه نشين به مديترانه را ايجاد كند مطمنم در مناطق مورد نظر ايران مسكن مجانى وهمه امكانات را براى شيعيان خواهد ساخت كارى كه در لبنان دارد ميكند . درست علويعا اقليت اند ولى انقدر هستند كه حاشيه كريدور مورد نظر ايران را پر كنند مخصوصا با امتيازاتى كه از ايران خواهند گرفت.

  • قیصر

    جناب Indexing با اینکه خودت را در متن کامنت یک ایرانی معرفی کرده ای اما از دو نشانه واضح و معلوم است که ایرانی نیستی .اول اینکه از نحون نگارش کامنت فوق کاملاً مشخصه که تسلط کافی را مانند یک ایرانی بر زبان فارسی نداری و دوم آنکه در تمام کامنت بسیار طولانی ات مدام درحال زدن سنگ بشار اسد و حکومت سوریه به سینه ات هستی و این نشانه از اولی قاطع تر است چرا که ایرانیان نه تنها برای بازسازی سوریه اهمیتی قائل نیستند و برای آنان دل نمی سوزانند بلکه نسبت به اسد و حامیانش احساس تنفری روزافزون دارند.

  • Indexing

    اما سریعترین راه حل تامین منابع سوریه، همان طور که گفتم وام بلاعوض است. ایران و روسیه و سایر متحدان دولت دمشق فاقد توانایی تامین هستند، تنها کشورهای ثروتمند حاشیه جنوبی خلیج فارس و برخی کشورهای غربی و شرق آسیا مانند کره جنوبی و ژاپن و چین هستند که میتوانند این چند صد میلیارد دلار تامین کنند و باز بنا بر تجربیات گذشته، این کشور معمولا بدون گرفتن امتیاز چنین کاری نمیکنند، از طرفی سرمایه دارن یهودی و اسرائیلیها در اغلب این کشورها نفوذ دارند ، در نتیجه باز هم همان مسئله بیطرفی سوریه پیش میاید. سوریه برگ برنده اش اتفاق در همسایگی اسرائیل است، به شرطی بفهمد با این برگ برنده چگونه بازی کند، وقتی میتواند با این برگ برنده خوب بازی کند که اسرائیلی ها را وارد بازی کند، یعنی بایست رابطه متخصمانه کنار بگذارد و با اسرائیل وارد تعامل شود، اسرائیلیها هم اتفاقا بایست از این تعامل استقبال کنند و در نهایت سودش به همه میرسد حتی به ایران و حزب الله! صلح در خاورمیانه به نفع همه کشورهای منطقه است. حقیقت همین است، منافع بلندمدت کشورهای منطقه، سوریه و ایران و عراق و لبنان و اسرائیل و...، در صلح است.

  • Indexing

    خب باز میتوان حدس زد، یک منبع زودبزده، گردشگری باشد، اما متاسفانه با شرایط سوریه، نمیتوان روی این منبع خوب ولی ناپایدار حساب باز کرد! گردشگری منبع خوب زود ارزآور است و در واقع بار یکشورهای مثل سوریه از مهمترین و بهترین منابع کسب ارز، اما نه برای یک کشور جنگ زده و نابسامان و ناامن! یک منبع مهم دیگر کسب ارز، ترانزیت است، اعم انتقال انرزی از همسایگان و شکورهای منطقه، چه به لحاظ ترانزیت کالا و صدور مجدد کالا. این منبع از دو منبع ذخایر گاز و نفت داخل و گردشگری به نظرم در دسترستر است. چرا میتواند با تامین امنیت عبور وسایل نقلیه زمینی و دریایی و هوایی سوریه، مسیرهای ترانزیت مهمی را برای تامین ارز گشود. با پایان واقعی جنگ و توافق ابرقدرتها و کشورهیا نظیر ایران و ترکیه و همسایگان با دولت سوریه و نیورهای بهر سمی شناخته شده معتدل معارض، میتوان مسیرهای ترانزیت کالا فراهم کرد. به شرطی همه طرفها این حقیقت درک کنندف سوریه کشوری کثیرالقومی است و بدون تامین خواسته های دموکراتیک مردم سوریه نمیتوان صلح برقرار شود. عملا سوریه تجزیه شده و تنها راه بقایش فدرال دموکراسی است. در نهایت دولت دمشق و حامیانش بایست قبول کنند سوریه دیگر مثلا با اسرائیل و ترکیه نمیتواند در تنش باشد، سوریه اگر میخواهد باقی بماند و حیات مردمش به خطر نیفتد بایست سیاست بیطرفی رد منازعات منطقه داشته باشد وگرنه هر آن گسلهای قومی و مذهبی این کشور را طرفین متخاصم چنان فعال میکنند جهنمی باز بدتر روی دهد. سوریه بی طرف در منطقهف راه حل نهایی تامین امنیت و عدم مداخله است. سوریه ای ها بایست حقیقت بپذیرند.

  • Indexing

    اما اینها که دلیل نمیشود امثال من نوعی، در مواجه درد و رنج هم نوعان بی تفاوت باشم. حقیقتا رنج انسانها جنگ زده مایه تاسف است. منتها برای پیشنهاد ایده و راه حل، اول بایست به درستی طرح مسئله و سوال شود. سوال مشخص این است، چگونه میتوان منابع بازپرداخت اصل و سود وام های سرمایه گذاری را تامین کرد بویژه برای بازسازی زیرساختها. خب من با اطلاعات منتشر، میتوانم حدث بزنم، از آن ظرفیت 400 هزار بشکه نفت خام تولید قبل از جنگ، نیمی از بین رفته است، یک چهارم در اختیار معارضان مخالف نظام اسد است و نیمی در اخیتار دولت دمشق. اگر خوشبین باشیم با بازسازی، میتوان تخیمن زد بین 100 تا 200 هزار بشکه نفت نامرغوب در دست دمشق است که کفاف مصرف داخل هم شاید نکند، درنتیجه انتظاری نیست در کوتاه و میان مدت منبع نفت، تامین ارز باشد. گاز هم به همین صورت است. مسئله مهم مناطق ناامن است. این چیزی نیست که م بخواهم گرا بدهم خدایی نکرده! به هیچ وجه، اما - با توجه تجارب اتفاق کشورهای مشابه - تروریستها و معارضان ضد دولتی این روشها را میدانند و آنها به احتمال قریب به یقین اقدام عملیات ایذایی اقتصادی علیه منابع تولید ثروت دولت میکنند، انفجار و انهدام تاسیسات نفتی و گاز از اهداف همیشگی است. تعطیلی و طولانی شدن پروژه های بازسازی و توسعه نفت و گاز، موجب انباشت زیان و هزینه میشود! پس باز سوال است منبع بازپرداخت این مثلا 300 میلیارد دلار وام از کجا؟

  • Indexing

    ایران خود به شدت با کمبود سرمایه برای بهبود وضعیت اقتصاد داخلی اش است و نیازمند جذب سرمایه گذرای خارجی. فقر اکثر مردم، عقب ماندگی و ادامه تحریمها و مشکلات اقتصادی از فساد ورانت خواری های تمام نشدنی و ... قطعا اگر نظام ایران از محل سرمایه های ملت ایران بخواهد مشارکت در بازسازی سوریه و بدون در نظرداشت منطق اقتصاد، فقط ضربات دیگری به اقتصاد بیمار و نحیف ایران خواهد زد. باتلاق سوریه بیشتر وبیشتر ملت ایران در مهلکه خود فرو خواهد برد. چرا که اغلب سرکمیه گذاری های احتمالی، پرریسک است و احتمال اصل و سود منصافنه اش پایین و احتمالا اکثر کسانی بخواهند در این کشور سرمایه گذاری کنند بدون تضمینی پرداخت ورشکست میشوند، قطعا این چند صد میلیارد دلار بایست به صورت وام بلاعوض باشد، و ایران نه در توانش است، و نه حق دارد از جیب ملت نظام حاکم بر ایران مرکتب این خیانت بشود.

  • Indexing

    آنچه از دید یک ایرانی مسئله اقتصادی بازسازی سوریه برایم مهم است، منافع ملی ایرانیان است. سوریه در آستانه بحران جنگ داخلی، در سال 2011 معادل شصت و پنج میلیارد دلار کل تولید ناحالص داخلی بوده است، آن هم برای یک کشور 25 میلیونی! یعنی سرانه 2600 دلار در سال در حالی برای تامین معاش عادی بر اسا س زنده مانی کارگری ایرانیان سرانه بایست12 هزار دلار باشد! متوجه شدید چی میگویم، اساسا دولت کشوری با این درامد سرانه پایین نمیتواند مازاد چندانی جمع کند (مثلا از راه مالیات) که بخواهد بازپرداخت سرمایه گذرای کند آن هم در امور زیربنایی! خب کشوری که قبل از جنگ فقیر بوده، بایست فکر کرد بازگرداندن اصل سرمایه و سود 350 میلیارد دلار سرمایه گذاری را از کجا میخواهد تامین کند؟! گفته شده منابع نفت سوریه اساس جزء نامرغوبترینها است و همان اندک تولید 400 هزار بشکه ای اش هم چنان نامرغوب است که در ساحل با نفت ایران ترکیب میکند تا مشتری خارجی داشته باشد!، تنها منبع مهم دیگر، گاز در شرق رود فرات است که عملا در دست نیورهای کرد-عرب مخالف نظام اسد است و بعید است اسدها و متحدانش بتوانند این منابع به چنگ بیاورند. در هر صورت م داعش و بقیه اسلام گراها مسلح معارض سالها همچنان ناامنی ایجاد خواهند کرد، بر اس تجربیه ای در سایر کشورهای مشابه مانند افغانستان وجود داشته، چندان نبایست روی منابع گاز ی شرق تکیه کند. پس باید پرسید اساسا سوریه از کجا میخواهد مثلا وام های سه الی ده ساله بازپرداخت کند؟ بخش بزرگی از این بودجه صرف بازسازی و نوسازی زیرساختهای عمرانی مانند خانه و راه و خدمات عمومی و امثالهم میشود که تقرییا هیچ سودآوری مستقیم برای سرمایه گذارها ندارد و بایست دولت اسد یا جانشنش اینها از جایی تامین کند. از کجا؟ مسئله این است.

  • Indexing

    در مقاله فوق، چند مبحث خلط شده است. اول اینکه پاک سازی قومی و مسائل حقوق بشری ذکر شده (احتمالا ابراز نگرانی بوده)، که هر چند ممکن است درست باشد ولی نبایست با مسائل اقتصادی قاطی شود به طوری که نشود منطق اقتصاد را درک و توضیح داد. از نظر من اساسا اگر منظور پاکسازی قومی بادش اصولا خاندان اسد که از علویان هستند چندان توانایی تغییر رتکیب جمعیت به نفع علوی ها و یا شیعیان امامیه طرفدار نظام ایران نیستند، دلیل واضحش هم نداشتن جمعیت کافی است. در واقع با جنگ و آوارگی و ورود میلیونی این مردم رنج کشیده جنگ زده به مناطق ساحلی مدیترانه سوریه که بیشتر علوی نشین بوده اند، الان اولویت اول علویان و خاندان اسد، حفط اکثر بافت علویان در منطقه ساحلی است! هر کاری کند رزیم اسد نمیتواند ترکیب جمعیتی مناطق عمده سنی نشین به نفع علوی ها (10%)و شیعیان (2%) تغییر دهد. علوی ها به غیر ساحل سوریه، هیچ جای دیگری را نمیتوانند اکثریت یباند و مثلا بردند جمعیتشان به دمشق یا حلب و مناطق شرقی، اتلاف راهبردی منبع انسانی شان است.