ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

علی اشرف درویشیان، نویسنده مردمان فقیر غرب ایران درگذشت

شاخص کار این نویسنده عدالت‌خواه همدردی با مردم محروم و حساسیت به عدالت اجتماعی بود. درویشیان با گزارش‌هایی از روستا نویسندگی را در کرمانشاه آغاز کرد.

علی اشرف درویشیان، نویسنده عدالت‌خواه، پژوهشگر ادبیات کودکان و یکی از اعضای دیرین کانون نویسندگان ایران پنجشنبه ۴ آبان، بعد از یک دوره طولانی بیماری در ۷۶ سالگی چشم بر جهان فروبست. شهناز دارابیان، خبر درگذشت همسرش را تأیید کرده است.

علی اشرف درویشیان، نویسنده مردمان فقیر غرب ایران

علی اشرف درویشیان در سال ۱۳۲۰ متولد شد. نام او و منصور یاقوتی به عنوان نویسندگانی که تحت تأثیر صمد بهرنگی دست به قلم بردند و آثاری پدید آوردند در تاریخ ادبیات معاصر ایران در سال‌های قبل از انقلاب ثبت شده است. شاخص کار درویشیان همدردی نسبت به مردم بی‌چیز و حساسیت به عدالت اجتماعی بود.

علی اشرف درویشیان نیز مانند منصور یاقوتی از خانواده‌ای تنگدست در کرمانشاه برخاست و به نویسندگی روی آورد. او در نوجوانی برای گذران زندگی دست به کارهای گوناگون زد و به قول گورکی، «دانشگاه اجتماع» را گذراند و سرانجام معلم روستا و نویسنده شد.

حسین میرکاظمی، منصور یاقوتی، محمد عزیزی، صادق همایونی، منوجهر شفیانی، بهرام حیدری، علی محمد افغانی، محمد محمد علی، هوشنگ گلشیری، امین فقیری، ایرج مهدویان همگی از نویسندگانی بودند که با تکیه بر تجربه آموزگاری در روستا داستان‌هایی درباره بی‌عدالتی اجتماعی، زنان بی‌حقوق روستایی، طردشدگی روستائیان، نابودی سنت‌ها در هجوم تکنولوژی و فقر  نوشتند. علی اشرف درویشیان هم در زمرمه نویسندگانی‌ست که با «گزارش‌هایی از روستا» نویسندگی را آغاز کرد.

این نویسندگان همه تحت تأثیر جلال آل‌احمد بودند. علی اشرف درویشیان در گفت‌وگویی به این موضوع اشاره می‌کند:

«تصادفاً، در سال سوم دبیرستان انشایی نوشتم و سخت مورد تشویق قرار گرفتم. این زمینه‌ای شد که به توان خودم در نوشتن پی ببرم. اما تا سی سالگی چیزی برای چاپ ندادم. در دانشگاه و دانشسرایعالی در اثر آشنایی با جلال آل احمد، امیر حسین آریان‌پور و بعدها با باقر مومنی، به آذین و... نوشتن برایم امری جدی شد. مخصوصاً جلال آل احمد و سیمین دانشور مرا به نوشتن تشویق کردند. و البته این‌ها همه را تصادف می‌دانم.»

نویسنده‌ای از مکتب گورکی

نخستین اثر علی اشرف درویشیان، «از این ولایت» ۱۳۵۳ تولد نویسنده‌ای تازه از مکتب گورکی را بشارت داد: مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه درباره زندگی مردمان غرب ایران با نثری روان و به شکلی صریح. او در این اثر بیکاری و نداری مردان و صبوری زنان را آشکار می‌کند و تأثیر فقر و جهل بر زندگی و رشد کودکان را نشان می‌دهد. برای مثال در داستان «هتاو» از این مجموعه دختربچه‌ای به ازای بدهی پدر به خانه شوهر می‌رود و در شب عروسی‌اش در اثر خونریزی و نبود پزشک می‌میرد. در «قبر گبری» با زندگی یک مرد روستایی آشنا می‌شویم که از زمین و گاو دور مانده و از ناچاری به قبرکنی روی آورده است. او که دیگر در پی «باور کردن زمین نیست» مرده‌خواری می‌کند.

علی اشرف درویشیان درباره تأثیر زندگی روستائیان در شکل‌گیری این آثار گفته است:

« برای آموزگاری به گیلانغرب، یکی از بخش‌های شاه‌آباد غرب (اکنون اسلام‌آباد) رفتم.  گیلانغرب قصبه‌ای بود و مردم آنجا فقیر بودند، ندار بودند و خان‌های قلدر و پولدار بر آنها مسلط بودند. داستان‌های کوتاه "از این ولایت" اغلب مربوط به حال و هوای گیلانغرب است. مردم مهربان و خوب در آنجا زندگی می‌کردند. بچه‌های پا برهنه و بی‌چیز به کلاس می‌آمدند و خیلی‌ها هم نمی‌توانستند به مدرسه بیایند. کار می‌کردند.»

«آبشوران» ۱۳۵۴، «فصل نان» ۱۳۵۷ و «همراه آهنگ‌های بابام» ۱۳۵۸ از دیگر آثار علی اشرف درویشیان در این حال و هواهاست: شرح احوال مردمانی که دوران کودکی سخت و دلخراشی را از سر گذرانده‌اند و زندگی مصیبت‌باری را در پیش گرفته‌اند بی‌هیچ چشم‌اندازی از گشایش.

در «آبشوران» با زندگی مردم حاشیه گنداب آبشوران آشنا می‌شویم که در سال‌های پیش از انقلاب از میان کرمانشاه می‌گذشت. دنیای این مردم آکنده از جهل و تیره‌روزی‌ست. در معرض انواع بلاها قرار دارند، اما به علت بدبختی‌هایشان پی نمی‌برند، پس به خرافه‌پرستی پناه می‌برند.

علی اشرف درویشیان درباره تأثیر تجربه شخصی در داستان‌‌هایش گفته است:

«در خیلی از داستان‌هایم حضور دارم. در " آبشوران"، " از این ولایت" در "هتاو" و بسیاری داستان‌های دیگر. شریف در " سال های ابری" خودم هستم.»

«گل طلا و کلاش قرمز»، «ابر سیاه هزارچشم»، «روزنامه دیواری مدرسه ما»، «رنگینه»، «کی برمی‌گردی داداش جان»، «آتش در کتابخانه بچه‌ها»، «چون و چرا»، «داستان‌های محبوب من» (با همکاری رضا خندان مهابادی)، «سلول ۱۸»، «سی ‌و دو سال مقاومت در زندان‌های شاه» و «افسانه‌ها و متل‌های کردی»، «سال‌های ابری» (۲ جلد)، «درشتی»، مجموعه ۲۰ جلدی «فرهنگ افسانه‌های مردم ایران» (با همکاری رضا خندان مهابادی)، «واژه‌نامه گویش کرمانشاهی»، «یادمان صمد» (صمد بهرنگی)، «شب آبستن»، «از این ولایت»، «قصه‌های آن سال‌ها»، «هفت مرد، هفت داستان»، «خاطرات صفر خان» (صفر قهرمانیان) و «دانه و پیمانه» (با همکاری رضا خندان مهابادی) از دیگر آثار این نویسنده و پژوهشگر است.

برخی از آثار علی اشرف درویشیان به زبان‌های انگليسی، آلمانی، فرانسوی، ترکی، عربی، کردی، ارمنی، نروژی و فنلاندی ترجمه شده است.

او يکی از قديمی‌ترين اعضای کانون نويسندگان ايران بود.

درویشیان درباره تأثیر سانسور در آثار ادبی در سال‌های بعد از انقلاب در ایران گفته است:

«هنر باید بر حسب میزان سودمندی آن مورد نقد و بررسی قرار بگیرد و نه با معیارهای زیبایی‌شناسی صِرف. آن زیبایی که در واقعیت هست، فراتر از زیبایی هنری است.  سانسور عاملی بازدارنده در خلاقیت هنری است و تا زمانی که سانسور باشد نویسنده و هنرمند نمی‌تواند زندگی را همه‌جانبه و با همه ابعادش تصور کند. ادبیات امروز ما جهانی نخواهد شد مگر آنکه نویسنده بتواند آزادانه افکار و نظریاتش را بیان کند. اندیشه و قلم باید آزاد باشد. این یکی از اساسی‌ترین بندهای منشور کانون نویسندگان ایران است. تا زمانی که نویسندگان به دادگاه‌ها احضار می‌شوند، امید به پیشرفت نیست و نویسنده همچنان بیهوده به دور خود می‌چرخد و دستش به جایی نمی‌رسد.»

درویشیان در سال ۲۰۰۶ جايزه «هلمن همت» سازمان ديده بان حقوق بشر را دریافت کرد. اين جايزه به نويسندگانی تعلق می‌گيرد که آثارشان سانسور شده و با انواع محدودیت‌ها مواجه بوده‌اند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • بهمن

    سانسور فقط شامل مثله کردن اثر نمی شود. این تنها نوک نیز چاقو است، پس از آن می رسیم به اعمال نظرهای حکومتی، اینکه کدام اثر در راس قرار بگیرد، مطرح بشود و از کدام فقط عنوان و تاریخ انتشار را مخاطب باید بداند بعد از آن چگونه اثری به صورت همه جانبه ،تبلیغ به تولید بشود. کجا ناشر حتی به خاطر چاپ کتابی که تایید شده مورد بی مهری قرار بگیرد و بالعکس..کافیست نگاهی به خلاصه پرفروش های تولید داخل بیاندازید. روشن است که همه چیز مهندسی شده است و این تنها گوشه ای از پدیده سانسور در ایران است. دستگاه عریض و طویلی که به عمره و آکره اش حقوق های رسمی و غیر رسمی می دهد تا با خیال راحت به کار تخریب فرهنگی بپردازند و گستردگی آن تا به حدی است که در مغز و روان نویسنده نفوذ می کند. علی اشرف درویشیان فقط یک نویسنده ادبیات داستانی نبود ،او پادزهر این سم مهلک را با خود داشت . علی اشرف درویشیان، قبل و بعد ندارد . جاری است و ادامه دارد.

  • reza

    مانا یاد علی اشرف درویشیان: کاغذازنازکی پاره میشه ظلم ازکلفتی... روحش شاد

  • باقر بهرامی

    روحت شاد که همیشه در قلب ما جاداری وهیچوقت از یادها نخواهی رفت ای یادگار صمد ای یادگار انسانهای پاک ای چریک با قلم ،قلمت همیشه قلب ظالمین را هدف میگرفت مگر میشود مرگت را باور کنم من از نوشته هایت آمو ختم انسانیت را .

  • اقلیت

    «هنر باید بر حسب میزان سودمندی آن مورد نقد و بررسی قرار بگیرد و نه با معیارهای زیبایی‌شناسی صِرف. آن زیبایی که در واقعیت هست، فراتر از زیبایی هنری است. سانسور عاملی بازدارنده در خلاقیت هنری است و تا زمانی که سانسور باشد نویسنده و هنرمند نمی‌تواند زندگی را همه‌جانبه و با همه ابعادش تصور کند. ادبیات امروز ما جهانی نخواهد شد مگر آنکه نویسنده بتواند آزادانه افکار و نظریاتش را بیان کند. اندیشه و قلم باید آزاد باشد. این یکی از اساسی‌ترین بندهای منشور کانون نویسندگان ایران است. تا زمانی که نویسندگان به دادگاه‌ها احضار می‌شوند، امید به پیشرفت نیست و نویسنده همچنان بیهوده به دور خود می‌چرخد و دستش به جایی نمی‌رسد.» تمام این پاراگراف بجز یک مورد درست بود، اگر کلمه "فقط" را بعد از کلمه "نه" میاورد: هنر باید بر حسب میزان سودمندی آن مورد نقد و بررسی قرار بگیرد و نه "فقط" با معیارهای زیبایی‌شناسی صِرف. هرچند کلمه صرف، تا حدودی از مطلق گرایی پاراگراف را دور میکند ولی هنوز مورد ابهام است! فقط، ابهام به طور کامل از بین میبرد. احسسا لذت از زیبایی ، فرق کار هنری با کار سودمند غیر هنری است. اغلب کارهای انسانی برای سود شخصی و یا تومان با سودشخصی یا عمومی است، ولی وقتی هنرمندی است که احساس لذت از حس زیباشناختی بدست بدهد. فرق هنر با کارهای سودمند دیگر در همین است به نظرم. مطلق گرایی از آفت شبه ایدئولوژیک است و امثال دعش و جاعش از دلایل ضد انسانی بودنش همین مطلق گرایی است و تقدس است. فرقی نمیکند سود یا زیبایی، وقتی مققدس و مطلق گرا شوند به ظلم و مفسده کشیده میشوند! این نسبی گرایی است که انسان را از افتادن در باتلاق ایدئولوژی نجات میدهد. چیزها تا وقتی محترما هستند تا وقتی در محدود عقل و اخلاق عقلانی باشند. عقل و اخلاق اموری نسبی هستند و نه مطلق.

  • اقلیت

    نوشتارروانش شاد، تسلیت به خانواده و دوستانش. متاسفانه شخصا کتابها و نوشتار مرحوم نخواندم و نمتوانم قضاوتی کنم و الانم وقتش نیست. منتها بخاطر تیتر و محتوا، یاداشتهایی از روستا، مرا یاد نویسنده ترکیه ای انداخت (محمود ماکال)، اما من توقع دارم، در حین گزارشهای متسند و داستانی از فقر و محرومیت، نظری هم بر سایر مناطق ایران به اندازند، همان زمانی که نویسنده گرامی از ظلم خانخانی در غرب حوالی کرمانشاه مینوشت، در خراسان، شمال، جنوب و مرکز ایران همین ظلم خانخانی و اراباب و رعیتی بود. مدرنیته ناقض پهلویها تاحدودی این خانخانی درهم شکست که اتفاقا اصلاحات ارضی با مخالفت اخوندها روبرو شد! یکی آسیبهای نویسندگان معترض و رونشفکر، خطر در افتادن به محلی گرایی و قوم گرایی است، یعنی ناخواسته اسیر آفت اندیشه یعنی ایدئولوژی اعم قومی یا مذهبی بشوند. دقت کنید ظالمان دیکتاتوری از قومیت یا مذهب سوءاستفاده میکنند و در عامل تبلیغ بر ضد همان قومیت یا مذهب میشوند! مثلا سپنتانیکنام، یک مورد مهم است، کسی از فارسی زبان یزد و از دین کهن ایرانیان زرتشتی است، اما مورد ظلام و تبعیض مذهبی قرار میگرد! مورد سپنتا ، ماهیت واقعی جاعش/داعش شیعه ولایی را به نمایش گذاشت، هزاران ساعت برنامه افشاگری علیه جاعش نمیتوانست به اندازه متاجرای سپنتا ماهیت ضدحقوق بشری نظام ولایی را رسوا کند. روشنفکران بایست وسعت نظر و همه جانبه نگر در مواجه پددیه استبداد باشند.

  • کرماشانی

    روحش شاد و یادش جاودان. درویشیان معلم همۀ ماست.