ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نخستین مجله ادبی اروتیک به زبان عربی

<p>وحید ولی&zwnj;زاده- &quot;مردم به من می&zwnj;گویند این همه مشکلات در جهان عرب وجود دارد. تو چرا فقط از سکس صحبت می&zwnj;کنی؟ و من می&zwnj;گویم حلقه اصلی همین جاست. چه کسی تصمیم می&zwnj;گیرد که چه چیز حرام است؟ چه چیزی مجاز است و چه چیزی غیر مجاز؟ شخصیت&zwnj;های مذهبی.</p> <!--break--> <p>آن&zwnj;ها با قدرت سیاسی در ارتباطند و همراه با آن&zwnj;ها جامعه را به واسطه&zwnj; این میانجی، یعنی با سائقه&zwnj; جنسی کنترل می&zwnj;کنند. اگر شما قدرت مسلط بر سکس را بشکنید، قدرت&zwnj;های مذهبی و سیاسی را تضعیف کرده&zwnj;اید. راه دیگری برای این&zwnj;کار وجود ندارد&quot; <br /> &nbsp;</p> <p>جمانه حداد که در بحبوحه&zwnj; انقلاب&zwnj;های عربی این چنین از فعالیت&zwnj;های ادبی خود دفاع می&zwnj;کند، از جنجالی&zwnj;ترین و بحث&zwnj;برانگیز&zwnj;ترین زنان نویسنده در تاریخ ادبیات معاصر عربی است. او که شاعر، نویسنده و دبیر صفحه&zwnj; فرهنگ روزنامه&zwnj; &quot;النهار&quot; است، از سال ۲۰۰۸ انتشار نخستین نشریه&zwnj; اروتیک ادبی به زبان عربی را در بیروت آغاز کرده است. مجله&zwnj;ای که جسد (تن) نام دارد و در آن مقالات متنوعی منتشر می&zwnj;شود؛ از استمناء، همجنسگرایی، فتیشیسم و چندرابطه&zwnj;ای گرفته تا عکس&zwnj;هایی تاریخی از پسرهای برهنه&zwnj; زیبای عرب در عصر عثمانی و یا تصاویر درشت&zwnj;نمایی از واژن زنان. <br /> &nbsp;</p> <blockquote> <p><img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/jamhadjavv03.jpg" />وحید ولی&zwnj;زاده: جمانه حداد و مجله&zwnj; او از صداهای تازه&zwnj;ای در فرهنگ کشورهای عرب&zwnj;زبان خبر می&zwnj;دهند که پا به پای صدای مردمی &quot;الشعب یرید اسقاط النظام&quot; حرکت می&zwnj;کنند. این در حالی است که جامعه&zwnj; ما هنوز در گفتمان اصلاح&zwnj;طلبی محصور مانده...</p> </blockquote> <p>جمانه که از کودکی شیفته کتاب بود و در دوازده&zwnj;سالگی پس از آشنایی با آثار داستایفسکی و بالزاک و سالینجر، در کتابخانه&zwnj; پدرش کتابی از مارکی دوساد را یافت که برای همیشه او را متأثر کرد، اکنون به هفت زبان آشناست و در حال گذراندن دوره دکترای خود در دانشگاه سوربن پاریس است و در حال حاضر آثار مارکی دو ساد را به عربی ترجمه می&zwnj;کند. بسیاری از کتاب&zwnj;های او به زبان&zwnj;های مختلف ترجمه شده&zwnj;اند، اما این مجله&zwnj; &quot;جسد&quot; است که او را به چهره&zwnj;ای جنجالی و مشهور در عرصه&zwnj; فرهنگی در دنیای عرب تبدیل کرده است. <br /> &nbsp;</p> <p>راه&zwnj;اندازی مجله جسد برای جمانه حداد از دو انگیزه ناشی می&zwnj;شد. او خود می&zwnj;گوید: &quot;من شیفته&zwnj; بدن و اروتیسم هستم و این مضامین همیشه در نوشته&zwnj;های من و حتی شعرهایم حضور داشتند. وقتی می&zwnj;خواستم مجله را راه بیندازم در جست&zwnj;وجوی چیزی جدید و ضروری بودم. فکر می&zwnj;کردم مجله باید اینگونه باشد چرا که ضروری است درباره&zwnj; این مضامین صحبت کنیم.&quot;</p> <p><br /> دومین انگیزه&zwnj; او اما بیشتر رنگ سیاسی داشت. می&zwnj;گوید: &quot;من و بسیاری دیگر از نویسندگان شبیه من خشمگین بودیم چرا که تمام این تابو&zwnj;ها و محدودیت&zwnj;ها در دوره&zwnj;ای نسبتاً متأخر بر زبان عربی تحمیل شده است. من می&zwnj;خواستم فضایی آزاد برای نویسندگان، هنرمندان و نظریه&zwnj;پردازان خلق کنم تا بتوانند خود را آزادانه بیان کنند.&quot;</p> <p>&nbsp;</p> <blockquote> <p><img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/jamhadjavv02.jpg" />جمانه حداد، روزنامه&zwnj;نگار: می&zwnj;خواستم فضایی آزاد برای نویسندگان، هنرمندان و نظریه&zwnj;پردازان خلق کنم تا بتوانند خود را آزادانه بیان کنند.</p> </blockquote> <p>مجله &quot;جسد&quot;&zwnj; اگرچه با استقبال شگفتی روبرو شد، اما در&zwnj;&zwnj; همان اولین هفته&zwnj;های انتشار نخستین شماره&zwnj; آن تهدید به مرگ، اسید پاشی و تجاوز را نیز به همراه داشته است. بیروت اگر پاریس خاورمیانه لقب دارد، این لقب را نه به دلیل حضور حزب&zwnj;الله، بمب&zwnj;های اسرائیل، یا قتل&zwnj;های سیاسی مرموز، بلکه شاید به خاطر نویسندگان و شاعران جسوری چون جمانه کسب کرده است. اگر چه سردبیری که نخستین بار جمانه را در روزنامه النهار به کار گرفت، و نیز یکی از همکاران او، در دو بمب&zwnj;گذاری جداگانه در سال ۲۰۰۵ کشته شدند، اما جمانه حداد هراسی از بیان دیدگاه&zwnj;های خود ندارد. <br /> &nbsp;</p> <p>او از قانون منع پوشیدن برقع در فرانسه دفاع می&zwnj;کند و می&zwnj;گوید: &quot;اینکه می&zwnj;گویند برقع یک نمایش و بیان سیاسی&zwnj;ست، حرف مسخره&zwnj;ای است. اگر مردان نیز برقع بر سر کنند من می&zwnj;پذیرم که برقع یک انتخاب است. اما چرا زنان باید این پوشش سنتی را بر تن کنند؟ چرا؟ برای اینکه زن ابژه&zwnj; وسوسه است و باید پوشیده باشد تا مردان دچار وسوسه نشوند؟ زن برای آنچه هست باید جواب بدهد. هویت زن مورد بازخواست است. من وقتی به کشورهای عربی می&zwnj;روم گرسنگی را در چشمان مردان می&zwnj;بینم.&quot; <br /> &nbsp;</p> <p>جمانه در تمام زندگی خود هیچگاه حجاب و یا روسری بر سر نگذاشته است و حتی وقتی چندی پیش یک هنرمند عکاس ایتالیایی از او خواست تا برای یک عکس حجاب بر سر کند پیشنهاد او را نپذیرفت و در عوض شانه&zwnj; برهنه&zwnj;&zwnj;اش را که حرف &quot;ج&quot; بر آن تاتو شده است، به نمایش گذاشت. <br /> &nbsp;</p> <p>انقلاب&zwnj;های عربی بسیار دیرهنگام ما را متوجه سرزمین&zwnj;های عرب زبان کرده است. آنچه در نگاه نخست به چشم می&zwnj;آید، جوانان و مردمی عاصی است که علیه دیکتاتورهای حاکم بر این کشور&zwnj;ها به خیابان آمده و آن&zwnj;ها را از اریکه&zwnj;های قدرت به زیر می&zwnj;کشند. مشاهده&zwnj; آنچه در خیابان&zwnj;های عربی می&zwnj;گذرد برای بسیاری شورانگیز و شگفتی&zwnj;آور است. اما تلاطمات و تحولات جهان عرب زبان را نمی&zwnj;توان و نمی&zwnj;بایست به تحولات سیاسی محدود دانست. انقلاب&zwnj;ها در کلیت جامعه رخ می&zwnj;دهند و ادبیات و هنر و اندیشه نیز به اندازه&zwnj; خیابان&zwnj;های عربی پرتلاطم است. جمانه حداد و مجله&zwnj; او از صداهای تازه&zwnj;ای در فرهنگ کشورهای عرب&zwnj;زبان خبر می&zwnj;دهند که پا به پای صدای مردمی &quot;الشعب یرید اسقاط النظام&quot; حرکت می&zwnj;کنند. این در حالی است که جامعه&zwnj; ما همچنان در گفتمان &laquo;اصلاح طلبی&raquo;محصور مانده، و فعالین جنبش زنان ما در دفاع از &laquo;فمینیسم اسلامی&raquo; قلم فرسایی می کنند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>منابع</strong></p> <p><a href="http://www.nytimes.com/pages/t-magazine/index.html">نیویورک تایمز</a></p> <p><a href="http://www.guardian.co.uk/theguardian/2010/aug/21/joumana-haddad-interview">گاردین</a><br /> &nbsp;</p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/3203">::مقالات وحید ولی زاده در رادیو زمانه::</a></p>

وحید ولی‌زاده- "مردم به من می‌گویند این همه مشکلات در جهان عرب وجود دارد. تو چرا فقط از سکس صحبت می‌کنی؟ و من می‌گویم حلقه اصلی همین جاست. چه کسی تصمیم می‌گیرد که چه چیز حرام است؟ چه چیزی مجاز است و چه چیزی غیر مجاز؟ شخصیت‌های مذهبی.

آن‌ها با قدرت سیاسی در ارتباطند و همراه با آن‌ها جامعه را به واسطه‌ این میانجی، یعنی با سائقه‌ جنسی کنترل می‌کنند. اگر شما قدرت مسلط بر سکس را بشکنید، قدرت‌های مذهبی و سیاسی را تضعیف کرده‌اید. راه دیگری برای این‌کار وجود ندارد"
 

جمانه حداد که در بحبوحه‌ انقلاب‌های عربی این چنین از فعالیت‌های ادبی خود دفاع می‌کند، از جنجالی‌ترین و بحث‌برانگیز‌ترین زنان نویسنده در تاریخ ادبیات معاصر عربی است. او که شاعر، نویسنده و دبیر صفحه‌ فرهنگ روزنامه‌ "النهار" است، از سال ۲۰۰۸ انتشار نخستین نشریه‌ اروتیک ادبی به زبان عربی را در بیروت آغاز کرده است. مجله‌ای که جسد (تن) نام دارد و در آن مقالات متنوعی منتشر می‌شود؛ از استمناء، همجنسگرایی، فتیشیسم و چندرابطه‌ای گرفته تا عکس‌هایی تاریخی از پسرهای برهنه‌ زیبای عرب در عصر عثمانی و یا تصاویر درشت‌نمایی از واژن زنان.
 

وحید ولی‌زاده: جمانه حداد و مجله‌ او از صداهای تازه‌ای در فرهنگ کشورهای عرب‌زبان خبر می‌دهند که پا به پای صدای مردمی "الشعب یرید اسقاط النظام" حرکت می‌کنند. این در حالی است که جامعه‌ ما هنوز در گفتمان اصلاح‌طلبی محصور مانده...

جمانه که از کودکی شیفته کتاب بود و در دوازده‌سالگی پس از آشنایی با آثار داستایفسکی و بالزاک و سالینجر، در کتابخانه‌ پدرش کتابی از مارکی دوساد را یافت که برای همیشه او را متأثر کرد، اکنون به هفت زبان آشناست و در حال گذراندن دوره دکترای خود در دانشگاه سوربن پاریس است و در حال حاضر آثار مارکی دو ساد را به عربی ترجمه می‌کند. بسیاری از کتاب‌های او به زبان‌های مختلف ترجمه شده‌اند، اما این مجله‌ "جسد" است که او را به چهره‌ای جنجالی و مشهور در عرصه‌ فرهنگی در دنیای عرب تبدیل کرده است.
 

راه‌اندازی مجله جسد برای جمانه حداد از دو انگیزه ناشی می‌شد. او خود می‌گوید: "من شیفته‌ بدن و اروتیسم هستم و این مضامین همیشه در نوشته‌های من و حتی شعرهایم حضور داشتند. وقتی می‌خواستم مجله را راه بیندازم در جست‌وجوی چیزی جدید و ضروری بودم. فکر می‌کردم مجله باید اینگونه باشد چرا که ضروری است درباره‌ این مضامین صحبت کنیم."

دومین انگیزه‌ او اما بیشتر رنگ سیاسی داشت. می‌گوید: "من و بسیاری دیگر از نویسندگان شبیه من خشمگین بودیم چرا که تمام این تابو‌ها و محدودیت‌ها در دوره‌ای نسبتاً متأخر بر زبان عربی تحمیل شده است. من می‌خواستم فضایی آزاد برای نویسندگان، هنرمندان و نظریه‌پردازان خلق کنم تا بتوانند خود را آزادانه بیان کنند."

جمانه حداد، روزنامه‌نگار: می‌خواستم فضایی آزاد برای نویسندگان، هنرمندان و نظریه‌پردازان خلق کنم تا بتوانند خود را آزادانه بیان کنند.

مجله "جسد"‌ اگرچه با استقبال شگفتی روبرو شد، اما در‌‌ همان اولین هفته‌های انتشار نخستین شماره‌ آن تهدید به مرگ، اسید پاشی و تجاوز را نیز به همراه داشته است. بیروت اگر پاریس خاورمیانه لقب دارد، این لقب را نه به دلیل حضور حزب‌الله، بمب‌های اسرائیل، یا قتل‌های سیاسی مرموز، بلکه شاید به خاطر نویسندگان و شاعران جسوری چون جمانه کسب کرده است. اگر چه سردبیری که نخستین بار جمانه را در روزنامه النهار به کار گرفت، و نیز یکی از همکاران او، در دو بمب‌گذاری جداگانه در سال ۲۰۰۵ کشته شدند، اما جمانه حداد هراسی از بیان دیدگاه‌های خود ندارد.
 

او از قانون منع پوشیدن برقع در فرانسه دفاع می‌کند و می‌گوید: "اینکه می‌گویند برقع یک نمایش و بیان سیاسی‌ست، حرف مسخره‌ای است. اگر مردان نیز برقع بر سر کنند من می‌پذیرم که برقع یک انتخاب است. اما چرا زنان باید این پوشش سنتی را بر تن کنند؟ چرا؟ برای اینکه زن ابژه‌ وسوسه است و باید پوشیده باشد تا مردان دچار وسوسه نشوند؟ زن برای آنچه هست باید جواب بدهد. هویت زن مورد بازخواست است. من وقتی به کشورهای عربی می‌روم گرسنگی را در چشمان مردان می‌بینم."
 

جمانه در تمام زندگی خود هیچگاه حجاب و یا روسری بر سر نگذاشته است و حتی وقتی چندی پیش یک هنرمند عکاس ایتالیایی از او خواست تا برای یک عکس حجاب بر سر کند پیشنهاد او را نپذیرفت و در عوض شانه‌ برهنه‌‌اش را که حرف "ج" بر آن تاتو شده است، به نمایش گذاشت.
 

انقلاب‌های عربی بسیار دیرهنگام ما را متوجه سرزمین‌های عرب زبان کرده است. آنچه در نگاه نخست به چشم می‌آید، جوانان و مردمی عاصی است که علیه دیکتاتورهای حاکم بر این کشور‌ها به خیابان آمده و آن‌ها را از اریکه‌های قدرت به زیر می‌کشند. مشاهده‌ آنچه در خیابان‌های عربی می‌گذرد برای بسیاری شورانگیز و شگفتی‌آور است. اما تلاطمات و تحولات جهان عرب زبان را نمی‌توان و نمی‌بایست به تحولات سیاسی محدود دانست. انقلاب‌ها در کلیت جامعه رخ می‌دهند و ادبیات و هنر و اندیشه نیز به اندازه‌ خیابان‌های عربی پرتلاطم است. جمانه حداد و مجله‌ او از صداهای تازه‌ای در فرهنگ کشورهای عرب‌زبان خبر می‌دهند که پا به پای صدای مردمی "الشعب یرید اسقاط النظام" حرکت می‌کنند. این در حالی است که جامعه‌ ما همچنان در گفتمان «اصلاح طلبی»محصور مانده، و فعالین جنبش زنان ما در دفاع از «فمینیسم اسلامی» قلم فرسایی می کنند.

منابع

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • بهاره

    ما فقط در اصلاح طلبی و فمنیسم اسلامی گیر نکردیم. اینها را بیشتر بازی می کنیم. ستایش ستودنی ها چرا که نه! نمونه اش این مجله و این نوشته که البته سخت تر از «جسد» دیده می شود: http://www.poetrypub.info/هرمافرودیت/

  • تابان

    از عنوان این مطلب مشخص بود که چه مزخرفی را در بر دارد اگر به آزادی عقاید پایبندی هستید چرا کامنت های من را که می گویم سایت زمانه به پاتوق لاابالی گران جنسی تبدیل شده نمایش نمی دهید! همین شماها هستید که جلوی شکوفایی اندیشه را گرفته اید! به جز قسمت اندیشه زمانه ما بقی قسمت های آن حاوی مطالبی است که ناجوانمردانه به دنبال مخاطب می گردد...

  • باکرگی ممنوع

    در نوع خود بی مانند است. دنیای امروز دنیای تحولات سریع و ازادی خواهی است. با سپاس از این نوشتار بسیار جالب و خواندنی. فیسبوک ما: http://www.facebook.com/pages/%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9/212105782171891

  • علی حسین قاضی زاده

    چه نتیجه گیری سخیفی. از چاپ یک نشریه اروتیک به بد بودن گفتمان اصلاح طلبی رسیدن، ما را به یاد ضرب المثل معروفی می اندازد که از شقیقه سخن می گوید

  • کاربر مهمان

    عنوان باکرگی ممنوع بسیار دگم تر از مقدس بودن باکرگی است،باکره بودن یا نبودن یک انتخاب آزادانه است

  • کیانا

    اگر این دوستانی که رگ غیرتشان ورقلمبیده مقداری تاریخ میخواندند دیگر اینجارا به پاتوق لابالی گری جنسی تشبیه نمیکردند چراکه رنسانس در اروپا هم زمانی اتفاق افتاد که هنرمندان با شمشیر دولبه سکس به جنگ کلیسا رفتند . ما ایرانیها راه درازی داریم تا بفهمیم که چگونه با قدرت مذهب به جنگ برخیزیم . ذهنهایمان هنوز مانند صندوقچه خاک گرفته توی پستوهاست.

  • کاربر مهمان

    بسیار عالی. لذت بردم