ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اورشلیم متعلق به چه کسی است؟

اورشلیم، پایتخت ابدی مردم یهود؟ شاید، این اما داستان بیت‌المقدس نیست. شهری با دو نام، با دو مردم و بیشتر، سرزمینی که در طول تاریخ قلمرو همه و هیچکس بوده است. صاحب تاریخی این سرزمین مقدس کیست؟

اورشلیم، پایتخت ابدی مردم یهود؟ شاید، این اما داستان بیت‌المقدس نیست. شهری با دو نام، با دو مردم و بیشتر، سرزمینی که در طول تاریخ قلمرو همه و هیچکس بوده است.


بنا بر اسطوره‌های کهن یهودی، خداوند از این نقطه آفرینش جهان را آغاز کرد و از خاک همین جا گل نخستین آدم را گرفت. در همین شهر بود که نخستین انسان‌ها از فرمان خدا سرپیچی کردند. ابراهیم فرزندش را در همین شهر به سوی قربانگاه برد، و همینجا شاه سلیمان معبد را بنا نهاد.
در طول تاریخ، این شهر دو بار ویران شده است، یک بار به دست بابلی‌ها و بار دیگر به دست رومی‌ها؛ و البته هر بار بر ویرانه‌های خویش دوباره قد علم کرده است. آیا مقرر است شهری که خاستگاه "بشریت" بوده است، پایان آن نیز باشد؟

نام‌ها و مردم‌ها، دین‌ها و دولت‌ها

شکی نیست که حل مسأله اورشلیم/بیت‌المقدس مشکلات بسیاری را نه فقط در خاورمیانه که در سطح جهانی حل خواهد کرد. اما راه ‌حل چیست؟ یک یا دو؟ یا شاید حتی چند؟

اورشلیم/بیت‌المقدس کلید حل "راه‌ حل دوکشوری" است. با انتقال پایتخت اسرائیل به این شهر دیگر افقی برای چنین پروژه‌ سیاسی‌ای نمی‌توان متصور بود. مسیر راه‌ حل یک کشوری نیز از چهارراه شعله‌ور کردن آتش "خشم" فلسطینی‌ها نمی‌گذرد.
یک یا دو؟ اگر در این وضعیت اضطراری، فرصت برای تخیل بود، راه حل "چند" هم می‌توانست باشد: ایلیا، اورشلیم، سالیم، مریا، یبوس، قدس، بلاط، بیت‌المقدس... شهری با هزار نام آیا نباید جایی برای هزار مردم، و به عبارتی جایی برای همه دین‌ها و دولت‌ها باشد؟ جایی برای همه، و «میان» یا مورد اشتراک برای همه.

شهر وعده داده‌شده به یهودیان، صحنه مصائب مسیح و محل دفن منجی مسیحیان، نخستین قبله و سومین شهر مقدس برای مسلمانان، و نهایتاً جغرافیای استعمار برای فلسطینی‌ها.

در طول تاریخ این شهر در چهارراه جنگ‌های مذهبی و امپراطوری بوده، ۲۳ بار محاصره شده، ۵۲ بار تحت تهاجم قرار گرفته و ۴۲ بار تسخیر شده و سقوط کرده است. صاحب تاریخی این شهر چه کسی است؟ رومی‌ها، بیزانسی‌ها، اعراب، صلیبیون، مملوک‌ها، عثمانی‌ها، بریتانیایی‌ها؟ و البته —چه کسی می‌تواند انکار یا فراموش کند! — فلسطینی‌ها.

على هذه الأرض ما یستحق الحیاة...

در این سرزمین چیزی هست که شایسته زندگی است

در این سرزمین که بانوی سرزمین‌هاست و

مادر تمام آغازها

مادر تمام پایان‌ها

سرزمینی که نام آن فلسطین بود... (محمود درویش)

آن که تاریخ نمی‌داند، وارد نشود!

بر خلاف اورشلیم، تل‌آویو شهری زمینی، گشوده به دریا و تهی از امر قدسی و خالی از تاریخ است. ترجیح ملی‌گرایی اسرائیلی در ابتدای شکل‌گیری در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و حتی پس از آنکه پروژه سرزمین اسرائیل (پس از ارائه و آزمایش مجموعه طرح‌هایی همچون اسکان در آرژانتین و پروژه اوگاندا و لیبی) همچون گزینه نهایی برگزیده شد، نه شهر اورشلیم که تل‌آویو بود.

مسأله بیت‌المقدس به ویژه پس از جنگ شش روزه ۱۹۶۷ برجسته شد. در جریان این جنگ،  ۱۹ سال پس از "نکبه"، اسرائیل توانست در روزهای موسوم به "نکسه" بیت‌المقدس شرقی را اشغال و کلید اماکن مقدس و قیمومیت حرم الشریف را در اختیار بگیرد. بخش غربی پیش‌تر در سال ۱۹۴۸ به دست اسرائیلی‌ها افتاده بود. تا پیش از آن، سازمان ملل اورشلیم را یک منطقه ویژه بین‌المللی تعریف کرده بود.

"نکبه" موج اول اشغال و اخراج فلسطینیان در سال‌های ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ به معنای "فاجعه" است؛ "نکسه" به معنای وخیم‌تر و عمیق‌تر شدن فاجعه، به همین موج دوم اشغال و اخراج فلسطینیان از سرزمین‌شان در جریان جنگ ۶ روزه اشاره دارد؛ بسیاری از آوارگان جدید ساکنان بیت‌المقدس شرقی بودند. سیر اتفافات در نیم قرن گذشته و با توجه به سیاست‌های جمعیتی و فضایی اسرائیل نشان می‌دهد که "نکسه" به شکلی دائمی و پیوسته ادامه داشته است.

عالباً در معادله صلح، بخش غربی متعلق به اسرائیل و بخش شرقی متعلق به دولت آینده فلسطینی تصور می‌شود؛ از اوایل دهه ۱۹۸۰،اما اسرائیل، تحت فشار احزاب دست-راستی‌اش، هر دو بخش بیت‌المقدس شرقی و اورشلیم غربی را به عنوان یک واحد بخشی از خاک خود حساب می‌کند، اقدامی که البته شورای عالی امنیت آن را در قطعنامه‌های ۲۵۲، ۴۷۶ و ۴۷۸ خود "فاقد اعتبار" دانسته و محکوم کرده است.

درگیری‌های چند روز گذشته در اورشلیم یادآور «انتفاضه»‌ای دیگر بود

اعلام ترامپ مبنی بر به رسمیت شناختن بیت‌المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت این کشور به اورشلیم هیزمی تازه بر این آتش است. بسیاری از رسانه‌ها در روزهای گذشته گزارش داده‌اند که این اقدام ترامپ تحقق وعده و تعهدی بوده که رئیس‌ جمهور آمریکا در جریان کارزار انتخاباتی به حامیان مالی خود، از جمله شلدون ادلسون، میلیاردر مشهور یهودی داده بوده است. ردپای لابی‌های دست-راستی طرفدار اسرائیل و مسیحیان هزاره‌گرا در این تصمیم روشن‌تر از آن است که قابل انکار باشد.

هر چه هست، این اقدام برآمده از یک ناآگاهی مضاعف است: ناآگاهی از جغرافیای این زمین مقدس و ناآگاهی از تاریخ پر فراز و نشیب مردمان آن. تاریخ دو سه هزار ساله سرزمین فلسطین در هفتاد سال حکومت اسرائیل بر آن خلاصه نمی‌شود. گواه جغرافیایی جمعیتی این شهر و تبار تاریخی آن، کاملاً روشن است: این شهر متعلق به بیش از یک مردم، یک دین، و یک دولت است.

اگر معیار حکم تاریخ باشد، اورشلیم/بیت‌المقدس یگانه شهری است که هیچکس نباید برای ورود به آن احتیاج به پاسپورت، و عبور از "گیت" داشته باشد. روی کاغذ، هر کس با هر دین، مذهب و دولتی، در این شهر  یک "بومی" است. شکی نیست، اولین قدم برای تحقق این تقدیر تاریخی، پایان دادن به "اشغال" نظامی و ممنوع ساختن ورود تانک‌ها و بولدوزرها به این شهر است.

در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • سعید

    توضیحی در باره ی کامنت شماره 13 دوستان برای اطلاع بیشتر در همین مورد به مقاله ی سه چهره اورشلیم (نشنال جثوگرافیک) نگاه کنید. اطلاعات دست اولی دارد: آدرس در سایت کوتاه کننده ی گوگل: goo دات gl این است: بعد از اسلَش : exhfy9

  • کوین

    جای تعجب است که دوستان بیشتر از نقد یا تحلیل مقاله به تحکیم اسرائیل پرداخته اند . از قضا هدف نویسنده اصلا نفی یهود یا تکذیب اسرائیل نبوده ، با این وصف برخی دوستان چنان برآشفته اند که آشکارا تعصب و تعلق افراطی ایشان را می نمایاند . دولت اسرائیل یا دولت یهود یا هر نامی که شما بفرمایید : - رفتارهای کاملا نژادپرستانه دارد اگرچه خود را بزرگترین قربانیِ نژاد پرستی می داند . - دولت یاد شده یکی از بزرگترین ناقضان حقوق بشر و قوانین بین المللی است . اکثریت سازمان ملل هم نه در دستِ اعراب است نه مسلمانان ونه ج.ا. - حتی اصلی ترین متحدان اسرائیل نیز اذعان دارند که بزرگترین عامل شکست همهء طرح های صلح اسرائیل بوده است . - سیاست تشنج آفرینی دولت اسرائیل را نمی توان تکذیب کرد . سیاستی که سالهاست مانع صلح و ثبات در خاور میانه شده است . - اینکه بگوییم اسرائیل مالک قطعی اورشلیم است یا اصلا هیچ حقی ندارد ، هیچ خللی در موارد یاد شده ایجاد نخواهد کرد .

  • m

    اورشلیم باید مال مسلمانان باشد چون الله به مسلمانان این حق را داده که سرزمینهای ملل دیگر را فتح و اشغال کرده و مردمانشان را به زور مسلمان کنند و هرکس که اسلام را قبول نکرد پدرش را درآورند. در عرض 1400 سال گذشته مسلمانان از طریق جهاد همه کشورهای خاورمیانه را مال خودشان کرده اند و تنها این اسراییل است که به دست صاحبان یهودی اش برگشته پس مسلمانان باید طبق دستورات اسلام به گسترش فتوحات اسلامی ادامه داده و نه تنها اسراییل بلکه اروپا و بقیه دنیا را هم مال خودشان بکنند که الله از همه راضی باشد. طرز فکر اکثر مسلمانان دنیا مخصوصا اکثر اعراب این است برای همین به جنگ و جهاد بر علیه ملتهای دیگر ادامه خواهند داذ. البته کشورهای اسلامی با هم دیگه هم مدام جنگ دارند که نه جنگ آنها با هم هرگز تمام میشود و نا جنگشان با یهودیها و دیگر ملتها. آیا مگر امکان دارد مسلمانانی که مثلا در چند سال گذشته ملیونها سوری همدین خودشان ولی از مذهب متفاوت را کشتار و آواره کرده اند بتوانند از فکر جنگ با اسراییل در بیان؟ کدام گروه در سوریه اشغالگر هستند؟ سنی ها یا شیعه ها؟ چرا هرکدام سعی در آواره کردن گروه دیگر از خانه و کاشانه را دارند و ملیونها را آواره کشورهای دیگر کرده اند؟ کشورهای اسلامی 1400 سال است که کارشان اشغال سرزمینهای دیگران است چون در اسلام صلح قابل قبول نیست. قرارداد صلح هم فقط تا وقتی مورد احترام است که ارتش اسلام قوی نشده که بعدش طبق قوانین اسلام دوباره جهاد و اشغالگری شروع میشود.بحث با ملتهایی که سرانه کتاب خواندنشان حتی به یک دقیقه در سال هم نمیرسد بیخود است.

  • جهانگرا

    در اوایل قرن بیستم، بنا به ملاحضات ژئوپلیتیک ، کشورهای غربی دست و دلبازانه سرزمینهای غنی شمال آفریقا و خاورمیانه را در قالب بیش از بیست کشور به اعراب هدیه نمودند و‌آنها را که هرگز کشوری نداشتند و همواره در یوغ استعمار امپراتوریهای گوناگون بودند، آزاد کردند. در حالیکه بربرها، یهودیها، آسوریها، کردها، یزیدیها، مارونیها، دروزیها، علویها و غیره فراموش شدند. معلوم نیست چرا یک شهر را بر یهودیان بر نمی تابند و‌از آن چندش آورتر، حساسیت روشنفکران شیعی- ناسیونالیست ایرونی نسبت به قضیه اورشلیم است.

  • سعید

    دوستان برای اطلاع بیشتر در همین مورد حتما به مقاله ی سه چهره اورشلیم (نشنال جثوگرافیک) نگاه کنید. ناطلاعات دست اولی دارد:***

  • آراز اورمو

    هر کسی کینه بکارد نفرت درو خواهد کرد 1400 سال پيس محمد رسول الله وقتی 600 یهودی مرد را فقط در یک روز گردن زد باید فکر چنین چیزهایی را هم میکرد

  • mehrdadکامنت ها روشنگر بودنند. با تشکر

    کامنت ها روشنگر بودنند. با تشکر

  • رهگذر

    این مقاله سفسطه‌ی محض بود اورشلیم شهر سه هزارساله‌ی قوم یهود هست تنفر و تعصب همچون حجابی ضخیم مانع دید بخش بزرگی از مسلمانان شده

  • علی

    آقای خالد صالح , متشکرم از این توجه تون به موضوع و همین طور اطلاعات خوب تون در مورد موضوع. یه سوال دارم که احتمالا شما می تونید در موردش روشنگری کنید. ممنون می شم در همین نظرگاه راهنمایی کنید تا بحث همگانی بشه؛ از دوستان خواننده هم می خوام که نظرشون رو بر اساس قواعد علمی ی بررسی تاریخی و متنی و عقلی در همین صفحه بدن: 1- سوره ی اسری این چنین می گوید: مقدس است خدایی که بنده اش را شبانه از مسجد حرام به مسجد اقصی به گردش برد. اما پرسش: آخه اوون موقع که این سوره باید نازل شده باشه بر پیامبر، قبل از 11 هجری یه؛ به ما هم گفته شده که آقای عمر 5 سال بعد رفته اند و فتح کرده اند تپه ی معبد رو ؛ و نمازخانه ی کوچکی در آن ضلع غربی ساخته اند. حالا الله رحمان ، و رسول الله چطوری شده که چیزی رو که هنوز وجود نداشته به اسم مسجد الاقصی اسم گذاری کرده اند؟ و چطور شده که این همه سال گذشته و کمتر کسی به این مسئله شک نکرده که بابا! مسجد الاقصی هنوز وجود نداشته تا الله اسم اش رو بیاره. یعنی می شه که ملت ها و اندیشه ها و مغز ها ، تا این حد با پرسش بیگانه باشند؟! قاعدتا باید رسول الله رحلت کند، بعد آقای عمر برود و دستور مسجد سازی بدهد و بعد از اوون آیه نازل بشود و اسم مسجد الاقصی رو برای اوون نماز خوونه ی کوچک مصرف کنند. در ضمن، جایی که رسول الله از اوون جا به معراج (بنا به قول مسلمانان) رفته اند، قبه الصخره (یا همون هیکل سلیمان) بوده و اصلا مسجد و اصلا اقصی نبوده. چون اوون جایی که خیلی مقدس بوده از نظر یهودیا، همون سنگ نتراشیده ی قبه الصخره بوده, نه مسجدی که هنوز نساخته اندش. هنوز در این سمت محوطه ساختمانی وجود نداشته، و فقط در دست چپ مسجد فعلی, طویله ی اسبان بوده. این تعریض, نه اطلاع تاریخی تخصصی می خواد و نه دین داری و نه بی دینی. کافی یه که عقل ات اندازه ی یه بچه ی 8 ساله باشه تا بفهمی که جریان چی یه. لطفا به من هم بگید که جریان چی بوده؟

  • بهروز محمدی

    "حتی اثبات کند باز هم حق حاکمیت و صاحب بودن شهر از ساکنانش فعلی اش ملغی نمیشود" برای نمونه عده ای بیگانه با نیت سوء و کشورگشایی می آیند حمله میکنند یک سرزمینی را نسلکشی میکنند سپس میشوند صاحب آن سرزمین؟ آیا میشود؟؟ موضوع اینجا دیگر شهر نیست! خون ها و جان ها و اموال است.. مگر روایت نداریم در زمین غصبی نماز نباید خواند؟؟؟ خوب یک غاصبی حالا هرکس غصب میکند.. برای نمونه رژیم اهریمنی مغولیستی پس از کودتای 57 چه بسیار زمین ها و دارایی های مردمان را غصب کرد؟؟ کسی اگر پیکان داشت آزتکها حمله میکردند بورژوازی است و میخوردندش!! امام علی زمانی که شمشیر زیر گلویشان گذاشتند که افسار شتر خلافت را بگیرد فرمودند اگر من بیایم اموال بیت المال را که به باطل چپاول کرده اند اگر کابین زنان شده باشد باز میستانم! پس موضوعیت دارد غصب . چپاول. توطئه.. برای نمونه عده ای از عدم مولتی میلیاردر پدید آمده اند زمین های مردمان را در شهرهای مختلف میخرند و در کشور دارد در شرایطی که ملت دچار یک شرایط فریز شده است دارند تغییرات جمعیتی و سرزمینی گسترده ای صورت میدهند! خوب مضحک نیست بگویید اینها حق سرزمینی می آورد؟؟ میشود همان الحق مع الغالب یزید که میگفت مصداق توتی الملک من تشاء قرآن است پس از کربلا!!! یک نفر برود بعنوان نوکر در خانه ای صاحبخانه را بکشد یک وصیتنامه ای هم جعل کند اساساً من وارث صاحبخانه هسستم و اینجا واس ماست.. همه اش هم واس ماست .. شما به این حق بدهی فردا می آید خانه خودتان ... البته این موضوع ربطی به پرسش مطرح شده در مقاله ندارد . شما حتی طبق قوانین حکومت ها برای نمونه یک خانه ای داری بدلایلی چند وقتی رفتی از آنجا .. یک نفر حتی از یک دزد آن را خریده باشد باز هم باید خانه را تخلیه کند تحویل بدهد چه برسد اگر خودش دزد باشد...

  • hesam

    نویسنده این مقاله حتی از سازمان ملل هم موضع اش راست تر هستش. مگر می شود که وضعیت آپارتاید دید و این حرف ها را با ادعای ماتریالیستی و توجه به تاریخ زد. سازمان ملل یک بار گفته بود اسرائیل اپارتاید درست کرده انجا. یعنی ادم ها چه فلسطینی چه اسرائیلی هر دو طرف دیوار اپارتاید که اونها را از هم جدا می کنه یک وضعیت دارند که بعد این طور بنویسی؟ این رسانه چپ نیستش. به قول امرزی تر ها مولتی کولتی هستش که می نویسه "اگر معیار حکم تاریخ باشد، اورشلیم/بیت‌المقدس یگانه شهری است که هیچکس نباید برای ورود به آن احتیاج به پاسپورت، و عبور از “گیت” داشته باشد. روی کاغذ، هر کس با هر دین، مذهب و دولتی، در این شهر یک “بومی” است. شکی نیست، اولین قدم برای تحقق این تقدیر تاریخی، پایان دادن به “اشغال” نظامی و ممنوع ساختن ورود تانک‌ها و بولدوزرها به این شهر است."

  • سوال و جواب

    اورشلیم متعلق به چه کسی است؟ قبل جواب چند مورد مشابه: تهران متعلق به چه کسی است؟ ریاص متعلق به چه کسی است؟ لندن متعلق به چه کسی است؟ مسکو متعلق به چه کسی است؟ پکن متعلق به چه کسی است؟ دمشق متعلق به چه کسی است؟ بیروت متعلق به چه کسی است؟ .. جواب واضح است، متعلق به آن که این شهر در اختیار و کنترل دارد. یا حاکم شهر دموکرات است و نماینده مردم یا دیکتاتور است، رد صال قضیه فرقی نیست. شهر متعلق به کسی( یا کسانی) که بر آن تسلط دارد.

  • Mai

    از عوارض تدریس غلط تاریخ، یکی اش همینه که کسی نمیدونه یهودی ها حدود 1900 سال قبل ازمیلاد مسیح وارد اسراییل فعلی شدند، و باز هم یاد کسی نمیاد که عربها در حدود سال 650 میلادی، یعنی حدود 2500 سال بعد از یهودی ها اورشلیم رو که قبلا به اشغال رومی ها در اومده بود از امپراطوری روم شرقی گرفتند و مسجد "قدس" خودشون رو روی خرابه های هیکل (معبد) سلیمان ساختند.به عبارت ساده، خیلی قبل از این که اصلا اعراب بدونند اورشلیم کجاست، یهودی ها توی اون یرزمین داشتند زندگی شون رو می کردند. عربها اونجا فقط یه عده اشغالگر بودند، همونطور که تو ایران و مصر و سوریه و شمال آفریقا و اسپانیا اشغالگر محسوب می شدند. اگر اینطوریه پس بعد از اورشلیم باید ادعا کنند که اصفهان و مرو و بخارا و کوردوبا و مالاگا هم مال ماست بهمون پسشون بدید.

  • معمولی ام اما تاریخ خوانده

    نام پلستین (فلسطین) خو.دش گویا غیر سامی و غیر عربی بودن هویت فلسطینی است. اینکه مرمان رعب و مسلمان بعد 3 هزار سال بریا منطقه کوچک ساحلی که یک دهم اسارئیل امروز هست ادعا کذایی کشور فلسطینی میکند! کش.ری که حتی یک روز در ترایخ وجود نداشته و یک بار حکومت یا حتی یک سکه هم به نام حکومت فلسطین در ترایخ نیست، چگونه ادعای پایتیخیت مکیند آن شهر بیت المقدسی که خیلی تابلو است که اصلا برازنده نام یک شهر نیست. بیت المقدس یعنی خانه مقدس در نهایت میشود یک حرم مثل حرم امام رضا برای مشهدی ها، آقا چرا خودتان گلو میزنید، کل داستان فلسطین و بیت المقدس (اخیرا قدس که کاملا نامی من دراوردی در چند دهه اخیر است و بیشتر توسط نظام ولایی ایران به کار مرود!) اینها چه ربطی به حق حاکمیت دارد. 70 سالست مردمان عرب و مسلمان منطقه درگیر این بحران رکده اید، در این 70 سال چندین کشور نابود وچندین کشور ایجاد شده اند، داستان صهونیست و یا پروتکلهای یهود که یهودیان میگیوند اینها جعلی است. و اصلا چیزی به نام پروتکل یهود نبوده و دست ساخت روس های ضد یهود زمان تزاری است. این قدس هم اسم کشورگشایی و ایجاد امپراتوری ولایی برای حکومت ایران است. برای اینها در نهایت حکومت جهانی ولایی است و نابودی جهان سکولار و دموکراسی سکولاریته و سوسیالیستی.... برای اینها تمام اهل سنت و تمام اعرب سنی و غیر شیعه، حکم کافر و باطل هستند و در نهایت هم یا تن تشیع ولایی بدهند و دم تیغ گذرانده شوند!

  • معمولی ام اما تاریخ خوانده

    اصل مطلب در کامنت قبلی گفتم، صاحب شهر اروشلیم مردمان عمدتا یهوید و حکومت اسرائیل است. منتها هی این داستان تاریخی کش میدهید که این شهر متعلق به کیست و چرا، اینها مغلطه است. خب همین استدلالها پان ایرانیست برای حکومت بر عراق یا بخش هاس بزرگی از خارومیانه دارند، چون میگیوند قبلا بغداد، با تشکند یا باکو جزئی از ایران بوده و حالا باید جزئی از ایران باشد! پان عرب ها و بقیه پان ها همین ادعات کذایی میکنند، معلوم است کسی دنبال ادعاها برود آخرش جنگ سر میگرد. اما ادعاهای اینکه فلسطین یک کشور بودهف حرف بی پایه است. هرگز در طول تاریخ کشوری به نام فلسطین نبوده، که نام درست ترش پلستین است و فلسطین معرب آن است، فلسطین (پلستین) همان طور از نامش هویدا است، یک سرزمین هندواروپایی زبان در عصر ماقبل میلاد است. حدود سه هزار سال پیش مردمان هندواروپایی زبان پلست از اناتولی به سواحل غزه مهاجرت کردند، چند دولت شهر شبیه سومر باستان ایجاد کردند، انها هرگز کشور واحد ایجاد نکردند، غزه و حوالی آن مردمانش یهودی و عبری زبان بودند، این شهرهای ساحلی به دلیل اشغال و تصرف توسط پلستی ها پلستین نامیدند، پسوند نسبت هندواروپایی "ین" یکی پسوندهای رایج خانواده زبانهای هندوراوپایی است و هموز در زبانهای فرنگی و ایرانی کاربرد دارد. پلست ها با پارث برخی شبیه میدادند، بویژه پارث(سکاها) این قبایل سکایی بر خلاف پارسی (پرشینها) حرف "ر" را "ل" تلفظ میکنند و در حالی زبان پراسی باستان حرف ر تلفظ میشود و ییک نکات مشخص تشخیص مردمان پراثی با پراسی همین نکته زبان شناختی است.

  • معمولی ام اما تاریخ خوانده

    آقای خالد صالح گفتید کسی تاریخ نخوانده وارد نشود، خب من بیش 25 سالست بر حسب علاقه دهها کتاب قطور تاریخی و هزاران صفحه مقاله و جزو و کتاب الکترونکی خوانده ام. شک نکنید باه اندازه لازم اطلاعات دارم، دوره کامل تاریخ اسلام در چند مجلد از تواریخ مشهور ترجمه شده فارسی، همچین تاریخ ویل دورانت،.. همچین اخیرا هم در این راستا کتاب تولد اسرائیل صادق زیباکلام و به همراه بسیاری کتاب دیگر ایشان و سیار محققان، روزانه چند ساعت وقت متوسط صرف مطالعه میوشد و تاریخ جایگاه ویزه ای دارد مطالعاتم،، به قدر کافی هم مطالب منتقدان اسلام و سایر ادیان خواندم، از تشیع و معتزله گرفته تا اشعاره و سننت و خوارج و باطنی و قرمطی و سلفی و انبوه عقاید فرقه های اسلامی ، خلاصه مغز پر از این اطلاعات است، پس خوبی میدانم کل داستان معرکه اعرب و اسرائیل یا فلسطین چیست، چرا اعراب این قدر به قطعه کوچک از خاورمیانه حساسیت دارند و یا نظام ولایی عرب پرست و عرب تبار حاکم بر ایران دارد از این قضیه سوءاستفاده میکند. اما وقت شما و دیگران نمیخواهم بگیرم و در چند کامنت بعدی توضیحات مختصری میدهم. اما اینجا اصل سوال شما جواب را میدهم، که گفتید: صاحب اورشلیم (بیت المقدس) کیست؟ بر طبق عرف حقوقی تاریخ بشریت و روال تاریخی، صاحب هر شهری و هر کشوری، ساکنان آن شهر (و کشور) و به نبابت از ساکنان شهر، حاکم آن شهر است. اینکه در گذشته چه بوده و یا در آینده چه خواهد شد، صرفا مغاطلت است، صاحب شهر اورشلیم ، رژیم و حکومت اسرائیل و مردمان عمدتا یهوید اسرائیل و اورشلیم هستند. /مخلص کلام. هر چه بگویم شرح واضحات است. مثلا دیگر بر همگان روشن است صاحب شهرهای تبریز مردمان عمده ترک زبان و صاحب شهر شوشتر مردمان عمدتا ایرانی زبان شوشتری هستند، اینکه کسی ادعا کند مردم قبلی تبریز فارسی زبان بوده یا شوشتر عیلامی زبان یا عرب زبان، حتی اثبات کند باز هم حق حاکمیت و صاحب بودن شهر از ساکنانش فعلی اش ملغی نمیشود. یهودیان و اسرائیلی ها بعد از قرنها آوارگی بار دیگر توانستند شهری که اجدادشان هزارن سال ساکنش بودند را دوباره پس بگیرند. الان هم در تصرف و تسلط انهاست. این اصل همیشگی در ترایخ است. اعراب هم بر همین اصل چند برابر شبه جیزیره عربستان توانسند با قوه قهریه تصرف کنند. بخشی راب اختند مانند اسیای مرکزی، آناتولی، ایران ، اسپانیا و بخشی نگه داشتند. در هرد مورد هم باقوه قهریه تصرف کرده و با قوه قهریه باختن. مسئله اینست اعراب نمیخواهند باختشان را قبول کنند.

  • حسن

    واقعیت اینه که قدرت حرف اول و اخر رو میزنه و اسرائیل جدا از مباحث و استنادات تاریخی فاکتور مهم قدرت رو داره و صاحب اونجاست.