تاجیکان، سنتیترین مردم فارسیزبان
<p>شهزاده سمرقندی - بعد از ۲۰ سال فروپاشی شوروی اکنون می‌توان گفت که یکی از راه‌های طبیعی مبارزه علیه یکدست‌سازی شیوه زیست اقوام گوناگون در دوران شوروی فرهنگ غنی و سنت‌های قدیمی مردم آسیای میانه بوده است.</p> <!--break--> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20111028_Hamsaygan_RavShan_Rahman_Folklorist_shahzadeh.mp3"><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" /></a></p> <p>مردمی که فرهنگ و رسم و سنت‌های قدیمی با آیین‌های باستانی در رگ و پی‌شان جای گرفته، ناخودآگاه با هرگونه تغییرات مصنوعی و زورکی حزب کمونیست مقابله کرده‌اند. فرهنگی که از طریق ادبیات شفاهی و فولکلوریک از نسل به نسل دیگر منتقل شده و در طول تاریخ پستی و بلندی‌های زیادی را از سر گذرانده است. <br /> </p> <p>روشن رحمانی یکی از مردم‌شناسان تاجیک است که سال‌هاست درباره ریشه‌های فرهنگی مردم فارسی‌زبان به‌خصوص افسانه‌های مردمی تحقیق می‌کند. <br /> </p> <p>سال ۱۳۸۰ بخشی از تحقیق‌های این پژوهشگر تاجیک با عنوان "افسانه‌های مردم فارسی‌زبان" در تهران نشر شد و این تنها کار تحقیقی او نیست که در این زمینه به چاپ رسیده است. روشن رحمانی همچنین از دوران شوروی گاهنامه "مردم گیاه" را منتشر می‌کند که از مجله‌های معتبر در زمینه مردم‌شناسی این منطقه است.</p> <p> </p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/shahrrah02.jpg" />روشن رحمانی، پژوهشگر تاجیک و نویسنده کتاب "افسانه‌های مردم فارسی‌زبان"</p> </blockquote> <p>او به تازگی برای شرکت در یک کنفرانس به اروپا سفر داشت. امروز در برنامه رادیویی "با همسایگان" با این مردم‌شناس نامی تاجیک گفت‌وگو داشتم. نخست از او پرسیدم باز شدن راه‌های رفت و آمد به کشور‌های ایران و افغانستان چه تغییری در حوزه کار شما ایجاد کرده است؟</p> <p> </p> <p><strong>روشن رحمانی</strong>- در بیست سال اخیر صد‌ها شاعر و نویسنده و ادیب و محققان، ازجمله مردم‌شناسان تاجیک به ایران سفر داشتند، در آنجا مقاله چاپ کردند، در کنفرانس‌های بین المللی شرکت ورزیدند. از مرکز‌های مردم‌شناسی ایران دیدن کردند، درباره مردم‌شناسان و فرهنگ مردمی ایران مقاله‌ها نوشتند. همچنین مردم‌شناسان ایران نیز اینجا تشریف آوردند و کارهای زیادی راجع به فرهنگ مردمی تاجیکستان انجام دادند. برای مثال، به دانشگاه ملی تاجیکستان چندین محقق ایرانی آمدند و رساله‌های دکترای خود را در موضوع‌های فرهنگ مردمی، ادبیات عامیانه و ارتباط ادبیات کلاسیک با ادبیات شفاهی مردم فارسی‌زبان دفاع کردند. حالا در دانشگاه ملی تاجیکستان بیش از صد نفر همزبانان ایرانی ما در رشته‌های گوناگون: حقوق، فلسفه، ادبیات و مردم‌شناسی تحصیل می‌کنند.</p> <p> </p> <p>شاید من از اولین کسانی بودم که از تاجیکستان بین مردم ایران رفتم و بار‌ها این فرصت را داشتم که با مردم عادی ایرانی رو‌به‌رو شوم. هر بار که به همایش می‌رفتم دو سه هفته در ایران می‌ماندم و گاهی به روستا‌ها و شهرستان‌های ایران هم می‌رفتم. با پیرزنان و پیرمردان خیلی دانای آن محل‌ها دیدار می‌کردم و قصه و ضرب‌المثل و افسانه‌های آن‌ها را گردآوری می‌کردم. از همین راه‌ها بود که من مواد‌های گردآورده خود از استان اراک را در کتابی منتشر کردم. این کتاب با نام "شوغا" دستاورد‌های سفر ۱۲ سال بیش مرا در برگرفته است. این کتاب به خط سیریلیک است و بیش از ۱۰ قصه و افسانه با روایت آقای مرادی، پیرمرد ایرانی از استان اراک را در آن جای داده‌ام. <br /> </p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/shahrrah03.jpg" />روشن رحمانی: اساساً مردم تاجیکستان مردمان کوهسارنشین هستند و در این نوع جامعه فرهنگ سنتی از دوران‌های قدیمی‌تر تیز نگه داشته می‌شد.</p> </blockquote> <p>این یکی از کارهای انجام داده من است. در طول سفر‌های خود با محققان زیاد ایرانی آشنا شدم و با آن‌ها کار‌های مشترک تحقیقاتی انجام دادیم. تمام دستاوردهای خود را در برگشت به شکل برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی به مردم تاجیکستان منتقل کردم و هم‌پیشه‌های ایرانی ما نیز همین کار را می‌کنند.</p> <p> </p> <p><img alt="" align="absBottom" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/Communicate-icon.png" />با این تجربه‌های کسب کرده خود شاید شما بهتر بتوانید از تفاوت‌های بین مردم فارسی‌زبان بگویید. ۲۰ سال از فروپاشی شوروی گذشته و چنین به نظر می‌رسد که بین مردم فارسی‌زبان با این همه رفت و آمد‌های تنگاتنگی که به آن اشاره کردید، انگار تاجیکان گرایش بیشتری به سنت‌های قدیمی دارند و اصرار دارند هر روز لباس محلی به تن کنند که در این پنج سال اخیر حتی بین جوانان نیز این گرایش شدت پیدا کرده است. شما دلیل این را در چه می‌بینید؟</p> <p> </p> <p><strong>روشن رحمانی</strong>- من در دوران شوروی چهار سال در افغانستان به‌سر بردم و در آنجا در دانشگاه کابل درس‌های استادان روس‌زبان را به دری ترجمه می‌کردم و هم ادبیات شفاهی مردم افغان را گردآوری می‌کردم. در آنجا نیز این سنت‌ها نگه داشته شده است. شاید سبب‌اش بی‌سواد بودن ۹۰ در صد مردم در آن دوران بود. حالا در نتیجه این جنگ و جدال‌ها شاید کمتر شده باشد، نمی‌دانم. اما در منطقه‌های گوناگون ایران، مثل تهران، اراک، خراسان، کرمان، یزد و تا جزیره قشم که من بودم این سنت‌های مردمی شبیه هم بود. البته آنطور که شما گفتید در شهر‌ها کمتر به چشم می‌خورد. در عین حال، در تاجیکستان داستان دیگر است. <br /> </p> <p>ما و شما می‌دانیم که در تاجیکستان در دوران شوروی با همزبانان دیگر خود رابطه چندانی نداشتیم. هر چه که روی آن ممانعت است، مثل سنت‌های قدیمی ما که در دوران شوروی ممنوع بود، گرایش بیشتر به محفوظ ماندن پیدا می‌کند. چون روس‌ها گمان می‌کردند که این سنت‌ها خرافات است. به خاطر اینکه سیاست بی‌خداگونه شوروی این سنت‌ها را تحت فشار گذاشته بود. گذشته از این محققان را نیز با همین روحیه رهنمایی می‌کردند. فرهنگ مردمی به خاطر نزدیکی با عرف و عادات دینی بیشترین ضربه‌ها را خورد. چون در دوران شوروی فکر می‌کردند که سنت‌های قدیمی وابسته به دین است.</p> <p> </p> <p>سنت‌های قدیمی یک تا پنج هزار ساله داریم که نشانه‌های خود را از نسل به نسل انتقال داده‌اند و رابطه چندانی با دین‌های جدید ندارند. اما این عرف و سنت‌ها نیز تحت فشار قرار گرفتند. برای انسان هر چیزی را که ممنوع می‌کنید به‌‌ همان گرایش پیدا می‌کند؛ و در تاجیکان نیز همین اتفاق افتاد. آن‌ها وابستگی بیشتری به سنت‌های قدیمی پیدا کردند و با وجود محدودیت‌های شوروی بیشترین نشانه‌های ملی و مردمی خود را محفوظ داشتند. البته این اتفاق با دیگر مردمان عضو اتحاد شوروی نیز رخ داد. <br /> </p> <p>اما این یک جنبه مسأله است. دیگر این است که تاجیکستان ما از مرکز‌های فرهنگی خود جدا شد. با مرز زمینی که حدود ۹۳ درصد آن کوهستان بود. اساساً مردم تاجیکستان مردمان کوهسارنشین هستند و در این نوع جامعه فرهنگ سنتی از دوران‌های قدیمی‌تر تیز نگه داشته می‌شد. <br /> </p> <p>برای آنکه فرهنگ سنتی به فرهنگ شهری نزدیک شود زمان زیاد لازم بود. در این زمان هفتاد ساله مردم تاجیک این راه را طی نکردند. چون که ممانعت‌های زیادی داشتند. برای مثال، بعد از انقلاب اکتبر روسی دوران زد و خورد‌های باسمنچی‌گری شروع شد، که مبارزه‌های طبقاتی در آسیای میانه را به پا کرد. گذشته از آن سیستم کالخوزی به راه افتاد که مانع دیگری بود. بعد از آن جنگ جهانی دوم شروع شد و بعد بازسازی آمد و همه این‌ها سبب شد که مردم ما سنت قدیمی خود را بیشتر نگه دارد. از اینجاست که وقت فروپاشی شوروی از دیگر کشور‌ها به تاجیکستان می‌آمدند، حیران می‌ماندند که چه‌طور سنت‌هایی به این قدمت هنوز به جا مانده‌اند. سنت‌های باستانی مثل دور آتش گرداندن عروس در شب ازدواج، مقدس داشتن آتش، لباس‌هایی مثل چکن و تاقی و گلدوزی‌هایی که به‌‌ همان شیوه باستانی خود محفوظ مانده‌اند. <br /> ...</p> <p> </p> <p>در نسخه رادیویی این <a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20111028_Hamsaygan_RavShan_Rahman_Folklorist_shahzadeh.mp3">برنامه(+)</a> ترانه‌ای را که می‌شنوید از گلچهره صادقوا. ترانه‌ای که می‌خواند یکی از قدیمی‌ترین نوع ترانه‌سرایی در جنوب تاجیکستان است. خانم گلچهره در تاجیکستان به عنوان مادر ترانه تاجیک معروف است وی از سالمند‌ترین خواننده‌های زن در این کشور است و با‌‌ همان شیوه قدیمی و مردمی هنر آوازخوانی را از خود کرده است. <a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20111028_Hamsaygan_RavShan_Rahman_Folklorist_shahzadeh.mp3">(بشنوید)</a><br /> </p> <p><strong>ایمیل تهیه‌کننده:</strong></p> <p><a href="mailto:shahzoda@radiozamaneh.com">shahzoda@radiozamaneh.com</a></p> <p> </p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/2940">::برنامه با همسایگان در رادیو زمانه، شهزاده سمرقندی::</a></p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/2147">::گزارش‌ها و مصاحبه‌های شهزادی سمرقندی در قلمرو فرهنگ، اجتماع و سیاست در رادیو زمانه::</a></p>
شهزاده سمرقندی - بعد از ۲۰ سال فروپاشی شوروی اکنون میتوان گفت که یکی از راههای طبیعی مبارزه علیه یکدستسازی شیوه زیست اقوام گوناگون در دوران شوروی فرهنگ غنی و سنتهای قدیمی مردم آسیای میانه بوده است.
مردمی که فرهنگ و رسم و سنتهای قدیمی با آیینهای باستانی در رگ و پیشان جای گرفته، ناخودآگاه با هرگونه تغییرات مصنوعی و زورکی حزب کمونیست مقابله کردهاند. فرهنگی که از طریق ادبیات شفاهی و فولکلوریک از نسل به نسل دیگر منتقل شده و در طول تاریخ پستی و بلندیهای زیادی را از سر گذرانده است.
روشن رحمانی یکی از مردمشناسان تاجیک است که سالهاست درباره ریشههای فرهنگی مردم فارسیزبان بهخصوص افسانههای مردمی تحقیق میکند.
سال ۱۳۸۰ بخشی از تحقیقهای این پژوهشگر تاجیک با عنوان "افسانههای مردم فارسیزبان" در تهران نشر شد و این تنها کار تحقیقی او نیست که در این زمینه به چاپ رسیده است. روشن رحمانی همچنین از دوران شوروی گاهنامه "مردم گیاه" را منتشر میکند که از مجلههای معتبر در زمینه مردمشناسی این منطقه است.
روشن رحمانی، پژوهشگر تاجیک و نویسنده کتاب "افسانههای مردم فارسیزبان"
او به تازگی برای شرکت در یک کنفرانس به اروپا سفر داشت. امروز در برنامه رادیویی "با همسایگان" با این مردمشناس نامی تاجیک گفتوگو داشتم. نخست از او پرسیدم باز شدن راههای رفت و آمد به کشورهای ایران و افغانستان چه تغییری در حوزه کار شما ایجاد کرده است؟
روشن رحمانی- در بیست سال اخیر صدها شاعر و نویسنده و ادیب و محققان، ازجمله مردمشناسان تاجیک به ایران سفر داشتند، در آنجا مقاله چاپ کردند، در کنفرانسهای بین المللی شرکت ورزیدند. از مرکزهای مردمشناسی ایران دیدن کردند، درباره مردمشناسان و فرهنگ مردمی ایران مقالهها نوشتند. همچنین مردمشناسان ایران نیز اینجا تشریف آوردند و کارهای زیادی راجع به فرهنگ مردمی تاجیکستان انجام دادند. برای مثال، به دانشگاه ملی تاجیکستان چندین محقق ایرانی آمدند و رسالههای دکترای خود را در موضوعهای فرهنگ مردمی، ادبیات عامیانه و ارتباط ادبیات کلاسیک با ادبیات شفاهی مردم فارسیزبان دفاع کردند. حالا در دانشگاه ملی تاجیکستان بیش از صد نفر همزبانان ایرانی ما در رشتههای گوناگون: حقوق، فلسفه، ادبیات و مردمشناسی تحصیل میکنند.
شاید من از اولین کسانی بودم که از تاجیکستان بین مردم ایران رفتم و بارها این فرصت را داشتم که با مردم عادی ایرانی روبهرو شوم. هر بار که به همایش میرفتم دو سه هفته در ایران میماندم و گاهی به روستاها و شهرستانهای ایران هم میرفتم. با پیرزنان و پیرمردان خیلی دانای آن محلها دیدار میکردم و قصه و ضربالمثل و افسانههای آنها را گردآوری میکردم. از همین راهها بود که من موادهای گردآورده خود از استان اراک را در کتابی منتشر کردم. این کتاب با نام "شوغا" دستاوردهای سفر ۱۲ سال بیش مرا در برگرفته است. این کتاب به خط سیریلیک است و بیش از ۱۰ قصه و افسانه با روایت آقای مرادی، پیرمرد ایرانی از استان اراک را در آن جای دادهام.
روشن رحمانی: اساساً مردم تاجیکستان مردمان کوهسارنشین هستند و در این نوع جامعه فرهنگ سنتی از دورانهای قدیمیتر تیز نگه داشته میشد.
این یکی از کارهای انجام داده من است. در طول سفرهای خود با محققان زیاد ایرانی آشنا شدم و با آنها کارهای مشترک تحقیقاتی انجام دادیم. تمام دستاوردهای خود را در برگشت به شکل برنامههای رادیویی و تلویزیونی به مردم تاجیکستان منتقل کردم و همپیشههای ایرانی ما نیز همین کار را میکنند.
با این تجربههای کسب کرده خود شاید شما بهتر بتوانید از تفاوتهای بین مردم فارسیزبان بگویید. ۲۰ سال از فروپاشی شوروی گذشته و چنین به نظر میرسد که بین مردم فارسیزبان با این همه رفت و آمدهای تنگاتنگی که به آن اشاره کردید، انگار تاجیکان گرایش بیشتری به سنتهای قدیمی دارند و اصرار دارند هر روز لباس محلی به تن کنند که در این پنج سال اخیر حتی بین جوانان نیز این گرایش شدت پیدا کرده است. شما دلیل این را در چه میبینید؟
روشن رحمانی- من در دوران شوروی چهار سال در افغانستان بهسر بردم و در آنجا در دانشگاه کابل درسهای استادان روسزبان را به دری ترجمه میکردم و هم ادبیات شفاهی مردم افغان را گردآوری میکردم. در آنجا نیز این سنتها نگه داشته شده است. شاید سبباش بیسواد بودن ۹۰ در صد مردم در آن دوران بود. حالا در نتیجه این جنگ و جدالها شاید کمتر شده باشد، نمیدانم. اما در منطقههای گوناگون ایران، مثل تهران، اراک، خراسان، کرمان، یزد و تا جزیره قشم که من بودم این سنتهای مردمی شبیه هم بود. البته آنطور که شما گفتید در شهرها کمتر به چشم میخورد. در عین حال، در تاجیکستان داستان دیگر است.
ما و شما میدانیم که در تاجیکستان در دوران شوروی با همزبانان دیگر خود رابطه چندانی نداشتیم. هر چه که روی آن ممانعت است، مثل سنتهای قدیمی ما که در دوران شوروی ممنوع بود، گرایش بیشتر به محفوظ ماندن پیدا میکند. چون روسها گمان میکردند که این سنتها خرافات است. به خاطر اینکه سیاست بیخداگونه شوروی این سنتها را تحت فشار گذاشته بود. گذشته از این محققان را نیز با همین روحیه رهنمایی میکردند. فرهنگ مردمی به خاطر نزدیکی با عرف و عادات دینی بیشترین ضربهها را خورد. چون در دوران شوروی فکر میکردند که سنتهای قدیمی وابسته به دین است.
سنتهای قدیمی یک تا پنج هزار ساله داریم که نشانههای خود را از نسل به نسل انتقال دادهاند و رابطه چندانی با دینهای جدید ندارند. اما این عرف و سنتها نیز تحت فشار قرار گرفتند. برای انسان هر چیزی را که ممنوع میکنید به همان گرایش پیدا میکند؛ و در تاجیکان نیز همین اتفاق افتاد. آنها وابستگی بیشتری به سنتهای قدیمی پیدا کردند و با وجود محدودیتهای شوروی بیشترین نشانههای ملی و مردمی خود را محفوظ داشتند. البته این اتفاق با دیگر مردمان عضو اتحاد شوروی نیز رخ داد.
اما این یک جنبه مسأله است. دیگر این است که تاجیکستان ما از مرکزهای فرهنگی خود جدا شد. با مرز زمینی که حدود ۹۳ درصد آن کوهستان بود. اساساً مردم تاجیکستان مردمان کوهسارنشین هستند و در این نوع جامعه فرهنگ سنتی از دورانهای قدیمیتر تیز نگه داشته میشد.
برای آنکه فرهنگ سنتی به فرهنگ شهری نزدیک شود زمان زیاد لازم بود. در این زمان هفتاد ساله مردم تاجیک این راه را طی نکردند. چون که ممانعتهای زیادی داشتند. برای مثال، بعد از انقلاب اکتبر روسی دوران زد و خوردهای باسمنچیگری شروع شد، که مبارزههای طبقاتی در آسیای میانه را به پا کرد. گذشته از آن سیستم کالخوزی به راه افتاد که مانع دیگری بود. بعد از آن جنگ جهانی دوم شروع شد و بعد بازسازی آمد و همه اینها سبب شد که مردم ما سنت قدیمی خود را بیشتر نگه دارد. از اینجاست که وقت فروپاشی شوروی از دیگر کشورها به تاجیکستان میآمدند، حیران میماندند که چهطور سنتهایی به این قدمت هنوز به جا ماندهاند. سنتهای باستانی مثل دور آتش گرداندن عروس در شب ازدواج، مقدس داشتن آتش، لباسهایی مثل چکن و تاقی و گلدوزیهایی که به همان شیوه باستانی خود محفوظ ماندهاند.
...
در نسخه رادیویی این برنامه(+) ترانهای را که میشنوید از گلچهره صادقوا. ترانهای که میخواند یکی از قدیمیترین نوع ترانهسرایی در جنوب تاجیکستان است. خانم گلچهره در تاجیکستان به عنوان مادر ترانه تاجیک معروف است وی از سالمندترین خوانندههای زن در این کشور است و با همان شیوه قدیمی و مردمی هنر آوازخوانی را از خود کرده است. (بشنوید)
ایمیل تهیهکننده:
در همین زمینه:
نظرها
کاربر مهمان
من آرزو دارم روزی به تاجیکستان سفر کنم و کلام شیرین فارسی آن ها را بشنوم. من یک ایرانی هستم و علاقه خاصی به مردمان آسیای میانه دارم. آن ها بسیار ساده و پاک هستند. یک دانشجو از ماساچوست آمریکا
دیاکو
باید فرهنگستان زبان پارسی در ایران بصورت مشترک و همکاری این سه کشور پارسی زبان مدیریت شود تا تاجیکها و افغانها هم میل به استفاده داشته باشند.گرچه در افغانستان گزینش دو زبان پشتو و پارسی سبب دوگانگی شده است.باید هرچه بیشتر زبان فارسی سه کشور یکدست شود.
کاربر مهمان
من به آرزوی سفر به تاجیکستان رسیدم و باز هم دلم هوای آنجا را دارد. تهران : فرهنگ