ششخطی شماره ٢٠
<p>شهرنوش پارسی‌پور - کوان – سیر و سلوک (نگرش) /سه‌خطی بالا سون دلنشین، باد/سه‌خطی پائین کوون واکنش، زمین</p> <!--break--> <p>یک نوسان مختصر در نوسان آوائی (نحوه تلفظ) برای نام چینی این شش‌خطی قائل به دو معنا می‌شود. این نقش‌واژه در آن واحد به معنای سیر کردن و دیده شدن، در مفهوم یک نمونه مثالی‌ست. این ایده‌ها بر اساس این حقیقت به ذهن القاء می‌شود که شش‌خطی می‌تواند به عنوان نوعی برج ویژه چین باستان قابل درک بشود (این برج دارای پایه بلند و سطح کوتاه است.) برجی از این نوع بر سطح قابل تأملی از منطقه تسلط دیده‌بانی دارد؛ در‌‌ همان حال، هنگامی که این برج در کوهستان ساخته می‌شود از کیلومتر‌ها دور‌تر قابل دیده شدن است. از این قرار شش‌خطی نمایشگر فرمانروایی‌ست که در قوانین آسمان بالای سرش و راه‌هایی که مردم زیر فرمانش طی می‌کنند سیر می‌کند، و او کسی‌ست که، به عنوان یک فرمانروای خوب، به نمونه مثالی برای توده‌ها تبدیل می‌شود.</p> <p><br /> این شش‌خطی به ماه هشتم (آبان) ربط پیدا می‌کند. نیروی نوردهنده عقب می‌نشیند و نیروی تاریکی دوباره در حال افزایش است. هرچند که این وجه در تفسیر شش‌خطی در کلیت خود جنبه مادی ندارد. <br /> </p> <p><strong>داوری<br /> سیر. غسل انجام شده است، <br /> اما هدایا هنوز فراهم نیامده است. <br /> مردم در اعتماد مطلق به او نگاه می‌کنند.</strong></p> <p> </p> <p>قربانی کردن سنتی در چین با غسل کردن و ریختن چیزی آغاز می‌شد، که از طریق آن نیروی قدسی، فرا خوانده می‌شد، و پس از آن قربانی پیشکش می‌شد. لحظه میان این دو تشریفات، که ژرف‌ترین لحظه تمرکز درونی بود، مقدس‌ترین آن به شمار می‌آمد. اگر پارسایی صمیمانه و تظاهر ایمان حقیقی بود، سیر و سلوک در آن تأثیری تغییر‌دهنده و الهام‌بخش بر کسانی داشت که ناظر آن بودند. <br /> </p> <p>از این قرار در طبیعت نیز یک تقدس صادقانه در این واقعیت قابل مشاهده است که رویدادهای طبیعی به نحوی متحد قانونمند هستند. سیر کردن در معنای قدسیتی که زیربنای امور جهانی‌ست به انسانی که نیروی نفوذ کردن بر دیگران را دارد قدرتی مشابه طبیعت را می‌دهد. این نیازمند آن نیروی تمرکز درونی‌ست که سیر و سلوک دینی را در انسان‌های بزرگ با ایمان می‌گسترد. این آن‌ها را قادر می‌سازد تا رمزهای قوانین قدسیت زندگی را دریابند، و با تکیه بر ژرف‌ترین تمرکز درونی تجلیاتی از این قوانین را در خویشتن خویش درونی کنند. از این قرار نیروی معنوی پنهانی از آن‌ها ساطع می‌شود که دیگران را زیر تأثیر گرفته و بر آن‌ها مسلط می‌شود بی‌آنکه آن‌ها بدانند این چگونه اتفاق می‌افتد. <br /> </p> <p><strong>انگاره<br /> باد در سطح زمین می‌وزد: <br /> این انگاره سیر و سلوک است. <br /> از این قرار پادشاهان کهن از نواحی جهان بازدید می‌کردند، <br /> در احوال مردم سیر می‌نمودند، <br /> و به آن‌ها رهنمودهایی می‌دادند. <br /> </strong></p> <p> </p> <p>هنگامی که باد در روی زمین می‌وزد به دور می‌رود و گسترده می‌شود، و علف‌ها باید در برابر قدرت آن خم شوند. این دو رویداد در این شش‌خطی گواه‌مندی دارند. دو انگاره به کار گرفته می‌شود تا نماد نحوه عمل پادشاهان کهن باشد؛ فرمانروا، در سفرهای منظم، در گام نخست می‌توانست از قلمرو خود مراقبت کرده و مطمئن باشد که هیچ یک از کاربری‌های موجود مردم از چشمش پنهان نمانده است؛ در گام دوم، او می‌توانست با تأثیرگذاری در آن آدابی که غیر مطلوب بودند تغییر ایجاد کند. <br /> </p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/itunaparsp02.jpg" />شهرنوش پارسی‌پور - او که از غرور‌‌ رها شده، در قوانین زندگی سیر و سلوک می‌کند و در نتیجه درمی‌یابد که چگونه از سرزنش برکنار ماندن عالی‌ترین خیر است.</p> </blockquote> <p>تمامی این نکات در توان شخصیتی‌ست که از برتری برخوردار است. از سوی دیگر، چنین انسانی دارای برخورداری از علاقه حقیقی انبوه مردم است، و در نتیجه نمی‌تواند فریب بخورد؛ و باز از سویی دیگر، او، با تکیه صرف بر حضور خود و تأثیر شخصیتش، چنان عمیق مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهد که آنان، همانند علف در برابر باد، در برابر او خم می‌شوند. <br /> </p> <p><strong>خط‌ها<br /> شش در آغاز یعنی: <br /> سیر و سلوک پسرانه<br /> بر عوام ایرادی وارد نیست. <br /> برای انسان بر‌تر اسباب حقارت می‌شود. <br /> </strong></p> <p> </p> <p>این به معنای سیر از دوردست و بدون دریافت معناست. انسانی با نفوذ در اختیار است، اما نفوذ او قابل درک برای مردم عادی نیست. این مسئله تأثیری در وضع مردم ندارد، چرا که آن‌ها از عملیات خردمند فرمانروا، چه آن را بفهمند یا نفهمند، بهره‌مند می‌شوند. اما این برای انسان بر‌تر باعث بی‌آبرویی‌ست. او نباید خود را با یک نگرش کم‌عمق و سطحی از نیروهای غالب خرسند سازد؛ بلکه باید در آنان به مثابه یک مجموعه پیوسته غور و تفحص کرده و کوشش در درک آن‌ها داشته باشد. <br /> </p> <p><strong>شش در خط دوم یعنی: <br /> سیر و سلوک از شکاف در. <br /> مطلوب برای یک زن با پشتکار. <br /> </strong></p> <p> </p> <p>از شکاف در چشم‌انداز محدود است؛ شخص بیرون را از درون می‌بیند. سیر و سلوک محدود است به ذهن خود انسان. شخص تمایل دارد هر چیزی را به خودش مربوط بداند و قادر نیست خود را در جای دیگری گذاشته و انگیزه‌های او را درک کند. این حالتی‌ست مناسب برای یک زن خوب خانه‌دار. برای او ضرورتی وجود ندارد که با مسائل جهان آشنا باشد. اما برای مرد که باید در زندگی اجتماعی نقشی به عهده بگیرد، چنین سیر و سلوک محدود و خودخواهانه‌ای در چیز‌ها البته صدمه‌زننده است. <br /> </p> <p><strong>شش در خط سوم یعنی: <br /> سیر و سلوک در زندگی من<br /> تصمیم‌گیری میان پیشرفت و<br /> عقب‌نشینی‌ست</strong></p> <p> </p> <p>این مکان گذار است. ما دیگر به بیرون نگاه نخواهیم کرد تا تصاویری کم و بیش محدود و مغشوش دریافت کنیم؛ بلکه سیر ذهنی خود را برخود متمرکز می‌کنیم تا خط راهنمایی برای تصمیماتمان پیدا کنیم. این سیردرونی به معنای غلبه کردن بر خودخواهی ساده‌لوحانه‌ای‌ست در شخص که هر چیزی را صرفاً از نظرگاه خود می‌بیند. او آغاز به اندیشیدن می‌کند و از این طریق به دیدی واقع‌بینانه دست پیدا می‌کند. اما باید توجه داشت که شناخت از خود به معنای درگیری زیاده از حد با اندیشه‌های خود نیست؛ بلکه به معنای توجه کردن به تأثیراتی‌ست که شخص در اطراف خود خلق می‌کند. این تنها از طریق تأثیرات تولید شده در زندگی‌ست که برای ما این حق فراهم می‌شود که آنچه را که انجام داده‌ایم بسنجیم و بفهمیم که پیشرفت بوده است یا پسرفت. <br /> </p> <p><strong>شش در خط چهارم یعنی: <br /> سیر و سلوک در قلمرو حکومتی. <br /> </strong></p> <p> </p> <p>مطلوب است که شخص در مقام میهمان نفوذ خود را بر شاه اعمال کند. <br /> این شرح‌دهنده حالت انسانی‌ست که رمزهایی را که باعث شکوفایی یک قلمرو می‌شود، می‌شناسد. به چنین انسانی باید موقعیت قدرتمندی داده شود تا بتواند اعمال نفوذ کند. او باید،‌‌ همانطور که گفته شد، میهمانی باشد- که بایستی مفتخر شده و اجازه عملکرد مستقل به دست آورد و نبایستی به عنوان یک ابزار مورد استفاده قرار بگیرد. <br /> </p> <p><strong>نه در خط پنجم یعنی: <br /> سیر و سلوک در زندگی من. <br /> انسان بر‌تر بری از سرزنش است. <br /> </strong></p> <p> </p> <p>انسانی که در موقعیت قدرتمندی قرار داشته و مورد توجه دیگران است باید همیشه آماده آزمون از خود باشد. گونه درست خود آزمونی نه افکار بیهوده‌ای‌ست که شخص درباره خود دارد، بلکه به معنای سنجش تأثیراتی‌ست که شخص به وجود می‌آورد. تنها زمانی که تأثیرات خوب هستند، و زمانی که نفوذ شخص بر دیگران خیر باشد است که سیر و سلوک شخص درباره زندگی خود اسباب رضایت خاطر فرد از دانستن درباره خود و بری بودن از اشتباهات خواهد شد. <br /> </p> <p><strong>نه در خط ششم یعنی: <br /> سیر و سلوک درباب زندگی خود او. <br /> انسان بر‌تر بری از سرزنش است. <br /> </strong></p> <p> </p> <p>در حالی که خط بالایی نمایشگر انسانی‌ست که به سیر و سلوک خود می‌نشیند، اینجا در عالی‌ترین جا هر چیزی که شخصی بوده به فرد ارتباط داشته باشد کنار می‌رود. این تصویر خردمندی‌ست که بر فراز مسائل جهان ایستاده است. او که از غرور‌‌ رها شده، در قوانین زندگی سیر و سلوک می‌کند و در نتیجه درمی‌یابد که چگونه از سرزنش برکنار ماندن عالی‌ترین خیر است.</p> <p> </p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/2313">::کتاب یی‌جینگ به روایت و با تفسیرهای شهرنوش پارسی‌پور::</a></p>
شهرنوش پارسیپور - کوان – سیر و سلوک (نگرش) /سهخطی بالا سون دلنشین، باد/سهخطی پائین کوون واکنش، زمین
یک نوسان مختصر در نوسان آوائی (نحوه تلفظ) برای نام چینی این ششخطی قائل به دو معنا میشود. این نقشواژه در آن واحد به معنای سیر کردن و دیده شدن، در مفهوم یک نمونه مثالیست. این ایدهها بر اساس این حقیقت به ذهن القاء میشود که ششخطی میتواند به عنوان نوعی برج ویژه چین باستان قابل درک بشود (این برج دارای پایه بلند و سطح کوتاه است.) برجی از این نوع بر سطح قابل تأملی از منطقه تسلط دیدهبانی دارد؛ در همان حال، هنگامی که این برج در کوهستان ساخته میشود از کیلومترها دورتر قابل دیده شدن است. از این قرار ششخطی نمایشگر فرمانرواییست که در قوانین آسمان بالای سرش و راههایی که مردم زیر فرمانش طی میکنند سیر میکند، و او کسیست که، به عنوان یک فرمانروای خوب، به نمونه مثالی برای تودهها تبدیل میشود.
این ششخطی به ماه هشتم (آبان) ربط پیدا میکند. نیروی نوردهنده عقب مینشیند و نیروی تاریکی دوباره در حال افزایش است. هرچند که این وجه در تفسیر ششخطی در کلیت خود جنبه مادی ندارد.
داوری
سیر. غسل انجام شده است،
اما هدایا هنوز فراهم نیامده است.
مردم در اعتماد مطلق به او نگاه میکنند.
قربانی کردن سنتی در چین با غسل کردن و ریختن چیزی آغاز میشد، که از طریق آن نیروی قدسی، فرا خوانده میشد، و پس از آن قربانی پیشکش میشد. لحظه میان این دو تشریفات، که ژرفترین لحظه تمرکز درونی بود، مقدسترین آن به شمار میآمد. اگر پارسایی صمیمانه و تظاهر ایمان حقیقی بود، سیر و سلوک در آن تأثیری تغییردهنده و الهامبخش بر کسانی داشت که ناظر آن بودند.
از این قرار در طبیعت نیز یک تقدس صادقانه در این واقعیت قابل مشاهده است که رویدادهای طبیعی به نحوی متحد قانونمند هستند. سیر کردن در معنای قدسیتی که زیربنای امور جهانیست به انسانی که نیروی نفوذ کردن بر دیگران را دارد قدرتی مشابه طبیعت را میدهد. این نیازمند آن نیروی تمرکز درونیست که سیر و سلوک دینی را در انسانهای بزرگ با ایمان میگسترد. این آنها را قادر میسازد تا رمزهای قوانین قدسیت زندگی را دریابند، و با تکیه بر ژرفترین تمرکز درونی تجلیاتی از این قوانین را در خویشتن خویش درونی کنند. از این قرار نیروی معنوی پنهانی از آنها ساطع میشود که دیگران را زیر تأثیر گرفته و بر آنها مسلط میشود بیآنکه آنها بدانند این چگونه اتفاق میافتد.
انگاره
باد در سطح زمین میوزد:
این انگاره سیر و سلوک است.
از این قرار پادشاهان کهن از نواحی جهان بازدید میکردند،
در احوال مردم سیر مینمودند،
و به آنها رهنمودهایی میدادند.
هنگامی که باد در روی زمین میوزد به دور میرود و گسترده میشود، و علفها باید در برابر قدرت آن خم شوند. این دو رویداد در این ششخطی گواهمندی دارند. دو انگاره به کار گرفته میشود تا نماد نحوه عمل پادشاهان کهن باشد؛ فرمانروا، در سفرهای منظم، در گام نخست میتوانست از قلمرو خود مراقبت کرده و مطمئن باشد که هیچ یک از کاربریهای موجود مردم از چشمش پنهان نمانده است؛ در گام دوم، او میتوانست با تأثیرگذاری در آن آدابی که غیر مطلوب بودند تغییر ایجاد کند.
شهرنوش پارسیپور - او که از غرور رها شده، در قوانین زندگی سیر و سلوک میکند و در نتیجه درمییابد که چگونه از سرزنش برکنار ماندن عالیترین خیر است.
تمامی این نکات در توان شخصیتیست که از برتری برخوردار است. از سوی دیگر، چنین انسانی دارای برخورداری از علاقه حقیقی انبوه مردم است، و در نتیجه نمیتواند فریب بخورد؛ و باز از سویی دیگر، او، با تکیه صرف بر حضور خود و تأثیر شخصیتش، چنان عمیق مردم را تحت تأثیر قرار میدهد که آنان، همانند علف در برابر باد، در برابر او خم میشوند.
خطها
شش در آغاز یعنی:
سیر و سلوک پسرانه
بر عوام ایرادی وارد نیست.
برای انسان برتر اسباب حقارت میشود.
این به معنای سیر از دوردست و بدون دریافت معناست. انسانی با نفوذ در اختیار است، اما نفوذ او قابل درک برای مردم عادی نیست. این مسئله تأثیری در وضع مردم ندارد، چرا که آنها از عملیات خردمند فرمانروا، چه آن را بفهمند یا نفهمند، بهرهمند میشوند. اما این برای انسان برتر باعث بیآبروییست. او نباید خود را با یک نگرش کمعمق و سطحی از نیروهای غالب خرسند سازد؛ بلکه باید در آنان به مثابه یک مجموعه پیوسته غور و تفحص کرده و کوشش در درک آنها داشته باشد.
شش در خط دوم یعنی:
سیر و سلوک از شکاف در.
مطلوب برای یک زن با پشتکار.
از شکاف در چشمانداز محدود است؛ شخص بیرون را از درون میبیند. سیر و سلوک محدود است به ذهن خود انسان. شخص تمایل دارد هر چیزی را به خودش مربوط بداند و قادر نیست خود را در جای دیگری گذاشته و انگیزههای او را درک کند. این حالتیست مناسب برای یک زن خوب خانهدار. برای او ضرورتی وجود ندارد که با مسائل جهان آشنا باشد. اما برای مرد که باید در زندگی اجتماعی نقشی به عهده بگیرد، چنین سیر و سلوک محدود و خودخواهانهای در چیزها البته صدمهزننده است.
شش در خط سوم یعنی:
سیر و سلوک در زندگی من
تصمیمگیری میان پیشرفت و
عقبنشینیست
این مکان گذار است. ما دیگر به بیرون نگاه نخواهیم کرد تا تصاویری کم و بیش محدود و مغشوش دریافت کنیم؛ بلکه سیر ذهنی خود را برخود متمرکز میکنیم تا خط راهنمایی برای تصمیماتمان پیدا کنیم. این سیردرونی به معنای غلبه کردن بر خودخواهی سادهلوحانهایست در شخص که هر چیزی را صرفاً از نظرگاه خود میبیند. او آغاز به اندیشیدن میکند و از این طریق به دیدی واقعبینانه دست پیدا میکند. اما باید توجه داشت که شناخت از خود به معنای درگیری زیاده از حد با اندیشههای خود نیست؛ بلکه به معنای توجه کردن به تأثیراتیست که شخص در اطراف خود خلق میکند. این تنها از طریق تأثیرات تولید شده در زندگیست که برای ما این حق فراهم میشود که آنچه را که انجام دادهایم بسنجیم و بفهمیم که پیشرفت بوده است یا پسرفت.
شش در خط چهارم یعنی:
سیر و سلوک در قلمرو حکومتی.
مطلوب است که شخص در مقام میهمان نفوذ خود را بر شاه اعمال کند.
این شرحدهنده حالت انسانیست که رمزهایی را که باعث شکوفایی یک قلمرو میشود، میشناسد. به چنین انسانی باید موقعیت قدرتمندی داده شود تا بتواند اعمال نفوذ کند. او باید، همانطور که گفته شد، میهمانی باشد- که بایستی مفتخر شده و اجازه عملکرد مستقل به دست آورد و نبایستی به عنوان یک ابزار مورد استفاده قرار بگیرد.
نه در خط پنجم یعنی:
سیر و سلوک در زندگی من.
انسان برتر بری از سرزنش است.
انسانی که در موقعیت قدرتمندی قرار داشته و مورد توجه دیگران است باید همیشه آماده آزمون از خود باشد. گونه درست خود آزمونی نه افکار بیهودهایست که شخص درباره خود دارد، بلکه به معنای سنجش تأثیراتیست که شخص به وجود میآورد. تنها زمانی که تأثیرات خوب هستند، و زمانی که نفوذ شخص بر دیگران خیر باشد است که سیر و سلوک شخص درباره زندگی خود اسباب رضایت خاطر فرد از دانستن درباره خود و بری بودن از اشتباهات خواهد شد.
نه در خط ششم یعنی:
سیر و سلوک درباب زندگی خود او.
انسان برتر بری از سرزنش است.
در حالی که خط بالایی نمایشگر انسانیست که به سیر و سلوک خود مینشیند، اینجا در عالیترین جا هر چیزی که شخصی بوده به فرد ارتباط داشته باشد کنار میرود. این تصویر خردمندیست که بر فراز مسائل جهان ایستاده است. او که از غرور رها شده، در قوانین زندگی سیر و سلوک میکند و در نتیجه درمییابد که چگونه از سرزنش برکنار ماندن عالیترین خیر است.
در همین زمینه:
نظرها
نظری وجود ندارد.