ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی در جهان امروز

<p>احمد علوی &minus; اقتصاد ایران جزء کوچکی از سیستم اقتصاد جهان است. بنابراین بدون مقایسه و تحلیل رابطه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی آن با همین زمینه<span dir="LTR"> (Context) </span>که آن را احاطه کرده است، فهم و تاویل آن ممکن نیست. چون اقتصاد ایران جزئی از مجموعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی ارگانیکی بزرگ&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>تر و دارای رابطه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی گسترده با پیرامون خود است، بنابراین فهم قابل اعتماد از آن در کادر همان نظام بزرگ&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>تر- یعنی نظام اقتصاد جهانی- میسر است. بدون چنین پیش&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>فهمی البته برنامه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ریزی در سطح کلان (ملی) و سطح خُردِ بنگاه عبث و بی نتیجه است.</p> <div dir="RTL">متأسفانه به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ندرت می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>توان بررسی قابل اعتمادی از تحولات بزرگ بین&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>المللی و تاریخی در آثار اقتصاددان&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های ایرانی دید.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <!--break--> <div dir="RTL"><b>جوامع پیشرفته امروزین</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span> <span>گمان بسیاری از تاریخ&zwnj;</span><span dir="LTR">&zwnj;</span>شناسان اقتصادی اروپایی، جوامع پیشرفته&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اروپا، در طول ۳۰۰ سال اخیر پس از گذر از جامعه کشاورزی- سنتی و جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی صنعتی اینک به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>مدار جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی پساصنعتی که گاه جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اطلاعاتی<span dir="LTR"> (Information society) </span>یا جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی خدماتی<span dir="LTR">&nbsp;(Service society) </span>&nbsp;<span>نیز خوانده می&zwnj;</span><span dir="LTR">&zwnj;</span>شود، وارد شده&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>اند. از خصوصیات این جامعه، درجه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی سازمان&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>یافتگی بالا <span dir="LTR">(Organization society)</span>، تکیه بر صنعت دانش و اطلاعات<span dir="LTR"> (Information society) </span>است که بخشی خدماتی به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شمار می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>آید. جوامع کشورهای اسکاندیناوی و بخصوص جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی سوئد، نمونه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>هایی برای این گذر تلقی می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شوند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">ورود به جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی دانشور با افزایش اشتغال در بخش&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های خدماتی که اطلاعات و دانش تولید می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>کنند، و بالارفتن سهم این بخش در کل تولید ناخالص داخلی همراه است. همچنین تولید دانش و اطلاعات بخش عمده بازرگانی خارجی چنین جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ای را تشکیل میدهد. افزون بر این کارایی واحدهای اقتصادی بخصوص در بخش خصوصی (شرکت&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها و بنگاه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها) افزوده می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود و فعالیت آن&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها گسترش می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>یابد، اما از نظر فیزیکی و پرسنلی کوچک&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>تر می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شوند. همین فرایند در مورد فعالیت&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های بخش دولتی نیز کمابیش صادق است<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL">اگر سهم ایران را در اقتصاد جهانی به&zwnj;عنوان شاخص آن در نظر بگیریم صادرات ایران عمدتاً از مواد خام یا کالاهای سنتی تشکیل شده و حتی بخش قابل توجهی از آن&zwnj;چه به&zwnj;نام صادرات غیر نفتی تعریف می&zwnj;شود، محصولات صنعتی به&zwnj;معنی مدرن کلمه نیست. بنابراین اقتصاد ایران هنوز به مرحله&zwnj;ی رقابت جهانی برای صادرات کالاهای صنعتی وارد نشده و در دوره&zwnj;ی پیشامدرن درجا می&zwnj;زند.</div> </blockquote> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">چنین گرایشی در اقتصادهای پیشرفته در اشکال گوناگون قابل مشاهده است. پیامدهای این فرایند بر عرصه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی تولید، توزیع دارایی- درآمد، قدرت و منزلت اجتماعی نیز قابل توجه است. غلبه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی صنعت تولید دانش بر سایر صنایع به معنی کوچک شدن، انعطاف و هم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>زمان کارآتر شدن واحدهای اقتصادی است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">مدیریت بر سازمان تولید که در جامعه سنتی غالباً از سازمان عمودی و الگوی سازمان نظامی الهام می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گرفت در جامعه پساصنعتی به سازمان کوچک ولی موثر شبیه تیم بسکتبال شبیه می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود. مدیریت نیز به مربیگری<span dir="LTR"> (Coaching) </span>دگرگون می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود. چگونگی مشارکت سیاسی در این دوره، دگرگون شده و افزایش می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>یابد. سازمان&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های سیاسی و اداری نیز بدین&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ترتیب دگرگون شده و از شکل هرمی<span dir="LTR"> (hierarchic) </span>&nbsp;<span>به شکل افقی</span><span dir="LTR"> (flat) </span>میل می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>کنند. بدین&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ترتیب انسان فرمانبر به انسان سازنده دگرگون می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود. ورود به &zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>مدار چنین جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ای البته با استقرار نوع پیشرفته&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>تر دمکراسی، یعنی دمکراسی مشارکتی هماهنگی دارد<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">هر چند ورود به آینده، همواره با نوعی عدم اطمینان و ریسک همراه است اما داده&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های آماری و تجربی بسیاری بر اعتبار الگوی فوق دلالت دارد. از آن جمله است داده&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های مربوط به بازار کار، تولید ناخالص داخلی، بازرگانی خارجی، دگرگونی ساختار واحدهای اقتصادی و سیاسی و غیره. سهم بخش تولید دانش و اطلاعات در جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی پسامدرن بر سهم صنایع سنتی و کشاورزی پیشی می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گیرد. بدین&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ترتیب طبیعی است که اشتغال در بخش&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های کشاورزی و صنایع نیز کاهش پیدا کرده و بخش تولید دانش و اطلاعات به مهم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ترین منبع اشتغال تبدیل می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">بازرگانی خارجی جوامعی که به این مرحله از توسعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اقتصادی رسیده&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>اند تحت تاثیر دگرگونی ساختار قرار می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گیرد و خدمات و فراوردهای مرتبط به صنعت دانش و اطلاعات سهم اساسی در آن می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>یابد. تولید دانش و اطلاعات دارای پویایی درونی است؛ بنابراین دسترسی به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>منابع طبیعی محدودیتی برای آن محسوب نمی&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود. از سوی دیگر صادرات و واردات این بخش محدودیت&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های کالاهای مرئی و فیزیکی را ندارد. بنابراین انتظار می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>رود که رشد تولید و بازرگانی خارجی در این بخش از سرعت بیش&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>تری برخوردار باشد<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">بدین&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ترتیب در طول سه قرن اخیر اقتصاد کشورهای پیشرفته غرب از اقتصاد کشاورزی- سنتی به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>دوره&zwnj;ای که با تولید دانش<span dir="LTR"> (Information Society) </span>از دوره&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های گذشته متمایز می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود وارد شد. بازرگانی خارجی در دوره&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی تولید دانش دارای الزامات خاص خود است و در این دوره است که جهانی شدن<span dir="LTR"> (Globalization) </span>اوج می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گیرد و اقتصاد جوامع گوناگون دارای همبستگی<span dir="LTR"> (Integration) </span>&nbsp;<span>بیش&zwnj;</span><span dir="LTR">&zwnj;</span>تری با یکدیگر می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شوند. پیشرفت صنعت اطلاعات موجب می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود تا تجارت بیش از گذشته الکترونیزه<span dir="LTR">&nbsp;(digitalization) </span>شود. این فرایند به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شرایطی می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>انجامد که بازارهای کالا و خدمات کم یا بیش دارای ساختاری شبیه بازارهای بورس<span dir="LTR"> (Securitization) </span>می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شوند. گمان می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>رود که این اقدامات به آن&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>چه در ادبیات اقتصادی بازار<span dir="LTR"> (Efficient market) </span>موثر نامیده می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود نزدیک شود<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">گذر از مراحل گذشته البته بدون کارایی در مدیریت و استفاده از منابع انسانی ممکن نبود. کارایی در این بخش نیز مشروط به دگرگونی ساختاری در جوامع علمی جهان و آموزش بود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>گذار از جامعه&zwnj;ی سنتی</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اگر جوامع پیشرفته، در حال گذار به جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ای هستند که تولید و صادرات دانش، ساختار اقتصاد آن&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها را شکل می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>دهد این پرسش ضروری است که جایگاه جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی ایران که هنوز در دوره&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی پیشاصنعتی و صادرات مواد خام است، در کجای نمودار فوق است؟</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>طور کلی می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>توان گفت که اگر سهم ایران را در اقتصاد جهانی به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>عنوان شاخص آن در نظر بگیریم صادرات ایران عمدتاً از مواد خام یا کالاهای سنتی تشکیل شده و حتی بخش قابل توجهی از آن&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>چه به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>نام صادرات غیر نفتی تعریف می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود، محصولات صنعتی به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>معنی مدرن کلمه نیست. بنابراین اقتصاد ایران هنوز به مرحله&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی رقابت جهانی برای صادرات کالاهای صنعتی وارد نشده و در دوره&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی پیشامدرن درجا می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>زند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">ورود به بازرگانی جهانی در عرصه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی صنعت اطلاعات البته مرحله&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی بالاتری از مرحله&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی صادرات کالاهای صنعتی است. دستیابی به این مرحله الزامات خاصی را داراست که تنها به سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گذاری انبوه در امور پژوهش و پیشرفت<span dir="LTR"> (Reseach and development) </span>خلاصه نمی&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود. برای رسیدن به چنین مداری از تکامل اقتصادی البته به سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گذاری انبوه و بلندمدت به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ویژه در عرصه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اجتماعی <span dir="LTR">&nbsp;(Social capital)</span>، سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی نهادی<span dir="LTR"> (Institutional capital) </span>و انسانی<span dir="LTR"> (Human capital) </span>نیاز است که این هم مشروط به تراز انبوه در بازرگانی خارجی است. بنابراین مفهوم سرمایه در تفکر اقتصادی دگرگون شده است. این دگرگونی نظری با تحولات اقتصادی-اجتماعی پیوند نزدیکی دارد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در چهارچوب علم اقتصاد کلاسیک- که قدیمی&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ترین سامانه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اندیشه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اقتصادی در دوره&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی جدید به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شمار می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>رود- عمدتاً بر سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی مرئی یعنی سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>هایی هم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>چون زمین، ابزار و نیروی کار تاکید می&zwnj;شود. بر اساس چنین نگاهی، انسان با همه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی خصوصیات گوناگون و جامعیت خود، به &laquo;نیروی&raquo; کار تقلیل پیدا می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>کند. این البته طبیعی به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>نظر می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>رسد چون علم اقتصاد کلاسیک در دوره&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ای تدوین شده است که نفوذ این عوامل در تولید ارزش بسیار زیاد بود. تاکید علم اقتصاد نئوکلاسیک در مقابل بر سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی مالی است که حلقه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی واسطه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی میان سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی مرئی و سرمایه غیر مرئی است. اقتصاد پسامدرنیستی که پیدایش آن با طلیعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی ورود جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی بشری به جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی دانش مقارن است، اما بر نقش سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی انسانی و اجتماعی و نهادی تاکید می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ورزد. بنا به نظریات جدید اقتصادی تبدیل منابع طبیعی که بخشی از سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی مرئی است، ارتقاء سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی مالی به سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اجتماعی و انسانی به سادگی صورت نمی&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گیرد و مستلزم تحولات بنیادی سیاسی و اجتماعی و استقرار نوعی از شبکه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی<span dir="LTR"> (Network) </span>&nbsp;<span>روابط انسانی است.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">چه بسیاری از جوامع وجود دارند که علی&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>رغم سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی انبوه مالی و یا منابع طبیعی نتوانسته&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>اند سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اجتماعی، سازمانی و انسانی چندانی فراهم آورند. کشورهای صادرکننده&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی نفت و بخصوص کشورهای حاشیه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی خلیج فارس نمونه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی بارز این وضعیت&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>اند. این کشورها برای مدیریت اجتماعی و سیاسی نیازمند کمک از کشورهای غربی هستند. و در شرایط بحران اجتماعی امکان فروریختن نهادهای اجتماعی آن&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها دور از انتظار نیست. تجربه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی عراق و تبدیل جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی مبتنی بر ملیت به سه جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی مبتنی بر قومیت و مذهب گویای کاستی و کمبود سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اجتماعی و نهادی در این جامعه است. سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اجتماعی مظهر همکاری درون&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>جوش و متکی به اعتماد متقابل مردم در قالب سازمان&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های غیر دولتی و غیر شرکتی است. بنا بر پژوهش اقتصادشناسان اجتماعی، سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اجتماعی، زمینه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ساز اصلی توسعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اقتصادی است. مثلاً آن&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها توسعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>یافتگی شمال ایتالیا و عقب&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ماندگی جنوب آن از شمال را با کاستی و فراوانی سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اجتماعی این دو بخش توضیح می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>دهند. حال آن که سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی مالی و صنعتی در هر دو بخش به یکسان در دسترس قرار دارند<span dir="LTR">. </span></div> <div dir="RTL">سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی نهادی بیان توانائی هر جامعه در نهادسازی، نظم و سازمان یافتگی نظام&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است و تضمین&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>کننده&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی ثبات و امنیت در جامعه است. جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی پیشرفته، متشکل از نهادها و جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی نهادآفرین است و فرد و گروه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های پایه، کارکردهای خاص خود را دارند. در جوامعی که سرمایه، نهادی محدود است، افراد به شکل &laquo;اتمیزه&raquo; وجود دارند یا در چهارچوب نهادی اولیه<span dir="LTR">&nbsp;(Primary groups) </span>&nbsp;<span>مانند خانواده یا عشیره قابلیت سازماندهی شدن دارند.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">گذر از جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی سنتی به جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی سازمان&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>یافته یا جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی سازمانی<span dir="LTR"> (Organization society) </span>معمولاً با دشواری و مقاومت نهادهای سنتی همراه است. تصمیم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>سازی و تصمیم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گیری افراد که مبتنی بر عقلانیت فردی است، در مقایسه با تصمیم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گیری سازمانی از عقلانیت سازمانی برخوردار نیستند، رنگ عاطفی و موقت دارند و بنابراین ناپایدارترند. در جوامع توسعه نیافته، افراد معمولاً عامل مهم تغییر و تحولات هستند تا نهادها و سازمان&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های اجتماعی. برای همین است که تصمیم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گیری&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های کلان سیاسی در این جوامع معمولاً از بالا و مستقل از شهروندان سازمان&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>یافته، طبقات و موسسات اجتماعی صورت می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گیرد. به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>همین دلیل کمبود سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی نهادی به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>معنی فقدان فردی بودن تصمیم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گیری، عقلانیت محدود، و در نتیجه بی&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ثباتی جامعه هم هست. مثلاً نبود احزاب مستقل از حکومت و متکی به طبقات و اقشار اجتماعی از جمله نشانه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های کمبود سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی سازمانی در عرصه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی سیاست است. فراوانی فرقه&zwnj;های سیاسی که گاه عنوان حزب هم دارند، در کشورهای توسعه نیافته نیز نشانه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی دیگری بر کمبود سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی نهادی است. توانایی نهادی- سازمانی که هماهنگ&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>کننده&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی کثرت و تبدیل توانایی فردی به توانایی سازمانی است، نشانه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی بلوغ جامعه و هم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>زمان قوت مکانیسم ثبات&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>سازی در جامعه است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL">تحقیقات تجربی نشان می&zwnj;دهد که بالا رفتن ارزش افزوده و در نتیجه رشد اقتصادی در کشورهای توسعه یافته غالباً و در ابتدا ناشی از بالا رفتن تولید ارزش در عرصه&zwnj;ی سرمایه&zwnj;ی غیر مرئی یعنی بالا رفتن ارزش سرمایه&zwnj;ی نهادی، انسانی و اجتماعی است. هر چند رابطه&zwnj;ی میان این سه گونه از سرمایه تنگاتنگ و دیالکتیکی است اما سرمایه&zwnj;ی غیر مرئی غالباً به&zwnj;عنوان عامل پویایی عمل می&zwnj;کند.<br /> شرط ضروری تشکیل سرمایه&zwnj;ی غیر مرئی، وجود تنوع نظری و استیل زندگی، استقلال دانش از حکومت و نهادهای قدرت، استقلال نهاد دین از حکومت و حداقلی از رفاه اجتماعی و هم&zwnj;چنین امنیت در عرصه&zwnj;ی اجتماعی و سیاسی است.</div> </blockquote> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در برخی از کشورها هم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>چون ایران نهادسازی معمولاً با اقتباس از جوامع مدرن صورت می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گیرد. در چنین شرایطی نام و صورت نهادهای اجتماعی وجود دارد، اما در فقدان فرهنگ نهادی، موسسات اجتماعی به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>محلی برای گردآمدن یک جمع دوستان، یک قبیله و یا یک پاره&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گروه اجتماعی می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود. استفاده از عنوان &laquo;حزب&raquo; برای نامیدن باندهای سیاسی و مافیای اقتصادی در افغانستان نمونه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی گویایی برای مطلب است. &laquo;حزب&raquo; نهاد سیاسی جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی صنعتی پیشرفته است و در جوامع شبانی و کشاورزی موضوعیت ندارد. بی&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>رونقی احزاب برخلاف تصور رایج که گویا در فرهنگ ایران حزب جایی ندارد، معلول این است که احزاب ایرانی حزب نیستند و یا جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی ایران جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ای نیست که بتواند حزب تولید کند. به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>همین دلیل آن&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>چه در ایران حزب خوانده می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود کارآمد نبوده و ساختار و کارکرد آن&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها چیزی به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>جز ساختار و کارکرد حزب در جوامع توسعه یافته است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">موازی&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>کاری و تداخل وظایف نهادهای اجتماعی نمونه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی دیگری برای بی&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>محتوائی نهادهای اجتماعی در کشورهای توسعه نیافته است. مثلاً اگر نهادهای اجتماعی و اقتصادی در ایران دارای کارکرد مناسبی بودند دلیلی وجود نداشت تا شهروندان جامعه به رئیس دولت نامه بنویسند و از او برای حل مشکلات خود، کمک بخواهند. یا دولت برای حل مشکلات به این گوشه و آن گوشه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی یک کشور سفر کند و به اصطلاح با مردم دیدار کند. هم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>چنین اگر سازمان&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های اجتماعی دارای قابلیت بودند، دلیلی نداشت که مسئولان حکومت، افراد خانواده&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی خود را در مدیریت نهادها دخالت دهند. چون نهادسازی اساساً برای غیر شخصی کردن و غیر خانوادگی کردن تصمیم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گیری است و حضور اعضای خانواده در مدیریت نهادها همانا نقض غرض است. اما خانواده که نهاد همه کاره<span dir="LTR"> (Super functional) </span>در جامعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی شبانی و کشاورزی است، هنوز سیطره&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی خود را بر نهادهای اجتماعی ایران از دست نداده است. این البته بخشی از مشکلات سیاسی و اقتصادی ایران یعنی مشکلاتی هم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>چون فساد مدیریت، قبیله&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>گرایی و ناکارایی استفاده از منابع انسانی در ایران را توضح می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>دهد.</div> <div dir="RTL"><span dir="LTR">)</span>عظیمی، در تایید مطلبی که آمد در بررسی&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های&nbsp;خود از اقتصاد ایران بخش قابل توجهی از نوشته&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های خود را به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>سهم عوامل فرهنگی و اجتماعی در رفتار اقتصادی بازیگران اقتصاد &minus; دولت، بنگاه و خانوار &minus; اختصاص می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>دهد. به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>نظر می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>آید که او دریافته بود که اکتفا به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>تحلیل&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های کمی، نمی&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>تواند ژرفنای مشکلات ساختاری اقتصادی ایران را بنمایاند. از این&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>رو است که او بررسی فرهنگ اقتصادی آن&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>هم در چهارچوب ساختاری را دارای اهمیت می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>داند. &minus; عظیمی، ۱۳۷۴)</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی ساختاری<span dir="LTR"> (Structural Capital) </span>مکمل سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی نهادی است و عبارت است از قابلیت یک جامعه برای حل کشمکش&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها و چالش&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های درونی و بیرونی آن <span dir="LTR">(Cabrita and Vaz 2006)</span>. <span dir="LTR">&nbsp;</span>این سرمایه شامل زیرساخت&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های فرهنگی، فرهنگ سازمانی، شبکه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اطلاع&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>رسانی و سنت مدیریت حل کشمکش&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های داخلی و خارجی است (همان). اهمیت این سرمایه از آن روست که به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>عقیده&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی بسیاری از کارشناسان، هزینه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی کشمکش داخلی یکی از بزرگ&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ترین هزینه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های سازمان&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های اجتماعی در سطح خرد و کلان است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی دانش و اطلاعات<span dir="LTR"> (Intellectual Capital) </span>شامل قابلیت&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های فردی و جمعی و سازمانی در پردازش و تولید دانش تجربی عمومی و نه در سطح افراد خاص است. مفهوم سازی در مورد سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی دانش و اطلاعات به شکل مدرن کلمه ابتدا از سوی اقتصاد دان شهیر گالبرایت <span dir="LTR">(Galbraith 1969)</span> <span>مطرح شد. به دنبال او استیووارد </span><span dir="LTR">(Steward 1991, 1997)</span> <span>این مفهوم را در عرصه&zwnj;</span><span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اقتصادی توسعه داد. در برخی از کشورهای در حال توسعه، تلاش می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود تا با معرفی &laquo;نوابغ&raquo; نبود این نوع سرمایه در آن کشورها پوشانیده شود. اما منظور از سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی دانش و اطلاعات نخبه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>پروری یا نابغه ستایی نیست. شاخص سطح دانش اطلاعات در کشورهای پیشرفته وجود سازمان تولید دانش و تولید علمی در بازار رقابت علمی و پیش افتادن در عرصه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی توسعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اقتصادی است<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>شرط&zwnj;های توسعه</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">تحقیقات تجربی نشان می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>دهد که بالا رفتن ارزش افزوده و در نتیجه رشد اقتصادی در کشورهای توسعه یافته غالباً و در ابتدا ناشی از بالا رفتن تولید ارزش در عرصه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی غیر مرئی یعنی بالا رفتن ارزش سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی نهادی، انسانی و اجتماعی است. هر چند رابطه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی میان این سه گونه از سرمایه تنگاتنگ و دیالکتیکی است اما سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی غیر مرئی غالباً به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>عنوان عامل پویایی عمل می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>کند<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">شرط ضروری تشکیل سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی غیر مرئی، وجود تنوع نظری و استیل زندگی، استقلال دانش از حکومت و نهادهای قدرت، استقلال نهاد دین از حکومت و حداقلی از رفاه اجتماعی و هم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>چنین امنیت در عرصه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اجتماعی و سیاسی است<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اگر در دهه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های گذشته، نظریه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی استعمار و یا امپریالیسم به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>عنوان بالاترین مدار سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>داری پارادایم مسلط برای تبیین توسعه نیافتگی جوامع موسوم به جهان سوم بود، اینک اقتصاددان&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های دوره&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی پسامدرن غالباً برای توضیح توسعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>نیافتگی و حتی نابرابری اقتصادی در درون یک اقتصاد از عوامل نرم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>افزاری یعنی کمبود و کاستی سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی عرصه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اجتماعی، سرمایه نهادی و انسانی استفاده می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>کنند. داده&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها و دلایل تجربی نیز تایید این ادعا است که افزایش درآمد سرانه و کاهش شکاف درآمدی و اقتصادی رابطه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ای روشن و محکم با افزایش سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اجتماعی، نهادی و انسانی دارد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در چهارچوب همین دگرگونی پارادایمی، توزیع برابر سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اجتماعی، نهادی و انسانی شرط توزیع موزون و نهادینه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی درآمد و رهایی از فقر تلقی می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود. حال آن&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>که در گذشته بر نقش دولت و هزینه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>های انتقالی بودجه یا سوبسید برای جلوگیری از افزایش شکاف اقتصادی- اجتماعی تاکید می&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>شد<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL">پیش&zwnj;شرط پیدایش توسعه صنعت اطلاعات و دانش سرمایه&zwnj;ی انبوه در قالب سرمایه&zwnj;ی اجتماعی، نهادی و انسانی است که با سلطانیسم در اشکال گوناگون سازگاری ندارد. نظام &laquo;سلطانی&raquo; در هر قالبی، خواه نوع سلطنتی یا جمهوری آن بر تمرکز قدرت، و نقض حقوق شهروندان استوار است و مانعی برای مشارکت نظام یافته شهروندان و آزادی اندیشه و نقد به&zwnj;شمار می&zwnj;آید.</div> </blockquote> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">میان پژوهشگران اقتصادی توافق وجود دارد که شرط توسعه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی پایدار<span dir="LTR"> (Sustainable Development) </span>و درون&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>زا<span dir="LTR">&nbsp;(Endogenous) </span>در دنیای آینده وجود سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی نهادی، انسانی، اجتماعی و بالاخره سرمایه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی اطلاعات و دانش پیش&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>رو است. در چنین شرایطی اقتصادهای توسعه نیافته که هنوز حتی به&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>مدار تولید کالای صنعتی ارتقا نیافته&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>اند هم&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>چون گذشته سهمی جز فعالیت در عرصه&zwnj;<span dir="LTR">&zwnj;</span>ی تولید مواد خام نخواهند یافت. چنین امری البته دارای پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است.</div>

احمد علوی − اقتصاد ایران جزء کوچکی از سیستم اقتصاد جهان است. بنابراین بدون مقایسه و تحلیل رابطه‌‌ی آن با همین زمینه (Context) که آن را احاطه کرده است، فهم و تاویل آن ممکن نیست. چون اقتصاد ایران جزئی از مجموعه‌‌ی ارگانیکی بزرگ‌‌تر و دارای رابطه‌‌ی گسترده با پیرامون خود است، بنابراین فهم قابل اعتماد از آن در کادر همان نظام بزرگ‌‌تر- یعنی نظام اقتصاد جهانی- میسر است. بدون چنین پیش‌‌فهمی البته برنامه‌‌ریزی در سطح کلان (ملی) و سطح خُردِ بنگاه عبث و بی نتیجه است.

Sveiby, K. (1997). The New Organizational Wealth. Berrett Koehler, San Francisco

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان

    نوشته بظاهر به کمبود های اقتصاد ایران توجه دارد ولی درقالبی بیان شده است که موجودیت این اقتصاد را بیان نمیکند و بصرف اینکه خرد است انرا قابل نقد و بررسی نمیداند فقط در مساله صادرات مواد خام متوقف میشود و انگاه به فرهنگ بی فرهنگی میپردازد مدتهاست که محققان برون مرزی زحمت کالبد شکافی اقتصاد ایران را به خود نداده اند که بحق جای ان خالیست ما بایستی سیر تکامل تولید صنعتی را در50 سال گذشته بررسی کنیم ودر همین زمینه انچه نیروی انسانی داخلی در محقق شدن ان دخالت داشته است بنویسیم وببینیم چگونه میشود از دانش اموختگان مدارس چپری که هنوز هم در جنوب شرقی کشور وحتی در ایلام و لرستان فارغ التحصیل میشو ند توقع تولید دانش فنی و در واقع تکنو لوژی داشته باشیم میدانید در بسیاری از مناطق مذکور مردم در مکالمات خود بیشتر از 50 کلمه استفاده نمیکنند چطور میشود در جامعه ای که بیکاری دران تعریف نشده وحتی بطور رسمی کسی که 2 ساعت در هفته کار میکند شاغل شناخته میشود توفع بهره وری داشت در 50 سال گذشته ما از تولید کارگاهی بسطح تولید کارخانه ای رسیده ایم یعنی بیک معنی در سطح بسیار کوچک تولید صنعتی داریم نمونه ان تولیدات ابتدائی پترو شیمی است و تا اندازه ای میتوانیم از تولید فولاد یاد کنیم صادرات ما تا 20 سال پیش نزدیک یک ملیارد دلار بوده وهم اکنون صارات کالای نیمه صنعتی پترو شیمی از 4 ملیار د دلار بیشتر است شرط ورود به سازمان تجارت جهانی حذف تعرفه هاست که با روند کنونی ما 40 سال باید کار کنیم ولی در همین راستا ما واردات و صادرات یک کالا را همزمان داریم بعنوان نمونه 128 هزار تن گوشت وارد میکنیم ولی 26 هزار تن گوشت هم صادرات داریم یعنی در بازار بزرگ جهانی که سهم ما فقط نیم در صد است ما قادر شده ایم بازاریابی کنیم و بازاهای خودمان را هرچند کوچک ولی پیدا کرده ایم در باره ارزش افزوده بازار یابی باید متذکر شوم که ملی شدن نفت شکست خورد زیرا ما بازارهای جهان را نمیشناختیم وحتی با 50 در صد تخفیف هم توانستیم سه مرسله نفتی بفروشیم ودر همین راستا باید یاد اور شوم تا 1973 که در قالب اپک قیمتهای نفت بهر دلیل منفجر شد طریقه قیمت گذاری توسط شرکتهای عامل در سراسر جهان که دوپایه لندن وخلیج مکزیک معیار اصلی بود از 2و نیم دلار قیمت هر بشکه 75 سنت بعنوان هزینه بازاریابی به شرکتهای عامل تعلق میگرفت بنا برین ارزش بازاریابی از قیمت تکنولوژی ویا دانش فنی کمتر نیست وحال ایران بازار 22 ملیارد دلار صادرات خود را در دست گرفته است کاش مینوشتید که بانکداری ایران هنوز بروش تاسیس بانک ملی در سال 1308 است وحال انکه بانکها انچنان در جهان متحول شده اند وانقدر تاثیر گذارند که طی همین ده روز اخیر دو دولت با اکثریت چپ وراست را در یونان و ایتالیا از کار برکنار کردند و کارمندان خود را بجای ان گذاشتند و ما در ایران بانک اسلامی بدون ربا درست کرده ایم و درحالیکه بهره وام و اعتبار در غرب کمتر از 6 درصد است تولید کننده و صادرات کننده ما باید 30 درصد بپردازد وبعد با پرونده سازی و زندان ومصادره روبرو شود کاش از سهم خدمات در اقتصاد کنونی جهان و بازار بورس ومقایسه ان با انچه در ایران میگذرد مطلبی نوشته میشد در جکومتهای پیشرفته اقتصاد و راهکارهای ان بمدد بانکداری مدرن مشکلات نقدینگی را حل کرده اند و حال اینکه زمامداران ایران میگویند چون پایه و مبنای اقتصاد غربی است ما انرا قبول نداریم وهمه چیز را در کادر 40 هزار تومانی حل میکنند اگر برئیس جمهو ر بنویسد که که خرج پاسخگوی هزینه ها نیست 40 هزار تومان میفرستد واگر فقیر باشید و به اثبات رسیده باشد صندوق امداد امام بشما 40 هزار تومان میدهد و زمانی که طرح هدف مند کردن یارانه ها را اجرا میکنند ازدم 40 هزار تومان بهمه میدهند حتی اگر در خارج از کشور ساکن باشید یعنی واحد 40 هزارتومانی در همه چیز وهمه جا چرا از مالیات ستاندن ننوشته اید در بودجه 90 مبلغ 35 هزار ملیارد تومان در امد مالیاتی پیش بینی شده است ولی امار وصول مالیات در 7 ماهه اول سال در مجموع 12 هزار ملیار دتومان است در بازار تهران سر قفلی یک مغازه 10 ملیارد تومان است که اگر سپرده بانکی شود سالیانه 2 ملیارد تومان سود بدان تعلق میگیرد ولی حاج اقای فعال در مغازه حاضر نیست 100 ملیون تومان مالیات بپردازد وحال انکه مالیات متعلقه ان کمتر از500 ملیون تومان نیست چرا از اجرای حذف یارانه های برق و گاز نمی نوبسید که قبل از طرح فقط 6درصد برقبها را نمیدادند حالا 30 درصد مشترکین که همه یارانه میگیرند قبوض برق و گاز خود را نمیپردازند ایا رسانه ها تریبون دانشگاهیست و یا در موضوع مورد پژوهش باید امارهای مرتبط و واقعیتها را هم مد نظر قرار داد اندیشمندان ما در کجا نشسته اند وبرای چه کسانی مینویسند و جامعه و اقتصاد ایران را با چه قیاس مع الفارقی بررسی میکنند و در وافع نسخه مینویسند برای ناکجا ابادی که نوشته انها بمسائل ان مرتبط نیست

  • ایراندوست

    در واقع‌بینی‌ این مقاله شکی نیست ولی از آنجایی که آقای علوی در یکی‌ از مدرن‌ترین و بظاهر پیچیده‌ترین کشور سرمایه‌داری دنیا زندگی‌ و تدریس میکنند، نباید نقش آن تعداد معدود خانواده‌هایی‌ (Dynasty) مثل والنبری- آکسلسون یوهانسون- بونیر و استن بک را که سرمایه گذارن اصلی‌ و راهبردی جامعه‌اند، تشکیلات ماسونی و شعباتی چون روتاری که معماران سیاسی- اقتصادی- اجتماعی هستند, و ساختار امنیتی‌ با تکنیکی‌ بالا که حافظ سرمایه، تولید و مصرف هست را نادیده انگارند.

  • Saeidrad

    این مقاله ها رو فقط در سایت رادیو زمانه میشه پیدا کرد . ممنون از نویسنده

  • کاربر مهمان فرهاد - فریاد

    متاسفانه چیزهای درست در کنار نتیجه گیری های اشتباه لطمه ی شدیدی بدان زده است . اینکه دانش و تکنولوژی در معادلات نه تنها سرمایه که در سیر رشد تاریخی بشر بسیار مهم است در آن شکی نیست اما بیان نویسنده ما را کاملا در دنیاهای فرضیات آسمانی غرق کرده است . مثلا اولین هواپیما که توسط دو بال و دوچرخه ساخته شده را با جتهای امروزی مقایسه کنید تنها در کنش و واکنش انسانهایی بوده است هر روز آنرا متکاملتر ساخته اند . از اینرو تنها زیرساختهای یک جامعه است که هر روز بالنده تر شده و به موازات آن دانش و تکنولوژی نیز در همان راستا رشد نموده اند و یا عوامل بازدارنده ای مانع رشد و تکامل آن شده اند . مارکس در 150 سال پیش از نیروهای مولده سخن به میان آورد که در واقع رابطه ی انسان با ابزار تولید را به ما نشان میدهد که بدون یکی در مقابل دیگری امکان افزایش تولید و به تبع آن رشد جامعه میسر نمی شود شما به ما می گویید ما می توانیم همین امروز تصمیم بگیریم تا با "سرمایه ی اجتماعی " شرایط جامعه را تغییر دهیم . یعنی تصور می کنید تنها با تغییر دهنیات می توان عینیات را تغییر داد . در حالی که عین و ذهن در یک رابطه ی مستقیم و تاثیر متقابل ما را قادر به تغییر می سازد . اما در مورد ایران هم تا زمانی که ما نتوانیم نیروی بیکار موجود در جامعه را تبدیل به نیروی فعال کنیم شرایط نه تنها رو به بهبودی نمی رود که روزبروز وضعیت وحیم تر نیز حواهد شد . و این امکان پذیر نخواهد شد مگر آنکه سرمایه های داخلی را فعال و همچنین سرمایه های خارجی را جذب کنیم . جذب سرمایه های حارجی هم تنها زمانی به رشد اقتصادی و تعالی تکنولوژیکی می انجامد گه سرمایه های خارجی با برندهای خودشان وارد بازار سرمایه ایران شوند و تا زمانی که ما مهملاتی چون عدالت خواهی و استقلال و ناسیونالیزم بیمار ایرانی را یدک می کشیم امکان آن فراهم نخواهد شد . زیرساختهای ایران تنها در زمانی تغییر می کنند که امکان رقابتهای بازار آزاد را برای همه ی سرمایه ها فراهم کنیم . و تولید سنتی را تبدیل به تولیدات مدرن و قابل رقابت در بازار جهانی بنماییم در حالی که بیش از سی سال است دولتهای متعدد در ایران همه ی هم و همت خود را در حمایت از این تولیدات با هزینه ی بالا برای منافع حقیر تنها بخش کوچکی از اقتصاد ایران به بهانه ی مهمل و واهی استقلال قرار داده اند .