ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

آیا زنان به گونه‌ای دیگر می‌خوانند؟

<p>سمانه خلیلی - &quot;زنان به گونه&zwnj;ای دیگر می&zwnj;خوانند&quot; نوشته نویسنده آمریکایی&zwnj;تبار آلمانی روت کلوگر (Ruth Kl&uuml;ger) شامل مجموعه مقالاتی&zwnj;ست که در آن&zwnj;ها نویسنده از زاویه دیدی زنانه تعدادی از نویسندگان برجسته آلمانی همچون گوته، شنیتزر، کسنر و... را بررسی می&zwnj;کند و در یکی از مقاله&zwnj;ها که هم&zwnj;عنوان با کتاب هم هست به تصویر زنان در آثار ادبی می&zwnj;پردازد.</p> <!--break--> <p>این کتاب در سال در سال ۱۹۹۶ منتشر شده است، اما نگاه و موشکافی&zwnj;های نویسنده&zwnj;اش همچنان تازه است. <br /> &nbsp;</p> <p>روت کلوگر مقاله &quot;زنان به گونه&zwnj;ای دیگر می&zwnj;خوانند&quot; را با این جمله آغاز می&zwnj;کند که &quot;کتاب&zwnj;ها بر زنان تأثیری متفاوت از مردان دارند. زنان و مردان به گونه&zwnj;ای متفاوت از هم یک متن را می&zwnj;خوانند؛ همانطور که به گونه&zwnj;ای متفاوت از هم زندگی می&zwnj;کنند و با خواست&zwnj;ها و نیازهای متفاوت از هم بزرگ می&zwnj;شوند. البته متن&zwnj;هایی هم هستند که تأثیر یکسانی بر هر دوی آن&zwnj;ها دارند. متن&zwnj;های خنثایی مثل برنامه حرکت قطار&zwnj;ها. اما خوانش و برخورد با متن&zwnj;هایی که درباره انسان، احساسات و روابط و مناسبت&zwnj;های آن هستند، وابسته به جنسیت است.&quot;<br /> &nbsp;</p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/klusam02.jpg" />روت کلوگر، نویسنده و منتقد یهودی آلمانی&zwnj;تبار. او در کودکی تجربه اردوگاه کار نازی&zwnj;ها را از سر گذرانده، پس از جنگ به آمریکا مهاجرت کرده و از منتقدان شناخته&zwnj;شده آلمان به شمار می&zwnj;آید.</p> </blockquote> <p>کلوگر می&zwnj;نویسد که زمانی گئورگ تابوری (George Tabori ) که جایزه ادبی و معتبر بوشنر را هم از آن خود کرده، از &quot;اتللو&quot; نوشته شکسپیر و &quot;وویتسک&quot; نوشته گئورگ بوشنر به عنوان زیبا&zwnj;ترین داستان&zwnj;های عاشقانه&zwnj;ای که تاکنون خوانده است، یاد می&zwnj;کند و یک&zwnj;بار هم یکی از منتقدان ادبی صاحب&zwnj;نام در یک برنامه تلویزیونی از &quot;عشق و دسیسه&quot; اثر شیلر به عنوان داستان عاشقانه زیبای مورد علاقه&zwnj;اش یاد می&zwnj;کند. در هر سه اثر یاد شده، معشوق به دست عاشق کشته می&zwnj;شود. در &quot;اتللو&quot; خفه می&zwnj;شود، در &quot;وویتسک&quot;، با ضربات چاقو به قتل می&zwnj;رسد و در &quot;عشق و دسیسه&quot; مسموم می&zwnj;شود. برای مردان این سه اثر از زیبا&zwnj;ترین داستان&zwnj;های عاشقانه&zwnj;ای هستند که خوانده&zwnj;اند، اما چه تعداد از زنان ممکن است از این آثار به عنوان زیبا&zwnj;ترین آثاری که خوانده&zwnj;اند یاد کنند؟ <br /> &nbsp;</p> <p>نکته&zwnj;ای که کلوگر به آن اشاره می&zwnj;کند، استعداد یادگیری انسان است. زنان یاد می&zwnj;گیرند که مانند مردان بخوانند. این امر چندان دشواری نیست. شخصیت&zwnj;های کلیدی و جالب اکثر آثار ادبی کلاسیک مردان هستند. ما تلاش می&zwnj;کنیم با آن&zwnj;ها همذات&zwnj;پنداری کنیم و آن&zwnj;ها کم کم سلیقه و نوع خواندن ما را شکل می&zwnj;دهند. کدام زنی حاضر است که با دختران فریب&zwnj;خورده داستان&zwnj;ها، زنان حیله&zwnj;گر یا آنان که ابزار سرگرمی&zwnj;اند، همزادپنداری کند؟ خوانندگان زن به&zwnj;تدریج خواسته&zwnj;ها و علایق مردانه را از آن خود می&zwnj;کنند و گمان می&zwnj;کنند که آن&zwnj;ها ویژگی&zwnj;های عمومی انسانی&zwnj;اند. ما می&zwnj;گوییم &quot;بله، من با قهرمان داستان احساس همدلی می&zwnj;کنم. ما هم مثل آن&zwnj;ها هستیم.&quot; اما در دل می&zwnj;دانیم که نیستیم، و آنچه برجا می&zwnj;ماند پس زدن و حقیر شمردن زنانگی&zwnj;ست. امری کسالت&zwnj;آور و حاشیه&zwnj;ای که به اندازه دغدغه&zwnj;ها و ماجراجویی&zwnj;های مردان ارزش پرداختن ندارد. <br /> &nbsp;</p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/klusam03.jpg" />&quot;زنان به گونه&zwnj;ای دیگر می&zwnj;خوانند&quot;، جستارهایی از روت کلوگر</p> </blockquote> <p>روت کلوگر مثالی می&zwnj;آورد و می&zwnj;نویسد:<br /> &nbsp;</p> <p>&quot;رویارویی هملت با مرگ و نوع رابطه&zwnj;اش با پدر و مادر، شک و وسوسه&zwnj;های فاوست است که مورد توجه خواننده زن قرار می&zwnj;گیرد و رنج عمیق و آرام گرچن و شور و شوق افلیا و جنون و مرگ هر دوی آن&zwnj;ها اما فراموش می&zwnj;شود. رنج و مرگ گرچن و افلیا برای خواننده مرد قابل پذیرش است. او با این چهره از زنان در آثار ادبی آشناست. بار&zwnj;ها آن را خوانده است و همراه همسراین تکرار کرده است:<br /> پسر گستاخ چید رز سرخ دشت را <br /> رز سرخ تقلا کرد و فروکرد خارش را<br /> اما چاره نکرد و آخ<br /> او باید رنج بکشد<br /> &zwnj;ای رز سرخ، رز سرخ دشت&quot;</p> <p>اشاره کلوگر به شعری از فرانز شوبرت است به نام &quot;رز سرخ دشت&quot; که آن را بر اساس شعری از گوته نوشته است. در این شعر &quot;رز سرخ&quot; استعاره&zwnj;ای از دختر جوان و زیبایی&zwnj;ست که مورد توجه پسر جوانی قرار می&zwnj;گیرد، اما در برابر او مقاوت می&zwnj;کند. ولی پسر جوان- که شعر او را پسر وحشی گستاخ می&zwnj;نامد- سرانجام مقاومت دختر را می&zwnj;شکند. <br /> &nbsp;</p> <p>نویسنده از این شعر به عنوان شعری مزورانه و ریاکارانه یاد می&zwnj;کند که در آن تعرض و غلبه زور پسر بر ضعف دختر همچون سرنوشت ناگزیر دختر نشان داده می&zwnj;شود که گویی دختر چاره&zwnj;ای جز تن دادن به خواست پسر ندارد و علاوه بر این در شعر این تعرض همانند صحنه&zwnj;ای عاشقانه ترسیم می&zwnj;شود. کلوگر می&zwnj;نویسد، برای آنکه چنین شعری از نگاه یک زن یا دختر، زیبا به&zwnj;نظر آید، لازم است که چشم&zwnj;هایش را ببندد و بر آگاهی انسانی&zwnj;اش پا بگذارد تا بتواند همراه همسرایان تکرار کند: <br /> &quot;اما چاره نکرد و آخ<br /> او باید رنج بکشد<br /> ای رز سرخ رز سرخ دشت.&quot; <br /> &nbsp;</p> <p>در انتها روت کلوگر بر پذیرش تفاوت خوانش زنان و مردان تأکید می&zwnj;کنند و اینکه دغدغه&zwnj;ها و وسوسه&zwnj;های قهرمانان مرد داستان&zwnj;ها لزوماً وسوسه&zwnj;ها و دغدغه&zwnj;های انسانی و فراجنسیتی نیستند. <br /> او در کتاب دیگری به نام &quot;زنان چگون می&zwnj;نویسند&quot; ( ۲۰۱۰) این پرسش را پی می&zwnj;گیرد که آیا زنان به گونه&zwnj;ای دیگر می&zwnj;نویسند؟ او در این کتاب آثار نویسندگان زن از کشورهای مختلفی از جمله ایران را بررسی می&zwnj;کند. در نوشتاری دیگری به این کتاب خواهم پرداخت.</p> <p>&nbsp;</p>

سمانه خلیلی - "زنان به گونه‌ای دیگر می‌خوانند" نوشته نویسنده آمریکایی‌تبار آلمانی روت کلوگر (Ruth Klüger) شامل مجموعه مقالاتی‌ست که در آن‌ها نویسنده از زاویه دیدی زنانه تعدادی از نویسندگان برجسته آلمانی همچون گوته، شنیتزر، کسنر و... را بررسی می‌کند و در یکی از مقاله‌ها که هم‌عنوان با کتاب هم هست به تصویر زنان در آثار ادبی می‌پردازد.

این کتاب در سال در سال ۱۹۹۶ منتشر شده است، اما نگاه و موشکافی‌های نویسنده‌اش همچنان تازه است.
 

روت کلوگر مقاله "زنان به گونه‌ای دیگر می‌خوانند" را با این جمله آغاز می‌کند که "کتاب‌ها بر زنان تأثیری متفاوت از مردان دارند. زنان و مردان به گونه‌ای متفاوت از هم یک متن را می‌خوانند؛ همانطور که به گونه‌ای متفاوت از هم زندگی می‌کنند و با خواست‌ها و نیازهای متفاوت از هم بزرگ می‌شوند. البته متن‌هایی هم هستند که تأثیر یکسانی بر هر دوی آن‌ها دارند. متن‌های خنثایی مثل برنامه حرکت قطار‌ها. اما خوانش و برخورد با متن‌هایی که درباره انسان، احساسات و روابط و مناسبت‌های آن هستند، وابسته به جنسیت است."
 

روت کلوگر، نویسنده و منتقد یهودی آلمانی‌تبار. او در کودکی تجربه اردوگاه کار نازی‌ها را از سر گذرانده، پس از جنگ به آمریکا مهاجرت کرده و از منتقدان شناخته‌شده آلمان به شمار می‌آید.

کلوگر می‌نویسد که زمانی گئورگ تابوری (George Tabori ) که جایزه ادبی و معتبر بوشنر را هم از آن خود کرده، از "اتللو" نوشته شکسپیر و "وویتسک" نوشته گئورگ بوشنر به عنوان زیبا‌ترین داستان‌های عاشقانه‌ای که تاکنون خوانده است، یاد می‌کند و یک‌بار هم یکی از منتقدان ادبی صاحب‌نام در یک برنامه تلویزیونی از "عشق و دسیسه" اثر شیلر به عنوان داستان عاشقانه زیبای مورد علاقه‌اش یاد می‌کند. در هر سه اثر یاد شده، معشوق به دست عاشق کشته می‌شود. در "اتللو" خفه می‌شود، در "وویتسک"، با ضربات چاقو به قتل می‌رسد و در "عشق و دسیسه" مسموم می‌شود. برای مردان این سه اثر از زیبا‌ترین داستان‌های عاشقانه‌ای هستند که خوانده‌اند، اما چه تعداد از زنان ممکن است از این آثار به عنوان زیبا‌ترین آثاری که خوانده‌اند یاد کنند؟
 

نکته‌ای که کلوگر به آن اشاره می‌کند، استعداد یادگیری انسان است. زنان یاد می‌گیرند که مانند مردان بخوانند. این امر چندان دشواری نیست. شخصیت‌های کلیدی و جالب اکثر آثار ادبی کلاسیک مردان هستند. ما تلاش می‌کنیم با آن‌ها همذات‌پنداری کنیم و آن‌ها کم کم سلیقه و نوع خواندن ما را شکل می‌دهند. کدام زنی حاضر است که با دختران فریب‌خورده داستان‌ها، زنان حیله‌گر یا آنان که ابزار سرگرمی‌اند، همزادپنداری کند؟ خوانندگان زن به‌تدریج خواسته‌ها و علایق مردانه را از آن خود می‌کنند و گمان می‌کنند که آن‌ها ویژگی‌های عمومی انسانی‌اند. ما می‌گوییم "بله، من با قهرمان داستان احساس همدلی می‌کنم. ما هم مثل آن‌ها هستیم." اما در دل می‌دانیم که نیستیم، و آنچه برجا می‌ماند پس زدن و حقیر شمردن زنانگی‌ست. امری کسالت‌آور و حاشیه‌ای که به اندازه دغدغه‌ها و ماجراجویی‌های مردان ارزش پرداختن ندارد.
 

"زنان به گونه‌ای دیگر می‌خوانند"، جستارهایی از روت کلوگر

روت کلوگر مثالی می‌آورد و می‌نویسد:
 

"رویارویی هملت با مرگ و نوع رابطه‌اش با پدر و مادر، شک و وسوسه‌های فاوست است که مورد توجه خواننده زن قرار می‌گیرد و رنج عمیق و آرام گرچن و شور و شوق افلیا و جنون و مرگ هر دوی آن‌ها اما فراموش می‌شود. رنج و مرگ گرچن و افلیا برای خواننده مرد قابل پذیرش است. او با این چهره از زنان در آثار ادبی آشناست. بار‌ها آن را خوانده است و همراه همسراین تکرار کرده است:
پسر گستاخ چید رز سرخ دشت را
رز سرخ تقلا کرد و فروکرد خارش را
اما چاره نکرد و آخ
او باید رنج بکشد
‌ای رز سرخ، رز سرخ دشت"

اشاره کلوگر به شعری از فرانز شوبرت است به نام "رز سرخ دشت" که آن را بر اساس شعری از گوته نوشته است. در این شعر "رز سرخ" استعاره‌ای از دختر جوان و زیبایی‌ست که مورد توجه پسر جوانی قرار می‌گیرد، اما در برابر او مقاوت می‌کند. ولی پسر جوان- که شعر او را پسر وحشی گستاخ می‌نامد- سرانجام مقاومت دختر را می‌شکند.
 

نویسنده از این شعر به عنوان شعری مزورانه و ریاکارانه یاد می‌کند که در آن تعرض و غلبه زور پسر بر ضعف دختر همچون سرنوشت ناگزیر دختر نشان داده می‌شود که گویی دختر چاره‌ای جز تن دادن به خواست پسر ندارد و علاوه بر این در شعر این تعرض همانند صحنه‌ای عاشقانه ترسیم می‌شود. کلوگر می‌نویسد، برای آنکه چنین شعری از نگاه یک زن یا دختر، زیبا به‌نظر آید، لازم است که چشم‌هایش را ببندد و بر آگاهی انسانی‌اش پا بگذارد تا بتواند همراه همسرایان تکرار کند:
"اما چاره نکرد و آخ
او باید رنج بکشد
ای رز سرخ رز سرخ دشت."
 

در انتها روت کلوگر بر پذیرش تفاوت خوانش زنان و مردان تأکید می‌کنند و اینکه دغدغه‌ها و وسوسه‌های قهرمانان مرد داستان‌ها لزوماً وسوسه‌ها و دغدغه‌های انسانی و فراجنسیتی نیستند.
او در کتاب دیگری به نام "زنان چگون می‌نویسند" ( ۲۰۱۰) این پرسش را پی می‌گیرد که آیا زنان به گونه‌ای دیگر می‌نویسند؟ او در این کتاب آثار نویسندگان زن از کشورهای مختلفی از جمله ایران را بررسی می‌کند. در نوشتاری دیگری به این کتاب خواهم پرداخت.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • Asiyeh

    خیلی ممنون از مطلب بسیار خوبی که نوشتید خانم خلیلی. منتظر خواندن مقاله بعدی شما در مورد کتاب "آیا زنان به گونه ای دیگر مینویسند" هستم.

  • فرزانه

    صرف نظر از خلاصه گویی مقاله ی خوبی بود

  • کاربر مهمان

    <p>مقالهء جالبي بود . منتظر مقالهء بعدي هستم فقط اميدوارم مفصل تر باشه. در ضمن يه اشتباه در مقاله بود كه البته اشتباه رايجيه و اون استفاده از لغت همزاد پنداري به جاي همذات پنداري است.</p> <p>---------------------</p> <p>دوست عزیز، با سلام. تصحیح شد. ممنون از یادآوری. این اشتباه از چشم ویراستار پنهان مانده بود. زمانه</p>