ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

چهره خندان افغانستان در جشنواره فیلم‌های مستند آمستردام

این فیلم مشغولیت‌های گروهی از کودکان خیابانی را نشان می‌دهد که چگونه برای به دست آوردن پولی از کوچه و مغازه‌های شهر کابل جنس‌های قابل بازیافتی جمع می‌کنند.

شهزاده سمرقندی - در جشنواره فیلم‌های مستند "ایدفا" در شهر آمستردام که از مهم‌ترین جشنواره‌های اروپاست، امسال نمایش سه فیلم از افغانستان قابل توجه بود. یکی از این سه فیلم، "اگر سیر بخوری، سیر می‌شوی" ساخته تمیم عبدالله، فیلم‌ساز جوان افغان است که از فیلم‌برداری تا تدوین و صدابرداری، همه کار‌ها را به تنهایی انجام داده است.

این فیلم ۱۰ دقیقه است و تمیم می‌گوید که این اولین فیلم مستند ساخته اوست که تنها سه ساعت طول کشیده تا آن را به نوار بردارد. این فیلم مشغولیت‌های گروهی از کودکان خیابانی را نشان می‌دهد که چگونه برای به دست آوردن پولی از کوچه و مغازه‌های شهر کابل جنس‌های قابل بازیافتی جمع می‌کنند.

کودکان که از سه تا ۱۲ سال دارند، وقتی گرسنه می‌شوند برای خوردن چیزی به جز "سیر" در دست ندارند؛ و صحبت این کودکان سر اینکه آیا خوردن "سیر" با شکم گرسنه خوب یا بد است یکی از گفت‌وگو‌های مهم این فیلم است.
 

پسر جوان ‌‌نهایتاً تصمیم می‌گیرد که به خاطر بوی بد‌ "سیر"، آن را نخورد و با شکم گرسنه بماند، تا زمانی که خودرویی از کنارشان رد می‌شود و دو مرد توزیع‌گر به دست هر کدامشان دو دانه نان می‌دهند. پسران نان را با دیگر کودکان خیابانی با هم می‌خورند و وقتی فیلمبردار می‌پرسد که این کودکان را نمی‌‌شناسی چرا نان خود را به آن‌ها دادی، می‌پرسد: "خود‌ت گرسنه هستی و چرا نان را به کودکانی دادی که نمی‌شناسیشان؟"
می‌گوید: "این نان به ما خدا داده و ما هم باید با مردمان خدا بخوریم."
 

در پایان نمایش این فیلم گفت‌وگوی داشتم با تمیم عبدالله و از او پرسیدم که چرا رو به مستندسازی آورده است.
 

تمیم عبدالله به رادیو زمانه گفت: "تقریباً یک سال پیش بود که از مؤسسه‌ای برای ما تقاضا کردند که خبرنگاران جوان افغان که با زبان انگلیسی هم آشنا هستند، دوره بگذارند. جوانان زیادی درخواست شرکت در این دوره کردند، اما تنها ۱۵ نفر انتخاب شدند. من یکی از آن ۱۵ نفر خبرنگار جوان هستم که یک‌سال در آمریکا دوره فیلم‌سازی دیدم و یک ماه پیش این پروژه یک‌ساله به پایان رسید."

همزمان با فیلم کوتاه ساخته تمیم عبدالله فیلم مستند دیگری با عنوان "دختران مشت‌زن کابل" هم به نمایش گذاشته شد که ساخته آریل نثر است.

آریل نثر با اینکه پدر‌ش افغان است اما در کانادا با فرهنگ کانادایی بزرگ شده و تنها در بیست‌سالگی به افغانستان برگشته تا با زبان و فرهنگ خود هم آشنا شود. اما سفر او به درازا می‌کشد و مشغول به فیلم‌سازی می‌شود.

فیلم مسنتد "دختران مشت‌زن کابل" به بیننده کابل کاملاً متفاوتی را نشان می‌دهد؛ کابلی که در آن دختران به انواع مختلف ورزش‌ها مشغول‌اند و خانواده‌هایی دارند که از آن‌ها پشتبانی می‌کنند تا آزادی بیشتر اجتماعی داشته باشند.
 

با اینکه دختران مشت‌زن تلاش و شوق زیادی دارند اما در مسابقه‌های آسیایی در مقابل نمایندگان کشور‌های ویتنام و قزاقستان با شکست روبه‌رو می‌شوند.
 

این فیلم مستند توانسته است به‌خوبی امید و نومیدی دختران مشت‌زن افغان را نشان دهد که چگونه در کنار این همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی، ورزش را جدی گرفته‌اند و سخت کار می‌کنند.
 

در پایان فیلم آریل نثر در پاسخ به این سؤال که چطور به این تصمیم رسیده که به افغانستان برگردد، گفت:
 

آربل نثر - در کانادا که بودم فیلم "صبح به‌خیر کانادا" را ساختم. در این فیلم تلاش کردم نظر و شناخت کانادایی‌ها را بپرسم. این فیلم باعث شد متوجه شوم که از فرهنگ افغانی چیزی زیادی نمی‌دانم و کاملاً کانادایی تربیت شده‌ام. احساس کردم باید فیلمی بسازم که از داخل افغانستان باشد. اینطور بود که به کابل آمدم و تا به حال ماندگار شدم.

"دختران مشت‌زن کابل" تنها فیلم مستندی نبود که امسال در جشنواره ایدفا به وزرش در افغانستان پرداخته بود. فیلم "اسکیتستان" با کارگردانی "کی سیهر" گروهی از امدادگران استرالیایی را در مرکز توجه می‌گذارد.

"اسکیتستان" با این صحنه شروع می‌شود که یکی از امدادگران متوجه می‌شود که کودکان و جوانان افغان علاقه زیادی به اسکیت دارند. در هر سفر یک یا دو اسکیت با خود می‌آورد و کودکان افغان را جلب بازی می‌کنند. در فرصت کوتاهی آن‌ها موفق می‌شوند که توجه سازمان‌های بزرگ بین‌المللی را نیز به این موضوع جلب کنند و مرکز اسکیتی بسازند که در آنجا تمام کودکان و جوانان افغان بتوانند در مجانی اسکیت بازی کنند.

تجربه با ترس و لرز روی اسکیت بورد رفتن کودکان و حتی دختران افغان مدت زیادی طول نمی‌کشد و آن‌ها زود تکنیک‌های اصلی را از آن خود می‌کنند و ماهرانه در کوچه‌های کابل اسکیت‌سواری می‌کنند.
 

روی هم‌رفته جشنواره مستند "ایدفا" امسال با فیلم‌های منتخبش چهره در حال توسعه و رو به پیشرفت جامعه افغانستان را به نمایش گذاشت. بینندگان این سه فیلم مستند با دید و برداشت مثبتی از جامعه افغانستان سالن سینما را ترک می‌کردند و در طول هر سه فیلم همراه با شخصیت‌های فیلم‌ها می‌خندیدند و همراه با کودکان خرسند افغانی شادی می‌کردند.
 

آنطور که آریل نثر می‌گوید "اینکه چهره مثبت از کابل را نشان می‌دهم به آن معنا نیست که چهره جنگ‌زده و ترسناک افغانستان کم‌رنگ شده است، بلکه می‌خواهم بگویم که حتی در این گونه شرایط نیز افرادی هستند که خوشبین‌اند و حاضر‌ند حتی برای ورزش جان خود را به گرو بگذارند."
 

با این همه چنین به نظر می‌رسید که امسال با انتخاب این سه مستند برگزارکنندگان جشنواره تصمیم گرفته بودند نوبت را به چهره خندان و رو به رشد جامعه افغانستان بدهند.
 

ایمیل تهیه‌کننده:
shahzoda@radiozamaneh.com
 

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان

    آیا کسی هم فیلمی در مورد قتل عام مردم افغان توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا و حمله به عروسی ها و عزاداری ها هم می سازد؟ یا فقط قرار است از این دست فیلمهای پروپاگاندایی که پیداست سفارش ناتو هستند ساخته شود؟

  • نیما

    آقا یا خانم کاربر مهمان: اگر شما دغدغه کشتار مردمان افغان به دست هواپیماها را داری خود دست به کار شو و در اینباره چیزی بساز. از پشت رایانه فرمان دادن چیزی به دست نخواهی آورد. اما در باره این فیلم‌ها باید بگویم از اینکه جوانان افغان چنین استعدادهایی دارند خوشحالم. آن صحنه‌ای که پسر نان به غریبه داد و در پاسخ کارگردان گفت: «نان را خدا به ما داد ما هم به بنده خدا می‌دهیم» و آن لبخند به دور از هر ریا و پر از صمیمیت را دیدم، دلم به آینده امیدوار شد. ای کاش گل مهر و دوستی در دل‌های همین بزرگ‌مردان کوچک روزی گلستان شود.