ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

مهدی هاشمی و حذف قائم‌مقام رهبری در گفت‌وگو با احمد منتظری

احمد خمینی به دنبال رهبری آینده بود

گفت‌وگو با احمد منتظری

احمد منتظری فرزند آیت‌الله خمینی را که از قضا هم نام اوست، موثرترین فرد برای حذف پدرش می‌داند و می‌گوید که او سودای رهبری آینده را داشته اما آیت‌الله خمینی زودتر فوت شده و برنامه‌اش اجرا نشده است.

فرزند آیت‌الله می‌گوید که منتقد حمایت پدرش از برادر دامادشان بوده و اعتقاد داشته که این بحث‌های مطرح درباره سیدمهدی هاشمی برای حذف قائم‌مقام رهبر جمهوری اسلامی به کار گرفته خواهد شد.

این گمانه‌زنی احمد منتظری پس از مدتی به وقوع پیوست و با آغاز رسیدگی به پرونده‌های «در آب نمک خوابانده» شده مهدی هاشمی، حذف آیت‌الله منتظری از قائم‌مقامی رهبری کلید خورد. هرچند به گفته احمد منتظری تلاش‌ها برای حذف پدرش از جانشینی رهبر، ریشه در اولین سال‌های پس از پیروزی انقلاب داشته است.

احمد منتظری فرزند آیت‌الله خمینی را که از قضا هم نام اوست، موثرترین فرد برای حذف پدرش می‌داند و می‌گوید که او سودای رهبری آینده را داشته اما آیت‌الله خمینی زودتر فوت شده و برنامه‌اش اجرا نشده است.

در بخشی از پرونده ویژه «زیتون» پیرامون ماجرای مهدی هاشمی و حذف آیت‌الله منتظری، به سراغ احمد منتظری رفتیم تا ناگفته‌های او را در این‌ ماجرا بشنویم:

بعد از سال‌ها درباره پرونده مهدی هاشمی به چه نتیجه‌ای رسیده اید؟ آیا همه مراحل پرونده مهدی هاشمی و حذف آیت الله منتظری از قبل طراحی شده بود، یا یک بخش‌هایی از موضوع به صورت تصادفی پیش رفت؟

پرونده مهدی هاشمی یک پرونده قضایی بود و اگر واقعاً بنا به رسیدگی بود باید عدالت برقرار می‌شد و از کسانی که کشته شده بودند و خسارت دیده بودند احقاق حق می‌شد، اما متاسفانه از این پرونده استفاده سیاسی کردند.

این پرونده در سال‌های ابتدای انقلاب، در دادگستری اصفهان در حال رسیدگی بود اما مقامات از رسیدگی به آن جلوگیری کردند و خود حاکمیت مانع رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی شد و آن را در آب نمک خواباندند تا در چنین روزهایی استفاده ابزاری کنند.

در خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی بحث پرونده قتل آیت‌الله شمس‌آبادی توسط مهدی هاشمی مطرح شده است، به‌جز این، چه پرونده‌ای درباره مهدی هاشمی مطرح بود که رسیدگی نشد؟

پسر شیخ قنبرعلی صفرزاده که قبل از انقلاب کشته شده بود، سال ۶۰ در دادگستری اصفهان شکایت کرده بود. قاضی آن پرونده آقای محمد مظاهری الان در قم ساکن است.

شواهدی هست که احمد خمینی برای رهبری خود برنامه داشت اما فوت آیت‌الله خمینی زودتر از زمانی که او تصور می‌کرد رخ داد و برنامه‌شان پیش نرفت.

ایشان به من گفت که دادستان کل کشور آیت‌الله موسوی اردبیلی با من تماس گرفت و گفت که پرونده را بفرست تهران. من گفتم مطابق قانون پرونده در حال رسیدگی را نمی‌توانم به تهران بفرستم. بعد از مقاومت من آقای موسوی اردبیلی تحکم کرد و گفت: «پسر؛ من به تو می‌گویم پرونده را بفرست تهران».

این پرونده را از سال ۶۰ تا سال ۶۵ دست نخورده نگاه داشتند و سال ۶۵ آن را برای رسیدگی به وزارت اطلاعات دادند. یکی از اعتراض‌های آیت‌الله منتظری هم این بود که مگر دادگستری مرجع رسیدگی به تظلمات نیست، چرا این پرونده را باید وزارت اطلاعات رسیدگی کند؟

آقای ری‌شهری و محسنی‌ اژه ای مدعی هستند که مقدمه بازداشت مهدی هاشمی کشف خانه‌ای بوده که در آن اسلحه‌های مربوط به نهضت‌های آزادی‌بخش وجود داشته است.

واحد نهضت‌های آزادی‌بخش وابسته به سپاه بود و با وزارت اطلاعات نیز برای کارهای خارج از کشور همکاری می‌کردند.

یعنی یک واحدی شبیه سپاه قدس فعلی؟

بله، دقیقا، اما در ابعاد کوچک‌تر. آن‌ها خانه‌هایی داشتند که شبیه خانه‌های امن وزارت اطلاعات و یا نهادهای امنیتی فعلی است که اسلحه دارند و یک واحد کاملا رسمی بود؛ اما در سال ۶۵ آن خانه‌ها را تحت عنوان خانه تیمی مطرح کردند؛ که این کار ناجوانمردانه بود.

 در کتاب «واقعیت‌ها و قضاوت‌ها» و نیز کتاب خاطرات آیت‌الله منتظری به دخالت بی‌جای احمد آقای خمینی در بیت آیت‌الله منتظری اشاره شده، که نشان می‌دهد او از همان زمان به دنبال حذف آیت‌الله منتظری بوده است.

از طرفی دخالت آیت‌الله خمینی در این موضوع اشکال سرنوشت‌ساز داشت.

ما در یک میهمانی شام بودیم که خبر نامه اول ایشان به وزیر اطلاعات برای پی‌گیری این موضوع پخش شد. آقای علی بنایی که بعدها نماینده قم در مجالس هفتم و هشتم شد در آن میهمانی گفت: «سر سید (مهدی هاشمی) بالای دار رفت». همه تعجب کردیم و او جواب داد که: «با این حکم امام خمینی آیا کسی رویش می شود که کم‌تر از حکم اعدام به مهدی هاشمی بدهد؟»

نکته دیگر اینکه که من در ایام نوروز سال ۶۷ با آقای صالحی‌منش که بعدها در دولت آقای روحانی استاندار قم شد، درباره اعتراض آیت‌الله محمد مومن به بازداشت آقای فهیم کرمانی توسط آقای علی رازینی رئیس دادگاه ویژه روحانیت در قبل از ایام نوروز صحبت می‌کردم که آقای صالحی‌منش چند نکته منفی از آقای علی رازینی گفت.

من تعجب کردم و گفتم چطور چنین فردی رئیس دادگاه ویژه روحانیت است؟! از او پرسیدم که چه کسی آقای رازینی را برای ریاست دادگاه ویژه روحانیت معرفی کرده است؟ آقای صالحی‌منش گفت که خودش. گفتم خودش یعنی چه کسی؟ آقای صالحی‌منش گفت که ما بعد از بازداشت سید مهدی هاشمی در جماران در جلسه‌ای بودیم که احمد خمینی در جلسه آمد و گفت اگر ما بخواهیم که این سید را اعدام کنیم چه کسی حاضر است حکمش را بدهد؟ آقای رازینی گفت من. فردای آن روز رادیو اعلام کرد که طی حکمی از سوی امام خمینی آقای رازینی به عنوان حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت منصوب شد.

با این سخنان شما عملا خود آیت‌الله خمینی یا دفتر آیت‌الله خمینی به دنبال حذف آیت‌الله منتظری بودند؟

مشخصا احمد آقای خمینی قصد داشت این کار را بکند و با اطلاعاتی که به آیت‌الله خمینی داد به گونه‌ای پیش رفت که ایشان هم سر این موضع قرار گرفت.

انگیزه احمد خمینی چه بود؟ بحث رهبری آینده یا موضوعات دیگر؟

بله بحث رهبری آینده بوده است. شواهدی هست که احمد آقا برای رهبری خود برنامه داشت اما فوت امام زودتر از زمانی که او تصور می‌کرد رخ داد و برنامه‌شان پیش نرفت.

آیت‌الله منتظری گفت: همه چیز تمام شد. که من از این کلام ایشان خیلی تعجب کردم. ایشان گفت: خونی که به ناحق ریخته شده باشد همه چیز را از بین می‌برد.

اگر واقعا برنامه این چنینی داشت چرا این قدر دیر تلاش کرد و زمینه‌هایش را آماده نکرد؟ او سال‌ها برای این کار فرصت داشت. بعد چرا به این راحتی به نفع آقای خامنه‌ای کنار نشست؟

فوت امام خمینی درست پیش‌بینی نشده بود. در کتاب «واقعیت‌ها و قضاوت‌ها» و نیز کتاب خاطرات آیت‌الله منتظری به دخالت بی‌جای احمد آقای خمینی در بیت آیت‌الله منتظری اشاره شده، که نشان می‌دهد او از همان زمان به دنبال حذف آیت‌الله منتظری بوده است.

حتی چندین سال قبل از این ماجراها احمد خمینی به آیت‌الله منتظری نامه می‌نویسد که اصلا وقتی امام زنده است شما چرا دفتر تشکیل می‌دهید؟ اصلا شما دفتر می‌خواهید چکار؟ متن این نامه در کتاب واقعیت‌ها و قضاوت‌ها و خاطرات منتشر شده است.

آن زمان هم نزدیکان آیت‌الله منتظری این تصور را داشتند یا اینک‌که بعد از روشن شدن موضوعات به این تصور رسیدند؟

احمد خمینی جزو گزینه‌های مطرح در بین بعضی دوستانش بود. بر همین اساس بود که بعد از انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری، آیت‌الله منتظری گفت که خیرالموجودین انتخاب شد؛ و خوشحال بود که اشخاص دیگری که مطرح بودند از جمله آیت‌الله گلپایگانی که اصولا شخصیت سیاسی نبودند یا احمد آقای خمینی انتخاب نشدند.

آقایان خلخالی و محمد هاشمیان امام جمعه رفسنجان به دنبال رهبری احمد خمینی بودند.

برخی معتقدند که خود آیت‌الله خمینی بعد از همراهی نکردن آیت‌الله منتظری در موضوع حصر آیت‌الله شریعتمداری، از آیت‌الله منتظری ناراحت بود؛ اختلاف این دو از چه زمانی شروع شد؟

این‌که در نامه ششم فروردین آقای خمینی اعلام شده که من از اول با قائم‌مقامی شما مخالف بودم، روشن نیست؛ چون یک چیز کلی گفتند و زمانش معلوم نیست که از اول یعنی از چه زمانی ایشان مخالف بودند.

اختیاراتی که امام به آقای منتظری داده بودند نشان می‌دهد که آقای خمینی با جانشینی آیت‌الله منتظری تا قبل از اعدام‌های سال ۶۷ مخالف نبوده است.

در ۲۲ بهمن سال ۶۷ که جشن‌هایی در سفارت‌خانه‌های ایران در کشورهای خارجی برگزار می‌شد، برخی از مقامات کشورهای خارجی خبر داشتند که قرار است آیت‌الله منتظری برکنار شوند.

در جلسه با هیئت تصمیم‌گیرنده درباره این اعدام‌ها، آقای منتظری می‌گوید که احمد آقای خمینی از چند سال قبل دنبال اعدام این افراد بود؛ اعضای این هیئت هم قطعا برای بیت امام و احمد آقای خمینی خبر جلسه را نقل کردند. من فکر می‌کنم از آن زمان تصمیم گرفتند که آقای منتظری را برکنار کنند.

حتی در ۲۲ بهمن سال ۶۷ که جشن‌هایی در سفارت‌خانه های ایران در کشورهای خارجی برگزار می‌شد، برخی از مقامات کشورهای خارجی خبر داشتند که قرار است آیت الله منتظری برکنار شوند.

یعنی حدود یک ماه و نیم قبل از نامه آیت‌الله خمینی درباره برکناری آیت‌الله منتظری؟

بله. اما در تابستان ۶۷ به نوعی تلاش می‌کردند که آیت‌الله منتظری با آن‌ها کنار بیاید. آقای سید هادی هاشمی که آن زمان مسئول دفتر آیت‌الله منتظری بود نقل می‌کرد که احمدآقا خمینی به من می‌گفت که باید کابینه شما مشخص باشد، یعنی مشخص باشد که با چه کسانی می‌خواهید کار کنید.

موضع آیت‌الله منتظری هم در تابستان ۶۷ کاملا روشن شد. وقتی آن نامه‌ها را می‌نوشتند، یک شب به ایشان گفتم که این موضوعات چیزی نیست که مکتوب کنید، شفاهی بگویید.

آیت‌الله منتظری گفت: همه چیز تمام شد. که من از این کلام ایشان خیلی تعجب کردم. ایشان گفت: خونی که به ناحق ریخته شده باشد همه چیز را از بین می‌برد.

بعد در بهمن ۶۷ آیت‌الله منتظری مصاحبه‌ای کردند که ما باید از اشتباهاتی که انجام دادیم و جنگ را طولانی کردیم توبه کنیم، که این سخنان نیز باعث ناراحتی آیت‌الله خمینی شد و در نهایت زاویه بیشتر شد.

ولی برخی از رفتارهای آیت‌الله منتظری با حمایت از مهدی هاشمی و حتی اقداماتی که محمد منتظری برادر شما انجام می‌داد، سازگاری ندارد و اقدامات آنان خیلی اقدامات تندی بود.

مهدی هاشمی ابتدا با حکم آیت‌الله خامنه ای به عنوان مسئول فرهنگی سپاه پاسداران منصوب شده بود. حکمی هم که آیت‌الله منتظری به مهدی هاشمی دادند فقط مربوط به این بود که تا تعیین تکلیف نهضت‌های آزادی‌بخش توسط مجلس، آن را اداره کند.

تندروی هم مسلما بوده است، اما آیت‌الله منتظری مسئول تندروی شهید محمد نیست. آیت‌الله منتظری یک بار هم صریحاً نوشتند که اقدامات آقای محمد منتظری به خودش مربوط است.

در کتاب خاطرات سیاسی آقای ری‌شهری به صراحت آمده که سید مهدی حرف نمی‌زد تا حکم تعزیر صادر کردیم و او شروع به حرف زدن کرد. تحمل افراد متفاوت است و تسلیم در برابر تعزیر و شلاق طبیعی است.

موضع آیت‌الله منتظری درباره قتل‌هایی که گفته می‌شد با دستور مهدی هاشمی انجام شده چه بود؟

من خودم به آیت‌الله منتظری ایراد می‌گرفتم که کسی که این اتهامات درباره‌اش مطرح است چرا باید بعضا به دفتر رفت و آمد داشته باشد و شما به او حکم بدهید؟ من معتقد بودم که کارهای مهدی هاشمی را بسیاری زیر ذره‌بین دارند و برای ضربه به آیت‌الله منتظری بزرگ‌نمایی می‌کنند.

آیت‌الله منتظری می‌گفت که مهدی هاشمی در دادگاه زمان شاه سابق نسبت به قتل آیت‌الله شمس‌آبادی تبرئه شده است و اگر این موضوع واقعیت داشت حکومت شاه او را تبرئه نمی‌کرد و می‌توانست علیه انقلابیون تبلیغات زیادی بکند.

فتوای این قتل‌ها را چه کسی داده بود؟ آیا خود مهدی هاشمی این فتوا را داده بود؟

من خودم با اینکه منتقد آقای منتظری در مورد سید مهدی هاشمی بودم، باز هم یقین ندارم که مهدی هاشمی آمر این قتل‌ها بوده باشد. چه بسا دوستانش این کارها را انجام می‌دادند و می‌دیدند او مخالفتی نمی‌کند، فکر می‌کردند تائید کرده است.

ولی قبل از انقلاب فضا به گونه‌ای بود که امام خمینی سخنرانی کرده بود که با روحانیونی که با انقلاب مخالفند چه کنید. امام گفته بود که من نمی‌گویم روحانیونی که با انقلاب مخالفند را بکشید اما عمامه‌شان را بردارید. وقتی یک دستور این چنینی می‌آید خیلی‌ها به جای کلاه سر می‌آورند.

احمد خمینی هیچ‌گاه عذرخواهی رسمی نکرد؛ اما به کسانی که با آقای منتظری رفت‌و‌آمد داشتند گفته بود که به آقای منتظری سلام برسانید.

ولی حداقل بحث قتل‌ها درباره مهدی هاشمی در حد اتهام مطرح بود و نکته مخفی نبود و دفتر آیت‌الله خمینی و همه شخصیت‌های سیاسی از این موضوع اطلاع داشتند.

بله؛ و این انتقاد به همه هست. یعنی هم به آیت‌الله خامنه‌ای این انتقاد وارد است که چرا به مهدی هاشمی حکم دادند و به آیت‌الله منتظری هم انتقاد وارد است که به فردی که درباره او حرف و حدیث وجود داشته است حکم داده‌اند.

برخی نقل می‌کنند که احمد آقای خمینی در سال‌های آخر عمر خود به دنبال عذرخواهی تلویحی از آیت‌الله منتظری بوده است؟

عذرخواهی رسمی که هیچ‌گاه نکرد؛ اما به کسانی که با آقای منتظری رفت‌و‌آمد داشتند گفته بود که به آقای منتظری سلام برسانید.

یک بحث هم درباره مطالب مشهور به رنج‌نامه احمد خمینی مطرح است که این مطالب به قلم افراد دیگری است؟
بله این را هم شنیده‌ام. احمد خمینی قلم ادبی خوبی نداشت. درباره رنج‌نامه هم مطرح است که این نوشته به قلم سید حمید روحانی است.

پیشنهادهایی هم بوده که مهدی هاشمی سفیر ایران در یکی از کشورها شود، چرا آیت‌الله منتظری با این پیشنهاد مخالفت کرد؟

اولاً خود این پیشنهاد نشان می‌داد که هدف آنها از پرونده مهدی هاشمی اجرای عدالت نبوده است. شخص آقای هاشمی رفسنجانی دنبال این موضوع بودند.

مهدی هاشمی یک فرد معمولی نبود، چگونه با آن همه سوابق راضی شد که اعترافات تلویزیونی انجام دهد؟

در کتاب خاطرات سیاسی آقای ری‌شهری به صراحت آمده که سید مهدی حرف نمی‌زد تا حکم تعزیر صادر کردیم و او شروع به حرف‌زدن کرد. تحمل افراد متفاوت است و تسلیم در برابر تعزیر و شلاق طبیعی است.

منبع: زیتون

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کارو

    چرا این احتمال مطرح نمی شود که در قتل شمس آبادی و صفرزاده و ... قبل از انقلاب توسط باند منتظری-خمینی که در آن زمان اصلی ترین طرفداران ولایت فقیه در حوزه بودند انجام نشده باشد؟ این دو نفر از قبل از انقلاب با بسیاری از روحانیون مخالف با ولایت فقیه و حکومت مذهبی، و به ویژه با شاگردان خویی و بروجردی مشکل داشتند. بعد از انقلاب هم برخی از مخالفان آنهابه همین سیاق ترور شدند که البته برخی از این ترورها به مجاهدین نسبت داده شد. به هر صورت این افراد علاوه بر مخالفت با در دست گرفتن قدرت توسط خمینی و شرکاء، می توانستند به عنوان مرجع تقلید روی بخش هایی از جامعۀ مذهبی تأثیر بگذارند. بعد از انقلاب اشرفی اصفهانی به سیاقی مشابه شمس آبادی ترور شد که او هم از مخالفان نظریۀ ولایت فقیه و از نورچشمی های بروجردی بود. نکتۀ جالب اینجاست که پس از ترور مدنی و قاضی طباطبایی و صدوقی، از حوالی مرداد 61، مهدی هاشمی مسئول تیم حفاظت از جان امامان جمعه شده بود، و قتل اشرفی اصفهانی هم چند ماه بعد رخ داد! می توان فرض کرد که خمینی و منتظری و دامادش همۀ مخالفان و رقبا را حذف کرده اند و در نهایت در اواخر عمر خمینی، افرادی در صدد حذف منتظری برآمده اند.