جایزهای برای بهترین استعفای سال
<p> احمد مرادی - این روز‌ها بازار جوایز دولتی داغ است. پس از جایزه‌ ۱۱۰ سکه‌ای "جلال آل‌احمد" که چندی پیش برندگانش را شناخت و در گزارش پیشین به آن پرداختیم، حالا "جایزه‌ ادبی تبریز" هم خبرساز شده. متولی این جایزه شهرداری تبریز است و در سطح کشوری برگزار می‌شود.</p> <p>اما دلیل خبرساز شدن آن، استعفای دو تن از مدیران برگزاری این جایزه بود! در حالی که "جایزه ادبی تبریز" تا پایان آذر پذیرای آثار ارسالی خواهد بود و کمتر از دو ماه دیگر باید مراسم اختتامیه‌ خود را برگزار کند، استعفای مدیر دبیر علمی آن، به همراه استعفای رئیس سازمان فرهنگی-هنری تبریز سرنوشتش را حسابی مه‌آلود کرده است.</p> <p> </p> <p>عبدالمجید نجفی دبیر مستعفی جایزه تبریز در گفت‌و‌گو با مهر گفته: "من و دوستانم به هر شکل نزدیک به سه دهه است که در کار برگزاری و اهدای جوایز ادبی هستیم و می‌دانیم که کار باید چطور برگزار شود اما نوع رفتار‌ها با ما شایسته‌ این‌کار نبود. ما انتظار نداریم که کسی از ما تجلیل کند اما اینکه مثلاً بشنویم که می‌گویند این فعالیت‌ها هدر دادن بودجه بیت‌المال است ناراحت‌کننده است."</p> <p>به‌نظر می‌رسد که مقامات دولتی تکلیف خود را با برگزاری این گروه از جوایز روشن نکرده‌اند. نمی‌توان در درستی دیدگاه آن‌ها نسبت به ادبیات شک نکرد، و در واقع سؤالی که طرح می‌شود چگونگی تأثیرگذاری چنین جوایزی‌ست، که معمولاً هم با هزینه‌ زیاد و جوایز دندان‌گیر برگزار می‌شوند. گرچه باید از اقدامات فرهنگی حمایت کرد، اما اتفاقی که برای جایزه ادبی تبریز رخ داده، ذهنیت چندگانه‌ مسئولان پیرامون حوزه‌ فرهنگ را مشخص می‌کند.</p> <blockquote> <p><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/moradiahmg02.jpg" alt="" />جایزه ادبی تبریز، به هدر دادن بودجه؟</p> </blockquote> <p><br /> از شمال غربِ کشور، سری بزنیم به جنوب، چراکه شهرداری بوشهر هم جایزه‌ی ادبی قلنبه‌ای را برگزار خواهد کرد. نخستین دوسالانه‌ جایزه ادبی بوشهر، تا ۱۰ بهمن آثار ارسالی را در زمینه‌های داستان کوتاه، رمان چاپ نشده، مجموعه داستان و پژوهش از سراسر کشور خواهد پذیرفت و به برندگان هم در اسفند ماه، جوایز میلیونی خواهد داد. البته خدا را شکر به‌نظر نمی‌رسد که هیچ‌کس در بوشهر قصد استعفا داشته باشد و نهاد شهرداری با همکاری انجمن مستقل "اهل قلم بوشهر" پی‌گیر برگزاری این جشن‌واره هستند.</p> <p> </p> <p>حالا که بحث استعفا داغ است، بد نیست که به استعفای حمیدرضا شاه‌آبادی هم اشاره کنیم. شاه‌آبادی یک دهه‌ گذشته را به عنوان مدیر انتشارات و معاون تولیدی کانون فرهنگی کودکان و نوجوانان گذراند و در واقع بیشترین تأثیر را در جریان چاپ آثار داخلی و خارجیِ حوزه‌ ادبیات نوجوان داشت. از او به عنوان یکی از مدیران عموماً موفق یاد می‌شود، که حالا به قول خودش می‌خواهد "استراحت کند." سؤال این است که پس از شاه‌آبادی سیاست‌های دولت در قبال داستان کودک و نوجوان چه تغییراتی خواهد کرد؟ امیدواریم توجه به این شاخه از ادبیات حداقل از چیزی که الان هست کمتر نشود.</p> <p> </p> <p>پس از این همه استعفا، یک انتصاب هم حسابی ما را سرِ شوق آورد. محمدرضا رحیمی به ریاست هیئت امنای بنیاد بین‌المللی سعدی درآمد تا حوزهی فرهنگ به کام دولت دهم شیرین‌تر شود... یک دست و چند هندوانه؟</p> <p><br /> <strong>تشمک‌های طلایی</strong></p> <p> </p> <p>در اقدامی عجیب رشته‌ کتابداری از طرف وزارت آموزش و پرورش حذف شد! احتمالاً دوستانِ وزارت‌خانه‌ای در صبح روزی عجیب متوجه‌ اضافی بودن این پست و رشته‌ تحصیلی می‌شوند، و در ‌‌نهایت تصمیم به حذفش می‌گیرند. جالب است که اهالی مطبوعات و کتاب تاکنون واکنش چندانی به این خبر نشان نداده‌اند و تنها واکنش قابل توجه، گفته‌های رئیس کتابخانه‌ ملی در همایش "کتابداران فردا" بوده است که به گزارش ایبنا گفته: "این اقدام نتیجه درک نادرست از شأن این رشته است و در قرن ۲۱ باید به این رشته نگاهی متفاوت داشته باشیم."</p> <p> </p> <blockquote> <p><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/moradiahmg04.jpg" alt="" />عباس کیارستمی: مولانا و عینک آفتابی آقای فیلمساز</p> </blockquote> <p> </p> <p>حالا باید منتظر نشست که حذف رشته‌ کتابداری آن‌هم پس از سال‌ها، چه تبعاتی برای کتابخانه‌های ما ایجاد می‌کند. این رشته که همواره از نگاه حرفه‌ای به خود محروم بوده است، حالا داره به موزه می‌پیوندد.</p> <p>در حالی که آقای بهمن دری در روزهای اخیر، نه مصاحبه کردند و نه حرف عجیبی زدند که ما این‌جا نقلش کنیم، اما عباس کیارستمی حسابی جای خالی ایشان را پرُ کردند. کیارستمی که همین چند هفته پیش، در مصاحبه‌ای سینمایی با انتقاد از جعفر پناهی توانست به مقام "فیلم‌ساز بابصیرت" نائل شود، در هفته‌ گذشته هم مصاحبه‌ جالب دیگری داشت که در آن پیرامون شعر و کتاب‌هایش صحبت کرد.</p> <p> </p> <p>کیارستمی در سال‌های اخیر، گزیده‌هایی از اشعار حافظ، سعدی و مولانا را به بازار کتاب سپرده که این کار از ابتدا تاکنون بحث‌های فراوانی پیرامون خود در میان اهالی قلم ایجاد کرده است. عده‌ای چنین نگرشی به ادبیات را کاملاً رد می‌کنند و آن‌ را معادل کتاب‌سازی می‌دانند، و گروه دیگری هم تلاش کیارستمی را در جهت برخورد مینی‌مال با داشته‌های ادبی تعریف می‌کنند.</p> <p> </p> <p>گرچه شخصاً مخالف گزیده‌سازی‌های آقای کیارستمی نیستم، اما جدای همه‌ این بحث‌ها، ادعای کیارستمی پیرامون کتاب‌هایش کمی ابروهای آدم را بالا می‌اندازد. برخورد کیارستمی با ماحصل تلاش‌ِ خود برای گزیده‌سازی اشعار کلاسیک، به اشتباه از جایگاه مؤلف صورت می‌گیرد، جوری که انگار کیارستمی چیزی را تالیف کرده، درحالی که این کتاب‌ها تنها بر پایه‌ شهرت عالم‌گیر و زیبایی عینکِ آقای فیلم‌ساز است که با قیمت‌هایی چندبرابر قیمت واقعی به فروش می‌روند، و نه چیز دیگری.</p> <p><br /> همه‌ این‌ها را گفتم تا به اینجا برسم که مصاحبه‌ اخیر کیارستمی با ماهنامه‌ "تجربه" هم در همین راستاست. او گفته: "کسی آمده بود کتاب را بخرد [گزیده‌ اشعار مولانا] پرسید که قیمت کتاب چند است و به او گفته شد که قیمت کتاب چند است و به شوخی گفت که اگر بپرسند آنچه کتابی است که جزءاش از کلش گران‌تر است خواهم گفت شمس. این درست که این جزئی از کلیات شمس است اما واقعیت این است که این جزء دست‌یافتنی بهتر از کل دست‌نیافتنی است."</p> <p> </p> <p>کیارستمی معتقد است که دیوان شمس با عمل او، از "خامی" به‌در آمده و او توانسته بالاخره همه‌ غزلیات مولانا را بخواند، در حالی که تاکنون کمتر کسی موفق به اینکار شده، چراکه "زیاده‌گویی‌های شمس تو را از ادامه خواندن بازمی‌دارد. یک جایی فکر می‌کنی که بس است. کتاب را ببندم. بسیار پرگویی دارد و جالب اینجاست که در مجموعه‌ای چنین پُر از زیاده‌گویی، بسیار شعر درباره کم‌گویی و گزیده‌گویی دارد."<br /> <br /> به‌قول آن جُک معروف، ما از فیس‌بوک می‌خواهیم که از آقای کیارستمی بخواهد دنیا را کمتر از پشت عینک تیره‌اش ببیند.</p> <p> </p> <p><strong>بازار نشر</strong></p> <p> </p> <p>سهیل سُمی در سال‌های اخیر از فعال‌ترین مترجمان ادبی بوده، که ترجمه‌هایش از آثار جذاب دنیای ادبیات مورد توجه خوانندگان قرار گرفته است. تازه‌ترین ترجمه‌ او، رمان "اپرای شناور" نوشته‌ جان بارت است که توسط نشر ققنوس به بازار کتاب راه یافته.</p> <p> </p> <p>خبر خوب دیگری که در هفته‌ گذشته شنیدیم، تجدید چاپ ترجمه‌ بهمن فرزانه از "صد سال تنهایی" پس از ۳۳ سال بود. این ترجمه که اولین و به قول غالب کار‌شناسان بهترین ترجمه از شاهکار مارکز است، بیش از سه دهه بود که امکان چاپ پیدا نمی‌کرد گرچه نسخه‌ آفستی آن بدون رضایت و سودرسانی به مترجم و ناشرش هرروزه به فروش می‌رسید.</p> <p> </p> <blockquote> <p><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/moradiahmg05.jpg" alt="" />محمد علی سپانلو و توقف چهار هزار صفحه در وزارت ارشاد</p> </blockquote> <p>امیدوارم ترجمه فرزانه با کمترین سانسورهای احتمالی اجازه‌ تجدید چاپ پیدا کرده باشد.</p> <p> </p> <p>دو خبر درباره‌ جین آستین، نویسنده‌ی کلاسیک‌شده‌ انگلیسی: نشر ماهی در مجموعه‌ی نسل قلم، کتابی پیرامون این نویسنده با ترجمه‌ گلی امامی منتشر کرد. این کتاب که نویسنده‌اش برایان ساوذام است، همچون سایر کتاب‌های این مجموعه در قطع جیبی به روی پیشخوان رفته. این یازدهمین کتاب در مجموعه نسل قلم است. اما دومین خبر، انتشار ترجمه‌ی تازه‌ای از رمان معروف آستین، "غرور و تعصب" توسط نشر افق است. کیوان عبیدی‌آشتیانی مترجم این کتاب است، درحالی که پیش از این، رضا رضایی توسط نشر نی این کتاب را ترجمه و منتشر کرده بود.</p> <p> </p> <p>کار محمدعلی سپانلو هم در ارشاد حسابی گره خورده. این شاعر در گفت‌و‌گو با ایلنا خبر داده که چهار هزار صفحه از نوشته‌هایش در ارشاد متوقف است. از جمله‌ این نوشته‌ها، کتاب "دیده‌بان خواب‌زده" است که مجموعه مقالات سپانلو پیرامون ادبیات داستانی را دربر می‌گیرد.</p> <p> </p> <p>اما چند روز پیش، صد و هفتاد و ششمین سالروز تولد مارک تواین بود. بد نیست به همین بهانه یادی کنیم از دو رمان ماندگار این نویسنده‌ شهیر، "تام سایر" و "هاکلبری‌فین" که هردو سال‌ها پیش توسط دو مترجم بزرگ، دریابندری و قاضی به فارسی برگردان شده‌اند و متأسفانه سال‌هاست که شانس تجدید چاپ را پیدا نکرده‌اند.</p> <p> </p> <p>آینده‌ دنیا کتاب تا چه حد برای شما واضح است؟ برای من که هیچ‌اش واضح نیست! با ورود عرصه‌ دیجیتال به دنیای کتاب، بسیاری از معادلات به‌هم ریخته و تغییر کرده. به‌نظر می‌رسد که بنگاه‌های نشر در سطح جهانی بدون امضای قرارداد چاپ الکترونیک آثار، به هیچ نویسنده‌ای روی خوش نشان نمی‌دهند. این قاعده که برای بسیاری از نویسندگان – به‌خصوص آن‌ها که عمری هم ازشان گذشته- خوش‌آیند نیست کم‌کم دارد به رسمی غیرقابل اجتناب بدل می‌شود.</p> <p> </p> <p>ری بردبری نویسنده‌ بزرگ ادبیات فانتزی که در گزارش پیشین از تازه‌ترین ترجمه‌ فارسی یکی از کتاب‌هایش یادی کرده بودیم، اخیراً برخلاف میل باطنی‌اش در مقابل چاپ الکترونیکی کتاب‌هایش کوتاه آمده و به آن تن داده است. حالا برای اولین بار، نسخه‌ی الکترونیکی "فار‌‌نهایت ۴۵۱" منتشر شده. منتقدان به انتشار الکترونیکی آثار ادبی در سطح گسترده، نگران از دست رفتن فرم بصری کتاب و تغییر مفاهیم پیرامون آن در آینده هستند.</p> <p> </p> <p>گزارش نیمه‌ نخست ماه را با خبری تأسف‌بار به پایان می‌بریم. متأسفانه به‌تازگی غلامرضا بروسان و همسرش الهام اسلامی، از شاعرانِ بااستعداد در سال‌ها اخیر، بر اثر حادثه‌ رانندگی جان خود را از دست دادند. این واقعه جامعه‌ ادبی ایران را متاثر کرده، و ما نیز از جایگاه کوچک خود تأسف و ناراحتیمان را اعلام می‌کنیم. آخرین مجموعه شعر آقای بروسان "مرثیه‌ای برای درختی که به پهلو افتاده است" نام دارد، که سال ۱۳۸۸ توسط نشر مروارید چاپ شده و مورد استقبال قرار گرفته بود.</p> <p> </p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/6348">::مقالات احمد مرادی در رادیو زمانه::</a></p>
احمد مرادی - این روزها بازار جوایز دولتی داغ است. پس از جایزه ۱۱۰ سکهای "جلال آلاحمد" که چندی پیش برندگانش را شناخت و در گزارش پیشین به آن پرداختیم، حالا "جایزه ادبی تبریز" هم خبرساز شده. متولی این جایزه شهرداری تبریز است و در سطح کشوری برگزار میشود.
اما دلیل خبرساز شدن آن، استعفای دو تن از مدیران برگزاری این جایزه بود! در حالی که "جایزه ادبی تبریز" تا پایان آذر پذیرای آثار ارسالی خواهد بود و کمتر از دو ماه دیگر باید مراسم اختتامیه خود را برگزار کند، استعفای مدیر دبیر علمی آن، به همراه استعفای رئیس سازمان فرهنگی-هنری تبریز سرنوشتش را حسابی مهآلود کرده است.
عبدالمجید نجفی دبیر مستعفی جایزه تبریز در گفتوگو با مهر گفته: "من و دوستانم به هر شکل نزدیک به سه دهه است که در کار برگزاری و اهدای جوایز ادبی هستیم و میدانیم که کار باید چطور برگزار شود اما نوع رفتارها با ما شایسته اینکار نبود. ما انتظار نداریم که کسی از ما تجلیل کند اما اینکه مثلاً بشنویم که میگویند این فعالیتها هدر دادن بودجه بیتالمال است ناراحتکننده است."
بهنظر میرسد که مقامات دولتی تکلیف خود را با برگزاری این گروه از جوایز روشن نکردهاند. نمیتوان در درستی دیدگاه آنها نسبت به ادبیات شک نکرد، و در واقع سؤالی که طرح میشود چگونگی تأثیرگذاری چنین جوایزیست، که معمولاً هم با هزینه زیاد و جوایز دندانگیر برگزار میشوند. گرچه باید از اقدامات فرهنگی حمایت کرد، اما اتفاقی که برای جایزه ادبی تبریز رخ داده، ذهنیت چندگانه مسئولان پیرامون حوزه فرهنگ را مشخص میکند.
جایزه ادبی تبریز، به هدر دادن بودجه؟
از شمال غربِ کشور، سری بزنیم به جنوب، چراکه شهرداری بوشهر هم جایزهی ادبی قلنبهای را برگزار خواهد کرد. نخستین دوسالانه جایزه ادبی بوشهر، تا ۱۰ بهمن آثار ارسالی را در زمینههای داستان کوتاه، رمان چاپ نشده، مجموعه داستان و پژوهش از سراسر کشور خواهد پذیرفت و به برندگان هم در اسفند ماه، جوایز میلیونی خواهد داد. البته خدا را شکر بهنظر نمیرسد که هیچکس در بوشهر قصد استعفا داشته باشد و نهاد شهرداری با همکاری انجمن مستقل "اهل قلم بوشهر" پیگیر برگزاری این جشنواره هستند.
حالا که بحث استعفا داغ است، بد نیست که به استعفای حمیدرضا شاهآبادی هم اشاره کنیم. شاهآبادی یک دهه گذشته را به عنوان مدیر انتشارات و معاون تولیدی کانون فرهنگی کودکان و نوجوانان گذراند و در واقع بیشترین تأثیر را در جریان چاپ آثار داخلی و خارجیِ حوزه ادبیات نوجوان داشت. از او به عنوان یکی از مدیران عموماً موفق یاد میشود، که حالا به قول خودش میخواهد "استراحت کند." سؤال این است که پس از شاهآبادی سیاستهای دولت در قبال داستان کودک و نوجوان چه تغییراتی خواهد کرد؟ امیدواریم توجه به این شاخه از ادبیات حداقل از چیزی که الان هست کمتر نشود.
پس از این همه استعفا، یک انتصاب هم حسابی ما را سرِ شوق آورد. محمدرضا رحیمی به ریاست هیئت امنای بنیاد بینالمللی سعدی درآمد تا حوزهی فرهنگ به کام دولت دهم شیرینتر شود... یک دست و چند هندوانه؟
تشمکهای طلایی
در اقدامی عجیب رشته کتابداری از طرف وزارت آموزش و پرورش حذف شد! احتمالاً دوستانِ وزارتخانهای در صبح روزی عجیب متوجه اضافی بودن این پست و رشته تحصیلی میشوند، و در نهایت تصمیم به حذفش میگیرند. جالب است که اهالی مطبوعات و کتاب تاکنون واکنش چندانی به این خبر نشان ندادهاند و تنها واکنش قابل توجه، گفتههای رئیس کتابخانه ملی در همایش "کتابداران فردا" بوده است که به گزارش ایبنا گفته: "این اقدام نتیجه درک نادرست از شأن این رشته است و در قرن ۲۱ باید به این رشته نگاهی متفاوت داشته باشیم."
عباس کیارستمی: مولانا و عینک آفتابی آقای فیلمساز
حالا باید منتظر نشست که حذف رشته کتابداری آنهم پس از سالها، چه تبعاتی برای کتابخانههای ما ایجاد میکند. این رشته که همواره از نگاه حرفهای به خود محروم بوده است، حالا داره به موزه میپیوندد.
در حالی که آقای بهمن دری در روزهای اخیر، نه مصاحبه کردند و نه حرف عجیبی زدند که ما اینجا نقلش کنیم، اما عباس کیارستمی حسابی جای خالی ایشان را پرُ کردند. کیارستمی که همین چند هفته پیش، در مصاحبهای سینمایی با انتقاد از جعفر پناهی توانست به مقام "فیلمساز بابصیرت" نائل شود، در هفته گذشته هم مصاحبه جالب دیگری داشت که در آن پیرامون شعر و کتابهایش صحبت کرد.
کیارستمی در سالهای اخیر، گزیدههایی از اشعار حافظ، سعدی و مولانا را به بازار کتاب سپرده که این کار از ابتدا تاکنون بحثهای فراوانی پیرامون خود در میان اهالی قلم ایجاد کرده است. عدهای چنین نگرشی به ادبیات را کاملاً رد میکنند و آن را معادل کتابسازی میدانند، و گروه دیگری هم تلاش کیارستمی را در جهت برخورد مینیمال با داشتههای ادبی تعریف میکنند.
گرچه شخصاً مخالف گزیدهسازیهای آقای کیارستمی نیستم، اما جدای همه این بحثها، ادعای کیارستمی پیرامون کتابهایش کمی ابروهای آدم را بالا میاندازد. برخورد کیارستمی با ماحصل تلاشِ خود برای گزیدهسازی اشعار کلاسیک، به اشتباه از جایگاه مؤلف صورت میگیرد، جوری که انگار کیارستمی چیزی را تالیف کرده، درحالی که این کتابها تنها بر پایه شهرت عالمگیر و زیبایی عینکِ آقای فیلمساز است که با قیمتهایی چندبرابر قیمت واقعی به فروش میروند، و نه چیز دیگری.
همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم که مصاحبه اخیر کیارستمی با ماهنامه "تجربه" هم در همین راستاست. او گفته: "کسی آمده بود کتاب را بخرد [گزیده اشعار مولانا] پرسید که قیمت کتاب چند است و به او گفته شد که قیمت کتاب چند است و به شوخی گفت که اگر بپرسند آنچه کتابی است که جزءاش از کلش گرانتر است خواهم گفت شمس. این درست که این جزئی از کلیات شمس است اما واقعیت این است که این جزء دستیافتنی بهتر از کل دستنیافتنی است."
کیارستمی معتقد است که دیوان شمس با عمل او، از "خامی" بهدر آمده و او توانسته بالاخره همه غزلیات مولانا را بخواند، در حالی که تاکنون کمتر کسی موفق به اینکار شده، چراکه "زیادهگوییهای شمس تو را از ادامه خواندن بازمیدارد. یک جایی فکر میکنی که بس است. کتاب را ببندم. بسیار پرگویی دارد و جالب اینجاست که در مجموعهای چنین پُر از زیادهگویی، بسیار شعر درباره کمگویی و گزیدهگویی دارد."
بهقول آن جُک معروف، ما از فیسبوک میخواهیم که از آقای کیارستمی بخواهد دنیا را کمتر از پشت عینک تیرهاش ببیند.
بازار نشر
سهیل سُمی در سالهای اخیر از فعالترین مترجمان ادبی بوده، که ترجمههایش از آثار جذاب دنیای ادبیات مورد توجه خوانندگان قرار گرفته است. تازهترین ترجمه او، رمان "اپرای شناور" نوشته جان بارت است که توسط نشر ققنوس به بازار کتاب راه یافته.
خبر خوب دیگری که در هفته گذشته شنیدیم، تجدید چاپ ترجمه بهمن فرزانه از "صد سال تنهایی" پس از ۳۳ سال بود. این ترجمه که اولین و به قول غالب کارشناسان بهترین ترجمه از شاهکار مارکز است، بیش از سه دهه بود که امکان چاپ پیدا نمیکرد گرچه نسخه آفستی آن بدون رضایت و سودرسانی به مترجم و ناشرش هرروزه به فروش میرسید.
محمد علی سپانلو و توقف چهار هزار صفحه در وزارت ارشاد
امیدوارم ترجمه فرزانه با کمترین سانسورهای احتمالی اجازه تجدید چاپ پیدا کرده باشد.
دو خبر درباره جین آستین، نویسندهی کلاسیکشده انگلیسی: نشر ماهی در مجموعهی نسل قلم، کتابی پیرامون این نویسنده با ترجمه گلی امامی منتشر کرد. این کتاب که نویسندهاش برایان ساوذام است، همچون سایر کتابهای این مجموعه در قطع جیبی به روی پیشخوان رفته. این یازدهمین کتاب در مجموعه نسل قلم است. اما دومین خبر، انتشار ترجمهی تازهای از رمان معروف آستین، "غرور و تعصب" توسط نشر افق است. کیوان عبیدیآشتیانی مترجم این کتاب است، درحالی که پیش از این، رضا رضایی توسط نشر نی این کتاب را ترجمه و منتشر کرده بود.
کار محمدعلی سپانلو هم در ارشاد حسابی گره خورده. این شاعر در گفتوگو با ایلنا خبر داده که چهار هزار صفحه از نوشتههایش در ارشاد متوقف است. از جمله این نوشتهها، کتاب "دیدهبان خوابزده" است که مجموعه مقالات سپانلو پیرامون ادبیات داستانی را دربر میگیرد.
اما چند روز پیش، صد و هفتاد و ششمین سالروز تولد مارک تواین بود. بد نیست به همین بهانه یادی کنیم از دو رمان ماندگار این نویسنده شهیر، "تام سایر" و "هاکلبریفین" که هردو سالها پیش توسط دو مترجم بزرگ، دریابندری و قاضی به فارسی برگردان شدهاند و متأسفانه سالهاست که شانس تجدید چاپ را پیدا نکردهاند.
آینده دنیا کتاب تا چه حد برای شما واضح است؟ برای من که هیچاش واضح نیست! با ورود عرصه دیجیتال به دنیای کتاب، بسیاری از معادلات بههم ریخته و تغییر کرده. بهنظر میرسد که بنگاههای نشر در سطح جهانی بدون امضای قرارداد چاپ الکترونیک آثار، به هیچ نویسندهای روی خوش نشان نمیدهند. این قاعده که برای بسیاری از نویسندگان – بهخصوص آنها که عمری هم ازشان گذشته- خوشآیند نیست کمکم دارد به رسمی غیرقابل اجتناب بدل میشود.
ری بردبری نویسنده بزرگ ادبیات فانتزی که در گزارش پیشین از تازهترین ترجمه فارسی یکی از کتابهایش یادی کرده بودیم، اخیراً برخلاف میل باطنیاش در مقابل چاپ الکترونیکی کتابهایش کوتاه آمده و به آن تن داده است. حالا برای اولین بار، نسخهی الکترونیکی "فارنهایت ۴۵۱" منتشر شده. منتقدان به انتشار الکترونیکی آثار ادبی در سطح گسترده، نگران از دست رفتن فرم بصری کتاب و تغییر مفاهیم پیرامون آن در آینده هستند.
گزارش نیمه نخست ماه را با خبری تأسفبار به پایان میبریم. متأسفانه بهتازگی غلامرضا بروسان و همسرش الهام اسلامی، از شاعرانِ بااستعداد در سالها اخیر، بر اثر حادثه رانندگی جان خود را از دست دادند. این واقعه جامعه ادبی ایران را متاثر کرده، و ما نیز از جایگاه کوچک خود تأسف و ناراحتیمان را اعلام میکنیم. آخرین مجموعه شعر آقای بروسان "مرثیهای برای درختی که به پهلو افتاده است" نام دارد، که سال ۱۳۸۸ توسط نشر مروارید چاپ شده و مورد استقبال قرار گرفته بود.
در همین زمینه:
نظرها
نظری وجود ندارد.