ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

آیا ملت خسته است؟ مقام معظم می‌گوید هر کس چنین بگوید خودش خسته است

خامنه‌ای: «آن کسانی که به پیروی از تبلیغات دشمنان، ادعای خستگی و بی‌نشاطی مردم را دارند، در واقع حال و روز خود را به همه مردم تعمیم می‌دهند و خودشان خسته و بی‌نشاط هستند.»

عباس عبدی، روزنامه‌نگار و کسی که زمانی از دیوار سفارت آمریکا بالا رفته بود، به تازگی گفته است:

«نگران، ناامید، خسته: توصیف اجمالی از وضعیت کنونی جامعه ایران است: توصیفی که شاید برخی را خوش نیاید.»

این توصیف خامنه‌ای را خوش نیامد، کسی که گاهی «نظام» خوانده می‌شود و در زبان سیاسی رسانه‌های ایران گاهی «برخی‌ها» و «بعضی‌ها» اشاره به اوست. خامنه‌ای واکنش نشان داده است. شاید مخاطبش عباس عبدی نباشد، اما به هر حال به کسانی که تذکر می‌دهند وضع خراب است، پاسخ می‌دهد و می‌گوید که وضع نظام خوب است.

خامنه‌ای در نماز عید فطر
خامنه‌ای در نماز عید فطر

خامنه‌ای امروز جمعه، ۲۵ خرداد، در نماز عید فطر چنین گفته است:

«ملت ایران بیدار و پر انگیزه است؛ این ملتی که بعد از یک شب احیاء با آن شور و هیجان به خیابانها می‌آید، خسته و ناامید نیست، آن کسانی که به پیروی از تبلیغات دشمنان، ادعای خستگی و بی‌نشاطی مردم را دارند، در واقع حال و روز خود را به همه مردم تعمیم می‌دهند و خودشان خسته و بی‌نشاط هستند.»

خامنه‌ای برای اثبات با نشاط بودن ملت، راه‌پیمایی روز قدس را مثال آورده و گفته است:

«راهپیمایی روز قدس حقیقتاً یک پدیده منحصر به فرد است و مردم در زیر آفتاب داغ با آن شور و نشاط به خیابانها آمدند و بر اساس گزارشها، جمعیت راهپیمایان در اغلب شهرهای کشور نسبت به سالهای قبل بیشتر و پر شورتر بود.»

اما «گزارش‌ها» خلاف این تصور مقام معظم را تصویر کرده‌اند:

تا کی می توان زبان در کام کشید؟

عباس عبدی دلسوز نظام است. همواره کوشش کرده که ضمن دفاع از نظام جنبه‌هایی از واقعیت را گزارش کند. گزارش کسانی مثل او نیز مورد توجه قرار نمی‌گیرد و همچنان که امروز خامنه‌ای گفت، از القائات دشمن تلقی می‌شود. واکنش نظام نسبت به ابراز نگرانی از طرف دوستانش نیز این است که ساکت باشند. اما «تا کی می توان زبان در کام کشید؟» عباس عبدی در سخنرانی اخیرش چنین پرسیده است. او می‌گوید:

«اگر سکوت و نگفتن چاره ساز بود، تاکنون چاره کرده بود. نگرانیم. با هر کس که سخن می‌گوییم نسبت به آینده کشور و ایران نگران است. برخی از گذشته‌های دور نگران بوده‌اند، ولی بسیاری نیز در سال‌های اخیر به‌ویژه در یک سال گذشته نگران شده‌اند. نگرانی به سرعت در روان و ذهن ما ریشه دوانده است. بحث اصلی نیز وجود توطئه و فشارهای خارجی علیه کشور نیست، هرچند این مورد مهم است، ولی ریشه نگرانی در داخل است. جامعه ما زیر فشارهای مختلف ضعیف و ناتوان شده است. جامعه ما از وحدت و انسجام اولیه خود دور شده و شاید در تنها موضوعی که وحدت نظر داریم، نگرانی از آینده است.»

عباس عبدی در ادامه می‌گوید:

«خسته‌ایم. این خستگی پس از انتخابات سال گذشته نمود بیشتری یافت. آخرین بار که مردم به پای صندوق رای آمدند امید بسیار داشتند که تغییری جدی در رویه‌ها و سیاست‌ها روی می‌دهد ولی وقتی می‌بینند که چیزی تغییر نکرده خسته شده‌اند. آنها از اینکه هر بار تلاش می‌کنند و در پای صندوق خواست‌شان را بیان می‌کنند ولی نادیده گرفته می‌شود، خسته شده‌اند. حالا به هر بهانه بزرگ و کوچکی، موجه و غیر موجه به خیابان‌ها می‌آیند و اعتراض می‌کنند. گویی صندوق رای را دیگر آخرین راه نمی‌دانند. گویی که حضور در این انتخابات را به مثابه عبور از آخرین گردنه برای رسیدن به مقصد می‌دانستند: تا تمام خستگی راه از تن خارج شود، ولی معلوم شد که این نه گردنه پایانی که حرکت روی دایره است و در روی دایره هرچه سریع تر حرکت کنیم تا از نقطه موجود دور شویم، سریع تر به آن نزدیک خواهیم شد.»

مشکلات و راه حل‌ها

اما چه باید کرد؟ عباس عبدی می‌گوید:

«واقعیت این است که به نظر بنده مساله امروز ایران، هیچ راه حل جزئی و فنی ندارد. در سطح هیچ یک از قوا نیست و باید در سطح ملی حل شود. باید در نگاه به جامعه و رابطه قدرت و مردم اصلاح اساسی صورت گیرد.»

اما راه حل رهبر نظام چیست؟

خامنه‌ای امروز ضمن نسبت دادن سخنان کسانی چون عباس عبدی به «دشمنان» راه‌حل‌هایی را برای حل مشکلات کشور عرضه کرد که شامل شناسایی «توطئه‌های دشمن»، مبارزه با فساد، فعال بودن کانون پیشبرد برنامه‌های اقتصادی در سطح سران سه قوه، پرهیز از اسراف و زیاده‌روی و پرهیز مردم از سفرهای خارجی می‌شد. او حرف‌های اخیر خود را تکرار کرد. به برجام نپرداخت و ضمن فراموش نکردن «دشمنان» در برابر آنان محتاط بود، و بیشتر در مورد القائات آنان در داخل ابراز نگرانی کرد.

برآورد خامنه‌ای از اوضاع کشور عادی بودن آن است. فکر می‌کند مسائلی وجود دارد که در اصل عادی هستند، به نظام برنمی‌گردند و با «قاطعیت» می‌توان آنها را حل کرد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • فهیمه

    وَلی وقیح بعضی وقتا از یادش میره که فقط به خاطر آن تریاک ناب هست که خودش هیچوقت احساس خستگی نمیکنه و غمی به دل نداره. این کشور که افسرده ترین کشور جهان شده و هر کسی هم که بتونه در حال در رفتن ازشه, یا با سفر به خارج و یا با قرص برنج و طناب و.... حالا ایشان باید بیاد به جای این خالی بندی های آخوندی, یه مقداری از اون دود و دَمی را که هر شب میکشه و سر حال میاد با ملتِ (اهل دود و دم) شریک بشه, و آن ثروت تقریبا یک تریلیون دلاری را که جمع کرده, بین مردم توزیع کند. به شما قول شرف میدم با این دو عمل ساده چندین میلیون ایرانی بسیار سریع و زود, خیلی خیلی خوشحال خواهند شد و کلی با نشاط! ---------------- حالا که صحبت به نشاط رسید, این هم یک جوک تریاکی: - از هموطنی تریاکی پرسیدند که: "عقیدهء شما در بارهء مسائل نظری چیست؟" - فرمود: "ناناش, من اهل عَملم!"

  • بردیا

    در توضیح مطالب فوق، شاید ذکر چند مورد برای خوانندگان جالب باشد! در ابتدای خبر فوق اشاره‌ای به بالا‌روندگان از دیوار سفارت شد، این افراد در طول این چهل سال از آن نان خورده‌اند و برای هفت نسل آینده‌شان هم ثروت کنار گذاشته‌اند. افشاء‌گریهای این سالهای اخیر نشان می‌دهد که در پس بالا‌رفتن از سفارت، توطئه‌های بیشمار داخلی و خارجی علیه مردم ایران درجریان بوده است. بگذریم ... در خصوص سخنان خامنه‌ای؛ کتمان و دروغ بخشی جدایی ناپذیر از زندگی سیاسی خامنه‌ای است، لذا کسی این روزها به گفتار و رفتار این الهه دروغ توجهی نمی‌کند. ایشان فردی مریض و فرتوت است که یک پایش لب گور، برای چنین شخصی تنها یک مسئله مهم است و آن کتمان اشتباهات و ضررهای جبران ناپذیری که به مردم ایران و کشور ایران وارد کرده، و نهایتاً تا حد امکان تحریف تاریخ و پوشاندن جنایات جمهوری اسلامی. آقای عبدی گفته که اگر «سکوت و نگفتن چاره ساز بود، تاکنون چاره کرده بود»، در پاسخ این گفته ایشان باید گفت که چهل سال سکوت در جهت تأیید جنایتهای نظام، تبعات آن امروز پاچه خودتان را گرفته است، لذا به زعم شما دیگر سکوت جایز نیست. تا دیروز مرگ و بدبختی برای اقلیتهای دینی، قومی، زبانی، و کسانی بود که مانند شما نمی‌اندیشیدند، لذا سکوت و نگفتن جایز و چاره بود! اما امروز نتیجه سکوت و همراهی با نظامی جنایت پیشه و مستبد، همگی را دارد با خود به ته مرداب می‌کشاند، لذا امروز به فکر چاره برای خود هستید و نه مردم ایران، چون اگر به فکر مردم ایران بودید باید دست‌کم سه دهه قبل صدایت درمی‌آمد! و اما چاره کار، کنار کشیدن تمام کسانی است که در این سالها کشور را به اینجا رسانده‌اند، از رهبر معظم‌تان شروع می‌شود تا به خود شما برسد. در غیراینصورت مردم مجبور خواهند بود تا بدست خود شما نابکاران را که خدمت‌گزارانی خائن در امانت بودید تنبیه کنند. از قدیم رسم بود که اربابان، خدمت‌گزاران دزد و نابکار را برای مدتها به گاوآهن می‌بستند تا زمینها را شخم بزنند، شما مستبدان کوچک مغز را باید همانگونه تنبیه کرد.

  • روزبه

    یاوه های تکراری ........ خمیازه ......خرو......پف ........

  • سعید یاد

    این آقای عباس عبدی، کسی است که سالها در وزارت اطلاعات کار کرده . این همان کسی است که از رزیم ددمنش اسلامی خواست که هرچه زودتر اعتراضات دی ماه را «جمع کند»یعنی معترضین را سرکوب کند. آدمهایی به مانند عبدی که هنوز که هنوز است درخط بُز روی امام راحل شان قدم می زنند، از بند ناف تا بند تونبان شان به این رژیم و به بقای آن وابسته اند. این ها نگران دمکراسی یا مردم سالاری نیستند. این ها نگران از دست دادن موقعیت بسیار پربار و پر چرب خود هستند. این آقایان کَک در تونبان شان افتاده است و شب روز دعا می کنند که انقلاب بهمن تکرار نشود.