آن نیمه غایب در تئاتر ایران
آزاده گنجه که در حال حاضر در سوئیس مشغول گذراندن دوره دکترا در رشته تئاتر است.
کلاله پارسا – "نمایش تعاملی" شکل نوینی از تئاتر است که با خارج شدن از شکل سنتی تئاتر، به ریشههای آن برمیگردد. این شیوه با "تئاتر محیطی"، "هایپردراما" و "نمایشدرمانی" شباهتهایی دارد، اما زیرمجموعه هیچیک از آنها نیست، بلکه جدیدتر از شیوههای پیشین است.
به قدری تنوع در این شیوه تئاتری وجود دارد که به اندازه گروههایی که تئاتر تعاملی کار میکنند، میتواند برای این تئاتر تعریف وجود داشته باشد.
در اینباره گفتوگویی انجام دادهام با آزاده گنجه، کارگردان و نمایشنامهنویس که از سال ۱۳۸۴ خورشیدی فعالیت مستمر و حرفهای خود را در تئاتر شروع کرده است. تمرکز این کارگردان و گروه تئاتری او بیشتر بر شیوههای مختلف اجرای تئاتر محیطی و تئاتر اینتراکتیو بوده است.
در ابتدا آزاده گنجه درباره پیشینه این تئاتر در ایران توضیح میدهد:
آزاده گنجه - اگر توجه داشته باشیم که نمایش اینتراکتیو بر اساس مشارکت تماشاگر شکل میگیرد، میتوانم بگویم پیشینه نمایش اینتراکتیو در ایران،خیلی پیش از اینها است. یعنی پیشینهای دارد که به قبل از اسلام در ایران برمیگردد.
در کتابی که آقای بهرام بیضایی درباره تاریخ نمایش در ایران نوشتهاند، آمده است که در آیینی نمایشی به نام "سوگ سیاوش" که هر سال اجرا میشده، مردم مشارکت تمام در اجرای نمایش داشتهاند و چیزی شبیه تعزیه خودمان بوده است که شاید بتوان گفت بعدها همین آیین سوگ سیاوش است که به شکلی تبدیل شده به کارناوال عزاداری که در ایام محرم داریم. ولی اگر بخواهیم در مورد نمایش اینتراکتیو در تئاتر مدرن ایران صحبت کنیم، فکر میکنم سعید سلطانپور در سال ۱۳۵۸ اولین تئاتر منسجم مشارکتی را در ایران به نام "عباس آقا، کارگر ایران ناسیونال" را اجرا کردند. این تئاتر بیشتر بر اساس ایده تئاتر روزنامهای آگوستو بوال بود و درباره یک فرد واقعی نوشته شده بود به اسم "عباس آقا" که در کارخانه "ایران ناسیونال" پیش از انقلاب کار میکرد و به مسائلی میپرداخت که بر این فرد به عنوان یک کارگر گذشته بود. تماشاگرها میتوانستند در طول اجرا در این نمایش مشارکت کنند.
نیمه غایب
"همیشه از کنار تو" نام تئاتری بود که در ششمین جشنواره تئاتر بانوان به کارگردانی آزاده گنجه اجرا شد که بر اساس ترکیبی از "تئاتر نامشهود" و "تئاتر شورایی" و همینطور "تئاتر محیطی" ساخته شده بود و در آن به موضوع چندهمسری پرداخته شده بود. بازتاب خوب این اجرا باعث شد که گروههای تئاتری بیشتری برای فعالیت در این زمینه ترغیب بشوند و در دوره بعدی جشنواره هم کارگاهی بر این اساس گذاشته شد که با حمایت سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران همراه بود.
آزاده گنجه که در حال حاضر در سوئیس مشغول گذراندن دوره دکترا در رشته تئاتر است، در مورد فعالیتها و کارهایی که توسط او و گروه تئاتریاش انجام شده، اینطور توضیح میدهد:
آزاده گنجه - کاری داشتم به اسم "باجه" که شکل دیگری از مشارکت را داشت و در آن اجرا کامل نمیشود، مگر با حضور تماشاگر. این تئاتر در سال ۱۳۸۵ در "جشنواره تئاتر تجربه" اجرا شد که الان هم مجدداً در ایران در حال اجراست.
بعد از آن، اجرای دیگری داشتیم به اسم "فاوست"، بر اساس نمایشنامه "فاوست" گوته که در خانه هنرمندان اجرا شد. در این اجرا که تکتماشاگر بود، بازیگر و تماشاگر یکی بودند. یعنی تماشاگر که وارد فضای اجرایی که شامل هشت اتاق بود، میشد، خود او تبدیل میشد به بازیگر نقش فاوست و با مشارکتی که خودش داشت، میتوانست نمایش را به شکلی که میخواهد پیش ببرد. یعنی محیطی بود که تماشاگر در تک تک این اتاقها آنطور که میخواست واکنش نشان میداد و داستان را پیش میبرد. پایانبندی کار را هم خود تماشاگر انجام میداد.
باجه
بعد از آن کار دیگری هم داشتیم به اسم "نجواهای بیاجازه" که تماماً در یک تاکسی اجرا میشد. این نمایشنامه سهتا تماشاگر داشت و این سه تماشاگر در یک تاکسی که حدود نیمساعت در خیابانهای مرکزی شهر تهران حرکت میکرد، مشارکت میکردند، اجرا داشتند. آنها بخشی از اجرا بودند و میشود گفت که اصلاً یکی از المانهای اصلی اجرا بودند که این کار هم محیطی بود و هم مشارکت تماشاگر را در خود داشت.
بعد از آن هم نمایش "نیمه غایب" را اجرا کردیم. این نمایش در پردیس هنرهای زیبا اجرا شد. میتوانم بگویم این کار، یکی از کارهایی بود که در گروه ما کمترین سطح مشارکت تماشاگر را داشت، ولی با این وجود، وابسته به مشارکت تماشاگر بود.
باید گفت که این نوع تئاتر در مقایسه با شیوههای تئاتری مرسوم، شناخته شده نیست. آزاده گنجه درباره واکنش مردم و مخاطبان به این شیوه جدید در تئاتر میگوید:
آزاده گنجه - کلاً در تئاتری که مبنایش بر اساس مشارکت تماشاگر است، به نظر من، وقتی که میخواهیم راجع به واکنش مخاطب نسبت به تئاتری که اینتراکتیو است صحبت کنیم، مهمترین اصل میزان احترامی است که گروه اجراکننده به تماشاگرش میگذارد. هرچقدر این مشارکت حقیقیتر باشد و مجازی نباشد، میزان بازخوردی که از تماشاگر میگیرد هم به حقیقت نزدیکتر است.
تماشاگر فرد هوشمندی است. وقتی میآید کار را ببینند، کاملاً متوجه میشود که آیا شما از او مشارکت حقیقی میخواهید یا دارید او را به بازی میگیرید؛ یعنی نشان میدهید که مشارکت میخواهید، ولی در واقع خبری از مشارکت نیست و میخواهید برای خودتان ویترینی درست کنید. اگر شما از تماشاگر مشارکت بخواهید، به درستی هدایتش کنید و اگر کمک کنید که آنطور که دلتان میخواهد، او تبدیل شود به اصلی از اجرا، آن وقت است که تماشاگر بازخورد خوبی خواهد داشت، کار را دوست خواهد داشت و آن شکلی که دلش میخواهد در کار مشارکت خواهد کرد.
نجواهای بیاجازه
با این تفاصیل این پرسش پیش میآید که فعالیتهایی که در سالهای اخیر در زمینه تئاتر اینتراکتیو در ایران انجام شده، آنقدر مؤثر بوده که بتواند جایگاهی در تئاتر ایران پیدا کند؟ آزاده گنجه میگوید:
آزاده گنجه - فکر میکنم برای کسانی که در تئاتر مرسوم یا تئاتری که ما همیشه میشناسیم، یعنی تئاتر صحنهای، در ایران فعال هستند، ابتدا پذیرفتن این شیوهی جدید اجرایی به عنوان یک شیوه دارای جایگاه در تئاتر ایران کار سادهای نبود. اما رفتهرفته، بعد از همه این سالها، با همه سختیهایی که داشت و با همه چالشهایی که هر بار گروه ما یا گروههای دیگری که به این شکل کار میکنند، در اجرا، برای اثبات خودشان با آن روبرو میشدند و حتی گاهی اثبات اینکه این یک تئاتر است که دارد اتفاق میافتد، الان رفته رفته این موضوع دارد پذیرفته میشود. برای مثال، الان اجراهایی در تئاتر شهر، در قالب تئاتر محیطی شروع شده که خیلی از آنها دارند سعی میکنند شکلی از مشارکت تماشاگر را در خودشان داشته باشند. فکر میکنم باید تئاتری که واقعاً بر مبنای احترام به تماشاگر و پذیرفتن تماشاگر به عنوان اصل اساسی تئاتر شکل گرفته شده، بیشتر و بیشتر در ایران و بهخصوص بین خود تئاتریهای ما پذیرفته بشود و به آن احترام گذاشته شود. فکر میکنم این بزرگترین کمکی است که جامعه تئاتری ایران میتواند به این شیوه تئاتری بکند.
عکس نخست: نمایی از "همیشه از کنار تو"، کاری از آزاده گنجه
نظرها
نظری وجود ندارد.