از مونالیزای بیلبخند تا بودای نابود شده بامیان
<p>ایرج ادیب‌زاده - حفیظ پاکزاد، نقاش فرانسوی- افغان، تصویرگر واقعیت‏‌هاست. او در سال ۱۹۵۵ در شهر تاریخی- فرهنگی بامیان افغانستان به دنیا آمده و از‌‌ همان دوران کودکی، بیان جهان و پیرامونش را با کمک مداد و رنگ به عهده گرفته است.</p> <!--break--> <p>حفیظ پس از تحصیل و کار در مرکز هنری کابل، به فرانسه آمده و بیش از ۲۵ سال است که در این شهر که به "بهشت نقاشان جهان" معروف است، به کار خلق تابلو و تصاویر دیواری ادامه می‌‏دهد. <br /> </p> <p>روش هنری پاکزاد در زمینه‏ نقاشی "هایپررئالیسم" یا "بیش از اندازه واقع‏گرا"ست.</p> <p><br /> <a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20120224_Farhangi_Iraj_HafizPakzad.mp3"><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" alt="" /></a></p> <p> </p> <p>دو تابلوی او با اقبال بسیاری روبرو شده است، تصویر "مونالیزای افغان" اوست که بر خلاف تابلوی اصلی داوینچی که مونالیزا به لبخندش مشهور است و هر سال میلیون‏‌ها نفر برای تماشای این لبخند به موزه‏ی لوور پاریس می‌‏آیند، لبخندی ندارد. "مونالیزا"ی حفیظ پاکزاد دختری‌ست که اخم کرده و همه‏ غم و اندوه زن افغان در چهره‏اش پیداست. <br /> </p> <blockquote> <p><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/adibhaf03.jpg" alt="" />حفیظ پاکزاد، نقاش فرانسوی- افغان، تصویرگر واقعیت‏‌ها</p> </blockquote> <p>تابلوی دیگری از حفیظ پاکزاد که از حالا به گنجینه‏ "موزه گیمه" پاریس (Musée Guime) راه یافته، "بودای بامیان" نام دارد؛ مجسمه‏ای از قرن چهارم و پنجم میلادی در مسیر جاده‏ ابریشم که به دست رژیم واپس‏گرا و تاریک‏اندیش طالبان در افغانستان منفجر شد. <br /> </p> <p>حفیظ پاکزاد که خود زاده‏ بامیان است و به زادگاهش دلبستگی دارد، در تابلوی بزرگش این بوداهای تاریخی را دوباره زنده کرده است. این اثر حالا در موزه گیمه‏ پاریس، در کنار گنجینه‏های تاریخی مشرق زمین جای گرفته است. <br /> </p> <p>تابلوی "مونالیزا" و "بوداهای بامیان" از حفیظ پاکزاد را پیش‏‌تر در "زمانه" معرفی کرده‏ام. در نمایشگاه هنری سالانه‏ موزه‏ لوور یکی دیگر از تابلوهای حفیظ پاکزاد که جایزه‌ای را هم از آن خود کرده، به نمایش عمومی درآمد. <br /> </p> <p><img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/adibhaf02.jpg" alt="" />درباره‏ این نمایشگاه و تابلوی‏ حفیظ پاکزد که نظر کار‌شناسان را هم به خود جلب کرده است، با این هنرمند گفت‏وگو کرده‏ام. نخست درباره‏ حضورش در نمایشگاه بین‏المللی سالانه‏ لوور می‌‏پرسم: <br /> </p> <p><strong>حفیظ پاکزاد -</strong> موزه‏ لوور و گراندپاله، دو مرکز هنری هستند که سالی یک‌بار نمایشگاهی بین‏المللی برگزار می‌‏کنند. از ژاپن گرفته تا کانادا و امریکا، یعنی کشورهای پیشرفته در آن حضور دارند. نقاش‏های فرانسوی و ایرانی هم در اینجا شرکت دارند. منظور من این است که این مرکز، مرکزی معتبر است و اعتبار بالایی دارد. چرا که این دو مرکز، هر دو مراکزی بین‏المللی هستند و در شهرهایی مانند لندن، نیویورک و توکیو هم همین‏قدر اعتبار دارند. <br /> </p> <p>این سومین بار است که من در این نمایشگاه بین‏المللی در موزه‏ لوور شرکت می‌‏کنم و این برایم افتخاری است. چون از یک سو نقاشی‏هایم را در اینجا معرفی می‌‏کنم و از سوی دیگر، اعلام می‌‏کنم که از من از کشوری جنگ‌زده آمده‏ام که در آنجا از هنر خبری نیست، هنر را خراب می‌‏کنند و از هنرمند‌ها پشتیبانی <img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/adibhaf04.jpg" alt="" />نمی‌کنند. ولی در اینجا هنرمندان خیلی تشویق می‌‏شوند. یکی از تابلوهایم که دو ماه پیش جایزه‏ اول نمایشگاهی را که در آن شرکت داشت، به خود اختصاص داد، در اینجا نیز به نمایش درآمده است.</p> <p> </p> <p><img align="bottom" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/Communicate-icon.png" alt="" />چند وقت است که شما در فرانسه زندگی می‌‏کنید و چند وقت است که نقاشی می‌‏کنید؟</p> <p> </p> <p>من در افغانستان "استاد رسم" بودم. در آنجا در رشته‏ هنرهای زیبا درس خوانده ا‏م و ۳۰ سال است که در فرانسه زندگی می‌‏کنم. در فرانسه هم در انواع شاخه‏های هنری فعالیت می‌‏کنم. از جمله‏ کارهایم هم شرکت دادن تابلو‏هایم در نمایشگاه‏های بین‏المللی است.</p> <p> </p> <p><img align="bottom" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/Communicate-icon.png" alt="" />می‌‏دانم که با وجودی که ۳۰ سال است از افغانستان دور هستید، ولی هم‏چنان نگاه‏تان و دل‏تان با افغانستان است و بسیاری از تابلوهایی که کشیده‏اید، مربوط به آن‏جاست. به‏خصوص بعد از انفجار "بت‏های بامیان" توسط طالبان، شما تصمیم گرفتید که این بت‏‌ها را در تابلوهای‏تان زنده کنید. در این زمینه کمی توضیح بدهید.</p> <p> </p> <p>بامیان زادگاه من است. اما این شهر نه تنها به این خاطر که زادگاه من است، بلکه به این خاطر که آثار تاریخی‏ بزرگش به همه‏ افغانستان و بالاخره به همه‏ جهان تعلق داشت، فراموش‏ نشدنی است. این شهر و این آثار به هیچ‌وجه از ذهن من محو نمی‌‏شوند. محو شدنی نیستند و به عنوان یک هنرمند، همیشه در خاطرم زنده هستند. از این لحاظ، شما هم شاهد بودید و در نمایشی که در گراندپاله برگزار <img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/adibhaf05.jpg" alt="" />کردم، "بودا" را دیدید که الان هم یکی از تابلوهای اصلی در موزه گینه‏ پاریس است.</p> <p> </p> <p><img align="absBottom" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/Communicate-icon.png" alt="" />درباره‏ تابلویی که در موزه‏ی لوور به نمایش گذاشته‏اید، کمی توضیح بدهید.</p> <p> </p> <p>در این تابلو من از چندین موضوع صحبت می‌‏کنم؛ از گذشته، حال و آینده می‌‏گویم. اسم این تابلو "میراث بشری" است و موضوع آن این است که انسان‏‌ها تاکنون از خود چه به میراث گذاشته‏اند. من از برج بابل که هشت هزار سال قدمت دارد شروع کرده‏ام، تا اهرام ثلاثه‏ مصر، دیوار چین، یونان، تمدن رومی‏‌ها و تمدن غرب که فضا را در اختیار خود گرفته‏اند، ادامه داده‏ام. در این زمینه از بعضی سمبل‏‌ها مثل زمان‏سنج استفاده کرده‏ام. هم‏چنین بازی شطرنج را به عنوان یک سمبل انتخاب کرده‏ام که در این بازی شطرنج، انسان با انسانی دیگر مسابقه نمی‌‏دهد، بلکه انسان با طبیعت بازی می‌‏کند. این سمبل فوق‏العاده نیرومندی است و مسئله این است که در مبارزه با طبیعت، آیا انسان غالب می‌‏شود یا طبیعت!</p> <p> </p> <p><img align="absBottom" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/Communicate-icon.png" alt="" />شما خودتان به عنوان یک هنرمند، معتقدید که طبیعت پیروز می‌‏شود یا انسان؟</p> <p> </p> <p>من به هیچ‌وجه… حتی علما و دانشمندان علوم طبیعی هم نمی‌‏توانند بگویند که کدا‏میک پیروز می‌‏شوند. ولی برای من این مسئله جالب بود که ابتکار دست چه کسی است؟ آیا ابتکار دست طبیعت است یا انسان‏‌ها؟ از سوی دیگر، بسیاری از سمبل‏هایی را که تاکنون انسان‏‌ها به کار گرفته‏اند در این تابلو آورده‏ام؛ از جمله الفبای فارسی ومجسمه‌ای که گویی به همه جا نگاه می‌کند.</p> <p> </p> <p><img align="absBottom" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/Communicate-icon.png" alt="" />این مجسمه سمبل یا نماد چیست؟</p> <p> </p> <p>این خواهر ناپلئون است که اسم او "ونوس" یا "زیبایی پیروزی" است. او نمایانگر هنر است. نکته‏ آخر این‏که اروباس را هم به عنوان یک سمبل نقاشی کرده‏ام، با این نگاه که انسان‏‌ها امروز به عصر اینترنت رسیده‏اند.<br /> </p> <p>ایمیل گزارشگر:</p> <p>adibzadeh@radiozamaneh.com</p> <p> </p> <p>در همین زمینه:<br /> <a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/3627">::گزارش‌های ایرج ادیب‌زاده در رادیو زمانه::</a></p> <p> </p>
ایرج ادیبزاده - حفیظ پاکزاد، نقاش فرانسوی- افغان، تصویرگر واقعیتهاست. او در سال ۱۹۵۵ در شهر تاریخی- فرهنگی بامیان افغانستان به دنیا آمده و از همان دوران کودکی، بیان جهان و پیرامونش را با کمک مداد و رنگ به عهده گرفته است.
حفیظ پس از تحصیل و کار در مرکز هنری کابل، به فرانسه آمده و بیش از ۲۵ سال است که در این شهر که به "بهشت نقاشان جهان" معروف است، به کار خلق تابلو و تصاویر دیواری ادامه میدهد.
روش هنری پاکزاد در زمینه نقاشی "هایپررئالیسم" یا "بیش از اندازه واقعگرا"ست.
دو تابلوی او با اقبال بسیاری روبرو شده است، تصویر "مونالیزای افغان" اوست که بر خلاف تابلوی اصلی داوینچی که مونالیزا به لبخندش مشهور است و هر سال میلیونها نفر برای تماشای این لبخند به موزهی لوور پاریس میآیند، لبخندی ندارد. "مونالیزا"ی حفیظ پاکزاد دختریست که اخم کرده و همه غم و اندوه زن افغان در چهرهاش پیداست.
حفیظ پاکزاد، نقاش فرانسوی- افغان، تصویرگر واقعیتها
تابلوی دیگری از حفیظ پاکزاد که از حالا به گنجینه "موزه گیمه" پاریس (Musée Guime) راه یافته، "بودای بامیان" نام دارد؛ مجسمهای از قرن چهارم و پنجم میلادی در مسیر جاده ابریشم که به دست رژیم واپسگرا و تاریکاندیش طالبان در افغانستان منفجر شد.
حفیظ پاکزاد که خود زاده بامیان است و به زادگاهش دلبستگی دارد، در تابلوی بزرگش این بوداهای تاریخی را دوباره زنده کرده است. این اثر حالا در موزه گیمه پاریس، در کنار گنجینههای تاریخی مشرق زمین جای گرفته است.
تابلوی "مونالیزا" و "بوداهای بامیان" از حفیظ پاکزاد را پیشتر در "زمانه" معرفی کردهام. در نمایشگاه هنری سالانه موزه لوور یکی دیگر از تابلوهای حفیظ پاکزاد که جایزهای را هم از آن خود کرده، به نمایش عمومی درآمد.
درباره این نمایشگاه و تابلوی حفیظ پاکزد که نظر کارشناسان را هم به خود جلب کرده است، با این هنرمند گفتوگو کردهام. نخست درباره حضورش در نمایشگاه بینالمللی سالانه لوور میپرسم:
حفیظ پاکزاد - موزه لوور و گراندپاله، دو مرکز هنری هستند که سالی یکبار نمایشگاهی بینالمللی برگزار میکنند. از ژاپن گرفته تا کانادا و امریکا، یعنی کشورهای پیشرفته در آن حضور دارند. نقاشهای فرانسوی و ایرانی هم در اینجا شرکت دارند. منظور من این است که این مرکز، مرکزی معتبر است و اعتبار بالایی دارد. چرا که این دو مرکز، هر دو مراکزی بینالمللی هستند و در شهرهایی مانند لندن، نیویورک و توکیو هم همینقدر اعتبار دارند.
این سومین بار است که من در این نمایشگاه بینالمللی در موزه لوور شرکت میکنم و این برایم افتخاری است. چون از یک سو نقاشیهایم را در اینجا معرفی میکنم و از سوی دیگر، اعلام میکنم که از من از کشوری جنگزده آمدهام که در آنجا از هنر خبری نیست، هنر را خراب میکنند و از هنرمندها پشتیبانی نمیکنند. ولی در اینجا هنرمندان خیلی تشویق میشوند. یکی از تابلوهایم که دو ماه پیش جایزه اول نمایشگاهی را که در آن شرکت داشت، به خود اختصاص داد، در اینجا نیز به نمایش درآمده است.
چند وقت است که شما در فرانسه زندگی میکنید و چند وقت است که نقاشی میکنید؟
من در افغانستان "استاد رسم" بودم. در آنجا در رشته هنرهای زیبا درس خوانده ام و ۳۰ سال است که در فرانسه زندگی میکنم. در فرانسه هم در انواع شاخههای هنری فعالیت میکنم. از جمله کارهایم هم شرکت دادن تابلوهایم در نمایشگاههای بینالمللی است.
میدانم که با وجودی که ۳۰ سال است از افغانستان دور هستید، ولی همچنان نگاهتان و دلتان با افغانستان است و بسیاری از تابلوهایی که کشیدهاید، مربوط به آنجاست. بهخصوص بعد از انفجار "بتهای بامیان" توسط طالبان، شما تصمیم گرفتید که این بتها را در تابلوهایتان زنده کنید. در این زمینه کمی توضیح بدهید.
بامیان زادگاه من است. اما این شهر نه تنها به این خاطر که زادگاه من است، بلکه به این خاطر که آثار تاریخی بزرگش به همه افغانستان و بالاخره به همه جهان تعلق داشت، فراموش نشدنی است. این شهر و این آثار به هیچوجه از ذهن من محو نمیشوند. محو شدنی نیستند و به عنوان یک هنرمند، همیشه در خاطرم زنده هستند. از این لحاظ، شما هم شاهد بودید و در نمایشی که در گراندپاله برگزار کردم، "بودا" را دیدید که الان هم یکی از تابلوهای اصلی در موزه گینه پاریس است.
درباره تابلویی که در موزهی لوور به نمایش گذاشتهاید، کمی توضیح بدهید.
در این تابلو من از چندین موضوع صحبت میکنم؛ از گذشته، حال و آینده میگویم. اسم این تابلو "میراث بشری" است و موضوع آن این است که انسانها تاکنون از خود چه به میراث گذاشتهاند. من از برج بابل که هشت هزار سال قدمت دارد شروع کردهام، تا اهرام ثلاثه مصر، دیوار چین، یونان، تمدن رومیها و تمدن غرب که فضا را در اختیار خود گرفتهاند، ادامه دادهام. در این زمینه از بعضی سمبلها مثل زمانسنج استفاده کردهام. همچنین بازی شطرنج را به عنوان یک سمبل انتخاب کردهام که در این بازی شطرنج، انسان با انسانی دیگر مسابقه نمیدهد، بلکه انسان با طبیعت بازی میکند. این سمبل فوقالعاده نیرومندی است و مسئله این است که در مبارزه با طبیعت، آیا انسان غالب میشود یا طبیعت!
شما خودتان به عنوان یک هنرمند، معتقدید که طبیعت پیروز میشود یا انسان؟
من به هیچوجه… حتی علما و دانشمندان علوم طبیعی هم نمیتوانند بگویند که کدامیک پیروز میشوند. ولی برای من این مسئله جالب بود که ابتکار دست چه کسی است؟ آیا ابتکار دست طبیعت است یا انسانها؟ از سوی دیگر، بسیاری از سمبلهایی را که تاکنون انسانها به کار گرفتهاند در این تابلو آوردهام؛ از جمله الفبای فارسی ومجسمهای که گویی به همه جا نگاه میکند.
این مجسمه سمبل یا نماد چیست؟
این خواهر ناپلئون است که اسم او "ونوس" یا "زیبایی پیروزی" است. او نمایانگر هنر است. نکته آخر اینکه اروباس را هم به عنوان یک سمبل نقاشی کردهام، با این نگاه که انسانها امروز به عصر اینترنت رسیدهاند.
ایمیل گزارشگر:
adibzadeh@radiozamaneh.com
در همین زمینه:
::گزارشهای ایرج ادیبزاده در رادیو زمانه::
نظرها
نظری وجود ندارد.