هادی غفاری: هیچکس جز خدا و خلخالی نمی‌داند قاتل هویدا کیست
آخوند کلت به دست در صدر انقلاب و رئیس کنونی مؤسسه الهادی تلویحاً صادق خلخالی را قاتل امیر عباس هویدا معرفی می‌کند.
امیر عباس هویدا در دادگاه انقلاب به ریاست صادق خلخالی در صدر انقلاب
هادی غفاری، آخوند کلت به دست در صدر انقلاب که اکنون ریاست مؤسسه الهادی را به عهده دارد، در گفت‌وگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران گفته است که قاتل امیر عباس هویدا، نخست‌وزیر دوران پهلوی دوم او نبوده. غفاری می‌گوید جز خدا و خلخالی کسی نمی‌داند قاتل معمم هویدا کیست.
در جلسه دوم محاکمه امیر عباس هویدا، بعد از خواندن رأی توسط خلخالی، هنگامی که هویدا و مأموران در حال خروج به سمت حیاط بودند، یکی از همراهان هویدا که به احتمال زیاد آخوند بود، با استفاده از کلت کمری، دو گلوله به او شلیک کرد و او را کشت. عباس میلانی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ در دانشنامه ایرانیکا، و در کتاب معمای هویدا به این صحنه اشاره کرده است. ابراهیم یزدی هم این حادثه را تأیید کرده.
هادی غفاری در گفت‌وگویی که خبرگزاری جمهوری اسلامی با او انجام داده قتل هویدا را تکذیب کرده و گفته است:
« من هیچ نقشی در این پرونده نداشتم، هرکس این حرف را می‌گوید او را به روز قیامت حواله می‌دهم. جرمم فقط این بود که در دادگاه علنی ۱۰ دقیقه به عنوان تماشاچی حضور داشتم. تا به دادگاه رسیدم یکی از آقایان دادگاه بلند شد و من را در صف اول دادگاه جای داد و نزدیک هویدا نشاند. بعد که تقریباً دادگاه داشت تمام می‌شود و متهم را بیرون بردند، بلند شدم رفتم، این همه ماجرا بود. اما اینکه قاتل هویدا کیست، قاتل کسی است که حکم را می‌دهد و حکم را جناب آقای خلخالی دادند. من نه می‌خواهم دفاع و نه خدشه‌ای وارد کنم.»
عباس میلانی در کتاب معمای هویدا می‌نویسد:
«به محض آنکه پای هویدا به حیاط رسید، یکی از کسانی که در پشت سرش می‌آمد هفت تیری به دست گرفت و گلوی هویدا را نشانه رفت و دو تیر خالی کرد. هویدا به زمین افتاد و خون از رگ گردنش فواره می‌زد. هویدا که می‌دانست زخمی مهلک برداشته به شخصی به نام "کریمی" که در صف همراهان خلخالی بود رو کرد و به تمنا خواست که جانش را بستاند. کریمی هم، ظاهراً از سر لطف، هفت تیر را به دست گرفت و تیر خلاصی بر جمجمه هویدا زد.»
هادی غفاری در گفت‌وگو با ایرنا می‌گوید او تنها آخوند حاضر در جلسه دادگاه هویدا نبوده و جز او ۸ الی ۹ آخوند دیگر هم حضور داشته‌اند. غفاری برای مثال از نصرالله شاه‌آبادی، از مجتهدان طرفدار خمینی نام می‌برد که در دادگاه خلخالی کنار دیوار نشسته بوده. غفاری می‌گوید:
«غیر از من، ۸ یا ۹ روحانی در دادگاه حضور داشتند. اسمی نمی‌برم که کسی را متهم نکرده باشم. به عکس‌ها نگاه کنید مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی کنار دیوار نشسته‌اند و چند روحانی دیگر در دادگاه حضور دارند، من کسی را متهم به انجام این کار نمی‌کنم.»
ابراهیم یزدی ماجرای اعدام هویدا را به این شکل روایت کرده است:
« پس از این که جلسه دادگاه تنفس داده می‌شود و هویدا به راهرو می‌آید، یکی از آقایان روحانی که آنجا بوده و من مایل نیستم اسم ببرم، در راهرو با هفت‌تیر کمری خود هویدا را می‌کشد و زمانی به خلخالی خبر می‌دهند که کار از کار گذشته بوده است. هویدا را می‌برند رو ی صندلی می‌نشانند و عکس می‌گیرند و حکم اعدامش را قرائت میکنند و سپس او را اعدام میکنند. ولی در واقع او را قبل از اعدام کشته بودند.»
هادی غفاری روایت ابراهیم یزدی را تأیید می‌کند و تلویحاً خلخالی را قاتل هویدا جلوه می‌دهد:
«با ابراهیم یزدی صحبت کرده‌ام و او را فردی راستگویی میدانم. او اسمی از بنده نبرده است. آقای خلخالی و هویدا هر دو با هم از جلسه دادگاه بیرون رفتند و دیگر کسی چیزی ندید. هرکس در این مورد سخنی بگوید دروغ گفته است. (این موضوع را) فقط خدا می‌داند و خلخالی و هویدا.»
غفاری در این گفت‌وگو ادعا می‌کند که جنازه نخست‌وزیر اعدامی ایران به درخواست خواهر هویدا و با اجازه آیت‌الله خمینی در عکا دفن شده است:
«خانمی که ظاهراً خواهر هویدا بود به خلخالی زنگ زد و گفت: می‌خواهیم جنازه را ببریم. خلخالی با حاج احمد آقا (خمینی) در این باره تماس گرفت و حاج احمد آقا هم از امام پرسیدند، ظاهرا امام فرموده بودند هر کجا خواستند ببرند. آن طور که شنیده‌ام جنازه هویدا را به پزشکی قانونی بردند و بدنش را "مومیایی" و سپس به ترکیه منتقل کردند و از آنجا هم به محلی به نام "حظیره القدس" عکا که آرامگاه بهائیان است، بردند.»
امیر عباس هویدا تنها مقام بلندپایه دوران پهلوی دوم بود که داوطلبانه از طریق داریوش فروهر خود را تسلیم دولت موقت مهدی بازرگان کرد.
بیشتر بخوانید:
نظرها
نقی
حیف که در اینجا نمیشود عکس گذاشت وگرنه دوستان را دعوت میکردم به یکی از عکس های هادی غفاریِ دههء شصت. بر خلاف اکنون که ایشان خودش را به موشی مردگی می زند, در آن دههء خونین بازار عکس پر بود از پرتره ها و عکس های ایشان با ریش کلفت سیاه, لبخندی شرعی بر لب و یک مسلسل براق یوزی در مشت! ولی مثل اینکه آلان که دوران داره علیه ج.ا. ورق می خورد, یهو کشتارگران دیروز همه شون دارن میشن "عابد و زاهد و مسلمانا". در مورد هادی غفاری که بیشتر "موش مرده انا"! البته هادی غفاری را باید موش کور بخوره که نبینه چه شکری داره میخوره!!
ستاره مهتدی صددرصد درست نوشته است!
و در پایان روزی که برای دو سه نفر خطرناک نباشد آن گفتگوی تلفنی آن دو شخص با سند معتبر منتشر خواهم کرد.
ستاره مهتدی صددرصد درست نوشته است!
اینکه غفاری گفته گفته: هیچکس جز خدا و خلخالی نمی‌داند قاتل هویدا کیست. این معنیش این است که قاتل هویدا منم! در اینجا بنده به عنوان یک شاهد تلفنی که شخصی بسیار مهم با یک شخص بسیار مهم تلفنی صحبت می کرد او یغنی آنکس که من نمی دانم که بود به آنکس من میدانم که بود گفت که هادی غفاری قاتل هویدا بوده است. آن شخص حتا می گفت که خلخالی به غفاری گفته خسته نباشید. یادمان باشد که غفاری حتا خلخالی را به اندازه ی کافی قاطع نمی داانست و می خواست جای او را بگیرد. برای همین در قتل هویدا او می خواست خودی نشان بدهد. حالا که حاشا می کند به خاطر این است که ما با هویدا موافق باشیم یا نباشیم هویدا بسیار مطلومانه به قتل رسید. هویدا یک انسان روشنفکر بود که گناهش این بود که نحست وزیر شاهی شد که او را در حد یک رییس دفتر یا یک منشی به حساب می آورد و هویدا تمکین می کرد. شاه و فروهر در حق او نامردی کردند. شاه و فروهر هویدای فرنگی مآب را انداختند در چنگال و پوزه ی شغالان عمامه به سر. هویدا با انسانیت و صداقت تمام خودش را تسلیم کرد. در حالی که می توانست فرار کند یا حتا به سفارتی پناهنده شود. کاری که تمامی مدعیان دیگر نکردند اما او نکرد. اینک استخوان هویدا که در گلوی هادی غفاری این کفتار پیر گیر کرده بود چرک کرده و نمی داند با آن چه کند. برای همین این جمله افشا گرانه را تکرار می کند که: هیچکس جز خدا و خلخالی نمی‌داند قاتل هویدا کیست چرا که هم خدا و هم خلخالی و هم هویدا می دانند که قاتل منم: هادی غفاری آدمکش بازنشسته! جناب هادی غفاری تو که افتخار می کردی!
ستاره مهتدي
اكنون مي توانيد از روي اين جمله كه فقط خدا و خلخالي مي دانند كه روحاني را چه كسي كشته است به روشني دريابيد كه اين خداي مورد نظر كسي جز خود غفاري نيست كه به شيوه تقي زاده تصور مي كنند همه گواهان صحنه مرده اند. در تاريخچه جام جهاني فوتبال هم سرانجام مارادونا به اين جمله كه دست خدا گل زده بود اعتراف كرد كه آن گل تاريخي را براي تيم آرژانتين با دست به داخل دروازه فرستاده است.
ستاره مهتدي
آن طور كه مهدي ملكزاده در مقدمه يي بر تاريخ انقلاب مشروطيت كسروي نوشته، سيدحسن تقي زاده آن قدر صبركرد تا همه شاهدان خيانتهايش در انقلاب مشروطيت بميرندو آنگاه شروع به نوشتن و اظهار نظر كردن درباره موضوع كرد تا اين كه دختر تيمورتاش (دختر تيمور تاش) دروغهاي تقي زاده را با استناد به يادداشتهاي پدرش افشا كرد. آن چه در زير مي آورم، نقل از يك شاهد عيني است كه در صحنه اعدام هويدا حضور داشته است: در صحنه اعدام هويدا ازجمله زواره اي نماينده سابق مجلس رژيم(وكيل دادگستري)، هادوي دادستان كل(هر دو مرده اند) و چند فرد ديگر كه برخي در جنگ يا درگيريهاي مسلحانه با مجاهدين خلق در دهه 60 به هلاكت رسيدند هم حضور داشتند هادي غفاري از چند شب قبل و از ابتداي محاكمه هويدا مثل يك حيوان درنده انتظار مي كشيد تا لحظه اعدام هويدا فرا برسد. غفاري علاوه بر اين كه خودش در همه جلسات شركت داشت، نيمه شبي كه لحظه اعدام هويدا فرارسيد، جلو پريد و يك اسلحه ژ-3 گرفت و خودش شخصا به سوي هويدا رگبار بست. شاهد عيني مي گويد در صحنه تيرخلاص زدن به دليل كاري كه آن موقع برايش پيش آمده حضور نداشته تا بگويد كه تيرخلاص را هم غفاري زده است يا كس ديگري؟ اگر به يكي از روزنامه هاي روز بعدتهران(كيهان يا اطلاعات يا آيندگان) از اعدام هويدا رجوع كنيد خواهيد ديد كه يك فرد با لباس آخوندي و عمامه سفيد از پشت سر ديده مي شود كه هيأت و وضعيت او با هادي غفاري در ان موقع دقيقا همخواني دارد، با سلاح ژ-3 در حال شليك ديده مي شود.
دهقان به مهدی و به اردشیر
من صددرصد با اردشیر موافقم. اتفاقا درست نوشته. ما چه فکری چه تفکری، چه روشی چه دستگاهی را اختراع و ابداع کرده ایم. این نیهلیسم نیست، واقعیت جامعه سترون ما ست. ما عقیمان سرزمین پارس هستیم که سزاوار چنین ارثی نبوده و نیستیم. ما گروهی را سرکار آوردیم که حتا آب و باد و خاک و آتش و فرهنگ و نمدن و تاریخ ما رذا نابود کرده. شاید اگر این تعارفات بی مایه ای از قبیل: هنر نرد ایران است و بس، و :مردم شریف ایران و: مردم زحمت کش ایران و از این مزخرفات بی پایه و اساس را کنار بگذاریم و چندشی کنیم و ککمان بگزد و بی رودربالیستی با هم خرف بزمید و الکی فروشنده نگوید قابل نداره تا سرخریدار را بیشتر کلا بگذارد ... آری شاید به خود آییم. ما مردمی هستیم که حقه بازی و نان به نرخ روز خوریمان زبانزد خاص و عام است. من همین الان با کسی صحبت می کردم که از مرد رندیهایش به عنوان یک کیفیت تعریف می کرد. این نزد اکثریت ایرانیان رواج دارذد. اصلا بیخود نیست که بیشرفترینها بر ما حکومکت می کنند. اردشیر کرجی درست نوشته و حتا بسیار کم، آنچه را او نوشته یک از میلیارد است!.
مهدی
جناب "اردشیر ب از کرج" هفت خط اول کامنت شما به جای خود, اما بقیهء کامنت شما هیچ فرقی با نهیلیزم آخوندی ندارد و دقیقا بیانگر آن تفکری است که آخوندها در مورد ما مردم عادی فکر و عمل می کنند. بهترین توصیف این جهنم ۴۰ سال اخیر حاکمیت یک پوچ گرایی و نهیلیزم مطلق مذهبی بر ایران است. و پر واظح که با نهیلیزم به جنگ نهیلیزم نمیتوان رفت. مردم ایران اتفاقا خیلی هم زحمت کشند, هم فکر میکنند و هم قابل احترام و ستایش.
اردشیر ب از کرج
عجب مردم هالویی داشته و داریم ما! روحانیون و مداحان هزار و سیصد سال است که بر منابر گردن زدنهای علی و عمر و پیامبر را تکرار و تکرار و نشخوار کرده اند و ما ملت بلا سلام و صلوات این باشرفان را آوردیم سر قدرت و از آنها چشمداشت رآفت و رحمت داشتیم. غافل از اینکه حتا برای سربریدن و تیرباران هم بسم الله الرحمن الرحیم را تلاوت کرده و می کنند. در وجود هر مسلمان یک علی شمشیر در لیفه ی خرما و آماده ی خدمت به اسلام خوابیده است. ما آن علی را بیدار کردیم تا ارتشیان شاه را تا کمونیستها را تا مجاهدین را تا التفاطی ها را تا ملی ها را تا ملی مذهبی ها را تا بهاییان را یهودیان را تا زرتشتیان و مسیحیان تا اصلاحطلبان را تا فرقانی ها را و تا و تا و تا قتل عام کند... و کرد. ما مردمانی هستیم که اهل کار کردن نیتسم اهل زحمت کشیدن نیستیم. اهل فکر نیستیم. اهل تولید نیستیم. ما تولید کنندگان آن چیزی هستیم که هر حیوانی با خوردن و تباه کردن خوراک تولید می کند. تولید کنند گان مدفوع! ضایع کنندگان زمین و زمان و هوا و آب و خوراک! ما وارثان بی عرضه ی این فرهنگ و تاریخ و تمدن سترگ!
Mani
امیر عباس هویدا تنها مقام بلندپایه دوران پهلوی دوم بود که داوطلبانه از طریق داریوش فروهر خود را تسلیم دولت موقت مهدی بازرگان کرد. --این بدین معنی است که حتی مقامات بلند پایه رژیم گذشته چون اکثر مردم ایران آگاهی کافی در مورد ماهیت پلید آخوندهای جنایکار و سایر اسلامگرایان نداشتند و باید توجه کرد که این موجودات غارتگر علیرغم حدود ۴۰ سال جنایات بسیار هولناک هنوز بر مسند قدرت هستند. عدم آگاهی اکثریت جامعه به علت اسلام زدگی عمیق لایه های مختلف جامعه که با جهل عظیم،ترس و وحشت بسیار، دروغ ،تزویر و دورویی، خرافات همراه است براحتی میدان مانور را برای اسلامگرایان برای عقب نگه داشتن جامعه،غارت های بسیار گسترده،قتل ،کشتار،سرکوب و ویرانی ایران باز گذاشته است. مسجدها میراث بسیار شوم حمله بیابانگردهای وحشی و آدمکش به ایران است. در مسجدها و حوزه های جهلیه آخوندها توسط ایدئولوژی بیابانگردها تولید میشوند و آنها نیز به نوبه خود جامعه را در جهل و تاریکی ژرف زندانی میکنند.