ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

تشیع در دوران غیبت (۵)

<p>صالح نظری &ndash; از نقد کتاب &quot;ولایت فقیه&quot; آیت&zwnj;الله خمینی به چه نتایجی می&zwnj;رسیم؟ در بخش پنجم این مبحث که حکم بخش پایانی را دارد به تبیین نتایج نقد می&zwnj;رسیم. ما نقد کتاب &quot;ولایت فقیه&quot; را از بخش دوم مقاله آغاز کردیم. &nbsp;انشعابات درتشیع و رفتار فقهای شیعه از دوران غیبت تا مشروطه درباره امر حکومت موضوع بخش&zwnj; یکم این مقاله بود.</p> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <!--break--> <div dir="RTL">پیش از نتیجه&zwnj;گری از بررسی کتاب &quot;ولایت فقیه&quot; لازم است نقد آن را به پایان رسانیم. در زیر همانند سه بخش پیشین قول&zwnj;هایی را از کتاب &quot;ولایت فقیه&quot; روح الله خمینی نقل می&zwnj;کنیم و سپس مورد به مورد به نقد آنها می&zwnj;پردازیم. همه قول&zwnj;های نقل شده از کتاب مذکور است.</div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">&bull; <i>مؤیدى از فقه رضوى&rlm;</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>مَنْزلَةُ الْفَقیهِ فى هذَا الْوَقْتِ کمَنْزِلَةِ الانْبِیاءِ فِی بَنی إِسْرائیلَ. (مقام فقیه این زمان مثل مقام پیامبران بنى اسرائیل است). البته نمى&rlm;توانیم بگوییم که &laquo;فقه رضوى&raquo; از امام رضا (ع) صادر شده؛ ولى مى&rlm;توان به عنوان مؤید به آن تمسک کرد.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>.. . ما از عموم &laquo;منزلة&raquo; در روایت مى&rlm;فهمیم آنچه را که براى حضرت موسى در امر حکومت و ولایت بر مردم بوده، براى فقها هم مى&rlm;باشد.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL">&bull; <i>سایر مؤیدات&rlm;</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>پیغمبر اکرم (ص) فرموده است: أَفْتَخِرُ یوْمَ الْقِیامَةِ بِعُلَماءِ امّتی. وَ عُلَماءُ امّتی کسائرِ أَنْبیاءِ قَبْلی. (در دوره قیامت به علماى امتم افتخار و مباهات خواهم کرد. و علماى امت من مثل سایر انبیاى سابقند). این روایت هم از مؤیدات مطلب ماست. در مستدرک &laquo;۳&raquo; روایتى از غرر نقل مى&rlm;کند، به این مضمون: الْعُلَماءُ حُکامٌ عَلَى الْناسِ. (علما حاکم بر مردمند). و به لفظ حکما على الناس نیز نقل شده. ولى به نظر مى&rlm;آید که صحیح نباشد. گفته شد که در خود غرر به صورت حکام على الناس بوده است. این روایت هم اگر سندش معتبر بود، دلالتش واضح و یکى از مؤیدات است. </i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL">آیت الله خمینی در ادامه دو روایت نقل می&zwnj;کند که خود، سندش را معتبر نمی&zwnj;داند و نمی&zwnj;تواند ادعا کند از امام رضاست .</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i><i>روایت تحف العقول. </i><i>.</i><i> قسمت اول روایتى است از حضرت سید الشهدا (ع)، که از امیر المؤمنین على ابن ابی طالب (ع) نقل فرموده، درباره &laquo;امر به معروف و نهى از منکر&raquo;. و قسمت دوم</i><i>نطق حضرت سید الشهداست درباره &laquo;ولایت فقیه&raquo; و وظایفى که فقها در مورد مبارزه با ظلمه و دستگاه دولتى جائر به منظور تشکیل حکومت اسلامى و اجراى احکام دارند</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>اى مردم، از پندى که خدا به دوستدارانش به صورت بدگویى از &laquo;احبار&raquo; داده عبرت بگیرید؛ آنجا که مى&rlm;فرماید: &laquo;چرا نباید علماى دینى و احبار از گفتار گناهکارانه آنان (یعنى یهود) و حرامخوارى آنان جلوگیرى کنند. راستى آنچه انجام مى&rlm;داده و به وجود مى&rlm;آورده&rlm;اند چه بد بوده است&raquo;. و مى&rlm;فرماید: &laquo;آن عده از بنى اسرائیل که کفر ورزیدند لعنت شدند&raquo;. تا آنجا که مى&rlm;فرماید: &laquo;راستى که آنچه انجام مى&rlm;داده&rlm;اند چه بد بوده است&raquo;. در حقیقت، خدا آن را از این جهت برایشان عیب مى&rlm;شمارد و مایه ملامت مى&rlm;سازد که آنان با چشم خود مى&rlm;دیدند که ستمکاران به زشتکارى و فساد پرداخته&rlm;اند، و باز منعشان نمى&rlm;کردند، به خاطر عشقى که به دریافتهاى خود از آنان داشتند؛ و نیز به خاطر ترسى که از آزار و تعقیب آنان به دل راه مى&rlm;دادند. در حالى که خدا مى&rlm;فرماید: &laquo;از مردم نترسید؛ و از من بترسید&raquo;. و مى&rlm;فرماید: &laquo;مردان مؤمن دوستدار و رهبر و عهده&rlm;دار یکدیگرند. همدیگر را امر به معروف و نهى از منکر مى&rlm;کنند&raquo;. خدا از امر به معروف و نهى از منکر شروع مى&rlm;کند، و نخست این را واجب مى&rlm;شمارد زیرا مى&rlm;داند که اگر امر به معروف و نهى از منکر انجام بگیرد و در جامعه برقرار شود، همه واجبات، از آسان گرفته تا مشکل، همگى برقرار خواهد شد. و آن بدین سبب است که امر به معروف و نهى از منکر عبارت است از دعوت به اسلام؛ (یعنى جهاد اعتقادى خارجى) به اضافه بازگرداندن حقوق ستمدیدگان به ایشان؛ و مخالفت و مبارزه با ستمگران (داخلى)؛ و کوشش براى اینکه ثروتهاى عمومى و درآمد جنگى طبق قانون عادلانه اسلام توزیع شود، و صدقات (زکات و همه مالیاتهاى الزامى یا داوطلبانه) از موارد صحیح و واجب آن جمع&rlm;آورى و گرفته شود، و هم در موارد شرعى و صحیح آن به مصرف برسد.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>علاوه بر آنچه گفتم، شما اى گروه، اى گروهى که به علم و عالم بودن شهرت دارید و از شما به نیکى یاد مى&rlm;شود و به خیرخواهى و اندرزگویى و راهنمایى در جامعه معروف شده&rlm;اید و به خاطر خدا در دل مردم شکوه و مهابت پیدا کرده&rlm;اید به طورى که مرد مقتدر از شما بیم دارد و ناتوان به تکریم شما بر مى&rlm;خیزد و آن کس که هیچ برترى بر او ندارید و نه قدرتى بر او دارید شما را بر خود برترى داده است و نعمتهاى خویش را از خود دریغ داشته به شما ارزانى مى&rlm;دارد، در موارد حوایج (یا سهمیه مردم از خزانه عمومى) وقتى به مردم پرداخت نمى&rlm;شود وساطت مى&rlm;کنید، و در راه با شکوه و مهابت پادشاهان و بزرگوارى بزرگان قدم بر مى&rlm;دارید، آیا همه این احترامات و قدرتهاى&rlm; معنوى را از این جهت به دست نیاورده&rlm;اید که به شما امید مى&rlm;رود که به اجراى قانون خدا کمر ببندید؟ گرچه در مورد بیشتر قوانین خدا کوتاه آمده&rlm;اید؛ بیشتر حقوق الهى را که به عهده دارید فرو گذاشته&rlm;اید. مثلًا حق ملت را خوار و فرو گذاشته&rlm;اید؛ حق افراد ناتوان و بى&rlm;قدرت را ضایع کرده&rlm;اید؛ اما در همان حال به دنبال آنچه حق خویش مى&rlm;پندارید برخاسته&rlm;اید. نه پولى خرج کرده&rlm;اید؛ و نه جان را در راه آنکه آن را آفریده به خطر انداخته&rlm;اید؛ و نه با قبیله و گروهى به خاطر خدا در افتاده&rlm;اید. شما آرزو دارید و حق خود مى&rlm;دانید که بهشتش و همنشینى پیامبرانش و ایمنى از عذابش را به شما ارزانى دارد؛ من، اى کسانى که چنین انتظاراتى از خدا دارید، از این بیمناکم که نکبت خشمش بر شما فرو افتد؛ زیرا در سایه عظمت و عزت خدا به منزلتى بلند رسیده&rlm;اید، ولى خداشناسانى را که ناشر خداشناسى هستند احترام نمى&rlm;کنید؛ حال آنکه شما به خاطر خدا در میان بندگانش مورد احترامید. و نیز از آن جهت بر شما بیمناکم که به چشم خود مى&rlm;بینید تعهداتى که در برابر خدا شده گسسته و زیر پا نهاده شده است، اما نگران نمى&rlm;شوید؛ در حالى که به خاطر پاره&rlm;اى از تعهدات پدرانتان نگران و پریشان مى&rlm;شوید؛ اینک تعهداتى که در برابر پیامبر انجام گرفته مورد بى&rlm;اعتنایى است؛ نابینایان، لالها، و زمینگیران ناتوان، در همه شهرها بى&rlm;سرپرست مانده&rlm;اند، و بر آنها ترحم نمى&rlm;شود. و نه مطابق شأن و منزلتتان کار مى&rlm;کنید؛ و نه به کسى که چنین کارى بکند و در ارتقاى شأن شما بکوشد اعتنا یا کمک مى&rlm;کنید. با چرب زبانى و چاپلوسى و سازش با ستمکاران، خود را در برابر قدرت ستمکاران حاکم ایمن مى&rlm;گردانید. تمام اینها دستورهایى است که خدا به صورت نهى، یا همدیگر را نهى کردن و بازداشتن، داده و شما از آنها غفلت مى&rlm;ورزید. مصیبت شما از مصایب همه مردم سهمگینتر است؛ زیرا منزلت و مقام علمایى را از شما بازگرفته&rlm;اند اگر مى&rlm;دانستید. چون در حقیقت، جریان ادارى کشور و صدور احکام قضایى و تصویب برنامه&rlm;هاى کشور باید به دست دانشمندان روحانى، که امین حقوق الهى و داناى حلال و حرامند، سپرده شده باشد. اما اینک مقامتان را از شما بازگرفته و ربوده&rlm;اند. و اینکه چنین مقامى را از دست داده&rlm;اید، هیچ علتى ندارد جز اینکه از دور محور حق پراکنده&rlm;اید؛ و درباره سنت، پس از اینکه دلایل روشن بر حقیقت و کیفیت آن وجود دارد، اختلاف پیدا کرده&rlm;اید. شما اگر مردانى بودید که بر شکنجه و ناراحتى شکیبا بودید و در راه خدا حاضر به تحمل ناگوارى مى&rlm;شدید، مقررات براى تصویب پیش ما آورده مى&rlm;شد؛ و به دست شما صادر مى&rlm;شد؛ و مرجع کارها بودید. اما شما به ستمکاران مجال دادید تا این مقام را از شما بستانند؛ و گذاشتید حکومتى که قانوناً مقید به شرع است به دست ایشان بیفتد، تا بر اساس پوسیده حدس و گمان به حکومت پردازند؛ و طریقه خودکامگى و اقناع شهوت را پیشه سازند. مایه تسلط آنان بر حکومت، فرار شما از کشته شدن بود، و دلبستگى&rlm;تان به زندگى گریزان دنیا. شما با این روحیه و رویه، توده ناتوان را به چنگال این ستمگران گرفتار آوردید تا یکى برده وار سرکوفته باشد؛ و دیگرى بیچاره وار سرگرم تأمین آب و نانش؛ و حکام خودسرانه به امیال خود عمل کنند؛ و با هوسبازى خویش ننگ و رسوایى به بار آورند؛ پیرو بدخویان گردند و در برابر خدا گستاخى ورزند. در هر شهر سخنورى از ایشان بر منبر آمده و گماشته شده است. زمین برایشان فراخ و دستشان در آن گشاده است. مردم بنده ایشانند و قدرت دفاع از خود را ندارند. یک حاکم دیکتاتور و کینه ورز و بدخواه است؛ و حاکم دیگر بیچارگان را مى&rlm;کوبد و به آنها قلدرى و سختگیرى مى&rlm;کند؛ و آن دیگر فرمانروایى مسلط است که نه خدا را مى&rlm;شناسد و نه روز جزا را. شگفتا! و چرا نه شگفتى، که جامعه در تصرف مرد دغلباز ستمکارى است که مأمور مالیاتش ستم ورز است؛ و استاندارش نسبت به اهالى دیندار نامهربان و بى&rlm;رحم است. خداست که در مورد آنچه در باره&rlm;اش به کشمکش برخاسته&rlm;ایم حکومت و داورى خواهد کرد؛ و درباره آنچه بین ما رخ داده با رأى خویش حکم قاطع خواهد کرد.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>خدایا، بى&rlm;شک تو مى&rlm;دانى آنچه از ما سر زده، رقابت در به دست آوردن قدرت سیاسى نبوده؛ و نه جستجوى ثروت و نعمتهاى ناچیز دنیا؛ بلکه براى این بوده که اصول و ارزشهاى درخشان دینت را بنماییم و ارائه دهیم؛ و در کشورت اصلاح پدید آوریم؛ و بندگان ستمزده&rlm;ات را ایمن و برخوردار از حقوق مسلمشان گردانیم؛ و نیز تا به وظایفى که مقرر داشته&rlm;اى و به سنن و قوانین و احکامت عمل شود.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>بنا بر این، شما (گروه علماى دین) اگر ما را در انجام این مقصود یارى نکنید و حق ما را از غاصبان نستانید؛ ستمگران بر شما چیره شوند و در خاموش کردن نور پیامبرتان بکوشند. خداى&rlm; یگانه ما را کفایت است؛ و بر او تکیه مى&rlm;کنیم؛ و به سوى او رو مى&rlm;آوریم. و سرنوشت به دست او و بازگشت به اوست.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>.. . این روایت شریفه از مؤیدات بحث ماست. اگر از نظر سند ضعیف نبود، مى&rlm;توان گفت از ادله است. اگر نگوییم که خود مضمون روایت شاهد بر این است که از لسان معصوم (ع) صادر شده و مضمون صادقى است.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>نقد:</i></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; این روایت تاکید وتایید نمی&zwnj;کند که حکومت باید فقهای اسلام باشد، بلکه تاکید دارد وظیفه امر به معروف (دعوت به عرف پسندیده ) و نهی از منکر (پرهیز از ناپسند ) وظیفه همه مسلمین است و علمای دین نیز بنا به مقبولیت اجتماعی بیش از دیگران موظف به عمل به آن هستند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; حاکمیت مقبولیت و بیعت می&zwnj;طلبد نه فقاهت، اگر حاکمی ظلم کند &ndash; چه فقیه وچه غیر فقیه &ndash; وظیفه همگانی ابراز مخالفت است تا حد برکناری و جایگزینی حاکم مناسب به جای آن .چ</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; نکته مهم عدم انحصار امربه معروف و نهی از منکر به فقهاست، این وظیفه عمومی است .</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; ظاهرأ آیت الله خمینی به روایاتی که از نظر سند ضعیف است بیشتر علاقه دارد، زیرا آنان را موید فهم خود یافته است .</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">ادامه نقل قول&zwnj;ها:</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><i>موضوع ولایت فقیه چیز تازه&rlm;اى نیست که ما آورده باشیم؛ بلکه این مسئله از اول مورد بحث بوده است. حکم مرحوم میرزاى شیرازى در حرمت تنباکو چون حکم حکومتى بود، براى فقیه دیگر هم واجب الاتباع بود. و همه علماى بزرگ ایران- جز چند نفر- از این حکم متابعت کردند. حکم قضاوتى نبود که بین چند نفر سر موضوعى اختلاف شده باشد، و ایشان روى تشخیص خود قضاوت کرده باشند. روى مصالح مسلمین و به عنوان &laquo;ثانوى&raquo; این حکم حکومتى را صادر فرمودند. و تا عنوان وجود داشت، این حکم نیز بود. و با رفتن عنوان&rlm; حکم هم برداشته شد.</i><i>مرحوم میرزا محمد تقى شیرازى که حکم جهاد دادند- البته اسم آن دفاع بود- و همه علما تبعیت کردند، براى این است که حکم حکومتى بود.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>.. . به طورى که نقل کردند، مرحوم کاشف الغطاء نیز بسیارى از این مطالب را فرموده&rlm;اند. عرض کردم که از متأخرین، مرحوم نراقى، همه شئون رسول اللَّه (ص) را براى فقها ثابت مى&rlm;دانند. و مرحوم آقاى نایینى نیز مى&rlm;فرمایند که این مطلب از مقبوله &laquo;عمر بن حنظله&raquo; استفاده مى&rlm;شود. در هر حال طرح این بحث تازگى ندارد؛ و ما فقط موضوع را بیشتر مورد بررسى قرار دادیم، و شعب حکومت را ذکر کرده در دسترس آقایان گذاشتیم تا مسئله روشنتر گردد. و تبعاً لأمر اللَّه تعالى فى کتابه و لسان نبیه (ص) کمى از مطالب مورد احتیاج روز را نیز بیان کردیم؛ و گر نه مطلب همان است که بسیارى فهمیده&rlm;اند.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>در شرایط کنونى که سیاستهاى استعمارى و حکام ستمگر و خائن و یهود و نصارى و مادیون در تحریف حقایق اسلام و گمراه کردن مسلمانان تلاش مى&rlm;کنند. در این شرایط مسئولیت ما براى تبلیغات و تعلیمات بیش از هر وقت است. امروز مى&rlm;بینیم که یهودیها، خذلهم اللَّه، در قرآن تصرف کرده&rlm;اند؛ و در قرآنهایى که در مناطق اشغالى چاپ کرده&rlm;اند تغییراتى داده&rlm;اند.. . از طرف دیگر عده&rlm;اى از مستشرقین، که عمال تبلیغاتى مؤسسات استعمارى هستند، مشغول فعالیتند تا حقایق اسلام را تحریف و وارونه کنند. .. در تهران ما، مراکز تبلیغات سوء کلیسایى و صهیونیسم و بهاییت به وجود آمده، که مردم را گمراه مى&rlm;کند و از احکام و تعالیم اسلام دور مى&rlm;سازد. آیا هدم این مراکز که به اسلام لطمه مى&rlm;زند وظیفه ما نیست</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>.. . وظیفه ماست که این مطالب را تذکر بدهیم؛ طرز حکومت اسلامى و روش زمامداران اسلام را در صدر اسلام بیان کنیم؛ بگوییم که دار الإماره و دکة القضاى (وزارت دادگسترى) او [حضرت على (ع)] در گوشه مسجد قرار داشت، و دامنه حکومتش تا انتهاى ایران و مصر و حجاز و یمن گسترش داشت. متأسفانه وقتى حکومت به طبقات بعدى رسید، طرز حکومت تبدیل به سلطنت و بدتر از سلطنت شد. </i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>.. . امام صادق (ع) در شرایطى که تحت فشار حکام ستمکار قرار دارد و در حال تقیه به سر مى&rlm;برد و قدرت اجرایى ندارد و بسیارى اوقات تحت مراقبت و محاصره به سر مى&rlm;برد، براى مسلمانان تکلیف معین مى&rlm;کند، و حاکم و قاضى نصب مى&rlm;فرماید. آیا این کار آن حضرت چه معنا دارد؟. . .او باید در هزار و چند صد سال پیش طرح بدهد، نصب نماید تا آن روز که ملتها بیدار شدند، ملت اسلام آگاه گردید و قیام کرد، دیگر تحیرى نباشد وضع حکومت اسلامى و رئیس اسلام معلوم باشد.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>مذهب شیعه هم از صفر شروع شد. روزى که پیغمبر اکرم (ص) اساس آن را پایه گذارى کرد با استهزا مواجه گردید! وقتى که مردم را جمع و مهمان نمود و فرمود کسى که چنین و چنان باشد وزیر من است، و جز حضرت امیر (ع) که در آن وقت هنوز به سن بلوغ نرسیده بود ولى داراى روحى بزرگ بود، بزرگتر از همه دنیا، کسى از جا برنخاست، شخصى رو کرد به حضرت ابی طالب و با استهزا گفت اکنون باید زیر پرچم پسرت بروى </i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>آن روز هم که ولایت و حکومت امیر المؤمنین (ع) را به مردم عرضه داشت، با &laquo;بخ بخ&raquo; (مبارک باد) ظاهرى مواجه گردید، لیکن مخالفتها از همان جا شروع شد، و تا آخر هم ادامه داشت. اگر حضرت رسول (ص) ایشان را فقط مرجع مسائل شرعیه قرار مى&rlm;داد، هیچ گونه مخالفتى نمى&rlm;شد؛ ولى چون منصب جانشینى را به حضرت داد و فرمود ایشان باید حاکم بر مسلمین بوده و سرنوشت ملت اسلام را در دست داشته باشد، موجب آن ناراحتیها و مخالفتها شد. شما هم اگر امروز در خانه بنشینید و در امور مملکتى دخالت نکنید، کسى به شما کارى ندارد. آن روز به شما کار دارند که بخواهید در مقدرات کشور دخالت کنید. حضرت امیر (ع) و شیعه چون در امور حکومتى و کشورى دخالت مى&rlm;کردند، آن همه مورد اذیت و مصیبت قرار گرفتند. اما دست از جهاد و فعالیت نکشیدند تا بر اثر تبلیغات و مجاهدات آنان امروز تقریباً دویست میلیون شیعى در دنیا وجود دارد. </i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL">نقد:</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; اتفاقأ موضوع ولایت فقیه، امر جدیدی است. آیت الله خمینی نهایت استنادش به میرزای شیرازی، کاشف الغطاء، نراقی و نائینی است یعنی حدود ۱۵۰ سال پیش و اینکه آنها حکومت را حق فقیه می&zwnj;دانستند، یقینأ چنین نیست و در هیچ یک از آثار آنان به امر حکومت فقیه پرداخته نشده است .</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; مسئله چاپ قرآن تحریف شده توسط یهودیان، دروغی بیش نیست و بکار بردن عمال استعمار برای مستشرقین جهت تحریف اسلام، بیشتر جو سازی است تا واقعیت.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; از دیدگاه آیت الله خمینی آزادی عقیده و بیان معنا ندارد، ایشان خواستار نابودی تبلیغات کلیسائی و بهائیت هستند، بنابراین در حکومت ترسیمی آیت الله مهم، لطمه نخوردن اسلام مورد فهم اوست .</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; از دیدگاه آیت الله خمینی اداره حکومت مطابق دوران قبیله&zwnj;ای زمان پیامبر و امام علی صحیح&zwnj;ترین روش حکومت داری است، وشانی برای تفکیک قوا ودر نتیجه استقلال قوای مقننه و قضائیه قائل نیستند، مجلس شورا، مجلس قانونگذاری نیست و فقط جنبه مشورتی دارد و قاضی مستقل نیست و دادستان مطیع ولی فقیه است و قاضی به اذن ولی فقیه حق قضاوت می&zwnj;یابد، در حالیکه روش حکومت داری در هر زمان متناسب آن زمان و بر اساس خواست مردم آن ملت باید باشد .</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; در انتخاب زمامدار در زمان پیامبر بحث مخالفت با زمامداری امام علی مطرح نبود، بلکه رقابت مطرح بود. (به مقاله خلافت و بیعت امام علی در نهج البلاغه مراجعه شود )</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; لااقل ائمه شیعه اثنی عشری نه ادعای حکومت داشتند و نه برای آن تلاش کردند، فقط کار فرهنگی می&zwnj;کردند (به مقاله حکومت امامان شیعه در اصول کافی مراجعه نمائید) هیچگاه امام صادق حاکم معرفی نکرده است و اگر برای حل اختلاف داخلی شیعیان برای حفظ آبروی تشیع ریش سفیدی تعیین کرده که نام آن نصب قاضی نیست و سیره فقها هم بر اساس سیره ائمه شیعه عدم دخالت در حکومت بوده است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; عمده کثرت شیعه سازی در ایران به دوران صفویه باز می&zwnj;گردد که به زور شمشیر آنان و سنی کشی اتفاق افتاده است .</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&minus; جمعیت شیعیان، از تمام فرق شیعی، هم اکنون شاید دویست ملیون باشد و یقینأ در زمان نگارش کتاب به یکصد ملیون هم نمی&zwnj;رسید، چه رسد به شیعیان اثنی عشری که حدود ۶۰% شیعیان را تشکیل می&zwnj;دهند .</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&bull; <i>اصلاح حوزه&rlm;هاى روحانیت&rlm;</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>آخوندهاى دربارى که دین را به دنیا مى&rlm;فروشند از این لباس خارج و از حوزه&rlm;ها طرد و اخراج شوند.</i><i>. . </i><i>بعضى را مى&rlm;بینیم که در حوزه&rlm;ها نشسته به گوش یکدیگر مى&rlm;خوانند که این کارها از ما ساخته نیست. چکار داریم به این کارها؟. .. مگر آنها که اکنون در کشورهاى اسلامى امارت و حکومت دارند چکاره&rlm;اند که آنها از عهده برمى&rlm;آیند و ما برنمى&rlm;آییم؟ کدامیک از آنها بیش از فرد متعارف و معمولى لیاقت دارد؟. . .حاکم حجاز &laquo;۱&raquo; کجا تحصیل کرده و چه تحصیل کرده است؟ رضا خان اصلًا سواد نداشت. .. تحصیلات و داشتن علوم و تخصص در فنون براى برنامه و براى کارهاى اجرایى و ادارى لازم است، که ما هم از وجود این نوع اشخاص استفاده مى&rlm;کنیم. آنچه مربوط به نظارت و اداره عالیه کشور و بسط عدالت بین مردم و برقرارى روابط عادلانه میان مردم مى&rlm;باشد، همان است که فقیه تحصیل کرده است.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>.. . وقتى موفق شدید دستگاه حاکم جائر را سرنگون کنید، یقیناً از عهده اداره حکومت و رهبرى توده&rlm;هاى مردم برخواهید آمد. طرح حکومت و اداره، و قوانین لازم براى آن آماده است. اگر اداره کشور مالیات و درآمد لازم دارد، اسلام مقرر داشته. و اگر قوانین لازم دارد، همه را وضع کرده است. احتیاجى نیست بعد از تشکیل حکومت بنشینید قانون وضع کنید؛ یا مثل حکام بیگانه&rlm;پرست و غربزده به سراغ دیگران بروید تا قانونشان را عاریه بگیرید؛ همه چیز آماده و مهیاست. فقط مى&rlm;ماند برنامه&rlm;هاى وزارتى، که آن هم به کمک و همکارى مشاورین و معاونین متخصص در رشته&rlm;هاى مختلف در یک مجلس مشورتى ترتیب داده و تصویب مى&rlm;شود.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>.. . اینها از اول در ذهن شما وارد کردند که سیاست به معناى دروغگویى و امثال آن مى&rlm;باشد تا شما را از امور مملکتى منصرف کنند؛ و آنها مشغول کار خودشان باشند،. . .استعمارگران انگلیسى که از سیصد سال پیش در ممالک شرق نفوذ کردند و از همه جهات این ممالک اطلاع دارند، این برنامه را درست کردند. بعدها نیز استعمارگران امریکایى و غیر آنها با انگلیسها همراه و متفق شدند، و در اجراى این برنامه شرکت کردند.. . آنان قدرت اسلام را دیدند که بر اروپا سلطه پیدا کرد؛ و دانستند که اسلام واقعى مخالف با این بساط است. نیز به دست آوردند که روحانیین واقعى را نمى&rlm;توانند تحت نفوذ خود درآورند و در فکرشان تصرف کنند؛ لذا، از روز اول کوشیدند که این خار را از سر راه سیاست خود بردارند، و اسلام را کوچک و روحانیت را ضایع کنند.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>نقد:</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL">&minus; آیت الله هنوز بر خر مراد سوار نشده به تشخیص خود آخوندها را دو دسته می&zwnj;کند و آخوندهای درباری (آنها که به ولایت فقیه او باور ندارند) را می&zwnj;خواهد خلع لباس کرده و از حوزه&zwnj;ها اخراج نماید .</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><i>&minus; این بعضی&zwnj;ها در حوزه&zwnj;ها اکثریت داشتند و اکنون نیز دارند، به همان مصلحتی که ائمه شیعه و فقهای گذشته داشتند .</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>&minus; آیت الله خمینی قیاس می&zwnj;فرمایند که وقتی السعود و رضا خان می&zwnj;توانند حاکم باشند ما که فقیه ایم چرا نتوانیم حاکم باشیم .</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>&minus; قوانین که هست احتیاج به قانونگذاری نیست! ! ! فقط می&zwnj;ماند برنامه&zwnj;های وزارتی که با یک مجلس مشورتی حل می&zwnj;شود .</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>&minus; استعمارگران از سیصد سال پیش تبلیغ عدم دخالت فقها در حکومت را کردند! قبل از آن چطور هیچ فقیهی ادعای حکومت نداشت.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>&minus; قدرت اسلام که تا اسپانیا گسترش یافت، توسط فقها بوجود آمده بود یا همان امثال ال سعود و رضاخان بوجود آورده بودند.</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL">&bull; <i>اصلاح مقدس&rlm;نماها</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL"><i>امروز جامعه مسلمین طورى شده که مقدسین ساختگى جلو نفوذ اسلام و مسلمین را مى&rlm;گیرند، و به اسم اسلام به اسلام صدمه مى&rlm;زنند. ریشه این جماعت، که در جامعه وجود دارد، در حوزه&rlm;هاى روحانیت است. در حوزه&rlm;ها

صالح نظری – از نقد کتاب "ولایت فقیه" آیت‌الله خمینی به چه نتایجی می‌رسیم؟ در بخش پنجم این مبحث که حکم بخش پایانی را دارد به تبیین نتایج نقد می‌رسیم. ما نقد کتاب "ولایت فقیه" را از بخش دوم مقاله آغاز کردیم.  انشعابات درتشیع و رفتار فقهای شیعه از دوران غیبت تا مشروطه درباره امر حکومت موضوع بخش‌ یکم این مقاله بود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • hgf

    متاسفانه نقد کتابی که تاریخ منشا اثر آن گذشته است زحمت و کار بس بیهوده ایست. چرا که مردم با گوشت و پوست خود آنرا حس کرده و میکنند. بهتر بود موارد ملموستری که در سی سال بعد ممکن است منشا اثر گردد مورد نقد و بررسی قرار میگرفت.

  • کاربر مهمان

    <p>حرفهای آقای خمینی و پیروانش تعبیر رخداد یا تغییر گزارشها بسود خود است. عباسیان چه چیزی را غصب کرده بودند؟ حکومت بنی امیه را که ایرانیان تهدید کردند و و روبه نابودی مرفت؛ اول آمدند پیش امام جعفربن محمد(صادق) ، هرچه خواهش کردند که پس از بنی امیه حکومت را بپذیرند ایشان زیر بار نرفتند. پیش ازآن هم امام پنجم شیعیان حاضر نشدند به کمک زید برادرشان بروند و در خانه نشستند و همراهی نکردند. امام شیعه بافرزندانشان هم همکاری نکردند. منصور عباسی بعدها که دید امام جعفربن محمد از عده ای پول میگیرند و گاهی حرفهایی میزنند ، ایشان را خواستند و گفتند که ما اول آمدیدم به شما اصرارکردیم که حکومت را بپذیرید ولی نپذیرفتید، بنابراین چه جای اعتراض به ماست؟! ایشان گفتند اکنون هم نظر به حکومت ندارم ( نقل به مفهوم )؛ حتا عذه ای به ایشان اصرار کردند که بعنوان امام قیام کنند ایشان گفتند من امام نیستم تا بلکه دست از سر ایشان بردارند! بعدها هم روابط میان امامان شیعه و عباسیان بسیار خوب بود. حتا مامون به امام رضا پیشنهاد و بسیار هم پافشاری کردند که حکومت را بپذیرند و امام نپذیرفتند. سرانجام اصرار کردند تا ولیعهدی را پذیرفتند. اکنون آخوندهای طرفدار اقای خمینی و خود ایشان به توجیه و تفسیر این ولایت عهدی میپردازند تا شاید آن را ماست مالی کنند! ولی نمیشود! حتی امام نهم دختر مامون را بزنی گرفتند. روابط میان امام یازدهم با خلیفه عباسی بسیار خوب بود. روزهای دوشنبه و پنجشنیه بطور منظم با ایشان دیدار داشتند؛ با لباسهای گرانقیمت! به معترضان هم تندی میکردند. تازه با سران سپاه هم دیدار مرتب داشتند. عباسیان از تاخت و تازها و جنگها، از دختران وزنان ( بینوای) اسیر و از داراییهای غارت شده هم به امامان شیعه سهم میداندند. خود امام رضا و امام حسن عسکری ازاین دختران و زنان اسیر داشتند. به امام رضا برای داشتن دختر رومی مسیحی که اسیر شده بود اعتراض داشتند ولی ایشان اعتنایی نمیکردند. وقتی مامون عباسی به امام رضا پیشنهاد که من کنار میرم و اصرار کردند که امام خلیفه شود ولی امام نپذیرفت، آنهم در آغاز کار مامون، چه جای این حرفها است که حکومت حق امامان شیعه بود ولی عباسیان حکومت را غصب کردند و ... ؟! یا امام از بیم جان ولایت عهدی را پذیرفتندو ازاین حرفها؟! یا این سخن چه جا دارد که امامان میخواستند حکومت تشکیل بدهند و نتوانستند یا نگذاشتند؟! خوانندگان محترم اگر تنها به کتاب &laquo; مکتب در فرایند تکامل &raquo; استاد حسین مدرسی طباطبایی را بخوانند بسیاری مطالب روشن یا روشن تر خواهد شد. این کتاب از انتشارات کویر است و درتهران بفروش میرسد ( تا مردم دنبال اصل آن که بزبان انگلیسی در آمریکا بصورت جزوه درسی منتشر شده دست نروند و به آن دست نیابند). شاید یک پنج کتاب ارجاع به کتابهای مرجع شیعه مانند شیخ توسی، شیخ مفید، شیخ تبرسی، شیخ کلینی ، شیخ صدوق و شیخ مجلسی و مانند اینها است، که خود در واقع هر یک ستون و پایه مذهب تشیع هستند. وگرنه کتابی از امامان شیعه در دست نیست مگر روایات این اقایان. سخن به درازا کشید و بیش ازاین شما را خسته میکند. تهران ـ بابک</p>

  • کاربر مهمان

    هدف اصلی آقای خمینی و جانشین و پیروان ایشان اسلام نیست. موضوع روشن است. زمانی که ایشان در پاریس بودند از احکام اسلام و از دمکراسی و آزادی در اسلام بسیار سخن میکفتند. به تهران که آمدند و سوار کار شدند ، کارهایی کردند که صدای اعتراض مومنان و حتی برخی مراجع و علما ( مانند قمی طباطبایی و شریعتمداری و شیرازی و برقعی ) بلند شد که این رفتار شما خلاف احکام اسلام است. ایشان پاسخ دادند که خود اسلام و حفظ آن از احکام اسلام مهمتراست! یعنی برای حفظ اسلام هرکار خلاف شرعی میتوانیم بکنیم، هر حلالی را حرام و هر حرامی را حلال کنیم ــ که کردند و میکنند ــ. پس از مدتی باز سروصدا بلند شد که کارها و رفتار شما دارد اسلام را نابود میکند و مایه بدنامی اسلام است. این زمانی بود که ایشان خر مراد را سوار شده بود. پاسخ تاریخی آقای خمینی این بود که حفظ حکومت «اوجب (واجب ترین) واجبات است»! یعنی حتی از حفظ اسلام هم واجب تر است. مجمع تشخیص مصلحت «نظام» هم برای همین است که هرجا هرکار خلاف اسلامی بتوانند بکنند تا حکومت ( و ثروت نامشروع ) حفظ شود. حرف ازاین روشن تر نمیشود. آقای آذری قمی در روزنامه رسالت روشن روشن نوشتند که ولایت فقیه میتواند توحید را هم تعطیل کند! یعنی شرک را برپا کند! این حرف کوچکی نبود که اقای خمینی قبول نداشته و خاموش مانده باشد. خانمی رهگذر در برنامه بامدادی گفت فاطمه زهرا برای من الگو نیست، اوشین برایم الگو است. آقای خمینی براشفت و حکم کشتن او را داد که او را بیابید و اعدام کنید! چگونه باور کنیم که ادعای این که ولی فقیه میتواند حتا توحید را تعطیل کند و مردم را مشرک کند را قبول نداشت ولی خاموش ماند و حتی تذکری هم نداد تا مردم بشنوند و سوء تفاهم نشود؟ میگویند از آقای خویی پرسیدند چرا از آقای خمینی پشتیبانی نمیکنید ؟ ایشان گفت خمینی میخواهد خودش شاه بشود! ای کاش ایشان همان شاه میشد. این ولایت فقیه برای این ملت و ملتهای منطقه و حتی جهان ( با تکیه بر ثروت و امکانات بی حساب کشور ایران ) بسیار گران تمام شده و جز تیره روزی و هدر رفتن عمر و خواری و خفت برای ایرانیان چیزی نیاورد. گفتیم از دست امریکا آسوده شویم ، گرفتار سوریه و روسیه و امارات و چین و مانند اینها شدیم. هی باید به اینها امتیاز بدهیم تا حکومت بماند! تهران ـ بابک

  • کاربر مهمان

    همین جمله کافی است که نشان دهد نویسنده تازه کار درکی از خمینی و حیله های او در دوران شاه ندارد: آیت الله هنوز بر خر مراد سوار نشده به تشخیص خود آخوندها را دو دسته می‌کند و آخوندهای درباری (آنها که به ولایت فقیه او باور ندارند) را می‌خواهد خلع لباس کرده و از حوزه‌ها اخراج نماید . متاسفانه این برخی از این به اصطلاح منتقدین نوکیسه زمانه تکست آن زمان را در کنتسکت زمان ما می گذارند و تفسیر می کنند. تازه اگر تکست را هم بفهمند. بخش عمده معنای متن در تکستی نیست که در افق دیگری تفسیر میشود و تا در آن زمانه و زمینه نباشی تفسیرت همین خواهد بود که میبنی. جماعت عوامگرا را خوش آید، و کف بر زبان برآرد. اما یک اصل اخلاقی هم هست و آنهم غالب این نویسندگان فراموش می کنند و انهم این است که دروغ نبافیم !! ذره ای انصاف، خمینی دجال اما منظور او این بود که تو می گوئی؟ اخر این چه زبان داش مشتی است که در نقد بکار می گیری؟