«ترس: ترامپ در کاخ سفید». آیا این بحران قانون اساسی است؟
هرج و مرج در کاخ سفید و ناکارآمدی دولت مهمترین موضوع بحث این روزهای آمریکاست. برخی مخالفان دموکرات ترامپ، از بحران قانون اساسی و از توسل به متمم بیست و پنجم قانون اساسی آمریکا حرف میزنند.
پس از یادداشت بدون نام مقام بلندپایه آمریکا در نیویورک تایمز و انتشار بخشهایی از کتاب تازه باب وودوارد در واشنگتن پست، هرج و مرج در کاخ سفید و ناکارآمدی دولت ترامپ مهمترین موضوع بحث این روزهای آمریکاست. اکنون برخی مخالفان ترامپ، از جمله الیزابت وارن، سناتور دموکرات، از توسل به متمم بیست و پنجم قانون اساسی آمریکا حرف میزنند. متمم بیست و پنجم راهی است برای برکناری ترامپ قبل از به پایان رسیدن دورهاش.
«من بخشی از نیروی مقاومت در درون دولت ترامپ هستم.» این جملات آغازین مطلبی است که نیویورک تایمز ۶ سپتامبر منتشر کرده است؛ مطلبی نوشته یکی از مقامات بلندپایه آمریکا، با نام محفوظ که البته خود را عضو حزب محافظهکار آمریکا معرفی کرده است.
این مقام بلندپایه از مبارزه علیه «بدترین گرایشها»ی رئیس جمهور درون کاخ سفید حرف زده، از علاقه او به «دیکتاتورها» گفته و ترامپ را «دمدمی مزاج» و «فاقد اصول اخلاقی» دانسته است.
این مقام ارشد کیست؟ ترامپ جواب داده، شخصیت «خیالی ساخته نیویورک تایمز» و «بزدلی که اگر واقعاً وجود خارجی داشته باشد، نیویورک تایمز باید او را تحویل نهادهای دولتی بدهد.» ترامپ در عین حال به دنبال هویت این مقام برجسته است و خواستار مداخله وزارت دادگستری نیز شده است.
گمانهزنیهایی وجود دارد که او مایکل ریچارد پنس، معاون رئیس جمهور آمریکاست، هرچند خود او این ادعا را رد کرده است.
سارا سندرز، سخنگوی کاخ سفید با محکوم کردن این یادداشت گفته آن ۶۲ میلیون نفر در انتخابات به دونالد ترامپ رأی دادهاند و نه به این فرد «نامعلوم».
کرانتن سلین، استاد تاریخ به روزنامه فرانسوی لیبراسیون میگوید که این یادداشت آدم را یاد اواخر دوران نیکسون میاندازد، در آن دوران نیز برخی وزرا مثل کیسینجر از دستورات رئیس جمهور سرپیچی میکردند.
وضعیت برای رئیس جمهور کنونی آمریکا اما بیشتر شبیه تابستان ۱۹۹۰ است، زمانی که او پس از از دست دادن کازینوهایش در آتلانتیک سیتی، در شُرف جدایی از همسرش ایوانا و از آن مهمتر در آستانه ورشکستگی بود؛ در آن زمان او دومین کتاب پرفروشش یعنی «دوام آوردن در اوج» را نوشت. عنوان آن کتاب میتواند تیتر خوبی برای وضعیت این روزهای رئیس جمهور آمریکا باشد.
پردهبرداری افشاگر رسوایی واترگیت از «دیوانهخانه» کاخ سفید
انتشار مطلب این مقام بلندپایه یک روز پس از آن صورت گرفت که واشنگتن پست بخشهایی از کتاب جدید باب وودوارد را درباره کاخ سفید منتشر کرد: کتاب «ترس: ترامپ در کاخ سفید»، کتابی که در آن ترامپ «احمق»، دولت او «بحرانزده» و کاخ سفید «دیوانهخانه» وصف شده است.
پس از کتاب «آتش و خشم» نوشته مایکل وول که در ماه ژانویه منتشر شد، این دومین کتاب افشاگرانه درباره کاخ سفید ترامپ است، این بار با قلم نویسندهای که شهرتش در به لرزه درآوردن کاخ سفید است.
باب وودوارد به همراه کارل برنستین، دو خبرنگار واشنگتن پست بودند که رسوایی واترگیت ریچارد نیکسون، رئیس جمهور آمریکا را برملا ساختند و زمینهساز استعفای نیکسون شدند.
کتاب وودوارد روز تاریخی ۱۱ سپتامبر وارد بازار خواهد شد، در آستانه انتخابات نوامبر؛ باب وودوارد تصویری تکاندهنده از اوضاع کاخ سفید ترسیم میکند و شواهدی میآورد که مهر تأیید بر ادعاهای مقام بلندپایه ناشناس میزند.
در کتاب آمده که گری کوهن، مشاور اقتصادی سابق ترامپ روزی سندی مهم –درخواست خروج از پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی— را از دفتر رئیس جمهور برداشته تا مانع امضای آن شود و جلوی یک اقدام خطرناک را بگیرد. یادداشت مقام بلندپایه ناشناش نشان میدهد چنین کارهایی نظاممند و سازمانیافته بوده است، اقداماتی که وودوارد آنها را «کودتای اداری» مینامد.
کتاب پر از اظهارنظرهای جنجالی و توهینآمیز مشاوران و مقامات ارشد دولت ترامپ علیه اوست، و البته اظهارات جنجالی تحقیرآمیز ترامپ نسبت به همکارانش.
جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا، فهم و درک ترامپ را در حد یک کودک کلاس پنجم و ششم دانسته است. جان کلی، رئیس دفتر کاخ سفید، کاخ سفید را به «دیوانهخانه» تشبیه کرده، و ترامپ، رینس پریبوس، رئیس دفتر سابق خود را به یک موش تشبیه کرده است و الی آخر.
در کتاب همچنین آمده که دونالد ترامپ، در مکالمهای تلفنی با جیمز متیس خواستار ترور بشار اسد شده است.
ترامپ کتاب را فاقد اعتبار و وودوارد را «مأمور دموکراتها» خوانده است. کلی و متیس هم ادعاهای کتاب را رد کرده و آنها را «داستانسرایی» دانستهاند.
آیا این بحران قانون اساسی است؟
پس از اعترافات مایکل کوهن وکیل سابق ترامپ، و حواشی پس از مرگ مککین، با انتشار یادداشت مقام بلندپایه و کتاب باب وودوارد، روزهای سخت ترامپ به اوج خود رسیده است. حالا اوباما نیز پس از سکوتی طولانیمدت در مورد مسائل سیاسی روز وارد صحنه شده است.
رئیس جمهور سابق آمریکا هفتم سپتامبر در ایالت ایلینوی خواستار بازگشت «صداقت، نجابت و قانونمندی» به حکومت شد و گفت: «این وضعیت نرمال نیست».
نظر به آشفتگیهای برملاشده کاخ سفید حالا بسیاری از جمله الیزابت وارن، سناتور دموکرات، از متمم بیست و پنجم قانون اساسی آمریکا حرف میزنند. متمم بیست و پنجم به طور کلی به مسائلی همچون ناکارآمدی و جایگزینی رئیس جمهور میپردازد. ماده ۴ این متمم، که تا به حال به کار بسته نشده، مربوط است به امکان برکناری رئیس جمهوری پیش از پایان دورهاش.
از مدتها قبل برخی از دموکراتهای برجسته مجلس نمایندگان آمریکا به دنبال استفاده ازاین متمم برای کنار زدن زودهنگام ترامپ بودهاند و بسیاری از رسانهها و مطبوعات لیبرال جریان اصلی روی چنین امکانی مانور دادهاند. پس از انتشار یادداشت مقام بلندپایه ناشناس و بخشهایی از کتاب باب وودوارد، یک بار دیگر بازار ارجاع به این متمم داغ شده است.
جان کری، وزیر امور خارجه سابق آمریکا مشخصاً گفته که «ما با رئیس جمهوری روبرو هستیم که آشکارا قادر نیست کارش را انجام دهد.» و نتیجه گرفته که «این مسأله حقیقتاً بحران قانون اساسی است».
برای نتیجهگیری اما نباید عجله کرد. لری ساباتو تحلیلگر سیاسی میگوید: «در این مرحله همه چیز سیاسی است و بحران به سطح قانون اساسی نرسیده، ما حتی نمیدانیم که نویسنده یادداشت نیویورک تایمز کیست».
وانگهی، استفاده از متمم ۲۵ قانون اساسی، تنها با پشتیبانی مشترک هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه ممکن است، و این در حالی است که فعلاً خبری از جمهوریخواهان نیست.
هنوز حتی مشخص نیست این موج بیاعتباری کاخ سفید بتواند بر نتیجه انتخابات نوامبر تأثیر بگذارد. نظرسنجیهای پایان ماه اوت نشان داد که جنجالهای سیاسی تأثیر چندانی بر روی هواداران ترامپ نمیگذارد؛ از اعتبار دولت ترامپ و از اعتماد به آن روز به روز کاسته میشود، بله اما نه برای آنهایی که به او رأی دادند.
نظرها
هوشنگ
مژده, مژده! برای تمامی حامیان نژاد پرستِ, جنگ طلبِ, پلشت و عوضیِ ترامپ (منجمله سلطنت باختگان دلقک, ابله) ۱) ناشر کتاب "ترس: ترامپ در کاخ سفید" اعلام کرده است که به دلیل استقبال بی سابقهء مردم یک میلیون نسخهء دیگر از این کتاب را چاپ خواهد کرد. ۲) بنا بر محاسبات روزنامهء "واشنگتن پست" ترامپ از زمان ورودش به کاخ سفید تا به حال به طور میانگین روزی هشت بار دروغ گفته است. ۴۲۲۹ دروغ طی ۵۵۸ روز. ۳) در جدید ترین نظر سنجی شبکهء خبری "سی.ن.ن" ۵۸% آمریکایی ها مخالف دولت ترامپ و فقط ۳۶% موافق دولت ترامپ هستند (این ۳۶% تقریبا مساوی است با مقدار عقب مانده ترین, ضد-زن ترین, و نژاد پرست ترین لایه های جامعهء آمریکا, پدیده ای مانند "حزب اللهی های سفید پوست آمریکایی"). ۳۶% پایینترین میزان تایید ترامپ تا کنون می باشد. نتیجه ای انتخابات میان دوره ای ۲۰۱۸ احتیاجی به غیب گو ندارد و از حالا (دو ماه مانده به انتخابات) تا حدود زیادی نتیجه اش (به ضرر و علیه ترامپ) معلوم است. نوش جان!
علی
وقتی فردی مثل ترامپ با وجود مشکلات اخلاقی و فساد جنسی و دروغگویی اشکار و ناتوانی در اداره کشور امریکا به اعتراف بسیاری از سیاستمداران امریکایی ، مرد اول امریکا است و امریکا را بی اعتبار کرده ، پس بادی در سلامت رفتار او یعنی لغو برجام و تشدید یکچانبه تحریم ها هم شک کرد. مخالفت چنین فردی با جمهوری اسلامی نمیتواند ستودنی باشد
هوشنگ
سیرت و سنتِ کوری و نابینایی نزد سلطنت باختگانِ ابلهِ دلقلک داستانی بس طولانی است. این ابلهان ۳۵ سال (از کودتای ۲۸ مرداد تا انفجار ۵۷) آخوندپروری کردند و هنوز هم نفهمیده اند چطوری این مار هایی که در آستین پروراندند مسبب ج.ا. هستند. اما کوری این قوم نابینا فقط مختص ایران نیست, نمی بینند چگونه روز بعد از کاخ سفید رفتن ترامپ بزرگترین تظاهرات زنان آمریکا علیه ترامپ مقابل کاخ سفید انجام گرفت. " جهل و جنون وجنایت و خیانت" تمامی صفاتی هستند برازنده و شایسته ای ترامپ و هواداران سلطنت باخته اش در خارج از ایران, که از هزار نام مستعار استفاده می کنند, به جز نام پالیزی. کودنی و بلاهت این قوم از بیخ و بن سوخته چنان است که هنوز پس از این همه سال نفهمیده اند که چگونه تحریم های آمریکا دودش فقط به چشم مردم ایران میرود و هیت حاکمه همیشه و همواره بزرگترین سود را از هر گونه تحریمی می برند. به کوری چشم سلطنت باختگان ابله, مردم ایران با اتکا به نیروی خود و استفاده از ظرفیت ها و توانایی های خویش راه براندازی ج.ا. را پیگیری می کنند. اعتصاب عمومی در کردستان یکی از این گام ها در راه سرنگونی است. فردا نیز که مردم آمریکا ترامپ را یا از طریق دادگاه و یا با صندوق رای کنار گذاشتند, باز این سلطنت باختگان کور هستند که تنها مانده و در انتظار امامزاده ای دیگر برای "حملهء نظامی به ایران". اندر بلاهت سلطنت باختگان کور تا فردا صبح میتوان مطلب نوشت که حماقت های این دلقکان مثنوی ۷۰ من کاغذ است.
امید
تمامی دوستان حکومت جهل و جنون وجنایت و خیانت حکومت اسلامی از درون خود امریکا گرفته تا اروپا و ایران از ترامپ متنفرند. چنانچه معیار حمایت از مردم معترض در ایران باشد ترامپ شریفترین رئیس جمهور دنیاست. به من ایرانی و تو ی ایرانی (اگر باشی) چه مربوط که ترامپ در امریکا چه میکند و راسیست هست یا نیست فساد اخلاقی دارد یا ندارد در انتخابات از روسیه کمک گرفته یا نه کارگران وکارفرمایان امریکایی چه وضعی دارند به تو چه ؟؟ تو اگر بیل زنی باغچه خودت رو بیل بزن !! اگر تحلیل گری حکومت کشور خودت رو تحلیل کن که چگونه بی مهبابا ازادی مردمش را محدود کرده و هر پرسشگری را به مسلخ مرگ میبرد ؟کوری نمیبینی که حکومت مستبد و ابله حاکم بر ایران تویتتر و تلگرام و فیس بوک و غیره را برای مردمش فیلتر کرده اما با وقاحت هر چه تمامتر سران حکومتی از این ابزار رسانه ای استفاده میکند؟؟چشمت کور مردم ایران برخلاف تمام تبلیغات حکومت اسلامی امریکا اسرائیل و ترامپ را دوست دارند اساسا برای مردم ایران هر انکس که حکومت جنایت کار و غارتگر حکومت اسلامی را زیر ضرب ببرد محبوبیت دارد تا چشمتان کور.
هوشنگ
در مورد "ساختار غیر دولتی" اقتصاد در آمریکا (و اروپا, ژاپن,...) باید در نظر داشت که اگر مداخله ای عظیم و کلان دولتهای سرمایه داری از طریق بانکهای مرکزی (در آمریکا فدرال رزرو "Federal Reserve", "ذخیرهٔ فدرال", در اروپا "بانک مرکزی اروپا",...) نبود, پس از بحران عظیم مالی در ۲۰۰۸ تمام اقتصاد های آمریکا, اروپا, ژاپن و کل جهان راکد می ماندند و سقوط می کردند. مداخلهء مستقیم و اساسی بانک های مرکزی بر اساس سیاست QE "کمیات تسکین دهنده" "Quantitative Easing" و ریختن بیلیونها دلار و یورو به بازار مسلما ساختاری بسیار دولتی است. اون افسانه ای "دست غیب بازار" شاید در دوران آدام اسمیت, چندین قرن پیش, تا حدودی مطرح بود, اما در دوران سرمایه داری متأخرِ, شناختیِ-اطلاعاتیِ قرن بیست و یکم هیچ اقتصادی بدون دست کاری های عمدهء دولت قادر به ادامه نیست. در مورد "رونق" کنونی اقتصاد آمریکا شایان توجه است که معافیات های مالیاتی دولت ترامپ به شرکت های عظیم و کلان سرمایه داران پول بیشتری به بازار ریخته است, اما دستمزدها و حقوق کارگران در مقایسه با خرج زندگی کماکان ناچیز است و اختلافات و تضاد های طبقاتی کماکان شدید. دو نکتهء مهم دیگر: - رونق اقتصادی کنونی آمریکا تا حدودی مدیون اوباما و سیاستهایی است که در طی هشت سال دولتش پی ریزی کرد. - اصرار دولت ترامپ در از بین بردن تمامی مقررات و قوانین مالی در اقتصاد کشور خود زمینه ساز یک بحران دیگر مالی عظیم دیگر مانند بحران ۲۰۰۸ خواهد بود.
هوشنگ
از روز اولی که این دلقلک سر کار آمد تا به حال تمامی کارهایش خلاف قوانینِ (ضد رشوه خوری, امورِ مالیِ انتخاباتی,...) آمریکا بوده است. شایان توجه است که هیلاری کلینتون حدود دو میلیون رای بیشتری از ترامپ داشت, اما نحوهء "باستانی" انتخاب ریاست جمهوری در آمریکا و روش اِلکتورال کالج (Electoral College) برای دومین بار (دفعهء قبل در سال ۲۰۰۰) عملا کسی را که اکثریت آرا را به دست آورده بود از ریاست جمهوری محروم کرد. که این خود یکی از اساسی ترین نشانه های بحران در قانون اساسی و قوانین انتخاباتی در آمریکا است. شاید بهترین نتیجه ای ریاست جمهوری ترامپ چرخش به چپ دمکراتها باشد, تا حدی که اکنون حتا خود اوباما نیز که در حال بسیج کردن پایه های حزب دموکرات برای انتخابات ۲۰۱۸ می باشد, موافق فراهم آوردن خدمات بهداشتی و طبی برای همه شده. موضعی که تا به حال هیچ گاه اتخاذ نکرده بود. داستانی که برای ایرانیان تازگی ندارد, دخیل بستن سلطنت باختگان ابله به "امامزاده ترامپ" است و "امیدی" دوباره برای حملهء نظامی آمریکا به ایران, که طبق معمول, خواب دیدن خیر باشه!
bijan
این ساختار اقتصاد غیر دولتی است که کشور می تواند با وجود رئیس جمهور ی مانند ترامپ پایدار باشد . از طرفی قدرت بالای رئیس جمهور از اشکالات قانون اساسی آمریکا است که سیستم ریاستی آن و نحوه اتنخابات در مواردی رهبران پوپولیست را هم به کرسی ریاست می نشاند.
مهدی
به این هم اشاره کنید که نرخ بیکاری به کمتر ار سال 1969 برگشته