ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

باز سازی تشیع

<p>صالح نظری &minus; قرآن اطاعت از صاحبان فرمان (اولی الامر) را واجب ساخته به شرط آنکه خلاف فرمان خدا و سنت نبوی فرمان ندهند و مراد از اولی الامر به نقل نیمی از مفسرین شیعه فقط امامان شیعه هستند ولی به باور نیم دیگر مفسرین شیعه به جز امامان شیعه، فرماندهان جنگ، علمای دین، خبرگان مسلمین و آگاهان به امور را نیز شامل می&zwnj;شوند که نظر اخیر با نظر اهل سنت سازگاری دارد. (در این مورد نگاه کنید به <a href="#http://radiozamaneh.com/reflections/2011/04/04/2979">این مقاله</a>)</p> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <!--break--> <div dir="RTL">امام علی خلافت را منبعث از خواست امت اسلامی می&zwnj;دانست و از آن نظر که خلافت با بیعت اختیاری مشروعیت دارد، خلافت (حکومت ) خود را به جهت همین بیعت مشروع می&zwnj;دانست. ( نگاه کنید به <a href="#http://radiozamaneh.com/reflections/2011/05/21/4140">این مقاله</a>) امام علی مانند هر حاکمی در نصب کارگزاران (استانداران) اشتباه می&zwnj;کرد و گاه این کارگزاران به رعیت ظلم می&zwnj;کردند و مورد توبیخ آن حضرت قرار می&zwnj;گرفتند و همین امر نشان می&zwnj;داد، علیرغم عادل بودن خود امام علی، حکومتش شبیه حکومت&zwnj;های دیگر بود با همه کامیابی&zwnj;ها و ناکامی ها. ( نگاه کنید به <a href="#http://radiozamaneh.com/reflections/2011/05/21/4140">این مقاله</a>)</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در مقاله &quot;<a href="#http://radiozamaneh.com/reflections/2011/06/16/4776">سلسله امامت در اصول کافی</a>&quot; روشن شد، سلسله امامان شیعه بر اساس سیر طبیعی وصایت (مانند هر سلسله دیگر) شکل گرفته، نه آنکه اسامی و تعداد آنان به صورت لیست از پیش تهیه شده از طرف خدا یا رسول بوده باشد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">امامان شیعه، خود را مکلف به تشکیل حکومت نمی&zwnj;دانستند، لذا، نه برای تشکیل حکومت تلاش کردند ونه علاقه&zwnj;ای به تشکیل حکومت داشتند وحتی کسانی که علاقه به فعالیت سیاسی و مبارزاتی داشتند را از مبارزه منع می&zwnj;کردند و تشکیل حکومت برحق الهی را موکول به زمان ظهور مهدی موعود می&zwnj;دانستند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در مقاله &quot;<a href="#http://radiozamaneh.com/reflections/2011/10/01/7322">تولد، غیبت و ظهور منجی در اصول کافی</a>&quot; اشاره شد، واقعیت تولد امام دوازدهم با استناد به سخن چهار نفر متکی است، که سه تن از وکلای مالی امام عسکری و دیگری عمه آن امام است، از نواب خاص خبری نیست، اما وکلای امام پیشین، مدعای ملاقات و مکاتبه با امام غایب را دارند، اشاره به طول عمر امام غایب نشده، چون این معضلات بوجود نیامده بود، لذا احتیاج به حدیث یابی &mdash; یا حدیث سازی &mdash; درباره آن نبوده است و نیز خبری از سید خراسانی، سید یمانی و شعیب بن صالح و.. . در زمان ظهور در کتاب اصول کافی نیست.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در مقاله &quot;<a href="#http://radiozamaneh.com/reflections/2011/11/21/8467">امامت و صله، خمس و انفال</a>&quot; نشان داده شد، امامان شیعه با دریافت صله و خمس از پیروانشان وبا واجب شمردن پرداخت آن، نسبت به تامین مالی خود و سازمان تشیع، تضمین کافی داشته باشند. لذا، تامین مالی و دریافت وجوهات، نقش کلیدی در دوران امامت شیعه و استمرارآن در دوره غیبت دارد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در مقاله &quot;<a href="#http://radiozamaneh.com/reflections/2012/02/05/10805">تشیع در دوران غیبت</a>&quot; به انشعابات درشیعه واثرات باور شیعی درباره مهدویت، غیبت و طولانی شدن باور به غیبت امام غایب و اینکه چه کسی متولی تشیع در این دوران می&zwnj;باشد ونیز تفکر تشکیل حکومت شیعی در نیم قرن اخیر خصوصأ نظریه ولایت فقیه پرداخته شد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در این مقاله به اثرات باور به تشکیل حکومت شیعی و تشکیل حکومت بر پایه ولایت فقیه و نگرانی&zwnj;ها و امیدهای فقهای سنتی غیر حکومتی تشیع و چگونگی امکان باز سازی سازمان تشیع، پس از سلب قدرت و حاکمیت از فقهای باورمند به ولایت مطلقه فقیه مورد کنکاش قرار می&zwnj;گیرد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b><span dir="LTR">I</span></b><b>. </b><b>انقلاب اسلامی بهمن </b><b>۵۷</b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">مردم با عقاید و دلایل مختلف نسبت به حکومت مطلقه محمد رضا شاه مخالف بودند و انگیزه&zwnj;های مخالفت همه یکی نبود، عده&zwnj;ای وابستگی به امریکا بودن حکومت و عده&zwnj;ای استبداد داخلی، عده&zwnj;ای عدم رعایت احکام اسلام در حکومت و گروهی مشکلات اقتصادی، عامل مخالفتشان بود. گروه&zwnj;هایی نیز ترکیبی از عوامل فوق، دلیل مخالفتشان بود، در مجموع آنکه توانست گوی سبقت رهبری مخالفت با شاه را برباید، آیت الله خمینی بود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">شاید به جرات می&zwnj;توان گفت کمتر از یک درصد از مخالفان شاه با عقاید آیت الله خمینی و کتاب او &quot;ولایت فقیه&quot; آشنایی داشته&zwnj;اند، آیت الله خمینی نه با کتاب ولایت فقیه اش که با حمله مستقیمش به شاه، خصوصأ از موضع یک مرجع تقلید، جلوه کرد و در طول ۱۳ ماه رهبری مبارزه (۱۷ دی ۵۶ تا ۲۲ بهمن ۵۷)، آیت الله خمینی یک بار از ولایت فقیه و حکومت فقیه نام نبرد علاوه بر اینکه شعار &quot;استقلال، آزادی، حکومت اسلامی&quot; را تغییر داده و شعار &quot; استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی&quot; را مبنای مبارزه قرار داد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;ایشان چه آن زمان که در نجف بود وچه زمانی که به پاریس رفت اصلأ از موضع یک مؤسس و مدافع ولایت فقیه مصاحبه نکرد، آنچه از زبان او جاری می&zwnj;شد حقوق بشر بود و دمکراسی وعدم رعایت آن توسط شاه ایران، تا آنجا که می&zwnj;گفت، به فرض شاه بهترین آدم روی دنیا، اگر مردم نخواهند، آیا او حق حکومت دارد؟ مگر دمکراسی رای اکثریت برای تعیین سرنوشت نیست ؟ و به شدت از آزادی بیان و قلم، دفاع می&zwnj;کرد و می&zwnj;گفت آزادی در اسلام بیش از آزادی قید شده در بیانیه حقوق بشر است. او می&zwnj;گفت جمهوری اسلامی ما، جمهوری است مانند همه جمهوری&zwnj;های شناخته شده در دنیا، او می&zwnj;گفت در جمهوری اسلامی او حتی کمونیست&zwnj;ها در بیان عقایدشان آزاد هستند، او می&zwnj;گفت جای روحانیون در مسجد و حوزه است و ابدأ در حکومت نخواهند بود، او می&zwnj;گفت اگر حاکم حکومت اولین گناه را بکند خود به خود از قدرت سلب می&zwnj;شود و. . . صد&zwnj;ها از این وعده&zwnj;ها، اما آنچه در بیان او نبود ولایت فقیه بود و حکومت اسلامی، البته نباید از نقش نواندیشان دینی که راه و چاه را به او گوشزد می&zwnj;کردند غافل شد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">آیت الله خمینی که حالا دیگر امام خمینی شده بود، پس از ورود به ایران در ۱۲ بهمن ۵۷، حتی در بهشت زهرا هم از ولایت فقیه سخن نگفت، بلکه گفت که پدران ما حق ندارند برای ما تعیین سرنوشت کنند، هر ملتی سرنوشتش دست خودش است، او علاوه بر سخن از آزادی و حقوق بشر و دمکراسی، وعده&zwnj;های اقتصادی هم داد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷ پیروز شد و به تعبیر خود او به پشتوانه ملت و به آن جهت که مردم او را قبول دارند، دولت موقت تشکیل داد، تا این مرحله همه نواندیشان دینی آرزوها و رویاهای خود را تعبیر شده یافتند و با تمام وجود به دفاع از انقلاب اسلامی پرداختند، در رفراندم، نوع حکومت، جمهوری اسلامی گردید و هنوز امام از ولایت فقیه حرفی نمی&zwnj;زد، پیش نویس قانون اساسی توسط سه تن از حقوقدانان نوشته شد و در آن نامی از ولایت فقیه نبود و این پیش نویس نه تنها رد نشد بلکه او پیشنهاد داد که همین به رفراندم گذاشته شود، اما بنا به وعده&zwnj;ای که برای تشکیل مجلس موسسان داده شده بود دولت موقت خواستار تشکیل مجلس موسسان شد که به نام مجلس خبرگان قانون اساسی شروع بکار کرد، تا قبل از طرح ولایت فقیه و گنجاندن آن در قانون اساسی توسط خبرگان قانون اساسی به ریاست آیت الله منتظری اصلأ بحثی از ولایت فقیه توسط امام مطرح نشد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b><span dir="LTR">II</span></b><b>. </b><b>ولی فقیه اول</b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">آیت الله منتظری از مدافعان سرسخت ولایت فقیه بود، اما ذهنت او درباره ولایت فقیه چیز دیگری بود که با ولایت فقیهی که در مقام عمل توسط امام خمینی انجام می&zwnj;شد تفاوت بنیادی داشت. آیت الله منتظری نیک می&zwnj;دانست که احادیث مورد استفاده در کتاب ولایت فقیه پایه محکمی ندارد و از نقل روائی ضعیفی برخوردار است، او سعی کرد با استفاده از سایر منابع روائی ولایت فقیه را استخراج نماید که نقد آن مقاله دیگری می&zwnj;طلبد، آنچه مسلم است ولایت فقیه در عرصه اجرا توسط امام خمینی مطلوب نظر او نبود و به نظر می&zwnj;آید در اواخر عمر پر برکت خود، از نظریه ولایت فقیه عدول کرده باشد و حکومت عرفی را پذیرفته باشد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">به هر حال با تصویب قانون اساسی و رفراندوم آن، &quot;ولایت فقیه&quot; از ارکان حکومت در جمهوری اسلامی گردید، اما این حکومت از روز اول با خون و خونریزی همراه شد، اول تمام وابستگان و سردمداران حکومت پیشین از زیر تیغ گذشتند و بعد نوبت کمونیستها شد و سپس نوبت ملی گراها رسید و با درگیری خونین با مجاهدین و سرکوب نهضت آزادی عملأ نوبت به اسلام گراها نیز رسید، مراجع دینی نیز در امان نماندند و به شدت منکوب شدند، حوادث فوق یکی پس از دیگری سبب بیداری نواندیشان شیعی شد ولی هنوز جامعه چشم امید به مرجع تقلید خود داشت.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در گذر زمان دو حادثه، هم زمان جلو می&zwnj;رفت، بنا به رفتار حاکمان حکومت شیعی، همچنان که نواندیشان شیعی کم کم از حمایت خود از این نظام مبتنی بر ولایت فقیه دست می&zwnj;کشیدند، فقهای حاکم، نقش ولی فقیه و قدرت دینی او را افزایش می&zwnj;دادند تغییرات در باره حوزه اختیارات ولایت فقیه، به صورت&zwnj;های ذیل به مرحله اجرا در آمد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&bull; تغییرات در دوران ولی فقیه اول</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۱- از آنجا که بر اساس کتاب &quot;ولایت فقیه&quot; قانون اساسی قرآن بوده و نوشتن قانون اساسی عملی لغو می&zwnj;باشد، لکن قانون اساسی نوشته شد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۲- از آنجا که سلطان و رئیس حکومت باید یک فقیه عادل باشد و مجلس شورا نه یک مجلس قانونگذاری بلکه صرفأ یک مجلس برنامه ریزی برای اداره وزارت خانه&zwnj;ها باشد، چنین نشد و مجلس قانونگذاری تشکیل گردید، هر چند شورای نگهبان و ۶ فقیه منصوب رهبر (ولی فقیه) برای انطباق قوانین با شرع در آن گنجانده شد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۳- بسیاری از احکام اسلام، عملأ اجرا نگردید و به جای آن قوانین دیگری که در اسلام مسبوق به سابقه نبود به اجرا در آمد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۴- با درگرفتن اختلاف میان مجلس و فقهای شورای نگهبان (عرف و شرع) یعنی تصویب قوانین غیر شرعی توسط مجلس بنا به نیاز و ضرورت جامعه و یا رد احکام شرعی توسط مجلس و مخالفت فقهای شورای نگهبان با آن، امام خمینی تصویب قوانین خلاف شرع را با اکثریت سه چهارم نمایندگان مجلس مجاز شمرد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۵- به دنبال اعتراضات فقها به تصمیم فوق، امام خمینی مجمع تشخیص مصلحت نظام را تشکیل داد و به عنوان احکام ثانویه قوانین مجلس را شرعی کرد، هر چند در ویژگی احکام ثانویه عنصر موقت بودن شرط است ولی عملأ این احکام که بر خلاف احکام اولیه شرع است، صورت دائم یافت، بنا براین با ورود مصلحت عملأ بسیاری از احکام شرع تحت تاثیر قرار گرفت.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۶- در مسله قضا هم همین مشکل رخ نمود، در شرع دادستان، قاضی، هیئت منصفه، وکیل و دادگاه&zwnj;های تخصصی. . . وجود نداشت وفرجام خواهی در قضاوت اسلامی نیست، به تعبیر کتاب ولایت فقیه یک نفر قاضی منصوب امام همه کارها را آنهم در مسجد انجام می&zwnj;داد و فورأ حکم را صادر می&zwnj;نمود و نیازی به تشکیلات عریض و طویل دادگستری نبود، اما اینجا هم همین مشکل بوجود آمد و هنوز هم پس سی و دو سال قانون مجازات اسلامی بصورت موقت در حال اجراست و از تطویل دادرسی نه تنها کم نشد که افزایش هم یافت و شاید بتوان گفت بیشترین رشد را در این نظام ولایت فقیه پرونده&zwnj;های ورودی به آن تشکیل می&zwnj;دهد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۷- در مسله اقتصاد اسلامی که مطابق کتاب ولایت فقیه، بنا بود جامعه اسلامی از طریق خمس و زکات اداره شود، به تنها چنین نشد بلکه حوزه&zwnj;ها که بصورت سنتی با خمس و سهم امام اداره می&zwnj;شد بیشترین وابستگی را به اموال عمومی (بیت المال) پیدا کرد (یعنی دلارهای نفتی).</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۸- در اجرای حدود و تعزیرات نیز همین مشکل بوجود آمد، برخی از حدود و تعزیرات شرعی به جهت مخالفت&zwnj;های جهانی و وحشیانه قلمداد شدن آن به صورت جسته و گریخته اجرا می&zwnj;شد و بسیاری از مجازات&zwnj;ها که ریشه شرعی نداشت مانند مجازات مخالفین سیاسی و عقیدتی و. . . اجرا شد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۹- در زمینه فرهنگ، گرایش به عبادات جمعی مانند نماز جماعت و جمعه به شدت افول کرد و علیرغم فشار زیاد حکومت برای صورت ظاهر اسلامی جامعه دینی (مانند حجاب اجباری، عدم مصرف مشروبات الکلی، موسیقی غنا و. . . )، به عقیده کلیه کارشناسان و حتی فقهای دین، حکومت ولایت فقیه موفق به عملی کردن آن نشد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۱۰- تغییر قانون اساسی و گنجاندن &quot;ولایت مطلقه فقیه&quot; در آن که ولی فقیه را نه تنها قادر می&zwnj;سازد بسیاری از احکام اولیه اسلام را تعطیل کند، بلکه یک طرفه عقد میان حکومت و مردم را لغو کند (بر خلاف آیه &quot; به عقود خود وفا کنید&quot;عمل نماید).</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۱۱- بر اساس قانون اساسی اول، برای احراز ولایت فقیه، شرط مرجعیت که مجتهد جامع الشرائط (فقیه اعلم به تمام رشته&zwnj;های فقه) بود، با اصلاحات در قانون اساسی، ولی فقیه، به مجتهد متجزی (فقیه مسلط به یک رشته از فقه) تقلیل یافت. به تعبیر دیگر با تغییر قانون اساسی، مقام فقهی ولی فقیه کاهش یافته ولی قدرت حکومتی او افزایش می&zwnj;یابد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b><span dir="LTR">III</span></b><b>. </b><b>ولی مطلقه فقیه دوم </b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">امام خمینی در سال ۶۹ وفات می&zwnj;کند و با انتخاب آیت الله خامنه&zwnj;ای ولایت مطلقه فقیه به حیات خود ادامه می&zwnj;دهد، چنانچه ذکر شد با طرح &quot; ولایت مطلقه فقیه &quot; نه تنها اجرای احکام و حدود، که تعطیلی و صدور احکام جدید &mdash; احکام حکومتی &mdash; از اختیارات ولی فقیه دانسته شد و با توجه به اداره استبدادی حکومت (حکومت فردی)، هر بیشتر نواندیشان شیعی از نظام می&zwnj;بریدند، ولی همچنان حاکمیت، دامنه قدرت و اختیارات ولی فقیه را افزایش می&zwnj;داد، به طوری که اختیار مال و جان و ناموس شیعیان را در اختیار ولی فقیه دانسته و مخالفت با او را در حد شرک بالله قلمداد می&zwnj;کردند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">خصوصأ بعد از در گذشت آیت الله خمینی درباب &quot; نظریه ولایت مطلقه فقیه &quot; نقش نیابت از امام غایب هر روز پررنگتر از قبل می&zwnj;شد به طوری که ولی فقیه را نه منتخب فقها که کاشف (یابنده ) منتصب (برگزیده ) امام غایب دانستند، این باور جدا از مسئله حکومتی ولی فقیه، یاد آور&quot; نظریه رکن رابع &quot; کریمخان شیخی بود که به شکل تلویحی در نظریات شیخ احمد احسایی وجود داشت، در آن نظریه باب امام (نایب خاص و برگزیده ) واسطه بین امام و شیعیان بود همچنان که امام و پیامبر واسطه خدا با خلقش بودند همچنان که انکار امامت، انکار رسول و به طبع آن انکار خدا بود، انکار باب امام هم انکار امامت ودر نتیجه انکار خدا و رسول بود، در نظریه ولایت فقیه نیز انکار ولایت فقیه، شرک به خدا تلقی شد و اطاعت ولی فقیه هم ردیف اطاعت از امام، پیامبر و خدا تلقی و ولایت فقیه، شعبه&zwnj;ای از ولایت خدا، رسول و امام غایب دانسته شد، و بالطبع مخالفت با ولی فقیه مخالفت با امام، پیامبر و خدا و منکران این اصل منکران امام، پیامبر و خدا و کافر، مشرک، منافق و. . . . نامیده شده و از کلیه حقوق اجتماعی محروم گشتند و مخالفت علنی، نتیجه&zwnj;ای جز زندان، شکنجه و قتل برای مخالفان علنی ولایت مطلقه فقیه، به همراه نداشت.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&bull; تغییرات در دوران ولی مطلقه فقیه دوم</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۱- در زمان انتخاب ولی مطلقه فقیه دوم، آقای خامنه&zwnj;ای که حجة الاسلام نامیده می&zwnj;شد، یک شبه به مقام آیت اللهی رسید و برای جلوگیری از اعتراض دیگر فقها و مراجع تقلید، ادعای مرجعیت نکرد و عملأ فاصله&zwnj;ای بین ولی فقیه و مرجع تقلید بوجود آمد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۲- بعد فوت مراجع سه گانه (اراکی، مرعشی و گاپایکانی) راه برای ادعای مرجعیت او باز شد، آیت الله منتظری که سالها بود در کسوت مرجعیت قرار داشت به شدت به آیت الله خامنه&zwnj;ای به جهت این ادعا حمله کرد و گفت &quot;تو رهبر باش، چرا مرجعیت را مفتضح می&zwnj;کنی &quot; او با نقل روایاتی ولایت فقیه را مختص فقیه اعلم و صرفأ دارای نقش نظارتی دانست، که خوشایند حاکمیت نبود و نتیجه آن سالها حصر خانگی و آزار و اذیت وی و خانواده اش بود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۳- خذف جمهوریت از نظام جمهوری اسلامی به وسیله افزایش اختیارات فقهای شورای نگهبان با نظارت استصوابی، به طوری که عملأ انتخابات به انتصابات تبدیل شد و نقش مردم (شیعیان) برای تعیین سرنوشتشان نزدیک به صفر تقلیل یافت و آرا مردم فقط نقش تزیینی پیدا کرد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۴- افزایش قدرت پلیس و قوای نظامی و دخالت دادن نیروی مسلح سپاه و بسیج، هم در سیاست و هم در اقتصاد، و حکومت با سرنیزه و ایجاد نظام استبدادی فردی و تفسیر ضیق از حقوق ملت و تفسیر وسیع از اختیارات فقیه، که نتیجه آن به وجود آوردن یک حکومت توتالیتر و استبدادی مطلق بود، که تغییر بنیادین در نظریه ولایت مطلقه فقیه داشت.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۵- دست یازیدن به امور ماورائی و معجزات و کرامات و بیان ملاقات با امام غائب و سید خراسانی نامیدن او، فصل دیگری از تغییرات در ولایت مطلقه بود که او را از فرش به عرش می&zwnj;برد و امکان از عرش پایین کشیدن او را محال می&zwnj;کرد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۶- انحصار مرجعیت در ولی فقیه دوم، بطوری که حتی مراجع تقلید اگر کوچکترین نظری خلاف او داشته باشند دودمانشان برباد می&zwnj;رود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اما علیرغم قدرت پلیسی و نظامی و انحصار قدرت تبلیغاتی و قبضه دستگاه قضا و زندان و داغ و درفش، با گسستن بدنه جامعه از حاکمیت فقهای باورمند به ولایت مطلقه فقیه، گرایش به سمت فقهای سنتی &mdash; که به همان سیره امامان شیعه و سلف فقها که معتقد به عدم وظیفه در تشکیل حکومت بودند &mdash; افزایش می&zwnj;یافت و آنان را در موقعیت بالاتر اجتماعی نسبت به سالهای اولیه انقلاب اسلامی قرار می&zwnj;داد &mdash; هر چند همواره از نظر کثرت بالاتر بودند &mdash; به طوری که فقهای حاکم برای کسب مشروعیت دینی نیازمند به تایید آنان شدند، و روز به روز این نیاز را بیشتر احساس می&zwnj;کنند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">نواندیشان دینی شیعی نیز که رسمأ به مخالفت با حکومت ولایت مطلقه فقیه شیعی برخاسته بودند به سمت فقهای سنتی گرایش پیدا کرده و عمدتأ از مدافعان عدم دخالت نهاد دین در نهاد حکومت شدند و در ضمن به بازنگری در باورهای دینی خود نیز برخاستند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b><span dir="LTR">IV</span></b><b>. </b><b>جنبش سبز</b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">نقطه عطف نزاع میان حکومت ولایت مطلقه فقیه و نواندیشان دینی شیعی در انتخابات ریاست جمهوری دهم سال ۱۳۸۸ اتفاق افتاد، زمانی که ولی مطلقه فقیه و مدافعان نظام او دست به تقلب گسترده زده و اعتراض مدنی مردم را که طالب رای خود بودند با خشونت عریان پاسخ گفت، شکاف نامشهود میان حکومت و مردم دهان باز کرد و عمق شکاف نمایان گردید، سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز قشر متوسط شهری، که برای آنها حقوق شهروندی دارای اهمیت بود، باعث بیداری بسیار سایر اقشار جامعه گردید.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">هر چه زمان گذشت به بیداری و آگاهی مردم افزوده شد و از علاقمندان به ولایت مطلقه فقیه کاسته شد، ولی مطلقه دو راه بیشتر نداشت یا باید به خواست ملت تمکین می&zwnj;کرد و حق تعیین سرنوشت ملت را به خودشان واگذار می&zwnj;کرد، که در اینصورت ممکن بود ولایت فقیه در حد نظارت بماند و ولی فقیه نقشی در حد پدر معنوی ملت را بازی کند (چیزی مانند شاه در مشروطه سلطنتی) و یا در مقابل ملت بایستد و باعث شود برای بقای چند روز بیشتر خود اساس حاکمیت دینی را حداقل برای قرنها ولو در حد نظارت کان لم یکن کند. ظاهرأ ولی مطلقه راه دوم را برگزیده است و شاید همین مبارک باشد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">عدم باور و اعتقاد به ولایت فقیه در عوامل حکومت و نیز میان روحانیون حکومتی نیز آشکار شده است، به این جملات بزرگترین تئوریسین ولایت مطلقه فقیه، آیت الله مصباح یزدی که کوچکترین باوری به رای و خواست ملت ندارد، توجه کنید:</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;&quot;</i><i>همه دنیا نظام جمهوری اسلامی ایران را به&zwnj;عنوان نظام ولایت&zwnj;فقیه می&zwnj;شناسند، مردم ما به&zwnj;خصوص اقشار و گروه&zwnj;های مؤثر که شامل بالاترین مسئولان کشور هم می&zwnj;شود از ولایت&zwnj;فقیه چه می&zwnj;دانند و چه اندازه به آن معتقدند؟ اگر کسی ادعا کند که بعد از سی &zwnj;و &zwnj;چند سال؛ بعد از این همه بحث&zwnj;هایی که خود امام فرمودند، کتاب&zwnj;هایی که فقها در این&zwnj;باره نوشتند؛ بحث&zwnj;های تلویزیونی، رادیویی وغیره&zwnj;ای که انجام گرفت، هنوز در عالی&zwnj;ترین سطوح مسئولیت کشور، ولایت&zwnj;فقیه به معنای واقعی&zwnj;اش جا نیفتاده، ادعای گزافی نکرده است. البته ما علم غیب از دل&zwnj; کسی نداریم اما آثار نشان می&zwnj;دهد که هنوز در اعماق دل خیلی&zwnj;ها این است که این یک فرصتی بود که امام فرصت را غنیمت شمرد و برای آخوندها دکانی باز کرد! می&zwnj;گویند: وقتی مردم باید رأی بدهند و رئیس&zwnj;جمهور یا رئیس حکومتی انتخاب کنند، دیگر ولی&zwnj;فقیه چه کاره&zwnj; است؟ ! قوای سه&zwnj;گانه که داریم</i><i><span dir="LTR">. </span></i><i>ده&zwnj;ها سال پیش&zwnj;تر مونتسکیو گفت، دیگران هم تصریح کردند و توجیهات عقلی خوبی هم دارد</i><i><span dir="LTR">. </span></i><i>قوه مقننه و قضائیه داریم، یک رئیس قوه مجریه هم می&zwnj;خواهد که آن مصوبات را عمل کند</i><i><span dir="LTR">. </span></i><i>دیگر چه می&zwnj;خواهد؟ ! رهبر یعنی&zwnj;چه؟ ! ولی&zwnj;فقیه چه کاره است؟ ! بله عده&zwnj;ای از آخوندها در مبارزه با نظام قبلی زحمت کشیدند و کشته و زندانی دادند؛ امام هم به پاس تشکر، چیزی به نام ولایت&zwnj;فقیه درست کردند. مردم هم به امام احترام &zwnj;گذاشتند و قبول کردند! ! ! نمی&zwnj;دانم تا چه اندازه باور دارند که این ولایت را باید به عنوان اسلام پذیرفت. گاهی در عمل نشان می&zwnj;دهند که باور ندارند. گاهی کسی مقام رسمی قانونی پیدا می&zwnj;کند، خیال می&zwnj;کند دیگر مالک کشور است. می&zwnj;گوید مردم به من رأی دادند و اختیار را به دست من داده&zwnj;اند دیگر رهبر چه کاره است؟ ! حتی در حوزه&zwnj;های علمیه هم کسانی پیدا می&zwnj;شوند که هنوز بعد از این همه بحث&zwnj;ها شک می&zwnj;کنند که اصلا آیا ما ولایت&zwnj;فقیه داریم یا خیر، و اگر داریم قلمروش چه&zwnj;قدر است و آیا اصلا حکومت اسلامی داریم یا نداریم؟ متأسفانه این حرف&zwnj;ها تحت تأثیر برخی عوامل وسعتی نسبی در بعضی از حوزه&zwnj;ها پیدا کرده است</i><i><span dir="LTR">.</span></i><i>&quot;</i></div> <div dir="RTL"><i>&nbsp;</i></div> <div dir="RTL">و این اعترافی بزرگ است از بی اعتبار شدن ولایت فقیه از زبان بالاترین تئوریسین حاکمیت دینی فقیه، او نیک می&zwnj;داند، حذف ولی فقیه که برای امثال او <span dir="LTR">&ldquo;</span>میلیاردها دلار می&zwnj;ارزد<span dir="LTR">&rdquo;</span>، چطور او و امثال او را به خاک سیاه خواهد نشاند، دست به ترساندن علما و فقها می&zwnj;زند که با رفتن ولی فقیه، همه دین می&zwnj;رود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><i>&quot; اگر کسانی برخوردشان با مقام ولایت&zwnj;فقیه از نوع برخورد سیاسی با یک باند یا رقیب سیاسی باشد، یعنی سی و چند سال تلاش برای ولایت&zwnj;فقیه همه بر باد است. اگر این طور شد تلاش&zwnj;هایی که برای مسئله فقاهت و مرجعیت می&zwnj;کنید چه فایده&zwnj;ای دارد؟ کسانی &zwnj;که احساس مسئولیت می&zwnj;کن

صالح نظری − قرآن اطاعت از صاحبان فرمان (اولی الامر) را واجب ساخته به شرط آنکه خلاف فرمان خدا و سنت نبوی فرمان ندهند و مراد از اولی الامر به نقل نیمی از مفسرین شیعه فقط امامان شیعه هستند ولی به باور نیم دیگر مفسرین شیعه به جز امامان شیعه، فرماندهان جنگ، علمای دین، خبرگان مسلمین و آگاهان به امور را نیز شامل می‌شوند که نظر اخیر با نظر اهل سنت سازگاری دارد. (در این مورد نگاه کنید به این مقاله)

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • آرش

    با سپاس از آقای صالح نظری. لطفا ایشان اگر وبلاگ یا وبگاهی دارند, معرفی کنند.

  • بیمار ایران از دانشگاه تهران

    ایکاش کسی پیدا شود و اینهمه توهین و تخریب دین را مورد تحقیق قرار دهد. یک برنامه رادیویی و تلویزیونی ترتیب دهد. ایکاش روحانیت نیز در این برنامه دعوت شود ٬ اصلاحطلبان و اصولگرایان و ملی مذهبی ها که بدون داشتن حتا یک دشمن فیزیکی اینچنین دین را تخریب کردند که هیچ کافر و ملحد و ضد دینی نمی توانست آنرا به این روز سیاه بنشاند دعوت شوند تا توضیح دهند چرا دین خدا را به این روز نکبت و خواری نشاندند. من به عنوان یک بیدین دلم به حال این دین و روز و روزگارش کمی سود. ای نویسنده گان٬ ای پژوهشگران٬ محققین٬ روزنامه نگاران٬ فیلسوفان٬ آقای سروش٬ آقای کدیور٬ آقای منتظری٬ آقای صانعی٬ آقای بیات زنجانی٬ آقای بازرگان٬ آقای نبوی٬ آقایان اصلاحلب و اصولگرا٬ برنامه سازان رادیو تلویزیون٬ نویسندگان دیندار و لاییک و دیگردین و مسلمان و سکولار. این یک زنگ خطر است. خشم و خروش مردمی وقتی بترکد و منفجر شود واقعا که ارتش خدا هم نمی تواند جوابش دهد. کسی پیشقدم شود. بیمار ایران از دانشگاه تهران

  • کاربر مهمان

    با سلام لطفا این سکس در مسجد را بشنوید. http://ettelaat.se/12-maj/news.asp?id=64129&sort=Youtube

  • کاربر مهمان

    جناب نظری از این حرف ها گذشته داداش ما ایرانیا ائین و مرام دیگری داریم جناب.اسلام مال شما جد و اباد ما مسلمون نبوده و نیستیم اقا این داستا نها رو این فلسفه ها رو برای هم قطاران خودت بگو داداش.اسلام و ولایت فقیه مقیه پیش کش خودتون اقا ...دیر نیست که ما مردم که جونمون به لب رسیده از دزدی و غارت و تجاوز این ملا های دزد و خائن اقا مطمئن باش داره میاد..روز ی بیاد که تو خیابونا هر کی رو که عمامه و ریش داره از درختای خیابون مصدق اویزون کنیم. دیر نیست امین

  • کاربر مهمان

    اقای محترم اخوند روح اله خمینی با شعار های فریبنده امد بر کرسی قدرت نشست و با قتل و عام غیر انسانی مخالفان ...قدرت خود را تثبیت نمود همانطوریکه پیامبر اسلام با شمشیر اسلام را به مناطق مختلف برد از ان جمله به ایران. زمانی که در سه دقیقه قتل و عام بیش از 4000 از جوانان و مردم این سرزمین را صادر کرد.ترور مخالفان با غیر انسانی ترین شیوه ها در داخل و خارج ایران.اخوند خمینی چنان کرد با این سرزمین و مردمانش که قرن ها در تاریخ جهان همچون هیتلر ها...استالین ها و نامش ثبت خواهد شد.اقای محترم اسلام تنها وسیله ئیست برای غارت ..تجاوز ملت هاوشما نیز میدانید در این سی و اندی سال چه کردند با ملت ایران که در اینده حقایق روشن خواهد شد و جنایت ها انچنان است که ما ذره ئی بیش نمیدانیم.اما باید از ان ترسید که مردم بشورند...مردمی غارت شده ..مردمی که ناموس شان...ثروتشان ابروی یشان توسط مشتی ریا کار و قاتل..مشتی فریبکار...و از خدا بی خبر بنام اسلام سال هاست که بر باد میرود.باید ترسید که این مردم گرسنه و پر از تنفر مردمی که جان به لب دارند...اگر بشورند به مرغ و خروس خانه های این دزدان و قاتلان هم رحم نخواهند کرد...از ان باید ترسید که این مردم وقتی با هدف رهائی به خیبانها بیایند...چه سرنوشتی در انتظار این ازخدا ی خبران خواهد بود.....دیندنی ست این برهان از تاریخ بشریت...دیدن این دوره از تاریخ ایران حقیقتا دیدنی خواهد بود. مردمانی که در سیاهی و فساد...فقر و فحشا و حقارت سی سال است که با صبوری به فردائی که هرگز نخواهد امد دل بسته بودند.ملت ایران ملت شریفی ست مردمانی صبور و زود باور و بردبار.اما به اخر ایستگاه رسیده ایم.

  • کاربر مهمان

    بد نیست بدانید که در شبه جزیره عربستان اصنام بسیاری بوده‌است که هر یک پرده‌داری داشته‌است اصنام عربی بر خلاف بت‌های (کلمه بت پارسی است از واژه بودا ساخته شده‌است) در شرق و شرق دور نمای شبه اسانی ندارد بلکه گاهی تخته سنگی یا قسمتی از کوهی صنم بوده است الله این مکعب سنگی نیز یکی از آنهاست. شیوه پیروان محمد بر غارت و خشونت و کشتن استوار بوده و هست. اسلام یعنی تسلیم شدگان بر الله مسلم و مسلمان هم با تسلیم از یک ریشه هستند. ایمان و مومن نیز با امان خواستن همریشه است معنای آن پناه جستن از شر خصم در دامان خود اوست

  • کاربر مهمان

    با سلام بقول دوستمان شما اینتر نت را به منبر مسجد اشتباه گرفتید اقای محترم..ائین و مرام اسلام در منطقه اعراب بادیه نشین و در جاهلیت اعراب بیابان گرد تولد یافت و به زور شمشیر در مناطق اسیا و افریقا برده شد. و در 1400 سال قبل هم به زور شمشیر به ایران اورده شدو امروز ایرانیان حکومت اسلام ناب محمدی را با گوشت و پوست و خون ازمودند.تکامل تاریخ و روند تکاملی پدیده های هستی گویای این واقعیت است که سرزمین ایران و ایرانیان به واقعیتی شگرف پی برده اند و انست که بعد از 1400 سال با احترام خواستار برگرداندن مذهب و ائین حقیقی خود شوند و اسلام را به صاحبان اصلی با تشکر تحویل دهند. رسیدن به ازادی ..استقلال ..عدالت و ترک بردگی حقارت و سرشکستگی تاریخی جز با نبرد ممکن نیستوبزودی ایرانیان داخل ایران راه خود را انتخاب خواهند کرد.

  • رسام

    "متولیان دین از گفتن حقیقت خمس نباید باکی داشته باشند،" بسیار خوب، "آیه قرآن خمس را برای غنیمت جنگی تعیین کرده " بسیار عالی "آنهم به این دلیل که هزینه‌های دفاعی تامین شود"، بسیار بد! چون جنگ های الله جنبه تهاجمی داشت نه دفاعی"زیرا هیچ مجاهدی حقوق و سلاح و ادوات جنگی از حکومت دریافت نمی‌کرد" نادرست ، همه جنگ های الله به فرماندهی رسول انجام میگرفت و کسی خود سرانه برای غارت نمیرفت"و خود راسأ نسبت به تامین آنها اقدام می‌نمود،" این درست است زیرا رسول دستور داده بود که هر مجاهدی! هرکسی را کشت لباس و چارق و چافوی کشته شده از آن مجاهد است. اما حقبقت اموال خمس به دو دسته تقسیم میشد نخست اموال ناطق شامل زنان و کودکان و چهارپایان و اموال صامت شامل اسباب و اثاثیه منزل و غیره.نیز در اصول کافی تصریح شده است که از این میان زنان زیبا و اسبان نیکو به امام تعلق میگیرد.

  • کاربر مهمان علی کبیری

    نویسندۀ محترم، لطفاً منبر مسجد را به اینترنت نیاورید. شما مقاله تان را از وسط مبحث مربوط به اسلام شروع کرده اید واین نوعی از مغالطه است. خواجه دربند نقش ایوانست/خانه از پای بست ویرانست. مبنای دین اسلام برقرآن است و این کتاب مطالب و دستوراتش بی ربط و بی منطق و مشتی ادعاهای دروغ هستند. بقیۀ حرفها هم چون احادیث اسلامی، از نظر علمی ارزشی نداشته و بی پایگی این "حدیث گوئیها" بارها ازسوی دانشمندان علوم اجتماعی رد شده اند. تا مادامی که دین درحوزۀ اعتقادات شخصی مردم مانده و با آن چماق حکومت وقانون نساخته اند، عقیده ای محترم است. ولی دربرهۀ کنونی که براساس موهومات و دروغبافیهای اسلامی حکومت تشکیل داده، ملت ومملکتی را به افلاس کشانده و خدارا هم بنده نیستند، روشنفکران دگر اندیش وظیفه دارند تا با هرچه درتوان دارند، در افشاگری بی پایگی دین اسلام بکوشند. این یک وظیفۀ انسانیست.

  • کاربر مهمان نادر

    با سلام. برادر محترم معلوم است که زحمت فراوان کشیده اید تا این طومار را به سمع ونظر ما برسانید! علی الخصوص درمورد تشیع راستین ! خسته نباشید. ولی همانطور که تلویحا اشاره فرموده اید تشیع در واقع بدلیل (حب علی از بغض معاویه بود!) واصولا اگر کمی با فرهنگ عرب اشنائی داشته باشید اعراب تا همین زمان هم بصورت طایفه وعشیره زندگی میکنند وشیخ معمر(مسن) بزرگ عشیره است وکلیه امور طایفه را رتق وفتق میکند واگر جوانی حتی علامه دهر یا پرفسور باشد بمقام شیخویت نخواهد رسید! واین سنت را حتی امروزه در اقوام عرب زبان ایرانی ساکن در خوزستان بصورت قانون است. واما در صدر اسلام هم حتی اگر پبامبر اسلام هم علی را به جانشینی خود معرفی کرده باشند مردم با شیخ اول یعنی ابوبکر وبعد عمر وعثمان ودرنهایت که حضرت علی هم که شرائط لازم را کسب نمود با انها بیعت نمودند وخود حضرت به سه خلیفه اول هم هیچ اعتراضی نداشت وبمدت بیست سال خانه نشین بود تا نوبت به ایشان رسید واگر اختلافی هم بود بیشتر براثر تقسیم غنائم مثل باغ فدک پیش میامد. در اسلام ایران سنتی هم تا همین اواخر این قاعده برقرار بود تا اینکه بعد از فوت اقای خمینی این اشفته بازار بوجود امد! وولایت مطلقه فقیه هم در واقع همان خلیفه یا امیر المومنین است !. از اینها که بگذریم اسلام بهر شکل ان چه رافضی و(شعبات ان) وچه وهابی یا سلفی یا حنبلی یا علوی ویا...... بصورت زنده وسه بعدی در جلوی چشمان ماهستند ! ببینید چه کشتاری ازهمدیگر میکنند ! این برادران مسلمان وبا ایمان که یک الله ویک قران دارند چگونه با شقاوت وبیرحمی خون همدیگر را میریزند ! درخاتمه سوال مختصری از شما دارم: اگر معلمی شاگردانش همه ساله وهمگی در امتحانات خود نمره صفر بگیرند بنظر شما اشکال از معلم است یا از نفهمی کلیه شاگردان ؟!!! .