ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

در تهران برگزار شد: گرامیداشت چهل و هشتمین سالگرد واقعه سیاهکل

گروهی از فعالان چپ‌گرا در ایران چهل و هشتمین سالگرد واقعه سیاهکل را در بهشت زهرای تهران گرامی داشتند. 

روز پنجشنبه ۱۸ بهمن، گروهی از فعالان چپ‌گرا در ایران چهل و هشتمین سالگرد واقعه سیاهکل را در بهشت زهرای تهران گرامی داشتند. شرکت کنندگان در این مراسم بزرگداشت ابتدا در قطعه ۳۳ بهشت زهرا حاضر شدند و سپس در قطعه ۳۹ بر سر مزار حمید اشرف، از رهبران اولیه و اصلی چریک‌های فدایی خلق جمع شدند.

در مراسم بزرگداشت رخداد نمادین سیاهکل در تهران ابتدا سرودهایی خوانده شد و پس از آن، ناصر زرافشان، حقوقدان و دبیر کانون نویسندگان ایران، درباره مسائل روز کشور سخنرانی کرد. او گفت: «جناح‌بندی‌های درون حاکمیت، قلع و قمع نیروهای خودی توسط حاکمان، وضعیت اسفبار مردم در طی این ۴۰ سال، نشان داد و تاییدی بر این نگرش و مشی راهبردی بود که از روز نخست هیچ امیدی به چنین حکومتی نبایستی می‌داشتیم و اکنون هم نباید داشت.»

زرافشان همچنین گفت: «آن‌هایی که باور نداشتند، امروز پی بردند که حرف‌های حسن روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری جز تبلیغات پوپولیستی برای جمع آوری آرای مردم چیز دیگری نبوده است.»

رویداد سیاهکل از نظر تأثبر پردامنه آن، از عرصه کنش سیاسی گرفته تا هنر و ادبیات در دهه ۱۳۵۰ پراهمیت است. حمله ‌‌یک گروه بنیان‌گذار سازمانی که بعدا «سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران» نام گرفت، به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل در تاریخ ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۹ نقطه آغاز جنبش مسلحانه چپ‌گرا علیه حکومت محمدرضاشاه پهلوی بود. حکومت پهلوی در واکنش به این حمله نیروهای نظامی و تکاوران خود را به منطقه ارسال کرد و در جریان درگیری‌ها دو چریک فدایی کشته و ۱۱ نفر از چریک‌ها نیز اسیر شدند. از این تعداد ۱۰ نفر به ضرب گلوله اعدام شدند و یک نفر زیر شکنجه جان سپرد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • این درد را به که باید گفت؟

    عماد برادر از این پنجاه ۵۰ سال هیچ نیاموخته ای. معنی نوشته ات پاسخ کودتا با کودتایی دیگر است!کشتن چند تا پاسبان را فقط چپ ایرانی می تواند تا ۱۰۰۰ سال دیگر افتخارآمیز بداند،که یکی از ثمره های این درخت زهر آگین همین حکومت اسلام ناب است که می بینیم مگر اینکه عینکی از تاریکی بر چشم باشیم. من نه شاهلهی هستم و نه طرفدار این آدمی که از نظر روحی و روانی حتا جرات آمدن در یک محفل غیر سلطنت طلب را ندارد. اینرا بدانید که واقعا نه سر غرور نخوت است بلکه از بی بضاعتی ست که جرات نمیکند. این آقا در حد و قواره نوردن سیانوک کامبوجی هم نیست. من در پی تخریب او نیستم اما شما ببیند ایشون چقدر شبیه پایین ترین افراد جامعه ی ماست. جامعه ای که وارث ۷۰۰۰ سال تاریخ و تمدن است و روزگارش از روزگار مردم سیه روزگار آفریقا هم بدتر است. مردمی که هنوز و بعد از ۱۴۰۰ سال در عزای متشیعینی به سر رو میزنند و حتا با قمه و شمشیر و ذنجیر و شیون میزنند،که طبق تاریخ نوشته خود یورشگران آمدند به زنان و دخترانشان و حتا پسرانشان تجاوز کردند و مردانشان را سربریدند و کتابهاشان را سوزاندند و کتابخانه هاشان را ویران کردند و آتشکده هاشان را تخریب نمودند و درختان مقدسشان قطع کردند. به جای اینهمه سید و امامزاده و مسجد و حسینیه و جادو و جنبل و خرافات کاشتند. جالب است که این مردم به فرزند کسی رای میدهند که ایران و ایرانیت و نوروز و آیینهای ایرانی را نجاستی میداند که باید رویش را خاک ریخت! اگر باورم نمی کنید بروید سخنان «استاد شهید مرتضی مطهری» پدر علی مطهری را در یوتیوب گوش کنید و با هم بیایید خجالت بکشیم که چپمان بدتر از راستمان است و ملی مان بدتر لیبرامان و رادیکالمان، و همه مان در بدکاری و بی تدبیری در حال سبقت از هم! برای همین واقعا نفرت انگیز است که چپ ایران این پرسش اساسی را از خودش نمی کند که حاصل قتل چندین نگهبان در دهی دور افتاده چه بوده که باید آنرا بعد از ۵۰ سال جشن گرفت. بنده به عنوان انسانی عدالتخواه و سوسیالیست از این بیماری چپ ایران که سترون است دچارکابوس هستم. با این جشن من به این نتیجه می رسم که اگر شما چپها هم به قدرت میرسیدید چه بسا که دست حکومکت اسلام ناب و آدمکش متشیع را و استالینیسم را از پشت می بستید. حیف که می ترسم نام واقعیم را بنوپیسم چرا که در این زندان ۸۱ ملیون زندانی اسیرم و می آیند و میبرندم نزد کاووس سید امامی... اما دردمنتدم از اینهمه عدم دیدی وسیع از چپ ایران.

  • عماد

    یکی از جنبه های رویداد سیاهکل که گاهی چندان بدان اشاره نمی شود, ساحتِ قیام نسل جوان آن دوره علیه سیاستهای سازش پذیری رهبری حزب توده و جبههء ملی بود, که بنا بر این تعبیر یک دلیل اصلی پیروزی کودتای ۲۸ مرداد فرار رهبری حزب توده به شوروی و کوتاه آمدن رهبری جبههء ملی بود. حال آیا اینکه حمله به یک پاسگاه ژاندارمری بهترین نقطه برای شروع این قیام مسلحانه بود یا نه, خود می تواند جای بحث داشته باشد. اما مسلما قیام بر علیه رژیم کودتا کاملا مشروع, اخلاقی و صحیح بود. تحولات جامعهء ایران پس از واقعهء سیاهکل و سیر روند سیاسی نظام سلطنتی به سوی ایجاد "حزب رستاخیز" و تبدیل کشور به یک پادگان ۳۵ میلیونی تک حزبی, که عضویت در حزب رستاخیز برای تمامی شهروندان ایرانی اجباری شده بود, نیز درستی تحلیل رفقای فدایی (در این زمنیه) را نشان می دهد و اینکه چگونه دیگر هیچ فضایی برای کنش های مسالمت آمیز و قانونی در کشور باقی نمانده بود. خوشبختانه, یا شوربختانه (به هر گونه که خواننده میخواهد تعبیر کند) پس از چهار دهه تجربهء جمهوری جهنمی اسلامی, گرایش اکثریت جامعه در ایران به سوی مبارزات قانونی, مسالمت آمیز, پرهیز حداکثر ممکن از خشونت و قهر در سپهر سیاست, و رساندن هزینه های کنش های اجتماعی به حداقل ممکن است. که تمامی چنین حساسیت ها و ملاحظاتی اعتصاب عمومی و فلج کردن ماشین سرکوب رژیم را بهترین اسلحه برای سرنگونی رژیم می کند .

  • سین یوسف از تهران

    آقای ذرافشان من برای شما احترام دارم. اما آیا شرافتا کشتن چند تا پاسبان با حقوق دوهزار تومان در ماه آنهم در یک جنگل دورافتاده اینهمه افتخار دارد که بعد از ۴۸ سال بازهم به آن بنازید. من فکر می کنم ما چقدر بدبخت حقیریم که باید چپمان این باشد که شماها هستید مدعی پادشاهیمان این باشد که رضا پهلوی ست و جمهوری خواهانمالن اینها باشند که هنوز کیک تشکلشان را نبریده اند از هم می پاشند!من رفتم و بیانیه «رضا شاه دوم» و بگویم «**!» را خواندم *** بیانیه اش واقعا اربابانه است! ایشون حتا در حد پدرش هم نیست* در اعلامیه اش نوشته: هممهنانم، فرهیختهگانم... و این یعنی ای رعیت ها، ای سوژه ها! من از طرفداران رضا پهلوی میپرسم که آیا اصلا اگر این بیانیه را بدهید بدست رضا پهلوی او که آنرا امضاء کرده می تواند بخواند یا نه! میخواهعم نتیجه بگیرم که این رضا پهلوی نه جنم این کار را دارد و نه اصلا اینکاره است. بیخود سرما ملت را شیره می مالد. ایشپون در همین پست اپوریسیونی تا آخر عمر خواهد بود و شاید اپوزیسیون بودن را به سبک *** برای فرزندانش به ارث بگذارد. من تا این اعلامیه جدید فکر میکردم شاید بشود روی ایشون حساب کرد. اما واقعا ایشون مالی نیست. چرا که با ایران و ایرانی ملیونها کیلومتر فاصله دارد. در اینجا می خواهم بگویم که واقعا خجالت آور است که با این درصد عظیم و بی سابقه ضدیت با این رژیم خونخوار در ایران یک مجمع مدیریت جامعه وجود ندارد. که اگر وجود داشته باشد حتا یک هفته این حکومت دوام نمی آورد. بنده خجالت می کشم. تو هم خجالت بکش هممیهن به خاطر عدم تشکل یک نیروی رهبری منسجم که اگر باشد حتا یک روز این حکومت ضد بشری دوام نخواهد آورد!