ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

جایزه پریتزکر تقدیم می‌شود به آراتا ایسوزاکی، طراح یک جهان پساجنگ

داستان ۶۰ سال زندگی حرفه‌ای معمار چیره‌دست ژاپنی. ایسوزاکی می‌‌گوید:«طراحی شهری که ایده ویرانی را در بر نداشته باشد، باید در خانه‌ سالمندان اجرا شود.»

همتایانش او را «امپراتور معماری ژاپنی» نامیده‌اند و منتقدان به او لقب «خیال‌پرداز» داده‌اند. حالا به نام آراتا ایسوزاکی، معماری که در سطح بین‌المللی شناخته‌شده است نشان تکریم دیگری افزوده شده: جایزه معماری پریتزکر ۲۰۱۹

آراتا ایسوزاکی در آپارتمان اجاره‌ای‌ش در اکیناوا - عکس از نیویورک تایمز

پریتزکر به «نوبل معماری» مشهور است و هر سال به معمار زنده‌ای که «از طریق هنرش به بشریت خدمت کرده باشد» اعطا می‌شود. وقتی سه‌شنبه ۵ مارس نام برنده عالی‌ترین جایزه معماری جهان اعلام شد، بسیاری معتقد بودند که این جایزه خیلی پیشتر باید به او اهدا می‌شد و ادای احترام به معمار ۸۷ ساله ژاپنی بسیار دیر انجام شده است. آراتا ایسوزاکی طراح ساختمان‌های شهری و نظریه‌پردازی‌ست که اعتبار کارنامه‌اش به تلفیق شرق و غرب، مدرن و پست‌مدرن، و جهانی و محلی بازمی‌گردد. تنوع بصری پدیدار در آثارش نمادی از نفوذ عالمگیر ژاپن است.

بیش از ۱۰۰ ساختمان توسط ایسوزاکی ساخته شده‌اند، از جمله «موزه هنرهای معاصر لس‌آنجلس»، «قصر سنت جوردی» در بارسلونا و «مرکز ملی همایش قطر». او در آپارتمان ساده‌اش در ناها، مرکز اکیناوا نام خود را به عنوان برنده پریتزکر مشاهده کرد و گفت که از دریافت این جایزه «محظوظ» شده است. او کیمونوی ابریشمی خاکی‌رنگ به‌تن دارد و بادبزنش را در کمر کیمونو فرو برده و موهای خاکستری‌اش را که تا شانه‌هایش می‌رسند، به عقب شانه کرده. به شوخی می‌گوید که پریتزکر مانند تاجی بر سنگ قبرش است.

ایسوزاکی به ۶ دهه فعالیت حرفه‌ای اشاره می‌کند که معماری را با هنرهای بصری، شعر، فلسفه، تئاتر، نویسندگی و طراحی به‌هم آمیخته است:

«تلقی من از مفهوم معماری این است که معماری نامرئی‌ و نامحسوس است. اما معتقدم که می‌توان آن را از طریق حواس پنج‌گانه حس کرد».

مفهوم ژاپنی «ما» (ma) که به معنای ادغام زمان و فضاست یکی از عناصر اصلی رویکرد آوانگارد ایسوزاکی در معماری به‌شمار می‌رود که دستمایه یکی از نمایشگاه‌های او در سال ۱۹۷۸ هم بود. او می‌گوید:

«مانند کائنات، معماری نیز از هیچ به‌وجود می‌آید و دوباره در پایان کار به هیچ تبدیل می‌شود. چرخه زندگی از تولد تا مرگ، فرآیندی‌ست که می‌خواهم آن را به نمایش بگذارم».

تعهد آراتا ایسوزاکی به «هنر فضا» یکی از مواردی بود که هیئت داوران پریتزکر را بر آن داشت تا ۴۶مین جایزه را به او بدهند. این هشتمین باری‌ست که پریتزکر به معماری از ژاپن اهدا می‌شود. آراتا ایسوزاکی جایزه‌اش را در مراسمی در ماه مه در فرانسه دریافت خواهد کرد.

در بیانیه هیئت داوران همراه با اعلام نامش، آمده است:

« آراتا ایسوزاکی با درتصرف داشتن دانشی عمیق از تاریخ و نظریات معماری و آوانگارد را دربرگرفته و بدین جهت هرگز صرفا دست به تکرار وضع موجود نزده است. جست‌وجوی او برای یافتن معماری پرمعنا در ساختمان‌های او منعکس شده است که تا امروز دسته‌بندی‌ سبک‌ها را به چالش طلبیده‌اند. هنر او در طراحی ساختمان دائما در تکامل است و همواره رویکرد تازه‌ای به‌خود می‌گیرد».

 این بیانیه به حمایت آراتا ایسوزاکی از معماران جوان نیز اشاره می‌کند.

ایسوزاکی در اویتا در جزیره کیوشو در سال ۱۹۳۱ متولد شد. او در ژاپن پساجنگ که از نظر ایسوزاکی «کاملا ویرانه» بود به بلوغ رسید. در آن ژاپن مقام امپراطور در تنزل بود و آداب و رسوم اجتماعی در حال تغییر بودند. او می‌گوید:

«بمباران هوایی بسیاری از شهرها را ویران کرده بود. اثری از ساختمان‌های شهر دیده نمی‌شد و روی زمین تنها آوار و پاره‌آجر به‌چشم می‌خورد. اما ژاپن تا آنجا هم مدرنیزاسیون غربی را جذب کرده بود. تنها انتخابی که من داشتم این بود که از ویرانه‌ها شروع کنم. از نقطه صفر، جایی که هیچ‌چیز نمانده بود.»

پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه توکیو در ۱۹۵۴، ایسوزاکی شاگرد کنزو تانژه، ‌ برنده پریتزکر ۱۹۸۷ شد که «پدر معماری پساجنگ ژاپن» خوانده می‌شود. او گفته است که به‌دلیل بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی آن دوران، نمی‌توانسته «بر سر یک سبک بماند». در نتیجه تغییر برای او به عنوان یک مسئله دائمی در می‌آید و در تناقض کامل، این تغییرات برای او تبدیل به سبک شخصی می‌شود.

موزه دوموس- آکرونیا اسپانیا

معمار جوان بر موج ساختمان‌سازی پساجنگ در ژاپن سوار شد، جایی که نفوذ معمارانی چون لوکوربوزیه، لویی کان و همچنین تانژه در آثاری چون «کتابخانه اداری اویتا» (۱۹۶۲-۱۹۶۶)، «موزه هنر مدرن گونما» (۱۹۷۱-۱۹۷۴) و «موزه هنر شهرداری کیتاکیوشو» در فوکواوکا (۱۹۴۲-۱۹۷۴) نمایان بود. در این زمان بود که ایسوزاکی با حفظ توجه و دقت به جزئیات و ظرافت‌ها، در تلفیق سبک‌های معماری مهارت پیدا کرد و با روش‌هایی حیرت‌انگیز دست به ابداع فرم‌های جدیدی زد که از اتصال اشکال ساده هندسی تشکیل شده بودند.

هربرت ماسکمپ، منتقد مجله تایم در سال ۱۹۹۳ درباره او نوشت:

«برخلاف معماران پست‌مدرن آمریکایی که معتقدند معماری کلاسیک برای رجوع و استفاده دوباره از گذشته حکم کلید را دارد، به‌نظر می‌رسد آقای ایسوزاکی به این درک رسیده است که هیچ اندازه از حفاری در تاریخ نمی‌تواند پایه محکمی را برای ساختن زمان حال آشکار کند. او دریافته است که زمان اگر اعتقادش را به آینده از دست بدهد، اتصال به گذشته را نیز گم خواهد کرد».

از دیگر ویژگی‌های ثابت در آثار ایسوزاکی رویکرد بازی‌گونه‌اش به معماری‌ست. سقف استوانه‌ای «باشگاه ورزشی و تفریحی فوجیمی» (۱۹۷۳-۱۹۷۴) در اویتا، محل تولدش، از بالا شبیه یک علامت سوال غول‌پیکر است: نشانه‌ای بر سردرگمی ایسوزاکی در مورد وسواس کشورش نسبت به ورزش گلف. او در حالی که چشمانش برق می‌زند با کمی بدجنسی و خنده می‌گوید: «مشتری (صاحب ساختمان) حتی یک کلمه هم نگفت».

ایسوزاکی در سال ۱۹۸۰ برای طراحی «موزه هنرهای معاصر لس‌آنجلس» انتخاب شد و اولین دستمزد خارج از کشورش را برای خلق این ساختمان دریافت کرد که هنوز بهترین اثر او در ایالات متحده به‌شمار می‌رود. در این‌باره می‌گوید:

«آن‌زمان موزه هنر مدرن در نیویورک خیلی محبوب بود و من احساس می‌کردم لس‌آنجلس باید واقعاً فراتر از آن برود. به همین خاطر به‌جای اینکه مثل موزه نیویورک یک اثر هنری را در فضایی تاریک و زیر نور مصنوعی نمایش بدهیم، این مفهوم را نابود و کاملا زیر و رو کردیم».

موزه هنرهای معاصر لس‌آنجلس

در سال ۱۹۸۶ ساخت موزه قرمز آجری‌رنگ لس‌آنجلس که شامل یک کتابخانه با طاقی بشکه‌ای‌ست در مرکز این شهر به پایان رسید. ساختمان این موزه همچنین چند مخروط شیشه‌ای را در خود دارد که به ‌قصد هدایت نور طبیعی به درون گالری‌ها تعبیه شده‌اند. در سال ۱۹۸۶ ژورف جیووانی، یکی از منتقدان، درباره این پروژه در مجله تایم نوشت:

«از دوران خیال‌پردازی‌های معماری فرانسوی در قرن ۱۸ تاکنون هیچ معماری حجم‌های ثابت هندسی را با چنین وضوح و خلوصی به‌ بازی نگرفته بود».

این پروژه ایسوزاکی را وارد صحنه جهانی کرد و راه را برای او هموار کرد تا سفارش ساختن ساختمان‌های دیگری چون «ساختمان تیم دیزنی در فلوریدا»، «موزه هنر آکادمی مرکزی هنرهای زیبای چین» در پکن و استادیوم «سنت جوردی» بارسلونا را که برای المپیک ۱۹۹۲ ساخته شد، دریافت کند.

در سال ۲۰۱۳ او به اتفاق آنیش کاپور، مجسمه‌ساز هندی‌تبار انگلیسی و یکی از پیشگامان هنر مفهومی معاصر بریتانیا، «آرک نوا» را طراحی کرد، سالن کنسرتی که قابلیت بادشدن دارد و می‌تواند در شهرهای مختلف ژاپن و مناطقی که براثر سونامی ۲۰۱۱ آسیب دیدند، جابه‌جا شود.

با وجود اینکه معروف‌ترین پروژه‌های او در شهرها انجام شده‌اند، ایسوزاکی هفته پیش گفت که برای پروژه‌های روستائی‌اش بیشتر دلتنگ است. وقتی از او خواسته شد تا یکی از کارهایش را که بیش از همه برایش عزیز است انتخاب کند، از «موزه داموس» نام برد که در آکرونیای اسپانیا قرار دارد. او ساختمان این موزه را روی یک بیرون‌زدگی سنگی در کنار خلیج ریاسور ساخته که نمایی منحنی دارد و شبیه بادبانی‌ست که در باد موج می‌زند. پل گلدبرگر، منتقد دیگری در سال ۱۹۸۶ در تایمز نوشت:

«آقای ایسوزاکی معماری‌ست که مناظره کهنه میان مدرنیسم و پست‌مدرنیسم را کنار می‌زند چرا که معماری او هم مدرن و هم پست‌مدرن است. مدرن در تکیه کردن به انتزاعی محکم و مطمئن به‌خود و پست‌مدرن در درجه اتصالش به جریان بزرگ‌تر تاریخ».

آرک نوا

در سال ۲۰۱۷ ایسوزاکی مجموعه عظیم کتاب‌های خود را اهدا کرد و برای برخورداری از آب و هوای گرم‌تر با میسا شین، شریک زندگی‌اش بی‌سروصدا از توکیو به اکیناوا رفت. این زوج در یک محله مسکونی ساکت آپارتمانی معمولی را اجاره کردند که رو به دریاست. همسایه‌ها نمی‌دانند که کسی که در این ساختمان هلویی‌رنگ بدون آسانسور زندگی می‌کند، یک ستاره حقیقی عالم معماری‌ست.

اما با وجود اینکه ایسوزاکی به «فلوریدای ژاپن» نقل مکان کرده است، برنامه‌ای برای بازنشستگی ندارد. رونق ساختمان‌سازی‌های اخیر در خاورمیانه، آسیا و خصوصاً چین بالاخره به او فرصت داده تا ایده‌هایش را برای طراحی شهری سبک و سنگین کند. کاری که او اولین بار در طرحی ساخته نشده به نام «شهری در هوا» (۱۹۶۲) تصویر کرد که در آن شهری چندلایه بالای شهر سنتی معلق می‌شد. فرصتی که این پروژه به دست می‌داد بسیار هیجان‌انگیز بود.

ایسوزاکی شعری را نقل می‌کند که اوایل زندگی حرفه‌ای‌اش سروده و آن را «فرآیند انکوباسیون» نامیده. در این شعر او اولین اثر معماری خود را توصیف می‌کند. او می‌گوید این شعر خام بوده و ویرایش نشده اما بعد از ۶۰ سال هنوز به ایده‌های اصلی آن پایبند است:

«طراحی شهری که ایده ویرانی را در بر نداشته باشد، باید در خانه‌های سالمندان اجرا شود.»

منبع: نیویورک تایمز

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.