ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

هاله سحابی و مبارزه‌ اخلاقی

شاهدان عینی گزارش دادند که آن مامور، عکس پدر را از دست‌های هاله بیرون کشید و او به دلیل مقاومت، بر زمین افتاد. یکی از شاهدان این صحنه، احمد منتظری، فرزند آیت‌الله حسینعلی منتظری، مرجع تقلید متوفی شیعه بود. او در گفت‌و‌گو با سایت “جرس” اعلام کرد که در چندمتری‌ هاله سحابی، شاهد “ضرب و شتم” او بوده است: “یکی از ماموران قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش ‌هاله بود بگیرد. با کشیدن آن تصویر از دست‌هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که انجام داد، مامور با آرنج خود محکم به پهلوی‌ هاله زد و او را نقش بر زمین کرد.”

گروه جامعه – خردادماه سال ۱۳۹۰، با درگذشت عزت‌الله سحابی، رهبر شورای فعالان-ملی مذهبی ایران، زنجیره‌ای از اتفاق‌های تلخ آغاز شد.

مرگ این فعال سیاسی در ۸۴ سالگی، در حالی که از مدتی پیش بیهوش بود و دخترش هاله سحابی، محکومیت دوساله خود را در زندان اوین می‌گذراند، جامعه فعالان سیاسی و مدنی ایران را دچار بهت کرد.

نعیمه دوستدار، خبرنگار رادیو زمانه می‌نویسد: به هاله سحابی که در پی ناآرامی‌های پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸، به اتهام شرکت در گردهمایی‌های اعتراضی به‌خصوص در مقابل مجلس ایران در زندان به سر می‎‌برد، یک شب پیش از مراسم خاکسپاری عزت‌الله سحابی اجازه مرخصی داده شده بود.

او در این شب، در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی “رسا” درباره خصوصیات و دغدغه‌های پدرش سخن گفت و از آمادگی برای برگزاری مراسمی حرف زد که نمی‌توانست از روند آن پیش‌بینی درستی داشته باشد. او در میان سخنانش با لحنی آرام احتمال داد که تلویزیون دولتی ایران در اخبار رسمی خود درگذشت پدرش را اعلام کند. او نمی‌توانست حدس بزند که فردای آن روز در پی درگیری با نیروهای امنیتی، کنار پدرش به‌خاک سپرده خواهد شد: یازدهم خرداد، در حالی که ‌هاله سحابی همراه تشییع‌کنندگان جنازه پدرش حرکت می‌کرد و عکس او را بر سینه گرفته بود، با هجوم ماموران بر زمین افتاد.

شاهدان عینی گزارش دادند که آن مامور، عکس پدر را از دست‌های هاله بیرون کشید و او به دلیل مقاومت، بر زمین افتاد. یکی از شاهدان این صحنه، احمد منتظری، فرزند آیت‌الله حسینعلی منتظری، مرجع تقلید متوفی شیعه بود. او در گفت‌و‌گو با سایت “جرس” اعلام کرد که در چندمتری‌ هاله سحابی، شاهد “ضرب و شتم” او بوده است: “یکی از ماموران قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش ‌هاله بود بگیرد. با کشیدن آن تصویر از دست‌هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که انجام داد، مامور با آرنج خود محکم به پهلوی‌ هاله زد و او را نقش بر زمین کرد.”

مرگ ‌هاله سحابی با آن شکل تراژیک، تبدیل به مناقشه‌ای میان هواداران جنبش سبز و خانواده سحابی با مسئولان قضایی و امنیتی شد. در حالی که خبرگزاری‌های دولتی علت مرگ او را ایست قلبی اعلام کردند، منصور سحابی، برادر عزت‌الله سحابی اعلام کرد، ایست قلبی او ناشی از ضرباتی است که به شکم و ریه او وارد شده ‌است. از سوی دیگر، علیرضا جانه، مدیر کل امنیتی انتظامی استانداری تهران، در گفت‌وگو با ایسنا گفت: “علت فوت خانم ‌هاله سحابی، درگیری با نیروهای امنیتی نبوده است؛ چراکه ایشان بیماری قلبی داشته‌اند، مدارک پزشکی وی نیز موجود است. فوت پدر و گرمای هوا مزید بر علت و منجر به فوت ایشان شد.”

با خاکسپاری‌ هاله سحابی که با تدابیر امنیتی و شبانه انجام شد، موج تازه‌ای از دستگیری‌ها به دلیل تلاش برای برگزاری مراسم یادبود یا حضور در گردهمایی‌هایی در اعتراض به این حادثه، به راه افتاد و به دنبال آن رضاهدی صابر، فعال ملی‌- مذهبی که در همان ایام در زندان اوین دوران حبس خود را می‌گذراند، دست به اعتصاب غذا زد؛ اعتصابی که چندی بعد، با مرگ او پایان یافت.

زنی که اخلاق را پای سیاست قربانی نکرد

حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر و نواندیش دینی که تاریخچه آشنایی‌اش با خانوده سحابی به ۳۳ سال پیش بر‌می‌گردد، در گفت‌وگو با “سارا روشن”، خبرنگار و تهیه‌کننده رادیو زمانه به مناسبت نخستین سالمرگ‌ هاله سحابی می‌گوید: “او از خانواده‌ای برآمده بود شناخته شده، فرهنگی، سیاسی و دینی در تهران. پدربزرگ ایشان دکتر یدالله سحابی و پدر ایشان عزت‌الله سحابی و دیگر اعضای این خانواده که شهرت‌شان به اندازه عزت‌الله سحابی نیست، همه از شخصیت‌های فرهنگی، علمی و سیاسی و دانشگاهی کشور بودند و هستند.‌‌ هاله سحابی از نظر تربیتی میراث‌دار چنین خانواده‌ای بود.”

این نویسنده و پژوهشگر، ویژگی‌های خانواده سحابی را چنین بر‌می‌شمرد: “این خانواده چند ویژگی مشخص داشتند: به شدت دیندار بودند، اما دین آنها نوگرایانه بود و نه دین سنتی. اهل سیاست و مبارزه اجتماعی و سیاسی بودند و از سوی دیگر دانشگاهی نیز بودند. آنها عمدتاً به اخلاق و متانت و اعتدال شناخته شده بودند و این را در کل خانواده می‌دیدیم. در پدر‌‌هاله سحابی حد اعلای این ویژگی‌ها دیده می‌شد. در چنین خانواده‌ای، خود ‌هاله نمونه شاخصی بود؛ با خصوصیات زنانه‌ای که به این ویژگی‌ها رنگ متفاوتی می‌زد. سیاست عمدتاً شکل خشک و خشنی دارد. در‌هاله سحابی رویکرد و فعالیت سیاسی با تفکر و اندیشه و فعالیت‌های اجتماعی و نگاه ادبی آمیخته شده بود و ویژگی‌های خاصی به‌‌ او داده بود و او را به‌عنوان زنی ممتاز معرفی می‌کرد. ایشان البته آدم فروتنی بود و فقط کسانی به این خصوصیات واقف می‌شدند که ایشان را از نزدیک می‌شناختند.”

یوسفی اشکوری: “خانواده سحابی مبارزه سیاسی- اجتماعی را با معیارهای اخلاق انجام می‌دادند و اخلاق آنها برگرفته از ارزش‌های دینی بود. آنها اخلاق را پای سیاست و مبارزه قربانی نکردند.‌ هاله سحابی هم همین ویژگی‌ها را داشت.”

حسن یوسفی اشکوری، با اشاره به این‌که یدالله سحابی یک سال پیش از مشروطه در سال ۱۲۸۴، مهدی بازرگان دو سال پس از او در سال ۱۲۸۶ و محمود طالقانی نیز در سال‌ ۱۲۸۹ هجری شمسی متولد شد، این سه شخصیت را از پرچمداران مبارزات سیاسی و دینی در ایران طی ۶۰ سال گذشته معرفی می‌کند و می‌گوید: “در واقع مهندس سحابی میراث‌دار مشروطه بود. آنها از یکسو مبارز سیاسی و نواندیش بودند.

ویژگی سوم آنها اما برجسته‌تر است: آنها اخلاقی بودند و سیاست، دانش، فعالیت‌های اجتماعی و مبارزاتی و هر نوع کوشش در عرصه سیاست و جامعه را زیر مجموعه مفهوم عامی به نام اخلاق قرار می‌دادند. یعنی آنها و به طور مشخص خانواده سحابی، مبارزه سیاسی-اجتماعی را با معیارهای اخلاق انجام می‌دادند و اخلاق آنها برگرفته از ارزش‌های دینی بود. آنها اخلاق را پای سیاست و مبارزه قربانی نکردند.‌ هاله سحابی هم همین ویژگی‌ها را داشت.”

شاعر شعر صلح، ‌نقاش میدان مبارزه

نرگس محمدی، نایب رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر که خود اکنون زندانی است، چندماه قبل در سالروز تولد‌ هاله سحابی، درباره او نوشت: “پنج دهه زیست و همواره با تحمل رنج‌هایی عمیق، سمبل مقاومت و امید بود. در تحمل سخت‌ترین دردها و دوران‌ها همواره لبخندی بر لب داشت. آرام بود و با نگاه مهربان و کلام امیدبخشش که با یاد و توکل بر خداوند بود، آرامش را به جمع می‌بخشید. کارهای بزرگ و پر سر و صدایی نمی‌کرد، اما کارهای کوچکش پر از نتایج بزرگ بود. کوچک‌های او بسیار زیبا بودند. با یک خانواده زندانی سیاسی، با یک خانواده قربانی خشونت، با مادر یک شهید، با کودکی خیابانی چنان رفتار می‌کرد و آنقدر انرژی و زمان صرف می‌کرد که گاه مورد ملامت قرار می‌گرفت. چراکه او با هوش و پشتکار و نامی که با خود همراه داشت، می‌توانست به دنبال جایگاه‌های دیگری باشد.”

نرگس محمدی در نوشته‌اش ابعاد دیگری از شخصیت هاله سحابی را بر می‌شمارد که تواضع، تسامح و صلح از آن جمله‌اند. حساسیت او به حضور در عرصه مبارزات اجتماعی از خلال خاطراتی که پس از مرگش از زبان دیگران نقل شده است، چهر‌ای ملموس‌تر می‌یابد. در خاطره‌ای، ژیلا بنی یعقوب، روزنامه‌نگار، نقل می‌کند: “دوستی از من خواسته بود که به نیابت از او و به دلیل ارتباط و آشنایی‌ام با هاله سحابی، از او به عنوان مدافع حقوق زنان برای حضور در یک کنفرانس بین‌المللی دعوت کنم. هاله گفت: از آن دوست تشکر کنید و بگویید من پاسپورت ندارم. متعجب شدم: چرا؟ دلیلش چیست؟ گفت: آنقدر کار برای بهتر شدن زندگی مردم در همین ایران دارم که هیچ وقت فکر نکردم که به خارج سفر کنم.”

نرگس محمدی: “کارهای کوچکش پر از نتایج بزرگ بود. کوچک‌های او بسیار زیبا بودند. با یک خانواده زندانی سیاسی، با یک خانواده قربانی خشونت، با مادر یک شهید، با کودکی خیابانی چنان رفتار می‌کرد و آنقدر انرژی و زمان صرف می‌کرد که گاه مورد ملامت قرار می‌گرفت. چراکه او با هوش و پشتکار و نامی که با خود همراه داشت، می‌توانست به دنبال جایگاه‌های دیگری باشد.”

در کنار این ویژگی‌ها، او شاعر، نویسنده، زبان‌دان و مترجم زبان فرانسوی هم بود و نقاش خوبی به شمار می‌رفت. حسن یوسفی اشکوری درباره این ابعاد شخصیت او به زمانه می‌گوید: “اینها همه ویژگی‌هایی بود که البته در عرصه جامعه چندان معرفی نشدند. حتی پس از مرگش نیز که درباره او در رسانه‌ها بسیار سخن گفته شد، روی این ویژگی‌ها تاکید نکردند. اگر به خانه او می‌رفتید، نقاشی‌های او را آویخته بر دیوار می‌دیدید. او شاعری متوسط، اما نقاشی عالی بود. موسیقی را نیز می‌شناخت و زبان فرانسه را هم تدریس می‌کرد. مجموعه این خصوصیات از او شخصیت کم‌مانندی ساخته بود. از همه ویژگی‌های هاله سحابی برجسته‌تر، متانت، صبوری، صفا و صمیمیتی بود که هرکس با او گفت‌وگو می‌کرد، حتی در یک جلسه برخورد به سادگی در وی می یافت. آنقدر ساده و متواضع و فروتن بود که گاه رفتارش به کودکان می‌مانست.”

برابری‌خواهی در چهارچوب اسلام

‌هاله سحابی را به عنوان یک فعال حقوق بشر، حقوق زنان و قرآن‌پژوه می‌شناسند؛ کسی که تلاش کرد با تکیه بر پشتوانه مذهبی خانواده‌اش، تفسیری نوین از مباحث مناقشه‌انگیز در زمینه حقوق زنان در اسلام ارائه دهد.‌‌

او در طول حیات خود کوشید تا فمینیسم‌ را مبتنی بر تفسیری نوین از اسلام معرفی کند. شیرین عبادی، رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و برنده ایرانی جایزه صلح نوبل درباره او به بی‌بی‌سی فارسی گفته است: “خانم سحابی از معدود کسانی است که در چهارچوب مباحث دینی به دنبال اثبات برابری حقوق زن و مرد بود. خانم سحابی معتقد بود اینکه دین اسلام مردان را مجاز می کرده چهار همسر اختیار کنند به معنی محدود کردن مردان بوده، چرا که تعداد ازدواج‌های مردان در آن زمان بسیار بیش از اینها بود.”

او همچنین دیدگاه‌هایی درباره “سهم‌الارث زنان” داشت و معتقد بود با توجه به مقتضیات زمان، بسیاری از دستورات اسلام باید به شکل نوین تفسیر شوند و از آن میان در زمانی که زنان خود نان‌آور خانواده‌اند و همپای مردان و حتی گاه بیش از آنان در گذران زندگی نقش دارند، اینکه نصف مردان ارث ببرند منطق ندارد و می‌توان ارث برابر برای آنها در نظر گرفت. به گفته شیرین عبادی، او با توجه به اطلاعات وسیعی که با توجه به پشتوانه خانواده و پدر و پدربزرگش داشت، سال‌ها روی قرآن مطالعه کرده بود و معتقد بود که اسلام برای عزت بخشیدن به زنان نازل شده و هدفش این بوده است که زنان را از زنده به گوری رها کند و در هزار و ۴۰۰ سال قبل که زنان هیچ حقوقی نداشتند برای آنان حقوق مقرر کرده است و بر همین اساس باید قرآن تفسیر شود، یعنی هدف اصلی دین اسلام ارج نهادن به زن است نه ایجاد محدودیت برای او.

حسن یوسفی اشکوری هم با اشاره به قرآن‌پژوهی، دین‌پژوهی و شاعری هاله سحابی می‌گوید: “در کنار همه این ویژگی‌ها،‌ هاله سحابی جزو مادران صلح و فعال اجتماعی-سیاسی بود. او از دوران انقلاب تا لحظه مرگ در این زمینه فعالیت می‌کرد و حتی در دهه ۶۰ مدتی در زندان بود. در واقع مجموعه‌ای از ویژگی‌ها سبب شده بود تا او هر کجا که فعالیت می‌کرد به عنوان یک بانوی مهربان، مبارز اجتماعی و فردی مقتدر جلوه کند و تاثیر خود را بر اطرافیان بگذارد.”

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • نوید

    روحشان شاد باد. خوشا روزی که اکثر سیاسیون اخلاق را مهم تر دانند. چقدر دنیای آشفتۀ ما نیازمند اخلاق است. امثال خانم هالۀ سحابی که اعتدال و اخلاق و معنویت و حقوق بشر و صلح را مدّ نظر داشتند، شایان تحسین و تقدیرند. حضرت بهاءالله در وصف انسان هایی که خادم انسان ها هستند و به اخلاق مُزیّن اند می فرمایند: "امروز انسان کسی است که به خدمتِ جميعِ مَن عَلَی الأرض [همۀ اهل زمین] قيام نمايد . و نیز: " انسان به مثابه [مانند] شجر [درخت] است اگر به اَثمار [میوه ها] مُزيّن گشت لايق مدح و ثنا بوده و هست... اَثمار سدرۀ [درختِ] انسانی بسيار لطيف و پسنديده و محبوب ، اخلاق مَرضيّه و اَعمالِ حَسَنه و کلمۀ طيّبه از اَثمارِ اين شجره محسوب".