کاسموپولیس
<p>مجتبا یوسفی‌پور - از روز جمعه ۱۵ ژوئن ۲۰۱۲ نمایش عمومی فیلم «کاسموپولیس» تازه‌ترین ساخته دیوید کروننبرگ، کارگردان شناخته‌شده و صاحب‌ سبک سینما در سینماهای انگلستان آغاز شده است. در اکران این هفته می‌پردازیم به معرفی این فیلم.</p> <!--break--> <p>«کاسموپولیس» امسال نخستین‌بار در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن فرانسه به نمایش در آمد و پس از آن از اواخر ماه مه ‌نمایش عمومی خود را در سینماهای کشورهای اروپایی آغاز کرد.</p> <p> </p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20120619_Farhangi_EkranCinema_M_Yousefipour.mp3"><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" alt="" /></a></p> <p> </p> <p><img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/2_16.jpg" alt="" />فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته دون دلیلو ساخته شده است. «کاسموپولیس» داستان سفر ادیسه‌وار اریک پاکر، یک جوان میلیاردر آمریکایی در محله منهتن شهر نیویورک است. اریک جوان ثروتمندی است که بیشتر وقت خود را در لیموزین گرانقیمت و لوکس خود می‌گذارند و از آن به عنوان دفتر کارش استفاده می‌کند. او برای کوتاه کردن مویش سوار بر لیموزین باید به سوی دیگر شهر برود، این در حالی است که در آن روز رئیس جمهور به شهر آمده و آمدن او با تظاهرات و اعتراض‌هایی همراه است. در این سفر یک روزه اریک با ماجراهایی روبرو می‌شود که زندگی او را دیگرگون کرده و در پایان در موقعیتی کاملاً متفاوت قرار می‌دهد.</p> <p> </p> <p>رمان «کاسموپولیس» نخستین‌بار در سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شد. این سیزدهمین رمان دون دلیلو بود که آنچنان با استقبال منتقدان روبرو نشد. در سال ۲۰۰۹ پائولو برانکو، تهیه‌کننده پرتقالی که فیلم‌هایی چون «آن روز» و «من دینا هستم» را در مقام تهیه‌کننده در کارنامه خود دارد، تصمیم به تبدیل این رمان به فیلم گرفت. چند ماه بعد دیوید کروننبرگ کانادایی در مقام نویسنده و کارگردان به پروژه پیوست و نوشتن فیلمنامه را آغاز کرد.</p> <p> </p> <p><img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/3_17.jpg" alt="" />کروننبرگ در ارتباط با دلایلش برای رفتن به سوی این پروژه و نوشتن فیلمنامه آن می‌گوید: «من راستش فیلمنامه را در شش روز نوشتم که برای من خیلی سریع بود. دلیلش هم این بود که کتاب را در کل خیلی سینمایی دیدم. اولین نکته گفت‌وگو‌ها بودند که در کتابی عالی نوشته شده‌اند. تنها کاری که من کردم این بود که آن‌ها را به فیلمنامه منتقل کردم. در فیلم گفت‌وگو‌ها دقیقاً‌‌ همان گفت‌وگوهای رمان هستند. نکته دوم ساختار آن بود و اینکه بیشتر داستان در لیموزینی اتفاق می‌افتد که در خیابان شماره ۴۲ منهتن حرکت می‌کند. در حقیقت من ساختار سینمایی را که در کتاب بود پیدا کردم و این ساختار خودش را خیلی سریع نشان داد.»</p> <p> </p> <p>کروننبرگ همچنین داستان فیلم و محتوای بی‌زمان آن را یکی از دیگر دلایل علاقه‌اش برای ساخت فیلم معرفی می‌کند، به‌ویژه که ساخت این فیلم همزمان شد با ماجرای اعتراض‌های وال‌استریت که مشابه آن ماجرا در فیلم نیز اتفاق می‌افتد. با همه این‌ها کروننبرگ صرف داشتن یک رمان و یا فیلمنامه خوب را شرط کافی برای مهیا شدن شرایط ساخت یک فیلم نمی‌داند.</p> <p> </p> <p><img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/4_16.jpg" alt="" />او در ارتباط با مشکلات ساخت فیلم می‌افزاید: «برای ساخت یک فیلم دو و یا شاید سه و چهار مرحله وجود دارد. مرحله اول این است که شما بخواهید فیلمی را بسازید. من کتاب را خواندم و به پائولو برانکو، تهیه‌کننده فیلم تلفن زدم و گفتم که می‌خواهم آن را بسازم. گفتم کار درستی کردی که این پروژه را به من پیشنهاد دادی. اما همه این‌ها معنایش این نیست که فیلم ساخته خواهد شد. برای اینکه بعد از آن من باید فیلمنامه را می‌نوشتم و احساس می‌کردم فیلمنامه قابلیت اجرایی دارد. این مرحله دوم است. و بعد از این‌ها شما باید سرمایه پیدا کنید و این ساده نیست. هرچه فیلمی که می‌سازید غیرمعمول‌تر و سخت‌تر و چالش‌برانگیز‌تر باشد، به‌‌ همان اندازه پیدا کردن سرمایه‌گذار برای آن سخت‌تر می‌شود. یکجورایی همانند مشکلات اقتصادی که در فیلم از آن صحبت می‌شود، این روز‌ها این مشکلات اقتصادی ساخت فیلم‌ها را سخت‌تر از پیش کرده است. حتی فیلم‌های بزرگ هم برای پیدا کردن سرمایه با مشکل مواجه هستند، برای اینکه پول آنچنانی در میان نیست و همچنین آشخاصی که بخواهند سرمایه‌گذاری‌های خطرناکی چون این بکنند کم هستند.»</p> <p> </p> <p>کروننبرگ نقش اصلی فیلمش را به رابرت پاتینسون، بازیگر جوان انگلیسی سپرده است. پاتینسون در سال‌های اخیر با بازی در مجموعه فیلم‌های «گرگ و می‌ش» به شهرت رسیده است و انتخاب او برای نقش اصلی تازه‌ترین فیلم کروننبرگ بسیاری را شگفت‌زده کرد.</p> <p> </p> <p><img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/6_9.jpg" alt="" />کروننبرگ در ارتباط با روند انتخاب بازیگر خود و بویژه انتخاب پاتینسون می‌گوید: «شما با اصول اولیه برای انتخاب نقش شروع می‌کنید، چند ساله است؟ چه شکلی است؟ آیا خوش تیپ است؟ آیا جذاب است؟ آیا باهوش است؟ و سؤال‌هایی از این دست. وقتی به همه این‌ها فکر کنید بعد از آن به این فکر می‌کنید که کدام بازیگر‌ها این ویژگی‌های شخصیت مورد نظر شما را دارند. بعد از آن شما فهرستی از گزینه‌ها برای انتخاب پیش رو دارید. اما نکته‌ای که بسیاری در مورد انتخاب بازیگر نمی‌دانند و البته قرار هم نیست بدانند این است که بازیگر انتخابی شما باید شهرت مناسبی داشته باشد تا بتواند بودجه شما را حمایت کند. برای مثال شما نمی‌توانید تله‌فیلم کانادا و یا پخش‌کننده‌های فرانسوی را به مشارکت برای سرمایه‌گذاری بر روی فیلمی ترغیب کنید اگر بازیگر معروفی نداشته باشید. این‌ها چیزهایی هستند که باید در انتخاب بازیگر مد نظر داشت. بعد از آن بازیگر مورد نظر شما هم باید مایل باشد تا در فیلم شما بازی کند و شما هم بتوانید دستمزد او را بپردازید و برنامه کار او نیز با شما هماهنگ باشد. من احساس کردم رابرت‌‌ همان شخصیت اصلی فیلم است. فیلم‌هایش را تماشا کردم، حتی آنهایی را که شاید طرفداران مجموعه فیلم‌های «گرگ و می‌ش» از آن اطلاعی ندارند. بعد از اینکه به این نتیجه رسیدید بازیگر مورد نظر خود را یافته‌اید، با او ارتباط برقرار می‌کنید، صحبت می‌کنید و در ‌‌نهایت پیشنهاد کار را مطرح می‌کنید.»</p> <p> </p> <p>علاوه بر پاتینسون، ژولیت بینوش، سارا گادون و پل جیاماتی دیگر بازیگرانی هستند که در تازه‌ترین ساخته کروننبرگ ایفای نقش کرده‌اند.</p> <p> </p> <p><img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/9_8.jpg" alt="" />اما تازه‌ترین ساخته کروننبرگ تقریباً به سرنوشتی مشابه رمان دچار شده است و منتقدان چندان آن را نپسندیده‌اند. این میان رابی کالین، منتقد «تلگراف» با دادن چهار ستاره به فیلم از دوستداران آن است و مضمون فیلم و اشارات ضمنی آن به مشکلات امروز را از نکات مثبت فیلم معرفی می‌کند. راب جیمز، منتقد «توتال فیلم» با دادن سه ستاره به فیلم آن را اثری پر حرف‌تر و کمتر سینمایی در مقایسه با دیگر ساخته‌های کروننبرگ توصیف می‌کند که شاید بتوان آن را غیرعادی‌ترین فیلم سال خواند. و بالاخره آلان هان‌تر، منتقد «دیلی اکسپرس» نیز در نقد فیلم، آن را به روخوانی یکنواختی از روی رمان تشبیه کرده است.</p> <p> </p> <p>«کاسموپولیس» با زمان ۱۰۸ دقیقه محصول سال ۲۰۱۲ کشورهای فرانسه، کانادا، پرتقال و اسپانیا است.<br /> </p> <p><strong>مشخصات فیلم</strong><br /> </p> <p>کاسموپولیس<br /> Cosmopolis<br /> نویسنده: دیوید کروننبرگ بر اساس رمانی از دون دلیلو<br /> David Cronenberg, Don DeLillo<br /> کارگردان: دیوید کروننبرگ<br /> David Cronenberg<br /> بازیگران: رابرت پاتینسون، جولیت بینوش، سارا گادون، پل جیاماتی<br /> Robert Pattinson, Juliette Binoche, Sara Gadon, Paul Giamatti</p> <p> </p> <p>در همین زمینه:</p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/5539">::برنامه رادیویی «اکران» در رادیو زمانه::</a></p> <p> </p> <p>ویدئو: پیش‌پرده فیلم «کاسموپولیس» ساخته دیوید کروننبرگ</p>
مجتبا یوسفیپور - از روز جمعه ۱۵ ژوئن ۲۰۱۲ نمایش عمومی فیلم «کاسموپولیس» تازهترین ساخته دیوید کروننبرگ، کارگردان شناختهشده و صاحب سبک سینما در سینماهای انگلستان آغاز شده است. در اکران این هفته میپردازیم به معرفی این فیلم.
«کاسموپولیس» امسال نخستینبار در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن فرانسه به نمایش در آمد و پس از آن از اواخر ماه مه نمایش عمومی خود را در سینماهای کشورهای اروپایی آغاز کرد.
فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته دون دلیلو ساخته شده است. «کاسموپولیس» داستان سفر ادیسهوار اریک پاکر، یک جوان میلیاردر آمریکایی در محله منهتن شهر نیویورک است. اریک جوان ثروتمندی است که بیشتر وقت خود را در لیموزین گرانقیمت و لوکس خود میگذارند و از آن به عنوان دفتر کارش استفاده میکند. او برای کوتاه کردن مویش سوار بر لیموزین باید به سوی دیگر شهر برود، این در حالی است که در آن روز رئیس جمهور به شهر آمده و آمدن او با تظاهرات و اعتراضهایی همراه است. در این سفر یک روزه اریک با ماجراهایی روبرو میشود که زندگی او را دیگرگون کرده و در پایان در موقعیتی کاملاً متفاوت قرار میدهد.
رمان «کاسموپولیس» نخستینبار در سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شد. این سیزدهمین رمان دون دلیلو بود که آنچنان با استقبال منتقدان روبرو نشد. در سال ۲۰۰۹ پائولو برانکو، تهیهکننده پرتقالی که فیلمهایی چون «آن روز» و «من دینا هستم» را در مقام تهیهکننده در کارنامه خود دارد، تصمیم به تبدیل این رمان به فیلم گرفت. چند ماه بعد دیوید کروننبرگ کانادایی در مقام نویسنده و کارگردان به پروژه پیوست و نوشتن فیلمنامه را آغاز کرد.
کروننبرگ در ارتباط با دلایلش برای رفتن به سوی این پروژه و نوشتن فیلمنامه آن میگوید: «من راستش فیلمنامه را در شش روز نوشتم که برای من خیلی سریع بود. دلیلش هم این بود که کتاب را در کل خیلی سینمایی دیدم. اولین نکته گفتوگوها بودند که در کتابی عالی نوشته شدهاند. تنها کاری که من کردم این بود که آنها را به فیلمنامه منتقل کردم. در فیلم گفتوگوها دقیقاً همان گفتوگوهای رمان هستند. نکته دوم ساختار آن بود و اینکه بیشتر داستان در لیموزینی اتفاق میافتد که در خیابان شماره ۴۲ منهتن حرکت میکند. در حقیقت من ساختار سینمایی را که در کتاب بود پیدا کردم و این ساختار خودش را خیلی سریع نشان داد.»
کروننبرگ همچنین داستان فیلم و محتوای بیزمان آن را یکی از دیگر دلایل علاقهاش برای ساخت فیلم معرفی میکند، بهویژه که ساخت این فیلم همزمان شد با ماجرای اعتراضهای والاستریت که مشابه آن ماجرا در فیلم نیز اتفاق میافتد. با همه اینها کروننبرگ صرف داشتن یک رمان و یا فیلمنامه خوب را شرط کافی برای مهیا شدن شرایط ساخت یک فیلم نمیداند.
او در ارتباط با مشکلات ساخت فیلم میافزاید: «برای ساخت یک فیلم دو و یا شاید سه و چهار مرحله وجود دارد. مرحله اول این است که شما بخواهید فیلمی را بسازید. من کتاب را خواندم و به پائولو برانکو، تهیهکننده فیلم تلفن زدم و گفتم که میخواهم آن را بسازم. گفتم کار درستی کردی که این پروژه را به من پیشنهاد دادی. اما همه اینها معنایش این نیست که فیلم ساخته خواهد شد. برای اینکه بعد از آن من باید فیلمنامه را مینوشتم و احساس میکردم فیلمنامه قابلیت اجرایی دارد. این مرحله دوم است. و بعد از اینها شما باید سرمایه پیدا کنید و این ساده نیست. هرچه فیلمی که میسازید غیرمعمولتر و سختتر و چالشبرانگیزتر باشد، به همان اندازه پیدا کردن سرمایهگذار برای آن سختتر میشود. یکجورایی همانند مشکلات اقتصادی که در فیلم از آن صحبت میشود، این روزها این مشکلات اقتصادی ساخت فیلمها را سختتر از پیش کرده است. حتی فیلمهای بزرگ هم برای پیدا کردن سرمایه با مشکل مواجه هستند، برای اینکه پول آنچنانی در میان نیست و همچنین آشخاصی که بخواهند سرمایهگذاریهای خطرناکی چون این بکنند کم هستند.»
کروننبرگ نقش اصلی فیلمش را به رابرت پاتینسون، بازیگر جوان انگلیسی سپرده است. پاتینسون در سالهای اخیر با بازی در مجموعه فیلمهای «گرگ و میش» به شهرت رسیده است و انتخاب او برای نقش اصلی تازهترین فیلم کروننبرگ بسیاری را شگفتزده کرد.
کروننبرگ در ارتباط با روند انتخاب بازیگر خود و بویژه انتخاب پاتینسون میگوید: «شما با اصول اولیه برای انتخاب نقش شروع میکنید، چند ساله است؟ چه شکلی است؟ آیا خوش تیپ است؟ آیا جذاب است؟ آیا باهوش است؟ و سؤالهایی از این دست. وقتی به همه اینها فکر کنید بعد از آن به این فکر میکنید که کدام بازیگرها این ویژگیهای شخصیت مورد نظر شما را دارند. بعد از آن شما فهرستی از گزینهها برای انتخاب پیش رو دارید. اما نکتهای که بسیاری در مورد انتخاب بازیگر نمیدانند و البته قرار هم نیست بدانند این است که بازیگر انتخابی شما باید شهرت مناسبی داشته باشد تا بتواند بودجه شما را حمایت کند. برای مثال شما نمیتوانید تلهفیلم کانادا و یا پخشکنندههای فرانسوی را به مشارکت برای سرمایهگذاری بر روی فیلمی ترغیب کنید اگر بازیگر معروفی نداشته باشید. اینها چیزهایی هستند که باید در انتخاب بازیگر مد نظر داشت. بعد از آن بازیگر مورد نظر شما هم باید مایل باشد تا در فیلم شما بازی کند و شما هم بتوانید دستمزد او را بپردازید و برنامه کار او نیز با شما هماهنگ باشد. من احساس کردم رابرت همان شخصیت اصلی فیلم است. فیلمهایش را تماشا کردم، حتی آنهایی را که شاید طرفداران مجموعه فیلمهای «گرگ و میش» از آن اطلاعی ندارند. بعد از اینکه به این نتیجه رسیدید بازیگر مورد نظر خود را یافتهاید، با او ارتباط برقرار میکنید، صحبت میکنید و در نهایت پیشنهاد کار را مطرح میکنید.»
علاوه بر پاتینسون، ژولیت بینوش، سارا گادون و پل جیاماتی دیگر بازیگرانی هستند که در تازهترین ساخته کروننبرگ ایفای نقش کردهاند.
اما تازهترین ساخته کروننبرگ تقریباً به سرنوشتی مشابه رمان دچار شده است و منتقدان چندان آن را نپسندیدهاند. این میان رابی کالین، منتقد «تلگراف» با دادن چهار ستاره به فیلم از دوستداران آن است و مضمون فیلم و اشارات ضمنی آن به مشکلات امروز را از نکات مثبت فیلم معرفی میکند. راب جیمز، منتقد «توتال فیلم» با دادن سه ستاره به فیلم آن را اثری پر حرفتر و کمتر سینمایی در مقایسه با دیگر ساختههای کروننبرگ توصیف میکند که شاید بتوان آن را غیرعادیترین فیلم سال خواند. و بالاخره آلان هانتر، منتقد «دیلی اکسپرس» نیز در نقد فیلم، آن را به روخوانی یکنواختی از روی رمان تشبیه کرده است.
«کاسموپولیس» با زمان ۱۰۸ دقیقه محصول سال ۲۰۱۲ کشورهای فرانسه، کانادا، پرتقال و اسپانیا است.
مشخصات فیلم
کاسموپولیس
Cosmopolis
نویسنده: دیوید کروننبرگ بر اساس رمانی از دون دلیلو
David Cronenberg, Don DeLillo
کارگردان: دیوید کروننبرگ
David Cronenberg
بازیگران: رابرت پاتینسون، جولیت بینوش، سارا گادون، پل جیاماتی
Robert Pattinson, Juliette Binoche, Sara Gadon, Paul Giamatti
در همین زمینه:
ویدئو: پیشپرده فیلم «کاسموپولیس» ساخته دیوید کروننبرگ
نظرها
آرش
من از طرفداران سینمای کراننبرگ و همینطور پائولو برانکو هستم و به تازگی این فیلم را دیدم . با توجه به اقتباس های کراننبرگ از آثار ویلیام باروز و جی.جی. بالارد بسیار کنجکاو بودم که ببینم کراننبرگ چگونه از پس این رمان که به نظرم - بر خلاف نظر خود فیلمساز - چندان سینمایی نمی آمد بر می آید . در نگاه اول فیلم برایم کمی غیرمنتظره و همینطور تحسین بر انگیز بود. بدین علت که به نظرم کراننبرگ در این فیلم توانسته فرم مناسب برای ساختار رمان را پیدا کند و باز هم نشان داده که در ابداع کردن سبک های متفاوت و غافلگیر کردن مخاطب استاد است . بازی عالی بازیگران ، شیوه ی بیان دیالوگ ها ، فرم مینیمال و غیر رئالیستی فیلم ، به خصوص در سکانس های درون لیموزین و صحنه های مربوط به تظاهرات ها به خوبی توانسته بود فضای دیستوپیک مورد نظر دلیلو را منتقل کند . به نظر من نظرات منفی ای که برخی منتقدین در باره ی فیلم دارند ( پر حرفی ، غیر سینمایی بودن و ... ) ضعفی برای فیلم و ساختار منسجم آن محسوب نمی شود . شاید علت آن انتظاری باشد که از یک فیلم آمریکایی می رود . من فکر می کنم اگر فیلمی با همچین فرمی مانند دیگر فیلم های برانکو مثلاً به زبان پرتغالی ساخته می شد منتقدان آن را راحت تر می پذیرفتند . هیچ کس ژوائو سزار مونتیرو یا مثلاً ژان ماری اشتراوب را متهم به پرحرفی و غیر سینمایی بودن نمی کند ، چون علاقه مندان به سینمای آن ها می دانند چگونه باید با چنین فیلم هایی برخورد کنند و بر اساس چه معیار هایی آن را بسنجند . ولی شاید این فیلم به عنوان یک فیلم آمریکایی برای برخی منتقدین و مخاطبانی که بیشتر برای دیدن پتینسون به سینما رفته اند غیر عادی و خسته کننده به نظر برسد . در مجموع من کاسموپولیس را فیلم موفقی می دانم و یکی از بهترین فیلم های سال 2012 که تا به حال دیده ام و به آن 4 ستاره می دهم .
آرش
من از طرفداران سینمای کراننبرگ و همینطور پائولو برانکو هستم و به تازگی این فیلم را دیدم . با توجه به اقتباس های کراننبرگ از آثار ویلیام باروز و جی.جی. بالارد بسیار کنجکاو بودم که ببینم کراننبرگ چگونه از پس این رمان که به نظرم - بر خلاف نظر خود فیلمساز - چندان سینمایی نمی آمد بر می آید . در نگاه اول فیلم برایم کمی غیرمنتظره و همینطور تحسین بر انگیز بود. بدین علت که به نظرم کراننبرگ در این فیلم توانسته فرم مناسب برای ساختار رمان را پیدا کند و باز هم نشان داده که در ابداع کردن سبک های متفاوت و غافلگیر کردن مخاطب استاد است . بازی عالی بازیگران ، شیوه ی بیان دیالوگ ها ، فرم مینیمال و غیر رئالیستی فیلم ، به خصوص در سکانس های درون لیموزین و صحنه های مربوط به تظاهرات ها به خوبی توانسته بود فضای دیستوپیک مورد نظر دلیلو را منتقل کند . به نظر من نظرات منفی ای که برخی منتقدین در باره ی فیلم دارند ( پر حرفی ، غیر سینمایی بودن و ... ) ضعفی برای فیلم و ساختار منسجم آن محسوب نمی شود . شاید علت آن انتظاری باشد که از یک فیلم آمریکایی می رود . من فکر می کنم اگر فیلمی با همچین فرمی مانند دیگر فیلم های برانکو مثلاً به زبان پرتغالی ساخته می شد منتقدان آن را راحت تر می پذیرفتند . هیچ کس ژوائو سزار مونتیرو یا مثلاً ژان ماری اشتراوب را متهم به پرحرفی و غیر سینمایی بودن نمی کند ، چون علاقه مندان به سینمای آن ها می دانند چگونه باید با چنین فیلم هایی برخورد کنند و بر اساس چه معیار هایی آن را بسنجند . ولی شاید این فیلم به عنوان یک فیلم آمریکایی برای برخی منتقدین و مخاطبانی که بیشتر برای دیدن پتینسون به سینما رفته اند غیر عادی و خسته کننده به نظر برسد . در مجموع من کاسموپولیس را فیلم موفقی می دانم و یکی از بهترین فیلم های سال 2012 که تا به حال دیده ام و به آن 4 ستاره می دهم .