ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کورسوی جنبش‌های اجتماعی در ایران

<p>سپیده شایان - در ۱۵۰ سال گذشته، حیات جنبش&zwnj;های اجتماعی در ایران، درگیر چه افت&zwnj;وخیزهایی بوده است؟ خواست&zwnj;های اجتماعی در این دوره تاریخی، چگونه جوشش و پویشی داشته&zwnj;اند؟ رابطه نهادهای اجتماعی و جنبش&zwnj;های اجتماعی چگونه است؟</p> <!--break--> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">برای بررسی جنبش&zwnj;های اجتماعی، نیاز به نگاه و تامل در آنها از منظر &laquo;سرمایه اجتماعی&raquo; داریم. به دلیل همین پیوند درونی نیز هست که جنبش&zwnj;های اجتماعی، هرگز هستی پیوسته پیدا نمی&zwnj;کنند و حیات&zwnj;شان در پیچ و تاب و فراز و <span dir="RTL">نشیب&zwnj;های</span> سیاسی - اجتماعی دگرگون می&zwnj;شود. اینکه این جنبش&zwnj;های اجتماعی بتوانند مسیری رو به تکامل را برای رسیدن به جامعه&zwnj;ای آزاد طی کنند، بستگی به میزان سرمایه اجتماعی، چند و چون جامعه مدنی، زورآزمایی نهادها و نیروهای اجتماعی دارد؛ و اینکه چقدر سازماندهی، مدیریت، دانش و کارآمدی در یک جنبش اجتماعی نقش داشته باشند. در این زمینه در گفت&zwnj;وگویی با احمد علوی، نویسنده، پژوهشگر و تحلیل&zwnj;گر اقتصادی، نگاهی به جنبش اجتماعی از منظر اقتصاد و سرمایه اجتماعی انداخته&zwnj;ایم.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>تعریف شما از جنبش اجتماعی چیست؟</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>احمد علوی</b> - جنبش اجتماعی، نوعی رفتار گروهی یا فعالیت مشترک گروه&zwnj;های اجتماعی و افراد است که ارزش و هدف یا هدف&zwnj;های مشترکی را دنبال می&zwnj;کنند<span dir="LTR">.</span> جنبش&zwnj;های اجتماعی معمولاً در شبکه&zwnj;های اجتماعی شکل می&zwnj;گیرند و در خارج کادر روابط و نهادهای رسمی و غالباً علیه نهادهای مستقر حاکم عمل می&zwnj;کنند و به همین دلیل دارای ویژگی&nbsp;انتقادی یا اعتراضی نسبت به نهادهای مستقر هستند. جنبش اجتماعی، نتیجه کنش&zwnj; و واکنش&zwnj;های شهروندان عادی است که در پیوند با یک حادثه غالباً و ظاهراً ناگهانی، باورهای مشترک را در قالب یک رفتار گروهی به نمایش می&zwnj;گذارند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>آیا یک جنبش اجتماعی مدت حیات مشخصی دارد؟</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">جنبش اجتماعی یک پدیده پیچیده و پویاست و دارای دوره زندگی معینی است؛ به این معنی که دارای فرایند &laquo;پیدایش&raquo;، &laquo;پویش&raquo; و &laquo;فرسایش&raquo; است. جنبش&zwnj;های اجتماعی در شرایط معینی به&zwnj;وجود می&zwnj;آیند، پیر می&zwnj;شوند، در اشکال دیگر ظاهر می&zwnj;شوند، تغییر شکل می&zwnj;دهند و بعد از بین می&zwnj;روند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>نخست چگونه ظاهر می&zwnj;شوند؟</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">جنبش&zwnj;های اجتماعی ابتدا به شکل شبکه غیر رسمی و کوچک ظاهر می&zwnj;شوند و سپس این <span dir="RTL">شبکه&zwnj;های</span> کوچک&zwnj;تر- احتمالاً- به هم پیوند می&zwnj;خورند و به شکلی گسترده&zwnj;تر و رسمی&zwnj;تر خود را نشان می&zwnj;دهند، دارای ساختار و سازمان می&zwnj;شوند و &laquo;اگر&raquo; به &laquo;نهاد مدنی&raquo; تبدیل شوند دارای &laquo;سازمان رسمی&raquo; با سلسله مراتب و تقسیم کار می&zwnj;شوند. البته &laquo;بالقوه&zwnj;گی&raquo; یکی از ویژگی&zwnj;های جنبش اجتماعی است. به این معنا که این جنبش&zwnj;ها غالبا به شکل کامل و قطعی فعلیت نمی&zwnj;یابند و شکل کاملاً بارز (<span dir="LTR">Explicit</span>) به خود نمی&zwnj;گیرند و بخش&zwnj;هایی از آن پنهان (<span dir="LTR">Implicit</span>)&nbsp;باقی می&zwnj;مانند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL"><img width="200" height="220" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/ahmad.alavi_.jpg" alt="" /></div> <div dir="RTL">احمد علوی: جنبش اجتماعی هیچگاه به طور قطعی به <span dir="RTL">هدف&zwnj;های</span> خود <span dir="RTL">نمی&zwnj;رسند</span> و تنها بخشی از نیروی خود را محقق <span dir="RTL">می&zwnj;کنند</span>. در واقع کوه یخی شناور در اقیانوس هستند که نوک آن بیرون می&zwnj;زند و به تناوب امواج، بخش کوچک یا بزرگ&zwnj;تری از آن به نمایش در می&zwnj;آید.&nbsp;</div> </blockquote> <div dir="RTL">این بدین معناست که جنبش اجتماعی هیچگاه به طور قطعی به هدف های خود نمی&zwnj;رسند و تنها بخشی از نیروی خود را محقق می&zwnj;کنند. در واقع کوه یخی شناور در اقیانوس هستند که نوک آن بیرون می&zwnj;زند و به تناوب امواج، بخش کوچک یا بزرگ&zwnj;تری از آن به نمایش در می&zwnj;آید.&nbsp;شما تصور کنید که جنبش مشروطه اگر با سازش شاه و مخالفان متوقف نمی&zwnj;شد و ادامه می&zwnj;یافت، چگونه فعلیت آن محقق می&zwnj;شد؟ یا همین جنبش پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران و یا جنبش&zwnj;های مصر و تونس و یمن را نگاه کنید. مقایسه میان خواسته&zwnj;های جنبش های اجتماعی این کشورها و دستاوردهای آنها نشان همین ادعا است. خواسته&zwnj;های جنبش&zwnj;ها بسیار بزرگ، اما دستاوردهای آنها مشروط به زمانه و زمینه&zwnj;های این جنبش&zwnj;هاست و بلند پروازی آنها را به چالش می&zwnj;کشد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>ممکن هست نمونه&zwnj;ای بیاورید؟</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">جنبش کارگری سوئد که بخشی از آن به شکل سندیکاهای کارگری سازمان یافته است نمونه نوع پیشرفته آن است که دارای مرامنامه، سلسله مراتب، کنگره و انتخابات درونی و حتی راهکارهای ورود به کشمکش با کارفرمایان است. نوع نه چندان پیشرفته آن را می&zwnj;توان در همین اعتراض&zwnj;های نیروی کار در ایران دید که غالباً دارای یک هسته پنهان و فعال است، ولی خود را اینجا و آنجا به شکل اعتراض به کارفرما یا مطالبه حقوق عقب افتاده نشان می&zwnj;دهد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در میان پژوهشگران دو روش مقایسه وجود دارد. یکی مقایسه نمونه&zwnj;های توسعه یافته و پیشرفته با نمونه&zwnj;های غیر توسعه یافته یا غیر پیشرفته است. مقایسه ایران و سوئد از این نوع است. انگیزه چنین مقایسه&zwnj;ای این است که تجربه هر دو نمونه پیش روی ماست و هرچه تفاوت بیشتر باشد شناخت نمونه پیشرفته از غیر پیشرفته ساده&zwnj;تر و تمایز آنها ساده&zwnj;تر می&zwnj;شود و در چارچوب چنین روشی پژوهشگران از دو نمونه ناهمگن و بسیار متفاوت استفاده می&zwnj;کنند، چون آنجاست که ویژگی یک برساخته اجتماعی خودش را نشان می&zwnj;دهد. البته شیوه مقایسه دیگری هم می&zwnj;توان برگزید و آن مقایسه نمونه ایرانی با نمونه&zwnj;هایی است که از نظر توسعه اجتماعی شاید با ایران در یک سطح باشند. مثلاً با یک نمونه آسیایی مثل هند یا ترکیه. هدف چنین مقایسه&zwnj;ای اشکال پیشرفته و غیر پیشرفته جنبش&zwnj;ها نیست بلکه هدف بیشتر نشان دادن شباهت&zwnj;هاست تا تفاوت&zwnj;ها یا هدف ممکن است این باشد که کدامیک به نمونه پیشرفته جنبش&zwnj;ها نزدیک&zwnj;تر و کدامیک دورتر است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>ظهور و بروز جنبش&zwnj;های اجتماعی به چه شرایطی نیاز دارد؟ </b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">برای پیدایش جنبش ضروری چند شرط لازم وجود دارد: زمینه ساختاری یعنی استعداد در جامعه برای ایجاد یک شکاف. مثال بارز این امر همین ناکارآمدی حکومت در ایران است یا ناسازگاری میان وعده&zwnj;هایی است که پس از سرنگونی شاه داده شد و ناکامی حکومت در تحقق آنها همواره ذهن مردم را می&zwnj;آزارد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL"><img width="200" height="125" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/motalebat.jpg" alt="" /></div> <div dir="RTL">جنبش اجتماعی،&nbsp; به چند چهره ظاهر می&zwnj;شود و ممکن است در این مسیر دارای نوعی سردرگمی هم بشود. بخصوص در کشورهای توسعه نیافته و پیرامونی که محیط و جامعه سیاسی سازمان نیافته و دارای گسیختگی&nbsp;است، این سردرگمی بیشتر به چشم می&zwnj;خورد.</div> </blockquote> <div dir="RTL">دوم فشار ساختاری یا وجود تنش. بیان این امر همان سرکوب آزادی مدنی و سیاسی در جامعه ایران است. در ادبیات مارکسیستی این شرط آخر، یعنی تنش که تحت عنوان و در قالب تضاد میان طبقات مورد مطالعه قرار می&zwnj;گیرد، اهمیت بیشتری پیدا می&zwnj;کند. حال آنکه نمونه&zwnj;های تنش کم نیست؛ مثلاً تنش میان نیروی اشغالگر یک کشور با شهروندانش. باورهای جمعی، گروه هماهنگ&zwnj;کننده و چگونگی عمل قدرت حاکم و حتی حوادث غیر قابل پیش&zwnj;بینی که به عوامل شتاب دهنده موسوم هستند بر پیدایش و پویش جنبش&zwnj;ها تاثیر دارند. در ادبیات مارکسیستی این باورهای جمعی غالباً تحت عنوان ایدئولوژی به گفت&zwnj;وگو گذاشته می&zwnj;شوند. جنبش&zwnj;ها از نظر &laquo;طول عمر&raquo;، &laquo;گستردگی&raquo; و &laquo;نفوذ&raquo; و به اصطلاح &laquo;اندازه مشارکت&raquo;، &laquo;هدف&raquo; آن که مثلاً &laquo;دگرگونی ساختاری&raquo; یا &laquo;اصلاحات جزئی&raquo; است، &laquo;تعلق طبقاتی&raquo;، &laquo;جنسیتی&raquo;، &laquo;صنفی&raquo;، &laquo;نژادی&raquo; و یا حتی &laquo;جغرافیایی&raquo; و &laquo;قومی&raquo; قابل طبقه&zwnj;بندی می&zwnj;شوند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>با توجه به <span dir="RTL">طبقه&zwnj;بندی</span> مورد نظر شما، چه ارتباطی میان یک جنبش اجتماعی فراگیر با خرده جنبش&zwnj;ها وجود دارد؟</b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">باید به یاد داشت که جنبش برساخته سیال اجتماعی است؛ یعنی رابطه آن با خرده جنبش&zwnj;ها کاملاً صریح نیست و با &laquo;تندباد حوادث&raquo; و عوامل &laquo;پایدار&raquo; و &laquo;ناپایدار&raquo;، مرزهای میان خرده جنبش&zwnj;ها دستخوش دگرگونی می&zwnj;شود. همانطور که یک فرد ممکن است خیلی از اوقات دچار نوعی&nbsp;سرگردانی در <span dir="RTL">تصمیم&zwnj;گیری</span> (<span dir="LTR">Ambivalence</span>) باشد، جنبش اجتماعی نیز همین ویژگی را دارند. گاه دچار &laquo;همپوشی&raquo; می&zwnj;شوند و گاه &laquo;مرز&raquo; هر چند مبهمی هم پیدا می&zwnj;کنند. ممکن است با غلبه یک خرده جنبش دیگر &laquo;تغییر جهت&raquo; دهند و حتی منحرف و به تباهی دچار شوند. نقش اجتماعی فرد در جامعه هم همین گونه است. یک فرد هم مادر است، هم همسر و هم خواهر و احتمالاً دوست و فعال مدنی عرصه زنان. تفکیک میان این نقش&zwnj;ها چندان ساده نیست؛ به&zwnj;طوری که گاه زن معلم یادش می&zwnj;رود که در کلاس است و معلم است و مادری می&zwnj;کند. یا در چارچوب مدنی یادش می&zwnj;رود که فعال مدنی است و تنظیم رابطه&zwnj;اش با دیگران تحت شعاع نقش&zwnj;اش به عنوان مادر- که به آن عادت کرده است- قرار می&zwnj;گیرد. خرده جنبش ها هم همین شرایط را دارند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">مثلاً در جنبش زنان گاه نقش جنبش دمکراسی&zwnj;خواهی بیشتر دیده می&zwnj;شود. همین جنبش گاه ممکن است به جنبش حمایت از کودکان یا جنبش یاری مستمندان هم نزدیک بشود. پویایی و پیچیدگی جنبش اجتماعی همین است که به چند چهره ظاهر می&zwnj;شود و ممکن است در این مسیر دارای نوعی سردرگمی شود. بخصوص در کشورهای توسعه نیافته و پیرامونی که محیط و جامعه سیاسی، سازمان نیافته و دارای گسیختگی&nbsp;است این سردرگمی بیشتر به چشم می&zwnj;خورد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>ممکن هست برای این نکته آخر مثالی بزنید؟</b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">به این خاطراتی که در مورد فرایند سقوط سلطنت پهلوی نوشته شده است نگاه کنید. از دو طرف یعنی به نگاه مخالفان و طرفداران رژیم و دستگاه او و حتی حامیان بین&zwnj;المللی او دقت کنید.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL"><img width="190" height="123" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/iranianwomenmovement123.jpg" alt="" /></div> <div dir="RTL">جنبش&zwnj;های موجود در ایران، مانند جنبش زنان، دارای سلسله مراتب و اهداف تعریف شده <span>یا به عبارت دیگر یک خرده جنبش&zwnj; کاملاً سازمان یافته، تعریف شده با اساسنامه و تعریف نقش و سلسله مراتب تصمیم&zwnj;گیری و تقسیم نقش&zwnj;ها نیستند. بنابراین مرزهای روشنی هم با سایر جنبش&zwnj;ها و خرده&zwnj;جنبش&zwnj;ها ندارند. فعالان آنها نیز همزمان دارای چند نقش مدنی و سیاسی هستند. </span></div> </blockquote> <div dir="RTL">درواقع این سرگردانی را در آنها می&zwnj;بینید. حتی اگر این خاطرات را تنها بازتاب درک افراد از فرایند و دارای ذهن&zwnj;گرایی زیاد هم بدانیم، در همان حال می&zwnj;شود احساس کرد که احساس و درک افراد هم چندان یکپارچه و یکدست نیست. این البته از ویژگی&zwnj;های چرخش&zwnj;ها و فرایندهای تند است که همه در آن هاج و واج می&zwnj;مانند، چه رسد به روابط فی مابین این افراد و خرده جریان&zwnj;ها. سیل تند حوادث همه را می&zwnj;برد. یا مثلا جنبشی که به سقوط سلسله پهلوی انجامید از خرده جنبش&zwnj;هایی تشکیل شده بود که هرکدام تلاش می&zwnj;کردند اهداف خود را به عنوان هدف همه یا هدف اصلی جا بزنند، اما روند حوادث به چیز دیگری انجامید که تا حد قابل توجهی با خواسته&zwnj;ها یا اهداف خرده&zwnj;جنبش&zwnj;های مشارکت کننده در سقوط رژیم حاکم متفاوت بود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">داستانی که مهندس بازرگان گفت بیان تمثیلی همین فرایند است. ایشان گفت که باران می&zwnj;خواستیم اما سیل سرازیر شد. شما اگر از سرنگون کنندگان رژیم شاه بپرسید که آیا آنچه شده همان چیزی بود که پیش&zwnj;بینی می&zwnj;کردند یا چیزی بود که می&zwnj;خواستند، غالب آنها خواهند گفت که خواسته&zwnj;ها چیزی بود و دستاوردها چیز دیگری. بنابراین بی&zwnj;دلیل نیست که طرفداران فرایند گام به گام بر جریان&zwnj;های تند انقلابی خرده بگیرند و آن را فاقد عقلانیت درازمدت بدانند. هر چند حتی فرایند تند هم بی عقلانیت نیست و عقلانیت خاص خود را دارد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">به این ترتیب جنبش&zwnj;های موجود در ایران، به عنوان نمونه جنبش زنان، دارای سلسله مراتب و اهداف تعریف شده <span>یا به عبارت دیگر یک خرده جنبش&zwnj; کاملاً سازمان یافته، تعریف شده با اساسنامه و تعریف نقش و سلسله مراتب تصمیم&zwnj;گیری و تقسیم نقش&zwnj;ها نیستند. بنابراین مرزهای روشنی هم با سایر جنبش&zwnj;ها و خرده&zwnj;جنبش&zwnj;ها ندارند. فعالان آنها نیز همزمان دارای چند نقش مدنی و سیاسی هستند. هم جنبش زنان و حتی جنبش&zwnj;های دیگر معمولا چند کارکردی هستند. گاهی این نقش برجسته و گاهی آن نقش برجسته می&zwnj;شود. نقش و ساختار آنها هم دگرگون&nbsp;و رابطه آنها با سایر خرده جنبش&zwnj;ها هم دگرگون می&zwnj;شود.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>آیا جامعه ایران دارای استعداد مناسب برای پیدایش جنبش&zwnj;های اجتماعی هست؟ </b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">هیچ جامعه&zwnj;ای بدون استعداد برای پیدایش جنبش نیست، والا در جامعه&zwnj;ای مانند لیبی یا سوریه که در اولی حاکمیت شخصی و در دومی دولتی پلیسی هست، این حوادثی که شاهد آن بودیم اتفاق نمی&zwnj;افتاد. بنابراین جامعه ایران استعداد پیدایش جنبش اجتماعی را دارد؛ البته از نوع خودش. با توجه به ویژگی&zwnj;های گوناگون جوامع این استعداد البته یکی نیست. دولت در برخی از کشورها پیدایش جنبش&zwnj;ها را تشویق می&zwnj;کند مانند سوئد، در برخی از کشورها سرکوب می&zwnj;کند و نمونه بدلی و جعلی برای آنها درست می&zwnj;کند؛ مانند ایران و سایر کشورهای پیرامونی خاورمیانه&zwnj;ای.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>تاکید کردید بر اینکه &laquo;ایران استعداد پیدایش جنبش اجتماعی را دارد البته از نوع خودش.&raquo; لطفاً بیشتر توضیح دهید.</b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;شما به همین حوادث مربوط به دهمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ نگاه کنید. کسی باور نمی&zwnj;کرد که این&zwnj;همه آدم به خیابان بیاید و این حرکات اینقدر دوام داشته باشد و اینجوری زندان&zwnj;ها پر شوند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اگر شرایطی که پیش از این برخی از آنها را ذکر کردم وجود دارد، یعنی پیشزمینه ساختاری یا به اصطلاح <b><span dir="LTR">Structural conduciveness</span></b><b><span> </span></b><span>حال اعم از ایجابی یا سلبی، یعنی &laquo;وجود حداقل نهادها و مناسبات خارج از سرکوب حاکمیت&raquo;، &laquo;وجود</span> تنش میان حاکمیت و مردم&raquo; که خودش را به شکل عدم مشارکت مردم در&nbsp;همین نمایش انتخابات مجلس اخیر هم نشان داد، و همزمان &laquo;شکاف افقی و عمودی در حاکمیت&raquo; یعنی اختلاف داخلی شدید بالایی&zwnj;ها که حتی به سلول&zwnj;های حاکمیت نیز رخنه کرده و همزمان ریزش نیروهای هوادار آن، بنابراین ما دلیلی نداریم که ادعا کنیم جامعه ایران بالقوه حامل جنبش اعتراضی نیست.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&laquo;عدم مشارکت مردم در عرصه سیاست رسمی&raquo;، &laquo;ناکارآمدی حاکمیت و فقدان مشروعیت&raquo;، آن روی سکه وجود استعداد و پتانسیل اعتراضی است. گسترش سرکوب و اختناق هم اقدام عملی حاکمیت برای جلوگیری از فعلیت همین استعداد است. البته وجود استعداد شرط لازم جنبش اعتراضی است و فعلیت آن وابسته به چیز دیگری. حکومت برای فعلیت یافتن <span dir="RTL">جنبش&zwnj;های</span> اجتماعی <span dir="RTL">مانع&zwnj;سازی</span> <span dir="RTL">می&zwnj;کند</span>، آنها را سرکوب <span dir="RTL">می&zwnj;کند</span> و یا نوع قلابی آن را برای سرکوب <span dir="RTL">جنبش&zwnj;ها</span> تدارک <span dir="RTL">می&zwnj;بیند</span> و این البته فعلیت یافت <span dir="RTL">جنبش&zwnj;ها</span> را کند <span dir="RTL">می&zwnj;</span>کند و حتی ممکن است آنها را متوقف کند.&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>برای حفظ پویایی یک جنبش فراگیر، مردم یا فعالان آن چه کارهایی باید انجام دهند؟ </b>&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">نکته خیلی مهم این است: مدیریت. در همین جنبش اعتراضی اخیر در ایران، گروه هماهنگ کننده و مدیریت، موثر عمل نکرد. خود رفتار حاکمیت مثل سرکوب نهادهای مدنی نظیر همین خانه سینما برای چیست؟ حاکمیت که دغدغه نظریه&zwnj;سازی و بحث تئوریک ندارد. نشسته&zwnj;اند و سر نخ آن جنبش را دنبال کرده&zwnj;اند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL"><img width="190" height="222" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/socialmovementsgrowwords.jpg" alt="" /></div> <div dir="RTL"><span dir="RTL">جنبش اجتماعی برای موفقیت خود هم در جهان مستقل از ذهن و زبان و هم دنیای ذهنی و زبان این باید اقتدار حاکمیت و روابط مسلط را درهم بشکند. </span></div> </blockquote> <div dir="RTL">روزنامه&zwnj;ها را که همان اول بستند. بعد نوبت نهادهای مدنی حقوق بشری و حقوقدان&zwnj;ها رسید و الان هم دارند به لطایف الحیل انتشاراتی&zwnj;ها را می&zwnj;بندند. خود این بیان یک امر عملی و کاملاً اجرایی است. همین جعل نهاد مدنی مانند &laquo;جمعیت رهپویان&raquo;، &laquo;انجمن قربانیان ترور&raquo; و &laquo;انجمن نجات&raquo;، &laquo;خانه مداحان&raquo;، &laquo;ایثارگران&raquo; و &laquo;آبادگران&raquo; که همه همان ته مانده حزب جمهوری و یا جماعت&zwnj;های دست ساز بیت رهبر رژیم سپاه و بسیج است برای از بین بردن و سرکوب نهادهای مدنی مستقل است که محل استعداد جنبش&zwnj;های شهروندی است. خود این مطلب بیان بسیاری از امور است. شما می&zwnj;بینید که حاکمیت با همین اینترنت و فیس&zwnj;بوک و شبکه&zwnj;های اجتماعی مجازی چه می&zwnj;کند. این وسایل کارش ارتباط شهروندان در قالب گروه&zwnj;های اجتماعی با یکدیگر است و چون مجازی است و تا حدی خارج از کنترل و می&zwnj;تواند به گسترش جامعه مدنی کمک کند، حاکمیت تلاش می&zwnj;کند که آنها را جمع کند. چون تجربه تونس، لیبی، یمن، مصر و سوریه را دارد. می&zwnj;داند که در این کشورها علی&zwnj;رغم تفاوت&zwnj;هایشان رژیم&zwnj;ها را می&zwnj;توان با صفت دیکتاتوری و پلیسی توصیف کرد و علی&zwnj;رغم نبود نهادهای مدنی سازمان یافته، جوانان از همان حداقل روابط اجتماعی برای تشکیل یک مناسبات غیر رسمی برون از حاکمیت تلاش کردند. همین شبکه&zwnj;های غیر رسمی و غالباً مجازی با هر کمی و کاستی به تولید شبکه روابط علنی و سپس جنبش اعتراضی انجامید. البته این بهترین گزینه نیست، ولی در شرایط فشار و خفقان جامعه مشکلاتش را به این شیوه حل می&zwnj;کند. این گروه&zwnj;ها دنبال پیشرفته&zwnj;ترین و بهترین روش نیستند، به دنبال کم&zwnj;هزینه&zwnj;ترین و ساده&zwnj;ترین راهکارها هستند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>عده ای از فعالان اجتماعی معتقدند نبود اهداف مشترک، ازجمله باعث شد که جنبش اعتراضی ایران در مسیر حرکت خود موفق نشود و به نوعی سکوت ناشی از سرکوب برسد. آیا منظور شما از باورهای جمعی همین است؟</b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">بله به نظر من این گفته درست است. این هم از ناکارآمدی همین گروه&zwnj;های هماهنگ کننده بود که نتوانستند &laquo;باور عمومی&raquo; را در یک گزاره کوتاه، یک شعار مناسب بیان کنند. روشن نبودن و ساده نبودن هدف اصلی یک مشکل اساسی بود و گروه هماهنگ کننده نتوانست به خوبی وظیفه خود را انجام دهد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">شما اجرای بی&zwnj;تنازل قانون اساسی را مقایسه کنید با مثلاً هدف سقوط حسنی مبارک در مصر و یا سقوط قذافی در لیبی. به همان اندازه که اولین هدف مناقشه&zwnj;پذیر و مبهم و دعوا برانگیز و مبهم است، دومی ساده، قابل فهم و متحدکننده و تیز است. برخی تازه یک فهرست از اهداف دارند که این هم خودش مشکلی است. برخی کلمه کم می&zwnj;آورند، گویا این گروه&zwnj;های هماهنگ&zwnj;کننده دارای آن کارآمدی لازم نبودند و نتوانستد خودشان را با فرایند این جنبش هماهنگ کنند. مقایسه ایران با تونس و مصر و لیبی و حتی یمن و سوریه شاید به ما برای فهم مسئله کمک کند. در آنجا با هر نقدی که به جنبش&zwnj;هایشان باشد، هدف یک جمله&zwnj;ای بود که جهت را روشن می&zwnj;کرد و نوک حمله را متوجه سمبل نظام مستقر می&zwnj;کرد. چیزی که غالب افراد ذی&zwnj;نفوذ جنبش ایران&nbsp;بخصوص در داخل از آن طفره می&zwnj;روند، اما یک رابطه متقابل هست میان باور جمعی مشترک و همین گروه هماهنگ کننده.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL" class="rtecenter"><img width="450" height="445" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/iranbaharestansocialmovement.jpg" alt="" /></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;گروه هماهنگ&zwnj;کننده موقعی موفق است و می&zwnj;تواند نبض یک جنبش را کشف کند که همین قفل را بشکند؛ یعنی قفل توهم خود و پیوند با باور جمعی را. اگر نتواند این مهم را کشف کند، داستانش می&zwnj;شود همین چیزی که ما پس از عاشورای سال ۱۳۸۸ شاهد بودیم: سرکوب رکن به رکن ارکان جنبش؛ بعد دادگاه&zwnj;های فرمایشی و مهاجرت برخی و به زیر شکنجه رفتن برخی دیگر. در منطق تجربه اجتماعی بخصوص در شرایط ایران که رژیم حاضر نیست ده شاهی امتیاز بدهد یا باید به خیابان نیامد یا باید تا آخر ماجرا را رفت. تصور کنید در همان روز ۲۵ خرداد که بیش از سه میلیون در خیابان&zwnj;های تهران بودند نمی&zwnj;شد مسئله را فیصله داد؟</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">همه نیروهای رژیم شوکه و مرعوب شده بودند و هم جنبش مردمی تازه به توانمندی خودش پی برده بود. گروه&zwnj;های هماهنگ&zwnj;کننده اما چه کردند؟ ابتدا خودشان را خلع سلاح کردند و سپس در سودای چانه&zwnj;زنی قوای سرکوبگر درآمدند. ممکن است اساساً فردی با سرنگونی و انقلاب مخالف باشد و این مطالب را نپذیرد، آنوقت چنین فردی دیگر باید در چارچوب این رژیم با خیابان خداحافظی کند. روش&zwnj;هایی که در چارچوب یک رژیم&zwnj;هایی در کشورهای دیگر جواب می&zwnj;دهد، الزاماً در ایران جواب نمی&zwnj;دهد. چون در شرایط ایران، به خیابان آمدن نتیجه اش این می&zwnj;شود که دیدیم. رژیم ایران رژیم تونس و آفریقای جنوبی و حتی یمن و مصر هم نیست که بتوان با فشار اجتماعی مختصر آن را به گفت&zwnj;وگو بر سر تقسیم قدرت وادار کرد. قدرت زیاد هم که باشد سقوط می&zwnj;کند. نمونه شاه را به&zwnj;خاطر بیاوریم و نمونه تونس را. در مصر هم اگر ارتش <span dir="RTL">موسسه&zwnj;های</span> دولتی را حفظ نمی&zwnj;کرد و با زیرکی خود را کنار نمی&zwnj;کشید، سقوط در انتظار حاکمیت بود. ساختار قدرت در نظام&zwnj;های تمام خواه و سرکوبگر به گونه&zwnj;ای است که اصلاحات را نمی&zwnj;پذیرد و به محض اولین دگرگونی&zwnj;ها می&zwnj;پاشد.</div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL"><b>به گروه هماهنگ&zwnj;کننده اشاره کردید.</b> <b>این گروه&zwnj;ها در ایران چه کسانی هستند؟</b><b> آیا منظورتان رابطه نهادهای مدنی با جنبش&zwnj;های اجتماعی است؟ </b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">گروه هماهنگ کننده همان رهبران نمادین، رهبران استراتژیک یک جنبش هستند. اینها کسانی هستند که ممکن است ابتدا نقش مشخص شان کاملاً روشن نباشد، اما به هر حال به گونه&zwnj;ای جنبش را در سطوح گوناگون آن شکل می&zwnj;دهند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">رابطه مدنی به آن معنی که پژوهشگران علوم اجتماعی می&zwnj;گویند برعهده همان بخش سوم یا موسسه&zwnj;های مستقل از بخش خصوصی و حاکمیت است؛ یعنی در حد فاصل سه بخش، &laquo;عرصه خصوصی&raquo; یعنی خانواده، &laquo;حاکمیت و نهاد&raquo;های آن و بالاخره &laquo;بخش خصوصی&raquo; است. همه فعالیت&zwnj;ها و انجمن&zwnj;هایی است که مستقل از دوبخش یاد شده عمل می&zwnj;کنند. همین استقلال است که این فرصت را به آنها می&zwnj;دهد که هم از نظر هستی شناسانه (<span dir="LTR">Ontology</span>) یعنی وجودی&nbsp;و هم از نظر معرفت شناسانه (<span dir="LTR">Epistemology</span>) یعنی نحوه نگاهشان به مسائل اجتماعی، مستقل باشند؛ نگاهبان و منتقد آن دو بخش دیگر باشند. بنابراین اگر دلیلی و علتی برای فعلیت جنبش باشد همین بخش فعال می&zwnj;شود و نیرو و امکانات برای جنبش فراهم می&zwnj;کند. به همین دلیل است که در جوامعی این بخش سوم فعا

سپیده شایان - در ۱۵۰ سال گذشته، حیات جنبش‌های اجتماعی در ایران، درگیر چه افت‌وخیزهایی بوده است؟ خواست‌های اجتماعی در این دوره تاریخی، چگونه جوشش و پویشی داشته‌اند؟ رابطه نهادهای اجتماعی و جنبش‌های اجتماعی چگونه است؟

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.