ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

هفت صبح ۲۶ آبان: وقتی که کشتار معترضان کلید خورد

  از عصر شنبه ۲۵ تا یکشنبه ۲۶ آبان چه اتفاقی افتاد که مجلس از کار افتاد و خامنه‌ای خواهان سرکوب معترضان شد؟ هفته‌نامه خط حزب‌الله می‌نویسد علی لاریجانی خواهان دخالت خامنه‌ای شده بود.

با آغاز اعتراضات در شهرهای اهواز، مشهد، سیرجان و شیراز و سپس سرایت آن به سایر شهرهای ایران بسیاری از نمایندگان مجلس به افزایش قیمت بنزین حمله کردند و به دنبال این حمله، فراکسیون امید مجلس نیز دو طرح درباره لغو افزایش قیمت بنزین تهیه کرد اما با سخنرانی خامنه‌ای در ۲۶ آبان در حمایت از تصمیم سران قوا، مجلس عقب نشست. از عصر شنبه ۲۵ تا صبح یکشنبه ۲۶ آبان چه اتفاقاتی در پشت پرده افتاد که مجلس وادار به سکوت شد و سرکوب‌ها کلید خورد؟ هفته‌نامه «خط حزب‌الله» در دویست و سیزدهمین شماره خود در گزارشی با عنوان «هفت صبح آشوب» برای اولین بار اطلاعاتی درباره این وقایع ارائه داده است.

۲۵ آبان: آغاز اعتراضات در شهرستان‌های اطراف تهران

بر اساس گزارش هفته‌نامه خط حزب‌الله عصر شنبه ۲۵ آبان با گسترش اعتراضات به شهرهای مختلف از جمله به شهرستان‌های اطراف تهران، جلسه‌ فوق‌العاده‌ شورای عالی امنیت ملی به ریاست حسن روحانی برای تصمیم‌گیری درباره نحوه مدیریت و سرکوب اعتراضات برگزار شد. بنا به گزارش هفته‌نامه حزب‌الله در جلسه‌ شورا، همه‌ اعضا بر این نظر بودند که عقب‌نشینی از افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت بنزین بر اساس مصوبه فراقانونی سران قوا سبب تشدید اعتراضات می‌شود. علی لاریجانی، رئیس مجلس اما ظاهراً در این جلسه گفته بود که نمی‌تواند نمایندگان را قانع کند و خواهان دخالت رهبر جمهوری اسلامی شده بود.

هفته‌نامه خط حزب‌الله گزارش می‌دهد که صبح یکشنبه ۲۶ آبان لاریجانی با پیام محرمانه خامنه‌ای به نمایندگان به مجلس رفت. نشریه خط حزب‌الله که همه شماره‌هایش در سایت خامنه‌ای آرشیو شده پیام رهبر جمهوری اسلامی به نمایندگان مجلس را به این شکل نقل کرده است:

«پیرو اظهارنظر برخی از نمایندگان محترم در باب مصوبه‌ اخیر سران قوا، لازم است به حضرات محترم نمایندگان گفته شود مقتضی است که هرگونه اقدامی در خصوص این مصوبه در مجلس در چارچوب مصوبات شورای عالی امنیت ملی باشد و از آن تخطی نشود و شرایط حساس کشور مورد توجه قرار گیرد. توفیقات آنان را از خداوند متعال خواستارم.»

نمایندگان مجلس شورای اسلامی عقب نشستند و طرح دوفوریتی خود برای لغو قیمت بنزین را از دستور خارج کردند. علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی گفته بود:

«ایشان [خامنه‌ای] مسئولیت این تصمیم را پذیرفتند و خودشان را در معرض انتقادات قرار دادند.»

همزمان خامنه‌ای در صبح همان روز در درس خارج فقه خود چندین بار به تأکید یادآوری کرد که در موضوع افزایش قیمت بنزین «سررشته» ندارد و با این‌حال از تصمیم سران قوا دفاع می‌کند:

«وقتی یک چیزی مصوبه سران کشور هست، آدم باید با چشم خوش‌بینی به او نگاه کند، بنده در این قضیّه سررشته ندارم یعنی تخصّص این کار را ندارم، گفتم هم به آقایان… من هم که صاحب‌نظر نیستم در این قضایا؛ گفتم من صاحب‌نظر نیستم لکن اگر سران سه قوّه تصمیم بگیرند، من حمایت می‌کنم… گفتم من صاحب‌نظر نیستم در این قضیّه لکن… مسئولین کشور تصمیم گرفتند.»

به این ترتیب برای نخستین بار علی خامنه‌ای اعلام کرد در موضوعی سررشته ندارد و با این‌حال مسئولیت به عهده می‌گیرد. در روزهای گذشته از لابلای سخنان نزدیکان خامنه‌ای می‌توان به شکافی که در بسیج به عنوان نیروی سرکوبگر در اعتراضات آبان به وجود آمده پی برد. احمد علم‌الهدی، نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی گفته بود عده‌ای از بسیجیان «مسأله‌دار» شده‌اند و «باورمندی برخی افراد حزب‌اللهی به ولایت ضعیف» است. پیش از او هم حسین نجات، جانشین رئیس اطلاعات سپاه در پاسخ به منتقدان رهبر جمهوری اسلامی گفته بود خامنه‌ای از ارتقای مطالبات معترضان و درخواست آن‌ها برای استعفای سران قوا واهمه داشت. یداله جوانی، معاون سیاسی سپاه هم گفته بود که اگر خامنه‌ای به موضوع افزایش قیمت بنزین ورود نمی‌کرد «کشور دچار بحران‌های سیاسی، دوگانگی‌ها، بی‌اعتبار شدن سران سه قوه» می‌شد. در همان حال حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی در یک اقدام کم‌سابقه چهارشنبه ۶ آذر در سفر به استان آذربایجان شرقی ادعا کرد که او هم مانند مردم از افزایش قیمت بنزین غافلگیر شده است.

هفته‌نامه خط حزب‌الله در پاسخ به منتقدان دخالت مستقیم خامنه‌ای می‌نویسد:

«برخی از دلسوزان که متوجه دقیق ابعاد حوادث اخیر نشده بودند، به رهبر انقلاب پیشنهاد دادند برای تصمیمی که دولت بر اساس اختیارات قانونی گرفته، خود را هزینه نکنند. اما نظر رهبر انقلاب کاملا متفاوت بود. رهبر انقلاب معتقدند "اصلا رهبری وجودش برای همین مواقع است و اعتبار رهبری هم برای استفاده‌ در همین زمان‌ها است.»

و سپس نتیجه می‌گیرد که خامنه‌ای به تکلیف شرعی خود عمل کرد:

«وقتی رهبر انقلاب دیدند که دشمن برای ضربه زدن به امنیت کشور کمربندهایشان را محکم بسته‌اند، فارغ از آنکه تصمیم دولت در این مقطع زمانی، درست بوده یا نه، به عنوان رهبر جامعه، حجت و تکلیف شرعی دارند که وارد میدان شوند، و شدند.»

رهبر جمهوری اسلامی دو روز بعد از اعلام حمایت از تصمیم سران قوا  در پنجمین روز اعتراضات، معترضان را با دشمنی اشغالگر یکسان دانست و اعلام پیروزی کرد. ابعاد سرکوب و کشتار هنوز مشخص نیست. صدها نفر کشته و هزاران نفر بازداشت شده‌اند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • Faryad

    - پاسدار نوراللهی مشاور ارشد فرمانده دانشکده افسری سپاه پاسداران هشدار داد تسلیحات موشکی به سمت ۲۱ پایگاه نظامی آمریکایی در خاورمیانه نشانه رفته اند و کشور آماده «بزرگترین جنگ علیه بزرگترین دشمن خود است». توانایی آن را دارد که تل آویو را با خاک یکسان کند!. - ارتش عراق در بیانیه‌ای اعلام کرد که 5 موشک شامگاه سه‌شنبه 3 دسامبر 2019 به درون پایگاه «عین الاسد» که محل استقرار نیروهای آمریکایی در استان الانبار در غرب عراق است، اصابت کردند!. - آمریکا یک کشتی حکومت ایران مملو ازموشک برای حوثی ها را توقیف کرد!

  • چنین گفت بامداد: بگذار برخیزد مردم بی لبخند

    چنین گفت بامداد: بگذار برخیزد مردم بی لبخند این مردم بی لبخند بگذار که برخیزد از خواب گرانش شد بیدار که برخیزد این مردم اندُهمند بسیار زند لبخند چون بگسلد او این بند؛ بگذار که برخیزد این مردم بی لبخند برخاسته چون الوند غولی ست رها از بند هربار که برخیزد از حوزه و از بازار وز شیخ جنایتکار بینی که بود بیزار اجبار که برخیزد این مردم بی لبخند آسوده اگر یکچند در خواب مپندارش: هشدار، که برخیزد! کم گو دلم آزرده مرغ سحر افسرده زان شمع فرو مرده یادآر، که برخیزد

  • بگذار برخیزد مردم بی لبخند

    بر کدام جنازه زار می زند این ساز؟ بر کدام مرده ی پنهان می گرید ، این ساز بی زمان ؟ در کدام غار بر کدام تاریخ می موید ، این سیم و زه ، این پنجه ی نادان؟ بگذار برخیزد مردم بی لبخند بگذار برخیزد! زاری در باغچه بس تلخ است زاری بر چشمه ی صافی زاری بر لقاح شکوفه بس تلخ است زاری بر شراع بلند نسیم زاری بر سپیدار سبز بالا بس تلخ است. بر برکه ی لاجوردین ماهی و باد چه می کند این مدیحه گوی تباهی؟ مطرب گور خانه به شهر اندر چه می کند، زیر دریچه های بی گناهی؟ بگذار برخیزد مردم بی لبخند بگذار برخیزد !

  • فروپاشی نظام

    با یک تخمین "سرانگشتی" بر حسب ارقامی که تا به حال اعلام شده است؛ بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ کشته, ۷ تا ۸ هزار زخمی و نزدیک ۳۰ هزار زندانی داریم. که این ارقام تازه شامل دستگیرشدگان در بیمارستانها و زندانهای سپاه نمی شود. سپاه تا حالا رقمی ذکر نکرده و کسی هم حق پرسش ندارد. در برخی مناطق مانند سیستان بلوچستان اخبار سرکوب هنوز به صورت کامل جمع آوری نشده است. به هر صورت آبانماه ۹۸ در مقایسه با دیماه ۹۶ هم گسترده تر و هم انفجاری تر بود. پس از دیماه ۹۶ سعید حجاریان در باره فروپاشی نظام هشدار داده بود. تکرارش بد نیست. ------------------------------------------------- هشدار در باره فروپاشی نظام و ناکارایی «چهار عمل اصلی»... اردوی کار: با بدتر شدن وضعیت حاکمیت و افزایش اعتراضات مردمی، هشدار در باره فروپاشی نظام بیشتر شده و «چهار عمل اصلی» هم دیگر جوابگو نیست. ▫️حسن خمینی، نوه خمینی با هشدار نسبت به خطر فروپاشی نظام گفته «برآورده نشدن مطالبات غیرسیاسی مردم می‌تواند به فروپاشی نظام منجر شود.» ▫️سعید حجاریان نیز در مصاحبه با روزنامه اعتماد بی تاثیر شدن «چهار عمل اصلی» از سوی حاکمیت را یادآور شده است. او ضمن پیش بینی سقوط نظام در سه سال آینده گفته: ▫️سه سال آینده دستخوش اعتراضات پی‌در‌پی خواهد بود، اعتراضاتی که مانند موج دریا عقب می‌روند و با شدت بیشتر بازمی‌گردند. گزاره‌ی «عبور از روحانی» یعنی گذر از دولت و رسیدن به حاکمیت و اصل نظام و در آخر عبور از جمهوری اسلامی... ▫️جناح راست شاهد بود که در برخورد با این اعتراضات چهار عمل اصلی به کار گرفته شد؛ بعضی را جمع (بازداشت)، بعضی را ضرب (کتک)، بعضی را تفریق (تفرقه انداختن) و بعضی دیگر را تقسیم (تفکیک معترضان به معیشتی‌های برحق و سیاسی‌های ناحق) کردند، اما بنیاد اعتراضات همچنان باقیست/تلخیص از مصاحبه با اعتماد ------------------ پ.ن. در توصیف اعتراضات مردمی در ایران, توسط سردبیر این سایت از استعارهء موجهای پیگیر سونامی استفاده شده بود. (البته چند ماهی قبل از حجاریان).

  • شکنجه و فشار برای گرفتن اعترافات اجباری

    معترضان بازداشتی در زندان‌های رجایی شهر کرج و دیزل آباد کرمانشاه زیر شکنجه و فشار برای گرفتن اعترافات اجباری ۱۴ آذر,۱۳۹۸ معترضان بازداشتی در زندان‌های رجایی شهر کرج و دیزل آباد کرمانشاه بیش از ۴۰۰ نفر از بازداشت شدگان در جریان اعتراضات سراسری به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده اند. این زندانیان در بند اطلاعات محبوس بوده و در زیر شکنجه قرار دارند. بنا به گفته سایر زندانیان، صدای دلخراش فریاد آنان در زیر شکنجه شنیده می‌شود. به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام بیش از یک هفته است که کلیه پرسنل زندان رجایی شهر کرج در آماده باش هستند. این در حالی است که پیش از این آنان به طور معمول ساعت ۲ بعداز ظهر تعطیل شده و می‌رفتند اما مدتی است که آنها تمام وقت حضور دارند و نشان می‌دهد که مشغول آماده سازی برای پذیرش زندانیان جدید هستند. در این زندان حتی از هواخوری هم برای زندانی کردن بازداشت شدگان استفاده می‌شود. به گفته منابع شبکه حقوق بشر کردستان، طی دو روز گذشته حدود ۱۰۰ شهروند بازداشتی از بازداشتگاه‌های امنیتی شهر کرمانشاه به زندان دیزل‌آباد این شهر منتقل شده‌اند. حدود ۲۰۰ شهروند دیگر همچنان در بازداشتگاه‌های اداره اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به سر می‌برند. همچنین در کرمانشاه شهروندان معترض به صورت گروه‌های ده نفره و پنج نفره در سلول‌های بازداشتگاه اداره اطلاعات در میدان نفت و بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه در قرارگاه سپاه نبی‌اکرم نگهداری می‌شوند. در میان بازداشت شدگان ده‌ها کودک و نوجوان ۱۲ تا ۱۷ ساله هم دیده می‌شود که در شرایط سخت سلول‌های انفرادی به همراه دیگر شهروندان معترض نگهداری می‌شوند. بازجویان امنیتی بازداشت‌شدگان را جهت اخذ اعترافات اجباری و شرکت در مصاحبه تلوزیونی به‌شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و صدای گریه و فریادهای ناشی از شکنجه‌ی بازداشت‌شدگان در سراسر این بازداشتگاه شنیده می‌شود. نهادهای امنیتی در کرمانشاه با بررسی فیلم‌های اعتراضات مردمی در این شهر همچنان به بازداشت شهروندان معترض ادامه می‌دهند و هر روز شماری از شهروندان بازداشت و به این بازداشتگاه‌های امنیتی منتقل می‌شوند. صدها شهروند معترض دیگر نیز به بازداشتگاه پلیس امنیت این شهر منتقل شده و تحت بازجویی قرار دارند.

  • زامبیِ زمانه‌ات را بشناس

    «بهنوش بختیاری» را ببینید؛ دقیقا در روزهایی که صدها هزار نفر در اعتراض به گرانی بنزین، فقیرتر شدن و بیکار شدن به خیابان‌ها ریختند، کشته شدند و همین الان زیر شکنجه هستند، در حال افتتاح جدیدترین سالن آرایش لاکچری خود است. او و همکارانش در سینمای ایران همین چند روز قبل مزد خوش خدمتی به استبداد را گرفتند و مشمول «معافیت مالیاتی» شدند در حالی‌که کارگران این کشور با دریافت حداقل دستمزد هر روز بخشی از درآمد خود را در قالب انواع و اقسام مالیات به جیب دولت می‌ریزند. مسأله فقط بی‌تفاوتیِ هنربندان به گرانی، کشتار و شکنجه‌ی مردم نیست، مسأله تبدیل ‌شدن آن‌ها به زامبی‌ست. این‌ها دیگر از مرحله‌ی «من سیاسی نیستم» نیز عبور کرده‌اند و حالا به سیاسی‌ترین شکل ممکن به فرودستان دهن‌کجی می‌کنند. دقیقا در روزهایی که اخبار قتل‌عام بچه کارگرهای شهریار و فردیس و قلعه حسن‌خان، کشتار فقرای ماهشهر و سیستان و بلوچستان به گوش می‌رسد، امثال بختیاری روی همین خون‌ها پشت سر هم دکانهای جدید افتتاح می‌کنند. مخاطب عزیز؛ این‌ها زامبی‌ هستند. اگر نیروی امنیتی در خیابان خون ما را می‌ریزد برای «آرامش و امنیت» همین‌هاست. این‌ها به نوشیدن خون ما نیازمندند. ایران برای همین‌ها «جزیره ثبات» است. مخاطب گرامی؛ ما فرقی میان آن‌که می‌کشد و آن‌که روی خون کشتگان ما تجارت می‌کند قائل نیستیم؛ این دو مکمل هم‌دیگرند. مخاطب گرامی‌؛ این‌ها زامبی هستند. این‌ها #دشمن_مردم هستند. #اعتراضات_سراسری #سلبریتی_ولایی متن از گروه نویسندگان #سرخط @Sarkhatism

  • ۱۴۰ کشته فقط در سه استان آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه

    ۱۴۰ کشته فقط در سه استان آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه ‏سرکوب تظاهرات مردم در کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی بیش از ۱۴۰ کشته برجای گذاشته است ۷۰ نفر در کرمانشاه، ۴۰ نفر در مریوان، ۲۵ نفر در جوانرود و ۵ نفر در بوکان بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی و امنیتی با لباس نظامی و شخصی جان خود را از دست داده اند. #اعتراضات_سراسری #جمهوری_اعدام @Sarkhatism

  • وزير آموزش و پرورش بايد پاسخگو باشد

    وزير آموزش و پرورش بايد پاسخگو باشد به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد. ▪️آقای وزیر اموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران باتوجه به تحقیقات وامار های منتشره خبرهایی دررابطه با دستگیری و زندانی شدن و زخمی و مجروح گردیدن و حتی کشته شدن #کودکان #نوجوانان و #جوانان دراعتراضات ۲۴ آبان تا ۴ آذر ماه ۱۳۹۸را منتشر کرده اند و شما بعنوان وزیر اموزش و پرورش آین است که آمار کودکان و نوجوانان و جوانانی را دراین ۱۷ روز که از آغاز اعتراض های مردم گذشته است و غایب هستند وبه مدرسه نیامده‌اند رامشخص و دراختیار مردم وخانواده محترم ایران قرار دهید. لازم به یادآوری است که تا امروز ۱۲ آذر ۱۳۸۹ آمار کشته ها که بوسیله سازمان های جهانی اعلام شده به ۲۰۸ نفر و۲هزار زخمی و۷هزار نفر دستگیر و بازداشت و زندانی شده اند که درمیان آنها کودکان ۱۴ ساله ۱۵ ساله و۱۶ و۱۷ ساله نیز وجود دارند. که بطور قطع #دانش_آموز بوده اند و شما جناب وزیر اموزش و پرورش ایران مسئول پیگیری و کمک برای ازادی مرگ و زخمی و مجروح گردیدن آنها هستید و باید پاسخگوی خانواده ها ومدارس و کانون های صنفی معلمان ایران و شورای هماهنگی تشکل های سراسر کشور باشید . علی اکبر باغانی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران.

  • جنایت جنگی علیه مردم

    پیشنهاد «رافت اسلامی» شورای امنیت ملی برای اسرای جنبش اعتراضی و موافقت خامنه ای، ترفندی برای فرار از پاسخگویی و پذیرش مسئولیت ارتکاب جنایت جنگی علیه مردم معترض است ▪️اردوی کار: روشن شدن ابعاد کشتار وحشیانه ای که علیه مردم تهیدست و زحمتکش کشور براه انداخته اند، از یک سو موجب شکاف درونی در میان حاکمیت و تشدید ریزش ها شده و از سوی دیگر با تقلاهایی برای فرار از پاسخگویی همراه شده است. کانال «امتداد» از پیشنهادات « شورای عالی امنیت ملی در خصوص حوادث اخیر» که مورد موافقت خامنه ای قرار گرفته خبر داده است. بر اساس این «پیشنهادات» شهروندان عادی که اشرار مسلح حکومتی جانشان را گرفته اند در «حکم شهید» محسوب می شوند تا «خانواده های انان تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار بگیرند ». ▪️به گروهی دیگر که از آنان به عنوان «قربانیان در جریان تظاهرات اعتراضی به هر نحو» یاد شده، « پرداخت دیه و دلجویی از خانواده های آنان پیشنهاد گردید.» ▪️در مورد گروه دیگر که ادعا شده «به صورت مسلحانه و در درگیری با نیروهای حافظ امنیت کشته شده اند» پیشنهاد شده «خانواده های آنان متناسبا مورد توجه و دلجویی قرار بگیرند.» ▪️در مورد گروه آخرکه «مشکوک به شرارت بوده اند»، مطرح شده که خامنه ای بر «رافت اسلامی» و « توجه به خانواده ها» تاکید کرده است. ▪️شورای امنیت ملی و خامنه ای با این پیشنهادات : ▪️نمی توانند دست های خون آلود خود را بشویند؛ ▪️نمی توانند جریان دادخواهی جانباختگان را منحرف نمایند؛ ▪️نمی توانند از آماج خشم و نفرت فزاینده ملی شدن بگریزند؛ ▪️و نمی توانند از پاسخگویی در قبال خون های ریخته کودکان و جوانان این سرزمین فرار کنند. ▪️آیا خامنه ای و اعضای شورای عالی امنیت ملی، دولت، فرمانداری ها و اعضای شورهای تامین در استان ها حاضر می شوند اعضای کودک، نوجوان، جوان، زن و مرد خانواده هایشان را به وحشیانه ترین شکل بکشند و بعد آنان را زیر پوشش بنیاد شهید ببرند؟ ▪️ آیا خامنه ای حاضر است فرزند یا نوه اش را بکشند و بعد «رافت اسلامی» نثارش کنند؟ وانگهی پرسش هایی باید حتمالا پاسخ داده شوند: ▪️چه شد آن نعره های خشم آلود که دستگیرشده گان «بغی» و محاربند؟ ▪️چه شد آن فرمان قتل عام اسرای جنبش اعتراضی در تریبون های نماز جمعه؟ ▪️چه شد اسامی دقیق جانباختگان، مجروحان و اسرای جنبش اعتراضی؟ ▪️چه شد اعتراف گیری ها و صحنه سازی ها با شکنجه های پشت پرده بازداشت شده گان؟ ▪️چه شد پول تیر گرفتن از خانواده های جوان از دست داده؟ ▪️چه شد تهدید و ارعاب و جلوگیری از عزاداری خانواده ها؟ ▪️چطور شد که بعد از سلاحی جلادانه و نعره کشی های داعشانه یکباره فیل تان یاد «رافت اسلامی» کرده؟ ▪️واقعیت این است که پیشنهادات شورای عالی امنیت ملی نشان می دهد که سرکوب و کشتار وحشیانه زحمتکشان و تهیدستان پاسخ نداده؛ مردم را عقب نرانده؛ خشم و نفرت زحمتکشان و فضای انفجار دوباره طغیان را متراکم تر کرده، شکاف در درون حاکمیت را شدت داده و دستگاه ولایت را چنان ترس مرگ در خود فرو برده که سخت به تکاپوی راهی برای نجات خود برآمده و گمان برده با طرح «رافت اسلامی» و خون شویی با صدقه دهی می تواند خود را از مهلکه نجات دهد. @ordoyekar

  • مرثیه

    غایب از نظر نه گاو نرت باز می‌شناسد نه انجیربُن نه اسبان نه مورچه‌گان خانه‌ات. نه کودک بازت می‌شناسد نه شب چرا که تو دیگر مرده‌ای. نه صُلب سنگ بازت می‌شناسد نه اطلس سیاهی که در آن تجزیه می‌شوی. حتا خاطره خاموش تو نیز دیگر بازت نمی‌شناسد چرا که تو دیگر مرده‌ای. پاییز خواهد آمد، با لیسَک‌ها با خوشه‌های ابر و قُله‌های درهمش اما هیچ‌کس را سر آن نخواهد بود که در چشمان تو بنگرد چرا که تو دیگر مرده‌ای. چرا که تو دیگر مرده‌ای همچون تمامی ِ مرده‌گان زمین. هم‌چون همه آن مرده‌گان که فراموش می‌شوند زیر پشته‌یی از آتش‌زنه‌های خاموش. هیچ‌کس بازت نمی‌شناسد، نه. اما من تو را می‌سرایم برای بعدها می‌سرایم چهره تو را و لطف تو را کمال ِ پخته‌گیِ معرفتت را اشتهای تو را به مرگ و طعمِ دهان مرگ را و اندوهی را که در ژرفای شادخویی ِ تو بود. زادنش به دیر خواهد انجامید ــ خود اگر زاده تواند شد ــ آندلسی مردی چنین صافی، چنین سرشار از حوادث. نجابتت را خواهم سرود با کلماتی که می‌موید و نسیمی اندوهگین را که به زیتون‌زاران می‌گذرد به خاطر می‌آورم.

  • «نامه محرمانه» بین مسئولان دولتی، به جای اعلام رسمی تعداد جانباختگان و بازداشت شده گان

    «نامه محرمانه» بین مسئولان دولتی، به جای اعلام رسمی تعداد جانباختگان و بازداشت شده گان ▪️اردوی کار: از علی ربیعی، سخنگوی دولت در حاشیه جلسه امروز چهارشنبه 13 آذر هیات دولت در مورد زمان اعلام جانباختگان و دستگیرشدگان اعتراضات اخیر پرسیدند، در جواب به جای اعلام رسمی آمار جانباختگان خیزش آبان به «نامه محرمانه» اشاره کرده و گفته: «امروز وزیر کشور در نامه‌ای محرمانه بخشی از خسارات مالی وارد به مردم را اعلام کرد که این خسارات جبران خواهد شد؛ البته این فقط بخشی از خسارات است و جمع‌بندی در مورد خسارات دستگیرشدگان و مجروحان و کشته شدگان در حال انجام است. البته این آمار باید تفکیک شود که این تفکیک نیز در حال انجام است.» ▪️ربیعی ادامه داد: قوه قضائیه نیز به سرعت عمل کرد و در حال تفکیک آمار است. درخواست این بود که آزادی‌ها با سرعت بیشتری انجام شود که قوه قضائیه این کار را انجام می‌دهد. در شهرستان‌ها نیز سرکشی‌ها آغاز شده است.» ▪️پ.ن: شدت کشتار و سرکوب فرودستان و زحمتکشان حاشیه ها و تخریبگری اشرار حکومتی در حدی بوده که با گذشت حدود دو هفته هنوز جرات اعلام علنی اسامی را ندارند و نامه محرمانه بین خودشان پخش می کنند.

  • مرثیه

    این تخته‌بندِ تن پیشانی ِ سختی‌ست سنگ که رویاها در آن می‌نالند بی‌آب موّاج و بی‌سرو ِ یخ زده. گُرده‌یی‌ست سنگ، تا بار زمان را بکشد و درختان اشکش را و نوارها و ستاره‌هایش را. باران‌های تیره‌یی را دیده‌ام من دوان از پی موج‌ها که بازوان بلند بیخته خویش برافراشته بودند تا به سنگ‌پاره پرتابی‌شان نرانند. سنگ‌پاره‌یی که اندام‌های‌شان را در هم می‌شکند بی‌آن‌که به خون‌شان آغشته کند. چرا که سنگ، دانه‌ها و ابرها را گرد می‌آورد استخوان‌بندی چکاوک‌ها را و گُرگان ِ سایه روشن را. اما نه صدا برمی‌آورد، نه بلور و نه آتش، اگر میدان نباشد. میدان و، تنها، میدان‌های بی‌حصار. و اینک ایگناسیوی مبارک زاد است بر سر ِ سنگ. همین و بس! ــ چه پیش آمده است؟ به چهره‌اش بنگرید: مرگ به گوگرد ِ پریده رنگش فروپوشیده رخسار ِ مرد گاوی مغموم بدو داده است. کار از کار گذشته است! باران به دهانش می‌بارد، هوا چون دیوانه‌یی سینه‌اش را گود وانهاده و عشق، غرقه اشک‌های برف، خود را بر قله گاوچر گرم می‌کند. چه می‌گویند؟ ــ سکوتی بوی‌ناک برآسوده است. ماییم و، در برابر ما از خویش می‌رود این تخته‌بند تن که طرح آشکار ِ بلبلان را داشت: و می‌بینیمش که از حفره‌هایی بی‌انتها پوشیده می‌شود. چه کسی کفن را مچاله می‌کند؟ آن‌چه می‌گویند راست نیست. این‌جا نه کسی می‌خواند نه کسی به کنجی می‌گرید نه مهمیزی زده می‌شود نه ماری وحشت‌زده می‌گریزد. این جا دیگر خواستار چیزی نیستم جز چشمانی به فراخی گشوده برای تماشای این تخته‌بند تن که امکان آرامیدنش نیست. این‌جا خواهان ِ دیدار مردانی هستم که آوازی سخت دارند. مردانی که هَیون را رام می‌کنند و بر رودخانه‌ها ظفر می‌یابند. مردانی که استخوان‌هاشان به صدا درمی‌آید و با دهان پُر از خورشید و چخماق می‌خوانند. خواستار ِ دیدار آنانم من، این‌جا، رو در روی سنگ، در برابر این پیکری که عنان گسسته است. می‌خواهم تا به من نشان دهند راه رهایی کجاست این ناخدا را که به مرگ پیوسته است.

  • مرثیه

    خون منتشر نمی‌خواهم ببینمش! بگو به ماه، بیاید چرا که نمی‌خواهم خون ایگناسیو را بر ماسه‌ها ببینم. نمی‌خواهم ببینمش! ماهِ چارتاق نریان ِ ابرهای رام و میدان خاکی ِ خیال با بیدبُنان ِ حاشیه‌اش. نمی‌خواهم ببینمش! خاطرم در آتش است. یاسمن‌ها را فراخوانید با سپیدی کوچک‌شان! نمی‌خواهم ببینمش! ماده گاو ِ جهان پیر به زبان غمینش لیسه بر پوزه‌یی می‌کشید آلوده خونی منتشر بر خاک، و نره گاوان ِ «گیساندو» نیمی مرگ و نیمی سنگ ماغ کشیدند آن‌سان که دو قرن خسته از پای کشیدن بر خاک. نه! نمی‌خواهم ببینمش! پله پله برمی‌شد ایگناسیو همه مرگش بردوش. سپیده‌دمان را می‌جست و سپیده‌دمان نبود. چهره واقعیِ خود را می‌جست و مجازش یکسر سرگردان کرد. جسمِ زیباییِ خود را می‌جست رگ ِ بگشوده خود را یافت. نه! مگویید، مگویید به تماشایش بنشینم. من ندارم دلِ فواره جوشانی را دیدن که کنون اندک‌اندک می‌نشیند از پای و توانایی ِ پروازش اندک اندک می‌گریزد از تن. فورانی که چراغان کرده‌ست از خون صُفّه‌های زیرین را در میدان و فروریخته است آن‌گاه روی مخمل‌ها و چرم گروهی هیجان دوست. چه کسی برمی‌دارد فریاد که فرود آرم سر؟ ـ نه! مگویید، مگویید به تماشایش بنشینم. آن زمان کاین سان دید شاخ‌ها را نزدیک پلک‌ها برهم نفشرد. مادران خوف اما سربرآوردند وز دلِ جمع برآمد به نواهای نهان این آهنگ سوی ورزوهای لاهوت پاسدارانِ مِهی بی‌رنگ: در شهر سه‌ویل شهزاده‌یی نبود که به همسنگیش کند تدبیر، نه دلی هم‌چون او حقیقت‌جوی نه چو شمشیر او یکی شمشیر. زور ِ بازوی حیرت‌آور ِ او شط غرنده‌یی ز شیران بود و به مانند پیکری از سنگ نقش تدبیر او نمایان بود. نغمه‌یی آندُلسی می‌آراست هاله‌یی زرین بر گرد ِ سرش. خنده‌اش سُنبلِ رومی بود و نمک بود و فراست بود. ورزا بازی بزرگ در میدان کوه‌نشینی بی‌بدیل در کوهستان. چه خوش‌خوی با سنبله‌ها چه سخت با مهمیز! چه مهربان با ژاله چه چشمگیر در هفته بازارها، و با نیزه‌ی نهایی ِ ظلمت چه رُعب‌انگیز! اینک اما اوست خفته خوابی نه بیداریش در دنبال و خزه‌ها و گیاه ِ هرز غنچه جمجمه‌اش را به سر انگشتان ِ اطمینان می‌شکوفانند. و ترانه‌ساز ِ خونش باز می‌آید می‌سُراید سرخوش از تالاب‌ها و از چمن‌زاران می‌غلتد به طول شاخ‌ها لرزان در میان میغ بر خود می‌تپد بی‌جان

  • مرثیه

    مرثیه زخم و مرگ در ساعت پنج عصر. درست ساعت پنج عصر بود. پسری پارچه سفید را آورد در ساعت پنج عصر سبدی آهک، از پیش آماده در ساعت پنج عصر باقی همه مرگ بود و تنها مرگ در ساعت پنج عصر باد با خود برد تکه‌های پنبه را هر سوی در ساعت پنج عصر و زنگار، بذر ِ نیکل و بذر ِ بلور افشاند در ساعت پنج عصر. اینک ستیز ِ یوز و کبوتر در ساعت پنج عصر. رانی با شاخی مصیبت‌بار در ساعت پنج عصر. ناقوس‌های دود و زرنیخ در ساعت پنج عصر. کرنای سوگ و نوحه را آغاز کردند در ساعت پنج عصر. در هر کنار کوچه، دسته‌های خاموشی در ساعت پنج عصر. و گاو نر، تنها دلِ برپای مانده در ساعت پنج عصر. چون برف خوی کرد و عرق بر تن نشستش در ساعت پنج عصر. چون یُد فروپوشید یک‌سر سطح میدان را در ساعت پنج عصر. مرگ در زخم‌های گرم بیضه کرد در ساعت پنج عصر بی‌هیچ بیش و کم در ساعت پنج عصر. تابوت چرخداری‌ست در حکم بسترش در ساعت پنج عصر. نی‌ها و استخوان‌ها در گوشش می‌نوازند در ساعت پنج عصر. تازه گاو ِ نر به سویش نعره برمی‌داشت در ساعت پنج عصر. که اتاق از احتضار مرگ چون رنگین‌کمانی بود در ساعت پنج عصر. قانقرایا می‌رسید از دور در ساعت پنج عصر. بوقِ زنبق در کشاله سبزِ ران در ساعت پنج عصر. زخم‌ها می‌سوخت چون خورشید در ساعت پنج عصر. و در هم خرد کرد انبوهی ِ مردم دریچه‌ها و درها را در ساعت پنج عصر. در ساعت پنج عصر. آی، چه موحش پنج عصری بود! ساعت پنج بود بر تمامی ساعت‌ها! ساعت پنج بود در تاریکی شامگاه!