ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

خاورمیانه و فقر اعتراضات

ماجد مندور − تا آن‌زمان که اپوزیسیون بلوغ پیدا کند، و یک آلترناتیو منسجم پیشنهاد دهد، همان رژیم‌های پیشین در منطقه قدرت را در دست خواهند داشت.

 در طول تاریخ، جنبش‌های خواهان تغییرات اجتماعی گسترده، متعاقب جدالی ایدئولوژیک در محدوده جامعه مدنی شکل گرفته‌اند؛ این جدال ایدئولوژیک پیشینی نه فقط پارادایم هژمونیک موجود را برهم می‌زند، بلکه آلترناتیوی منسجم برای نظم موجود ارائه می‌کند. به گمان نویسنده مقاله‌ پیش‌ رو، موج اخیر اعتراضات در کشورهای عربی، به خاطر ماهیت توده‌ای و خودانگیخته آنها فاقد انسجام و  بلوغ ایدئولوژیک است. از این بابت،  به باور او، تا آن‌زمان که اپوزیسیون بلوغ پیدا کند، و یک آلترناتیو منسجم پیشنهاد دهد، همان رژیم‌های پیشین در منطقه قدرت را در دست خواهند داشت.

دوشنبه ۲۵ نوامبر/ ۴ آذر: درگیری حزب‌الله و امل با معترضان در بیروت (عکس: نمایی از ویدیوی معترضان در توییتر)

مارکسیست ایتالیایی، آنتونی گرامشی، در شاهکار خود، یعنی «دفترهای زندان»، ماهیت وضعیت بحرانی را به‌روشنی تعریف کرده که دقیقاً مبتنی بر این واقعیت است: «امر ‌پیشین رو به نابودی‌ است و امر نو توان زاده شدن را ندارد.» این وضعیت در مورد جهان عرب نیز صدق می‌کند. امروز موج دومِ به‌اصطلاح «بهار عربی» با همان چالش‌هایی روبه‌رو است که موج اول در اواخر سال ۲۰۱۰ در منطقه با آن مواجه بود. البته باید به خاطر داشت که سودان در این میان استثنائی برجسته بود و هنوز خیلی زود است ماجرای سودان را موفقیت‌آمیز تلقی کنیم.

در عراق، خشونت نیروهای امنیتی علیه معترضان افزایش یافته و تظاهرات مردمی ضد فساد و کاهش و وخامت خدمات عمومی، شکل مرگباری به خود گرفته است. تاکنون دست‌کم ۳۵۰ نفر  جان خود را از دست داده‌اند، ۴۰ کشته طی ۲۴ ساعت. و این علامت شومی است برای کشوری که ده‌ها سال درگیری داخلی را پشت سر گذاشته است.

در الجزایر، که مورد بی‌توجهی رسانه‌های بین‌المللی قرار گرفته، اعتراضات از ماه فوریه در جریان بوده است. معترضان خواستار تعویق انتخابات ریاست جمهوری و سرنگونی کل رژیم هستند. در لبنان، تظاهراتی که به دنبال تلاش دولت جهت تحمیل مالیات جدید بر تماس‌های واتس‌اپ در گرفت، هنوز در جریان است و تبدیل به اعتراض علیه کل نظام فرقه‌گرایی شده که ده‌ها سال است مردم این کشور را به‌ستوه آورده است.

مطالبات معترضان کاملاً مشروع و قانونی است: انتخابات زودهنگام و بنیان نهادن یک دولت کارا و تکنوکرات. البته کابوس فرقه‌گرایی هرگز از کشور رخت برنمی‌بندد؛ باوجود آن‌که معترضان به شکل موفقیت‌آمیزی از افتادن در دام فرقه‌گرایی پرهیز کرده‌اند، تظاهرات مورد هجوم اعضای حزب‌الله و امل قرار گرفته است.

اعتراضاتی بدون پشتوانه ایدئولوژیک

‌برخی نشانه‌های نویدبخش حاکی از آن‌اند ‌که تظاهرکنندگان از موج اول اعتراضات کشورهای خاورمیانه، به‌ویژه تجارب مصر و سوریه، درس گرفته‌اند. بااین‌حال، مسائل ساختاری‌ای که پیش روی موج اول قرار داشت، هم‌چنان بر جای خود باقی هستند. به‌عنوان مثال، تظاهرکنندگان سودان و الجزایر آموختند که سقوط رأس حکومت به معنای تحقق یافتن اهداف جنبش نیست. بلکه برعکس، فرصتی‌ است برای حکومت تا ازنو گروهبندی کرده و جایگاه خود را مستحکم سازد. این اتفاق به‌وضوح در سودان رخ داد. پس از سرنگونی بشیر، ارتش سودان به تقلید از همتای خود در شمال کشور، یعنی مصر، کوشید معترضان را سرکوب کند.

درهرحال، همان مشکلات ساختاری‌ای که پیش‌روی موج اول اعتراضات بود، هم‌چنان قابل مشاهده است. در واقع، خصلت‌های پست‌مدرن را، که ویژگی اصلی موج اول اعتراضات بود، هم‌چنان در اعتراضات اخیر می‌توان دید. طبیعی است اعتراضات همان مصائب دور پیشین را به‌وجود بیارود و به‌ نتایچ مشابهی منتهی بشود: سرکوب، خشونت، و مستحکم شدن حکومت‌های پیشین، در شکلی اگرچه اصلاح شده، اما در حقیقت خشن‌تر و ددمنشانه‌تر.

واژه پست‌مدرن در اینجا به جای خالی هدف و چارچوب ایدئولوژیک گسترده، درکنار اهداف تاکتیکی جهت بهبود استانداردهای زندگی و آزادسازی نظام سیاسی اشاره دارد.

اولین ویژگی مشترک جنبش‌های اعتراضی در سراسر منطقه آن است که به‌روشنی هیچ یک از آنها در پی کسب قدرت نیستند، نه از طریق انتخابات، و نه از طریق راه‌های انقلابی. به عبارت دیگر، تصاحب دستگاه دولت و به‌کارگیری آن جهت دستیابی به اهداف جنبش اعتراضی در این گفتمان نقش عمده‌ای ندارد. این مسئله معترضان را در مقابل وضعیت دشوار و در واقع معمای تبدیل اعتراضات به کنش‌ها، سیاست‌ها، و بینش‌هایی عینی قرار می‌دهد، همان وضعیتی که مردم مصر نیز تجربه کردند. درعین حال، این وضعیت این مهلت را در اختیار رژیم حاکم قرار می‌گیرد تا قوای خود را باز یافته، و از طریق انتخابات به عنوان یک مکانیسم قانونی و مشروع هم‌چنان قدرت را در دست داشته باشد. در این‌ صورت، تغییرات عینی و ملموس، محدود خواهند بود. برای مثال، چنان‌چه انتخابات جدید در لبنان تحت نظر نظام کنونی  برگزار شود، به احتمال زیاد، همان چهره‌ها دوباره قدرت خواهند گرفت و نظام فرقه‌گرایی بی‌کم‌وکاست برجای خواهد ماند.

مسئله دیگری که این جنبش‌های اعتراضی با آن مواجه‌اند، فقدان انسجام و بلوغ ایدئولوژیک، و درحقیقت، ماهیت توده‌ای و خودانگیخته آن‌هاست. در طول تاریخ، جنبش‌های خواهان تغییرات اجتماعی گسترده، متعاقب جدالی ایدئولوژیک در محدوده جامعه مدنی شکل گرفته‌اند؛ این جدال ایدئولوژیک پیشینی نه فقط پارادایم هژمونیک موجود را برهم می‌زند، بلکه آلترناتیوی منسجم برای نظم موجود ارائه می‌کند.

در ایران، آثار روشنفکرانی هم‌چون علی شریعتی بنیان انقلاب ۱۳۵۷ را پایه‌ریزی کرد. در فرانسه نیز آثار ولتر و روسو چنین نقشی در شکل‌گیری انقلاب ۱۷۸۹ ایفا کردند. در ایالات متحده آمریکا، جنبش حقوق مدنی در ادامه‌ مبارزه طولانی‌مدت روشنفکرانی نظیر وی. ای. بی. دو بیوس پدید آمد و جنبش قدرت سیاه ملهم از آموزه‌های مالکولم ایکس بود. این پیکار ایدئولوژیک امکان تکوین هسته‌ای منسجم را برای این جنبش‌ها فراهم می‌ساخت که این هسته به نوبه خود و در ادامه شرایط و توانایی مقاومت در برابر سرکوب و حمله بی‌وقفه به نظم موجود را ایجاد می‌کرد.

جنبش‌های اعتراضی در کشورهای عربی اما به دنبال یک مبارزه ایدوئولوژیک طولانی پدید نیامده‌اند، و به همین دلیل با فقدان اتحاد و رهبری مواجه‌اند. ماهیت غیرایدئولوژیک این جنبش اعتراضی، شکل‌گیری ائتلافی گسترده جهت دست یافتن به اهداف برنامه‌ریزی شده را ممکن می‌سازد. اما پس از محقق شدن این اهداف وحدت‌بخش است که ضعف جنبش آشکار می‌شود: فروپاشی ائتلاف و ناتوانی مطلق جنبش در فراروی از ماهیت سلبی آغازینش. این امر، در کنار فقدان ساختار حزبی، مبارزه با قدرت حاکم و سرنگونی آن را دشوارتر می‌سازد. اساساً، افقی بودن، سیالیت و غیرایدئولوژیک بودنْ ویژگی‌های مؤثری برای یک جنبش اعتراضی به‌حساب می‌آیند، اما این خصلت‌ها قادر نیستند اعتراض را فراتر از مرزهای فاز آغازین آن، یعنی نفی نظم موجود، ببرند.

نقد اقتصاد سیاسی را باید جدی گرفت

نهایتاً باید گفت، مشابه با موج اول اعتراضات، شکافی میان حوزه اقتصاد و سیاست وجود دارد؛‌ در واقع، میان آنچه  مارکسیست‌ها روبنا و زیربنا می‌نامند. به عبارت دیگر، اگرچه برخی مطالبات معترضان اقتصادی و مرتبط با سیاست‌گذاری در مورد خدمات عمومی‌‌ است (مسئله تورم، فقر، خدمات عمومی ) درک محدودی وجود دارد  از روابط اجتماعی‌ای که بر زندگی مادی حکم‌فرماست؛ مثلاً، درک محدود نسبت به ماهیت سرمایه‌داری رانتی و مبتنی بر زد و بند (crony and rentier capitalism) که شکل تولید غالب در جهان عرب است، یا نسبت به نقش منفی نهاد‌های نظامی در برخی کشورها نظیر مصر در شکل‌گیری سرمایه. چنین وضعیتی مطالبات جنبش اعتراضی را به حوزه سیاست محدود می‌سازد، بدون آن‌که تغییرات اجتماعی و اقتصادی ساختاری عمیقی در این کشورها رخ دهد. بدین‌ترتیب، حتی اگر جنبش‌های اعتراضی اخیر پیروز شوند، این موفقیت به حوزه دموکراسی رویه‌ای یا روندی محدود می‌ماند و تغییرات دموکراتیک اساسی در ساختاری که آن نظام سیاسی بر آن بنا شده، ایجاد نمی‌شود..

اساساً، بنابر تعریف گرامشی از بحران، جوامع عرب در حال ازسرگذراندن یک بحران عمیق هستند؛ نظام‌های حاکم پیشین دیگر پایدار نیستند، بااین‌وجود، ضعف نیروهای اجتماعیِ مخالف، آن‌ها را قادر می‌سازد تا هم‌چنان و البته به‌سختی به حیات خود ادامه دهند. در کشورهایی نظیر عراق و لبنان، نظام‌های فرقه‌گرا از پس تأمین مزایای عمومی‌ای که موجودیتشان را توجیه می‌کرد برنمی‌آیند. و دیگر در کشورهایی مثل عراق و عراق امنیت نسبی و نبودِ جنگ داخلی دلیلی کافی برای بقای حکومت محسوب نمی‌شود. پس‌از فروپاشی هژمونی ایدئولوژیک حکومت‌های پیشین، یک جنبش اعتراضی ضدهژمونی پدید نیامده است.

بقای رژیم‌های پیشین تنها می‌تواند از طریق اعمال زور و البته همدستی و حمایت بین‌المللی ممکن شود، که البته در طولانی‌مدت این امکان‌پذیر نیست. با وجود این، تا آن‌زمان که اپوزیسیون بتواند بلوغ یابد، و یک آلترناتیو منسجم پیشنهاد دهد، همان رژیم‌های پیشین قدرت را در دست خواهند داشت. علی‌رغم همه این‌ حرف‌ها، اما بد نیست سخنی را از الکسی دو تکویل، که در آستانه انقلاب ۱۸۴۸ خطاب به نمایندگان مجلس فرانسه گفت، در اینجا نقل کنیم: « آقایان، من به این عمیقاً اعتقاد دارم: من باور دارم که ما در لحظه کنونی بر یک آتشفشان آرمیده‌ایم.» و این جمله هشداری است برای رژیم‌های کهن دنیای عرب!

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • نقی

    جناب "مسعود" (پالیزی) تمامی توصیف و تشریحات کامنت قبل سنجش هایی کاملا عینی, کلینیکی و دقیق از آسیب شناسیِ هیستریِ ضد چپ در ایران است. که خاستگاه اش برمی گردد به ساواک و ساواما (البته چونکه فردوست ساواما را هم سازماندهی کرد, پس در اصل برمی گردد به ساواک). اینکه برای شما کل جنبش کارگری و چپ در جهان خلاصه می شود به یکی دو حزب استالینیستی زوار درفته, خود نشانه ای است دیگر بر آن خاستگاه ذکر شده . اتفاقا جنبش های کمونیستی, کارگری و چپ در جهان تا به حال در حد توان همبستگی خود را با مردم ایران نشان داده اند و در صدد اعزام گروه های ناظر به ایران, برای ارتباط مستقیم با مردم ایران هستند. آن استاد ایرانی نیز نه چپ تشریف دارد و نه سوسیالیست یا کمونیست. جالب است که اینجا نیز باز برای شما فقط مشتی استالینیست و مائویست ابله هستند که "معیار" قرار می گیرند! شاید برای ساواک شاه استالینیست ها و مائویست ها بسیار مطرح بودند, اما آن پنجاه, شصت سال پیش و در قرن گذشته بود. اکنون در قرن بیست و یکم حقیقت امر بسیار پیچیده تر و گسترده تر از انی است که تصور می کنید. تقلیل دادن و خلاصه کردن چپ جهانی به دو فرقهء سترون, فقط نشان دهندهء بیسوادی و بلاهت محض خود "خلاصه کننده " است. از همه اینها مهمتر, تمامی انسانهای متمدن مخالف تحریم هستند (تحریم های هوشمند مقوله ای دیگری است). تنها کسانی که بیشرمانه از تحریم ها حمایت می کنند, فقط فرقه های سلطنت باختگان و مزاحمین هستند. پس مشاهده میکنیم که هیچ دشنام گویی در کار نیست و تمامی متن فقط توصیف و سنجشی ۱۰۰% علمی و صحیح می باشد.

  • مسعود

    خیلی جا نخوردم از فحشهای آقا تقی. حالا دوباره سوال را مطرح میکنم. چند حزب چپ و کمونیست در سطح جهانی مثل اروپا، روسیه، آمریکا ج.ا را که دست به کشتار مردم معترض زد محکوم کردند. احزاب و گروههای چپ کشورهای درگیر با بنیاد گرایی را مورد سوال من نیستند. چرا در میان این کشتار، آقای دهباشی میتواند نامه ای را در محکومیت امپریالیسم به امضای ۷۰ شخصیت چپ و کمونیست برساند و خواستار حفظ ج.ا شود. البته خانم آنجلا دیویس امضای خود را پس گرفت ولی آقای آواکیان که خود رهبر یک حزب کمونیست است تا بحال عمل خود را نفی نکرده. البته تا امروز فقط ح. ک. فرانسه از دهها ح.ک و چپ جهانی ج.ا. را محکوم کرده که شاید آنهم به خاطر سخنگوی ایرانی تبارش باشد.

  • نقی

    وقاحت و بیشرمی خاصی می طلبد که فداکاری ها و از جان گذشتگی های جریانات چپ در ایران و منطقه را نادیده گرفته و با یک هیستری ساواکی/ساوامایی دست به تحریف حقایق زد. اگر کور و کر نیستید نگاهی کنید به تاریخ مبارزات پر افتخار "حزب کمونیست ایران" در چهار دههء اخیر و اینکه چگونه پس از ۴۰ سال کردستان هنوز سنگری تسخیر ناپذیر و خاری در چشم جمهوری جهنمی اسلامی است. حزب کمونیست عراق از روز اول"انقلاب اکتبر" در عراق دوش به دوش مردم در خیابانها جنگیده است. حزب کمونیست لبنان نیز از اولین شرکت کنندگان در جنبش های علیه دولت در لبنان بوده است. شایان توجه است که سوی احزاب کمونیست در ایران, عراق و لبنان بسیاری دیگر سازمانها, گرایشات و افراد مستقل کمونیست از پایه گذاران و بانیان جنبشهای اعتراضی در ایران, عراق و لبنان بوده اند. خاستگاه این برخورد های هیستریک ضد چپ فقط از ساواک و ساواما برمی خیزد و بس.

  • مسعود

    مشکل مردم نیستند.این نیروهای از مردم جدا مانده اند که در درک شرایط وامانده اند. مردم حکومت غیر مذهبی و غیر فرقه ای میخواهند. این نیروهای چپ هستند، البته نه همه، که هنوز نیروهایی چون حزبالله و ج.ا. را در جبهه ضد امپریالیستی میبینند و از در افتادن با آنها طفره میروند. این جریان در خیابانهای لبنان، عراق ایران و الجزایر رنسانس کشورهای با اکثریت مسلمانند. چند حزب کمونیست از این حرکتها پشتیبانی و در مقابل سرکوب ج.ا، حشد الشعبی و حزب الله ایستادند؟