ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

روایت چند زندانی گمنام بهایی

<p>لوا متحده - بی<span dir="LTR">گمان در بسیاری از زندان&nbsp;</span>های ایران هموطنانی با اتهام&zwnj;های سیاسی یا اعتقادی محبوس هستند؛ زندانیانی که به&zwnj;جز تعداد اندکی از ایشان نامی از آنها در هیچ رسانه یا سایتی منتشر نشده است.</p> <!--break--> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">به یقین در این بین سهم اقلیت&zwnj;های قومی و مذهبی بیش از سایر گروه&zwnj;هاست. تعداد زیادی از شهروندان کرد، عرب، آذری و بخصوص بلوچ ماه&zwnj;ها حتی سال&zwnj;ها در زندان بی&zwnj;حکم نگهداری می&zwnj;شوند بی&zwnj;آنکه هیچ خبری از ایشان در رسانه&zwnj;ها انتشار یابد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اگر از اقلیت&zwnj;های مذهبی، اهل سنت (که می&zwnj;توان ایشان را در دایره اقلیت&zwnj;های قومی هم محسوب کرد)، دراویش و پیروان آیت&zwnj;الله کاظمینی بروجردی (که بیشتر دگراندیش مذهبی محسوب می&zwnj;شوند تا اقلیت دینی) را مستثنی کنیم، بهاییان، مسیحیان، زرتشتیان و یهودیان باقی می&zwnj;مانند که البته در این بین سهم زندانیان بهایی و مسیحی بیش از زرتشتیان و یهودیان است (یا حداقل اینگونه دیده می&zwnj;شود).</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">تعداد زیادی از شهروندان مسیحی و بهایی ایام عمر خود را در زندان&zwnj;های حکومت اسلامی می&zwnj;گذرانند بی&zwnj;آنکه هیچ عکس یا خبری از ایشان منتشر شود یا فعالان حقوق بشر به دفاع از ایشان بپردازند و اطلاع&zwnj;رسانی کنند. حضور نمایندگانی از جامعه مسیحی در مجلس ایران هم دستاویزی برای حکومت ایران شده تا از این طریق بتواند فشارهای وارده بر مسیحیان را پنهان کند و متاسفانه نمایندگان جامعه مسیحی نیز به&zwnj;جای آنکه به وکالت از موکلان خود و دفاع از حقوق تضییع شده شهروندان مسیحی بپردازند جهت منحرف کردن اذهان جامعه جهانی در کنار رئیس&zwnj;جمهوری ایران به سفرهای برون مرزی مشغولند در حالی که شاهد گسترش روزافزون بازداشت شهروندان مسیحی &ndash; تحت عنوان نوکیش مسیحی &ndash; در ایران هستیم.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">خبررسانی در مورد زندانیان بهایی اما نسبت به زندانیان مسیحی از وضعیت بهتری برخوردار است. براساس آمارهای مختلف، ده&zwnj;ها شهروند بهایی در زندان&zwnj;های جمهوری اسلامی به طور موقت یا در حال گذراندن حکم هستند که با توجه به تعطیلی تشکیلات مذهبی بهاییان در ایران و نبود مدیریت درون جامعه تا این حد اطلاع&zwnj;رسانی را می&zwnj;توان توفیقی نسبی در این امر برای بهاییان دانست. با این حال هنوز هم بسیاری از شهروندان بهایی در زندان هستند؛ بی&zwnj;آنکه نامی از آن&zwnj;ها در جایی عنوان شود. آنها صرفاً به دلیل اعتقاد مذهبی در حال سپری کردن دوره محکومیت خود هستند. در این مقاله سعی شده با توجه به خبرهایی که طی چند سال اخیر در مورد این زندانیان گمنام بهایی چاپ شده است به معرفی تعدادی از آن&zwnj;ها پرداخته شود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>جلایر وحدت </b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">جلایر وحدت با محکومیتی پنج&zwnj; ساله، نزدیک به دو سال است که در زندان وکیل&zwnj;آباد مشهد روزگار سپری می&zwnj;کند. اتهام&zwnj;های وی تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور با عضویت و فعالیت در تشکیلات &ndash; مذهبی &ndash; بهایی است؛ اتهام&zwnj;هایی که کاملاً جنبه عقیدتی دارد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL"><img width="200" height="283" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/jalayervahdat.jpg" alt="" /></div> <div dir="RTL">پس از اعدام نصرت&zwnj;الله وحدت که با مصادره اموال وی همراه بوده، جلایر تنها سرپرست و ممر درآمد مادر پیر و بیمارش به شمار می&zwnj;رفته است. نبود وی در خانه مطمئناً مشکلات زیادی را برای مادر مسن و بیمارش ایجاد کرده است.</div> </blockquote> <div dir="RTL">پدر جلایر فردی به نام &laquo;نصرت &zwnj;لله وحدت&raquo; بوده است که در سال ۱۳۶۳ به اتهام بهایی بودن اعدام و مادرش نیز در&zwnj;&zwnj; همان دوره به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم و بعد از چندسال آزاد می&zwnj;شود، ولی مشکلات حاصله از دوران شکنجه و زندان از قبیل ناتوانی و دردهای جسمانی و از بین رفتن بینایی یکی از چشم&zwnj;ها -&nbsp; ارمغان آن دوران - هنوز با وی همراه است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">زندان وکیل&zwnj;آباد مشهد بیشتر به واسطه اعدام&zwnj;های دسته&zwnj;جمعی اجرا شده در آن مورد توجه اصحاب رسانه&zwnj;ها قرار گرفته است تا زندانیان سیاسی &ndash; عقیدتی محبوس در این زندان. در حالیکه خبر این اعدام&zwnj;ها نیز توسط همین زندانیان سیاسی &ndash; عقیدتی به خارج از زندان منتقل شده است. از تعداد زندانیان عقیدتی &ndash; سیاسی وکیل&zwnj;آباد نیز اطلاع چندانی در دست نیست، ولی براساس اخبار منتشره همگی ایشان در یک اتاق که به بند سیاسی معروف است نگهداری می&zwnj;شوند. زندانیان این بند شامل تعدادی از فعالان جنبش سبزی&zwnj;، دانشجویان، هواداران مجاهدین خلق، اتباع غیر ایرانی، یک فرد بهایی بازداشت شده در پیوند با شرکت &laquo;آچیلان در&raquo; (کارخانه درهای پیش ساخته که یک سال قبل توسط اطلاعات سپاه مصادره شد) و دو نفر از پیروان آیین بهایی که یک نفر ایشان، جلایر وحدت است و دیگری شوهر خواهر وی به نام &laquo;داور نبیل&zwnj;زاده&raquo; که نامبرده نیز محکوم به پنج سال حبس تعزیری است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اتاق فوق به گونه&zwnj;ای در زندان وکیل آباد مشهد تعبیه و محافظت می&zwnj;شود که زندانیان محبوس در آن نتوانند با سایر زندانیان ارتباط و برخورد داشته باشند. به دلیل اعمال اقدامات شدید امنیتی بر زندانیان سیاسی &ndash; عقیدتی محبوس در اتاق یا بند سیاسی&zwnj;ها، این زندانیان از امکانات رفاهی کمتری برخوردارند. به طور مثال اجازه تماس&zwnj;های تلفنی ایشان بسیار محدود است یا با آزادی مشروط یا اعطای مرخصی این زندانیان به شدت مخالفت می&zwnj;شود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">بهترین نمونه در بین زندانیان برای نشان دادن این محدودیت&zwnj;ها و فشار&zwnj;ها، جلایر وحدت است. وی نزدیک به دو سال است که در حبس به سر می&zwnj;برد، ولی تاکنون با تقاضای مرخصی وی موافقت نشده است. این تبعیض از آن جهت اهمیت پیدا می&zwnj;کند که دانسته شود پس از اعدام نصرت&zwnj;الله وحدت که با مصادره اموال وی همراه بوده، جلایر تنها سرپرست و ممر درآمد مادر پیر و بیمارش به شمار می&zwnj;رفته است. نبود وی در خانه مطمئناً مشکلات زیادی را برای مادرمسن و بیمارش ایجاد کرده است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>شهرام چینیان میاندوآب </b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">شهرام چینیان میاندوآب، زندانی عقیدتی ۳۸ ساله بهایی ساکن روستای حسن&zwnj;آباد باقروف (از توابع شهر ری)، در حال سپری کردن محکومیت سنگین هشت ساله در زندان رجایی شهر کرج است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL">آنها برای حل مشکل دو خانواده به قانون و دادگاه مراجعه می&zwnj;کنند و قاضی دادگاه حکم به تائید ادعای خانواده چینیان می&zwnj;دهد و از همسایه می&zwnj;خواهد که خسارت وارده را به ایشان عودت دهد. همسایه برای فرار از جریمه به حکم قاضی اعتراض می&zwnj;کند و شهرام چینیان را متهم اعتقاد - به قول خودشان - &laquo;فرقه ضاله بهایی&raquo; و توهین به مقدسات می&zwnj;کند. حتی می&zwnj;گوید وی مدعی مهدویت شده است. با اعلام این اتهامات نظر قاضی تغییر می&zwnj;کند و پای وزارت اطلاعات به میان کشیده می&zwnj;شود. این امر منجر به بازداشت شهرام چینیان در ۲۶ بهمن ۱۳۸۷ توسط اداره اطلاعات می&zwnj;شود.</div> </blockquote> <div dir="RTL">او آنقدر مهجور و گمنام است که تاکنون عکس یا تصویری از وی در رسانه&zwnj;ای منتشر نشده است. تنها خویشاوندان این زندانی عقیدتی یک مادر بیمار و برادری معلول هستند که در طی دو دوره زندان شهرام به دلایل مختلف از جمله بیماری، دوری راه، مشکلات مالی و هزینه رفت آمد کمتر قادر به ملاقات وی در زندان شده&zwnj;اند که این مشکلات، مهجوریت و تنهایی زندانی مذکور را تشدید کرده است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اتهام&zwnj;های شهرام چینیان میاندوآب که منجر به حبس و اعلام حکم هشت سال حبس تعزیری برای وی شده عبارت است از &laquo;عضویت در (جامعه) بهایی، همکاری با گروه&zwnj;های ضد انقلاب (یعنی تشکیلات مذهبی بهایی) و توهین به مقدسات&raquo; است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">روایت دستگیری شهرام چینیان نمونه بارزی است برای نشان دادن فشار و ظلمی که جمهوری اسلامی ایران بیش از سه دهه بر پیروان آیین بهایی وارد آورده ولی همواره منکر آن شده است. شهرام چینیان به همراه مادر بیمار و برادری معلول در یک خانه دو اتاقه (ملک موروثی) در روستای حسن&zwnj;آباد زندگی می&zwnj;کرده که به دلیل کوچکی و محدودیت محل مذبور همواره بین خانه ایشان و همسایه که دارای راهروی مشترکی بوده است مشکلاتی به وجود می&zwnj;آمده است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">آنها برای حل مشکل دو خانواده به قانون و دادگاه مراجعه می&zwnj;کنند و قاضی دادگاه حکم به تائید ادعای خانواده چینیان می&zwnj;دهد و از همسایه می&zwnj;خواهد که خسارت وارده را به ایشان عودت دهد. همسایه برای فرار از جریمه به حکم قاضی اعتراض می&zwnj;کند و شهرام چینیان را متهم اعتقاد - به قول خودشان - &laquo;فرقه ضاله بهایی&raquo; و توهین به مقدسات می&zwnj;کند. حتی می&zwnj;گوید وی مدعی مهدویت شده است. با اعلام این اتهامات نظر قاضی تغییر می&zwnj;کند و پای وزارت اطلاعات به میان کشیده می&zwnj;شود. این امر منجر به بازداشت شهرام چینیان در ۲۶ بهمن ۱۳۸۷ توسط اداره اطلاعات می&zwnj;شود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">سرویس خبری جامعه بهایی در خبری اعلام می&zwnj;کند که ماموران به همراهی بعضی از متعصبان مذهبی محل، شهرام چینیان را قبل از بازداشت به زنجیر می&zwnj;کشند و در ملاء عام مورد ضرب و شتم قرار می&zwnj;دهند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">این بازداشت تا اسفندماه سال بعد ادامه می&zwnj;یابد. در طی این مدت نامبرده در بند ۲۰۹ زندان اوین به طور انفرادی و چندین ماه نیز در کنار سایر زندانیان سیاسی &ndash; عقیدتی نگهداری می&zwnj;شود. همچنین همواره مورد فشار و تهدید بازجویان اداره اطلاعات قرار می&zwnj;گیرد که برای آزادی از اعتقاداتش دست بردارد یا به عنوان خبرچین در جامعه بهایی فعالیت کند. با همه سختی&zwnj;های موجود شهرام زیر بار هیچکدام از این خواسته&zwnj;ها نمی&zwnj;رود. سختی این فشار&zwnj;ها آنجایی بیشتر مشخص می&zwnj;شود که دانسته شود در طی یک سال بازداشت وی در زندان اوین هیچگاه ملاقات&zwnj;کننده&zwnj;ای نداشته و همواره تنها بوده است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">بازجویان و ماموران اداره اطلاعات پس از چندی که متوجه می&zwnj;شوند تهدید&zwnj;هایشان اثری بر شهرام چینیان ندارد روزی وی را چشم و دست بسته به منزلش می&zwnj;آورند و پس از تفتیش کامل و تحقیر شهرام در محل، با احضار و فیلمبرداری از گفته&zwnj;های تعدادی از ساکنان محل سعی می&zwnj;کنند تائیدیه&zwnj;ای بر اتهامات وارده بر شهرام چینیان درست کنند. بالاخره این دوره بازداشت پس از ۱۳ ماه به پایان رسید و نامبرده در ۱۲ اسفند ۱۳۸۸ پس از محکومیت به ۷۰ ضربه شلاق به اتهام توهین به اسلام با تودیع وثیقه (جواز کسب) آزاد &zwnj;شد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">حکایت اتهام توهین به مقدسات شهرام چینیان هم جالب توجه است. چند هفته پیش از بازداشت نامبرده، تعدادی از متعصبان محل اعلامیه&zwnj;ای دروغین چاپ و بین اهالی محل پخش می&zwnj;کنند که در آن ادعا شده است: شهرام چینیان میاندوآب مسلمان شده و نامش را هم به مهدی تغییر داده است. ایشان به این مناسبت جشنی هم برگزار می&zwnj;کنند و شیرینی بین اهالی پخش می&zwnj;کنند. این اقدام که بیشتر با هدف تحریک احساسات جوان بهایی ساکن در آن محل صورت می&zwnj;گیرد با ناکامی مواجه می&zwnj;شود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">شهرام چینیان نه تنها عکس&zwnj;العمل تندی از خود بروز نمی&zwnj;دهد، بلکه با بی&zwnj;تفاوتی با این عمل برخورد می&zwnj;کند. این امر موجب آشفتگی متعصبان مذهبی محل می&zwnj;شود. سپس ایشان استشهادنامه&zwnj;ای به امضای تعدادی از ساکنان محل درست می&zwnj;کنند که در آن عنوان شده است شهرام چینیان میاندوآب به ائمه اطهار و امام زمان توهین کرده و مدعی مهدویت و من یظهرالهی شده است. این استشهاد پس از آنکه دادگاه در جریان امور ملکی به نفع خانواده چینیان رای می&zwnj;دهد به دادگاه ارائه می&zwnj;شود تا رای دادگاه عوض شود. در &zwnj;&zwnj;نهایت نیز موجب بازداشت شهرام چینیان می&zwnj;شود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">شهرام چینیان میاندوآب در اوایل سال ۱۳۹۰ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران محاکمه و به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد، ولی در دی ماه&zwnj;&zwnj; همان سال هنگامی که جهت پیگیری حکم تجدید نظر به دادگاه انقلاب مراجعه کرد، در&zwnj;&zwnj; همان مکان بازداشت و برای اجرای حکم به زندان اوین منتقل شد. شهرام چینیان میاندوآب در فروردین ماه سال جاری به طور ناگهانی و بی&zwnj;اعلام قبلی بدون آنکه در حکم وی منظور شده باشد به زندان رجایی&zwnj;شهر منتقل شد تا دوران زندان را در کنار سایر زندانیان سیاسی &ndash; عقیدتی بگذراند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>منیژه نصرالهی (منزویان) </b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">منیژه نصرالهی حدود ۶۰ سال سن دارد و ساکن شهر سمنان است. وی ابتدا در ۲۷ خردادماه ۱۳۸۸ توسط اداره اطلاعات سمنان بازداشت شد. مقارن بودن بازداشت وی با دستگیری&zwnj;های بعد از انتخابات ریاست جمهوری ابتدا نام وی را بر سر زبان&zwnj;ها انداخت، ولی پس از آنکه مشخص شد منیژه نصرالهی فقط به دلیل اعتقادات مذهبی بازداشت شده از فهرست پیگیری بازداشت&zwnj;شدگان در پیوند با جنبش سبز حذف و دیگر صحبتی از سرنوشت وی نشد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL">شاید یکی از دلایلی که کمتر از منیژه نصرالهی (منزویان) در رسانه&zwnj;ها نام برده می&zwnj;شود بالا بودن سن وی باشد. این امر مانعی است در جهت ایجاد ارتباط و دوستی با دانشجویان و روزنامه&zwnj;نگاران زندانی که عوامل اصلی خبررسانی از درون زندان محسوب می&zwnj;شوند ولی این نباید مانع آن شود که فراموش کنیم منیژه نصرالهی (منزویان) هم یکی از ده&zwnj;ها زندانی عقیدتی محبوس در زندان&zwnj;های ایران است.</div> </blockquote> <div dir="RTL">منیژه نصرالهی پس از مدتی به قید وثیقه آزاد و سپس به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در تشکیلات غیر قانونی بهایی به سه سال و هشت ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم به رای دادگاه تجدید نظر استان سمنان به سه سال حبس تعزیری تقلیل یافت.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">منیژه روز هشتم اسفندماه ۱۳۸۸ برای اجرای حکم به زندان سمنان فراخوانده شد، ولی پس از مدت کوتاهی از زندان سمنان به زندان اوین تهران تبعید شد و از آن زمان تاکنون دوران حبس را در کنار سایر بانوان زندانی سیاسی &ndash; عقیدتی زندان اوین می&zwnj;گذراند. اوین یادآور خاطرات&zwnj;&zwnj; همان جایی است که وی چندین سال از عمرش را در دهه ۶۰ در آن گذرانده است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">منیژه نصرالهی در طی بیش از دو سال و نیم که در زندان اوین محبوس است، همه سختی&zwnj;ها و مشکلاتی را که سایر بانوان زندانی متحمل شده&zwnj;اند از قبیل ممنوعیت ملاقات، عدم اعطای مرخصی، تغییر مکان، بهداشت و تغذیه نامناسب و... را تحمل ولی هیچگاه شکوائیه&zwnj;ای از وی در جایی منتشر نشده است (باید به موارد فوق، دوری مسافت سمنان تا تهران را هم اضافه کرد. همسر وی با کهولت سن هر هفته برای ملاقات با او به تهران می&zwnj;رود). هم&zwnj;بندیهای منیژه وی را دارای روحیه بالا، قوی و بسیار مستحکم می&zwnj;دانند که تحمل سختی&zwnj;ها را در راه عقیده&zwnj;اش لازم و لذتبخش می&zwnj;داند و احتمالاً به همین دلیل هیچگاه به شرایط نامطلوب زندان اعتراضی نمی&zwnj;کند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">شاید یکی از دلایلی که کمتر از منیژه نصرالهی (منزویان) در رسانه&zwnj;ها نام برده می&zwnj;شود بالا بودن سن وی باشد. این امر مانعی است در جهت ایجاد ارتباط و دوستی با دانشجویان و روزنامه&zwnj;نگاران زندانی که عوامل اصلی خبررسانی از درون زندان محسوب می&zwnj;شوند ولی این نباید مانع آن شود که فراموش کنیم منیژه نصرالهی (منزویان) هم یکی از ده&zwnj;ها زندانی عقیدتی محبوس در زندان&zwnj;های ایران است.</div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL"><b>محمدحسین نخعی</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">محمدحسین نخعی پیرمرد ۸۵ ساله بهایی ساکن روستای خوسف از حوالی شهرستان بیرجند در اواخر اردیبهشت ماه سال جاری توسط ماموران اداره اطلاعات بیرجند بازداشت و بیش از سه ماه است که بلاتکلیف در زندان بیرجند نگهداری می&zwnj;شود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL"><img width="200" height="243" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/mohammadhosein.nakhaee.jpg" alt="" /></div> <div dir="RTL">یادآوری این نکته درباره محمدحسین نخعی، این زندانی ۸۵ ساله بهایی که چندین ماه است بدون ملاقات و استفاده از درمان و تغذیه مناسب برای چنین سنی در زندان بیرجند نگهداری می&zwnj;شود، لازم است که وی یکی از زندانیان بهایی دهه ۶۰ هم هست که پنج سال از عمرش را در زندان گنبد کاووس به اتهام اعتقاد به آیین بهایی گذرانده است.</div> </blockquote> <div dir="RTL">وی به دلیل آنکه هیچکدام از بستگان نزدیکش در بیرجند ساکن نیستند معمولاً ملاقات&zwnj;کننده یا فردی را ندارد که به طور مستمر پیگیر پرونده وی در بیرجند باشد. از طرف دیگر فشار و تهدید اداره اطلاعات بیرجند هم موجب شده است که هیچ وکیلی حاضر به پذیرش وکالت این پیرمرد بهایی نشود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">داستان دستگیری نامبرده از جایی آغاز می&zwnj;شود که در ۲۴ اردیبهشت ماه ابتدا ماموران امنیتی به منزل وی در خوسف مراجعه کردند و پس از تفتیش کامل محل و ضبط کتاب&zwnj;های مذهبی و آلبوم&zwnj;های عکس&zwnj;های خانوادگی - که تنها مونس تنهایی وی بودند - خواستار بازداشت وی می&zwnj;شوند. نامبرده از ایشان آن شب را مهلت می&zwnj;گیرد تا وضعیت همسر ۸۸ ساله&zwnj;اش را که از بیماری آلزایمر رنج می&zwnj;برد و فقط وی را می&zwnj;شناسد، مشخص کند. آن شب وسایل و داروهای همسرش را جمع و جور و فردای آن روز وی را به یکی از همسایه&zwnj;های مسلمان می&zwnj;سپارد و خود را به ستاد خبری اداره اطلاعات بیرجند معرفی می&zwnj;کند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">او از آن زمان تاکنون در بازداشت به&zwnj;سر می&zwnj;برد و با پیگیری یکی از نزدیکانش، بازپرس پرونده اتهام محمد حسین نخعی را متهم به تبلیغ بهاییت می&zwnj;کند. به زعم بازپرس، تبلیغ بهاییت، مصداق تبلیغ علیه نظام است. گفته شده است با بررسی عکس&zwnj;های خصوصی و خانوادگی وی اتهامات دیگری نیز گریبان ایشان را خواهد گرفت.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">با طولانی شدن دوران بازداشت، همسر وی به تهران نزد خواهرش برده می&zwnj;شود و محمدحسین نخعی بی&zwnj;آنکه فردی از نزدیکانش را در بیرجند داشته باشد چندین ماه است که در بازداشت موقت نگهداری می&zwnj;شود و در طی این مدت تنها کانال ارتباطی وی با همسرش تماس تلفنی بوده است. نکته جالب توجه در همه این تماس&zwnj;ها وجود آرامش و شادابی وی هست. به طوری که این روحیه به خانواده&zwnj;اش هم منتقل شده است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در پایان یادآوری این نکته درباره محمدحسین نخعی، این زندانی ۸۵ ساله بهایی که چندین ماه است بدون ملاقات و استفاده از درمان و تغذیه مناسب برای چنین سنی در زندان بیرجند نگهداری می&zwnj;شود، لازم است که وی یکی از زندانیان بهایی دهه ۶۰ هم هست که پنج سال از عمرش را در زندان گنبد کاووس به اتهام اعتقاد به آیین بهایی گذرانده است.&nbsp;</div>

لوا متحده - بیگمان در بسیاری از زندان های ایران هموطنانی با اتهام‌های سیاسی یا اعتقادی محبوس هستند؛ زندانیانی که به‌جز تعداد اندکی از ایشان نامی از آنها در هیچ رسانه یا سایتی منتشر نشده است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان

    دوست عزیز آقای رفعت کنی، اولا همین الان من تهران را با ت می نویسم و صبر می کنم ببینم قرار است چه بلایی سرم بیاید!! این حرفها چیه و از کجا میاد فقط خدا میداند. سالهاست از یکطرف گرفتار اذیت و آزار حکومتیم و از طرف دیگر گرفتار جهل بعضی از هموطنان. یک چیزهایی را پشت سرهم ردیف می کنید که خودتان هم معنایشان را نمی دانید و گمان می کنید که حرفهایتان هر چه بی سرو ته تر باشد خواننده را بیشتر تحت تأثیر قرار می دهد. دوست عزیزی هم که نگران است چرا هنوز همشهری بهائیش را که نمایندگی چرخ خیاطی ژانومه دارد نگرفته اند کمی صبر کند این اتفاق هم می افتد. مسلم است که هیچگاه ما نگفتیم تمام بهائیان را دستگیر کردند چون زندانهای ایران گنجایش چنین دستگیری جمعی را ندارد. این دستگیری ها بطور پراکنده صورت می گیرد تا در جامعه بهائی ایجاد رعب و وحشت از ناامنی کنند و آنها را از این طریق وادار به ترک وطن کنند. تمام دستگیری ها بخاطر اعتقاد مذهبی است. شک نداشته باشید. فقط آنها این را در قالب جملات و عباراتی عوام فریبانه بیان می کنند که اصل ماجرا مکتوم بماند ولی با این وجود در بسیاری از حکمهای صادره حتی به صراحت نوشته شده بعلت عضویت در فرقه ضاله بهائی، که منظور همان اعتقاد به دیانت بهائی است.

  • نوید

    اخیرا برای توجیه و پنهان کردن ستم مستمری که بر بهائیان ایران شده و شدیدتر هم می شود بعضی مطالبی نخ نما می نویسند. همچون: "مگر نمی گویید در ایران بالای 300 هزار بهایی هست. خوب پس چرا دولت همه آن 300 هزار تا را نمی گیرد؟ خوب از مسلمانها هم به همین نسبت و شاید بیشتر در زندان هستند. چه ربطی دارد به دین؟ اگر همه بهایی ها را گرفته بودند می گفتیم به خاطر دینشان بوده." دوست عزیز ستم فقط پشت میله های زندان انداختن بهائیان نیست. بهائیانی که بیرون از زندان هستند به اشکالی دیگری در زندان بزرگ جمهوری اسلامی هستند. وضع بعضی از ایشان از وضع بعضی زندانیان بهائی وخیم تر است. مضافا تا حال بیش از بیست و دو قطعنامه در این 34 سال توسط حقوق بشر سازمان ملل در محکومیت جمهوری اسلامی در خصوص ظلم به بهائیان ایران منتشر شده است و با اسناد و مدارک اثبات شده است زندانیان بهائی به خاطر عقیدۀ دینی و وجدانی ایشان زندانی و یا کشته شده اند. دوست عزیز هزاران نفر از ایشان از کار و دانشگاه هم اخراج شده اند. حتی قبرستان های بهائی را در بعضی شهرها ویران کرده اند. مجبورم نظری را که در فوق در جواب ادعای بی انصافانۀ مشابهی تقدیم کردم در اینجا هم کپی کنم. شاید تأثیر کند: «آیا افراد مزبور را می شناسند و از پروندۀ آنها در دادگاه های جمهوری اسلامی مطلع اند که چنین نوشته اند؟! ای کاش مطلع بودند. دوست عزیزم جهت اطلاع باید عرض کنم زندان فقط اوین و گوهردشت و وکیل آباد و عادل آباد و ... نیست. جمهوری اسلامی هم اکنون از کل ایران عزیزمان زندانی ساخته است که نه تنها جامعۀ مظلوم چندصدهزار نفری بهائی در ان زندان اند بلکه بسیاری دگراندیشان دیگر نیز طعم این زندان را چشیده و می چشند. گویا آن عزیز از آن مطلع نیستید. از جمله رجوع کنید به: http://news.persian-bahai10.info/ باور بفرمایید وضع زندگی بعضی بهائیان و دگراندیشان در بیرون از زندان بدتر از بعضی از ایشان در درون زندان است. کافی است همان خانم وحدت فوق الذکر را ببینید. یا خانم رحیمیان که یکی از دو پسر و عروسش در زندان اند و پسر دیگر منتظر اجرای حکم زندانی خود است در حالی که همسرش نیز فوت کرده است. خانم رحیمیان می ماند و دو نوۀ کوچک از دو پسر؛ شوهر نیز در دهۀ اول انقلاب در زندان اوین به شهادت رسیده است. عزیزم سی و چهار سال است که بهائیان را از حقوق شهروندی محروم کرده اند و حتی مردگان ایشان نیز امنیت نداشته اند و قبورشان در بعضی شهرها با خاک یکسان شده. منصف باشید شهادت می دهید بهائیان را به خاطر عقایدشان مورد ستم قرار داده و می دهند. ببینید: http://news.persian-bahai10.info/ http://www.noghtenazar10.info/node/594 http://www.noghtenazar10.info/node/499 http://www.velvelehdarshahr10.info/node/234 http://www.velvelehdarshahr10.info/node/231 خدایا انصاف عنایت کن قربانت نوید

  • کاربر مهمان

    مگر نمی گویید در ایران بالای 300 هزار بهایی هست. خوب پس چرا دولت همه آن 300 هزار تا را نمی گیرد؟ خوب از مسلمانها هم به همین نسبت و شاید بیشتر در زندان هستند. چه ربطی دارد به دین؟ اگر همه بهایی ها را گرفته بودند می گفتیم به خاطر دینشان بوده.

  • کاربر مهمان

    خیلی از دوستان هم هستند که مورد آزارهای گوناگون قرار دارند ولی هیچ کس از آنها نمی نویسد ویادی نمی کند واغلب آنها تازه مومنین هستند .خوبه که گاهی بدون ذکر نام ازشون یادی بشه

  • سیما سعادتیار

    به نظرم تارنمای رادیو زمانه نباید کامنتهایی که خارج از موضوع مقاله ای هستند را چاپ کند مخصوصا مطالب مربوط به بهاییان را چرا که هر زمان مطلبی در مورد وضعیت ناگوار شهروندان بهایی در ایران چاپ می شود گروهی به عمد و آگاهانه یا ناآگاهانه و از روی تعصب مذهبی مسائلی را مطرح می کنند که هیچ ربطی به نقض حقوق ایشان ندارد و بیشتر مسائل مذهبی را مطرح می کنند و بهاییان هم که در ایران اجازه صحبت از هیچ تریبونی را ندارند به پاسخگویی ایشان می پردازند در حالیکه نه پرسش و نه پاسخ ربطی به مقالات مربوطه ندارد ( امیدوارم که امثال آقای کنی هدفشان منحرف کردن اذهان از توجه به نقض حقوق بهاییان نباشد ) طرح اینگونه مسائل در همان سایتهای بهایی یا ضد بهایی است . چهار نفر بطور نمونه از هزاران شهروندان بهایی ایران در مقاله بالا معرفی شده اند ایشان که تقیه نکرده اند و به همین دلیل در زندان هستند چرا ایشان را به عنوان بهایی مثال نمی زنید ااز کجا معلوم آن افرادی که خودشان را معرفی کرده اند بهایی باشند آیا نمی تواند کسی مثل آقای کنی خودش آن کامنتها را گذاشته باشد و بعد بگوید چرا تقیه می کنید ؟ اصلا با چه سندی مشخص می شود که رفعت کنی اسم واقعی ایشان است ؟ یا اینکه اگر ایشان نماینده زنان بهایی هستند که می گویند چرا زنان در بیت لدل بهایی انتخاب نمی شود هم اکنون دو شیر زن ایرانی که از مسئولین بهاییان ایران بودند در حال گذراندن محکومیت 20 ساله در کنار نسرین ستوده و بهاره هدایت عزیز هستند چرا از ایشان ذکری نمی کنید به نظرم تا زمانی که تعصب مذهبی در تاروپود اندیشه ما مردم است تا دموکراسی راه زیادی داریم باید تمرین کنیم تا انسانها را بخاطر انسان بودنشان دوست بداریم نه عقیده شان .

  • نوید

    دوست عزیز، رفعت رکنی، برایتان آرامش و شادی حقیقی آرزو دارم. قربانتان، نوید

  • رفعت رکنی، نصرالله

    <p>اطلاعیۀ مفصل آقای نوید هیچ پاسخی به پرسشهای من در برندارد. من چند تا سوال ساده کرده بودم که لابد باید پاسخهای ساده می داشت و نه با مقداری قربان صدقه رفتن مصنوعی و تهمت به همدستی دانسته و نادانسته با حاکمیت ایران، احاله به جنگلی از سایت های تبلیغی کردن. البته به آن سایت ها مراجعه کردم و هیچ جواب روشن راستِ حسینی به این سوالات نداشتند: 1- چرا تقیه می کنید؟ حال آن که در بهاییت تقیه نفی شده است. 2- چرا بهاءالله مازندرانی به من هموطن و همزبانش می گوید نماز را به عربی بخوانم؟ 3- عبدالبها گفته است که زن و مرد مثل دو بال یک پرنده اند. چرا با ادعای تساوی زن و مرد، زنهای بیچاره حق عضویت در بیت العدل ندارند؟ زنها باید حتی پیغمبر قرن نوزدهم هم تحویلشان نگیرد؟(- گو این که خودش سه تا زن داشت) 4- آیا دلیل دیکتاتوری مذهبی نیست بهاییان را مجبور کنند تهران را طهران بنویسند و آن دستور ضد انسانی طرد روحانی هم ... 5- یک سوال تازه به ذهنم رسید: چرا شما بهایی ها که ادعا می کنید &laquo;دین باید مطابق علم و عقل باشد&raquo; داروینسم را رد می کنید؟(مراجعه بفرمایید اشاره ها به پیدایش آدم و حوا و همچنین کتاب مفاوضات عبدالبها) جواب اینها که*** مجادله نمی خواهد. من پرسش فلسفی تری نکردم که می شد کرد و هیچ پاسخی در باره شان هیچ کتاب و سایت بهایی و هیچ مبلغ بهایی به من نداده است. حقیقت این است که وابستگان به مکاتب جزمی که مذهب یکی از آنهاست، معتقدند که مکتبشان نقص ندارد و اگر خودشان نمی دانند، یک جایی جوابی برای سوال طرح شده موجود است!. ولی باور بفرمایید که زیر این گنبد کبود هیچ مکتب و مشرب و مذهبی بدون نقصهای بزرگ نیست و در اصل، &laquo;این است و جز این نیست&raquo; که خاص شما مذهبیون و برخی از فلسفه هاست، هم از عقل دور است و هم از منطق. امیدوارم هموطنان بهایی من که گیر افتاده اند رها شوند و در روی کرۀ زمین برای عقیده اش نه کسی را اعدام کنند و نه به زندان بیاندازند و نه به آنها توهین روا دارند. البته متقابلا مایلم عوام فریبی و شکار آدمی هم نبینیم.</p>

  • نوید

    دوست عزیزی در مورد دستگیرشدگان بهائی فوق نوشته اند: «الکی کسی رو صرفا بخاطر اعتقاد به بهائیت نمی گیرن. حتما چیزهای دیگری هم مطرحه»! آیا افراد مزبور را می شناسند و از پروندۀ آنها در دادگاه های جمهوری اسلامی مطلع اند که چنین نوشته اند؟! ای کاش مطلع بودند. دوست عزیزم جهت اطلاع باید عرض کنم زندان فقط اوین و گوهردشت و وکیل آباد و عادل آباد و ... نیست. جمهوری اسلامی هم اکنون از کل ایران عزیزمان زندانی ساخته است که نه تنها جامعۀ مظلوم چندصدهزار نفری بهائی در ان زندان اند بلکه بسیاری دگراندیشان دیگر نیز طعم این زندان را چشیده و می چشند. گویا آن عزیز از آن مطلع نیستید. از جمله رجوع کنید به: http://news.persian-bahai10.info/ باور بفرمایید وضع زندگی بعضی بهائیان و دگراندیشان در بیرون از زندان بدتر از بعضی از ایشان در درون زندان است. کافی است همان خانم وحدت فوق الذکر را ببینید. یا خانم رحیمیان که یکی از دو پسر و عروسش در زندان اند و پسر دیگر منتظر اجرای حکم زندانی خود است در حالی که همسرش نیز فوت کرده است. خانم رحیمیان می ماند و دو نوۀ کوچک از دو پسر؛ شوهر نیز در دهۀ اول انقلاب در زندان اوین به شهادت رسیده است. عزیزم سی و چهار سال است که بهائیان را از حقوق شهروندی محروم کرده اند و حتی مردگان ایشان نیز امنیت نداشته اند و قبورشان در بعضی شهرها با خاک یکسان شده. منصف باشید شهادت می دهید بهائیان را به خاطر عقایدشان مورد ستم قرار داده و می دهند. ببینید: http://news.persian-bahai10.info/ http://www.noghtenazar10.info/node/594 http://www.noghtenazar10.info/node/499 http://www.velvelehdarshahr10.info/node/234 http://www.velvelehdarshahr10.info/node/231 اما در خصوص آنچه دوست عزیز رفعت رکنی نوشته اند، ایشان همانطور که خودشان هم نوشته اند در همین رادیو زمانه و سایت های دیگر مطالب مشابهی را گفته اند که با اندکی جستجو عین آن مطالب را در سایت های بهائی ستیز ملاحظه می فرمایید و در همان کامنت ها هم جواب ایشان از طرف افراد مختلف بهائی و غیر بهائی داده شده است. از جمله: http://zamaaneh.com/idea/2008/08/post_370.html http://www.radiozamaneh.com/culture/silver-screen/2012/03/07/11709 http://www.radiofarda.com/content/f2_iran_bahais_dead_not_buried_cemetery_not_allowed_more_pressure/24294984.html دوست عزیزمان رفعت رکنی که خود را بی دین معرفی می کنند و می نویسند «حکومت مذهبی به هیچ شیوه یی راه حل بشریت نیست» با این حال عیناً به همان شیوه و با همان مطالب و روش هایی که سایت های حکومتی دینی ضد بهائی به بهائیان ایراد می گیرند و مانند همانها به پاسخ ها توجه نمی کنند، عمل کرده و می کنند و جالب آن که مانند همین جمهوری اسلامی می نویسند «این ساختارهای ضد انسانی را باید درهم شکست.». بنده نمی خواهم وارد این مقولات تکراری شوم، ولی برای حسن ختام مطلب شیرینی را عرض می کنم تا ایشان از در صلح و صفا و مودت درآیند و بجای فکر درهم شکستن، با آرامش روح و منصفانه در مورد دگراندیشان بهائی و غیر بهائی نظر دهند و قضاوت کنند. می گویند روزی در مکتب خانه ای شاگردان بر سر شاگردی بیچاره افتاده بودند و او می زدند؛ شاگرد مضروب زیر مشت و لگد بقیه بجای آن که بگوید خفه شدم فریاد می زد فخه شدم. اخوند مکتب بجای آن که اول شاگرد بیچاره را از دست بچه ها نجات دهد و بعد به سر صبر موضوع را بررسی کند، تکرار می کرد: « خ را مقدم بدار! خ را مقدم بدار». حال بعضی عزیزان همچون دوستمان بجای همدردی و سعی در نجات بهائیان به ایرادگیری می پردازند! برفرض محال که آنچه در مورد دین بهائی نوشته اند درست باشد؛ اما این دلیل نمی شود که ذیل مقالاتی که به نقض حقوق بشر با ارائۀ مدارک در مورد بهائیان نوشته می شود، برای انحراف افکار و مستور داشتن ستم های جمهوری اسلامی بر بهائیان آب به آسیاب ستمگران ریزند و بحث های عقیدتی آن هم از زاویۀ ضد بهائی و بهائی ستیزانه مطرح فرمایند. با همۀ اینها دوست عزیز دوستت داریم و از شما که مدعی لائیک و بی دین بودن هستید تقاضای انصاف داریم. راستی شما تا حال زیر بیانیه های حقوق بشری در دفاع از مظلومین بهائی را امضاء کرده اید؟ چون یکی از ایرادهایتان به بهائیان این است که بهائیان زیر بیانیه هایی از این دست را امضاء نکرده اند! این را ببینید: http://zamaaneh.com/adibzadeh/2009/02/print_post_287.html خدا حافظ همۀ عزیزان باشد و قلوبمان را به یکدیگر نزدیک و نزدیک تر سازد.

  • رفعت رکنی، نصرالله

    <p>کاربر ان مهمان، هموطنان بهایی عزیزم قبل از جواب دادن به شما باید یک سوالی هم از شما بکنم: از افتخارهای بهاییان این است که تقیه نمی کنند. شما از چی می ترسید که کاربر مهمان شده اید؟! اما جوابها: 1- شما نوشتۀ مرا بد خوانده اید. من نگفتم که آن آقایان بیت العدلی همه غیر ایرانی هستند. به لغت &laquo;اکثریت&laquo; توجه نکرده اید. 2- حکم اعدام در کتاب احکام بهایی که اقدس است و شاید جاهای دیگر هست. اگر عربی بلدید مراجعه بفرمایید. کتاب اقدس روی اینترنت هم هست اما من ترجمۀ فارسی اش را ندیده ام! 3- چون شما خواسته اید معلومات حقیر را امتحان بفرمایید: طرد اداری یعنی این که طرف را از شرکت در تشکیلات بهایی محروم می کنند. طرد روحانی خیلی بدتر است. حتی مادر یا فرزند طرف نباید با او صحبت کند و تماس داشته باشد. مرحوم صبحی دانشمند برجسته را که از بهاییت طرد کردند، مادرش نمی توانست با تماس بگیرد. پدر من هم باکسی در ولایتمان آشنا بود که همین وضع را داشت. به دلایلی نمی توانم نامش را بنویسم. 4- ادیان همیشه آینده ای برای خودشان تصور می کنند و همیشه هم آن وقتی خواهد بود که همه به آنها گرویده اند. حکومت بهایی هم همین طور است و با توجه به این که بیت العدل &laquo;شارع سوم&raquo; یعنی تقریبا همطراز باب و بها است، معلوم است تکلیف جامعه ای با اکثریت بهایی چه خواهد بود. 5- باید عرض کنم که من در 55 سال حیاتم که از گوشۀ ده شروع شده، حداقل چهل و پنج سالش را هفته&nbsp;ای&nbsp;چهار&nbsp;پنج کتاب خوانده ام. از جمله همۀ کتابهای بهاییان را و حتی عربی ها ***را. 6- بدیهی است که کسی عیب ندارد تهران را طهران بنویسد؛ اما در مورد بهاییان دستور است فقط به این دلیل که بهاالله در آن بازیهای عجیب نوشتاری، تهران را مرقوم فرموده اند ارض الطاء! شما حتی به نوشته های ادیبان و استادان بهایی زبان فارسی مراجعه بفرمایید، خواهید دید که همین طور است. 7- من نظر دادن را از مجادله جدا می دانم. اشاره ای کرده بودم و امیدوارم دیگر دانسته و نادانسته جواب چیزهایی را که در درس اخلاق از کودکی در کله ها می کنند، از من نخواهید. برخی اوقات سکوت بهتر است. به هرحال، شما هم به کامنت های پیشین من در اشاره به مذهب جمال قدم مراجعه بفرمایید و به آن ابهامها(- مثل راه نداشتن زن در بیت العدل، نماز عربی برای ایرانیان...) جوابی بیابید. اگر فقط آن جواب را برای خودتان هم پیدا کنید، خوب است و معلوم خواهد شد دینتان ارثی نیست و تحری حقیقت (- از اصول بهاییت) فرموده اید.</p>

  • سیما

    نمی دونم چرا بعضی ها مصرند عقاید خودشان را بی توجه به موضوع مقالات در پای هر مقاله ای ثبت کنند اینکه حکومت مذهبی به نظر آقای رکنی محکوم و بد است چه ربطی به مقاله فوق که در مورد ظلمی است که به چند زندانی بهایی شده است دارد آن هم بدون داشتن اطلاعات دقیق و فقط طبق شنیده هایی که از رسانه های جمهوری اسلامی پخش شده نظر ارائه دادن هم جالب است مثلا بهاییان تهران را با "ط" باید بنویسند چه ربطی به مقاله فوق دارد ؟ تازه این هم بدون اطلاعات دقیق گفته شده من خودم بهایی هستم و تهران را با " ت " می نویسم و هیچکس هم ایرادی نمی گیرد یا اینکه وقتی فردی طرد می شود یعنی از جامعه بهایی به بیرون رانده می شود هم فکر نمی کنم از ارتداد وحشتناک تر باشد جهت اطلاع باید عرض شود بهاییانی طرد می شوند که یا دستوراتی مثل حرام بودن استعمال مواد مخدر را نقض کرده باشند یا علیه دیانت بهایی اقدامی انجام دهند آیا کسی که خودش علاقه دارد به هر دلیلی علیه دیانت بهایی اقدام کند جامعه بهایی باید وی را از جامعه اش اخراج نکند و به زور وی را بهایی بداند به نظر من مهم عقیده افراد نیست آنچه اهمیت دارد نقض حقوق انسانهاست که باید جلوی آن گرفته شود اگر کسی با عقیده ای مخالف است که نباید پیروان آن عقیده را از بین ببرد یا از حقوقشان دفاع نکند و بگذارد انها را نابود و اذیت کنند . فرد دیگری هم که گفته اینها حتما کاری کرده اند بهتر است به دادنامه های این افراد که در سایتهای مختلف چاپ شده نگاهی بکند آن وقت متوجه خواهد شد که ایشان فقط بخاطر عقیده بازداشت شده اند نه چیز دیگری . در ضمن نمی توان اینگونه استدلال کرد چون فردی را که در شهر شما نماینده ژانومه و بهایی است را کاری ندارند پس 4 نفر مذکور در این مقاله هم به جرم دیگری زندانی اند ! به نظرم این فرد را هم شما خوب نمی شناسید چون سالهاست که ژانومه به ایران وارد نمی شود که کسی نماینده آن باشد بسیاری از بهاییان حکم تعلیق دارند یا به تناوب احضار می شوند پس زندانی در حالت عادی نیستند که کسی آنها را ببینید شایداین آقای بهایی شهر شما هم شرایط اینچنینی داشته باشد

  • کاربر مهمان

    از اینکه صدای این مظلومان را به گوش هموطنان رساندید سپاسگزارم.

  • کاربر مهمان

    دوست گرامی رفعت رکنی خوشحالم که شما اندک اطلاعی از دیانت بهائی دارید . اما متاسفم که کامل و صحیح نمی باشد . از چه منبعی سخن میگویید که 9 نفر اعضای بیت العدل ایرانی نیستند ؟ در کجای احکام دیانت بهائی حکم اعدام جائز شده است ؟ آیا معنی طرد اداری را می دانید ؟ اینکه تهران را طهران بنویسند چه منبع موثقی برای ارائه دارید و اصلاً ایراد آن چیست ؟ آیا می دانید دیانت بهائی اعتقاد دارد دین باید از حکومت جدا باشد ؟ لطفاً از منابع آگاه و حقیقی ( نه مخالفان ) تحقیق نمائید . با آرزوی ایرانی آباد و آزاد . ضمناً کاربر مهمان عزیز : شما نفرموده بودید شهر شما کجاست اما بدانید خصومت افراد شهر ما با دیانت بهائی بیشتر از مردمان شهر شماست . نه اینکه گناه آنها با هم متفاوت باشد . وقتی تبلیغ دین و اعتقاد به آن اقدام علیه امنیت ملی است شهر ما و شما ندارد . ضمناً بنده آقای جلایر وحدت را از نزدیک ملاقات کرده ام . بسیار انسان شریف ، هنرمند ، با وجدان و صلح طلبی هستند و مطمئنم کوچکترین کاری خلاف قوانین انجام نداده اند به جز اعتقاد به دیانت بهائی . امیدوارم تحقیق بیشتری نمائید تا بر اساس احساسات سخن نگوییم . با سپاس از نگارنده

  • کاربر مهمان

    ببخشید، توی شهر ما هم بهایی هست ولی چرا نمیان بگیرنش. تازه نمایندگی چرخ خیاطی ژانومه و کاچیران رو هم داره و همه هم می دونن بهاییه. پس الکی کسی رو صرفا بخاطر اعتقاد به بهائیت نمی گیرن. حتما چیزهای دیگری هم مطرحه

  • رفعت رکنی، نصرالله

    بی تردید این کارها نتیجۀ حکومت مذهبی ست؛ یعنی همان که بهاییت هم نوید می دهد و در داخل جامعه ی خود اعمال می کند( وجود اعدام در احکام بهایی، طرد اداری، طرد روحانی، الزام به این که تهران را طهران بنویسند!...) بنابراین بهاییان هموطن با توجه به این نوع حکومت بد مذهبی که در ایران وجود دارد، باید از حکومت دیکتاتوری بیت العدل(یعنی 9 نفر غیر ایرانی در اکثریت که در حیفا نشسته اند و سرنخ جامعه ی بهایی را در دست دارند) بگسلند. حکومت مذهبی به هیچ شیوه یی راه حل بشریت نیست؛ اگر چه در کشور مشخصی حاکم نباشد و جامعه را با تفسیرهای قرون وسطایی بگرداند(- مثل این که زنان حق عضویت در بیت العدل را ندارند). این ساختارهای ضد انسانی را باید درهم شکست.

  • کاربر مهمان

    خیلی ممنون از نوشتن و از چاپ این مقاله--یاد کردن از کسانی که کسی به یادشان نیست! کار بسیار پرارزشی کرده اید.

  • کاربر مهمان

    دوست عزیز که در مورد دیانت بهایی سوال کرده بودند عارضم به خدمت شما که دوست عزیز بسیار زیباست که شما در این مورد تحقیق فرموده اید اما برای بحث لازم است که شما جایگیری خودتون رو در این زمینه مشخص بفرمایید که به عنوان یک مسلمان یا یک انسان حقیقت جو و بی طرف صحبت می کنید در مورد نماز :: در دیانت مقدس بهایی توصیه شده که نماز را هر کس به زبان مادری خود بخواند اما به ایرانی های بهایی " توصیه " شده که نماز را به عربی بخوانند هرچند که فارسی خواندن آن هم ایرادی ندارد،اما چون ما از گذشته به زبان عربی نزدیک بودیم و میتوانیم به معانی کامل و عمق آن در زبان عربی پی ببریم و حق کامل کلمات ادا میشود توصیه شده که به عربی خوانده شود. در مورد صحبت شما در مورد عضویت زنان در بیت العدل اعظم الهی،اعضای بیت العدل در نهایت آزادی و رای گیری بین تمام بهاییان سراسر دنیا انجام میگردد و لزوما طبق فرمایش شما دلیلی بر اکثریت غیر ایرانی بودن آنها نیست و همچنین عضویت زنان در بیت العدل،حضرت ولی امر الله فرمودند : دلیلی بعضی از احکام در آینده مشخص خواهد شد و این موضوع هم از این دسته است،متاسفانه در این زمان ما قادر به درک دلیل این موضوع نیستیم،مانند زمان صدر اسلام که پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) نمی توانست به مردم بگویید قبل از غذا خوردن دست خودتون رو بشورید بعلت وجود میکروب،چون درک وجود موجوداتی ریز که با چشم دیده نمیشود برای مردم 1400 سال پیش وجود نداشته و ایشون مجبور بودند این موضوع رو به نحوی قابل درک بیان کنند،بسیاری مسائل هستند که در این زمان برای ما قابل درک نیستند و در آینده ما قادر خواهیم بود این مسائل رو لمس کنیم. در مورد نوشتن تهران به ط و اجباری بودن تهران نوشتن با ط میبینید که ما تهران رو تهران مینویسیم و اتفاقی پیش نمی آید،نه طرد میشویم و نه تهران تغییر شکل میدهد،اینها بهانه هایی هستند که مخالفان امرالله بدون تفکر میگیرند. در مورد حکومت بهایی هم باید عرض کنم طبق مطالعات شما بهاییان از ورود به سیاست منع شده اند و دین آنقدر مقام بالایی دارد تا با سیاست پست آلوده نشود،سیاست سراسر دروغ و نیرنگ هست و برای بدست آوردن قدرت حق عده ای پایمال میشه و بین انسان ها تفرقه می اندازد و این تفرقه با مهمترین رکن دیانت بهایی که وحدت عالم انسانی هستش در تضادِ