ششخطى شماره ۶٣
<p>شهرنوش پارسی‌پور - چى چى – پس از تکمیل شدن. در اینجا آب، پسر میانى که در عین حال به معناى خطر است در کنار آتش، یعنى دختر میانى قرار گرفته است. مى‌دانیم که آب و آتش با یکدیگر در تضاد هستند. کتاب تحولات نیز به همین تضاد مى‌پردازد. ببینیم چه مى‌گوید:</p> <!--break--> <p><strong><br /> </strong></p> <p><strong>سه‌خطى بالایى- کا ان وحشتناک، آب<br /> سه‌خطى پائینى لى چسبنده، آتش</strong></p> <p> </p> <p>این شش‌خطى حالت تحول‌یافته تاى، صلح (شش‌خطى شماره ١١) است. گذار از آشفتگى به سوى نظم تکمیل شده است، و هر چیز، حتى در جزئیات، سر جاى خود قرار گرفته. خط‌هاى قوى در جاهاى قوى، و خط‌هاى ضعیف در جاهاى ضعیف قرار گرفته‌اند. این یک چشم‌انداز بسیار مطلوب است، اما باعث مى‌شود به فکر بیفتیم. زیرا درست هنگامى که تعادل کامل به دست مى‌آید، هر حرکتى ممکن است نظم را به بى‌نظمى بازگرداند. خط قوى که به طرف بالا حرکت مى‌کند، مى‌تواند نظم کامل را متأثر کرده و خطوط بعدى، هر یک بر وفق طبیعت‌شان دنبال آن حرکت کنند و ناگهان دوباره شش‌خطى پى، سکون، (شماره ١٢) شکل گیرد. <br /> </p> <p>از این قرار شش‌خطى حاضر نمایشگر موقعیت‌هاى زمان اوج است که بیشترین حد احتیاط را ضرورى مى‌کند. <br /> <strong><br /> </strong></p> <p><strong>داورى<br /> پس از تکمیل شدن. موفقیت در چیزهاى کوچک. <br /> پشتکار مطلوب است. <br /> در آغاز اقبال خوش. <br /> در پایان نابسامانى. </strong><br /> </p> <p>گذار از زمان قدیم به جدید تقریباً تکمیل شده. از نظر اصولى، هر چیزى به صورت روشمند قرار یافته، و تنها در ملاحظه جزئیات است که موفقیت قابل دسترس است. در ملاحظه وضعیت، به هرحال ما باید محتاطانه حالتى درست را ابقاء کنیم. هر چیز بر وفق تعادل خود در حرکت است، و این مى‌تواند به سادگى ما را اغوا کند که آرام گرفته و بگذاریم که چیز‌ها مسیر خود را بدون اشکال در جزئیات دنبال کنند. چنین بى‌تفاوتى ریشه تمامى شر است. نشانه‌هاى زوال محققاً پىامد آن خواهد بود. اینجا ما قاعده‌اى را داریم که بر جریان معمول تاریخ دلالت دارد. اما این قاعده یک قانون غیر قابل فرار نیست. آن کس که این را بفهمد در موقعیتى‌ست که با قدرت کوشش و احتیاط دائمى از اثرات آن جلوگیرى مى‌کند. <br /> </p> <p><strong>داورى<br /> آب روى آتش: انگاره شرایط<br /> در پس از تکمیل کردن. <br /> از این قرار انسان بر‌تر<br /> به بداقبالى مى‌اندیشد<br /> و پیش از وقت خود را علیه آن تجهیز مى‌کند. </strong><br /> </p> <blockquote> <p><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/iching6302.jpg" alt="" />بهترین پیراهن‌ها پاره و کهنه مى‌شوند/تمام روز محتاط باش.</p> </blockquote> <p>هنگامى که آب در کترى روى آتش قرار مى‌گیرد دو عنصر در ارتباط قرار مى‌گیرند و انرژى تولید مى شود (بخار آب). اما تنش به دست آمده طلب احتیاط مى‌کند. اگر آب سرریز شود آتش را خاموش مى‌کند و انرژى آن به پایان مى رسد. اما اگر آتش بسیار تند باشد، آب در هوا بخار مى‌شود. اینجا این عناصر در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته و در نتیجه روشن ‌می‌شود انرژى تولیدشده به دلیل طبیعت‌شان ضد یکدیگر هستند. تنها احتیاط بسیار شدید مى‌تواند از خسارت جلوگیرى به عمل آورد. در زندگى نیز مقطع زمانى وجود دارد که تمام نیرو‌ها در تعادل هستند و در سازگارى با هم عمل مى‌کنند، پس به‌نظر مى‌رسد هر چیزى در بهترین حالت نظم است. در چنین زمان‌هایى تنها خردمند زمانى را که دلالت بر خطر دارد تشخیص مى‌دهد و مى داند چگونه با تکیه بر احتیاط در طول زمان آن را از میان بردارد.</p> <p> </p> <p><strong>خط‌ها<br /> نه در خط آغازین یعنى: <br /> او چرخ‌هایش را متوقف مى‌کند<br /> دُمش در آب قرار مى‌گیرد. <br /> سرزنشى نیست. </strong><br /> </p> <p>در زمان‌هایى که پس از یک گذار عظیم آغاز مى‌شود همه چیز به جلو فشار آورده و در جهت رشد و گسترش تقلا مى‌کند. اما این فشار آوردن به جلو در آغاز خوب نیست؛ چون به هدف نزده و به طور حتم به سوى از دست رفتن و سقوط حرکت مى‌کند. از این قرار انسانى که شخصیت قوى دارد به خود اجازه نمى‌دهد که تحت تأثیر سرخوشى عمومى قرار گیرد، بلکه مدار حرکتش را در زمان مورد بازدید قرار مى‌دهد. پس به این ترتیب ممکن است تا حدى از نتایج نابودکننده فشار عمومى برکنار نماند، اما ممکن است همانند روباهى که در عبور از آب در آخرین لحظه دمش‌ تر مى‌شود، از پشت صدمه بخورد. او صدمه واقعى نخواهد خورد، چرا که رفتارش تصحیح شده است. <br /> <strong><br /> </strong></p> <p><strong>شش در خط دوم یعنى: <br /> زن پرده کالسکه‌اش را از دست مى‌دهد. <br /> به دنبال آن نگرد؛ <br /> در هفتمین روز آن را به دست مى‌آورى. </strong><br /> </p> <p>هنگامى که زنى از کالسکه‌اش خارج مى‌شود پرده‌اى دارد که او را از دید کنجکاوان پنهان مى‌کند. اگر این پرده گم شود ادامه حرکت بر خلاف نزاکت است. در زندگى اجتماعى این به معناى انسانى‌ست که مى خواهد به چیزى برسد اما اعتماد مقامات را که براى محافظت از خود نیازمند آن است به دست نیاورده. به ویژه در زمان «پس از تکمیل کردن» ممکن است چنین اتفاق بیفتد که آن‌هایى که به قدرت مى رسند، متکبر و مغرور شده و براى پرورش استعدادى جدید به خود زحمت ندهند. <br /> </p> <p>این به عنوان یک قاعده نتیجه جست‌و جو براى کارهاى ادارى است. اگر بالادست‌هاى یک انسان اعتمادشان را از او دریغ بدارند او به جست‌وجوى راهى خواهد بود تا اعتماد و توجه را به خود جلب کند. به ما علیه چنین روال بى‌ارزشى اخطار داده مى شود. «آن را جست‌وجو نکنید.» خود را به سوى جهان پرتاب نکنید، بلکه در آسایش منتظر بمانید و ارزش‌هاى فردى خود را با تکیه بر کوشش خود بگسترانید. زمان‌ها تغییر مى‌کنند. هنگامى که شش مرحله شش‌خطى عبور کند، زمانه نوین از راه خواهد رسید. چنین است که یک انسان خود نمى‌تواند به‌طور دائم گم شود. موقعیت بر وفق طبیعت خود به سوى او خواهد آمد. او تنها کافى‌ست توانایى انتظار کشیدن را داشته باشد. <br /> <strong><br /> </strong></p> <p><strong>نه در خط سوم یعنى: <br /> نیاى سر‌شناس<br /> کشور شر را تنبیه مى‌کند. <br /> پس از سه سال آن را فتح مى‌کند. <br /> افراد پست نباید استخدام شوند. </strong></p> <p> </p> <p>«نیاى سر‌شناس» لقب سلسله‌ امپراتور وو تانگ، از سلسله یین بود که از سال ١٣٢۴ تا ١٢۶۶ پیش از میلاد در چین سلطنت مى‌کردند. «نیای سرشناس» پس از آنکه قلمرو خود را با اقتدار منظم کرد، جنگ‌هاى درازمدتى را براى مطیع کردن هون‌ها که مرزهاى شمالى را اشغال کرده بودند و خطرى دائمى به‌شمار مى‌آمدند، به‌راه انداخت. <br /> </p> <p>موقعیت شرح داده‌شده چنین است. پس از زمان‌هاى تکمیل کردن، هنگامى که قدرت جدیدى برمى‌خیزد و همه چیز در کشور منظم مى‌شود، یک دوره استعمارى تقریباً غیر قابل اجتناب به‌دنبال آن مى‌آید. بر طبق قانونمندى پس تسویه حساب لازم مى‌آید. به این دلیل یک سیاست استعمارى درست به‌ویژه از اهمیت برخوردار است. قلمرویى که به چنین قیمت سختى به‌دست آمده، نباید به عنوان بنگاه صدقه‌اى براى مردمى درآید که زندگى در خانه خودشان غیر ممکن است، اما چنین مى‌پندارند که وجودشان براى مستعمره، زیادى خوب است. چنین سیاستى از‌‌ همان آغاز هر نوع امکان موفقیت را نابود مى‌کند. این مسئله در مورد مسائل کوچک به‌‌ همان نسبت صادق است که مسائل بزرگ، چرا که تنها خیزش قلمرو‌ها نیست که سیاست استعمارى را باعث مى‌شود؛ تأکید بر توسعه با تمام خطراتش بخش و تکه‌اى از هر تعهد جاه‌طلبانه‌اى‌ست. <br /> </p> <p><strong>شش در خط چهارم یعنى: <br /> بهترین پیراهن‌ها پاره و کهنه مى‌شوند. <br /> تمام روز محتاط باش. </strong><br /> </p> <p>در زمان شکوفایى فرهنگى یک تلاطم گه‌گاهى حتماً اتفاق مى‌افتد و شرور پنهان در درون جامعه را آشکار کرده و در آغاز احساسات زیادى برمى‌انگیزد. اما از آنجایى که موقعیت در کلیت مساعد است، چنین شرى مى‌تواند به‌سادگى لاپوشانى شده و از دید مردم پنهان بماند. بعد هر چیزى فراموش شده و یک بار دیگر صلح به ظاهر مغرورانه حاکم شود. اما به هرحال براى انسان متفکر چنین رویدادى طالع سختى در پى دارد که نمى‌توان از آن غفلت کرد. این تنها راهى‌ست که پىامدهاى شر را منحرف مى‌کند. <br /> </p> <p><strong>نه در خط پنجم یعنى: <br /> همسایه شرقى که گاو نرى قربانى مى‌کند<br /> به اندازه همسایه غربى<br /> با پیشکشى کوچکش<br /> به شادمانى حقیقى دست نمى‌یابد. </strong><br /> </p> <p>حالت مذهبى از طریق جو معنوى غالب در زمان‌هاى پس از تکمیل شدن به همین‌گونه تحت تأثیر قرار مى‌گیرد. در پرستش آسمانى اشکال ساده قدیمى از طریق یک آداب پرورش یافته جایگزین شده و حتى ظاهرى عظیم‌تر مى‌یابد. اما جدیت درونى در این نمایش باشکوه مورد نیاز است؛ بوالهوسى انسانى جاى اطاعت آگاهانه از اراده آسمانى را مى‌گیرد. در حالى که انسان به آنچه که چشمش مى‌بیند نگاه مى‌کند خدا به قلب نگاه مى‌کند. بدین طریق یک قربانى ساده که با پرهیزکارى پیشکش مى‌شود برکت عظیم‌ترى از خدمات باشکوه بدون گرما دارد. <br /> </p> <p><strong>شش در خط بالا یعنى: <br /> او سرش را در آب قرار مى‌دهد، خطر. </strong><br /> </p> <p>اینجا در نتیجه‌گیرى یک اخطار دیگر افزوده مى‌شود. پس از عبور از نهر سر یک انسان مى‌تواند تنها در حالتى در آب قرار گیرد اگر که او آنقدر غیر محتاط باشد که برگردد. تا جایى که او بدون نگاه کردن به پشت سر پیش مى‌رود از خطر مى‌گریزد. اما در ایستادن و برگشتن و نگاه کردن به خطرى که بر آن غالب آمده‌ایم جذابیتى وجود دارد. به هرحال چنین خودستایى بیهوده‌اى باعث بداقبالى مى‌شود. این منجر به خطر مى‌شود مگر آنکه شخص عاقبت به این نتیجه برسد که بدون توقف رو به جلو برود که در این حالت شخص قربانى این خطر مى‌شود.</p> <p> </p> <p>در همین زمینه:</p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/12211">مجموعه "با خانم نویسنده" در رادیو زمانه</a></p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/2271">برنامه‌های رادیویی شهرنوش پارسی‌پور در رادیو زمانه</a><br /> <a href="http://shahrnushparsipur.com/">وب‌سایت شهرنوش پارسی‌پور</a></p>
شهرنوش پارسیپور - چى چى – پس از تکمیل شدن. در اینجا آب، پسر میانى که در عین حال به معناى خطر است در کنار آتش، یعنى دختر میانى قرار گرفته است. مىدانیم که آب و آتش با یکدیگر در تضاد هستند. کتاب تحولات نیز به همین تضاد مىپردازد. ببینیم چه مىگوید:
سهخطى بالایى- کا ان وحشتناک، آب
سهخطى پائینى لى چسبنده، آتش
این ششخطى حالت تحولیافته تاى، صلح (ششخطى شماره ١١) است. گذار از آشفتگى به سوى نظم تکمیل شده است، و هر چیز، حتى در جزئیات، سر جاى خود قرار گرفته. خطهاى قوى در جاهاى قوى، و خطهاى ضعیف در جاهاى ضعیف قرار گرفتهاند. این یک چشمانداز بسیار مطلوب است، اما باعث مىشود به فکر بیفتیم. زیرا درست هنگامى که تعادل کامل به دست مىآید، هر حرکتى ممکن است نظم را به بىنظمى بازگرداند. خط قوى که به طرف بالا حرکت مىکند، مىتواند نظم کامل را متأثر کرده و خطوط بعدى، هر یک بر وفق طبیعتشان دنبال آن حرکت کنند و ناگهان دوباره ششخطى پى، سکون، (شماره ١٢) شکل گیرد.
از این قرار ششخطى حاضر نمایشگر موقعیتهاى زمان اوج است که بیشترین حد احتیاط را ضرورى مىکند.
داورى
پس از تکمیل شدن. موفقیت در چیزهاى کوچک.
پشتکار مطلوب است.
در آغاز اقبال خوش.
در پایان نابسامانى.
گذار از زمان قدیم به جدید تقریباً تکمیل شده. از نظر اصولى، هر چیزى به صورت روشمند قرار یافته، و تنها در ملاحظه جزئیات است که موفقیت قابل دسترس است. در ملاحظه وضعیت، به هرحال ما باید محتاطانه حالتى درست را ابقاء کنیم. هر چیز بر وفق تعادل خود در حرکت است، و این مىتواند به سادگى ما را اغوا کند که آرام گرفته و بگذاریم که چیزها مسیر خود را بدون اشکال در جزئیات دنبال کنند. چنین بىتفاوتى ریشه تمامى شر است. نشانههاى زوال محققاً پىامد آن خواهد بود. اینجا ما قاعدهاى را داریم که بر جریان معمول تاریخ دلالت دارد. اما این قاعده یک قانون غیر قابل فرار نیست. آن کس که این را بفهمد در موقعیتىست که با قدرت کوشش و احتیاط دائمى از اثرات آن جلوگیرى مىکند.
داورى
آب روى آتش: انگاره شرایط
در پس از تکمیل کردن.
از این قرار انسان برتر
به بداقبالى مىاندیشد
و پیش از وقت خود را علیه آن تجهیز مىکند.
بهترین پیراهنها پاره و کهنه مىشوند/تمام روز محتاط باش.
هنگامى که آب در کترى روى آتش قرار مىگیرد دو عنصر در ارتباط قرار مىگیرند و انرژى تولید مى شود (بخار آب). اما تنش به دست آمده طلب احتیاط مىکند. اگر آب سرریز شود آتش را خاموش مىکند و انرژى آن به پایان مى رسد. اما اگر آتش بسیار تند باشد، آب در هوا بخار مىشود. اینجا این عناصر در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته و در نتیجه روشن میشود انرژى تولیدشده به دلیل طبیعتشان ضد یکدیگر هستند. تنها احتیاط بسیار شدید مىتواند از خسارت جلوگیرى به عمل آورد. در زندگى نیز مقطع زمانى وجود دارد که تمام نیروها در تعادل هستند و در سازگارى با هم عمل مىکنند، پس بهنظر مىرسد هر چیزى در بهترین حالت نظم است. در چنین زمانهایى تنها خردمند زمانى را که دلالت بر خطر دارد تشخیص مىدهد و مى داند چگونه با تکیه بر احتیاط در طول زمان آن را از میان بردارد.
خطها
نه در خط آغازین یعنى:
او چرخهایش را متوقف مىکند
دُمش در آب قرار مىگیرد.
سرزنشى نیست.
در زمانهایى که پس از یک گذار عظیم آغاز مىشود همه چیز به جلو فشار آورده و در جهت رشد و گسترش تقلا مىکند. اما این فشار آوردن به جلو در آغاز خوب نیست؛ چون به هدف نزده و به طور حتم به سوى از دست رفتن و سقوط حرکت مىکند. از این قرار انسانى که شخصیت قوى دارد به خود اجازه نمىدهد که تحت تأثیر سرخوشى عمومى قرار گیرد، بلکه مدار حرکتش را در زمان مورد بازدید قرار مىدهد. پس به این ترتیب ممکن است تا حدى از نتایج نابودکننده فشار عمومى برکنار نماند، اما ممکن است همانند روباهى که در عبور از آب در آخرین لحظه دمش تر مىشود، از پشت صدمه بخورد. او صدمه واقعى نخواهد خورد، چرا که رفتارش تصحیح شده است.
شش در خط دوم یعنى:
زن پرده کالسکهاش را از دست مىدهد.
به دنبال آن نگرد؛
در هفتمین روز آن را به دست مىآورى.
هنگامى که زنى از کالسکهاش خارج مىشود پردهاى دارد که او را از دید کنجکاوان پنهان مىکند. اگر این پرده گم شود ادامه حرکت بر خلاف نزاکت است. در زندگى اجتماعى این به معناى انسانىست که مى خواهد به چیزى برسد اما اعتماد مقامات را که براى محافظت از خود نیازمند آن است به دست نیاورده. به ویژه در زمان «پس از تکمیل کردن» ممکن است چنین اتفاق بیفتد که آنهایى که به قدرت مى رسند، متکبر و مغرور شده و براى پرورش استعدادى جدید به خود زحمت ندهند.
این به عنوان یک قاعده نتیجه جستو جو براى کارهاى ادارى است. اگر بالادستهاى یک انسان اعتمادشان را از او دریغ بدارند او به جستوجوى راهى خواهد بود تا اعتماد و توجه را به خود جلب کند. به ما علیه چنین روال بىارزشى اخطار داده مى شود. «آن را جستوجو نکنید.» خود را به سوى جهان پرتاب نکنید، بلکه در آسایش منتظر بمانید و ارزشهاى فردى خود را با تکیه بر کوشش خود بگسترانید. زمانها تغییر مىکنند. هنگامى که شش مرحله ششخطى عبور کند، زمانه نوین از راه خواهد رسید. چنین است که یک انسان خود نمىتواند بهطور دائم گم شود. موقعیت بر وفق طبیعت خود به سوى او خواهد آمد. او تنها کافىست توانایى انتظار کشیدن را داشته باشد.
نه در خط سوم یعنى:
نیاى سرشناس
کشور شر را تنبیه مىکند.
پس از سه سال آن را فتح مىکند.
افراد پست نباید استخدام شوند.
«نیاى سرشناس» لقب سلسله امپراتور وو تانگ، از سلسله یین بود که از سال ١٣٢۴ تا ١٢۶۶ پیش از میلاد در چین سلطنت مىکردند. «نیای سرشناس» پس از آنکه قلمرو خود را با اقتدار منظم کرد، جنگهاى درازمدتى را براى مطیع کردن هونها که مرزهاى شمالى را اشغال کرده بودند و خطرى دائمى بهشمار مىآمدند، بهراه انداخت.
موقعیت شرح دادهشده چنین است. پس از زمانهاى تکمیل کردن، هنگامى که قدرت جدیدى برمىخیزد و همه چیز در کشور منظم مىشود، یک دوره استعمارى تقریباً غیر قابل اجتناب بهدنبال آن مىآید. بر طبق قانونمندى پس تسویه حساب لازم مىآید. به این دلیل یک سیاست استعمارى درست بهویژه از اهمیت برخوردار است. قلمرویى که به چنین قیمت سختى بهدست آمده، نباید به عنوان بنگاه صدقهاى براى مردمى درآید که زندگى در خانه خودشان غیر ممکن است، اما چنین مىپندارند که وجودشان براى مستعمره، زیادى خوب است. چنین سیاستى از همان آغاز هر نوع امکان موفقیت را نابود مىکند. این مسئله در مورد مسائل کوچک به همان نسبت صادق است که مسائل بزرگ، چرا که تنها خیزش قلمروها نیست که سیاست استعمارى را باعث مىشود؛ تأکید بر توسعه با تمام خطراتش بخش و تکهاى از هر تعهد جاهطلبانهاىست.
شش در خط چهارم یعنى:
بهترین پیراهنها پاره و کهنه مىشوند.
تمام روز محتاط باش.
در زمان شکوفایى فرهنگى یک تلاطم گهگاهى حتماً اتفاق مىافتد و شرور پنهان در درون جامعه را آشکار کرده و در آغاز احساسات زیادى برمىانگیزد. اما از آنجایى که موقعیت در کلیت مساعد است، چنین شرى مىتواند بهسادگى لاپوشانى شده و از دید مردم پنهان بماند. بعد هر چیزى فراموش شده و یک بار دیگر صلح به ظاهر مغرورانه حاکم شود. اما به هرحال براى انسان متفکر چنین رویدادى طالع سختى در پى دارد که نمىتوان از آن غفلت کرد. این تنها راهىست که پىامدهاى شر را منحرف مىکند.
نه در خط پنجم یعنى:
همسایه شرقى که گاو نرى قربانى مىکند
به اندازه همسایه غربى
با پیشکشى کوچکش
به شادمانى حقیقى دست نمىیابد.
حالت مذهبى از طریق جو معنوى غالب در زمانهاى پس از تکمیل شدن به همینگونه تحت تأثیر قرار مىگیرد. در پرستش آسمانى اشکال ساده قدیمى از طریق یک آداب پرورش یافته جایگزین شده و حتى ظاهرى عظیمتر مىیابد. اما جدیت درونى در این نمایش باشکوه مورد نیاز است؛ بوالهوسى انسانى جاى اطاعت آگاهانه از اراده آسمانى را مىگیرد. در حالى که انسان به آنچه که چشمش مىبیند نگاه مىکند خدا به قلب نگاه مىکند. بدین طریق یک قربانى ساده که با پرهیزکارى پیشکش مىشود برکت عظیمترى از خدمات باشکوه بدون گرما دارد.
شش در خط بالا یعنى:
او سرش را در آب قرار مىدهد، خطر.
اینجا در نتیجهگیرى یک اخطار دیگر افزوده مىشود. پس از عبور از نهر سر یک انسان مىتواند تنها در حالتى در آب قرار گیرد اگر که او آنقدر غیر محتاط باشد که برگردد. تا جایى که او بدون نگاه کردن به پشت سر پیش مىرود از خطر مىگریزد. اما در ایستادن و برگشتن و نگاه کردن به خطرى که بر آن غالب آمدهایم جذابیتى وجود دارد. به هرحال چنین خودستایى بیهودهاى باعث بداقبالى مىشود. این منجر به خطر مىشود مگر آنکه شخص عاقبت به این نتیجه برسد که بدون توقف رو به جلو برود که در این حالت شخص قربانى این خطر مىشود.
در همین زمینه:
نظرها
نظری وجود ندارد.