ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

روشنفکری دینی و مسئله‌ی فقر

<p><strong>&nbsp;</strong>اکبر گنجی &minus; پروژه&zwnj;ی روشنفکری دینی هیچ توجهی به مسئله&zwnj;ی فقر و نابرابری&zwnj;های اقتصادی ساختاری ندارد. روشنفکران دینی اگر دیندارند، به حکم آیات و روایات باید در این خصوص سخن می&zwnj;گفتند. اگر لیبرال هستند، بزرگترین اندیشمندان لیبرال در این باره نظریه پردازی کرده&zwnj;اند. اگر مسئله&zwnj;ی آنها دموکراسی است، دموکراتیزه کردن جامعه و ساختار سیاسی ایجاب می&zwnj;کند که در این مورد دیدگاه روشنی اتخاذ کنند. اگر مدافع حقوق بشر هستند، فقر زدایی و تبعیض زدایی جزو حقوق بشر است.</p> <div dir="RTL"> <strong>&nbsp;</strong></div> <!--break--> <div dir="RTL"> فقر و فلاکت با حقوق مدنی و سیاسی ارتباط دارد. اگر چه دموکراسی محصول توازن قوا میان دولت (رژیم سیاسی) و جامعه&zwnj;ی مدنی است، اما شواهد و قرائن تاریخی نشان می&zwnj;دهد که دموکراسی&zwnj;های تثبیت شده متعلق به جوامع توسعه یافته و ثروتمند هستد. دموکراسی تثبیت شده با توسعه&zwnj;ی اقتصادی (حداقلی از درآمد سرانه&zwnj;ی ملی)، با سوادی و گسترش طبقه&zwnj;ی تحصیلکرده همبستگی بالایی دارد. فقرا و بی سوادها باید بکوشند تا زنده بمانند، آنان وقتی و فرصتی برای نیازهای سطح بالا ندارند<span dir="LTR">. </span>شکاف میان شمال و جنوب بسیار عمیق است. این تبعیض نه تنها اخلاقاً ناموجه است، که با حقوق بشر هم تعارض دارد.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> <b>نگاهی به شکاف شمال- جنوب</b></div> <div dir="RTL"> <b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL"> نگاهی گذرا به برخی شاخص&zwnj;ها عمق فاجعه را بر ملا می&zwnj;سازد:</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> از مجموع ۶ میلیارد و ۵۷۵ میلیون جمعیت جهان، ۸۳۰ میلیون نفر از سوء تغذیه سخت و طولانی مدت رنج می&zwnj;برند، یک میلیارد و صد میلیون نفر از دسترسی به آب سالم محرومند و دو میلیارد و شصد میلیون فاقد مراقبت&zwnj;های بهداشتی اولیه اند[<span>۱].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> &quot;از ۶ میلیارد نفر جمعیت دنیا حدود یک پنجم یا یک میلیارد و دویست میلیون نفر با درامد یک دلار یا کم تر زندگی می&zwnj;کنند و تقریباً نیمی از مردم جهان یا دو میلیارد و هشتصد میلیون نفر با درآمد روزانه کم تر از دو دلار زندگی می&zwnj;کنند...در ارقام ذکر شده تفاوت قدرت خرید لحاظ شده است...رقم واقعی[قدرت خرید آنها] ۳۲ سنت در روز ...در خود خط فقر است، یعنی حد بالای درآمد یک پنجم جمعیت جهان. متوسط درآمد این ۱,۲ میلیارد نفر حدود ۳۰ درصد کم تر است، که مساوی است با تقریباً ۲۳ سنت در روز&quot;[<span>۲].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> مجموع دارایی&zwnj;های سه نفر اول ثروتمندترین مردم جهان از مجموع تولید ناخالص ملی فقیرترین کشورهای توسعه نیافته، شامل بیش از ۶۰۰ میلیون نفر جمعیت، بیش تر است[<span>۳].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> &quot;طبق گزارش توسعه&zwnj;ی بشر در سال ۱۸۲۰ یک پنجم جمعیت جهان که در ثروتمندترین کشورها زندگی می&zwnj;کردند روی هم رفته درآمدشان سه برابر مجموع درآمد یک پنجم از جمعیت جهان بود که در فقیرترین کشورها زندگی می&zwnj;کردند. یک قرن بعد این نسبت به ۱۱ برابر افزایش یافته بود. در سال ۱۹۶۰ این نسبت به ۳۰ برابر، در ۱۹۹۰ به ۶۰ برابر، و در ۱۹۹۷ به ۷۴ برابر رسیده بود&quot;[<span>۴]. </span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> آمارهای دیگری حاکی از این است که حدود دو میلیارد انسان از دسترسی به داروهای اساسی محرومند. و گزارش دیگری از سازمان ملل در سال ۱۹۹۸ نشان می&zwnj;دهد که حدود یک میلیارد نفر دارای سر پناه مناسبی نیستند و دو میلیارد انسان بی بهره از الکتریسیته اند[<span>۵].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> حدود ۱۷۰ میلیون کودک در بین سن ۵ تا ۱۴ سالگی به کارهای طاقت فرسا و مخاطره انگیز واداشته شده&zwnj;اند که از بین آنها حدود ۹ میلیون نفر به نوعی بردگی (مانند کار اجباری بدون دستمزد، به عنوان سرباز در گروه&zwnj;های نظامی خشونت طلب و یا به فاحشه گری و پورنوگرافی) گرفته شده اند[<span>۶].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> &quot;هر ساله بیش از ده میلیون کودک زیر پنج سال به <b>علل قابل پیشگیری</b> تلف می&zwnj;شوند از جمله&zwnj;ی این علل می&zwnj;توان از سوء تغذیه، آب آلوده، و عدم دسترسی به حتی ابتدایی&zwnj;ترین مراقبت&zwnj;های بهداشتی نام برد&quot;[<span>۷].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> تقریباً یک سوم از آمار مرگ و میر در جهان، یعنی حدود ۱۸ میلیون نفر در سال، به علت فقر روی می&zwnj;دهد که به آسانی از طریق تأمین تغذیه بهتر، آب سالمتر، سیستم بهینه&zwnj;ی فاضلاب، واکسیناسیون و دیگر واقعیت&zwnj;های اولیه&zwnj;ی پزشکی قابل پیش گیری&zwnj;اند. سر جمع این تعداد نشان می&zwnj;دهد که بیست سال پس از پایان جنگ سرد حدود ۳۵۰ میلیون انسان در اثر فقر و گرسنگی جان باخته اند، یعنی به مراتب بیش از تمام کشته&zwnj;های جنگ ها، انقلاب&zwnj;ها و درگیری&zwnj;های قومی در قرن بیستم.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> این میزان مرگ و میر ناشی از فقر در حالی رخ می&zwnj;دهد که بشر هیچ گاه در تاریخ خود به اندازه&zwnj;ی امروز از توانایی علمی، تکنولوژیک و اقتصادی برای فائق آمدن بر فقر برخوردار نبوده است. کل مصرف سالانه&zwnj;ی ۲ میلیارد و ۷۳۵ میلیون نفر که زیر ۲ دلار زندگی می&zwnj;کنند (یعنی تقریباً ۴۲ درصد جمعیت کره&zwnj;ی زمین) حدود ۴۴۰ میلیارد دلار است و تمام کسری مالی آنها ۳۳۰ میلیارد دلار در سال است. جالب است که این کسری مالی تنها با یک درصد از درآمد ملی کشورهای ثروتمند (که در سال ۲۰۰۵ مبلغ ۳۵ هزار و صد و چهل و دو میلیارد دلار گزارش شده) قابل جبران است[<span>۸].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> <b>حق زندگی انسانی به منزله&zwnj;ی حقوق بشر</b></div> <div dir="RTL"> <b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL"> بسیاری از مدافعان حقوق بشر براین باورند که نابرابری&zwnj;های جهانی ناشی از علل ساختاری است. فرایند جهانی سازی تعداد بی شماری از زنان را وارد بازار کار کرده و آنان را تحت استثمار شدیدی- همان امری که &quot;<b>زنانه سازی فقر</b>&quot; نامیده می&zwnj;شود- قرار داده است. همین فرایند رقبایی قدرتمند برای دولتها ساخته و به عنوان نمونه اینک از صد اقتصاد بزرگ دنیا ۴۹ درصد دولتها و ۵۱ درصد شرکتها هستند. کمپانی&zwnj;های بزرگ سرمایه داری نیز سرمایه&zwnj;های خود را به مناطقی سوق می&zwnj;دهند که نیروی کار به شدت ارزان (مانند چین و هند) در آن وجود دارد و رفتاری با آنان می&zwnj;کنند که به هیچ وجه در کشور خود نمی&zwnj;توانند با کارگران انجام دهند (جهانی سازی در عین حال از طریق انتقال سرمایه و تکنولوژی موجب توسعه&zwnj;ی اقتصادی مناطق توسعه نایافته شده است).</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> کوشش مدافعان حقوق بشر علیه فقر و فلاکت بی ثمر نبوده است. در ۱۹۸۶ مجمع عمومی سازمان ملل <b>اعلامیه&zwnj;ی حق توسعه</b> را به تصویب رساند و توسعه به عنوان یکی از حقوق بشر رسمیت یافت. با این حال، پرسش اساسی این بود: چه نهادی در برابر این <b>حق </b>وظیفه مند است؟ پاسخ روشن چنین بود: دولتها، <b>خصوصاً دولتهای ثروتمند</b> وظیفه دارند به کشورهای فقیر جهت توسعه&zwnj;ی اقتصادی کمک کنند.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> برخی از نظریه پردازان <b>حق توسعه</b> را بسط ماده&zwnj;ی ۲۲ اعلامیه&zwnj;ی جهانی حقوق بشر به شمار آورده&zwnj;اند که مطابق آن:&quot;هر کس حق دارد به وسیله&zwnj;ی مساعی ملی و همکاری بین المللی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را به دست آورد&quot;.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> اگر چه این حق در سطح جهانی به رسمیت شناخته شده و دولتهای توسعه یافته ملکف شده&zwnj;اند تا در این زمینه وظایف خود را انجام دهند، اما دولت&zwnj;های استبدادی فاسد، که بر اکثر جوامع توسعه نایافته سیطره دارند، باید به عنوان مهمترین عامل داخلی فقر و فلاکت در نظر گرفته شوند. آنان به جای توسعه&zwnj;ی جامعه، ثروت مردم خود را غارت می&zwnj;کنند و بر شکاف طبقاتی داخلی می&zwnj;افزایند. در بهترین حالت شعار آنان این است: &quot;<b>اول نان بعد آزادی</b>&quot;. به تعبیر دیگر، جامعه&zwnj;ی گرفتار فقر و عقب ماندگی نیازمند آزادی و دموکراسی نیست. با توجه به همین مدعا بود که اعلامیه&zwnj;ی وین- ۱۹۹۳- تأکید کرد که حقوق بشر &quot;<b>جدایی ناپذیر</b>&quot; و &quot;<b>لازم و ملزوم یکدیگر</b>&quot;&zwnj;اند. نمی&zwnj;توان به بهانه&zwnj;ی حق زندگی انسانی (رهایی از فقر و تأمین نیازهای اولیه) آزادی و دموکراسی را به تعلیق در آورد.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> <b>لیبرالیسم برابری&zwnj;خواه و مسئله&zwnj;ی فقر</b></div> <div dir="RTL"> <b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL"> پاره&zwnj;ای از فیلسوفان سیاسی معاصر متعلق به &quot;لیبرالیسم برابری خواه&quot; بر این باورند که از طریق اصلاحات حداقلی در ساختار نهادهای بین المللی مانند بانک جهانی ، سازمان تجارت جهانی و...و با توزیع تنها یک درصد از درآمد جهانی می&zwnj;توان بر فقر خانمان سوز غلبه یافت. اما اراده&zwnj;ی کشورهای قدرتمند با سوق دادن نهادهای موجود در جهتی مخالف، مانع تحقق چنین امری می&zwnj;شوند.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> به طور کلی تحقیقات منتشر شده نشان می&zwnj;دهد که نابرابری درآمد مابین انسان&zwnj;ها به طور فزاینده ، رو به افزایش نهاده است. میزان نابرابری درآمد از ۹۸- ۱۹۸۸ از ۷۲,۷ &nbsp;به ۷۹,۹ درصد رشد کرده است. این میزان نابرابری در زمینه&zwnj;ی ثروت بیشتر قابل مشاهده است: حدود ۵۰ درصد از مردم تنها ۱,۱ درصد از ثروت برخوردارند و در حالی که ۱۰ درصد از افراد، ۸۵ درصد ثروت جهانی و یک درصد از افراد، ۳۹,۹ درصد ثروت را در اختیار دارند.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> پاسخ کشورهای ثروتمند- مدعی حقوق بشر- به فقر خانمانسوز جهانی عمدتاً در لفاظی&zwnj;های بلیغ و وعده&zwnj;های سرخرمن خلاصه می&zwnj;شود. توماس پوگی- استاد دانشگاه کلمبیا- نشان می&zwnj;دهد که حتی وعده&zwnj;های دلفریب این دولت&zwnj;ها برای کاهش فقر و گرسنگی ، بسیار زیرکانه و به نفع منافع کم رنگ تقلیل یافته است[<span>۹].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> دولت آمریکا اعلان می&zwnj;کند که:</div> <div dir="RTL"> &quot;دست یابی به حق برخورداری از غذا یا هر حق اساسی که مانع گرسنگی شود، هدفی است که باید رفته رفته تحقق پیدا کند[اما نیل به این هدف] هیچ گونه مسئولیت یا تکلیف بین المللی را ایجاب نمی&zwnj;کند&quot;[همان].</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> پیش فرضی که در ورای انکار تکلیف بین المللی نهفته است نشان می&zwnj;دهد که گویی تحقق جهانی حقوق بشر صرفاً متضمن تکلیف سلبی است به این معنا که تکلیف رژیم&zwnj;های دموکراتیک صرفاً این است که مانع دستیابی مردم جهان به حقوق بشر نباشند و نه این که آنها را در دستیابی به این حقوق از طریق مبارزه با عوامل تهدید کننده یاری دهند (در اینجا یک بام و دو هوایی بودن دولت آمریکا در برابر نقض جهانی حقوق بشر کاملاً آشکار است: آنها در برابر فقر خانمانسوز که باعث مرگ میلیونها انسان می&zwnj;شود فقط به تماشا نشسته&zwnj;اند و هیچ تکلیفی برای مهار هیولای فقر برای خود نمی&zwnj;شناسند).</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> پیش فرض مزبور با در نظر گرفتن این نکته که حقوق بشر مستلزم تکلیف اخلاقی ایجابی (مثبت) است کاملاً نقض و رد می&zwnj;شود (تکلیف ایجابی را نمی&zwnj;توان و نباید به تهاجم نظامی دائمی به کشورهای مختلف فروکاست، امری که به قول جیمی کارتر در شصت سال گذشته توسط دولت آمریکا صورت گرفته است).</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> شکی نیست که نابرابری&zwnj;های عمیق در جهان کنونی ریشه در روندهای تاریخی پیشین دارد که با بردگی، کشتارهای دست جمعی و استثمار همراه بوده است. اروپائیان مهاجر با فتح آمریکا، چند میلیون ساکن بومی آن را قتل عام کرده و به بردگی گرفتند. دولت&zwnj;های ثروتمند غربی می&zwnj;گویند که آنها مسئول گناه اجدادشان نیستند. اما آنها از تاریخ گناهان پیشینیانشان برخوردارند، میراث عظیم ثروت، قدرتی که مایه&zwnj;ی برتری و سلطه&zwnj;ی آنها بر جهان شده است، نتیجه&zwnj;ی اشغال و تصاحب نظامی گریانه&zwnj;ی سرزمین دیگران بوده است.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> توکویل و آرنت به خوبی توضیح داده&zwnj;اند که دموکراسی در آمریکا پا گرفت، برای این که آمریکا- برخلاف فرانسه- با مسئله فقر روبرو نبود، آنان بهشت خدادادی را فتح کرده بودند که امکان برابری را مهیا می&zwnj;کرد. اما انقلاب فرانسه با حل مسئله&zwnj;ی فقر دست به گریبان بود. توکویل در ۱۸۳۱ نوشت:&quot;مزیت بزرگ آمریکاییها این است که به دموکراسی رسیدند بدون آن که مجبور به تحمل یک انقلاب دموکراتیک باشند...آنها <b>برابر زاده می&zwnj;شوند و نیازی ندارند برابر شوند</b>&quot;. آرنت هم با دو تخصیص این حکم کلی را نتیجه گرفت که: &quot;پیروزی انقلاب در آمریکا و شکست آن در فرانسه به سبب <b>مشکل فقر</b> بود که بجز در آمریکا در همه&zwnj;ی نقاط دیگر دنیا وجود داشت&quot;[<span>۱۰].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> مسئله، فقط مسئله&zwnj;ی پیشینه&zwnj;ی تاریخی نیست. مسئله ساختار جهانی نابرابری آفرین است. مسئله، مسئولیت دولت&zwnj;های به شدت ثروتمند در برابر صدها میلیون انسان گرسنه است. دولت&zwnj;های ثروتمند- و عمدتاً دموکراتیک غربی- با تأیید و کوشش در جهت تحمیل نظم جهانی موجود، آگاهانه صدها میلیون نفر انسان را از <b>حق برخورداری</b> از &quot;سطح زندگانی، شامل سلامتی و رفاه خود و خانواده از حیث خوراک، مسکن، مراقبت&zwnj;های طبی و خدمات لازم اجتماعی&quot; (ماده&zwnj;ی ۲۵ اعلامیه&zwnj;ی جهانی حقوق بشر) محروم ساخته&zwnj;اند. اعلامیه&zwnj;ی جهانی حقوق بشر به صراحت اعلان می&zwnj;دارد که &quot;هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماعی و بین المللی حقوق و آزادیهایی را که در این اعلامیه ذکر گردیده است تأمین کند و آنها را به مورد عمل گذارد&quot; (ماده&zwnj;ی ۲۸). نهادهای موجود بین المللی (و در واقع هنجارها و قواعد حاکم بر نظم جهانی موجود) نه تنها در این امتحان شکست خورده&zwnj;اند بلکه به دلایل پیشین به وخیم تر شدن فقر خانمانسوز جهانی کمک می&zwnj;کنند.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> فیلسوفان سیاسی لیبرال برابری خواه مانند توماس پوگی، چارلز باینتر، دیوید میلر، دپرل مولندورنک، و... درباره&zwnj;ی فقر جهانی و نسبت آن با نقض حقوق بشر-علی رغم اختلافات در مبانی تئوریک آنها- بسیار سخن گفته&zwnj;اند. نظریه&zwnj;ی جان راولز درباره&zwnj;ی نظم و عدالت جهانی که در کتاب <b><i>قانون ملل</i></b> وی تحلیل شده است با اهم مدعیات این گروه از فیلسوفان هم خوانی کلی دارد. به طور کلی می&zwnj;توان گفت که جان راولز از منتقدان جدی نظم موجود جهانی- که صرفاً بر پایه&zwnj;ی منافع ملی کشورهای قدرتمند بنا شده- یعنی سنت فکری رآلیسم می&zwnj;باشد. او نظریه&zwnj;ی خویش را برپایه&zwnj;ی احترام متقابل ملت&zwnj;ها نسبت به حقوق، و سنت&zwnj;های فرهنگی متفاوت بنا می&zwnj;نهد. فیلسوفان و صاحبنظران لیبرالی مانند توماس نیگل، جوشوا کوهن (استاد دانشگاه استنفورد)، ساموئل فریمن، لیف ونر (استاد دانشگاه شفیلد انگلستان)، دیوید ریدی، کرست براون ، و...آثار فراوانی در دفاع از نظریه&zwnj;ی عدالت جهانی راولز به رشته&zwnj;ی تألیف در آورده&zwnj;اند.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> پیتر سینگر نیز مدافع نظریه&zwnj;ی برابری راولز است. او- به عنوان یک آمریکایی- به شدت مواضع دولت&zwnj;های غربی- خصوصاً دولت آمریکا- را در امتناع از وظیفه&zwnj;ی فقر زدایی از جهان به نقد می&zwnj;کشد. سینگر نظریه&zwnj;ی کمک به محرومان جامعه&zwnj;ی خود را رد کرده و مدعای کمک به فقیرترین مردم جهان را موجه می&zwnj;سازد.او تولد در یک کشور خاص را کاملاً اتفاقی می&zwnj;داند که فقرا را از کمک محروم نمی&zwnj;سازد. سینگر می&zwnj;نویسد:</div> <div dir="RTL"> &quot;اگر کشورهای توسعه یافته&zwnj;ی جهان را به ترتیب درصدی از تولید ناخالص ملی شان که صرف کمک برای توسعه[مناطق فقیر جهان] می&zwnj;کنند رده بندی کنیم، <b>آمریکا مطلقاً و بدون هیچ تردیدی مقام آخر را دارد</b>&quot;[<span>۱۱].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> سینگر با آمار و ارقام فراوان مدعای خود را تثبیت کرده و سپس می&zwnj;گوید:&quot;حتی ذکر همین مبلغ ناچیز هم به منزله&zwnj;ی کمک آمریکا به فقیرترین مردم دنیا کاری مبالغه آمیز است، چرا که قسمت اعظم این کمک&zwnj;ها صرف تأمین اهداف سیاسی و راهبردی آمریکا می&zwnj;شود. بزرگ&zwnj;ترین دریافت کننده&zwnj;ی کمک&zwnj;های امریکا برای توسعه مصر است&quot;[<span>۱۲]. سینگر می&zwnj;گوید:&quot;کوتاهی آمریکا در پیوستن به جبهه&zwnj;ی جنگ علیه فقر <b>تنها</b> ناشی از جهل مردم آمریکا نیست، بلکه نقایص اخلاقی رهبران سیاسی آمریکا هم در این مورد موثر است&quot;[۱۳].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> <b>روشنفکری دینی و مسئله&zwnj;ی فقر و بینوایی</b></div> <div dir="RTL"> <b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL"> <b>یکم- نواندیشی پیش از انقلاب: </b>پروژه&zwnj;ی دین شناسانه&zwnj;ی نواندیشان دینی قبل از انقلاب کاملاً با مسأئل اقتصادی و فقر درگیر بود. آیت الله طالقانی کتاب <b><i>اسلام و مالکیت</i></b> را نوشت که یکی از کارهای او در این زمینه است. خطبه&zwnj;های <b><i>نهج البلاغه</i></b> در این خصوص بسیار مورد توجه او بود و دائماً- از جمله در نمازجمعه&zwnj;های ابتدای انقلاب- آنها را شرح می&zwnj;کرد.</div> <div dir="RTL"> مهدی بازرگان هم به مسائل اقتصادی- کار و بانک و طبقات و انفاق و چپ زدگی- توجه داشت و در این زمینه نظرورزی می&zwnj;کرد.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> بخشی از نوشته&zwnj;های مرتضی مطهری در این زمینه در کتاب&zwnj;های <b><i>نظری بر نظام اقتصادی اسلام</i></b>، <b><i>مسئله&zwnj;ی ربا</i></b> گرد آمده است. فصلی از کتاب <i>سیری در نهج البلاغه</i> را هم به ارزش عدالت اختصاص داد و به سنت علی بن ابی طالب استناد کرد و گفت:</div> <div dir="RTL"> &quot;بعد از عثمان علی زمام امور را به دست گرفت. از آن حضرت خواستند كه عطف به ما سبق&rlm; نكند و كاری به گذشته نداشته باشد. كوشش خود را محدود كند به حوادثی كه&rlm; از اين به بعد در زمان خلافت خودش پيش می&rlm;آيد، اما او جواب می&rlm;داد كه :&quot;الحق القديم لا يبطله شی&rlm;ء&quot; حق كهن به هيچ وجه باطل نمی&rlm;شود. فرمود به خدا قسم اگر با آن اموال برای خود زن گرفته باشند و يا كنيزكان خريده باشند باز هم آن را به بيت المال&rlm; برمی&rlm;گردانم&quot;[<span>۱۴].</span></div> <div dir="RTL"> می گفت حضرت علی علاقه&zwnj;ای به حکومت نداشت، اسلام اجازه نمی&zwnj;دهد که جامعه به دو طبقه&zwnj;ی &quot;پرخور ناراحت از پرخوری&quot; و &quot;گرسنه&zwnj;ی ناراحت&rlm; از گرسنگی&quot; تقسیم شود، به همین دلیل خلافت را برعهده گرفت و گفت:</div> <div dir="RTL"> &quot;لولا حضور الحاضر و قيام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی&rlm; العلماء ان لا يقاروا علی كظه ظالم و لا سغب مظلوم لالقيت حبلها علی&rlm; غاربها و لسقيت آخرها بكاس اولها: اگر آن اجتماع عظيم نبود و اگر تمام شدن حجت و بسته شدن راه عذر بر من&rlm; نبود و اگر پيمان خدا از دانشمندان نبود كه در مقابل پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمكش ساكت ننشينند و دست روی دست نگذارند ، همانا افسار خلافت را روی شانه&rlm;اش می&rlm;انداختم و مانند روز اول كنار می&rlm;نشستم&quot;[<span>۱۵].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> اما علی شریعتی حدیث دیگری دارد. هیچ یک از نواندیشان دینی به اندازه&zwnj;ی او به اقتصاد نپرداخته است. نه تنها اسلام او، اسلام فقرا بود، که دشمن فقر بود و دائماً با استناد به احادیث می&zwnj;گفت فقر که آمد دین می&zwnj;رود. <b><i>جهت گیری طبقاتی اسلام</i></b> و <b><i>ابوذر</i></b> دو نوشته&zwnj;ی او در این زمینه&zwnj;اند. اما همه&zwnj;ی آثارش سرشار از سخن گفتن در این مورد است. بورژوازی را &quot;طبقه&zwnj;ی کثیف متعفن پول پرست&quot; به شمار می&zwnj;آورد[<span>۱۶]. می&zwnj;گفت:&quot;بورژوا آدم بد و پستی است&quot;[۱۷]. براین باور بود که:</span></div> <div dir="RTL"> &quot;فقر اقتصادی، فقر سیاسی به وجود می&zwnj;آورد و بعد استعمار و وابستگی اقتصادی ایجاد می&zwnj;کند امروز کدام جامعه در دنیا هست که از لحاظ اقتصادی در سطح پایینی باشد، ولی وابسته نباشد&quot;[<span>۱۸].</span></div> <div dir="RTL"> از ابوذر یک انقلابی سوسیالیست قرن بیستمی ساخت. در تمامی آثارش این سخن ابوذر را نقل می&zwnj;کرد که:&quot;در شگفتم از کسی که نانی در خانه اش نمی&zwnj;یابد و آن گاه با شمشیر آخته بر همه&zwnj;ی <b>مردم نمی&zwnj;شورد</b>&quot; [<span>۱۹].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> در سال ۱۳۵۵ به مجاهدین خلق نوشت که حضرت علی:</div> <div dir="RTL"> &quot;انقلابی تر از مارکس زندگی کرد و در برابر بهره کشان کینه ورزید و با محرومان چندان همدرد بود که فریاد زد:اگر قدرت را به دست آورد حقی را که اینان از مردم ربوده اند، اگر شیر شده و در پستان مادرانشان رفته باشد، یا مهر در کابین زنانشان، بیرون خواهم کشید، و پس خواهم گرفت...کسی که به میثم خرما فروش یار وفادارش تشر زد- وقتی که دید در طبق خرمایی که نهاده است، خرماهای خوب و خرماهای بد را دو توده کرده است-: <b>هان، چرا خلق خدا را این چنین تقسیم می&zwnj;کنی؟ </b>و نشست و با دست&zwnj;های خویش هر دو را در هم آمیخت و گفت: هر دو را به یک قیمت معدل بفروش. یعنی چه؟ یعنی نه تنها <b>به هرکس مطابق کارش</b>، نه تنها <b>تساوی در مالکیت برابر از تولید</b>، بلکه عالی&zwnj;ترین تصوری که از یک نظام اشتراکی داریم یعنی <b>تساوی در مصرف</b>&quot;[<span>۲۰].</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> <b>دوم- نواندیشی دینی پس از انقلاب:</b> فقر و مسکنت در دین شناسی نواندیشان دینی پس از انقلاب جایی ندارد. آثار مصطفی ملکیان، عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری فاقد مسائل اقتصادی و فقر است. گویی نه در متن مقدس (کتاب و سنت معتبر) در این خصوص سخنی وجود دارد که نیازمند تفسیر و تأویل است، نه جامعه&zwnj;ی ایران گرفتار مسئله&zwnj;ی فقر و تنگدستی است. آرش نراقی در مقاله&zwnj;ی &quot;آیا نان و امنیت بر آزادی مقدم است&quot; از تقدم آزادی بر نان دفاع کرده و مدعی است که مسئله&zwnj;ی فقر را از طریق بسط آزادی می&zwnj;توان حل کرد[<span>۲۱]، اما بقیه&zwnj;ی نواندیشان دینی مسئله&zwnj;ی فقر را نادیده گرفته&zwnj;اند.</span></div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> اگر روایتی جدید و سازگار با مدرنیته از اسلام باید عرضه کرد، این خوانش نمی&zwnj;تواند آیات و روایات اقتصادی و ناظر به مسئله&zwnj;ی فقر و ثروت اندوزی را نادیده بگیرد. آن سخنان نیازمند تفسیر و تعبیرند:</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> و کسانی که زر و سیم می&zwnj;اندوزند و ان را در راه خدا خرج نمی&zwnj;کنند، ایشان را از عذابی دردناک خبر ده. آن روز که آن را در آتش جهنم تافته کنند و پیشانی و پهلو و پشت آنان را با آن داغ بگذارند[به آنان گویند] این همان است که برای خودتان اندوخته بودید، پس[طعم] اندوخته هایتان را بچشید (توبه، ۳۵-۳۴).</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> وای بر هر عیب جوی طعنه زن.همان که مالی گرد آورد و شماره اش کرد.پندارد که مالش او را جاودانه می&zwnj;سازد.حاشا، بی شبهه به کام درهم شکن انداخته شود. و تو چه دانی که درهم شکن چیست. آتش الهی فروزان. همان که بر دلها راه یابد. برایشان لایه لایه فروافتد. در ستون&zwnj;هایی بلابلند (همزه، ۹-۱).</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> هرگز به نیکی دست نیابید مگر آن که از آنچه دوست دارید ببخشید (آل عمران، ۹۲).</div> <div dir="RTL"> شیطان شما را از فقر می&zwnj;ترساند (بقره، ۲۶۸).</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> در اکثر موارد قرآن بعد از نماز بر زکات تأکید کرده است. &quot;زکات فقط برای فقرا و بینوایان است (توبه، ۶۰). اطعام مسکین کفاره&zwnj;ی بسیاری از گناهان است.</div> <div dir="RTL"> پیامبر:&quot;کاد الفقر أن یکون کفراً: نزدیک بود فقر به کفر بینجامد&quot; (جامع الاخبار، ۱۰۹، فصل ۶۷، فی الفقراء).</div> <div dir="RTL"> پیامبر:&quot;فقر موجب روسياهی انسان در دنيا و آخرت می&zwnj;شود&quot;.</div> <div dir="RTL"> پيامبر: &quot;فقر سخت تر از كشته شدن است&quot;</div> <div dir="RTL"> &quot;من لا معاش له لا معاد له&quot;.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> اگر مسائل و مشکلات واقعی جامعه&zwnj;ی ایران را باید حل و رفع کرد، فقر گسترده یکی از مهمترین مسائل و مشکلات ایران است که میلیون&zwnj;ها انسان (کودک و نوجوان و جوان و سالخورده) را به زیر خط فقر و خط مطلق فقر رانده است. در سال جاری اعلام شد که در سال ۱۳۸۹ خانوارهای شهری با درآمد ماهانه كمتر از ۹۴۶ هزار تومان و خانوارهای روستايی با درآمد ماهانه كمتر از ۵۸۰ هزار تومان زير خط فقر به حساب می&zwnj;آيند.</div> <div dir="RTL"> &nbsp;</div> <div dir="RTL"> اگر مسئله فقط و فقط مسئله&zwnj;ی گذار به دموکراسی است، اولاً: دموکراسی با فقر گست

 اکبر گنجی − پروژه‌ی روشنفکری دینی هیچ توجهی به مسئله‌ی فقر و نابرابری‌های اقتصادی ساختاری ندارد. روشنفکران دینی اگر دیندارند، به حکم آیات و روایات باید در این خصوص سخن می‌گفتند. اگر لیبرال هستند، بزرگترین اندیشمندان لیبرال در این باره نظریه پردازی کرده‌اند. اگر مسئله‌ی آنها دموکراسی است، دموکراتیزه کردن جامعه و ساختار سیاسی ایجاب می‌کند که در این مورد دیدگاه روشنی اتخاذ کنند. اگر مدافع حقوق بشر هستند، فقر زدایی و تبعیض زدایی جزو حقوق بشر است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان نادر

    <p>با سلام . ****این روشنفکر دینی را از کجا در اورده ای؟! مگر ادم عاقل اعتقادات شخصی خود را برخ دیگران میکشد تا بشود روشنفکر ؟! . یا اگر کسی خوشفکر بود اصلا دنبال چنین خود نمائیهائی میرود؟. مگر کافر بی دین از مال خودش انفاق نمیکند؟ یا برای کمک به همنوع منتظر فتوای مجتهد اعلم از خدا بیخبر مینشیند؟! لطفا چند متر به اطراف خودت نگاه کن تا ببینی بسیار ادمیان فارغ از بهشت وجهنمی که روشنفکران دینی تبلیغ میکنند به خلق خدا خدمت میکنند بدون انکه انرا بحساب خدا بنویسند یا انتظار پاداش غیبی داشته باشند. باور بفرمائید منهم روزگاری از هورا کشان شما بودم ولی از روزی که باد ازادی به دماعت خورده از خودت بیخود شده ای***ولی بهر حال ما روشنفکر دینی نداریم! والسلام ومع الصلوات .</p>

  • کاربر مهمانreza

    بقول زنده یاد دکتر سحابی؛ روشنفکر دینی یعنی کچل مو فرفری ؛ روسنفکر دینی نداریم و اساسا این اصطلاح بیمعنی است.

  • کاربر مهمان نادر

    <p>**** من فقط گفتم (ما روشنفکر دینی نداریم) وکسییکه منورالفکر شد حساب دین را از دنیا جدا میکند. ادم روشنفکر چراغی میشود برای راه فردا واگر این مصیبت زده به که یکپایش غل وزنجیر دین را دارد وبا پای دیگرش لنگ میزند به احتمال به یقیین نه خود به مقصود میرسد ونه راهنمای خوبیست. این روشنفکران دینی هم خدا را میخواهند وهم خرما را !! که انهاخودشان ام الفساد هستند مثل خدا نیامرزیده جلال وجمع توده ایهای دهه چهل وپنجاه و واین شریعتی وجدیدا این****!! برادر ! اخوی ! و.......مگر عاقبت یک ادم عاقل را از یک سوراخ چند بار مارگزیده؟!***</p>

  • کاربر مهمان نادر

    با سلام. کاربر مهمان محترم مورخ 06/12/1391 - ساعت 11:35 اولا از عکس العمل سریع شما هم در شگفتم وهم متشکر. دوما این ستاره ها که میبینید نشان از همان ستاره هائی دارند که خیل دانشجویان ما به ان افتخار میکنند!. سوما بنده حقیر چندین مدتیست با این به اصطلاح روشنفکران دینی مشکل دارم! از هر زمان که شروع میکنم بازهم بالاخره به ته قضیه میخورم که اصلا ادم دینی روشنفکر نمیشود ویا بالعکس !. به همین زیر نویسهای پهلوان اکبر خودمان نگاه کنید که برای حجت اورده اند از دکتر شریعتی که ارزو میکنم خداوند الرحمان والرحیم فقط نیم مثقالی از خرمن گناهان کبیره ایشان را ببخشاید ویا جلال اقا وخیل توده ایها که گاهی چنان مجتهد اعظم میشدند که علامه دهر هم جلوی پای انها لنگ میانداخت! ویا چنان روشنفکر مدرن میشدند که لنین را هم بشاگردی نمی گرفتند ! استاد محترم : از ما به شما وصیت! ادم اگر مالی چیزی داری برای رضای خودت بده !! واگر نداری؟! محبت کن و از جان بگذر که این ارزانترین مطاع است برای معامله.

  • کاربر مهمان

    در بازار"اندیشه فروشی" اینگونه فراورده ها هم مخاطب ! ندارد و هم فروش ! حال اندیشمندان ایرانی پس از فراری دادن مغز نخبه خود از ایران باید در اندیشه امورات زندگی پر خرج در ممالک پیشرفته هم باشند و فراورده هایی که متقاضی بیشتری دارد را , که گاها اگر از دریافت جوایز بین المللی هم بی نصیب نماند , خوب هم می شود , ارایه دهند ... و آنگونه است که غم نان خود را با نخوردن غم نان اقشار ضعیف بدست آورده و میخورند ، اقشار ضعیفی که در این دهکده کوچک جهانی بوضوح دراثر ندانمکاریهای همان نخبه گان آفریده شده اند ...

  • کاربر مهمان

    ....و کسانی که زر و سیم می‌اندوزند و ان را در راه خدا خرج نمی‌کنند، ایشان را از عذابی دردناک خبر ده... از نظر قرآن زر و سیم باید برای جهاد و جنگ با کفار و تحمیل پرستش الله به آنها اصتفاده شود که معلوم است وقتی کار ملت همه اش جنگ ایدیولوژیکی با این و اون باشد و برای کمک به حکومت جهانی اسلام و امام زمام که او هم قرار است دو سوم مردم جهان را بکشد و در عین حال امکان غنیمت گرفتن و رسیدن به رفاه اقتصادی از طریق این جنگها امکان نداشته باشد ملت فقیر میشوند.

  • کاربر مهمان

    اگر مشکل آقای گنجی این است که چرا روشنفکران دینی برخلاف مجتهدین دینی مثل خمینی و علی شریعتی و قرآن و مثل فیلسوفان خارجی از جمله کارل پوپر و مارکس و... بیشتر حرافی نمیکنند که بعدا در مقالات فلسفی و اقتصادی بشود از آنها نقل قول کرد مشکل بزرگی نیست. ایشان و هم عقیده هایشان میتوانند یک چند صد تایی مقاله در مورد مهم بودن عدالت از نظر روشنفکران دینی و اینکه باید عدالت اقتصادی انجام شود بنویسند که امت اسلامی علاوه بر نقل قولهایی از مجتهدین و علمای دین اسلام در مورد مال خر بودن اقتصاد چند تا فحاشی هم از روشنفکرانی دینی به آمریکا برای مسیول بودن در فقر مردم جهان بنویسند که دیگر کمبودی احساس نشود! چه فایده که ایشان و همفکرانشان در اساس اقتصاد اسلامی که فرهنگش در بین مسلمانان ریشه عمیق 1400 ساله دارد اشکالی نمی بینند. در ایران و بقیه کشورهای اسلامی حداقل میدانیم که این فرهنگ اقتصاد اسلامی است که باعث فقر است و هر وقت که اسلام ناب محمدی قدرت را در دست دارد فقر هم بیشتر میشود. اقتصاد اسلامی دز رمان حضرت محمد این بوده که ایشان و پیروانشان به قبایل دیگر حمله کرده و مردان را میکشتند و آنها را چپاول میکردند و زنان را هم به اسیری میفروختند و به این طریق چرخ اقتصاد میچرخید و بعدها هم که دیدیم مثلا در زمان حضرت عمر این فرهنگ اقتصادی از طریق جنگ افروی و حمله واشغالگری در کشورهای دیگر هم به اقتصاد رونق میداد. حالا اگر بنیاد گزار دین اسلام نظرش در مورد اقتصاداین بوده تا وقتی که کسی بیاید واساس دین وفرهنگ امت اسلام را که بر چپاولکری استوار است نقد نکند و عوض نکند هزاران نقل قول از قرآن و حضرت علی و امام خمینی فقط حرف بیخود است. آن وقتیها به ملل دیگر حمله میکردند حال که دستشان به دیگران نمیرسد همدیگر را چپاول میکنند.

  • ایراندوست

    نکته مهمی‌ در این مقاله اشاره شده ولی در مجموع ،نقش نواندیش دینی در ایران کمی‌ مبالغه آمیز در جامعه روشنفکری ایرانیان پرده برداری می‌‌شود، ملاط و کیفیتی در میان این نواندیشان تا دیروز حکومتی و امروزه منتقد وجود ندارد و این مقاله اشاراتی تنها به یکی‌ از این کمبودها داشته و آنهم کسری تامل و تفحص در مقوله فقر از طرف این جماعت دینی است. مسائلی‌ چون اقتصاد ملی‌،نقش زنان در جامعه، آموزش در یک سیستم نواندیش اسلامی، حدود و مرزهای آزادی اجتماعی در این ترجمان نوین اسلامی، چگونگی‌ ساختار سیاسی و برخورد با اپوزیسیون سکولار یا چپ در یک رژیم دمکراتیک ؟ اسلامی و...هنوز حتا به فکر آنها خطور نکرده و در بلبشوی مظلوم گرائی و یا حسین میر حسین به هستی‌ کاذب خود در یک مقیاس خرد ادامه میدهند.از طرف دیگر در کشوری که میلیونها حقوق بگیر حزب الهی حکومت با میلیاردها تومن از جیب ملت ایران به حفاظت و پاسداری از این نظام مشغولند و روز و شب در یک پروپاگاندای اسلامی از نوع فاشیستی آن و با رهبری ظفرمند و هدفمندی چون حجت الاسلام خامنه‌ای "آقا" شستشوی مغزی میشوند، نیروهای سکولار و آزادیخواه که اکثریت جامعه روشنفکری را شامل میشوند، چگونه میتوانند روشنگری و افشاگری از نظام ج.ا. را در جامعه ایرانی‌ به پیش ببرند ؟ سوال انتقادی از ما در اینجاست که چرا سکولارها از بازبینی تاریخ اسلام و اتفاقات حقیقی‌ در صدر اسلام، که مهر جعل و تحریف از دیرباز به آن زده شده را تحقیق و انتشار نمیدهند ؟ زیرا پژوهش در تاریخ اسلام، گذاشتن سنگ قبر به روی آن برای آینده بشریت هم هست! یا پرسشی از هر دو طرف سکولار یا دینجوی ایرانی‌ اینست که چه نقشی‌ اسلام، در این ۱۴۰۰ سال فرصت تاریخی، در پیشرفت یا پسرفت زمینی‌ یا آسمانی پیروان خود، داشته است ؟ و ...

  • کاربر مهمان

    جناب نادر به جای تندی و پرخاش که زمانه مجبور به حذف آنها شود شما هم به اندازه گنجی حق دارید که تحلیلتان را بنویسید و بیان کنید نیازی به خشونت نوشتاری هم نیست. از هر کس هم در خصوص موضوعی مطلب نوشت نمیتوان طلبکار بود که چرا در مورد چیز دیگری ننوشتی. اگر بحث شما این است که کسانی وجود ندارند که علاوه بر باور دینی به لزوم رعایت حقوق دیگران و اصول اولیه دموکراسی و حقوق بشر اعتقاد دارند من فکر میکنم در اشتباه هستید.

  • کاربر مهمان

    دین مقوله ای فیزیکی یا شیمیایی یا بیولوژیکی نیست که مبتنی بر قوانین طبیعی قابل بررسی باشد. دین مجموعه نقل قولهایی است که توسط دینداری سازمان یافته و عمدتا توسط روحانیون بصورت منسجم و سازمان یافته و با برنامه ریزی منتقل شده است. روشنفکر دینی در حالیکه تمامی آموزه های دینی اش را مدیون همین نهاد سازمان یافته است و تمامی اطلاعات مربوطه را از همانها گرفته است دست به شیطنت عجیبی می زند و سعی می کند از میان آن نقل قولها انچه را که "به صلاح" است انتخاب کند و بقیه را کاذب بنامد.. به نظر نمی رسد ایشان حق چنین گزینشی را اصولا داشته باشند. چیزی بنام روشنفکر دینی نمی تواند وجود داشته باشد.

  • نوشین

    این گوی و این میدان. شما اینکار را بکنید. اینکه دلخوری ندارد. بعلاوه در تمامی غرب هر متفکری سوژه خاصی را کندو کاو میکند و به آن حساسیت دارد نه همه ی سوژ ه ها. متفکرین مذهبی مدرن هم حساسیت های خودشان را داشتند که در پرداختن به سوژه های بخصوصی جمع میشد. نمیشود توقع داشت به همه چیز توجه کرده و در موردش مطلب نوشته باشند. حساسیت عمده شما اگر به فقر است، خب در این مورد کار کنید. البته لطفاً مطالبتان را از رفرانس ها و ارجاعات پر نکنید بلکه صاف و پوست کنده نظر خودتان را بنویسید و راه حل ارائه دهید

  • پویان

    <p>مسیر حرکت آقای گنجی ، از **** بسوی نواندیشی دینی ، نسبتا درست بوده ****د . به هر حال حرکت ایشان و سایر همفکرانشان در به چالش کشیدن باور ها و سنن و دستیابی به جامعه ی بازتر ، مثبت است و به لحاظ نزدیکی این گروه از نواندیشان دینی به باورهای بخش بزرگی از مردم و نقش میانه ای که بین مردم و روشنفکری پیشرو ایفا می کنند ، در زمره ی تاثیرگذارترین گروه ها قرار دارند.</p>