خشونت انقلاب در میانه مشروعیت و انحراف: سوریه و ضرورت یک تصحیح
<p dir="RTL">هدی زین - چنددستگی و تشتت اپوزیسیون سیاسی و نظامی سوریه در برابر رژیمی که یکپارچه در مواجهه با شکاف<span dir="LTR">‌</span>ها و ضربه‌های سهمگین ایستاده است، ایجاب می‌کند که هر سوری، اعم از فعال، رزمنده، چریک یا حتی ناظر خاموش، لحظه<span dir="LTR">‌</span>ای درنگ کرده و نگاهی دوباره به مسیر تغییر در سوریه بیاندازد. مسیری که مخاطراتش از تصورات و انتظارات ما فراتر رفته است. هر شهروند سوری که عوامل پیروزی و شکست این انقلاب را بازبینی نکند، می<span dir="LTR">‌</span>تواند مسئول مستقیم انباشت ویرانی، خشونت، رنج و خونریزی به‌شمار رود.</p> <p dir="RTL"> </p> <!--break--> <p dir="RTL">وقت و تلاش خود را با بحث از عناصر اپوزیسیون سیاسی سوریه، در داخل و خارج هدر نمی‌دهم. چرا که این باید در جایی دیگر به دقت مورد توجه قرار گیرد. ناتوانی مفتضحانه آنها، ناشی از شرایط عینی داخلی و خارجی و در عین حال نتیجه<span dir="LTR">‌</span>‌خودسری‌های مرتجعانه است. فقدان برنامه<span dir="LTR">‌</span>ها و ابزارهای سیاسی، آنها را به بلوک<span dir="LTR">‌</span>هایی تهی از محتوای انقلابی بدل کرده است. آنها توان تحلیل واقعیات و مسائل انقلاب‌را ندارند تا برای گسترش ظرفیت<span dir="LTR">‌</span> و مراحل و راهکارهای آن طرح‌ریزی کنند. این ناتوانی از لفاظی رقت‌انگیز و سطحی این اپوزیسیون هویداست؛ خطابه‌هایی که از توصیف جنایات رژیم در رسانه<span dir="LTR">‌</span>ها قدمی فراتر نمی<span dir="LTR">‌</span>گذارد و در برابر مداخله<span dir="LTR">‌</span> خارجی کرنش می‌کند. این فقر سیاسی و فکری تأثیراتی فاجعه<span dir="LTR">‌</span>بار بر روند انقلاب داشته است؛ تأثیراتی همچون افزایش گفتمان مذهبی ستیزه<span dir="LTR">‌</span>جویانه و نشاندن ترس در دل بخش<span dir="LTR">‌</span>های گسترده‌ای از جامعه که به نقش خود به‌عنوان ناظران این مبارزه چسبیده‌اند.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">فقدان سازمان سیاسی و گفتمان سیاسی انقلابی، که انقلاب به هر دوی آنها نیاز داشته و دارد، دلیل عمده<span dir="LTR">‌</span> انحراف<span dir="LTR">‌</span>ها و شکست<span dir="LTR">‌</span>های متعدد در جریان انقلاب بوده است. بنابراین، بهتر است گروه‌های اپوزیسیون‌سیاسی سوریه را به حال خود رها کنیم تا هر آنچه می‌خواهند انجام دهند.</p> <p dir="RTL"> </p> <blockquote> <p dir="RTL">اپوزیسیون سیاسی سوریه توان تحلیل واقعیات و مسائل انقلاب ‌را ندارد تا برای گسترش ظرفیت<span dir="LTR">‌</span> و مراحل و راهکارهای آن طرح‌ریزی کند. این ناتوانی از لفاظی رقت<span dir="LTR">‌</span>انگیز و سطحی این اپوزیسیون هویداست؛ خطابه‌هایی که از توصیف جنایات رژیم در رسانه<span dir="LTR">‌</span>ها قدمی فراتر نمی<span dir="LTR">‌</span>گذارد و در برابر مداخله<span dir="LTR">‌</span> خارجی کرنش می‌کند. این فقر سیاسی و فکری، تأثیراتی فاجعه<span dir="LTR">‌</span>بار بر روند انقلاب داشته است؛ تأثیراتی همچون افزایش گفتمان مذهبی ستیزه<span dir="LTR">‌</span>جویانه و نشاندن ترس در دل بخش<span dir="LTR">‌</span>های گسترده‌ای از جامعه که به نقش خود به‌عنوان ناظران این مبارزه چسبیده‌اند.</p> </blockquote> <p dir="RTL">اما آیا حال و روز اپوزیسیون مسلح سوریه بهتر از حال و روز اپوزیسیون سیاسی است؟ آیا این اپوزیسیون یک نمونه انقلابی مسلح است یا مجموعه<span dir="LTR">‌</span>ای است از نیروهای رزمنده که هر یک اهداف خاص خود را دنبال می‌کنند؟ مشکلات آن چیست و عوامل موثر در پیروزی آن کدامند؟</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">انقلاب چیزی نیست جز قابله‌ی تولد جامعه‌ای نوین. اما منطق، قانون و شرط عمده<span dir="LTR">‌</span> موفقیت یک انقلاب را نباید در مسالمت<span dir="LTR">‌</span>آمیز بودن یا قهرآمیز بودن آن یافت. بلکه توافق گسترده همگانی بر سر مجموعه<span dir="LTR">‌</span>ای از اهداف حداقلی و در کنار آن، از کار انداختن یا حداقل محدود کردن ابزارهای سرکوب رژیم<span dir="LTR">‌</span>های حاکم است که نقش عمده را در موفقیت انقلاب دارد. این کار باید چنان صورت گیرد که ابزارهای سرکوب با فشار همگانی مردم به نقطه<span dir="LTR">‌</span>ای برسند که موجبات انحلال خود را فراهم آورند. اگر در جریان زایش انقلاب، مسلح کردن مردم گزینه<span dir="LTR">‌</span>ای ناگزیر شود، آنگاه ‌باید خشونت را آنچنان که هگل گفته است پذیرا باشیم: مسیری موقت در طول حرکت انقلاب.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">این امر مستلزم آن است که قواعد عمل مسلحانه را بدانیم و خود را به عوامل موفقیت آن مقید و متعهد سازیم. در غیر این‌صورت، عمل مسلحانه مقدمه<span dir="LTR">‌</span>ای بر سقوط همگان در جهنم ویرانی خواهد بود.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">از این رو، مسلح کردن همگانی یا مسلح کردن اپوزیسیون، منوط به توانایی مصادره و از کار انداختن بازوی نظامی رژیم است. اگر شاخه<span dir="LTR">‌</span>ی مسلح اپوزیسیون راهبرد سنجیده<span dir="LTR">‌</span>ای برای دستیابی به این هدف اتخاذ نکند و در نتیجه در تحقق این معادله ناکام شود، آنگاه همه چیز ناگزیر به جنگی داخلی ختم می<span dir="LTR">‌</span>شود. در این حال، مردم هزینه<span dir="LTR">‌</span>ای بس گزاف خواهند پرداخت، حتی اگر «انقلاب پیروز شود».</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">بطور نمونه می<span dir="LTR">‌</span>توان از مبارزه<span dir="LTR">‌</span> مسلحانه<span dir="LTR">‌</span> دهقانان در تامبوف یا مبارزه<span dir="LTR">‌</span> مسلحانه ملوانان نیروی دریایی روسیه در شهر کرونشتات در برابر حکومت شوروی در سال ۱۹۲۰ یاد کرد که چگونه هر دوی آنها، علیرغم هزینه<span dir="LTR">‌</span>ی سنگین انسانی، به شکست انجامیدند.</p> <p dir="RTL">بنابراین، مصادره و انهدام ابزارهای سرکوب دستگاه قدرت شرط بایسته<span dir="LTR">‌</span>ی موفقیت انقلاب است، انقلابی که بر آن است تا جامعه<span dir="LTR">‌</span>‌ی جدید را بر مبنای روابط غیراستبدادی و عادلانه بنا نهد، نه آن که صرفا رژیم حاکم را سرنگون سازد.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">این نکته ما را متوجه مسئولیت<span dir="LTR">‌</span>هایی می‌کند که بر عهده<span dir="LTR">‌</span>ی اپوزیسیون مسلح سوریه است. دیگر پذیرفتنی نیست که این اپوزیسیون به جای اتخاذ استراتژی، برنامه‌ریزی و ایجاد تشکیلات سازمانی، صرفا گروهی سلاح بر کف و درگیر نبرد با ارتش رژیم باشد. فراموش نباید کرد که هر کس مسئول عواقب و نتایج مواضعی است که در هنگامه انقلاب در عرصه‌های نظامی، سیاسی یا پارتیزانی می‌گیرد.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">در این هنگامه گردان<span dir="LTR">‌</span>های مسلح کجا هستند؟ من ابا دارم که آنها را ارتش آزاد سوریه بخوانم زیرا رهبری و گفتمان واحدی ندارند. کجا هستند آنها که باید در برابر مردمی که صاحبان اصلی انقلاب هستند، ادای دین و وظیفه کنند؟</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">بیایید خود را از این پیش‌فرض خلاص کنیم که اپوزیسیون مسلح، اپوزیسیونی ملی با اهدافی مشخص و تعریف<span dir="LTR">‌</span>شده است. اگر چنین بود، ما شاهد حراج نطق<span dir="LTR">‌</span>های سیاسی در بازار رسانه<span dir="LTR">‌</span> نبودیم و دکان‌های مختلف نیز به عرضه کسانی نمی‌پرداختند که رژیم را لعن و نفرین می‌کنند. اپوزیسیون ملی هم‌چنین با ایفای نقش خلافت و تحمیل گفتمان ستیزه‌جویی دینی به مردم، آن هم به صرف داشتن اسلحه، مغایرت دارد.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">اپوزیسیون مسلح، وظایف مشخصی و روشنی دارد که نظامی هستند، نه سیاسی یا مذهبی. اهداف و آرزوهای مردم فقط از طریق یک اپوزیسیون سیاسی برآورده می<span dir="LTR">‌</span>شود که اعتبارش فراتر از قدرت اسلحه است. اگر اپوزیسیون مسلح نتواند از پس وظایف و مسئولیت‌های خود برآید ، بر عهده<span dir="LTR">‌</span>ی مردم و فعالان انقلابی است که آن را را به مسیر درست بیندازند یا اگر لازم شد، پس بزنند.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">در نقد و انکار اپوزیسیون مسلح سوریه نباید هیچ ترس و تردیدی به دل راه داد چرا که هیچ شخص و گروهی فراتر از منافع انقلاب، مردم و اراده آنها نیست که شعار می‌دهند: «الثورة فوق الجمیع». آنها که نمی<span dir="LTR">‌</span>توانند نقد اپوزیسیون مسلح یا مقابله با مشکلاتش را بپذیرند از چند حال خارج نیستند: یا از ماهیت امور بی<span dir="LTR">‌</span>خبرند یا به سبب چیرگی توپ و تانک، همان ترسی به سراغ‌شان آمده که با وزش نسیم انقلاب دور شده بود. گروهی نیز هستند که نه پیروزی انقلاب، که انحراف آن را طلب می‌کنند.</p> <p dir="RTL"> </p> <blockquote> <p dir="RTL">بیایید خود را از این پیش‌فرض خلاص کنیم که اپوزیسیون مسلح، اپوزیسیونی ملی با اهدافی مشخص و تعریف<span dir="LTR">‌</span>شده است. اگر چنین بود، ما شاهد حراج نطق<span dir="LTR">‌</span>های سیاسی در بازار رسانه<span dir="LTR">‌</span> نبودیم و دکان‌های مختلف نیز به عرضه کسانی نمی‌پرداختند که رژیم را لعن و نفرین می‌کنند. اپوزیسیون ملی هم‌چنین با ایفای نقش خلافت و تحمیل گفتمان ستیزه‌جویی دینی به مردم، آن هم به صرف داشتن اسلحه، مغایرت دارد.</p> </blockquote> <p dir="RTL">پس بیایید تأملات زیر را با اپوزیسیون مسلح سوریه، رهبران متعدد آن و با خویش در میان بگذاریم. بیایید بکوشیم تا از نسبت نیروهای مبارز با حرکت ملی انقلابی سردرآوریم تا همگی بتوانیم دست در دست هم برای نجات کشور کاری کنیم.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">۱) فرض بر این است که شاخه<span dir="LTR">‌</span> مسلح انقلاب <span dir="LTR">‌</span>باید تا سر حد ممکن انقلابی باشد. این سخن بدین معناست که شاخه<span dir="LTR">‌</span> مسلح انقلاب باید نسبت به مادری که او را زاده است، یعنی حرکت ملی انقلابی، وفادار باشد و سخن از انگیزه<span dir="LTR">‌</span>ها و آرزوهای مادر خویش بگوید. این بدان معناست که اهداف اصلی انقلاب باید آزادی و رهایی از بندگی و ستم رژیم حاکم و شروع دورانی جدید از عدالت و آزادی و کرامت برای همه<span dir="LTR">‌</span> فرزندان جامعه باشد.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">۲) با قبول آنکه انقلاب سوریه، در بر گیرنده<span dir="LTR">‌</span> گروه<span dir="LTR">‌</span>هایی گسترده از مردم، از طایفه‌ها و قومیت<span dir="LTR">‌</span>های گوناگون به شکل مدنی و مسالمت‌آمیز است، شاخه<span dir="LTR">‌</span> مسلح، حتی اگر اکثریت آن از طایفه مشخصی آمده باشد، هیچ حقی در تولید گفتمانی انحصاری در خصوص عناصر مختلف جامعه<span dir="LTR">‌</span> سوریه ندارد. این عناصر همان‌هایی هستند که تا امروز به درجات و شیوه‌های گوناگون درگیر مشارکت در عرصه مدنی بوده‌اند. یک اپوزیسیون ملی راستین، اعم از مسلح یا غیر آن، از حقوق و آزادی<span dir="LTR">‌</span> همه<span dir="LTR">‌</span> شهروندان با هر تعلق و صرف‌نظر از مشارکت یا عدم مشارکت<span dir="LTR">‌</span>شان در انقلاب دفاع می‌کند و با آنها با زبانی ملی سخن می‌گوید که ورای تعلقات دینی و قومی و سیاسی است. آن آزادی<span dir="LTR">‌</span> را که این مردم برای آن می<span dir="LTR">‌</span>جنگند، نمی‌توان از ژرفای انسانی فراگیر آن جدا نمود. آن آزادی<span dir="LTR">‌</span> که سرود ستایش‌اش از سوی کسانی سر داده می‌شود که که در طلب عدالت و کرامت و احقاق حقوق‌هستند، اگر همگان را در بر نگیرد به ضد خویش و به استبدادی جدید بدل خواهد شد.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">۳) اپوزیسیون مسلح مشروعیت خود را از مقبولیت و پایگاه اجتماعی<span dir="LTR">‌</span>اش می<span dir="LTR">‌</span>گیرد. وگرنه، باری گران و ستمی نو بر دوش انقلاب و مردم می<span dir="LTR">‌</span>شود. اگر منبع قدرت این اپوزیسیون همان باشد که رژیم هم از آن برخوردار است؛ یعنی اسلحه، تعریف مشروعیت آن چیست؟ صداقت، شفافیت، صراحت و روراستی با مردم، برخی از مهم‌ترین معیارهای مشروعیت اپوزیسیون مسلح هستند. به جز اسرار نظامی که قاعدتاً می‌بایست از رژیم حاکم مخفی بماند، هر آنچه هست می‌باید صریح و صادقانه با مردم در میان گذاشته شود. بارها شاهد بوده<span dir="LTR">‌</span>ایم که اپوزیسیون سیاسی سوریه صریح یا صادق نبوده اما آیا اپوزیسیون مسلح سوریه از همتای سیاسی خود بهتر بوده است؟ آیا این اپوزیسیون ، اطلاعات، اخبار، تحلیل<span dir="LTR">‌</span>ها و مواضع خود را، صریح و صادقانه با مردمی که مدافعش هستند در میان گذاشته است؟</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">۴) مقاومت مسلحانه، امری ضروری در تاریخ انقلاب<span dir="LTR">‌</span>ها نبوده است. با این حال، همین مقاومت مسلحانه هم برای خود قوانین و اصولی دارد. یکی از صورت<span dir="LTR">‌</span>های مقاومت مسلحانه، شکل پارتیزانی یا اصطلاحاً جنگ چریکی است که اپوزیسیون مسلح سوریه آن را اتخاذ کرده است. این نوع نبرد، هنگامی رخ می<span dir="LTR">‌</span>دهد که میزان تسلیحات دو طرف جنگ، تناسبی با هم ندارد. این شکل از جنگ چریکی، متکی بر تاکتیک<span dir="LTR">‌</span>های ضربه و فرار در درون شهرها و روستاها است. اما وقتی پارتیزان<span dir="LTR">‌</span>ها رهبری متحدی در سطح ملی نداشته باشند که متکی بر گفتمان نظامی ملی و مبرا از تعلقات تفرقه‌براندازانه باشد، آنگاه شاهد این خواهیم بود که اپوزیسیون نظامی انقلابی، بدل به گروه<span dir="LTR">‌</span>های رزمنده<span dir="LTR">‌</span> صرف می‌شود<span dir="LTR">‌</span> که فقط به لطف قدرت تسلیحات خود سر پا هستند و هیچ هدفی به جز نابودی رژیم، با هر وسیله<span dir="LTR">‌</span>ی ممکن نمی<span dir="LTR">‌</span>شناسند. همین باعث می‌شود این رزمندگان به سمت عملیات<span dir="LTR">‌</span> ویرانگر و مخرب بر ضد جامعه و دولت سوق داده شوند و بدین ترتیب مشروعیت مردمی لازم را از دست بدهند.</p> <p dir="RTL"> </p> <blockquote> <p dir="RTL">اپوزیسیون مسلح مشروعیت خود را از مقبولیت و پایگاه اجتماعی<span dir="LTR">‌</span>اش می<span dir="LTR">‌</span>گیرد. وگرنه، باری گران و ستمی نو بر دوش انقلاب و مردم می<span dir="LTR">‌</span>شود. اگر منبع قدرت این اپوزیسیون همان باشد که رژیم هم از آن برخوردار است؛ یعنی اسلحه، تعریف مشروعیت آن چیست؟ صداقت، شفافیت، صراحت و روراستی با مردم، برخی از مهم‌ترین معیارهای مشروعیت اپوزیسیون مسلح هستند. به جز اسرار نظامی که قاعدتاً می‌بایست از رژیم حاکم مخفی بماند، هر آنچه هست می‌باید صریح و صادقانه با مردم در میان گذاشته شود.</p> </blockquote> <p dir="RTL">پس قواعد جنگ پارتیزانی یا چریکی چیست؟ آن‌چنان که کارل اشمیت می<span dir="LTR">‌</span>گوید، عملکرد پارتیزان<span dir="LTR">‌</span>ها شکلی از مقاومت مسلحانه با هدف بی<span dir="LTR">‌</span>ثبات کردن رژیم است؛ همانطور که در مورد اپوزیسیون مسلح سوریه هم شاهدیم. خطر ماجرا آنجاست که این اپوزیسیون، پس از برافتادن رژیم یا حتی پیش از آن، ادعای مشروعیت مجموعه<span dir="LTR">‌</span>ای از حقوق، قوانین و سیستم خاص خود را بکند. در این صورت، این شکل از مقاومت مسلحانه، کشور را در وضعیت دائما اضطراری قرار می‌دهد تا جایی‌که با آشوب و بی‌ثباتی تهدید شود. در سایه<span dir="LTR">‌</span> جنگ پارتیزانی یا اصطلاحاً جنگ چریکی، کل نظام کشور (نظام نه به معنای سیاسی، بلکه به همان معنای مصطلح کلمه) فرو می<span dir="LTR">‌</span>پاشد و این همان چیزی است که ما امروزه در سوریه شاهدیم. یعنی در برابر خشونتی که رزمندگان مسلح اعمال می<span dir="LTR">‌</span>کنند، از قانون هیچ خبری نیست.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">این امر واقعیت جدیدی را بر انقلاب تحمیل کرده است و آن این‌که رزمندگان مسلح در غیاب رهبری سیاسی، همان اصلی که اپوزیسیون مسلح <span dir="LTR">‌</span>باید به آن گردن نهد، سرنوشت جنبش مردمی و مدنی و انقلابی را تا حد زیادی به انحصار خود درآورده‌اند. این بخشی از طبیعت و عواقب مقاومت مسلحانه است. شاهد این امر، عقب<span dir="LTR">‌</span>گرد<span dir="LTR">‌</span> وسیع نقشی است که جنبش مدنی و مسالمت‌آمیز انقلابی در سوریه داشته است.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">اپوزیسیون مسلح سوریه به‌عنوان بخشی از مردم تحت سلطه و در دفاع از مردمی که با خشونت و سبعیت رژیم روبرو بودند، با نام ارتش آزاد سوریه فعالیت خود را شروع کرد. بنیان و اساس این گروه، علیر‌غم مدافعان خارجی‌اش، بنیانی طبیعی و به‌قاعده بود. اما میلیتاریزه شدن نبرد بین ارتش اسد و ارتش<span dir="LTR">‌</span>های سازمان<span dir="LTR">‌</span>نیافته و بدون رهبر، اینک به نقطه نامعقولی رسیده است. اسلحه نقش خود را در دفاع از خود از دست داده و بدل به بنیان مبارزه<span dir="LTR">‌</span> شده است. این امر، بر حسب طبیعت امور به یکی از دو مسیر زیر منتهی خواهد شد: اگر اپوزیسیون قدرت گیرد و ارتش رژیم ضعیف شود، همه چیز به نبردی سرنوشت<span dir="LTR">‌</span>ساز منتهی خواهد شد. در غیر این صورت، شاهد تداوم درازمدت جنگی خواهیم بود که شهرها و آدمیان را به نابودی می‌کشاند و سرانجام همه در آن هلاک خواهند شد.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">اگر می‌خواهیم قدمی فراتر از از سیاست ناپخته اپوزیسیون سوریه برداریم و با واقعیت مبارزه مسلحانه با حس مسئولیت ملی، بلوغ سیاسی، تحلیل عقلانی و به دور از زبان پوپولیستی و احساساتی برخورد کنیم، باید عمیقاً به تحلیل واقعیت میلیتاریزه شدن انقلاب بنشینیم و بی‌هیچ هراس و تردید، برداشت خود را از احتمال موفقیت مبارزه<span dir="LTR">‌</span> مسلحانه، وفاداری آن به انقلاب یا انحراف از آن به دست دهیم. اگر چنین نکنیم، ما هیچ نیستیم جز مشتی کارگزار سیاسی که فقط به اقدامات عوام‌پسندانه و دستاوردهای فرصت‌طلبانه بها می‌دهد.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">استراتژی و تاکتیک‌های نبرد مسلحانه<span dir="LTR">‌</span> اپوزیسیون سوریه جای هیچ خوش<span dir="LTR">‌</span>بینی باقی نمی<span dir="LTR">‌</span>گذارد. اینک ارتش رژیم و دم و دستگاه سرکوبگرش، با وجود تحمل ضربه‌های سهمگین همچنان در سطح بالایی از انسجام و پیوستگی عمل می<span dir="LTR">‌</span>کند. اکنون رژیم سرگرم تحمیل تسلط خود بر اپوزیسیون است و این کار را با مجازات دسته<span dir="LTR">‌</span>جمعی ساکنان مناطقی انجام می‌دهد که گردان<span dir="LTR">‌</span>های مسلح در آن حضور دارند. رژیم می‌کوشد به این وسیله، انسانیت شهروندان سوری را در هم بشکند و گذران زندگی را با تهدید روبرو سازد. به موازات این تلاش‌، شاهد آنیم که اپوزیسیون مسلح، دست به کار ارتقای استراتژی، گفتمان نظامی و تاکتیک<span dir="LTR">‌</span>های جنگی خود نشده است.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">این اپوزیسیون حتی قادر نبوده که رهبری نظامی، پلان کلی، ساختار فرماندهی یا اجرای عملیات<span dir="LTR">‌</span> نظامی را زیر چتر واحدی گرد آورد. این گروه حتی این فرصت را به افرادی با صلاحیت و دانش نظامی نداده که پیش آیند و گفتمان نظامی جدیدی را جایگزین آن گفتمان سیاسی فرقه<span dir="LTR">‌</span>گرایانه و مذهبی<span dir="LTR">‌</span> کنند. گفتمانی که اکنون کلام و زبان بسیاری از رزمندگان را به تسخیر خود در آورده است. اینان حتی در جلب افکار عمومی نیز ناکام مانده‌اند که چهره‌ای از خود به مردم ارائه دهند که حقیقتا شایسته عنوان ارتش آزادیبخش باشد. نظم و تعهد به ارزش‌ها و اهداف انقلاب متضمن پرهیز از غارت و آدم‌ربایی و انتقامی است که ما تا امروز شاهد آن از سوی بخشی از کسانی بوده‌ایم که سلاح به دست گرفته‌اند.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">اپوزیسیون مسلح باید چه<span dir="LTR">‌</span>گو<span dir="LTR">‌</span>ارا را به خاطر داشته باشد که گفت جنگ چریکی، قدرت و مشروعیت خود را از گستره<span dir="LTR">‌</span> وسیع مردمی می<span dir="LTR">‌</span>گیرد و باید همواره در خط مقدم دفاع از همین مردم باشد. وقتی این جنگ تنها متکی بر بخشی از مردم باشد یا به مرجعیت دینی آغشته باشد که تمامی مردم را در بر نگیرد، آنگاه مشروعیتش زایل می<span dir="LTR">‌</span>شود. گفتمان انتقام و فرقه<span dir="LTR">‌</span>گرایی از مهمترین نشانه<span dir="LTR">‌</span>های آشکار انحراف انقلاب سوریه است و بر ما است که قاطعانه و آگاهانه به مقابله با آن برآییم.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">اپوزیسیون مسلح یا همان چیزی که به نام <em>ارتش آزاد</em> معروف است، چه مشروعیتی دارد وقتی در قبال اسیران ارتشی و امنیتی رژیم، دست به کشتار فرقه<span dir="LTR">‌</span>گرایانه، شکنجه، تحقیر و اعدام می<span dir="LTR">‌</span>زند؟ این همان چیزی است که وقتی رژیم جنایتکار مرتکب می<span dir="LTR">‌</span>شد، ما نام سبعیت و وحشیگری بر آن می<span dir="LTR">‌</span>گذاشتیم. این گروه چه مشروعیتی دارد وقتی از جنگ سنی و شیعه یا همان علوی‌ها سخن می‌راند؟ چنین سخنانی، هم مطلوب آنهاست که خود را دوستان سوریه می<span dir="LTR">‌</span>خوانند و هم مطلوب دوستان رژیم.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">چه فرقی است میان گفتمان اپوزیسیون و گفتمان رژیم، وقتی یکی حرف سنی<span dir="LTR">‌</span>ها، شیعیان و علویان را می‌زند و آن دیگری سخن از سلفی<span dir="LTR">‌</span>ها، اسلام<span dir="LTR">‌</span>گرایان و تروریست<span dir="LTR">‌</span>ها می‌‌گوید؟ هر دوی این گفتمان<span dir="LTR">‌</span>ها، فروتر از سطح ملی عمل می‌کنند که همه را بر مبنای حقوق بشر به دیده برابر می‌نگرد. هر دوی این گفتمان<span dir="LTR">‌</span>ها، به گونه<span dir="LTR">‌</span>ای غیرمستقیم، دعوت به جنگ داخلی تفرقه<span dir="LTR">‌</span>براندازانه و درازمدت می‌کنند<span dir="LTR">‌</span>؛ همان نوع جنگی که در عراق هم شاهدش بودیم.</p> <p dir="RTL"> </p> <blockquote> <p dir="RTL">بین حمله به اهداف نظامی مشخصی از رژیم که به کار تضعیف ساز و برگ سرکوب می<span dir="LTR">‌</span>آید، با حمله از سر انتقام و بی‌خردی به نهادهای دولتی فرقی عمده در میان است. حمله به نهادهای دولتی و بنیان<span dir="LTR">‌</span>های آن، معنایی جز مشارکت و مساعدت در ایجاد و افزایش عوامل فقر، آشوب و فقدان امنیت برای سال‌های متمادی پس از برافتادن رژیم ندارد. این کار فقط به نفع دولت<span dir="LTR">‌</span>هایی است که کمپانی<span dir="LTR">‌</span>های<span dir="LTR">‌</span>شان مترصدند قراردادهایی با سوریه پس از سرنگونی اسد ببندند و سود خود را روی استخوان‌های شهیدان ما و ناآگاهی اپوزیسیون سوریه انباشت کنند. اگر اپوزیسیون مسلح، میان به زیر کشیدن رژیم و ویران کردن نهاد دولت و مؤسسات آن، تمایز و تفکیکی قائل نیست، پس بیایید با جهان وداع بگوییم و برای انقلاب از دست رفته<span dir="LTR">‌</span>ی خود فاتحه بخوانیم.</p> </blockquote> <p dir="RTL"> مردم چگونه می<span dir="LTR">‌</span>توانند اپوزیسیون مسلح را بازوی نظامی انقلابی بدانند که یکی از اصولش، شعار «واحد واحد واحد - الشعب السوری واحد» بود و جان فرزندان خویش را داد تا دولتی مدنی بسازد، نه عمارتی مذهبی یا دولتی به سبک اخوان‌المسلمین؟ دیدگاهی که گفتمان مذهبی ستیزه‌جویانه یا گفتمان سلفی را به صفوف رزمندگان رخنه می‌دهد، امری بیگانه با گفتمان مذهبی متعدل جامعه سوریه است. در این دیدگاه، دشمن دیگر نه رژیم مستبد و فرقه‌گرای حاکم بر سوریه، بلکه علویان، شیعیان یا دیگر گروه‌های مردم است. </p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">بین حمله به اهداف نظامی مشخصی از رژیم که به کار تضعیف ساز و برگ سرکوب می<span dir="LTR">‌</span>آید، با حمله از سر انتقام و بی‌خردی به نهادهای دولتی تفاوتی عمده وجود دارد. حمله به نهادهای دولتی و بنیان<span dir="LTR">‌</span>های آن، معنایی جز مشارکت و مساعدت در ایجاد و افزایش عوامل فقر، آشوب و فقدان امنیت برای سال‌های متمادی پس از برافتادن رژیم ندارد. این کار فقط به نفع دولت<span dir="LTR">‌</span>هایی است که کمپانی<span dir="LTR">‌</span>های<span dir="LTR">‌</span>شان مترصدند قراردادهایی با سوریه پس از سرنگونی اسد ببندند و سود خود را روی استخوان‌های شهیدان ما و ناآگاهی اپوزیسیون سوریه انباشت کنند. اگر اپوزیسیون مسلح، میان به زیر کشیدن رژیم و ویران کردن نهاد دولت و مؤسسات آن، تمایز و تفکیکی قائل نیست، پس بیایید با جهان وداع بگوییم و برای انقلاب از دست رفته<span dir="LTR">‌</span>ی خود فاتحه بخوانیم.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">آن‌چه امروز در سوریه می<span dir="LTR">‌</span>گذرد جنگی خانمان<span dir="LTR">‌</span>برانداز است. منشاء چنین جنگی تنها رژیم اسد نیست که برای بقای خود همه چیز را به آتش می‌کشد، بلکه در کنار آن، اپوزیسیون مسلحی است که می<span dir="LTR">‌</span>خواهد رژیم را ساقط کند، اما بی‌آنکه بداند دست به‌کار ساقط کردن جامعه شده است. قطعاً میان خشونت و جنایت و خونریزی رژیم و خشونت اپوزیسیون مسلح، موازنه<span dir="LTR">‌</span>ای در کار نیست. اما امروز هر دو سوی ماجرا، یعنی حاکم و محکوم، ظالم و مظلوم، دست به کار ویران کردن اساس و بنیان دولت شده‌اند و وحدت ملی کشور را با تهدید روبرو می<span dir="LTR">‌</span>کنند.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">فرق ماجرا این است که رژیم با قصد وغرض چنین می<span dir="LTR">‌</span>کند و اپوزیسیون سیاسی مسلح، ناخواسته و از سر بی<span dir="LTR">‌</span>خبری از قواعد م
هدی زین - چنددستگی و تشتت اپوزیسیون سیاسی و نظامی سوریه در برابر رژیمی که یکپارچه در مواجهه با شکافها و ضربههای سهمگین ایستاده است، ایجاب میکند که هر سوری، اعم از فعال، رزمنده، چریک یا حتی ناظر خاموش، لحظهای درنگ کرده و نگاهی دوباره به مسیر تغییر در سوریه بیاندازد. مسیری که مخاطراتش از تصورات و انتظارات ما فراتر رفته است. هر شهروند سوری که عوامل پیروزی و شکست این انقلاب را بازبینی نکند، میتواند مسئول مستقیم انباشت ویرانی، خشونت، رنج و خونریزی بهشمار رود.
وقت و تلاش خود را با بحث از عناصر اپوزیسیون سیاسی سوریه، در داخل و خارج هدر نمیدهم. چرا که این باید در جایی دیگر به دقت مورد توجه قرار گیرد. ناتوانی مفتضحانه آنها، ناشی از شرایط عینی داخلی و خارجی و در عین حال نتیجهخودسریهای مرتجعانه است. فقدان برنامهها و ابزارهای سیاسی، آنها را به بلوکهایی تهی از محتوای انقلابی بدل کرده است. آنها توان تحلیل واقعیات و مسائل انقلابرا ندارند تا برای گسترش ظرفیت و مراحل و راهکارهای آن طرحریزی کنند. این ناتوانی از لفاظی رقتانگیز و سطحی این اپوزیسیون هویداست؛ خطابههایی که از توصیف جنایات رژیم در رسانهها قدمی فراتر نمیگذارد و در برابر مداخله خارجی کرنش میکند. این فقر سیاسی و فکری تأثیراتی فاجعهبار بر روند انقلاب داشته است؛ تأثیراتی همچون افزایش گفتمان مذهبی ستیزهجویانه و نشاندن ترس در دل بخشهای گستردهای از جامعه که به نقش خود بهعنوان ناظران این مبارزه چسبیدهاند.
فقدان سازمان سیاسی و گفتمان سیاسی انقلابی، که انقلاب به هر دوی آنها نیاز داشته و دارد، دلیل عمده انحرافها و شکستهای متعدد در جریان انقلاب بوده است. بنابراین، بهتر است گروههای اپوزیسیونسیاسی سوریه را به حال خود رها کنیم تا هر آنچه میخواهند انجام دهند.
اما آیا حال و روز اپوزیسیون مسلح سوریه بهتر از حال و روز اپوزیسیون سیاسی است؟ آیا این اپوزیسیون یک نمونه انقلابی مسلح است یا مجموعهای است از نیروهای رزمنده که هر یک اهداف خاص خود را دنبال میکنند؟ مشکلات آن چیست و عوامل موثر در پیروزی آن کدامند؟
انقلاب چیزی نیست جز قابلهی تولد جامعهای نوین. اما منطق، قانون و شرط عمده موفقیت یک انقلاب را نباید در مسالمتآمیز بودن یا قهرآمیز بودن آن یافت. بلکه توافق گسترده همگانی بر سر مجموعهای از اهداف حداقلی و در کنار آن، از کار انداختن یا حداقل محدود کردن ابزارهای سرکوب رژیمهای حاکم است که نقش عمده را در موفقیت انقلاب دارد. این کار باید چنان صورت گیرد که ابزارهای سرکوب با فشار همگانی مردم به نقطهای برسند که موجبات انحلال خود را فراهم آورند. اگر در جریان زایش انقلاب، مسلح کردن مردم گزینهای ناگزیر شود، آنگاه باید خشونت را آنچنان که هگل گفته است پذیرا باشیم: مسیری موقت در طول حرکت انقلاب.
این امر مستلزم آن است که قواعد عمل مسلحانه را بدانیم و خود را به عوامل موفقیت آن مقید و متعهد سازیم. در غیر اینصورت، عمل مسلحانه مقدمهای بر سقوط همگان در جهنم ویرانی خواهد بود.
از این رو، مسلح کردن همگانی یا مسلح کردن اپوزیسیون، منوط به توانایی مصادره و از کار انداختن بازوی نظامی رژیم است. اگر شاخهی مسلح اپوزیسیون راهبرد سنجیدهای برای دستیابی به این هدف اتخاذ نکند و در نتیجه در تحقق این معادله ناکام شود، آنگاه همه چیز ناگزیر به جنگی داخلی ختم میشود. در این حال، مردم هزینهای بس گزاف خواهند پرداخت، حتی اگر «انقلاب پیروز شود».
بطور نمونه میتوان از مبارزه مسلحانه دهقانان در تامبوف یا مبارزه مسلحانه ملوانان نیروی دریایی روسیه در شهر کرونشتات در برابر حکومت شوروی در سال ۱۹۲۰ یاد کرد که چگونه هر دوی آنها، علیرغم هزینهی سنگین انسانی، به شکست انجامیدند.
بنابراین، مصادره و انهدام ابزارهای سرکوب دستگاه قدرت شرط بایستهی موفقیت انقلاب است، انقلابی که بر آن است تا جامعهی جدید را بر مبنای روابط غیراستبدادی و عادلانه بنا نهد، نه آن که صرفا رژیم حاکم را سرنگون سازد.
این نکته ما را متوجه مسئولیتهایی میکند که بر عهدهی اپوزیسیون مسلح سوریه است. دیگر پذیرفتنی نیست که این اپوزیسیون به جای اتخاذ استراتژی، برنامهریزی و ایجاد تشکیلات سازمانی، صرفا گروهی سلاح بر کف و درگیر نبرد با ارتش رژیم باشد. فراموش نباید کرد که هر کس مسئول عواقب و نتایج مواضعی است که در هنگامه انقلاب در عرصههای نظامی، سیاسی یا پارتیزانی میگیرد.
در این هنگامه گردانهای مسلح کجا هستند؟ من ابا دارم که آنها را ارتش آزاد سوریه بخوانم زیرا رهبری و گفتمان واحدی ندارند. کجا هستند آنها که باید در برابر مردمی که صاحبان اصلی انقلاب هستند، ادای دین و وظیفه کنند؟
بیایید خود را از این پیشفرض خلاص کنیم که اپوزیسیون مسلح، اپوزیسیونی ملی با اهدافی مشخص و تعریفشده است. اگر چنین بود، ما شاهد حراج نطقهای سیاسی در بازار رسانه نبودیم و دکانهای مختلف نیز به عرضه کسانی نمیپرداختند که رژیم را لعن و نفرین میکنند. اپوزیسیون ملی همچنین با ایفای نقش خلافت و تحمیل گفتمان ستیزهجویی دینی به مردم، آن هم به صرف داشتن اسلحه، مغایرت دارد.
اپوزیسیون مسلح، وظایف مشخصی و روشنی دارد که نظامی هستند، نه سیاسی یا مذهبی. اهداف و آرزوهای مردم فقط از طریق یک اپوزیسیون سیاسی برآورده میشود که اعتبارش فراتر از قدرت اسلحه است. اگر اپوزیسیون مسلح نتواند از پس وظایف و مسئولیتهای خود برآید ، بر عهدهی مردم و فعالان انقلابی است که آن را را به مسیر درست بیندازند یا اگر لازم شد، پس بزنند.
در نقد و انکار اپوزیسیون مسلح سوریه نباید هیچ ترس و تردیدی به دل راه داد چرا که هیچ شخص و گروهی فراتر از منافع انقلاب، مردم و اراده آنها نیست که شعار میدهند: «الثورة فوق الجمیع». آنها که نمیتوانند نقد اپوزیسیون مسلح یا مقابله با مشکلاتش را بپذیرند از چند حال خارج نیستند: یا از ماهیت امور بیخبرند یا به سبب چیرگی توپ و تانک، همان ترسی به سراغشان آمده که با وزش نسیم انقلاب دور شده بود. گروهی نیز هستند که نه پیروزی انقلاب، که انحراف آن را طلب میکنند.
پس بیایید تأملات زیر را با اپوزیسیون مسلح سوریه، رهبران متعدد آن و با خویش در میان بگذاریم. بیایید بکوشیم تا از نسبت نیروهای مبارز با حرکت ملی انقلابی سردرآوریم تا همگی بتوانیم دست در دست هم برای نجات کشور کاری کنیم.
۱) فرض بر این است که شاخه مسلح انقلاب باید تا سر حد ممکن انقلابی باشد. این سخن بدین معناست که شاخه مسلح انقلاب باید نسبت به مادری که او را زاده است، یعنی حرکت ملی انقلابی، وفادار باشد و سخن از انگیزهها و آرزوهای مادر خویش بگوید. این بدان معناست که اهداف اصلی انقلاب باید آزادی و رهایی از بندگی و ستم رژیم حاکم و شروع دورانی جدید از عدالت و آزادی و کرامت برای همه فرزندان جامعه باشد.
۲) با قبول آنکه انقلاب سوریه، در بر گیرنده گروههایی گسترده از مردم، از طایفهها و قومیتهای گوناگون به شکل مدنی و مسالمتآمیز است، شاخه مسلح، حتی اگر اکثریت آن از طایفه مشخصی آمده باشد، هیچ حقی در تولید گفتمانی انحصاری در خصوص عناصر مختلف جامعه سوریه ندارد. این عناصر همانهایی هستند که تا امروز به درجات و شیوههای گوناگون درگیر مشارکت در عرصه مدنی بودهاند. یک اپوزیسیون ملی راستین، اعم از مسلح یا غیر آن، از حقوق و آزادی همه شهروندان با هر تعلق و صرفنظر از مشارکت یا عدم مشارکتشان در انقلاب دفاع میکند و با آنها با زبانی ملی سخن میگوید که ورای تعلقات دینی و قومی و سیاسی است. آن آزادی را که این مردم برای آن میجنگند، نمیتوان از ژرفای انسانی فراگیر آن جدا نمود. آن آزادی که سرود ستایشاش از سوی کسانی سر داده میشود که که در طلب عدالت و کرامت و احقاق حقوقهستند، اگر همگان را در بر نگیرد به ضد خویش و به استبدادی جدید بدل خواهد شد.
۳) اپوزیسیون مسلح مشروعیت خود را از مقبولیت و پایگاه اجتماعیاش میگیرد. وگرنه، باری گران و ستمی نو بر دوش انقلاب و مردم میشود. اگر منبع قدرت این اپوزیسیون همان باشد که رژیم هم از آن برخوردار است؛ یعنی اسلحه، تعریف مشروعیت آن چیست؟ صداقت، شفافیت، صراحت و روراستی با مردم، برخی از مهمترین معیارهای مشروعیت اپوزیسیون مسلح هستند. به جز اسرار نظامی که قاعدتاً میبایست از رژیم حاکم مخفی بماند، هر آنچه هست میباید صریح و صادقانه با مردم در میان گذاشته شود. بارها شاهد بودهایم که اپوزیسیون سیاسی سوریه صریح یا صادق نبوده اما آیا اپوزیسیون مسلح سوریه از همتای سیاسی خود بهتر بوده است؟ آیا این اپوزیسیون ، اطلاعات، اخبار، تحلیلها و مواضع خود را، صریح و صادقانه با مردمی که مدافعش هستند در میان گذاشته است؟
۴) مقاومت مسلحانه، امری ضروری در تاریخ انقلابها نبوده است. با این حال، همین مقاومت مسلحانه هم برای خود قوانین و اصولی دارد. یکی از صورتهای مقاومت مسلحانه، شکل پارتیزانی یا اصطلاحاً جنگ چریکی است که اپوزیسیون مسلح سوریه آن را اتخاذ کرده است. این نوع نبرد، هنگامی رخ میدهد که میزان تسلیحات دو طرف جنگ، تناسبی با هم ندارد. این شکل از جنگ چریکی، متکی بر تاکتیکهای ضربه و فرار در درون شهرها و روستاها است. اما وقتی پارتیزانها رهبری متحدی در سطح ملی نداشته باشند که متکی بر گفتمان نظامی ملی و مبرا از تعلقات تفرقهبراندازانه باشد، آنگاه شاهد این خواهیم بود که اپوزیسیون نظامی انقلابی، بدل به گروههای رزمنده صرف میشود که فقط به لطف قدرت تسلیحات خود سر پا هستند و هیچ هدفی به جز نابودی رژیم، با هر وسیلهی ممکن نمیشناسند. همین باعث میشود این رزمندگان به سمت عملیات ویرانگر و مخرب بر ضد جامعه و دولت سوق داده شوند و بدین ترتیب مشروعیت مردمی لازم را از دست بدهند.
پس قواعد جنگ پارتیزانی یا چریکی چیست؟ آنچنان که کارل اشمیت میگوید، عملکرد پارتیزانها شکلی از مقاومت مسلحانه با هدف بیثبات کردن رژیم است؛ همانطور که در مورد اپوزیسیون مسلح سوریه هم شاهدیم. خطر ماجرا آنجاست که این اپوزیسیون، پس از برافتادن رژیم یا حتی پیش از آن، ادعای مشروعیت مجموعهای از حقوق، قوانین و سیستم خاص خود را بکند. در این صورت، این شکل از مقاومت مسلحانه، کشور را در وضعیت دائما اضطراری قرار میدهد تا جاییکه با آشوب و بیثباتی تهدید شود. در سایه جنگ پارتیزانی یا اصطلاحاً جنگ چریکی، کل نظام کشور (نظام نه به معنای سیاسی، بلکه به همان معنای مصطلح کلمه) فرو میپاشد و این همان چیزی است که ما امروزه در سوریه شاهدیم. یعنی در برابر خشونتی که رزمندگان مسلح اعمال میکنند، از قانون هیچ خبری نیست.
این امر واقعیت جدیدی را بر انقلاب تحمیل کرده است و آن اینکه رزمندگان مسلح در غیاب رهبری سیاسی، همان اصلی که اپوزیسیون مسلح باید به آن گردن نهد، سرنوشت جنبش مردمی و مدنی و انقلابی را تا حد زیادی به انحصار خود درآوردهاند. این بخشی از طبیعت و عواقب مقاومت مسلحانه است. شاهد این امر، عقبگرد وسیع نقشی است که جنبش مدنی و مسالمتآمیز انقلابی در سوریه داشته است.
اپوزیسیون مسلح سوریه بهعنوان بخشی از مردم تحت سلطه و در دفاع از مردمی که با خشونت و سبعیت رژیم روبرو بودند، با نام ارتش آزاد سوریه فعالیت خود را شروع کرد. بنیان و اساس این گروه، علیرغم مدافعان خارجیاش، بنیانی طبیعی و بهقاعده بود. اما میلیتاریزه شدن نبرد بین ارتش اسد و ارتشهای سازماننیافته و بدون رهبر، اینک به نقطه نامعقولی رسیده است. اسلحه نقش خود را در دفاع از خود از دست داده و بدل به بنیان مبارزه شده است. این امر، بر حسب طبیعت امور به یکی از دو مسیر زیر منتهی خواهد شد: اگر اپوزیسیون قدرت گیرد و ارتش رژیم ضعیف شود، همه چیز به نبردی سرنوشتساز منتهی خواهد شد. در غیر این صورت، شاهد تداوم درازمدت جنگی خواهیم بود که شهرها و آدمیان را به نابودی میکشاند و سرانجام همه در آن هلاک خواهند شد.
اگر میخواهیم قدمی فراتر از از سیاست ناپخته اپوزیسیون سوریه برداریم و با واقعیت مبارزه مسلحانه با حس مسئولیت ملی، بلوغ سیاسی، تحلیل عقلانی و به دور از زبان پوپولیستی و احساساتی برخورد کنیم، باید عمیقاً به تحلیل واقعیت میلیتاریزه شدن انقلاب بنشینیم و بیهیچ هراس و تردید، برداشت خود را از احتمال موفقیت مبارزه مسلحانه، وفاداری آن به انقلاب یا انحراف از آن به دست دهیم. اگر چنین نکنیم، ما هیچ نیستیم جز مشتی کارگزار سیاسی که فقط به اقدامات عوامپسندانه و دستاوردهای فرصتطلبانه بها میدهد.
استراتژی و تاکتیکهای نبرد مسلحانه اپوزیسیون سوریه جای هیچ خوشبینی باقی نمیگذارد. اینک ارتش رژیم و دم و دستگاه سرکوبگرش، با وجود تحمل ضربههای سهمگین همچنان در سطح بالایی از انسجام و پیوستگی عمل میکند. اکنون رژیم سرگرم تحمیل تسلط خود بر اپوزیسیون است و این کار را با مجازات دستهجمعی ساکنان مناطقی انجام میدهد که گردانهای مسلح در آن حضور دارند. رژیم میکوشد به این وسیله، انسانیت شهروندان سوری را در هم بشکند و گذران زندگی را با تهدید روبرو سازد. به موازات این تلاش، شاهد آنیم که اپوزیسیون مسلح، دست به کار ارتقای استراتژی، گفتمان نظامی و تاکتیکهای جنگی خود نشده است.
این اپوزیسیون حتی قادر نبوده که رهبری نظامی، پلان کلی، ساختار فرماندهی یا اجرای عملیات نظامی را زیر چتر واحدی گرد آورد. این گروه حتی این فرصت را به افرادی با صلاحیت و دانش نظامی نداده که پیش آیند و گفتمان نظامی جدیدی را جایگزین آن گفتمان سیاسی فرقهگرایانه و مذهبی کنند. گفتمانی که اکنون کلام و زبان بسیاری از رزمندگان را به تسخیر خود در آورده است. اینان حتی در جلب افکار عمومی نیز ناکام ماندهاند که چهرهای از خود به مردم ارائه دهند که حقیقتا شایسته عنوان ارتش آزادیبخش باشد. نظم و تعهد به ارزشها و اهداف انقلاب متضمن پرهیز از غارت و آدمربایی و انتقامی است که ما تا امروز شاهد آن از سوی بخشی از کسانی بودهایم که سلاح به دست گرفتهاند.
اپوزیسیون مسلح باید چهگوارا را به خاطر داشته باشد که گفت جنگ چریکی، قدرت و مشروعیت خود را از گستره وسیع مردمی میگیرد و باید همواره در خط مقدم دفاع از همین مردم باشد. وقتی این جنگ تنها متکی بر بخشی از مردم باشد یا به مرجعیت دینی آغشته باشد که تمامی مردم را در بر نگیرد، آنگاه مشروعیتش زایل میشود. گفتمان انتقام و فرقهگرایی از مهمترین نشانههای آشکار انحراف انقلاب سوریه است و بر ما است که قاطعانه و آگاهانه به مقابله با آن برآییم.
اپوزیسیون مسلح یا همان چیزی که به نام ارتش آزاد معروف است، چه مشروعیتی دارد وقتی در قبال اسیران ارتشی و امنیتی رژیم، دست به کشتار فرقهگرایانه، شکنجه، تحقیر و اعدام میزند؟ این همان چیزی است که وقتی رژیم جنایتکار مرتکب میشد، ما نام سبعیت و وحشیگری بر آن میگذاشتیم. این گروه چه مشروعیتی دارد وقتی از جنگ سنی و شیعه یا همان علویها سخن میراند؟ چنین سخنانی، هم مطلوب آنهاست که خود را دوستان سوریه میخوانند و هم مطلوب دوستان رژیم.
چه فرقی است میان گفتمان اپوزیسیون و گفتمان رژیم، وقتی یکی حرف سنیها، شیعیان و علویان را میزند و آن دیگری سخن از سلفیها، اسلامگرایان و تروریستها میگوید؟ هر دوی این گفتمانها، فروتر از سطح ملی عمل میکنند که همه را بر مبنای حقوق بشر به دیده برابر مینگرد. هر دوی این گفتمانها، به گونهای غیرمستقیم، دعوت به جنگ داخلی تفرقهبراندازانه و درازمدت میکنند؛ همان نوع جنگی که در عراق هم شاهدش بودیم.
مردم چگونه میتوانند اپوزیسیون مسلح را بازوی نظامی انقلابی بدانند که یکی از اصولش، شعار «واحد واحد واحد - الشعب السوری واحد» بود و جان فرزندان خویش را داد تا دولتی مدنی بسازد، نه عمارتی مذهبی یا دولتی به سبک اخوانالمسلمین؟ دیدگاهی که گفتمان مذهبی ستیزهجویانه یا گفتمان سلفی را به صفوف رزمندگان رخنه میدهد، امری بیگانه با گفتمان مذهبی متعدل جامعه سوریه است. در این دیدگاه، دشمن دیگر نه رژیم مستبد و فرقهگرای حاکم بر سوریه، بلکه علویان، شیعیان یا دیگر گروههای مردم است.
بین حمله به اهداف نظامی مشخصی از رژیم که به کار تضعیف ساز و برگ سرکوب میآید، با حمله از سر انتقام و بیخردی به نهادهای دولتی تفاوتی عمده وجود دارد. حمله به نهادهای دولتی و بنیانهای آن، معنایی جز مشارکت و مساعدت در ایجاد و افزایش عوامل فقر، آشوب و فقدان امنیت برای سالهای متمادی پس از برافتادن رژیم ندارد. این کار فقط به نفع دولتهایی است که کمپانیهایشان مترصدند قراردادهایی با سوریه پس از سرنگونی اسد ببندند و سود خود را روی استخوانهای شهیدان ما و ناآگاهی اپوزیسیون سوریه انباشت کنند. اگر اپوزیسیون مسلح، میان به زیر کشیدن رژیم و ویران کردن نهاد دولت و مؤسسات آن، تمایز و تفکیکی قائل نیست، پس بیایید با جهان وداع بگوییم و برای انقلاب از دست رفتهی خود فاتحه بخوانیم.
آنچه امروز در سوریه میگذرد جنگی خانمانبرانداز است. منشاء چنین جنگی تنها رژیم اسد نیست که برای بقای خود همه چیز را به آتش میکشد، بلکه در کنار آن، اپوزیسیون مسلحی است که میخواهد رژیم را ساقط کند، اما بیآنکه بداند دست بهکار ساقط کردن جامعه شده است. قطعاً میان خشونت و جنایت و خونریزی رژیم و خشونت اپوزیسیون مسلح، موازنهای در کار نیست. اما امروز هر دو سوی ماجرا، یعنی حاکم و محکوم، ظالم و مظلوم، دست به کار ویران کردن اساس و بنیان دولت شدهاند و وحدت ملی کشور را با تهدید روبرو میکنند.
فرق ماجرا این است که رژیم با قصد وغرض چنین میکند و اپوزیسیون سیاسی مسلح، ناخواسته و از سر بیخبری از قواعد مقاومت مسلحانه. با این همه، نتیجه چیزی جز نابودی جامعه و بخشی از نهادهای دولتی نیست که مایملک این مردمند.
پس بیایید همهی ما، خاموشان و فعالان و سیاستپیشگان و سربازان سوری، دست به کار اندیشه و عمل شویم تا مسیر انقلاب را در سطوح سیاسی، نظامی و مدنی به طریق صلاح آوریم و ملیگرایی و شهروندی را برای همگان، ورای تعلقات مذهبی و به دور از شرطبندیهای خارجی، مستحکم کنیم تا بدین طریق، انقلاب و کشور را نجات دهیم.
آنچه از ما انتظار میرود این است که در برابر رژیمی خائن که در اندیشه و عمل خویش برای نابودی شهروندان و جامعهی سوریه از هیچ اقدامی فروگذار نکرده، در باب هر کنش سیاسی و نظامی خویش بیاندیشیم، بیاندیشیم و باز بیاندیشیم.
منبع:
سایت جدلیه (ترجمه از متن انگلیسی، با مقایسه با اصل عربی نوشته)
نظرها
نظری وجود ندارد.