ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سیاست ریاضت اقتصادی اروپا و نقض حقوق بشر

<p dir="RTL">بهنام دارایی&zwnj;زاده - تمامی دولت&zwnj;هایی که سیاست&zwnj;های موسوم به &quot;ریاضت اقتصادی&quot; را به اجرا گذاشته&zwnj;اند به نوعی از بودجه&zwnj;های عمومی خود کم کرده&zwnj;اند.</p> <!--break--> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">میزان قابل ملاحظه&zwnj;ای از این کاهش بودجه&zwnj;ها نیز عمدتاً در بخش&zwnj;هایی صورت گرفته است که به خدمات عمومی، بیمه&zwnj;ها، کمک&zwnj; هزینه&zwnj;های بیکاری، تحصیلی، صندوق&zwnj;های بازنشستگی و بخش&zwnj;های بهداشت و آموزش کشور مربوط است. یعنی دقیقاً همان بخش&zwnj;هایی که به طور مستقیم، در زمره مصدایق &quot;نسل دوم حقوق بشر&quot; یا حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شناخته می&zwnj;شود.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL"><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20121022_HB_BehroozFarahani_BehnamDaraieZadeh_f.mp3"><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon.jpg" /></a></p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">در گفت&zwnj;وگویی که با بهروز فراهانی، کارشناس مسائل اقتصادی و کارگری در پاریس انجام داده&zwnj;ایم، وی ضمن اشاره به وضعیتی کنونی یونان، درباره&zwnj; پیامدهای اجرای این سیاست&zwnj;ها - از منظر نقض موازین حقوق بشر- و نیز ناکارآمدی نظام &quot;دموکراسی پارلمانی&quot;، در پاسخگویی و حل این بحران&zwnj;ها پرداخته است.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL"><strong>بهروز فراهانی:</strong> در مورد یونان، که در حال حاضر تبدیل شده است به آزمایشگاهی برای اجرای سیاست&zwnj;های &quot;ریاضت اقتصادی&quot; با وضعیتی روبه&zwnj;رو هستیم که به نوعی در تاریخ معاصر اروپا &quot;بی&zwnj;سابقه&quot; است. بنا بر آمار خود دولت یونان و مؤسسه&zwnj;های بین&zwnj;المللی، در فاصله&zwnj; سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ درآمد مردم یونان در حدود ۲۵ درصد کاهش داشته است. این ۲۵ درصد &quot;کاهش درآمد&quot; که در بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا بی&zwnj;سابقه است، نتیجه مستقیم سیاست&zwnj;های ریاضت اقتصادی است که همچون موجی ویرانگر بر مردم یونان آوار شده است.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">در حال حاضر در یونان، صحبت از سومین طرح ریاضت اقتصادی &quot;ترویکا&quot; است. یعنی طرح&zwnj;هایی که از سوی اتحادیه اروپا، صندوق بین&zwnj;المللی پول و بانک مرکزی اروپا، به اجرا گذاشته می&zwnj;شوند برای اینکه به یونان وام بدهند.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <blockquote> <p dir="RTL"><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/greece3.jpg" style="width: 180px; height: 115px; float: right;" /></p> <p dir="RTL">&quot;حقوق بشر&quot; تنها محدود به خواست&zwnj;های مدنی و سیاسی نیست. حق کار، حق درمان، حق برخورداری از مسکن و... همه جزو حقوق انسانی ما است و همه این موارد هم در قوانین اساسی کشورهای پیشرفته سرمایه&zwnj;داری قید شده است. در این معنا، به نظر می&zwnj;رسد که تنها نتیجه&zwnj;ای که اجرای این سیاست&zwnj;&zwnj;های ریاضت اقتصادی برای مردم دارد این است که روز به روز، به حقوق انسانی مردم تعرض می&zwnj;شود و دولت&zwnj;ها نیز در این زمینه پاسخگو نیستند.</p> </blockquote> <p dir="RTL">اجرای این سیاست&zwnj;های اقتصادی، به طور مستقیم بیکاری گستردی را همراه خود داشته است. نرخ رکود اقتصادی در یونان در سال گذشته هفت درصد و در سال پیش از آن نیز ۶/۵ درصد بود. امسال نیز پیش&zwnj;بینی می&zwnj;شود که یونان با نرخ هفت درصدی رکود مواجه باشد.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">نتیجه مستقیم اجرای چنین سیاست&zwnj;هایی این شده است که در یونان، &quot;حق کار&quot; شهروندان به گستردگی نادیده گرفته شده است. تعداد بیکاران در یونان به رقم باورنکردنی ۲۵ درصد رسیده است. یعنی از یک طرف، قدرت خرید مردم ۲۵ درصد کاهش یافته و از طرف دیگر، بیکاری هم از ۲۵ درصد فراتر رفته است.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">در مورد صندق&zwnj;های بازنشستگی نیز همینطور است. مطابق برآوردهایی که در آخرین بسته پیشنهادی &quot;ترویکا&quot; آمده است، پنج میلیار یورو باید در پرداخت حقوق بازنشستگی یونانی&zwnj;ها صرفه&zwnj;جویی شود. هفت میلیارد یورو &quot;صرفه&zwnj;جویی&quot; نیز در بخش بهداشت و آموزش عمومی در نظر گرفته&zwnj;اند.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">حق تحصیل، حق بهداشت، حق برخورداری از خدمات درمانی مناسب، حق بازنشستگی و... نیز دیگر جزو آن مواردی است که ما آنها را به عنوان &quot;مصادیق حقوق بشر&quot; می&zwnj;شناسیم.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">نباید فراموش کرد که &quot;حقوق بشر&quot; تنها محدود به خواست&zwnj;های مدنی و سیاسی نیست. حق کار، حق درمان، حق برخورداری از مسکن و... همه جزو حقوق انسانی ما است و همه این موارد هم در قوانین اساسی کشورهای پیشرفته سرمایه&zwnj;داری قید شده است. در این معنا، به نظر می&zwnj;رسد که تنها نتیجه&zwnj;ای که اجرای این سیاست&zwnj;&zwnj;های ریاضت اقتصادی برای مردم دارد این است که روز به روز، به حقوق انسانی مردم تعرض می&zwnj;شود و دولت&zwnj;ها نیز در این زمینه پاسخگو نیستند.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL"><strong>در برابر چنین وضعیتی، چه راهکار آلترناتیو و واقعی در دست هست؟ به نظر شما، چرا &quot;گزینه&zwnj;های جایگزین&quot;، آنچنان که باید و شاید برد ندارد؟ به فرض در انتخاباتی که برگزار می&zwnj;شود باز این احزاب رسمی یا در نهایت سوسیال&zwnj; دموکرات&zwnj;ها هستند که رأی می&zwnj;آورند. برای نمونه، در همین آخرین انتخاباتی که در یونان برگزار شد.</strong></p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">واقعیت این است که اجرای سیاست ریاضت اقتصادی، ما را وارد دورانی کرده است که به وضوح باید نام آن را &quot;بحران نمایندگی&quot; یا &quot;بحران دموکراسی پارلمانی&quot; گذاشت. مسئله این است که سیستم&zwnj;های نمایندگی فعلی، به این وضعیت منتهی شده&zwnj; است که میان انتخاب&zwnj;کنندگان و انتخاب&zwnj;شوندگان، فاصله زیادی دیده می&zwnj;شود. نمایندگان پارلمان&zwnj;ها، دیگر نمی&zwnj;توانند خواست&zwnj;ها و مطالبات عمومی مردم را نمایندگی کنند.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">بخش فعال کارگران و حقوق&zwnj;بگیران جامعه، بخش سازمان&zwnj;یافته&zwnj;&zwnj; این نیروها که در اتحادیه&zwnj;ها، در انجمن&zwnj;ها و در احزاب و انواع و اقسام کمیته&zwnj;های اعتصابی متشکل شده&zwnj;اند، هیچ امیدی به نمایندگان پارلمانی ندارند. چیزی که امروز در یونان شاهد آن هستیم، همان چیزی است که فردا در پرتغال، اسپانیا، ایتالیا، ایرلند و حتی فرانسه ممکن است اتفاق بیافتد. یونانی&zwnj;ها جلوی پارلمان می&zwnj;روند، آنجا را محاصره می&zwnj;کنند و می&zwnj;گویند که شما نماینده ما نیستید.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL"><strong>با این وجود، وقتی انتخابات برگزار می&zwnj;شود باز همین نمایندگان - البته با اکثریتی ضعیف - هستند که انتخاب می&zwnj;شوند و جناح&zwnj;های رادیکال یا چپ که سیاست&zwnj;های آلترناتیو را آورده&zwnj;اند، در اکثریت قرار نمی&zwnj;گیرند. </strong></p> <blockquote> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL"><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/greece2.jpg" style="width: 180px; height: 116px; float: right;" /></p> <p dir="RTL">اجرای سیاست ریاضت اقتصادی، ما را وارد دورانی کرده است که به وضوح باید نام آن را &quot;بحران نمایندگی&quot; یا &quot;بحران دموکراسی پارلمانی&quot; گذاشت. مسئله این است که سیستم&zwnj;های نمایندگی فعلی، به این وضعیت منتهی شده&zwnj; است که میان انتخاب&zwnj;کنندگان و انتخاب&zwnj;شوندگان، فاصله زیادی دیده می&zwnj;شود. نمایندگان پارلمان&zwnj;ها، دیگر نمی&zwnj;توانند خواست&zwnj;ها و مطالبات عمومی مردم را نمایندگی کنند.</p> </blockquote> <p dir="RTL">جواب این مسئله است که اولاً مکانیسم انتخاباتی در بسیاری از این کشورها به گونه&zwnj;ای است که آرای مستقیم مردم، ترکیب نمایندگان پارلمان را تعیین نمی&zwnj;کنند. به طور مشخص در فرانسه- که البته بدترین نوعش هم است- حزب سوسیالیست فرانسه با کمتر از ۳۰ درصد آراء اکثریت مطلق را می&zwnj;آورد. در صورتی که بلوک چپ که نزدیک به ۷/۵ درصد آرا را آورد، یعنی تقریباً یک چهارم رأی سوسیالیست&zwnj;ها، تنها می&zwnj;تواند هشت نماینده به پارلمان بیاورد. در صورتی که سوسیالیست&zwnj;ها با نزدیک به ۳۰ درصد آرا، ۲۷۹ نماینده به پارلمان می&zwnj;فرستند.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">به اعتقاد من، هرچه بیشتر از عمر این سیاست&zwnj;های به اصطلاح ریاضت اقتصادی می&zwnj;گذرد، فاصله&zwnj;ای که میان نمایندگان و مردم، در چهارچوب این بحران نظام پارلمانی ایجاد شده است خودش را بیشتر نشان می&zwnj;دهد.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">از سویی دیگر، به نظر می&zwnj;رسد مبارزه برای تغییر این سیستم، از طریق پارلمان هم تا به&zwnj;حال در هیچ کجای جهان موفق نبوده است. راه&zwnj;های دیگر را باید آزمود. نیروهایی&zwnj; که برنامه&zwnj;های آلترناتیو دارند، باید از طریق بسیج خیابانی و بالا بردن آگاهی طبقاتی و سیاسی در میان مردم، توازن قوا را به نفع خود تغییر دهند.</p>

بهنام دارایی‌زاده - تمامی دولت‌هایی که سیاست‌های موسوم به "ریاضت اقتصادی" را به اجرا گذاشته‌اند به نوعی از بودجه‌های عمومی خود کم کرده‌اند.

میزان قابل ملاحظه‌ای از این کاهش بودجه‌ها نیز عمدتاً در بخش‌هایی صورت گرفته است که به خدمات عمومی، بیمه‌ها، کمک‌ هزینه‌های بیکاری، تحصیلی، صندوق‌های بازنشستگی و بخش‌های بهداشت و آموزش کشور مربوط است. یعنی دقیقاً همان بخش‌هایی که به طور مستقیم، در زمره مصدایق "نسل دوم حقوق بشر" یا حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شناخته می‌شود.

در گفت‌وگویی که با بهروز فراهانی، کارشناس مسائل اقتصادی و کارگری در پاریس انجام داده‌ایم، وی ضمن اشاره به وضعیتی کنونی یونان، درباره‌ پیامدهای اجرای این سیاست‌ها - از منظر نقض موازین حقوق بشر- و نیز ناکارآمدی نظام "دموکراسی پارلمانی"، در پاسخگویی و حل این بحران‌ها پرداخته است.

بهروز فراهانی: در مورد یونان، که در حال حاضر تبدیل شده است به آزمایشگاهی برای اجرای سیاست‌های "ریاضت اقتصادی" با وضعیتی روبه‌رو هستیم که به نوعی در تاریخ معاصر اروپا "بی‌سابقه" است. بنا بر آمار خود دولت یونان و مؤسسه‌های بین‌المللی، در فاصله‌ سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ درآمد مردم یونان در حدود ۲۵ درصد کاهش داشته است. این ۲۵ درصد "کاهش درآمد" که در بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا بی‌سابقه است، نتیجه مستقیم سیاست‌های ریاضت اقتصادی است که همچون موجی ویرانگر بر مردم یونان آوار شده است.

در حال حاضر در یونان، صحبت از سومین طرح ریاضت اقتصادی "ترویکا" است. یعنی طرح‌هایی که از سوی اتحادیه اروپا، صندوق بین‌المللی پول و بانک مرکزی اروپا، به اجرا گذاشته می‌شوند برای اینکه به یونان وام بدهند.

اجرای این سیاست‌های اقتصادی، به طور مستقیم بیکاری گستردی را همراه خود داشته است. نرخ رکود اقتصادی در یونان در سال گذشته هفت درصد و در سال پیش از آن نیز ۶/۵ درصد بود. امسال نیز پیش‌بینی می‌شود که یونان با نرخ هفت درصدی رکود مواجه باشد.

نتیجه مستقیم اجرای چنین سیاست‌هایی این شده است که در یونان، "حق کار" شهروندان به گستردگی نادیده گرفته شده است. تعداد بیکاران در یونان به رقم باورنکردنی ۲۵ درصد رسیده است. یعنی از یک طرف، قدرت خرید مردم ۲۵ درصد کاهش یافته و از طرف دیگر، بیکاری هم از ۲۵ درصد فراتر رفته است.

در مورد صندق‌های بازنشستگی نیز همینطور است. مطابق برآوردهایی که در آخرین بسته پیشنهادی "ترویکا" آمده است، پنج میلیار یورو باید در پرداخت حقوق بازنشستگی یونانی‌ها صرفه‌جویی شود. هفت میلیارد یورو "صرفه‌جویی" نیز در بخش بهداشت و آموزش عمومی در نظر گرفته‌اند.

حق تحصیل، حق بهداشت، حق برخورداری از خدمات درمانی مناسب، حق بازنشستگی و... نیز دیگر جزو آن مواردی است که ما آنها را به عنوان "مصادیق حقوق بشر" می‌شناسیم.

نباید فراموش کرد که "حقوق بشر" تنها محدود به خواست‌های مدنی و سیاسی نیست. حق کار، حق درمان، حق برخورداری از مسکن و... همه جزو حقوق انسانی ما است و همه این موارد هم در قوانین اساسی کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری قید شده است. در این معنا، به نظر می‌رسد که تنها نتیجه‌ای که اجرای این سیاست‌‌های ریاضت اقتصادی برای مردم دارد این است که روز به روز، به حقوق انسانی مردم تعرض می‌شود و دولت‌ها نیز در این زمینه پاسخگو نیستند.

در برابر چنین وضعیتی، چه راهکار آلترناتیو و واقعی در دست هست؟ به نظر شما، چرا "گزینه‌های جایگزین"، آنچنان که باید و شاید برد ندارد؟ به فرض در انتخاباتی که برگزار می‌شود باز این احزاب رسمی یا در نهایت سوسیال‌ دموکرات‌ها هستند که رأی می‌آورند. برای نمونه، در همین آخرین انتخاباتی که در یونان برگزار شد.

واقعیت این است که اجرای سیاست ریاضت اقتصادی، ما را وارد دورانی کرده است که به وضوح باید نام آن را "بحران نمایندگی" یا "بحران دموکراسی پارلمانی" گذاشت. مسئله این است که سیستم‌های نمایندگی فعلی، به این وضعیت منتهی شده‌ است که میان انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان، فاصله زیادی دیده می‌شود. نمایندگان پارلمان‌ها، دیگر نمی‌توانند خواست‌ها و مطالبات عمومی مردم را نمایندگی کنند.

بخش فعال کارگران و حقوق‌بگیران جامعه، بخش سازمان‌یافته‌‌ این نیروها که در اتحادیه‌ها، در انجمن‌ها و در احزاب و انواع و اقسام کمیته‌های اعتصابی متشکل شده‌اند، هیچ امیدی به نمایندگان پارلمانی ندارند. چیزی که امروز در یونان شاهد آن هستیم، همان چیزی است که فردا در پرتغال، اسپانیا، ایتالیا، ایرلند و حتی فرانسه ممکن است اتفاق بیافتد. یونانی‌ها جلوی پارلمان می‌روند، آنجا را محاصره می‌کنند و می‌گویند که شما نماینده ما نیستید.

با این وجود، وقتی انتخابات برگزار می‌شود باز همین نمایندگان - البته با اکثریتی ضعیف - هستند که انتخاب می‌شوند و جناح‌های رادیکال یا چپ که سیاست‌های آلترناتیو را آورده‌اند، در اکثریت قرار نمی‌گیرند.

جواب این مسئله است که اولاً مکانیسم انتخاباتی در بسیاری از این کشورها به گونه‌ای است که آرای مستقیم مردم، ترکیب نمایندگان پارلمان را تعیین نمی‌کنند. به طور مشخص در فرانسه- که البته بدترین نوعش هم است- حزب سوسیالیست فرانسه با کمتر از ۳۰ درصد آراء اکثریت مطلق را می‌آورد. در صورتی که بلوک چپ که نزدیک به ۷/۵ درصد آرا را آورد، یعنی تقریباً یک چهارم رأی سوسیالیست‌ها، تنها می‌تواند هشت نماینده به پارلمان بیاورد. در صورتی که سوسیالیست‌ها با نزدیک به ۳۰ درصد آرا، ۲۷۹ نماینده به پارلمان می‌فرستند.

به اعتقاد من، هرچه بیشتر از عمر این سیاست‌های به اصطلاح ریاضت اقتصادی می‌گذرد، فاصله‌ای که میان نمایندگان و مردم، در چهارچوب این بحران نظام پارلمانی ایجاد شده است خودش را بیشتر نشان می‌دهد.

از سویی دیگر، به نظر می‌رسد مبارزه برای تغییر این سیستم، از طریق پارلمان هم تا به‌حال در هیچ کجای جهان موفق نبوده است. راه‌های دیگر را باید آزمود. نیروهایی‌ که برنامه‌های آلترناتیو دارند، باید از طریق بسیج خیابانی و بالا بردن آگاهی طبقاتی و سیاسی در میان مردم، توازن قوا را به نفع خود تغییر دهند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.