ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

پناهجویان در لسبوس، کرونا و تنش‌های قومی و نژادی

گفت‌و‌گو با بهنام زارعی، پناهجوی ساکن یونان

فرزاد صیفی‌کاران- بهنام زارعی، پناهجوی ساکن یونان در گفت‌و‌گو با زمانه به تشریح شرایط پناهجویان جزیره لسبوس و کمپ موریا، از جمله پناهجویان ایرانی و افغانستانی پرداخته است. جایی که شرایط ساکنان آن اسف‌بار گزارش می‌شود.

وضعیت پناهجویان در یونان از دیرباز بغرنج بوده و به دنبال همین مجموعه است هر از گاهی، خبرهایی از تشدید فشارها بر آنان منتشر می‌شود. محرومیت‌های پناهجویان در مناطقی که برای آنان در نظر گرفته شده، چنان است که نهادها و سازمان‌های امدادگر با وجود کمک‌هایی که می‌کنند، شرایط حاکم بر اردوگاه‌ها را هم هدف انتقاد قرار می‌دهند.

اردوگاه موریا در جزیره لسبوس یونان

در روزگار و زمانه کرونا شرایط پناهجویان چه بسا بسیار سخت‌تر از گذشته شده است. آستانه تحمل پناهجویان همچون هر انسان دیگری پایین‌تر آمده است و تنش‌ها و درگیری‌ها در میان خود پناهجویان نیز افزایش یافته است.

بهنام زارعی، پناهجوی ساکن یونان در گفت‌و‌گو با زمانه به تشریح این وضعیت و شرایط پناهجویان، از جمله پناهجویان ایرانی و افغانستانی در جزیره لسبوس و کمپ موریا پرداخته است. جایی که شرایط ساکنان آن اسف‌بار گزارش می‌شود.

    بهنام زارعی: شرایط پناهجویان در کل یونان تا موقعی که حکومت سیپراس بر سر کار بود، یعنی قبل از انتخابات آخری که صورت گرفت، وضعیت نسبتا خوبی بود نسبت به این دوره. اما از وقتی که حزب نئو دموکراسی به عنوان دولت جدید برنده شد و میتسوتاکیس به عنوان نخست وزیر انتخاب شد، محدودیت‌ها علیه پناهجویان خیلی بیشتر شده و وضعیت اصلا خوب نیست. تعداد زیادی از پناهجویان در شهرها به صورت کارتن‌خواب زندگی می‌کنند یا در مکان‌های دیگری مانند پارک‌ها، چادری چیزی سر هم کرده‌اند. وضعیت خیلی بدی‌ست. در خصوص وضعیت الان در جزیره‌ها مثلا در کمپ موریا در لسبوس اصلا شاید نتوان توصیفش کرد چون وضعیت خیلی خراب است. تا کسی ندیده باشد و آگاه نباشد از وضعیت آنجا، نمی‌تواند درک کند از چه حجم از فاجعه‌ای می‌خواهیم صحبت کنیم. خصوصا خیلی تأکید می‌کنم کمپ موریا در لسبوس واقعا به صورت یک جهنم برای پناهنده‌ها در آمده و وضعیت خیلی خراب و خطرناکی آنجا حاکم است. در کل وضعیت پناهجو در کل یونان خیلی بد است، اما در کمپ‌هایی که در جزیره‌ها قرار دارند خیلی بدتر است.

        - پناهجویانی که در کمپ‌هایی مثل موریا زندگی می‌کنند یا در دیگر جزایر یونان هستند، خدماتی که دولت یونان به آنها ارائه می‌کند خدماتی از قبیل سه وعده غذای روزانه است. صبحانه، نهار و شام که از لحاظ کیفیت واقعا بی‌کیفیت است. با جای دیگری نمی‌شود مقایسه‌اش کرد، چون کیفیت غذایش خیلی بد است. بعد تعداد غذایی که تقسیم می‌کنند فقط کفاف ۶۵ تا ۷۰ درصد جمعیت را می‌دهد، یعنی عملا ۳۰ تا ۳۵ درصد جمعیت کمپ هر وعده بدون غذا می‌مانند. همین باعث شده در صف غذا دعوا در بگیرد، یعنی حتی اگر ناخواسته شانه‌ات به شانه یکی دیگر بخورد، همین موجب یک دعوای بزرگ می‌شود و این باعث شده که آستانه تحمل خیلی پایین بیاید و طبیعی هم هست، چون برای بقاست. طرف زن و بچه دارد و اگر غذا نگیرد، زن و بچه‌اش گرسنه می‌مانند.

        دولت و UN هر ماه ۹۰ یورو به عنوان حقوق سوسیال می‌دهد به پناهجویانی که در کمپ‌های جزایر زندگی می‌کنند و به پناهجویانی که در شهرها، یعنی خاک سرزمینی یونان -حالا حتی اگر ثبت‌نام هم نشده باشند- ماهی ۱۵۰ یورو سوسیال می‌دهد.

        ورای این خدمات چادر و کانکس و این‌ها هم هست. این‌ها خدماتی هستند که دولت ارائه می‌دهد. ارگان‌های غیر دولتی هم هستند که هم داخل شهرهای یونان و هم در جزایر خدمات ارائه می‌دهند. مثلا در کمپ موریا سازمانی به نام «یورو ری‌لایو» هست که سه چهار کانکس دارد و دو تا از آنها انبار هستند و یکی هم دفتر است و سعی می‌کند از طریق تبلیغات و اعضایش در کشورهای دیگر، به‌خصوص کشورهای اروپایی و آمریکایی، یک سری منابعی را برای پناهنده‌هایی که اینجا زندگی می‌کنند تآمین کند. البته خب محدود است، مثلا خدمات اولیه‌ای چون پوشک بچه، شیر خشک، وسایل اسباب‌بازی و این‌طور چیزها را هر از چند گاهی می‌آورند و میان پناهجویان تقسیم می‌کنند. البته خیلی محدود است و چون سازمانی غیر دولتی است و پشتیبانی دولتی هم ندارد، انتظار چندانی نیست.

        یک ارگان دیگر هم هست به اسم «One Happy Family» که در بیرون از کمپ قرار دارد، یعنی بین کمپ موریا و شهر میتیلینی که کلاس زبان و نقاشی و سینما و آرایشگاه و همه خدمات را رایگان ارائه می‌دهد.

          خدماتی که سازمان‌های غیردولتی ارائه می‌دهند اکثرا رایگان است. برخی سازمان‌های دیگر هم هستند که خدماتشان صرفا آموزش زبان است یا ایجاد محیط‌های تفریحی و سرگرمی برای بچه‌هایی که در کمپ هستند.

          تعدادی زیادی هم افراد داوطلب با هر عقیده و تفکری از کشورهای مختلف، خصوصا کشورهای اروپایی نظیر آلمان، فرانسه، بلژیک، اسپانیا، ایتالیا و همچنین کشورهای آمریکایی مثل کانادا و آمریکا هستند. این‌ها دنبال کارهای پناهجوها می‌افتند و یک‌سری‌ را از نظر روان‌شناسی کمک می‌کنند، بعضی‌هایشان کمک مالی می‌کنند، به هر نحوی، به هر طریقی و با هر چیزی که در توان داشته باشند، سعی می‌کنند به پناهجوها کمک کنند.

          با وجود همه این کارهایی که انجام می‌شود اما محدودیت وجود دارد و واقعا وضعیت پناهجوها بسیار بد است.

            - عوامل تنش میان پناهجوها زیاد است، چون از کشورهای مختلفی با زمینه‌های فرهنگی، ملیت‌ها و آداب و رسوم مختلف هستند. همه این‌ها در برخوردها تأثیر می‌گذارد و این هم باید در نظر بگیریم که خب اکثرا از کشورهایی هستند که دین اسلام آنجا دین رسمی است، حالا چه اهل تسنن باشند چه شیعه. کرونا هم به این شرایط دامن زده است و با توجه به محدودیت‌هایی که باید اعمال شود، عصبیت در فضا بیشتر شده است.

            چیزی که باعث تنش می‌شود همین تفاوت‌های فرهنگی است. برای نمونه کسی که از ایران بیرون می‌آید، معمولا خیلی از لحاظ دینی و مذهبی پای‌بند نیست به اصول، پای‌بند نیست به مقررات و محدودیت‌های حجاب. از آن ‌طرف افغانستانی‌ها یا آنهایی که از کشورهای دیگری می‌آیند، مثلا سوریه‌ای‌ها، فلسطینی‌ها یا مسلمان‌های کشورهای آفریقا مانند اریتره و اتیوپی و ... حساس هستند روی این مسائل. بخشی از آن بحث حجاب و دین و مذهب است. این باعث تنش می‌شود. مثلا در ماه محرم افغانستانی‌ها دسته عزاداری دارند یا هیأت دارند و نوحه‌خوانی و سینه‌زنی می‌کنند و این از غروب شروع می‌شود تا نصفه شب. برنامه این‌چنینی باعث اذیت پناهجویانی می‌شود که اعتقادی ندارند به این جریان.

            بیشتر تنش‌ها اما درباره سه چهار مسأله است. یکی غذا، یکی حجاب، یکی ملیت و یکی دیگر هم آداب و رسوم خاص هر فرهنگ که از هم متفاوت است. این‌ها باعث می‌شود پناهنده‌ها با هم درگیر بشوند و دعوا کنند. البته چیزی هم که اینجا نباید از نظر دور نگه داشت، این است که شهروندان‌های افغانستان با یک پیش‌زمینه و یک تجربه تلخی از ایران اکثرا در این کمپ‌ها حضور دارند و خاطرات خوبی از ایران ندارند. در ایران تهدید و تحقیر شده‌اند، کتک خورده‌اند، پولشان را خورده‌اند، به آنها زور گفته‌اند و با این خاطره و پیش‌زمینه قبلی در کمپ‌ها با یک پناهنده ایرانی در یک محل با هم زندگی می‌کنند و اغلب یک انبار باروت در حال انفجار هستند. هنوز خیلی‌هایشان این تفاوت را درک نکرده‌اند که شهروندی که در ایران است، جدا از حکومت و دولت آن کشور و‌ نهادهای امنیتی است و خودش هم قربانی همان سیستم است و از دست همان سیستم فرار کرده.

            البته آنها اغلب با شهروندان غیر فارس که در جغرافیای ایران زندگی کرده‌اند، برخورد نرم‌تری دارند. تجربه شخصی من می‌گوید که با کُردها ملایم‌تر برخورد می‌کنند، چون به هر حال آنها هم شنیده‌اند که مرکز نسبت به کُردها چه تبعیضی روا داشته و تعداد زیادی هم پناهجوی کُرد هست که بیشتر آنها سیاسی هستند و این باعث شده یک نگاه متعادل‌تری نسبت به کُردها داشته باشند.

            در کنار همه این‌ها وضعیت خیلی بد کمپ و فشاری که از طرف دولت و مأموران کمپ به پناهجویان وارد می‌شود، باعث می‌شود آستانه تحمل پایین باشد و افراد اغلب به دنبال یک روزنه برای خالی کردن این همه فشار باشند و این باعث دعوا می‌شود.

                - با وضعیتی که داریم اینجا می‌بینیم، هیچ کسی نه UN، نه سازمان‌های حقوق بشری و امور پناهجویی و نه دولت یونان واقعا دغدغه این را ندارد که این تنش‌ها کاهش پیدا کند و برایشان اصلا مهم نیست.

                شاید بی‌راه نباشد اگر بگویم اصلا به چشم انسان به ما نگاه نمی‌کنند.

                اما خب هستند سازمان‌های غیردولتی و افراد داوطلبی که حضور دارند و در این راستا دارند کار می‌کنند، ولی واقعا کافی نیست و توانشان نمی‌رسد که برای این همه پناهجو خدمات درست و کافی تأمین کنند. باید نهادهای بین‌‌المللی، خود سازمان ملل، دولت‌های اروپایی و دولت یونان برای این امر پا پیش بگذارند یا تحت فشار قرار بگیرند تا کاری بکنند.

                برای این کار می‌توان یک سری کارگاه و ورک‌شاپ، یک‌سری دوره‌های عملی مثلا در زمینه ادبیات، نقاشی، تئاتر یا هر چیز دیگری برگزار کرد که باعث شود پناهنده‌ها بتوانند دور هم جمع شوند و خارج از آن فضای همیشگی که دورشان هست با هم تعامل کنند و حرف بزنند. با هم بازی کنند، با هم درد دل کنند که بهتر همدیگر را بشناسند. فضا طوری بشود که برای مثال یک شهروند افغانستانی که از افغانستان آمده و یک مدتی هم در ایران بوده و تحت فشار بوده و خاطرات تلخی دارد، با یک ایرانی هم‌کلام شود و حرف بزنند با هم تا شاید به این نتیجه برسد که این ایرانی نماینده آن دولت نیست، خودش هم در همان سیستم مورد ظلم قرار گرفته و حالا به هر دلیلی مجبور شده پناهنده شود. هر چند الان برخی کلاس‌ها هست، اما خب کم است و شمار فرصت‌ها، کارها و برنامه‌های فرهنگی پایین است.

                    این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

                    آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

                    .در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

                    توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

                    نظر بدهید

                    در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

                    نظرها

                    نظری وجود ندارد.