ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

شوک و اعتراض در آمریکا: مأموران پلیس یک سیاه‌پوست را به قتل رساندند

آمریکا بار دیگر صحنه قتل سیاه‌پوست‌ها شد. چهار مأمور پلیس در مینیاپولیس آمریکا در ارتباط با قتل یک سیاه‌پوست دستگیر و سپس آزاد شدند. یک تلفن همراه سند جنایت را ثبت کرد.

بار دیگر یک سیاه‌پوست قربانی خشونت پلیس در آمریکا شد. این بار جنایت در مینیاپولیس واقع در ایالت مینه‌سوتای آمریکا رخ داد و یک تلفن همراه در فیلمی به‌مدت ۱۰ دقیقه آن را ثبت کرد.

صحنه خفه کردن جورج فلوید، سیاه‌پوست آمریکایی به‌دست مأموران پلیس در مینیاپولیس ـ عکس از شبکه‌های اجتماعی

شامگاه دوشنبه ۵ خرداد / ۲۵ مه در مینیاپولیس مأموران پلیس یک سیاه‌پوست جوان به نام جورج فلوید را به قتل رساندند.

در تصاویری که از این جنایت ثبت شده است نشان داده می‌شود که جورج فلوید در پیاده‌رو، در کنار خودرو گشت‌زنی پلیس بی‌دفاع افتاده و یک مأمور پلیس سفیدپوست روی او خم شده و زانویش را بر گلوی او گذاشته و یک مأمور پلیس دیگر به تماشا ایستاده است. فلوید در همان حالی که فشار زانوی پلیس او را در وضعیت دشواری قرار داده است از مأمور خواهش می‌کند زانوی خود را بردارد: «لطفاً، من نمی‌توانم نفس بکشم! من را نکش!»

دقایقی می‌گذرد اما مأمور پلیس فلوید را رها نمی‌کند. مردم جمع می‌شوند. یکی می‌گوید: «رهایش کن تو که او را در اختیار داری. حداقل اجازه بده نفس بکشد.»

سرانجام آمبولانس ظاهر می‌شود. فلوید را بر روی یک برانکارد قرار می‌دهند. اما به نظر می‌رسد بی‌هوش است. اندکی پس از آن، او در بیمارستان جان می‌بازد.

این صحنه‌ها اکنون در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده‌اند. دارنلا فرازیر، شاهد عینی این ویدئو را در فیس‌بوک منتشر کرد. او با هشتگ #POLICEBRUTALITY آن را منتشر کرد و گزیده‌هایی از ویدئو هزاران بار در همه شبکه‌ها به اشتراک گذاشته شد.

مسئولان این بار به سرعت واکنش نشان دادند. پلیس شهر در مدت ۲۴ ساعت دو پلیس و دو نفر دیگر را که در محل حضور داشتند اخراج کرد. اف‌بی‌آی، پلیس فدرال آمریکا و دفتر تحقیقات جنایی این کشور پرونده‌ای در این‌باره گشودند و از همه شاهدان عینی درخواست گزارش كردند.

بنیامین کرامپ، وکیل حقوق مدنی که وکالت خانواده فلوید را به عهده دارد هویت جورج فلوید را تأیید کرد. پلیس در ابتدا از مأموران خود پشتیبانی می‌کرد و می‌گفت فلوید، مظنون به جعل پول، مقاومت کرده و سپس در اثر «یک حادثه پزشکی» درگذشته است. اندکی بعد، رئیس پلیس، مداریا آرادوندو «اطلاعات بیشتر» را پذیرفت و شهردار جاکوب فری از آزادی چهار مأمور پلیس خبر داد.

یک روزنامه محلی گزارش داد که مأمور پلیسی که زانوی خود را بر گلوی فلوید گذاشته بود، قبلاً در چندین واقعه دیگر درگیر شده و در سال ۲۰۰۶ یک مرد را کشته بود.

سیاه‌پوست‌های آمریکایی‌ سال‌هاست که از خشونت پلیس رنج می‌برند. در آغاز ماه مه، تصاویری از کشته شدن یک سیاه‌پوست به دست سه مرد سفیدپوست‌ در جورجیا منتشر شد که در پی آن، این سه نفر بازداشت شدند.

در سال ۲۰۱۶، در سنت پائول، شهر همسایه مینیاپولیس نیز یک سیاه‌پوست در مقابل چشم‌های دوست دختر و دختر کوچک او، به ضرب گلوله یک مأمور پلیس کشته شد. عامل قتل سپس تبرئه شد.

در سال ۲۰۱۴ یک سیاه‌پوست دیگر به نام اریک گارنر به دست یک مأمور پلیس خفه شد. این مأمور پلیس هرگز تحت پیگرد قانونی قرار نگرفت و فقط در سال ۲۰۱۹ اخراج شد.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • قدرت دولتیْ افسار از گردن سگ‌های شکاری‌اش باز کرده است

    #سرخط: از مهاجران افغانستانی تا آسیه پناهی تا جرج فلوید روز سه‌شنبه سی‌ام اردیبهشت، اعتراض آسیه پناهی، زنی ۵۵ ساله ساکن کرمانشاه، نسبت به تخریب خانه نوسازش، موجب ضرب و شتم او توسط ماموران شهرداری شد. این زن به علت شدت جراحات وارده پس از انتقال به بیمارستان جان خود را دست داد. روز ۲۵ می (۵ خرداد) در شهر مینیه‌پولیس آمریکا، یک افسر سفیدپوستْ مرد سیاه‌پوستی به نام جرج فلوید را بازداشت کرد. افسر که به مدت پنج دقیقه زانویش را روی گردن فلوید گذاشته بود، بدون توجه به ناله‌های او که «نمی‌توانم نفس بکشم»، فلوید را به قتل رساند. ماجرای کشتار و به آب انداختن پناهجویان افغانستانی به دست مرزبانان جمهوری اسلامی را نیز شنیده‌اید. و همین‌طور قتل جوان پناهجوی ایرانی را به دست مرزبانان ترکیه‌ای. چه چیزی این رویدادهای بعضاً دور را به هم وصل می‌کند؟ ⚪️ قدرت دولتیْ افسار از گردن سگ‌های شکاری‌اش باز کرده است دهه‌هاست که بحران‌های اقتصادی و اجتماعی شتاب گرفته است. از رکود اقتصادی جهانی گرفته تا مواجههٔ دولت‌های اروپایی و آمریکا با مهاجران؛ و در ایران از تضعیف اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی تا سیاسی‌شدن فزایندهٔ فرودستان در سال‌های اخیر. در برابر این بحران‌ها، دولت‌ها در هراس از فروپاشی پایه‌های قدرت خود، سیاه‌ترین و هارترین جلوه‌های خود را به نمایش گذاشته‌اند. در آمریکا و اروپا، جریان‌های راست افراطی، با مخالفت علنی و آشکارشان با حداقل آزادی‌ها و برابری‌ها و حقوق دموکراتیک، دست بالا را پیدا کرده‌اند. در ایران، جمهوری اسلامی در برابر موج اعتراضات سیاسی فرودستان مجبور شد نقاب مستضعف‌گرایی خود را از چهره بردارد، و با تنها زبانی که در این چهل سال می‌شناخته، یعنی با زبان گلوله با فرودستان و فقرا صحبت کند. آن خشونتی که هستهٔ مرکزی حفظ و برقراری دولت‌های مدرن را تشکیل می‌داد، آن خشونت ذاتی دولت‌های مدرن که زیر حجاب قانون چهره پنهان کرده بود، و آن شیاطین و اشرار و موش‌ها و سوسک‌هایی که تاکنون، کم‌وبیش، در پستوهای نمور و تاریکِ جامعه و سیاست مدرن می‌لولیدند، در این سال‌های بحرانی، روز به روز بیشتر به صحنه و به کف خیابان آمده‌اند - و می‌آیند. به چهرهٔ پلیسی که زانو بر گردن جرج فلوید گذاشته، به قیافهٔ آن مأمورانی که خانهٔ آسیه را خراب می‌کردند، به آن اوباش شهرداری که با پنجه‌بوکس دست‌فروش‌ها را می‌زنند و می‌کشند، به آن پلیس و پاسداری که در آبان سال گذشته از پشت درخت معترضان را نشانه می‌رفت، به چهرهٔ آن کسانی که از کشتار پناهجویان افغانستانی - به هر بهانه‌ای، از دفاع از مرزهای وطن گرفته تا بیماری افغان‌ستیزی‌شان - دفاع می‌کنند، به آن آمریکایی‌های سفیدپوستی که کلاهِ «Make America Great Again» بر سر می‌گذارند و مسلسل به دست در خیابان‌ها رژه می‌‌روند به‌دقت نگاه کنید؛ چیزی جز وحشت، جز یک شرّ اعظم کیهانی که پا بر زمین گذاشته و دارد زمین را می‌نوردد، نمی‌بینید. این شرْ شرّی جهانی است، هرچند در هر بستر تاریخی-جغرافیایی‌ای با جلوه‌های خاص آن بستر ظهور کرده باشد. ⚪️ نابسنده‌ترین و سطحی‌ترین مواجهه با چنین شرارت‌هایی چه می‌تواند؟ نگاه کوته‌بینانه فقط محدودهٔ کشور خودش را می‌بیند. مشخصاً دربارهٔ ایرانی‌هایی حرف می‌زنیم که کافی است نقدی از آمریکا و اسرائیل بکنید، تا متهمتان کنند به طرفداری از جمهوری اسلامی. از قضا، این بزرگ‌ترین دستاورد جمهوری اسلامی است: ساختن آدم‌هایی که جهان را از دریچهٔ نگاه جمهوری اسلامی می‌بینند؛ یعنی منتظرند ببیند جمهوری اسلامی از چه چیزی بد می‌گوید تا سریع از آن دفاع کنند، و برعکس. این یعنی مرگ تفکر و تحلیل انتقادیِ مستقل. چنین مواجهه‌ای با جهان هر قدر از جمهوری اسلامی بدش بیاید، چارچوب فهم و درکش از جهان را از جمهوری اسلامی می‌گیرد. چنین برخوردهایی، در بهترین حالت، ادعا می‌کنند که آنچه در بیرون مرزهای ایران می‌گذرد به ایرانی‌ها ربطی ندارد. و چه تناقض عجیبی پیش می‌آید آن‌جا که پناهجوی ایرانی به دست مرزبان‌های ترکیه کشته می‌شود! راستی سیاه‌پوستان آمریکایی الان در خیابان‌های مینیه‌پولیس آمریکا شورشی به پا کرده‌اند. عافیت‌طلبان «آریایی»، که فقط مسائل ایران برایشان مهم است، به قتل آسیه پناهی چه واکنشی نشان داده‌اند؟ منتظرند ترامپ تقاص خون آسیه را بگیرد؟! متن از «گروه نویسندگان سرخط» @sarkhatism