ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نیمکت‌های خالی: روایتی از انسان و انقلاب

در کارگاه نویسندگی خلاق نسیم خاکسار در هلند، داستان نیمکت‌های خالی درباره تاثیر اعتراضات آبان ۹۸ در درون شخصیت‌ها به بحث گذاشته شد. مجتبی زمانی این داستان را نقد کرده است.

در کارگاه نویسندگی خلاق نسیم خاکسار در هلند، داستان نیمکت‌های خالی درباره اعتراضات آبان ۹۸ که در بخش ادبی زمانه منتشر شده بود به بحث گذاشته شد. نسیم خاکسار در معرفی این داستان گفت:

«با داستانی روبروییم که در بیرون از ایران نوشته شده است و سانسور بر بیان آن هیچ سایه و سلطه‌ای ندارد. بیان داستان روشن است و راحت و بی‌دغدغه از سانسور جلو می‌رود که واقعیتی دیگر از تاثیرات مخرب و ویرانگر حکومت‌های بیدادگر را بر روان آدم‌ها نقل کند.

نیمکت‌های خالی به خود حادثه نمی‌پردازد. بلکه به آنچه که حادثه در وجود آدم‌ها و در فضا ایجاد کرده است توجه دارد. تراژدی در این نوع عوض کردن نگاه، از بیرون به درون، نه تنها ساختار داستان را عوض می‌کند بلکه باعث عمیق‌تر شدن فکر و معنا در داستان می‌شود. نتیجه گیری از داستان: تخریب و ویرانی فقط بیرونی نیست. فقط در کشتار معترضان ختم نمی‌شود. معلم و کسانی دیگر را نیز که در این اعتراضات سکوت کرده‌اند، ویران می‌کند. استبداد در همه سو در کار ویرانی و ویران کردن آدم‌هاست. و این موضوع که در داستان طرح می‌شود وسعت واقعیت ویرانگری این نوع حکومت‌ها را روشن‌تر نشان می‌دهد.

در آن جلسه، مجتبی زمانی داستان «نیمکت‌های خالی» را بررسی کرده است. حاصل نگاه نقادانه او را می‌خوانید:

۲۵ آبان: آغاز اعتراضات در شهرستان‌های اطراف تهران

از ویژگی‌های نوشته‌هایِ نوش‌آذر شخصیت‌های داستانی با دغدغه‌های اجتماعی و انسانی هستند که ریشه در تجربه روزنامه‌نگاری او دارند. در واقع، جهانِ داستانی نوش‌آذر، روایت انسان‌های ناکام و سرگردانی است که درون خود برای برای واکاوی ریشه‌های این سرگردانی می‌کاوند.

داستان «نیمکت‌های خالی» نمونه یک داستان سیاسی اجتماعی است. داستان، روایت معلمی است که با نیمکت‌های خالی دانش آموزانش در کلاس مواجه می‌شود. غیبتی که آغاز تعلیقی را برای خواننده به وجود می‌آورد. به دلیل خالی بودن نیمکت اشاره نمی‌شود ولی با پیش رفتن ماجرا، گذر از بانک‌ها و ساختمان‌های سوخته و نوجوانی که تیر خورده است، فضای یک شورش شهری شکل می‌گیرد. راوی که با مشکلات معیشتی درگیر است در لابه‌لای گفت‌وگو با همکارش، فرج به مسئله شورش خیابانی می‌رسد و صحبت از این که نیمکت‌های خالی یا جان‌های از کف رفته همه جا دیده می‌شوند روحش را می‌آزارد. فرج نظر خود را روشن و سرراست بیان می‌کند: ترسش ریخته است و باکی هم از ابراز عقیده خود ندارد. راوی ولی در جای متفاوتی ایستاده است. اوضاع خراب مالی در کنار وابستگی و آینده بچه‌ها، و حالا پیکرِ نوجوانی که غرق در خون کنار خیابان افتاده او را از درون ترسان و مستاصل کرده است.

زبانِ داستانِ نیمکت‌های خالی ساده و روشن است. زبان آدم‌های روایت که آدم‌های ساده و معمولی‌اند در حاشیه یک شورش یا برهم خوردن نظم عمومی. داستان در چند صحنه پراکنده با شخصیت‌هایی معدود شروع می‌شود. در صحنه آغازین مساله نیمکت‌های خالی بیان می‌شود ولی در انتهاست که با ارتباط دادن صحنه نیمکت‌ها، نا‌آرامی خیابانی و گفت‌وگوی دو نفره با فرج، مساله نیمکت‌ها اجتماعی می‌شود و داستان شکل می‌گیرد.

تکنیک نویسنده در پیش بردن روایت و طرح به میانجی گفت‌وگو و توصیف جای ستایش دارد. داستان طرح کوتاهی از یک مساله انسانی است. ایده پرداختن به انسان با همه سویه‌های انسانی‌اش در یک برهه حساس یا تاریخی. نکته درخشان داستان، همین انسانی دیدن چیزهاست. اینکه در انقلاب و خیزش تنها این انسان‌های شجاع و آگاه نیستند که مشارکت دارند. انسان‌های ترسان، نامطمئن و متزلزل هم در وضعیت نقش دارند و وضعیت را شکل می‌دهند. انسانِ مستاصلِ میان میل به تغییرِ وضعیت و قلبی که می‌لرزد با صدای بابا گفتن‌های دخترش. انسان فرودستی که نه تمایلی به حفظ وضع سیاسی موجود دارد، نه توان تاب آوردن زیر فشار اقتصادی سیاسی حاصل از تغییر. انسانی که نه شجاع است نه نیرومند ولی خواهان تغییر است. نکته درخشان نیمکت‌های خالی از حسین نوش‌آذر همین انسانی دیدن مساله خیزش و انقلاب در زمانه ماست.

مساله این است که ادبیات، تخیل و انتزاع بخش‌های جدایی‌ناپذیر از یک مبارزه مداوم و راستین هستند. ادبیات، لایه به لایه به میان هر سطحی از اجتماع و گروه‌های مردم می‌رود تا ارتباط و انضباط مسلط بر جامعه را کشف و ثبت کند. همان‌طور که داستان‌های چخوف زمینه‌ساز گفتمان حق طلبی پیش از انقلاب اکتبر بود، یا رمان «دهقانان» بالزاک، تصویرساز زوال فئودالیسم پیش از انقلاب فرانسه بود، ادبیات داستانیِ فارسی هم نیازمند رمان هایی از این دست است تا تحولات درونی جامعهِ در آستانه تغییر را بیشتر و دقیق‌تر نشان دهند. شاید پر بیراه نباشد اگر بگوییم همین ایده درخشانِ انسانی دیدن انقلاب در داستان «نیمکت‌های خالی» می‌تواند در قالبِ بلندتر رمان پرورده شود. انضمامی ‌ر که بنویسیم، پروردن هرکدام از شخصیت‌هایی مانند فرج، باجناق، نسرین یا دخترانش می‌تواند درون‌مایه داستان بلندیِ باشند که لایه‌های مختلفِ جامعه‌ای در حال گذار را نشان می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • منظر

    شبنم جان, شما نیز باید مقداری به توصیه ای خودت گوش کنی و بیشتر بخوانید, *. "نیمکت های خالی" یکی از زیباترین داستان هایی است که در مورد آبانماه ۹۸ نوشته شده است. مردم از داستان های موثر و قشنگ معاصر لذت میبرند, اما کامنتهای * پرت قضیهء دیگری است. با سپاس.