ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

مرثیه‌ای برای دانشجویان

جورجو آگامبن - همانطور که پیش بینی می‌شد، ترم‌های دانشگاه در سال آینده به صورت آنلاین برگزار می‌شوند. ما با پایان دانشجو بودن به عنوان شکلی از زندگی روبرو هستیم.

همانطور که پیش بینی می‌شد، ترم‌های دانشگاه در سال آینده به صورت آنلاین برگزار می‌شوند. آنچه برای ناظران آگاه بدیهی به‌نظر می‌رسید بطور کامل تحقق می‌یابد: بیماری به اصطلاح پاندمیک و همه‌گیر بهانه‌ای برای شیوع روزافزون استفاده‌ از فناوری‌های دیجیتال می‌شود.

دگردیسی دانشگاه (عکس از Shutterstock) – آگامبن: «دانشجویانی که حقیقتا شیفته تحصیل هستند، باید از ثبت‌نام در دانشگاه‌هایی که به این طریق تغییر یافته‌اند، امتناع ورزند، و مانند دانشگاه‌های اولیه، دانشگاه‌های جدید خود را تشکیل دهند.»
دگردیسی دانشگاه (عکس از Shutterstock) – آگامبن: «دانشجویانی که حقیقتا شیفته تحصیل هستند، باید از ثبت‌نام در دانشگاه‌هایی که به این طریق تغییر یافته‌اند، امتناع ورزند، و مانند دانشگاه‌های اولیه، دانشگاه‌های جدید خود را تشکیل دهند.»

چندان علاقه‌مند نیستم اینجا پیامد این اتفاق در تحول تدریس را بررسی کنم. [می‌دانیم که] در تدریس همواره عنصر حضور فیزیکی در روابط میان دانش‌آموزان و معلمان با اهمیت است و به طور قطع در این شرایط از بین می‌رود. همچنین ما شاهد ناپدید شدن مباحثات گروهی در سمینارها که پر جنب و جوش‌ترین بخش آموزش بود، هستیم. بخشی از بربریت تکنولوژیکی که اکنون درون‌اش زندگی می‌کنیم به خالی‌کردن زندگی از هرگونه تجربه‌ی حواس و همچنین از بین رفتن نگاه مستقیم[1] مرتبط است؛ نگاهی که برای همیشه در یک صفحه‌ی شبح‌وار کامپیوتر زندانی می‌شود.

تمام این چیزها که تقریباً ده قرن تداوم داشته است، اکنون برای همیشه به پایان می‌رسد. دانشجویان دیگر در شهرهایی که دانشگاه‌هایشان در آن واقع شده زندگی نخواهند کرد، و در عوض، گاه صدها کیلومتر جدا افتاده از هم‌کلاسی‌های سابق‌شان به درس‌گفتارها به‌ شکل “کلوزآپ” در اتاق‌ها‌یشان گوش خواهند داد.

در آنچه در حال وقوع است، امر بسیار تعیین کننده‌تر چیزی است که درباره‌اش صحبت نمی‌شود: ما با پایان دانشجو بودن به عنوان شکلی از زندگی روبرو هستیم. دانشگاه‌ها (Universities) از درون سازمان‌های دانشجویی (Universitates) در اروپا متولد شدند و نام خود را نیز از آن گرفتند. دانشجوبودن قبل از هرچیز مستلزم نوعی زندگی است که در آن مطالعه‌کردن و گوش دادن به سخنان و گفتارها قطعاً از تعیین‌کننده‌ترین ویژگی‌های آن بوده است، اما در عین‌حال مواجهه و تبادل فکری با دیگر پژوهشگران که غالباً از جاهایی دورتر آمده و بر حسب تفاوتِ ملیت‌شان در محلی گرد هم می‌آمدند، از اهمیت کمتری برخوردار نبوده است. هرچند این شکل از زندگی طی قرن‌های طولانی و به طرق مختلف تحول یافته اما یک چیز از زمان روحانیان سرگردان[2] قرون وسطا تا جنبش‌های دانشجویی قرن بیستم، ثابت ماند و آن بُعد اجتماعی پدیده است. هر کسی که در دانشگاه تدریس کرده، به خوبی می‌داند که چگونه در برابر دیدگان‌اش، دوستی‌ها ساخته می‌شود و بر اساس علایق فرهنگی و سیاسی افراد، گروه‌های مطالعاتی و پژوهشی کوچک تشکیل می‌شوند که حتی پس از پایان دوره آموزشی ادامه می‌یابند.

تمام این چیزها که تقریباً ده قرن تداوم داشته است، اکنون برای همیشه به پایان می‌رسد. دانشجویان دیگر در شهرهایی که دانشگاه‌هایشان در آن واقع شده زندگی نخواهند کرد، و در عوض، گاه صدها کیلومتر جدا افتاده از هم‌کلاسی‌های سابق‌شان به درس‌گفتارها به‌ شکل “کلوزآپ” در اتاق‌ها‌یشان گوش خواهند داد[3]. شهرهای کوچک که زمانی شهرهای معتبر دانشگاهی بودند، اجتماعات دانشجویی خود را که غالباً پر جنب و جوش‌ترین نقطه در خیابان‌های شهر بودند را دیگر نخواهند  دید.

درباره هر پدیده اجتماعی که از میان می‌رود می‌توان گفت که به تعبیری خاص سزاوار مرگ بود. مسلم است که دانشگاه‌های ما به حدی از تباهی و غفلت اساتید رسیده‌اند که سوگواری برای مردن آنها شدنی نیست؛ و نیز شکل زندگی دانشجویی که به تبع آن، به همان اندازه فقیر و تهی شده است. با این حال ، باید بر دو نکته تأکید کرد:

اول: کاری که اساتیدِ موافق شرایط جدید برای گردن نهادن به این دیکتاتوری جدید مجازی-تصویری[4] و برگزاری کلاس‌های خود به صورت آنلاین، انجام می‌دهند -چنانکه اکنون به صورت گسترده انجام می‌دهند- دقیقا معادل کاری است که معلمان دانشگاه در سال ۱۹۳۱ انجام دادند و با رژیم فاشیستی [موسلینی] بیعت کردند. همچون آن زمان، این احتمال وجود دارد که از هر هزار نفر فقط پانزده نفر از این کار امتناع ورزند، اما نام آنها مطمئناً در کنار نام آن پانزده نفری که سوگند یاد نکرده‌اند، در خاطر خواهد ماند.

دوم: دانشجویانی که حقیقتا شیفته تحصیل هستند، باید از ثبت‌نام در دانشگاه‌هایی که به این طریق تغییر یافته‌اند، امتناع ورزند، و مانند دانشگاه‌های اولیه، دانشگاه‌های جدید خود را تشکیل دهند. فقط در این صورت است که در مواجهه با بربریت تکنولوژیک موجود، ممکن است چیزی از گذشته، زنده باقی بماند؛ چیزی شبیه به زاده شدن فرهنگ جدید -اگر زاده شود.

منبع: medium

[1] Gaze

[2] Vagantes

[3] در اینجا نویسنده با اتاق‌های دربسته (کلوز) و کلوزآپ اینهمانی واژگانی ساخته است.

[4] Telematics

بیشتر بخوانید

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • حسین مختاری

    به نظر نویسنده آموزش مجازی دانشگاهی جای کلاس های درس دانشگاهی را نمی گیرد. آموزش مجازی آموزشی مقطعی است و در دوران بیماری کرونا به اجبار جای کلاس های درسی را پر کرده است. می شود گفت دانشگاه ها از قدیم مکان حضور دانشجویان بوده و به همین شکل برخی از دانشگاه های معتبر در شهرهای کوچک راه اندازی شده اند. رونق این دانشگاه ها به دلیل حضور رو در روی دانشجویان با مدرسان دانشگاه بوده است. مقصود نویسنده پایان این مرثیه برای دانشجویان است.

  • ali

    ***این صفحه بی روح مانیتور و ابعاد دهشتناک فاصله که تکنولوژی ایجاد کرده - ازش حرف میزنین سبب شده که صدها هزار نفر فن و کار بیاموزند و برای خود زندگی بسازند . آموزش دیگر مختص قشر خاصی از جامعه نباشد و همه بتوانند در کلاس های بهترین اساتید هر رشته ای در هر مبحث مورد علاقه حضور داشته باشند

  • نیکخواه

    مرثیه ای برای فیلسوفان غلوگر شاید عنوان مناسب تری در اینجا باشد. افزایش استفاده از فن آوری های اطلاعاتی در دانشگاه ها واقعیتی است که حدود دو دهه میشود وجود دارد و فرایند جدیدی نیست. بسیاری از دانشگاه ها نیز از همین حالا مشغول برنامه ریزی و در فکر ایجاد تغییرات متناسب با اپیدمیک برای حضور دانشجویان در دانشگاه هستند. اینکه پروفسور آگامبن از کجا علم غیب دارد که تمامی دانشگاه ها در جهان دیگر نمی توانند کسی را در محوطهء دانشگاه داشته باشند پرسش جالبی است. "بربریت تکنولوژیک" یکی از ضعیف نکات این مقاله است. چرا تمامی دیگر نکات مثبت و سازنده ای که فن آوری برای مردم فراهم می کند در نظر گرفته نمی شود. اینکه سرمایه داری چگونه از فن آوری برای سود آوری و استثمار بیشتر استفاده میکند به جای خود, اما در آن واحد خرده فرهنگ های معترض نیز از فن آوری های جدید برای سازماندهی ضد سرمایه داری, گسترش تعاونی های خود, سازماندهی شبکه های همبستگی و غیره استفاده می کنند. دیماه ۹۶ در ایران بدون آن کانالهای تلگرامی غیر ممکن بود. نکتهء مهم دیگری که در اینجا کاملا نادیده گرفته می شود, پربها دادن به دانشگاه ها و تقلیل تدریجی ارزش علمی/آموزشی آنان است. سوای اینکه در این مرحله از تاریخ سرمایه داری و بازار کار (در سطح جهانی) دیگر احتیاج چندانی به نیروی کار دارای مدارک عالی تحصیلاتی نیست. شاید بتوان گفت به جز رشته های تحصیلی که احتیاج به آزمایشگاه های مجهز دارند, تقریبا هیچ رشته ای نیست که اکنون دانشجویی نتواند به طور مستقل و با استفاده از ظرفیت های آموزشی موجود در رسانه ها و کتابخانه ها سواد آموزی ننماید. در پایان نیز از هر چه بگذریم, عقده گشایی از چپ خوشتر است! عقده گشایی ها که همواره فرم تک مضراب های تک خطی دارند. باز شکر خدا که "رادیو زمانه" فضایی برای چنین عقده گشایی هایی فراهم کرده است. سپاس.

  • احمد رشیدی

    بهتر دیگه چپ نماها نمیتونند تو دانشگاه ها جذب نیرو کنند